نظريه يك در بحران
(سوم بخش) ها تمدن برخورد نظريه در پريشاني
قراگزلو محمود دكتر
تمدنها برخورد نظريه رئوس
برخورد نظريه از جامع و جانبه همه نقدي به آنكه براي ما
اين اساسي محورهاي و رئوس ابتدا يابيم ، دست تمدنها
هانتينگتون.مينماييم ذكر فشرده صورتي به را (5)مقاله
:است معتقد
از مراتب به اختلاف اين.است اساسي تمدنها اختلاف -
.است اساسيتر سياسي نظامهاي و ايدئولوژيها اختلاف
.است افزايش حال در تمدني آگاهي خود -
درحال خلاء كردن پر براي وسيلهاي مذهبي حيات تجديد -
.است رشد
گرديده (ديگران) تمدني خودآگاهي رشد موجب غرب رفتار -
.است
.ناپذيرند تغيير فرهنگي اختلافات و ويژگيها -
رشد حال در فرهنگي مشتركات نقش و اقتصادي گرايي منطقه-
...و اكو و نفتا مانند پيمانهايي گسترش عليرغم ولي است ،
صورتي در تنها منطقهاي اقتصاد كه داشت توجه بايد
.باشد داشته مشترك تمدن يك در ريشه كه كند رشد ميتواند
بينالمللي روابط اصلي واحد عنوان به ملت -دولت شكست -
.است محتمل بسيار آينده در
;درگيري به فزاينده گرايش ;ناسيوناليستي تنشهاي تشديد -
جهان ، در بينظمي رشد ;جمعي امحاء سلاحهاي افزايش
و موءلفهها از هويت ، ازبحران ناشي بينالمللي تنشهاي
.تمدنهاست برخورد اصلي سازهاي بستر
كشوري هيچ و نيست بيش توهمي جهاني ، جامعه جهاني ، قدرت -
.ندارد استراتژيك منافع ديگر كشوري در
تمدنها برخورد نظريه تعليل و توجيه در هانتينگتون ساموئل
:كه است آن بر
ملتهاي بين واكنش و كنش و شدن كوچكتر حال در جهان -
.است افزايش حال در مختلف تمدنهاي به وابسته
ارتباطات و مهاجرتها) انفعالات و فعل افزايش اين -
بين اختلاف وجود به آگاهي و تمدني هوشياري ،(رسانهاي
.ميبخشد شدت را تمدن هر درون در اشتراك همچنين و تمدنها
تمدنها دشمني و اختلاف به تمدني خودآگاهي ديگر عبارت به
.ميزند دامن
جهان ، سراسر در اجتماعي تحول و اقتصادي نوسازي روند -
در.ميسازد جدا بومياشان و ديرينه هويت از را انسانها
كه جنبشهايي صورت به هم آن مذهب ، جهان نقاط از بسياري
حركت هويت خلاء پركردن جهت در ميگيرند لقب "بنيادگرا"
.است كرده
فرهنگي تفاوتهاي و ويژگيها بر ميتوان كمتر كه آنجا از -
در اساسي پرسش تمدنها برخورد مقوله در لذا گذاشت ، سرپوش
در "كيستيد؟ شما":كه است اين انسانها هويت با ارتباط
را افراد قومي بنيادگرايي از بيش حتي مذهب شرايطي چنين
فرانسوي ، نيمه ميتواند نفر يك.ميسازد متمايز هم از
نيمي ولي باشد ، داشته مضاعف تابعيت حتي و باشد عرب نيمه
.است دشوار بودن مسلمان نيمي و بودن مسيحي
غربي ، غير تمدنهاي در خويشتن به بازگشت پديده گرفتن قوت -
هندوستان ، شدن هندو و نهرو ميراث پايان ژاپن ، شدن آسيايي
دين ناسيوناليسم ، و سوسياليسم غربي انديشههاي شكست
...و فارس خليج و خاورميانه در اسلامگرايي تجديد سالاري ،
.است هانتينگتون نظريه در تمدنها برخورد دلايل ديگر از
صورت كلان و خرد سطح دو در تمدنها برخورد وي عقيده به
:گرفت خواهد
گسل خطوط درامتداد هم به نزديك گروههاي:خرد سطح در -
نظامي قدرت و خشونت به توسل با ;"غالبا تمدنها ، ميان
.ميپردازند نزاع به مهاريكديگر و خاك كنترل براي
براي مختلف ، تمدنهاي به وابسته دولتهاي:كلان سطح در
رقابت به هم با اقتصادي ، و نظامي نسبي قدرت كسب
طرفهاي و بينالمللي نهادهاي كنترل منظور به.برميخيزند
خاص ارزشهاي رقابت ، براساس و ميزنند مبارزه به دست ثالث
.ميكنند ترويج را خويش مذهبي و سياسي
گسل خطوط ;اساسي چالشهاي
در گسل خطوط و اساسي چالشهاي هانتينگتون ساموئل نظر از
شكل ذيل عمده محور چهار حوش و حول در تمدنها برخورد
:ميگيرد
اسلامي بنيادگرايي -
فرهنگي چندگانگي و غربي ليبراليسم -
كنفوسيوسي خودكامگي -
قومي بنيادگرايي -
اتحاد خونين لبه بر را تمدنها برخورد در گسل خطوط وي
سوي از غربي تمدن و سو يك از كنفوسيوسي و اسلامي تمدن
:ميكند ترسيم ديگر
سياسي مرزهاي جايگزين ، امروز تمدنها بين موجود گسل خطوط"
جرقههاي خطوط اين و است شده سرد جنگ دوران ايدئولوژيك و
ساله چهارصد و هزار خصومت.خونريزياند و بحران ايجاد
تمدن دو ميان روابط و است افزايش حال در غرب و اسلام
و...ميشود خونين حوادثي بروز آبستن غرب و اسلام
هم كنار در كنفوسيوسي و اسلامي تمدنهاي نيز سرانجام
اصلي كانون اينكه خلاصه.ميگيرند قرار غرب تمدن روياروي
كنفوسيوسي جوامع اتحاد و غرب تمدن بين آينده درگيريهاي
درگيريهاي واقع در.بود خواهد اسلام جهان و آسيا شرق
".است نو جهان در درگيري تكامل مرحله آخرين تمدني
شيوه به را غرب و اسلام درگيري مصداقهاي هانتينگتون
;تركها و بلغارها ;يوگسلاوي داخلي جنگهاي ميان در گزينشي
;ارمنيها و آذريها ;اينگوش و اوستي ;آلبانياييها و صربها
;مركزي آسياي مسلمانان و روسها ;هندوها و مسلمانان
اتحاد اثبات براي و ميجويد..و آمريكاييها و عراقيها
غربي تمدن با تمدن دو اين جنگ و كنفوسيوسي و اسلامي تمدن
حيرتانگيز رشد وي عقيده بهميزند در آن و در اين به
يكي عنوان به -(درصد تا 10 8) آسيا شرق كشورهاي اقتصاد
چين روزافزون قدرت -كنفوسيوسي تمدن حيات تجديد عوامل از
چند و -هستهاي و پرجمعيت كشور دو عنوان به -هند و
ابراز و چين و ايران ميان تسليحاتي معامله و قرارداد
هنگام به -ايران وقت جمهوري رئيس -رفسنجاني هاشمي عقيده
اتحاد مقوله طرح و -ايران از هند وزير نخست رائو بازديد
منبع و كانون بزرگترين ميتواند...و هند و چين ايران ،
از يكي در هانتينگتون.شود تلقي آينده جهان در بيثباتي
:است گفته سخنرانيهايش
اسلام رستاخيز يكي سياسي ، ثباتي منشا آينده ، قرن ربع در
تمدن دو اين با غرب روابط.چين سربرآوردن ديگري و است
خاص دشواري با روابطي "احتمالا (چين و اسلام) طلب هماورد
آن تحول و درگيريها اين شكل چگونگي.است آشتيناپذير و
اصلي دولتهاي كه دارد بستگي اين به چشمگيري طرز به
هند روسيه ، يعني دارند ، قرار ميانه در كه ديگري تمدنهاي
(6).شوند متمايل طرف كدام به ژاپن و
تدوين دلايل از يكي كه انديشي محاصره و هراسي بيگانه اين
از هانتينگتون ، بجز ميرود ، شمار به برخوردتمدنها نظريه
.شدهاست شنيده نيز آمريكايي دولتمردان از بسياري زبان
ايران ، ائتلاف خطر" درباره برژينسكي ، زبيگنيو جمله از
:ميگويد "چين و روسيه
كه ميآورد بار به خشونت از عظيمي گرداب ائتلافي چنين"
گستره.دارد امتداد آسيا شرق نقطه عرض در و طولي طور به
مرز تا و بالكان به آدرياتيك درياي از غرب ، به شرق از آن
شمال به جنوب از و مييابد تداوم كيانك سين منطقه در چين
خاورميانه ، از بخشي و ميزند دور فارس خليج اطراف نيز
درجنوب و دربرميگيرد را افغانستان و پاكستان ايران ، سپس
مرزهاي تا شمال در و قزاقستان -روسيه مرز امتداد در نيز
اين در كشور سي به نزديك.مييابد امتداد اوكراين روسيه
زندگي درآنجا نفر ميليون 400"تقريبا و است واقع منطقه
"سازي كشور" اوليه مراحل در كشورها اين اغلب.ميكنند
بر مبتني خشونتهاي هماكنون منطقه اين در.دارند قرار
كه ميرود انتظار و شده آغاز قبيلهاي و مذهبي اختلافهاي
سياسي وجدان بيداري روي هر به يابد شدت خشونتها اين
گرداب به را منطقه اين قومي ، و مذهبي تب و مردم
فكر كه حالي در.است كرده تبديل تمدنها برخورد جغرافيايي
كنفوسيوسي ، تمدنهاي اتحاد جهاني ، مقياس در گرچه ميكنم
كه همانطور واقعي است امري درگيري چنان بروز يا و اسلامي
نيمي كه نيست تصادفي ميشود ، مشاهده يوگسلاوي در امروز
منطقه در آن ، طالبان يا و هستهاي تسليحات صاحب دول از
با تسليحاتي ارتباط ترتيب ، بدين.دارند قرار آسيا ارو
كه ميكنم فكر من و است كننده نگران بسيار مزبور منطقه
بمب از بعدي استفاده "احتمالا كه است منطقهاي اين
(7)".بود خواهيم شاهد آن در را هستهاي
غرب و اسلام درگيري
اين شود گفته بايد مطلب اين درآغاز كه نكتهاي نخستين
مساوي يا مثابه به "قطعا غرب با درگيرياسلام كه است
از پس اينكه ديگر مهم نكته.نيست مسيحيت و اسلام درگيري
منافع جانبه همه قطع و ايران اسلامي انقلاب پيروزي
و آسيا در اسلامخواهي شگفتناك رشد و ما ، كشور از آمريكا
صهيونيزم موقعيت جدي تهديد خاورميانه ، ويژه به و آفريقا
سوي از -آمريكا پيمان هم رژيمهاي در تزلزل و منطقه در
اين از وحشت نوعي كه است شده سبب -اسلامگرا جنبشهاي
.نمايد رخنه آمريكا ديپلماسي وجان تن در فرايندها
جهان"ندهيد دست از را فرصت كتاب در نيكسون ، ريچارد -
وي.ميداند آمريكا و غرب براي خطر مهمترين را اسلام
و تجزيه به "صلح از فراتر" نام به اثرش درآخرين همچنين
و بارز مصداق و پرداخته هانتينگتون ساموئل نظريه تحليل
داخلي جنگهاي در را غرب و اسلام خونين برخورد عيني
لبنان داخلي منازعات و قرهباغ منطقه جنگهاي يوگسلاوي ،
غرب و اسلام جنگ از وحشتزده نيكسون.است دانسته
:مينويسد
غالب خصيصه به تمدنها برخورد كه دهد اجازه نبايد آمريكا"
كه است آن واقعي خطر" ".شود تبديل سرد جنگ از بعد عصر بر
را تمدنها برخورد مساله ، اين به خود بيتفاوتي با آمريكا
".كند تبديل ساخته خود پيشبيني يك به
امور وزير) جيمزبيكر و (ريگان معاون)دنكوئل آقايان
جاي به اسلامي بنيادگرايي خطر"از دفعات به (بوش خارجه
گلاس ويليگفتهاند سخن "غرب دنياي براي كمونيسم
:گويد مي رسمي و صريح نظر اظهار يك در (ناتو دبيركل)
بنيادگرايي به مربوط مسايل تحليل سرگرم ناتو پيمان"
تروريسم و جمعي كشتار سلاحهاي توليد با كه است اسلامي
(9)".است ناتو جديد رسالت اين و دارد تنگاتنگ ارتباط
از غرب و اسلام برخورد نظريه بر هم لوييس برنارد
حضور زمان از وي گمان به.ميكند تاكيد ديگر زاويهاي
يافته سازمان جنبش عمدهترين اسلامي كشورهاي در غرب
بدين هم.است داشته اسلامي ماهيت حضور ، اين عليه مقاومت
خنثيسازي منظور به اسلامي دولتهاي كه است اعتبار
و غربيان با خود روابط تا ميكوشند شدت به مسلمانان
مردم براي نحوي به يا و گذارند سرپوش را امريكا بهويژه
(10).كنند توجيه
هانتينگتون دلايل
درگيري به راسخ اعتقاد با تمدنها برخورد نظريهپرداز
اين دلايل و تعيينكننده عوامل غربي و اسلامي تمدن خونين
تحول اقتصادي ، توسعه:چون پديدههايي در را دشمني
و ميشمارد مذهبي پايبنديهاي ميزان در تغيير و تكنولوژي
"جمعيتي تغييرات" فرايند اين در را عامل موءثرترين
:گويد مي هانتينگتون.ميداند
عوامل جمعيتي ، تغييرات همه از مهمتر من گمان به"
.است بوده غرب و اسلام بين آشكار دشمني سطح تعيينكننده
جمعيت ، افزايش از ناشي "عمدتا صليبي جنگهاي مثال براي
اروپاي در كلونياك فرقه تفكرات احياي و اقتصادي سريع رشد
و شواليهها از زيادي شمار بسيج امكان كه بود يازده سده
...ساخت فراهم مقدس سرزمين سوي به حركت براي را دهقانان
تحولات با همراه اروپا در جمعيت چشمگير رشد سده 19 در
بيش آن طي كه شد تاريخ مهاجرت عظيمترين باعث اقتصادي ،
و استقرار فتح ، هدف با را كهن قاره اروپايي ميليون از 50
آفريقا خاورميانه ، امريكا ، در سرزمينهايي كردن مستعمره
بار جمعيتي موازنه در تغيير امروز.كردند ترك آسيا ، و
همسايگانشان و اسلام روابط بر زننده هم بر تاثيري ديگر
".وميگذارد گذاشته
:كه جمعيتي آمار اين بر تاكيد با هانتينگتون
.است مسيحي كشورهاي از بيشتر %مسلمانان 10 رشد نرخ -
تشكيل را جهان جمعيت %مسلمانان 18 سال 1980 در -
.ميدادند
سال در و %به 23 مسلمانان جمعيت سال 2000 در تخمين طبق -
.رسيد خواهد %به 31 2025
:ميكند وحشت اظهار مسلمان ، كشورهاي جمعيت شدن جوان از
يعني) باشد جوان جامعهاي وقتي ميدهد نشان قاطع شواهد"
(باشد جمعيت درصد حدود 20 ساله تا 24 افراد 15 شمار
اصلي بازيگران جوانانميشود ناآرام و بيقرار "عميقا
نظر ازهستند انقلاب و اصلاحات اغتشاشها ، اعتراضها ،
اينگونه بروز با همزمان جوانان عظيم توده وجود تاريخي
مذهبي اصلاح جنبش":مولر هربرت قول بهاست بوده جنبشها
در جوانان جنبشهاي از برجسته نمونهاي پروتستانيزم
كل به جوانان جمعيت نسبت افزايش همچنين "است تاريخ
پاياني دهههاي در دموكراتيك انقلاب عصر با همزمان جمعيت
در اروپايي جوامع توفيق نوزدهم ، سده در.است هيجدهم سده
جوانان سياسي اثرگذاري از مهاجرتها افزايش و شدن صنعتي
كل به جوان جمعيت نسبت دوباره دهه 1920 در اما.كاست
جنبشهاي براي سربازان از ارتشي و يافت افزايش جمعيت
بعد ، دهه چهار.آمد فراهم افراطي جنبشهاي ساير و فاشيستي
مهر دوم ، جهاني جنگ از پس رونق دوران جوانان عظيم نسل
.زدند دهه 1960 آشوبهاي و اعتراضات بر را خود سياسي
اسلامي رستاخيز بر را خود مهر مسلمان جوانان نيز اكنون
جوامع از بسياري در و 1980 دهههاي 1970 در.ميزنند
افزايش جمعيت ، كل به جوانان شمار نسبت اسلامي
هم درصد مرز 30 از گاه كه طوري به.يافت خيرهكنندهاي
اسلامي سازمانهاي و سياسي جنبشهاي ارتش نسل اين.گذشت
نيست تصادفي هم خيلي ميرسد نظر بهاست كرده تامين را
كل به جوان جمعيت نسبت ايران در دهه 1970 دوم نيمه در كه
و ميرسد درصد به 20 و مييابد چشمگيري افزايش جمعيت
در.ميپيوندد وقوع به سال 1979 در هم اسلامي انقلاب
در درصدي نسبت 20 اين كه موقعي همان درست نيز الجزاير
با اسلامي نجات جبهه ميآيد وجود به دهه 1990 اوايل
دست به انتخاباتي پيروزيهاي و ميشود مواجه عمومي اقبال
(11)".ميآورد
واقع خلاف هم چندان فوق مبحث طرح و آمار اين به استناد
شريرانه هانتينگتون ، كه آنجا اما.نميرسد نظر به
جهتگيري غرب ، و اسلام درگيري به ديگر يكبار تا ميكوشد
نزاعي صورت به صليبي ، جنگهاي قالب در آنرا و بدهد مذهبي
به موضوع از ديگري چهره درآورد ، مسيحيت و اسلام بين
و تاريخي حقايق كتمان با هانتينگتون.ميشود كشيده تصوير
فراموشي به حتي و غرب و اسلام درگيري سياسي واقعيتهاي
و "امريكا رهبري ضرورت"مقالات در خود نقطهنظرات سپردن
:كه ميشود مدعي "معاصر جهان در بيثباتي منابع"
اسلام خود نيست ، اسلامي بنيادگرايي غرب ريشهاي مشكل -
خود فرهنگ برتري به مردمانش كه متفاوت تمدني يعنياست
.دارند ايمان
دفاع وزارت يا C.IA سازمان نيز اسلام اصلي مشكل -
مردمانش كه متفاوت تمدني يعني.است غرب خود نيست ، امريكا
.دارند ايمان خود فرهنگ بودن جهانشمول به
".است غرب و اسلام ميان درگيري آتش اصلي سوختبار اينها
(12)
كه نكته اين توضيح از زيركانه بسيار هانتينگتون چه اگر
خروس دم اما ميگريزد ، است ، مسيحيت همان غرب از منظورش
اين تبيين براي غربياش ، دوستان و او كه مصداقهايي از
:پيداست آوردهاند ، مبحث
.اسراييل و فلسطينيها ميان كشمكش -
براي (عراق و ايران ويژه به) مسلمان حكومتهاي كوشش -
.استراتژيك سلاحهاي به دستيابي
ميان از امريكا خارجه وزارت گفته به) !اسلامي تروريسم -
ميان 30 از و است اسلامي كشور تروريسم ، 5 حامي كشور 7
(.هستند مسلمان گروه تروريست ، 16 گروه
غرب و اسلام مصاف علل تبيين در كه مهمي نكات جمله از
مساله -است نديده را آن هانتينگتون و -شود مطرح ميتواند
را درگيريها از بسياري حال هر به كه است همجواري
مرزهاي داراي مسيحيان با مسلمانان.ميكند اجتنابناپذير
اين كه است طبيعي امر همين و هستند طولاني بسيار مشترك
ميان اگر اينكه فرض.دهد قرار هم رويارويي در را تمدن دو
از چقدر بود ، حايل اقيانوسي مسيحي و اسلامي كشورهاي
خود جاي در ميشد ، كاسته تمدن دو اين تاريخي درگيريهاي
.است بررسي و تامل قابل
هانتينگتون نظريه گسلهاي
مقاله بخصوص -وي مختلف مقالات و هانتينگتون نظرات نقطه
امور صاحبنظران و متفكران توجه همواره -تمدنها برخورد
تاريك ، نقاط عليرغم.است برانگيخته را بينالمللي سياست
سياسي جهتگيري و شتابزده پيشداوري نارسا ، متناقض ، مبهم ،
دهها و سياسي مسائل نقد در بيطرفي رعايت عدم و يكسويه و
در مندرج مطالب بويژه و انديشه بر كه ديگري ضعف نقطه
هم باز ميشود ديده هانتينگتون ، تمدنهاي برخورد مقاله
نظريه و مقاله هر از بيش گذشته ، دهه يك در مقاله ، اين
و فرهنگي علمي ، محافل بررسي و نقد و توجه مورد ديگري
عمدهترين بحث ادامه در ما.است بوده مختلف ملل متفكران
قرار بررسي مورد را هانتينگتون نظريه به وارد ايرادهاي
.داد خواهيم
تمدن؟ كدام تمدن؟ -الف
بر را خود مقاله اساس كه وجودي با هانتينگتون ساموئل
تعريفي ارائه در اما است ، ريخته پي "تمدن" مقوله مبناي
.است عاجز فرهنگ با آن تفاوت و تمدن مفهوم از جامع و دقيق
فرو درهم همسان ، مفهوم دو را فرهنگ و تمدن "معمولا او
واحد جايگزين را تمدن گاه.ميكند تصوير مرز بدون و رفته
مذهب مساوي "عينا را تمدن نيز گاهي و نموده ملت - دولت
(امريكا و عراق جنگ) نفت جنگ تبيين در فيالمثل.ميگيرد
:مينويسد
كمك آشكارا عرب ، ناسيوناليسم نهادن كنار با حسين صدام"
جنگ را جنگ كوشيدند حاميانش و او.كرد درخواست را اسلامي
مركز رئيس -صفرالحوالي قول از و ".كنند معرفي تمدنها بين
ميآيد بر -مكه شهر امالقراي دانشگاه در اسلامي مطالعات
غرب جنگ اين.ميجنگد عراق ضد بر كه نيست جهان اين":كه
".است اسلام ضد بر
تقسيمبندي در هانتينگتون كه است تمايزي ديگر عجيب نكته
يك هر درون در مسيحي مختلف فرقههاي دادن قرار و تمدنها
و اسپانيا داخلي جنگ وي عقيده به.ميشود قائل آنها ، از
و آشكار تفاوتهاي كشور آن در ايدئولوژيك نيروهاي صفبندي
كه چرادارد يوگسلاوي داخلي جنگ صفبنديهاي با عمدهاي
فاشيسم ، طرفدار كشورهاي (1930) اسپانيا داخلي جنگ در
يوگسلاوي در آنكه حال كردند دخالت دموكراسي و كمونيسم
طرفداري به غربي مسيحي و ارتدكس مسلمان ، كشورهاي (1990)
.شدند عمل وارد درگير جناحهاي از
و آشكار خطاي دو هانتينگتون آخر عبارت در آنكه بر علاوه
:مخدوش مفهوم دو
مسيحي تمدن با امريكا سياستهاي گرفتن يكسان -
اسلامي تمدن با اسلامي دول سياستهاي گرفتن يكسان -
-اسلاو تمدن به مسيحي تمدن تجزيه "اصولا ميشود ، ديده
مطابقت منطقي و عقلي معيار هيچ با غربي مسيحي و ارتدكس
:كه چرانميكند
اسلاوي فرد يك.نيستند ارتدكس "الزاما اسلاوها تمام -
.باشد بوسنيايي يا كرووات اسلووينايي ، ميتواند
ارتدكسها.نيستند اسلاو "دقيقا نيز ارتدكسها تمام -
.باشند آلبانيايي حتي يا گرجي يوناني ، رومن ، ميتوانند
نزديك حداقل هانتينگتون جناب غلط تقسيمبندي با بدينسان
حوزه از بيرون متمدن انسان نفر ميليون شصت تا پنجاه به
قرار تمدنها برخورد مقاله نويسنده نظر مورد اصلي تمدنهاي
به مسيحي تمدن كلي حوزه در بناست اگر "واقعا.ميگيرند
دو عنوان به غربي مسيحي تمدن و -ارتدكس -اسلاو جريان دو
است لازم آنگاه دهيم ، راي هفتگانه تمدنهاي از عمده تمدن
براي مستقلي و ويژه جاي حداقل نيز اسلامي تمدن از بحث در
شيعه مذهب انديشگي چارچوب در كه- اسلامي ايراني ، تمدن
دستاوردهاي همه با شيعي تمدن عنوان تحت -است يافته تجلي
ميتوان راستا همين در.نماييم باز درخشانش معنوي و مادي
، تمدن افتاده هانتينگتون قلم از كه ديگري عمده تمدن گفت ،
كه اينجاست عجيب و است فكري ميراث سال هزاران با يهودي
برخورد و گسل خطوط حساسترين از يكي در جاافتادگي اين
در هانتينگتون شايد.ميگيرد صورت خاورميانه يعني تمدنها
و حال هر به كه را يهودي تمدن خود ذهني كتابهاي و حساب
ميباشند ، اسراييليها معرفش معروفترين غلط ، يا درست
امريكايي تمدن همان يحتمل كه -غرب مسيحي تمدن از بخشي
دكتر قول به كه است اين واقعيت !است نموده قلمداد -است
را هانتينگتون ساموئل غيرغربي تمدنهاي آنچه" صدري احمد
خطر بلكه آنان جوهري و تاريخي مختصات نه ميكند تعريف
و امريكا براي ايشان نظامي يا سياسي اقتصادي ، احتمالي
(13)".است متحدينش
نوعي ارتدكس ، -اسلاو تمدن كه داشت نبايد ترديد حال هر به
شكلدهنده جمعيت كمااينكه.رفت تواند حساب به غربي تمدن
وماركسيست ، تولستوي انديشه طرفداران حتي -نيز تمدن اين
نشات غربي تمدن از فرهنگشان و هستند اروپايي -لنينيستها
از هانتينگتون كه تعريفي در همچنين.است گرفته
تمدن عليالقاعده ، ميدهد ، ارائه تمدنها تقسيمبندي
جدا بنيادي طور به غربي تمدن از نبايد لاتين امريكاي
را سرخپوستان همه هنوز حوزه اين در چه اگرباشد
ارزشها معيار تنها غربي دموكراسي ليبرال و نكشتهاند
!نيست
:پانوشتها
:به ك.ن -(مقاله) تمدنها برخورد ;هانتينگتون ساموئل -5
"...تمدنها برخورد نظريه"
گفتگو ، به درگيري از غرب و اسلام ;هانتينگتون ساموئل -6
.غرب و سياسي اسلام سمينار (سخنراني -مقاله)
و هانتينگتون:به ك.ن) ;گاردلس با برژينسكي گفتگوي -7
(ص 168 منتقدانش ،
اطلاعات -(مقاله) ندهيد دست از را فرصت ;اميري مجتبي -8
.1819 ، 1371
9 King Jon. A clash ofcivilization
10- Lwis B. The shaping of the Modern
گفتگو ، به درگيري از غرب و اسلام هانتينگتون ، ساموئل -11
.(پيشين)
.پيشين -12
:به.ك.ن ،(مقاله) هانتينگتون چپ خواب صدري ، احمد -13
.تمدنها برخورد نظريه
|