ميكنيد؟ تلف را وقتخود چرا
شد آزاد زندان روز از 22 پس شكري كاظم

ميكنيد؟ تلف را وقتخود چرا
وقت اتلاف بر موءثر عوامل مهمترين بررسي
به كارها انجام سبب كردن كار شاخه شاخه و كاري پراكنده *
قول به كه هستند عدهاي.ميشود ناتمام و ناقص صورت
ميكنند زخمي را كارها معروف
عدم "عمدتا توسعه ، حال در كشورهاي مشكلات از يكي :مقدمه
مختلف ابعاد در زمان مهم عامل به ندادن نقش و لازم توجه
مبالغ سالانه جهت اين از و است كاري و اجتماعي زندگي
فرهنگ و اقتصاد دوش بر وقت اتلاف از ناشي زيان هنگفتي
زمان از بهرهوري اصطلاح امروزه.ميشود تحميل جوامع اين
و مديريتي تكنيكهايعلمي ، بكارگيري مدد به است توانسته
و توليدي مراكز شركتها ، در كوچكي هرچند پاي جاي اقتصادي
براي است ممكن.نمايد پيدا اداري سازمانهاي و صنعتي
نداشته مشخصي كتاب و حساب وقت ، و زمان افراد ، از بسياري
زماني شرايط در محصور ما كه است اين واقعيت اما باشد ،
آشنايان و دوستان به خطاب كه آمده پيش بارها.ميباشيم
ندارم ، وقت:گفتهايد آنها خواسته و دعوت مقابل در خود
لازم زيركي و دقت بايستي بنابراين...و ديگه وقت يه باشه
حاصل را بهرهبرداري حداكثر زمان از و داد خرج به را
و برنامهريزي يك كمك به مگر نيست مقدور امر اين و نمود
سعي اختصار به مقاله اين.خويش روزمره امور انجام در نظم
"ذيلا كه دارد وقت ضايعكننده عوامل مهمترين بررسي در
.داد خواهيم قرار بررسي مورد و برشمرده را يك هر
:از عبارتند وقت ضايعكننده عوامل مهمترين
.بحران با همراه امور كردن اداره -1
.تلفني مكالمات و تماسها -2
.كاري محيط در مناسب برنامهريزي فقدان -3
.حد از بيش مسئوليت تحميل يا و قبول -4
.ناخوانده ميهمانان و برنامه بدون ملاقاتهاي -5
.ديگران به كار ناقص و ناموءثر واگذاري -6
.فردي بينظمي -7
.شخصيتي ضعف -8
.ديگران به "نه" گفتن در لازم توانايي و جسارت عدم -9
.افكندن فردا به را امروز كار -10
.كار محيط در بسيار جلسات وجود -11
.زائد نامهنگاريهاي و بوروكراسي -12
.كردن رها ناتمام را كارها -13
.شايسته كاركنان نداشتن -14
.اداري غيررسمي روابط و ارتباطات -15
.مسئوليت و اختيار حيطه نبودن مشخص -16
.ضعيف ارتباطات وجود -17
.احوال و اوضاع كنترل در لازم توانايي عدم -18
.ناقص اطلاعات داشتن -19
.متعدد ماموريتهاي و مسافرتها -20
:بحران با همراه امور كردن اداره -1
عادي و اداري سير و روال از كارها كه ميافتد اتفاق گاهي
بحران حال درميآيند بحراني شكلي به و شده خارج خود
.باشد محيطي يا و سازماني درون عوامل از ناشي ميتواند
ممكن را مربوطه امور مدير ، "عمدتا موارد ، اينگونه در
استرس بودن ، عجله با و كردن شتاب:نظير حالتهايي با است
با شدن رو در رو و كردن پرخاش باختن ، رو و رنگ و داشتن
به...و زدن در آن و در اين پرسنل ، نمودن سرزنش و ديگران
از هركدام ميشود ملاحظه كه همانگونه.برساند انجام
.مينمايند تلف را مدير زمان و وقت درواقع مذكور عوامل
و تشنجزدايي فرد ، براي نسخه بهترين موارد اينگونه در
مسايل گرداب در فرد اينصورت غير در.است خويشتن بر تسلط
.باخت خواهد را قافيه و شده گرفتار
:تلفني مكالمات و تماسها -2
ديگران با متعامل و اجتماعي زندگي بشر ، كه آنجايي از
روز و حال از كه ميكند اقتضاء او طبيعت لذا دارد ،
سپري نيز طريق اين از را خود اوقات و شده جويا ديگران
تلفني تماسهاي كه اداري محيطهاي در بالاخص نمايد
و مكالمات بنابراين.ندارد دربر فرد براي هزينهاي
كاركنان وقت مهم ضايعكنندههاي از يكي تلفني تماسهاي
و ملاحظه مشغول كه را مديري ديدهايد بارها "مثلا.است
بارها و بارها اما است ارجاعي نامههاي كارتابل بررسي
تجربه "غالبا و بازداشته كار از را او تلفني تماسهاي
شوند وصل ديگري موعد در تلفنها اين اگر است داده نشان
تماسهاي كه است لازم نكته اين ذكر.نميافتد اتفاقي هيچ
كار در وقفه و مزاحمت ايجاد عامل -دارد1 وجه دو تلفني
.كارآيي عامل -2
:كاري محيط در مناسب برنامهريزي فقدان -3
گرفتار باشيد ، نداشته برنامهريزي كار محيط در شما اگر
بتوان آنكه براي و شد خواهيد ديگران برنامههاي
اولويتهاي بايستي داشت كار محيط در مطلوبي برنامهريزي
امر اين.نمود عمل آنها طبق و كرد مشخص را روزانه كاري
كنترل را خود اختيار در زمان تا ميكند كمك شما به
نميآيد خوششان برنامه از "اساسا بعضيها.نماييد
اين.نمايند آغاز پيشآمد هرچه با را كار كه ومايلند
قرار بيبرنامگي و بلاتكليفي در هم را ديگران افراد قبيل
كار شروع ساعات اوايل در است بهتر بنابراين.ميدهند
تا برسانيد انجام به را مهم و اصلي كارهاي اول روزانه ،
را استفاده حداكثر نيز خود انرژي از زمان بر علاوه
.بنماييد
:حد از بيش مسئوليت تحميل يا و قبول -4
كه ميشويد مجبور بايستي رودر و خجالت اثر بر اوقات گاهي
اين در كنيد تقبل خود معمول وظايف از وراي را مسئوليتي
تلاش در كنيد سعي.شود لوث است ممكن كارها در اهميت صورت
حد از زياده توقعات "بعدا كه نكنيد رفتاري طوري كوشش و
طوري اداري نظام ماهيت "غالبا كه چرا رود ، انتظار شما از
خواه دارد متفاوت كاري ظرفيتهاي فردي ببينند اگر كه است
آنكه "خصوصا مينمايند عمل عرصه وارد را او ناخواه
يكسري.باشد مواجه نيز انساني نيروي كمبود با سازمان
:جمله آن از دربردارد حد از بيش مسئوليت پذيرش هم علتها
باشيد داشته موفقيت و دهيد نشان را خود كه ميخواهيد -1
.كنيد ترقي زود و كنند باز حساب شما روي ميخواهيد شايد و
.بدهيد دست از را كارتان ميترسيد اينكه -2
خود ناگزير و كنيد تقسيم را كارها نميتوانيد شايد -3
.ميرسانيد انجام به را آنها همه
:ناخوانده ميهمانان و برنامه بدون ملاقاتهاي -5
ميتوان وقتي را ناخوانده ميهمانان و ملاقاتها بيشترين
.باشد شده گمارده جديدي مسئوليت به فردي كه كرد مشاهده
و دوستان سيل سازمانها ، در افراد تحول و تغيير با
سرازير فرد كار دفتر به كه است قديمي همكاران و آشنايان
ميتوان آيا كرد؟ بايد چه موارد اينگونه در.ميشوند
جلوي ميتوانند منشي و دفتر مسئول آيا نپذيرفت؟ را آنها
بهتر پس نمايند؟ منظور وقتي برايشان و بگيرند را آنها
عمل نحوه و تكليف خود ، انتصاب و ورود بدو در فرد كه است
.نمايد روشن خويش همكاران براي موارد اينگونه در را
دارند دوست يعني.هستند باز درهاي سياست به قائل عدهاي
گرم بسيار را خود و باشد باز همه روي به اتاقشان درب كه
و جذاب ظاهري وجود با امر اين.دهند جلوه مردمي و
كه ميآورد بوجود سيستم در را اشكالاتي همگانپسند ،
با بايد خصوص اين در پس ميباشد وقت اتلاف آن اثر بدترين
دچار تا سنجيد بهخوبي را كار جوانب و كرد عمل احتياط
.نشويم خسران
:ديگران به كار ناقص و ناموءثر واگذاري -6
در جسارت و توانايي ابراز به مايل كاركنان از عدهاي
فراهم آنان براي فرصت و موقعيت اين اگر و هستند كارها
شما اگر.باشند موءثري خدمات منشا ميتوانند بسا چه شود
به ناكارآمد و ناقص بهصورت را كارها مدير ، بهعنوان
اعتراض به لبها كه بود خواهيد شاهد كنيد محول ديگران
افراد از را جسارت و توانايي ،"اولا كه چرا ميشود گشوده
و جزيي مسايل گرفتار را خودتان "ثانيا و گرفتهايد
آنها عهده از ديگران بهراحتي كه ساختهايد متعددي
و ميگيرد شما از را زيادي وقت خود اين و برميآيند
.شد خواهد تحميل سازمان بر زيادي وقت اتلاف
كه كنيد تقسيمبندي و تفويض طوري را كارها بياييد پس
ايجاد خود در را اطمينان و اعتماد اين و نباشد ناقص
به احسن نحو به را كار فلان ميتواند هم ديگري كنيدكه
را كاري خودشان اگر كه معتقدند بعضيها.برساند انجام
اين.ميگيرد صورت بيشتري كارآيي با و سريعتر دهند انجام
تحت كاركنان اگر "خصوصا باشد درست گاهي ميتواند نظريه
نيست اينطور هميشه اما باشند ناشي و كار تازه سرپرستي
:نباشد فايده از خالي بخش اين در نكته دو ذكر شايد
به قادر نيست ، ديگران به كار واگذاري به قادر كه كسي -1
.نميباشد نيز مديريت
.شماست سطح در كه نكنيد كارهايي صرف را خود وقت -2
:فردي بينظمي -7
وقت ، كه معني بدين هستند فردي بينظمي دچار افراد از بعضي
نشده مناسبي برنامهريزي آنها براي..و رفتوآمد ميز ،
به هم فرد موارد اينگونه درهستند كتاب و حساب بدون و
و ضرر دچار را سازمان هم و ميكند وارد ضربه خويش موقعيت
و كرده تهيه برگهاي مشكل ، اين حل براي.مينمايد زيان
بنويسيد اولويت بهترتيب را روزانهتان كارهاي اهم آن در
در.كنيد متمايز يكديگر از را خود شخصي و كاري زندگي تا
تنگاتنگ رابطهاي نظم با كه كنيد مقيد را خود حال عين
تجربه شويد اذيت قدري است ممكن ابتدا در.باشيد داشته
منظم و شده برنامهريزي فعاليت و كار كه است داده نشان
.دارد پي در را كمتري خستگي و بيشتر رضايت
:شخصيتي ضعف -8
باعث مختلف شرايط و زمانها در شخصيت در ضعف و تزلزل بروز
منفي بار "غالبا كه ميشود ما براي خاصي حساب گشودهشدن
به را كاري كه است شده ديده بارهادارد خود بدنبال را
فرد شخصيتي ضعف اثر بر و راه نيمه در ولي سپردهاند كسي
.است نرسيده لازم نتيجه به كار
بايستي چيست؟ شخصيتي ضعف از منظور كه شود سئوال است ممكن
و تمركز عدم:از عبارت شخصيتي ضعف مقوله اين در كه گفت
و حرفها در ناپايداري -تصميمگيريها هنگام در لازم توجه
روحي ، و جسمي خستگي تشويق ، و تندمزاجي نظريات ، و سخنها
بدبيني زندگي ، و كار به نسبت لازم علاقه و انگيزه فقدان
...و آينده و پيراموني موجود شرايط به
زمان لحاظ از فرد كه دريافت ميتوان فوق عوامل وجود با
در تزلزل و ضعف دچار كه كسي "مثلا ميبيند؟ آسيب چقدر
دوباره و ميگيرد تصميم يك دم هر واقع در است تصميمگيري
.هستند وقت تلفكننده همگي خود اينها و ميشود پشيمان
و رواني مشاور مددكاري ، طريق از كه است نياز ترتيب ، بدين
با را او فرد براي طراوت با و سالم و شاداب فضايي ايجاد
.داد آشتي زندگي و كاري مطلوب شرايط
گاهي اما است حائزاهميت بسيار مديران نقش خصوص اين در
و معقول پديدهها اين با مديران برخورد كه ميشود مشاهده
و منزوي را فرد طريقي به ميخواهد كسي هر و نيست منطقي
روزي كه است فردي همان اين صورتيكه در.كند رده از خارج
است شده سازمان وارد خاصي نشاط و شور و علاقه و عشق با
بايستي.بگذارد بجاي را مفيدي و موءثر خدمات خود از تا
و مثبت نگرش و كرد دور فرد از را نااميديها و منفيات
.آورد بوجود او براي را اميدواركنندهاي
:ديگران به "نه" گفتن در لازم توانايي عدم -9
نشان ديگران محبوبالقلوب را خود اينكه براي بعضيها
را خويش وقت و ميكنند قبول كسي هر از را كار هر دهند
امر اين توانايي و قدرت اينكه براي چرا.مينمايند تلف
."نه" بگويند مقابل طرف خواستهاي مقابل در كه ندارند را
بهتر نگويند نه اگر كه ميپندارند "غالبا افراد قبيل اين
بدست خود براي را جمعي و مردمي پايگاه يك و است
اينگونه صباحي چند و ظاهر در كه است ممكن آوردهاند
لازم كه كجا هر بايستي پس.ندارد خوشي عاقبت ولي باشد
"نه" بگوييم ميدهيم هدر را وقت كه ميكنيم احساس و است
ندادن ، انجام نخوردن ، نرفتن ، :شامل ميتواند كلمه اين
.باشد...و مايلنبودن
براي تا بنديم بكار را موقع به و صحيح گفتن نه بياييد پس
چندين بعضيها.باشيم شده قايل چنداني دو ارزش خود وقت
و شايسته بطور هم كدام هيچ به و ميكنند قبول را كار
ديگران براي هم رشد اينطورجاي نميرسند بايسته
.مينمايند تهديد جدي بهطور را وقت و نميگذارند
:افكندن فردا به را امروز كار -10
ضايعكنندههاي از يكي ديگر وقتي براي كارها واگذاردن
.ماست وقت مهم
متفرقه كارهاي خستگي ، و فقدانانگيزه تنبلي ، و سستي
باعث خود رئيس و اداره با لجاجت "بعضا و انجامدادن
جالب و شود گذارده فردا براي امروز كار كه ميشوند
گرفتار خود دام در را فرد "غالبا عمل اين كه اينجاست
رهايي براي.شود كشيده هم فرد زندگي به بسا چه و نموده
و گيريد دست در را خود امور زمام و قدرت دام ، اين از
و بد رفتارهاي و عادتها قادريد شما كه آوريد بهياد
را مثبت جوانب و خوبيها و كنيد دور خود از را ناپسند
.نمايد آن جايگزين
كارهاي ديگران اصرار و فشار تحت كه هستند مايل عدهاي
هستند كساني بيشتر افراد قبيل اين و دهند انجام را محوله
ديگري زمان براي را آنها و انداخته تعويق به را كارها كه
خود براي كارها انجام براي است بهتر.ميكنند واگذار
وقت تا آن انجام به ملزم كه بگيريد نظر در مهلت
.شويد تعيينشده
:كار محيط در بسيار جلسات وجود -11
تماس هنگام در كه باشد آمده پيش بسيار هم شما براي شايد
ايشان دفتر مسئول سوي از مسئول و مدير يك با تلفني
و "هستند جلسه" يا و "دارند جلسه ايشان" كه ، شنيدهايد
براي مهمي عامل خود كه است زياد آنقدر جلسات اين
داده نشان تجربه.رود شمار به ميتواند وقت ضايعكردن
شنود و گفت به "معمولا جلسات آخر و اول دقيقه چند كه است
خارج حرفهاي و موضوعات "كلا و پذيرايي و خودماني گپهاي و
رفته هدر زمانهاي اين اگر و ميشود سپري جلسه دستور از
نامهها ، و كارتابلها ديدن كاركنان ، امور به رسيدگي صرف
به شود بازديدها و سركشيها سازماني ، امور رجوع و رفع
.بود خواهد مفيدتر و بهتر مراتب
:دهيد قرار خود كارهاي سرلوحه ميتوانيد را شعار يك
را خود ترتيب اين به ".كنم كم خود جلسات تعداد از بايد"
عمل به بهتري استفاده وقت از كه ميكنيد مقيد بيشتر
از خيلي در.شويد قائل بيشتري ارزش آن براي و آوريد
فقط و نيست مشخص درستي به جلسه اصلي هدف و مقصود جلسات
فرعي مباحث و حرفها كه است شده ديده و دارد كلي عنوان يك
جلسه تشكيل "معمولااست شده مطرح آنجا در هم نامربوط و
:ميباشد زير موارد براي
تعيين -راهكار 4 ارائه -توجيه 3 -تصميمگيري 2 -1
فعاليتهاي و رويدادها بررسي -هماهنگي 6 -كلان 5 استراتژي
.گذشته
را زير موارد ميكنيد برگزار كه جلسهاي هر در حال هر در
:كنيد لحاظ
براي و نوشته وضوح و درستي به پيش از را جلسه دستور -1
.شويد قايل زماني محدوديت آن
مكان و زمان در مناسب موضوع براي را مناسب افراد -2
.كنيد دعوت مناسب
لازم اطلاعات جلسات ، در شركتكنندگان همه آنكه از قبل -3
.نكنيد شتاب جلسه تشكيل در دارند ، دريافت را
.كنيد شروع وقت سر را جلسه -4
تشكيل زمان مورد در كه دريابند شركتكنندگان وقتي چون
وقت سر كه نمياندازند زحمت به را خود نيستيد ، جدي جلسه
.نكنيد تكرار را موضوع ديرآمدگان براي ضمن در و شوند حاضر
و شده مطرح جلسه در آنها به مربوط موضوع كه را اعضايي -5
.كنيد مرخص نيست ، آنان با كاري ديگر
.كنيد حركت جلسه دستور مسير در همواره كنيد سعي -6
آن اجراي راههاي شد ، حاصل توافق موضوعي مورد در وقتي -7
.كنيد مشخص نيز را
در شركتكنندگان چون.برسانيد پايان به سروقت را جلسه -8
زمان براي تا ميشود تمام وقت چه كه بدانند بايد جلسه
.كنند برنامهريزي آن از بعد
:زائد نامهنگاريهاي و كاغذبازي -12
دستگاههاي از استفاده روزافزون گسترش و رشد وجود با
در كاغذبازي شاهد هم هنوز متاسفانه مكانيزه و ارتباطي
.هستيم...و اداري محيط
ذكر كاغذبازي زمينه در را ملموس تجربيات از نمونه چند
:ميكنم
يك كه سازمانها از يكي براي نوشتم نامهاي پيش چندي
روز چند از بعد و بفرستند برايم استفاده براي را بولتن
كه بود نامهاي آن در و فرستادند پست بوسيله را بولتن
كنم وصول اعلام برايشان را بولتن دريافت بودند خواسته
پيش چندي ،!؟!شد وصول اعلام كه نوشتم نامه بنده دوباره
به را مبلغي اداره از كه شدم مجبور مالي مشكل دليل به
براي نوشتم نامهاي فلذا نمايم دريافت عليالحساب عنوان
معاون براي نامه زير نيز هم ايشان و مربوطه واحد مديريت
براي داد دستور مزبور معاون سپس و نوشت مالي و اداري
دستور هم مذكور مدير و ذيحسابي و مالي امور كل مدير
واحد از پيش چندي ،!؟!پرداخت و دريافت براي داد پرداخت
آموزشي مركز يك براي معرفينامه صدور درخواست كارگزيني
خود درخواست و بنويسيد نامهاي كه فرمودند ايشان.نمودم
و كارگزيني براي نوشتم را نامه.نماييد مطرح كتبا را
را نامه دهد ، دستور اداري امور كل مدير بدهيد كه گفتند
نامه و نداشتند تشريف ايشان ولي كل مدير جناب دفتر دادم
طبق كه داد دستور را نامه كل مدير فردا فردا ، براي ماند
رفت نامه و (!؟!دستوري عجب) شود اقدام مقررات و ضوابط
خلاصه و كرد تهيه پيشنويس كارگزيني و كارگزيني براي
گرفتم را معرفينامه آمد و رفت كلي از بعد ندهم دردسرتان
اين در آنكه توجه جالب و نظر مورد آموزش مركز بردم و
كاغذبازيهاي و مشكلات همان به مبتلا نيز آموزشي مركز
!؟!شدم خودم كاري محيط
كه دريافت ميتوان راحتي به فوق مثالهاي به نگاهي با
اداري محيطهاي در پاگير و دست كارهاي و زائد اقدامهاي
مراحل خلاصهسازي و ادغام و حذف با واقع در و است بسيار
بسيار صرفهجويي انرژي و وقت در ميتوان كارها انجام
قبيل اين ديدن صرف بايد كه را وقتي اگر يعني.شد قايل
مييابيم در كنيم حساب نمود آنها دستوردادنهاي و نامهها
اقتصادي منطق اگر و هستيم روبرو درشتي رقم چه با كه
پولي زمانها و وقتها اين كه ميشويم متوجه باشيم داشته
.ميرود هدر به ما تكتك جيب از كه است
را نامه يك يا و ميگيرند كپي يك چيزي هر براي عدهاي
،!!ميفرستند مختلف افراد براي و كرده تكثير نسخه چند
قرضالحسنه صندوق يك مديره هيات عضويت به كه است يادم
مديره هيات رئيس عنوان به مرا اعضاء و بودم درآمده
تهيه مدتي از پس را مديره هيات كار گزارش و كردند انتخاب
شوند مطلع آن از سازمان عاليه مديران آنكه براي و كردم
كه كردم درخواست و نوشتم صفحهاي در را آنان تكتك نام
امضاء سپس و داشته مرقوم را خود نظر گزارش ، ملاحظه از پس
.نمايند ارسال بعدي نفر براي و نموده
و زمان در صرفهجويي جهت در اقدام يك اين واقع در
چگونه؟ ميپرسيد.بود هزينهها
"ثانيا ميكردم كپي را گزارش از نسخه چند بايد "اولا
فرد براي ميزديم آنها روي نامه و تنظيم را كپي بايد
،"رابعا بود مشكل آنها پيگيري و جمعآوري ،"ثالثامربوطه
و !ببيند را گزارش ميخواهد دلش كي مدير يك نبود معلوم
را بنده استفاده مورد روش كارآمدي كه ديگر دليل دهها
و كاغذبازي با مقابله براي.برساند اثبات به ميتواند
:ميشود پيشنهاد زائد نامهنگاريهاي
و سرعت با ارتباطي وسايل و تلفن از كنيد سعي بيشتر -1
.كنيد استفاده كارها انجام براي مطلوب كارآيي
بعمل مجدد استفاده حتيالامكان باطله كاغذهاي از -2
.آوريد
و آب با نه بنويسيد كفايت حد در و كوتاه را نامهها -3
.پهلو دو و نامفهوم يا و تاب
.بسپاريد آن اهل به را نامهها نگارش -4
.كنيد درست جدول و فرم خود مكاتبات براي الامكان حتي -5
تا كنيد كنترل را خود كشوهاي و كارتابلها فايلها ، -6
.نشود جمع آنها در اضافي اوراق و اسناد
.دهيد قرار كارها سرلوحه را امور كردن ساده -7
خرج به را لازم وسواس و دقت نامهها از كپي گرفتن در -8
.شود كاسته كاغذها حجم از تا دهيد
.نفرستيد نامه رونوشت آن و اين براي بيجهت -9
به مجبور تا كنيد پيدا اشراف قسمتها كار به نسبت -10
.نشويد كاغذبازي و نامهنگاري
:كردن رها ناتمام را كارها -13
به كارها انجام سبب كردن كار شاخه شاخه و كاري پراكنده
قول به كه هستند عدهاي.ميشود ناتمام و ناقص صورت
اينگونه دلايل از يكي.ميكنند زخمي را كارها معروف
را كارها خود شغلي موقعيت حفظ براي فرد كه است اين اعمال
ديگري فرد تا ميدهد انجام تمام نيمه و ناقص شكلي به
كار ، به نسبت برخوردها اينگونه.نباشد آنها انجام به قادر
صورت به كار اگر "خصوصا و ميدهد هدر به را زيادي وقت
آن از ناشي زيان و وقت اتلاف باشد زنجيرهاي و سيكل
.ميكند پيدا نمود بيشتر
ديگر بعضي و ميانديشند كار سرانجام به كاركنان از بعضي
درخواست با اگر "معمولا اول دسته.نميكند فرقي برايشان
تعاوني از خريد هار ، نا چاي ، صرف براي "مثلا خود همكاران
:ميگويند پاسخ در شوند روبرو...و بانك به رفتن اداره ،
هرازچندگاهي دوم دسته.بعد بدهم انجام را كار اين بگذار
و بارها را پرونده يك مثلا است ممكن و كرده رها را كار
آن به مربوط امور انجام به دوباره و كرده رها بارها
در و دهيد انجام تمام و كامل را كارها پس.بپردازند
هستيد مجبور اگر دهيد نشان خود از حساسيت كار قطع برابر
كه بسپاريد كسي به آنرا كنيد رها تمام نيمه را كاري كه
با شما سروكار اگر.باشد داشته را آن كامل انجام توان
طبقهبندي را آنها است مختلف پروندههاي يا و كارتابلها
.بدانيد بهتر را خود تكليف تا كنيد
دولتي مديريت ليسانس فوق -خسروي حسن :نگارش و تهيه
دارد ادامه
شد آزاد زندان روز از 22 پس شكري كاظم
صبح روزنامه سردبيري شوراي عضو شكري كاظم:اجتماعي گروه
روز از 22 پس همشهري روزنامه مقالات سرويس دبير و امروز
.شد آزاد عصر ديروز زندان
يك از نامهاي درج دليل به شكري ما خبرنگار گزارش به
شكري بازداشت.شد بازداشت امروز صبح روزنامه در خواننده
نويسنده نه و بود روزنامه مديرمسئول نه كه جهت آن از
فرهنگي و اجتماعي صاحبنظران و حقوقدانان سوي از نامه
و مطبوعات بر فشار تشديد نشانه و غيرقانوني عملي
.شد جديدمطبوعاتتلقي قانون بررسي با همزمان خبرنگاران
مدعيالعموم سوي از كه نيز منتشره نامه محتواي همچنين
روحانيون برخي سوي از بود شده تلقي توهين يا تشكيك نوعي
حال عين در و ساده پرسشي كه تشكيك و توهين علمانه و
داده جواب ديني و علمي محافل در بايد كه شد معرفي مهم
نيز اي كننده وقانع مستدل جوابهاي رابطه همين در و شود
روزنامه بويژه ها روزنامه دربرخي شده مطرح پرسشهاي به
.شد چاپ امروز صبح
احمد دادگاه قاضي مختلف اعتراضات و مباحث اين دنبال به
نيز را امروز صبح سردبيري شوراي اعضاي از ديگر يكي ستاري
و حجاريان و ستاري با شكري مواجهه جلسه دو از پس و احضار
قرار تبديل با ميدانست تباني احتمال قاضي كه آنچه رفع
از ديروز شامگاه شكري توماني ميليون وثيقه 15 به بازداشت
.شد آزاد زندان
|