!نشويم هيجانزده...
دفتر به كوتاه فيلم دويست و هزار از بيش
رسيد جوان
سينماي جشنواره
كتاب معرفي
سينمايي نشريه معرفي
!نشويم هيجانزده...
(جيراني فريدون ساخته) قرمز فيلم به نگاهي
از پس ما سينماي در ميبينيم كه وقتي است تاسف بسي جاي
حتي ايران نوين سينماي كه حالي در و سال همه اين گذشت
اندازههاي در فيلمي است ، كرده پيدا نيز جهاني ابعاد
برچسب حرفهاي ، سينماي الفباي رعايت دليل به تنها "قرمز"
جلوه گذرا اتفاق يك حد در و ميخورد بودن خوشساخت
فيلمهاي تماشاي پاي به كه هنگامي حال همين در.ميكند
حتي كه ميكنيم مشاهده مينشينيم ، مرزها سوي آن سينمايي
و شكيل ساختار يك از نيز آنها سه و دو درجه فيلمهاي
ساخته "حرفهاي" كلام يك در و برخوردارند سينمايي منسجم
فصلهاي تمام ما ، مضمونگراي سينماي در "اصولاشدهاند
به.هستند آن محوري مضمون و موضوع خدمت در فيلم هر
جذابيت داراي اغلب مستقل طور به فيلم ، بخش هر كه گونهاي
تمام در است شده سعي قرمز در كه حالي در.نيست سينمايي
و تصاوير در سينمايي حال و حس نوعي به فيلم ، لحظات
تنها البته اين كه شود دميده وقايعپردازيها و گفتگوها
.ميآيد حساب به نيز فيلم امتياز
ولي ميشود آغاز خانوادگي درام يك همچون ابتدا در قرمز
هر در و ميكند حركت دلهره سينماي سوي و سمت به تدريج به
هم تمايلي و نيست اجتماعي عنوان هيچ به گرايشها اين دوي
.نميدهد نشان خود از اجتماعي تاثيرگذاري و پيام داشتن به
اين بر -جيراني فريدون -آن كارگردان و فيلم تلاش تمام
و روان ساختاري با را جور و جمع داستان يك تا بوده پايه
.كند ارائه تماشاگران به پيامرساني دغدغه بدون و سينمايي
اجتماعي جهتگيري كوچكترين فيلم هرگاه كه اينجاست جالب
طلاق آمار بيان و خبرنگاران حضور مانند -است داشته نيز
كرده جلوه تصنعي و شده ضعيف صحنه وضوح به -جامعه سطح در
.است
ميان گفتگوهاي قرمز ، موفقيت جنبههاي بارزترين از يكي
دو كه صحنهاي دو در خصوص به.است فيلم اصلي شخصيتهاي
حاضر خانواده دادگاه در -ناصر و هستي -داستان قهرمان
اگرچه دو آن ميان شده بدل و رد ديالوگهاي ميشوند ،
حاضرجوابانه ، بسيار ولي ميشوند بيان قاضي به خطاب "ظاهرا
اين دليل همين به و ميشوند ادا تاثيرگذار و روان
دو اين گفتارهاي.درآمدهاند آب از جذاب كلامي جدلهاي
و گزيده اغلب نيز لحظات مابقي در فيلم محوري شخصيت
انتهاي در نمونه عنوان بهشدهاند انتخاب "سينمايي"
در تنهايي به شوهرش فرار از پس "هستي" كه جايي فيلم
او براي را غيابي طلاق امكان قاضي و مييابد حضور دادگاه
طلاق من":ميدارد اظهار تعجب كمال در او ميكند ، مطرح
از بيشتر جمله اين."دارم دوست را شوهرم چون نميخواهم
داستاني منطق با هماهنگ حتي يا و واقعگرايانه اينكه
.ميآيد حساب به "سينمايي پاسخ" يك باشد
و زنده هويت فيلم در گاه نيز صحنه بيجان عناصر و اشياء
ازدواج سالگرد جشن صحنه در "مثلا پذيرفتهاند ، را پويايي
به چاقو از كه درشتي "نسبتا نماي كيك ، بريدن از پيش و
نهايي سرنونشت در آن نقش از نوعي به درميآيد نمايش
از كه نمايي چند همچنين.ميدهد خبر -آخر فصل در -ماجرا
به ميشود داده نشان فيلم طول در دو ، آن سكونت محل خانه
با همراه و شدهاند تصويربرداري دست روي دوربين طريقه
بدينسان.ميشوند ارائه تماشاگران به پراضطراب موسيقي
مطرح فيلم در سينمايي زنده عنصر يك عنوان به "خانه"
در خانه اين خاص معماري ميبينيم كمااينكه.ميشود
ايفاء را كليدي نقش چه داستان قهرمانان انتهايي سرنوشت
و دارد تحرك شدت به قرمز فيلم در دوربين.ميكند
هول داراي فضاي.است جنبوجوش در فيلم شخصيتهاي پابهپاي
اين با متناسب ضربآهنگ و ريتم همچنين و فيلم انتظار و
تحرك همين پرداخته و ساخته لحظات از بسياري در فضا
مثل صحنهها از بعضي در ديگر طرف از اما.است دوربين
"هستي" خانه در فيلم اواخر در كه شام به مربوط سكانس
به و ميز پيرامون در دوربين سريع چرخشي حركت است ، برقرار
درآمده كار از افراطي و سرگيجهآور "واقعا شخصيتها دور
.است غرض نقض نوعي كه
ناصر ، پدري خانه به هستي ورود زمان تا قرمز فيلم داستان
وضوح به بعد به آن از اما ميرسد نظر به منطقي و روان
.فراوانند لحظهها اين در داستاني ايرادات.ميزند لنگ
نامهاي امضاي و خيانت به اقرار قضيه كل:نمونه عنوان به
در اعتبار ميتواند اندازه چه تا هستي توسط مضمون اين به
ضرب امر ، اين براي بخواهد ناصر كه باشد داشته دادگاه يك
درمييابد دادگاهي هر "مسلما كه چرا.بدهد صورت شتمي و
را مضمون اين با نامهاي روح و جسم سلامت در فردي هيچ كه
در پشت در خبرنگاران بيدليل حضور يا و.كرد نخواهد امضا
عموي دنبال به تازه ساعت ، گذشت 5/1 از بعد كه ناصر منزل
دليل به و ميزنند را در زنگ او با همراه و ميروند هستي
ناصر و هستي دنبال به خيابانها در پاسخگويي عدم
....و (!)ميگردند
رخت سينمايي سكانس يك از داستاني منطق وقتي است بديهي
از را خود وجودي فلسفه فيلم از بخش آن صورت آن در بربندد
.شد خواهد نقيصه داراي و داد خواهد دست
داستان دوم ، درجه قهرمانهاي و شخصيتپردازي ديدگاه از
شخصيت كاربرد "مثلا.يافتهاند پردازش غيرمعقول و ضعيف
نظر به مجهول "كاملا فيلم روند در ناصر ، خواهر "منير"
نيز او حضور بدون زيرزمين سكانس كل طرف يك از.ميرسد
تعريف فيلم طول در گاه هيچ ديگر طرف از و است اجرا قابل
به.نميآيد عمل به منير انگيزههاي از نيز صحيحي
ساده نفرت يك از ناشي منير رفتار نيست مشخص كه گونهاي
با برادرش به نسبت خيرخواهي اوبراي يا است هستي به نسبت
ديوانه يك ناصر همچون نيز او اينكه يا ميكندو همراهي او
فيلم ، در منير شخصيت حضور فلسفه هم شايد.است ساديست
اذهان در تا باشد او به ناصر وجودي بديهاي انتقال
رويكردهاي و زن دو هر منفي و مثبت شخصيتهاي تماشاگران
.برسد نظر به زنانه تقابلهاي از جلوهاي نيز آنان
فيلمنامه مشكلدار شخصيتهاي از نيز داستان خبرنگاران زوج
ژورناليستهاي همچون اينكه از بيشتر دو اينهستند
شمايلي برسند ، نظر به فن يااهل و پيگير سمج ، حرفهاي ،
.ميدهند ارائه خود از خبرنگار از تصنعي و كاريكاتوري
فيلم كارگردان توسط دو اين از بيهويتي تصوير چنين خلق
است ، مطبوعاتي هواي و حال و فضا به آشنا خود قضا از كه
كه همچنان.ديگر چيز تا است شبيه سهلانگاري به بيشتر
"اصولا و هستي عموي و منير همانند نيز خبرنگاران اين
در تاثيري كوچكترين داستان ، دوم درجه شخصيتهاي تمام
.ندارند داستاني سير خط پيشبرد
دو از است تركيبي -ناصر يعني -داستان مرد اول شخصيت اما
مختلف لحظات در او رفتارهاي مجموعه.جنون و عشق عنصر
نوسان در مجنون ديوانه يك و افراطي عاشق يك مابين فيلم
است سينمايي جذابيتهاي داراي كه چند هر تغير اين.است
به ناصر حال هر به.مينمايد غريب واقعي دنياي در اما
"رواننژند" يك لحظات ، از بسياري در عادياش جلوه دليل
يك او "احتمالا بلكه نميآيد حساب به "اسكيزوفرن" يا
.است آني جنون حملات داراي كه ميشود محسوب "روانپريش"
ديگر ديوانگي و عشق مابين او لحظهاي چند نوسانهاي اما
جنون با و نميگيرد جاي رواني بيماران طبقهبندي هيچ در
.نيست توجيه قابل نيز آني
جذابيت ، عين در نيز -هستي -داستان زن شخصيت حال همين در
كدام.است خارجي فيلمهاي شخصيتهاي از شده گرتهبرداري
يك گرفتن براي باشد حاضر كه داريد سراغ را ايراني زن
يك با و تنهايي به را شب خود فرزند حضور در شخصي ، انتقام
.ببرد سر به خطرناك رواني مرد يك انتظار در چاقو
چندان داستان خبرنگاران همچون نيز هستي شخصيت واقع در
بيشتر و ندارند جامعه در ما پيرامون شخصيتهاي با سنخيتي
است بهتر حال هر به.ميرسند نظر به خارج از اقتباسي
.نيفتاده مهمي خيلي اتفاق نشويم ، هيجانزده
استواري نيما
دفتر به كوتاه فيلم دويست و هزار از بيش
رسيد جوان سينماي جشنواره
فيلم بينالمللي جشنواره دفتر به رسيده فيلمهاي تعداد
.گذشت فيلم دويست و هزار مرز از جوان سينماي كوتاه
با جوان سينماي كوتاه فيلم جشنواره عمومي روابط گزارش به
و گذشته سال در كوتاه فيلم مقوله يافتن اهميت به توجه
به نسبت سال 78 در جشنواره به رسيده فيلمهاي تعداد امسال
.ميباشد برخوردار چشمگيري رشد از قبل سالهاي
بخش سه در رسيده فيلمهاي تعداد است حاكي گزارش همين
كه است فيلم بر 746 بالغ (S.H.VS ،VHSمم 8) ب فيلمهاي
شهرستانها در جوان سينماي دفاتر در فيلمها اين بيشتر
.شدهاند توليد
تعداد 448 (مم و 35 م.م بتاكم ، 16) الف فيلمهاي بخش در
بسيار رقم خود نوع در كه است رسيده جشنواره دفتر به فيلم
.است بالايي
از فيلم از 80 بيش تاكنون نيز خارجي فيلمهاي بخش در
گزارشهاي طبق و است رسيده جشنواره دفتر به پست طريق
را جشنواره در شركت فرم ديگر فيلم عنوان صد از بيش رسيده
آينده روزهاي در كه كردهاند ارسال را فيلمها و كرده پر
است ذكر به لازم پايان در.رسيد خواهد جشنواره دفتر به
از امسال جوان سينماي كوتاه فيلم بينالمللي جشنواره كه
حضرت ولادت با همزمان ماه مهر دوازدهم الي هفتم تاريخ
امام حضرت ولادت سال يكصدمين بزرگداشت و (س)زهرا فاطمه
.ميگردد برگزار تهران در (ره)خميني
كتاب معرفي
روشنيها تبار از شاعرهاي اعتصامي ، پروين
دانشگر احمد :نويسنده *
نوين حافظ :انتشارات *
دانشگر مريم سالياني ، علي :ويراستار *
تومان 1500:قيمت *
تاريخ مسير در اعتصامي پروين گفت ، ميتوان جرات به
از حماسي لحني با كه است بانويي تنها فراز ، و پرنشيب
و حشم و خدم صاحبان و حكام مظالم بويژه اجتماعي مسائل
و روابط اين ضعف نقاط آشكارسازي و طبقاتي نامتعادل روابط
:است رانده سخن زمان نابرابريهاي
است فريفته شباني چوب و رخت به را ما
آشناست گله با كه سالهاست گرگ اين
است رهزن ملك ، و خورد ده كه پارسا آن
گداست خورد ، رعيت مال كه پادشا آن
سود چه راستي از سخن كجروان به پروين
راست حرف ز نرنجد كه كسي آنچنان تو
هياهوي از دور به و مرفه خانوادهاي در كه آن با پروين
شنيده و ديده دقت به او گوش و چشم زيسته ، مادي احتياجات
اما دلنشين و نغز اشعاري سرودن با را دريافتها اين و
آنان چشم و گوش به برقآسا و فريادوار شجاعانه ، و صريح
.است رسانيده كرده وكروكور بيتفاوت را ايشان رفاه كه
زورگوييها ، حقكشيها ، كجرويها ، برابر در پروين ايستايي
بدون افشاگريهايش و خويش جامعه از او شناخت و انحرافات
خواهد پي در بشري عمر گذران درامتداد را او مانايي شك
خواهد خود وامدار زمانها تمام در را جهانيان و داشت
.ساخت
شماره 4 ميكروفون
اول ، :چاپ كتاب ، آشيانه:انتشارات خدايار ، ناصر :نويسنده
تومان 850:بها
:ميخوانيم كتاب اين مقدمه در
نوشته "روشنفكر" نام به درمجلهاي ابتدا داستانها اين
داستانها ، اين اما و...انقلاب از بعد جوان نسل براي.شد
سال 1332 اواخر از و مرداد از 28 بعد همگي شد؟ نوشته كي
نوشته ونظاميگري زورگويي و اختناق دوران آن در بعد ، به
كه را آنچه نميگذاشتند و نميشد روزگاران ، آن در.شدند
.برسانيم خوانندگان به و آوريم كاغذ روي به داريم دل در
و خفقان بيعدالتيها ، نابسامانيها ، ستمها ، به پرداختن
را دردناكي عواقب..بود ، جرم قبيل هر از آزاديها سلب
از مجموعه اين نويسنده خدايار ناصرداشت دنبال به
چند سردبير او است ، شهريور 20 از بعد روزنامهنگاران
مدير و امتياز صاحب و "روشنفكر" جمله از هفتگي مجله
.است بوده "ستارهتهران" روزنامه
آباد عشق
و طراحي ميرباقري ، داود :نويسنده عشقآباد ، نمايشنامه
شمارگان3000 ، آويده ، :انتشارات شريفينيا ، محمدرضا :عكس
تومان بها600 اول ، چاپ
مدرسه طنز بخش در "خنده معجزه" نام به فيلمنامهاي
بازنويسي و شد نوشته هنري حوزه فيلمنامهنويسي كارگاهي
بازنويسي ، اين طول در شد ، محول ميرباقري داود به آن
.شد متولد عشقآباد نمايش
سينمايي نشريه معرفي
"جايزه" سينمايي فرهنگي ، ماهنامه
مرادي سلمان فاطمه :مسئول مدير و امتياز صاحب *
املشي وهابي اميد :سردبير *
120:بها *
بنشيني گوشهاي ميتواني":است آمده "جايزه" سرمقاله در
در شاخ تعجب از كه آن شرط به ;بگشايي را جايزهات و
.تودرتو فضاهاي ;است اين تنها آدمهاي همه جايزه.نياوري
;است ديگري كادوي آن داخل ميكني باز كه را اول كادوي
"...و
|