بيراهه و راه ;مطبوعات گفتمان
اشتغال در ساختاري انحراف خواني باز
بيراهه و راه ;مطبوعات گفتمان
ارمكي آزاد تقي دكتر
سازندگان) رسانهها بين طبيعي ، جامعه يك در :اشاره
مصرف حوزه و (كنندگان توزيع و ساماندهندگان مفاهيم ،
دست به نتيجه كه دارد وجود معين و مشخص تناسبي رسانهاي
در فرهنگي مصرف و توليد كننده تقويت ميتواند آمده
... و تحقيقي مراكز دانشگاهها ، قبيل از ديگري حوزههاي
اساسي سئوال اين به دارد سعي نويسنده توضيح اين با.باشد
است توانسته ايران در رسانهها عمل نحوه آيا كه بپردازد
روشنفكري حوزه در "صرفا فكري جديد "گفتمان" ايجاد عامل
نقادي -كلي نقد شكلگيري موجب "صرفا اينكه يا باشد ،
براي است؟ گرديده -اجتماعي سياسي نظام بيروني صورتهاي
در كه ميداند موظف را خود نويسنده سئوال اين به پاسخ
توجه ، آن در متعدد گرايشات و رسانهها موقعيت به امر بدو
نهايت در و تبيين را آن دروني تعارضهاي و ضعفها سپس
.كند بيان را راهحلها
مقالات گروه
(محتوايي لحاظ به) رسانهاي گانه دو گرايشهاي -1
.داشتهاند گانه دو ساختار قديم از ايران در رسانهها
رسانهاي اصحاب طرف از انتخاب با كه سازي دوگانه موءلفه
.است "حاكميت" دارد ، استمرار و گرفته صورت آغاز از ايران
چپگراها و راستگراها را آنها من كه رسانهاي گروه دو هر
با دولت حاكميت به سلبي و ايجابي نگاه با ناميدهام ،
به.پرداختهاند نزاع به علمي ارزيابي و تحليل كمترين
نزاع به حاكميت رد يا و قبول در آنها اينكه لحاظ
طرف از و نكرده پيدا را مشترك گفتمان امكان پرداختهاند ،
سازياش نهادينه در حاكميت براي كافي فرصت ديگر ،
جدي تغيير و تطور ميآيد ، نظر به ديگر ، طرف از.دادهاند
قابل چپگراها و راستگراها نزد در "حاكميت" به نگاه در
از افراد جابهجايي تحول ، عمدهترين شايدنميباشد روءيت
.است بوده متعددي دلايل به بالعكس يا و چپ به راست حوزه
مطبوعات دروني تعارضهاي -2
تعارض دچار وجودي لحاظ به دور گذشته از ايران مطبوعات
مانده باقي آن با نيز تاكنون كه شدهاند ساختاري و اساسي
دركي كه شدند وارد ايران به كساني واسطه به مطبوعات.است
مشخص رسانهاي تعهد و نداشته رسانهها اين جايگاه از
نشان ايران در مطبوعات متوليان به كوتاه نگاهينداشتند
درباره مناسب و كافي تخصص داراي مطبوعاتي افراد ميدهد
.نبودند جامعه در آن جايگاه و رسانهاي محتواي
و بودهاند حاكميت از بخشي امر بدو از ايران روزنامههاي
دليل اين به.كردهاند عمل حاكميت نقد در "صرفا يا
از دانست حاكميت مخالف يا مدافع را روزنامهها ميتوان
معياري با رسانهها عرصه در چپگرايي و راستگرايي رو اين
.است شده تعريف ايران سياسي حاكميت رد و نقد يا قبول چون
(سفيد و سياه /بد و خوب) اينگونهاي موقعيت لحاظ به
تشويق ، يا و موءاخذه مورد بيشتر گذشته از روزنامهها
نهايت در و ميگرفته قرار اول مرحله در تكذيب يا و تاييد
از پس زيرا ، ميشدهاند كشانيده تعطيلي به آنها دوي هر
در موافق و مخالف روزنامه وجود بر دليلي حاكميت ، تغيير ،
.است نميديده ايران
يك در توانستهاند كمتر ايراني روزنامههاي ديگر ، طرف از
يكي شايد چرا؟ باشند ، اثر منشا و داشته حيات طولاني دوره
اين.برميگردد آنها كيفيت نوع به دلايل عمدهترين از
كردهاند ، مطرح خود سازمان براي كه اهدافي با روزنامهها ،
جديد موقعيت ايجاد تا موقعيت از استفاده به معطوف بيشتر
كنند استفاده موقعيت از توانستهاند دليل بدين.بودهاند
است ميداده سازگاري امكان آنها به موقعيت اينكه يا و
و شده بدور حيات از صحنه ، در حضور امكان عدم صورت ودر
.گرديدهاند حذف
بيشتر ميآمدهاند ، روزنامهها عرصه به كه كساني
تا بوده حاكميت و قدرت به دستيابي مدعي سياستمداران
بودن ، سياستمدار.آزادي براي مناسب فضاي كنندگان ايجاد
تلقي غيرواقعي ، گفتمانهاي طرح بودن ، غيرحرفهاي
تخريبي شيوهاي از بهرهگيري آرمانخواهانه ، و ايدئولوژيك
روشنفكري گروههاي ازطرف واقعي حمايتهاي فقدان مناسب ، تا
ايران در رسانهها حيات كمي اساسي عوامل از..و
.بودهاند
"آزادي" كننده فراهم اينكه جاي به ايران در مطبوعات
در شده توليد "آزادي" از استفاده به تا نموده سعي باشد
را مطلب اين شايد.بپردازد جامعه از ديگري عرصههاي
.كنيم مشاهده ايران تاريخ در حادثه سه به توجه با بتوانيم
حدود تا اينكه وجود بااست مشروطه انقلاب حادثه ، اولين
موءثر مشروطه انقلاب ساختن در روزنامهنگاران بسياري
مشروطه ، انقلاب دوران شده ايجاد حوزه در ولي بودهاند ،
و نموده موقعيت اين از را استفاده بيشترين مطبوعات اصحاب
زعم به كه مطبوعات عرصه ساختاري مشكلات لحاظ به ضمن در
پايان زمينه است ، شده طراحي بسياري براساستعارضات موءلف
قطع طور به.نمودند فراهم را مشروطه انقلاب نافرجام و بد
نمودن محكوم يا و ، حمايت تبرئه قصد بحث از سطح اين در
بيان بلكه ندارم ، را آنها سياسي گرايش لحاظ به خاص گروه
اصحاب.است نظر مورد دوران اين در مطبوعاتي عملي واقعيت
ايجاد شرايط از تا نمودند سعي گرايشي ، نوع هر با مطبوعات
استفاده بيشترين -مشروطه انقلاب از شده توليد آزادي -شده
دست به آزادي و شرايط بقاي -در 1 كمتري تلاش و برده را
سياسي حوزه از آزادي گسترش بيشتر ، آزادي توليد -و 2 آمده
.دادهاند انجام اجتماع و اقتصاد فرهنگ ، حوزه به
توليد آزادي فضاي از توانست كه مطبوعاتي عنصر عمدهترين
تودهاي ، مطبوعات گيرد ، بهره جامعه و تودهها نفع به شده
ايران در توانست بقدري شبنامهها.بود...و شبنامهها
...و ذوقي شاعران عامي ، بيسواد ، افراد كه شود واقع موءثر
عمومي افكار ، پس آن از و نمود عصر سياسي واردگفتمان را
"خودماني گفتمان" عرصه توسعه شايد. است داده جديد صورت را
.دارد گروه اين قدمت و اعتبار از حكايت "محفلي گفتمان" و
است مطرح مطبوعات عرصه در كه اصولي و مفاهيم از ديگر يكي
است ، شده مطبوعات حوزه دروني تعارض به شكلدهي زمينه و
شيوه كه سياسي گرايي واقعيت قالب در آرمانخواهانه گرايش
مخالفان.ميباشد است ، بوده سياسي حاكميت نقد ابزار و
مفاهيمي بر تاكيد با را حاكميت مطبوعات عرصه در حاكميت
نيازهاي مردم" ،"است ديگر گونهاي به جامعه واقعيت" چون
"است ديگر گونهاي به ايران و دنيا رابطه" ،"دارند جديدي
توجه كمتر ولي.پرداختهاند زمانه حاكميت نقد به..و
آرمانخواهي" چارچوب در نظرشان مورد واقعيت كه نمودهاند
عنوان به گرايي واقعيت تا بوده توجه مورد آنها "گروهي
بد و خوب معيارهاي.مطبوعاتي حوزه ساماندهي در عاملي
نمودن عمل غلط و درست خودي ، گروه يا و رقيب گروه بودن
ايدئولوژيك چارچوب در... و آن ، مخالفان و حاكميت
شكل است ، نبوده نيز كافي وضوح داراي "قطعا كه رسانهاي
.است گرفته
تعارضهاي زمينه مطبوعاتي آرمانگرايي و آرمانخواهي
غوغاسالاري ، مقابل در آزاديخواهي قبيل از نيز ديگري
گرايي ، هيجان مقابل در عقلگرايي خشونت ، مقابل در تفاهم
ولي است ، شده. گرايي خاص مقابل در گرايي عام
از ايراني مطبوعات عرصه تاثيرپذيري از حكايت واقعيتها
.دارد حاكميت سازماني و رفتاري الگوهاي و ويژگيها
قانون فردگرايي ، آزاديخواهي ، قالب در سرعت به رسانهها
سنت طلبي ، انحصار دچار جمعي منافع گرايي ، متن گرايي ،
روش اين در.شدهاند گرايي قدرت و گرايي ، گروه گرايي ،
.ميشود -حاكميت -دشمن با برخورد شيوهاصلي خشونت
ويا مستعد يا و رسانههايمخالف كه است فوق توضيحات با
طراحي ، و عمل در معاصر دوران در "جامعهمدني" مدعي حتي
بيشتر جاها از بسياري در بلكه نبوده رقيب گروه از متفاوت
پيش رسانهها چون چرا؟.شدهاند افراطيگري و خشونت دچار
توجه ديگري مسايل به كنند ، توجه خود مسايل به اينكه از
امكان خود ، ملاحظه بدون ديگري به توجه.كردهاند
و خشونت عرصه و داده بيشتري سرعت را ديگري از الگوپذيري
.است ساخته پذيرتر امكان را آزادي سپس
"حزب" همان كه خود واقعي نقش روزنامه كه است فضا اين در
مقابله براي آغاز در روزنامه زيرا.ميسازد ظاهر را است
به دستيابي با و است شده مطرح حزب فقدان در حاكميت با
شده تعريف سياسي قدرت در مشاركت ايران در كه حزبي منافع
حذف بايد و شده بيكاركرد نمييابد ، بقا بر دليلي است ،
و غوغاسالاري فضاي بر توجه با بايد را مطلب اينگردد
نمودهاند ، فراهم ايران در روزنامهها كه هيجانگرايي
مشكلات و مسايل دارند ، قصد روزنامهها بيشتركرد توجه
به حاكميت آننقش رهگذر از تا نمايند طرح گونهاي به را
تحريك و اجتماعي هيجان و شود بيان پنهان يا و آشكار طور
.گردد امكانپذيرتر جمعي احساس
كرد؟ بايد چه -3
ايران در روشنفكري حوزه افراد همه مطبوعات اصحاب
دارد واقعيت اين از حكايت مطلب اين به اشاره.نميباشند
حوزه تنها آنها ميكنند ، تصور ايران در مطبوعات اصحاب كه
حوزه از خارج در روشنفكري فعاليت امكان و بوده روشنفكري
..و مساجد خانهها ، بازار ، دانشگاه ، ندارد وجود رسانهاي
و شده تلقي بيكاركرد انديشه توليد در منظر اين از.
سازنده چپ ، مطبوعات زعم به مستقل هم آن مطبوعات "صرفا
.است انتقادي و روشنفكري انديشه
دارد ادامه
اشتغال در ساختاري انحراف خواني باز
(پاياني بخش)
برنامههاي اداره و هدايت به مربوط وظايف حاضر حال در -5
تعاونيهاي ايجاد نيز و روستايي عمران و كشاورزي توسعه
وزارتخانهها ، در كشاورزي محصولات فروش و عرضه توليد ،
هماهنگي عدماست پراكنده مختلفي موءسسات و سازمانها
سازمانهاي و وزارتخانه بر حاكم بروكراسي و تشكيلاتي
زمينه در دولت مديريت سكان كه است گرديده موجب ذيربط
توليد كانونهاي عنوان به روستايي مناطق توسعه و عمران
يك اختيار در آن به وابسته صنايع و كشاورزي محصولات
نرسيدن فعليت به وضعيت چنين نتيجه.نباشد مديريت
روستاييان بيرويه مهاجرت بخش ، اين در موجود پتانسيلهاي
كشور اقتصادي اجتماعي ، مشكلات افزايش و شهرها سوي به
و برنامهريزان خاص توجه است بديهي.بود خواهد
توسعه سوم برنامه تدوين مراحل در كشور سياستگذاران
جهت در اساسي گامي امر اين به كشور اجتماعي اقتصادي ،
شغلي فرصتهاي ايجاد و روستاها عمران و كشاورزي بخش توسعه
.بود خواهد جديد
هاي تشكل قبيل از خدماتي و توليد صنفي تشكلهاي ايجاد -6
چغندركاران ، ذرتكاران ، برنجكاران ، گندمكاران ، تعاوني
تراكتورداران ، خدماتي تشكلهاي نيز و...و پنبهكاران
همچنين و..و سمپاشداران كمباينداران ، بذركاران ،
قبيل از كشاورزي به وابسته صنايع تخصصي صنفي ، تشكلهاي
چوب ، صنايع شيلات ، لبني ، و دامي محصولات توليدكنندگان
كنسانتره گلوكز ، و نشاسته شكر ، و قند توليدكننده واحدهاي
اين از ديگر نوع دهها و آرد نباتي ، روغنهاي ميوهجات ،
مشاركت با آن مديريت و ساماندهي امور كه تشكلها قبيل
از پذيرد ، انجام دولت همكاري و نظارت تحت و توليدكنندگان
و اهميت بيانگر كه است راهكارهايي و زمينهها جمله
"نهايتا و اشتغال ايجاد زمينه در كشاورزي بخش جايگاه
.ميباشد كشور اقتصادي توسعه
طريق از كشور كشاورزي مهندسي نظام سازمان تاسيس -7
و كشاورزي عالي ، آموزش و فرهنگ وزارتخانههاي هماهنگي
مختلف بخشهاي در فني و تخصصي نظارت هدف با جهادسازندگي
جمله از خصوصي بخش طريق از وابسته صنايع و كشاورزي
ايجاد و كشاورزي بخش توسعه تضمين تشكيلاتي راهكارهاي
دستاندركاران همت با است اميد كه ميرود شمار به اشتغال
سوم برنامه تصويب و تدوين مرحله در كشور برنامهريزان و
.گيرد قرار توجه مورد كشور فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ،
.انشاءالله
:استفاده مورد منابع فهرست
بانك ، ترازنامه و اقتصادي گزارش ايران ، مركزي بانك -1
.سال 1370
هماهنگي و اقتصادي امور معاونت كلان اقتصادي دفتر -2
به اتكا بدون اقتصاد برنامه بودجه ، و برنامه سازمان
.شماره 1 ، 1376 پيوست خام ، نفت صادرات از حاصل درآمدهاي
هماهنگي و اقتصادي امور معاونت كلان اقتصاد دفتر -3
به بدوناتكا اقتصاد برنامه بودجه ، و برنامه سازمان
.شماره 3 ، 1376 پيوست خام ، نفت صادرات از حاصل درآمدهاي
كشاورزي بخش در توليد عوامل كارايي بررسي حياتي ، -4
كشاورزي ، اقتصاد رشته در ارشد كارشناسي پاياننامه ايران ،
.مدرس ، 1373 تربيت دانشگاه
توسعه اول برنامه قانون پيوست بودجه ، و برنامه سازمان -5
مدارك مركز ،(721368) فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ،
.اجتماعي و اقتصادي
دارايي ، و اقتصادي امور وزارت اقتصادي امور معاونت -6
كشاورزي ، محصولات در خودكفايي براي منابع بهينه تخصيص
.1373
و برنامه سازمان پژوهشي و آموزشي فرهنگي ، امور معاونت -7
ايران در متخصص انساني نيروي تقاضاي و عرضه بودجه ،
.، 1376(آينده چشمانداز و موجود وضع از تحليلي)
سالهاي مسكن و نفوس عمومي سرشماري ايران ، آمار مركز -8
.1345 ، 1355 ، 1365 ، 1375
.آماري ، 1371 سالنامه ايران ، آمار مركز -9
|