ساحل دو ميان در شما روحهاي
همايش تهران ، كتاب نمايشگاه
دانشوران بزرگ
ساحل دو ميان در شما روحهاي
دريابندري نجف با گفتوگو
اول هم كار اين كردم ترجمه ماهه يك را "روز بازمانده" من
شد آسان درعمل ولي ميآمد دشوار خيلي نظرم به
است آفرينشي "ديوانه" و "پيامبر" اثر دو :اشاره *
.اجتماعي تفكر از بستري بر شاعرانه ، و فيلسوفانه عارفانه ،
:كرد توصيف آن خالق تنهايي تفكرات ميشود را "ديوانه"
از زمينهاي بر اجتماعي عارف يك جامعهنگريهاي نماد
و تو انديشههاي صداي جز چيزي من سخنان":وجود وحدت
من ، راه" و ".نيستند تو آرزوهاي عمل جز چيزي من ، كارهاي
".هم دست در دست ميرويم راه هم با گرچه نيست ، تو راه
-كتاب نخستين پاره اما (ديوانه و پيامبر كتاب از نقل به)
جبران خليل كه است اينجا در.است شگفتتر همه از -پيامبر
و رهايي به كه فيلسوفي و اجتماعي پيامبر يك همچون
"جماعت" به روي و برميخيزد ميانديشد انسانها وارستگي
:ميگشايد نگاهشان در را مهرآميز آيندهاي منظر مردم ،
بگذاريد:مسازيد بند مهر از اما بورزيد ، مهر ديگر يك به"
".شما روحهاي ساحل دو ميان در باشد مواجي درياي مهر كه
مسائل درباره پيامبر زبان از كتاب اين در جبران خليل
زناشويي ، مهر ، درباره ميگويد ، سخن انسان زندگي حياتي
و اندوه ، و شادي كار ، نوشيدن ، و خوردن دهش ، فرزندان ،
سخنان اين مجموعه از.دست اين از ديگر مسائل بسيار
زندگي ميخواهد كه ميبندد نقش خاطر در انساني جهانبيني
جامعه به را صفا و صلح و مهر قانون و كند ديگرگون را
ديوانه و پيامبر مترجم نجفدريابندري با.سازد حاكم بشري
:ميخوانيد كه كردهايم گفتوگويي
مدتها كه برميآيد چنين "ديوانه و پيامبر" ترجمه از *
است؟ چنين آيا.زيستهايد آن با
...كردم ترجمه هفته يك ظرف در من را كتاب اين
نبوديد؟ آشنا اين از پيش پيامبر متن با آيا -
وقت هيچ ولي ميشناختم ، پيش سال خيلي از را پيامبر.چرا
ترجمه طرف به هرگز "اصولا.بودم نيفتاده ترجمهاش فكر به
.بودم نرفته مانند شعر آثار و شعر
ميگرفتيد؟ فاصله شاعرانه آثار از چرا *
اگر آثار اينگونه ترجمه ميكردم فكر هميشه كه اين براي -
و پيامبر البته.است دشوار بسيار دستكم نباشد ناممكن
را عباراتش ساختمان و نيست آنمفهوم به شعر ديوانه ،
.كرد ترجمه ميتوان
كلام لحن و مضامين به مربوط بيشتر كتاب اين كيفيت
به هم ديگر زبانهاي در را نظيرش ميشود كه است ، نويسنده
.آورد دست
روزه سه دو را كار اين من بود ، سادهاي كار ديوانه ترجمه
دوباره سال سي حدود از پس هم را پيامبر.كردم تمام
ترجمهاش براي كه كرد دعوت مرا واقع در اثر اين.خواندم
سادهاي كار ديوانه گفتم ، كه همانطور.بكنم طبعآزمايي
اضافه به است ، پيراستگي و سادگي زبانش بارز وجه چون بود ،
تصنع هرگونه از ترجمه در است كافيكهن روي و رنگ اندكي
كار به را عبارات سادهترين يعني كنيم ، پرهيز تكلف و
فقط ولي بشويم ، نزديك كهن متون زبان به اندكي و ببريم
آن از بايد كه ميشويم چيزي همان دچار وگرنه اندكي ،
شاعرانهاي ابهامهاي و پيچيدگيها پيامبر.كنيم پرهيز
گونه اين با.ميرسيد نظر به دشوار اول نگاه در كه دارد
عمل ميدان.كرد نرم پنجه و دست عمل در بايد دشواريها
چند از پس.ميشوند آسان دشواريها بيشتر كه است جايي
ميآمد مناسب نظرم به كه زباني متن ، رفتنبا ور ساعت
هشت هفت هم پيامبر ترجمه.كردم شروع را كار و شد ، پيدا
.نكشيد طول بيشتر روز
ميكنيد؟ ترجمه سرعت همين با هميشه شما *
هم كار اين.كردم ترجمه ماهه يك هم را روز بازمانده من -
.شد آسان عمل در ولي ميآمد ، دشوار خيلي نظرم به اول
زبان اين اگر.است مناسب زبان به دستيابي مساله مهمترين
زبان اين خود به دستيابي ولي ميشود ، آسان كار شد پيدا
فاصله در من را همينگوي درياي و پيرمرد.نيست آسان گاهي
نتيجه اين به بار هر ولي گرفتم دست به چندبار سال چند
كه اين تا گذاشتم ، زمين را كار و نيستم آماده كه رسيدم
كار و است ، شده حل مشكل كه آمد نظرم به روز يك بالاخره
هم بكت نمايشنامههاي ترجمه در ماجرا اين.كردم تمام را
تئاتر بازيگر كه راستكار ، فهيمه همسرمآمد پيش برايم
كند ، بازي را بكت ساموئل اثر خوش روزهاي ميخواست است ،
متن ، .داشت اشكال بود شده منتشر كه آن ترجمه با اما
به را ديالوگهايش نميتوانست او و ميآمد نظر به گسيخته
متن با را ترجمه من خواست ، كمك من از.بركند از آساني
است منسجم و دقيق بسيار نمايشنامه ديدم و كردم مقايسه
اين ترجمه.نميشود فهميده زيادي چيز ترجمه از اما
در دشواري ولي ميرسيد ، نظر به دشوار بسيار هم نمايشنامه
باقي سراغ به كه بود اينجا ازشد آسان عمل
متوجه آدم كه است اين مهم.رفتم بكت نمايشنامههاي
مترجم كه ميآيد پيش وقتي واقعي خطر.بشود كار دشواري
بايد كه را تلاشي "طبعا وقت آن.ببيند آسان را دشوار كار
.ميشود خراب كار و كرد ، نخواهد بكند
ماندهايد؟ وفادار اثر اصلي متن به اندازه چه تا *
مترجم كه نيست لازم فارسي زبان جوهر حفظ براي من نظر به
يعني مورد ، دو هر در ميكنم گمان.بيفتد دور اصلي متن از
وفادار متن به اصطلاح به ديوانه ، در هم و پيامبر در هم
.ماندهام
شخصيتي گونه چه را پيامبر نويسنده جبران ، خليل جبران -
يافتهايد؟
به بيشتر ولي ميگويد سخن مذهبي زبان با جبران خليل
روح زمانهاي هر.دارد گرايش يونان مسيحي ماقبل مذاهب
."زمانه روح" ميگويند آن به فلاسفه كه دارد ، را خودش خاص
يعني -خودش زمانه روح اين از "طبعا هم جبران
-بيستم قرن آغاز و قرن پايان فرهنگي و فكري ازجريانهاي
جبران كه ميدانيم ديگر ، طرف از.است نبوده غافل يا فارغ
مسيحي فرهنگ با و آمده دنيا به مسيحي خانواده يك در
اين از.شده بزرگ -عرب مسيحيان خاص باكيش يعني -ماروني
خاصي علاقه مسيح شخص به نيست ، مسيحي كه آن با جبران جهت
.دارد مسيح زندگي شرح در مفصلي كتاب حتي و ميدهد نشان
مسيحيت صدر فكري جريانهاي و مسيح زندگي در تحقيق
هم مهر كيش يا ايراني ميترائيسم با را جبران "احتمالا
اروپا در مسيحيت گسترش دوره در كه چون است ، كرده آشنا
مسيحي از پس و ميكرده حركت مسيحيت موازات به هم مهر كيش
گسترش كه است ميلادي سوم قرن در كنستانتين امپراتور شدن
از مقداري هم سرانجام و ميافتد ، پيش مهر كيش از مسيحيت
تنها كه اين.است شده جذب مسيحيت در ميترائيسم تعاليم
به "الميترا" نام به است زني پيامبر كتاب اسمدار شخصيت
Almitra صورت به را نام اين جبران.نيست تصادفي من نظر
به است ، (Mithra) ايراني ي"ميثرا" هندي صورت كه است ،
"المصطفي" در كه چنان معرفه ، حرف يعني عربي ، "ال" اضافه
تعاليم در و جبران ، المصطفاي چهره در البته.ميبينيم هم
نبوي پيامبران به هم شباهتهايي او ، خيالي پيامبر اين
.ميشود ديده
مبارزات در جواني اوايل در جبران اينها ، از گذشته
مشاركت عثماني امپراتوري عليه لبنان استقلالخواهان
كه است قطعههايي ديوانه كتاب حكايتهاي از بعضي.ميكند
نشريههاي براي جنگ زمان در و اول جهاني جنگ از پيش او
زبان به را آنها بعد و نوشته درامريكا عربي استقلالطلب
ريشه همين از قطعهها اين خاص لحن شايد.درآورده انگليسي
كه ميبينيم حال هر به.باشد گرفته سرچشمه آنها عربي
براي.دارد پيچيدهاي سابقه و ساختمان جبران شخصيت
.كرد توجه جنبهها اين همه به بايد او شناختن
همايش تهران ، كتاب نمايشگاه
دانشوران بزرگ
است آمده در عادت صورت به وقوعش كه رويدادي
عادت ديگر حالا كه رويدادي تهران ، كتاب نمايشگاه
باشيم ، وقوعش منتظر روزهايي چنين در سال هر كردهايم
قابل منظر چند از كه است فرهنگ عرصه در خجستهاي اتفاق
در چه سال ، هر نيز ، جهت همين بهميرسد نظر به تامل
از بعد روزهاي در چه و نمايشگاه برگزاري از قبل روزهاي
سوي از متضادي حتي گاه و متفاوت عقايد اظهار باعث آن ،
.ميشود صاحبنظران و آگاهان
بزرگ همايش يك كه آن جهت به رويداد ، اين براي عدهاي
اكثر تا ميسازد فراهم موجباتي و ميآيد حساب به فرهنگي
معرض به را عملكردشان دولتي و خصوصي انتشاراتي موءسسههاي
عقيده و قائلند ويژهاي اهميت بگذارند ، عمومي قضاوت
نامطلوب كشور ، سطح در ناشران پراكندگي به توجه با دارند
در كتابها برخي ميشود باعث گاهي كه كتاب پخش بودن
اطلاعرساني سيستم يك فقدان شود ، توزيع محدود گسترهاي
جديدالانتشار كتابهاي از كتابخوان طبقه آگاهي جهت منسجم
تا ميسازد فراهم خوبي فرصت كتاب نمايشگاه..و
كتابهاي از مجموعهاي با رويارويي امكان كتابدوستان ،
نگفته اماباشند داشته سقف يك زير در را سال طي منتشره
اعتماد اين متاسفانه ناشران ، برخي عملكرد كه گذاشت نبايد
برخي كه آن عليرغم زيرا.ميسازد خدشهدار را عمومي
تازه كتابهاي نمايشگاه برگزاري از پيش مدتها از ناشران
آن عرضه به نمايشگاه در تا نميكنند عرضه را خود
براي فرصتي را نمايشگاه كه هستند هم ناشراني بپردازند ،
سعي و كردهاند فرض خود كمفروش يا نافروش كتابهاي عرضه
قائل خريداران براي كه تخفيفي درصد چند پشتوانه به دارند
.برسانند فروش به را خود بنجل كالاهاي ميشوند ،
گذاشتيم ، ميان در ناشران از تن چند با وقتي را موضوع اين
جمعبندي از كه شنيديم ، متفاوتي جوابهاي زبانشان از
اهميت ناشران برخي هنوز:گرفت نتيجه ميتوان شنيدهها
درك شايد و بايد چنانكه را ، كتاب سالانه نمايشگاه برپايي
صدد در فرصت اين از استفاده با كه آن جاي به و نكردهاند
توليدات براي مناسب بازاريابي نوعي و خود صحيح معرفي
تصور دارند نظر بيشتر فروش به فقط باشند ، آيندهشان
بازديدكنندگان ، كثرت علت به نمايشگاه ، در حضور ميكنند
به و باشد فرآوردههايشان براي مناسبي بازار ميتواند
شرايط اين از خود زعم به تا ميكوشند نيز لحاظ همين
نافروش دليل هر به كه را كتبي و ببرند را بهره حداكثر
تاثير شايد حركت ، اين كه برسانند ، فروش به است ، مانده
تاثير اما باشد ، داشته كارشان و كسب بر ناچيزي اقتصادي
اين نام بازديدكنندگان ، باور در زيرا.است بيشتر آن منفي
فعاليت كه ميشود ثبت ناشراني عنوان به سوداگران ، گروه
با فقط ميكنندنيز ، توليد آنچه و ندارند چنداني فرهنگي
دارند سعي كه ناشراني عوض ، ودر است خريداري قابل تخفيف
شوند ، حاضر نمايشگاه در جديد كتاب عنوان چند با "حتما
خود قديمي كتابهاي جديد ، كتابهاي عرضه موازات به اگر حتي
براي كه ميآيند حساب به فعال ناشراني كنند ، عرضه نيز را
.قائلند احترام خود مشتريان انديشه و خردورزي
تهران ، نمايشگاه وسعت به كتابي نمايشگاه در "طبعا
تازه ميشود عرضه آنچه تمام داشت انتظار نميتوان
كتابهاي كه ناشراني حتي خواهناخواه ، و باشد انتشار
خود قديميتر كتابهاي عرضه به ميكنند ، عرضه را جديدي
در اول گروه با آنان كار تفاوت منتهي.ميپردازند نيز
منفعت را اول گروه نمايشگاه بازديدكنندگان كه است اين
را دوم گروه كه حالي در ميآورند ، حساب به سودجو و طلب
در نيز را خود قديمي كتابهاي كه ميدارند محسوب ناشراني
خريداري چنانچه تا كردهاند عرضه جديد كتابهاي جوار
اين به و شود تامين نظرش باشد ، داشته آنها به احتياج
آبرو گروه يك براي مشابه ، حركتي ميشود ملاحظه ترتيب ،
.ميبرد آبرو ديگر گروهي از و ميخرد
عادلانه هم خيلي داوري اين اما ، ناشران از يكي گفته به
در جديد كتابي ارائه به موفق كه را ناشري هر و نيست
به توجه با زيرا.كرد قلمداد سودجو نبايد نشود ، نمايشگاه
علت به ناشران برخي است ، هزينهبر كاري كتاب توليد اينكه
يك فروش از حاصل سود ناچارند كه آنجا از و نقدينگي كمبود
در برسانند ، بعدي كتابهاي چاپ مصرف به را كتاب چند يا
به.نميشوند كتاب دو يكي از بيش چاپ به موفق سال طول
امري جلد پشت قيمت كتاب ، توليد در چون اينكه اضافه
جاي به ناشران ، برخي ميآيد ، حساب به فروش بر تاثيرگذار
افزايش باعث كه گران ، قيمت به و آزاد بازار از كاغذ خريد
اساس بر كتاب چاپ به فقط ميشود ، كتاب قيمت بيدليل
كفايت ميگيرند ، ارشاد وزارت از كه كاغذي سهميه ميزان
مورد ناشري پيشنهادي كتاب چنانچه است بديهي كه ميكنند ،
تعلق آن به كاغذ سهميه و نشود واقع ارشاد وزارت تاييد
داشته وجود كاغذ سهميه تحويل امر در تاخيري يا نگيرد ،
نميتوانند و ميماند بسته ناشران از گروه اين دست باشد ،
.كنند عرضه نمايشگاه در جديدي محصول
ديگري نظر باره اين در كتاب ، نمايشگاه بازديدكنندگان
فرهنگي بهاي نمايشگاه ، برگزاركنندگان معتقدند و دارند
چون و نيستند قائل سالانه مهم رويداد اين براي را لازم
براي مشخصي ضوابط ميدهند ، اهميت كيفيت از بيش كميت به
كه را كسي هر تقاضاي و ندارند نمايشگاه در ناشران حضور
امر ، اين و ميپذيرند باشد ، نمايشگاه در شركت به مايل
نمايشگاه تا ميشود وباعث است خوب جهاتي از چه اگر
بودن بيضابطه اما باشد ، سليقهاي نوع هر جوابگوي بتواند
حتي گاهي كه دارد نيز را پيامد اين نمايشگاه در شركت
شركت نمايشگاه در هم كتاب پخش عوامل يا كتابفروشان
مختلف ناشران كار حاصل كه كتابهايي عرضه به و ميكنند
كتابها همان اصلي ناشران كه حالي در ميپردازند ، است ،
عرضه تخفيف با را توليداتشان و دارند حضور نمايشگاه در
منظور به قادر چون پخش ، عوامل و كتابفروشان و ميكنند
عرضه جلد پشت قيمت به را كتابها نيستند ، تخفيف كردن
عوامل از يكي خود حد در قيمت ، چندگانگي كه ميكنند
.ميآيد حساب به نمايشگاه به نسبت مردم بدگماني و بدبيني
آبكناري پروانه
|