ايران در جوانان پذيري جامعه روند
همگاني هاي رسانه و عمومي فرهنگ
ايران در جوانان پذيري جامعه روند
منطقي دكتر
روحيه ايران ، نظام پنهان و عميق مشكلات از يكي
معنا اين به.است جامعه افراد غالب فردگراي و غيراجتماعي
در آنها افراد ، در اجتماعي غير روحيات تفوق دليل به كه
غالب در جمعي و فردي منافع و احساسات عواطف ، بين تعارض
فردي مصالح و منافع عواطف ، نفع به را تعارض اين موارد
فعاليتهاي پيشرفت ميشود سبب مساله اين.ميكنند حل خويش
بسياري تنگناهاي با موارد بيشتر در ما درجامعه اجتماعي
تلاطمها ، اين جريان در نظام كارآمد نيروهاي و شود توام
با اجتماعي ، ناهماهنگ و دشوار روابط در شدن خسته از پس
اين از را خود انزواگرايانه ، و فردي راهحلهاي گزينش
آنان توانمندي از جامعه ترتيب بدين و بكشند كنار جريانها
محروم بسياري ميزان به خويش اجتماعي امور پيشبرد در
ريشههاي بازشناسي براي تلاش در رونگارنده اين ازبماند
ايران ، جامعه در جمعگرا روحيه جاي به فردگرا روحيه تفوق
اسلامي انقلاب جوانان پذيري جامعه روند دوباره بررسي به
در كه اختلالهايي بابازشناسي تا است كوشيده و پرداخته
.بنمايد را آنها بر آمدن فايق راه دارد ، وجود روند اين
از برخي دادن قرار توجه مورد با نگارنده ادامه در
روند در مرزي برون و مرزي درون موءثر عوامل مهمترين
در موءثر عوامل مهمترين از برخي جوان ، جامعهپذيري
بحث مورد را جوان غيراجتماعي و فردگرا روحيه شكلگيري
.است داده قرار
و "بيروني كنترل" عامل دو مرزي درون عوامل بررسي در
آسيب وچگونگي گرفته قرار توجه مورد "ريا فرهنگي مشخصه"
قرار بررسي مورد جوان جامعهپذيري روند در آنها زايي
.است گرفته
"ارزشي مرجع تغيير" مساله مرزي ، برون عوامل بررسي در
خوردن پيوند و داخل ارزشي مراجع از اسلامي انقلاب جوان
قرار مداقه مورد كشور مرزهاي از خارج ارزشي مراجع به وي
ضد گروههاي" موضوع سه مساله اين بررسي براي و است گرفته
-ويديويي بازيهاي" و "غرب سازيهاي اسوه" ،"فرهنگ
نحوه روي گرفته ، قرار بحث مورد اجمال به "كامپيوتري
منابع از جوان ارزشي مرجع تغيير روند در آنها تاثير
با مقاله نهايت در.است شده بحث بيگانه به خودي ارزشي
اسلامي انقلاب جوان پذيري جامعه روند در اينكه بر تاكيد
اختلال دچار را روند اين كه دارد وجود بسياري موانع
انقلاب جوان پذيري جامعه روند دوباره بازنگري ميكند ،
بر تا است داده قرار تاكيد مورد علمي شكلي به را اسلامي
جريان در زا آسيب و مخل عوامل مهار امكان مبنا ، اين
تسهيل ضمن آمده ، فراهم اسلامي انقلاب جوان پذيري جامعه
حلهاي راه گزينش مانع نظام ، حاضر ، اجتماعي دشوار روابط
در مقاله اين.شود خويش نيروهاي انزواي و فردگرايانه
كل اداره همت به كه فردي منافع بر جمعي مصالح تقدم همايش
شده قرائت شد برگزار تهران استان اسلامي ارشاد و فرهنگ
.است
***
انقلاب ، از قبل سالهاي در ايران مردم جدي مشكلات از يكي
كه معنا اين به.بود آنان غيراجتماعي و فردگرا روحيات
در شيعه توسط حكومت امكان نداشتن مانند) تاريخي عوامل
. و شاه ديكتاتوري حكومت نظير) اجتماعي -سياسي (تاريخ طول
اخلاق جاي به فردگرا اخلاق حاكميت مانند) رواني و (..
پديد وضعيتي داده ، هم دست به دست (جامعه در گرا جمع
قرآن كه اجتماعي زندگي قوي رگههاي وجود با كه آوردهاند
و فردگرا روحياتي از ايران مردم ميكند ، حكايت آن از
اسلامي انقلاب وقوع از بعد.شدهاند برخوردار غيراجتماعي
و شاه ديكتاتوري رفتن بين از تشيع ، مذهب يافتن حاكميت و
جامعه فراروي سابق در كه عملهايي امكان از بسياري ايجاد
نظام تربيتي مسئولان كه آمد پديد امكان اين ;نداشت وجود
و دانشآموزان اوقات از بسياري گرفتن اختيار در با
فردگراي روحيه تغيير جهت در آمده بدست فرصت از جوانان ،
ضعف دليل به اما ببرند ، سود جمعگرا روحيهاي به آنها
جامع ، و مدت ميان برنامههاي طراحي در ناتواني و بينشي
در نظام و نشد داده مثبتي پاسخ اجتماع مبرم نياز اين به
تمايلات روي خويش ، اجتماعي روحيات با كه افرادي تربيت
به خود ، حزبي و قومي فردي ، منافع يا احساسيشان ، و عاطفي
ظاهر موفقي شكل به نهند ، گام اجتماعي فراگير حركتهاي نفع
از بسياري در كه غيراجتماعي روحيات حاضر حال در.نشد
كشور جدي مشكلات از يكي ميشود ، ملاحظه جامعه افراد
جبرانناپذيري ضربات تاكنون مساله اين و ميرود بهشمار
ما جامعه به اقتصادي و سياسي اجتماعي ، فرهنگي ، لحاظ به
پذير جامعه درستي به كه افرادي زيرا است ، آورده وارد
خويش در را اجتماعي زندگي يك اوليه الزامات و نشدهاند
عواطف ، تلاقي در است ممكن نكردهاند ، درونسازي و دروني
اجتماعي ، و جمعي منافع با وجناحيشان شخصي منافع و احساسات
و عواطف روي نكرده ، عمل شده اجتماعي شهروند يك مانند
اقتضائات به ترتيب ، اين به و پانگذارند خويش شخصي منافع
و جمعي حركتهاي روند نداده ، در تن اجتماعي امور طبيعي
چه هر بالطبع.سازند مواجه اختلال با را اجتماعي
ابعاد در كه آسيبي باشد ، مهمتر افرادي چنين مسئوليتهاي
ميآورند ، وارد جامعه به... و اجتماعي فرهنگي ، مختلف
.بود خواهد بيشتر
كنار در اجتماعي ، روابط نبودن قاعدهمند از ناشي تشتت
اجتماعي ، روابط در مرج و هرج وجود مانند ديگري معضلهاي
و آرام برده ، پيش تشنج و تنش سمت به بهتدريج را جامعه
تلاقي مركز در كه مسئولاني از خاصه) آن افراد از را قرار
در.گرفت خواهد ،(شد خواهند واقع فشارها اين از بسياري
كه انديشيهايي چاره سادهترين از يكي فوقالذكر ، موقعيت
پيش اطرافشان شكننده و دشوار وضعيت با برخورد در افراد
به و درگيريها جريان از خودشان كشيدن كنار ميگيرند ،
كه معنا اين به.است اجتماعي مسئوليتهاي از ديگر تعبير
صادق مسئولان شاهد ميتوان جامعه به دقيق نگاهي با
به سياسي و اجتماعي كليدي پستهاي در پيشتر كه بود بسياري
با برخورد جريان در اما بودهاند ، مشغول وظيفه انجام
از پس و كردهاند رسيدن بنبست به احساس فوق ، تشتتهاي
و دادهاند دست از را كاريشان درگيريهاي تحمل تاب خستگي ،
و عزلت كنج به كرده ، خويش پيشه را گوشهنشيني نتيجه در
نيروهاي دادن دست از بالطبع ، .بردهاند پناه خويش تنهايي
دشوار ، اجتماعي روابط در شدن منزوي دليل به كارا و كارآمد
پنهان مسئولان از بسياري ديد از كه است ناپيدايي آسيب
جامعهاي به ما جامعه كه آن براي بنابراين ، .است مانده
اهداف آنها و باشد اجتماعي انسانهايي داراي كه شود تبديل
خويش حزبي و فردي منافع و احساسات عواطف ، بر را جمعي
و دخل افراد پذيري جامعه درروند كه است لازم دهند ، ترجيح
ويژگي تا ساخت پذير جامعه گونهاي به را آنها كرده ، تصرف
.كنند درونسازي را اجتماعي زندگي يك
دوباره نگاهي در جوان جامعهپذيري *
روحيه جاي به فردگرا روحيه تفوق ريشههاي بررسي در
پذيري جامعه روند در بازنگري ايران ، جامعه در جمعگرا
اگر.است برخوردار خاصي اهميت از اسلامي انقلاب جوان
هماهنگ ، شكلي به درجامعهاي ، كننده پذير جامعه نهادهاي
بپردازند ، يكديگر با تعارض بدون و منسجم اهدافي تعقيب به
مورد اهداف رفته ، پيش خاصي وقفه بدون پذيري جامعه روند
تحقق زيادي ميزان به افرادش اجتماعي تربيت در جامعه نظر
بوده ، توام وقفه با مزبور روند اگر اما يافت ، خواهد
پي را آنها داشته ، خويش فراروي نيز را متعارضي اهداف
موفق افرادش اجتماعي تربيت در جامعه صورت اين در بگيرد ،
آنان اذهان در خويش نظر مورد اهداف درونسازي به نبوده ،
.شد نخواهد نايل
ملاحظه اسلامي انقلاب جوان پذيري جامعه روند به نگاهي با
جامعه نهادهاي "اولا ايران در روند اين در كه ميشود
شكل به (... و جمعي رسانههاي مدرسه ، خانه ، ) پذيركننده
كتابهاي توسط جوان مثال ، عنوان بهنميكنند عمل هماهنگي
در اما ميشود ، دعوت ديگران با همياري و تعاون به درسيش
آب از را خودش گليم كند سعي كه ميشود توصيه وي به خانه
اينكه مانند مواردي بيان با كتابها همين.بكشد بيرون
از غيرمستقيمي شكل به...و بود زاهد فردي شيرازي ميرزاي
خويش پيشه را زاهدانهاي زندگي تا ميخواهند دانشآموز
را او جمعي رسانههاي ديگر و شهري درون تبليغات اما كند ،
... و ميخوانند فرا بيشتر چه هر مصرف به
دارد ادامه
همگاني هاي رسانه و عمومي فرهنگ
(پاياني بخش)
انجام گذشته هاي شماره در كه)تحقيقي ادبيات بر مروري با
و مرجعگريزي همان كه رسيديم نقطهاي به دوباره (گرفت
كوتاه نمايش يك تصاوير.است فرامدرنيسم بودن فراساختاري
بسته گروهي هر كه مختلف اجتماعي -مادي شرايط از است پر
.نمايد برداشت را آن ميتواند خود انديشه و نياز به
نشان را امريكاييان مهاجرتهاي اولين كه سريالي در "مثلا
كه دارند دوست را قسمتهايي آن سنتي پيرمردهاي ميدهد ،
آنها ، بر شدن پيروز و سرخپوستان با درگيري به است مربوط
برايشان "بوفالو" گلههاي حركت سرخپوستان كه صورتي در
ايجاد شرايط بر گريزي معني فرامدرنيسم ، در.است خوشايند
به تودهها بوريلارد نظر طبق همين براي دارد ، ترجيح آن
نشان مقاومت فرامدرن ، تصاوير فهم در تواناييشان ، واسطه
سادگي به كه است نهفته لذتي تصاوير اين در اما.ميدهند
فيلمهاي "مثلا.ميباشد درك قابل سطحي احساسات با
را متمدن و وحشي معاني امريكا تاريخ درباره فرامدرنيستي
با ارتباط در سرخپوستان ، براي هم و سفيدپوستان براي هم
فيلمها اين اما ميبرد ، كار به قدرت و اطاعت انواع
اهميت و كرده تحريك را حيات و بيقدرتي احساسات قادرند
زندگي در مفاهيم اين زيرا كنند ، پايين و بالا را آن
انتقال همين -هستند جابهجايي قابل "مستقيما هم واقعي
و كرهاي زنان مورد در (1990) چووچو تحقيق در را معني
حق همچون معانيي هم اينجا واقع در هستيم ، شاهد امريكايي
فرهنگ دو در و جابهجا شكل به قدرت و اطاعت همسري ،
.مييابد سيلان متفاوت
رفتارهاي كه كردهاند توليد مردمي را فرامدرنيسم پس
تجربه خود زندگي روزمره شرايط در را انتقال قابل و متعدد
است جنبشي فرامدرنيسم ،(1984) جيمسون قول به يا ميكنند ،
.است گرفته شكل سرمايهداري اخير دستاوردهاي براساس كه
سروكار نخبگان تمركز نوعي با ما سرمايهداري ابتداي در
با است همراه فرهنگ عرصه در بيشتر كه تمركزي داريم ،
توده ، اكثريت مورد در اما.آكادميك "عمدتا خلاق تخصصهاي
فرامدرن آگاهي كمكم بلكه ندارد ، وجود نخبگان از تابعيت
جنبش ، اين واقع در.برميگيرد در هم با را جامعه تمامي
خصوصيت بلكه ندارد ، منطقهاي يا تاريخي يا جهاني ماهيتي
و است كرده ايجاد (آن عام مفهوم به) انديشه غناي را آن
.است "همسانگريزي" يا "همنوايي رد" هم غنا اين اصلي محور
قدرت شدن گسترده شناخت به است وابسته امر اين عملي بحث
و سرمايهداري عصر ابتداي در كه است آن واقعيت.توده عمل
نمايندگان مسئله اوليه ، اجتماعي جنبش يافتن تحقق با
شاهد دوران اين واقع ، درشد مطرح كشورها در اجتماعي
.است بوده اجتماعيشان منافع شناخت بر انسانها شدن توانا
البته كه داشت سياسي بعد بيشتر ابتدا در منافع اين منتهي
اهميت داراي حقيقت در و نبود دور نيز آن بندهاي و زد از
چنان آن به نمايندگي قضيه امروزه اما.بود فردگرايانه
"اولا كه است يافته دست غيرسياسي فرهنگ از وسيعي حوزه
پديد انتخاب حق "ثانيا است ، شده بيرنگ اجتماعي تمايز
.است آمده
با جامعه در را فرامدرنيسم بنياد ما فوق بحث با واقع ، در
پيگيري عمومي انتخاب حق و اجتماعي تمايز عدم مفاهيم
دستاورد عنوان به سياسي ، باز فضاي در اما.نموديم
در.است آمده پديد جديد تعادلي امروزه سرمايهداري ،
كه بود آن بر اجتماعي فعالين از بسياري اعتقاد ابتدا
مرور به اما است ، سياست همان اجتماعي نبرد حوزه بهترين
و يافت منطقهاي حالت جغرافيايي حوزه از ابتدا حوزه اين
..و هنري اجتماعي ، فرهنگي ، موضوعات شامل مضمون حيث از سپس
كه شد تبديل اجزايي به جديد دوران كل داناي پس.گرديد.
شهرت اجتماعي جرگههاي يا گروهها نمايندگان نام با
شرايط براساس و راديكال شكلي به رويه اين اما.يافتهاند
شرايط ابتدا يعنيآمد پيش اتفاقي ، صورتي به نه مادي ،
پديد امكان تمركز سپس آورده ، پديد را تمركز فرايند مادي
مناطق سطوح در نيز تخصصها.نمود ايجاد را تخصصها آمدن
.آوردند فراهم اجتماعي نظام كل براي را كارايي مختلف
شد ، ساختمند جديد سرمايهداري شرايط در فوق واقعيات
مشخصات و تفاوتها شناخت باعث اجزا تكتك در كه ساختي
از را قصهگويي يا نقالي قدرت كل ، در ولي ميگردد ، آنها
و خود نوبه به يك هر كه هستند اجزا اين و ميگيرد بالا
البته اين و ميدهند ارائه را راهكارها ضرورت حسب به
فرامدرنيسم بوريلارد نظر طبق پس.است فرامدرنيسم انعطاف
قدرت فرامدرنيسم آنكه اول:دارد نظر را كليدي نكته دو
از زيرا ميكند ، رد را (سلطه تحت) تابع موجود معنيسازي
صاحبان آنكه دوم.است محروم اجتماعي رشد فرايند و منابع
.ندادهاند دست از را سلطه معناي "كاملا هنوز نيز قدرت
دو اين به وابسته هنوز هنر و انديشه توليد بنابراين
بحث نهايي نتيجه و است مسلم كه آنچه اما.است جايگاه
تنوع به را خود جاي كه است نخبهگرايي استراتژي ماست ،
شاهد.است يافته رواج تنوع اين وقتي.است داده نمايندگي
.هستيم فرامدرنيسم پيدايش
زيرا گيرد ، قرار داوري مورد مدام بايد هم فرامدرنيسم اما
فرهنگ در ارزشمندي و همهگير واحد ، بينشهاي عرضهكننده
بينشهاي به هم هنوز فرامدرنيسم واقع در.نميباشد معاصر
هر از بيش فرامدرنيسم همين براي است ، وامدار بسيار سياسي
.است اجتماعي ماديت عرصه در جدي تغييرات نيازمند چيز
فيسك جان : نوشته
عراقي سرسختي رضا :ترجمه
|