توسعه و صلح فرهنگ
توسعه با دموكراسي تحقق كه معتقدند دولتها برخي :اشاره
در "غالبا اقتصادي توسعه و دارد قرار مخالفت در اقتصادي
را راه بايد ناگزير حقوق اين و بوده سياسي حقوق با تضاد
سان اونگ" مطلب اين توضيح براي بگشايد ، اقتصادي رشد براي
دموكراسي ملي انجمن رهبر و نوبل صلح جايزه برنده "سوكي
است معتقد ميرود شمار به ميانمار در اصلي مخالف حزب كه
نبايد و شوند تبيين و بررسي دقت به بايد توسعه و فرهنگ
.كرد سوءاستفاده مردم آرمانهاي با مقابله براي آنها از
بينالمللي مركز توسط كه زير مقاله در رو اين از
نويسنده است ، گرفته قرار ما اختيار در تمدنها گفتوگوي
رشد به نسبت انساني توسعه ارزشهاي برتري كرده سعي
ملي ، فرهنگ با تضاد در بشر حقوق و دموكراسي اقتصادي ،
.دهد قرار بحث مورد را..و بشر اساسي ارزشهاي
انديشه و فرهنگ گروه
است اقتصادي رشد از ارزشمندتر انساني توسعه
از يك هيچ مجادله و اعتراض مورد كه است ايدهالي هدف صلح
.گرفت نخواهد قرار آنها متخاصمترين حتي ملتها ، يا دولتها
.است آشكار نيز توسعه فرهنگ و صلح فرهنگ تنگاتنگ رابطه
حد چه تا دولتها كه است باقي همچنان ترديد اين اما
بشر حقوق و دموكراسي كه دارند را مطلب اين پذيرش آمادگي
توسعه لازمه رو اين از و بوده تفكيكناپذير صلح فرهنگ از
آنها اساس بر كه است موجود بسياري شواهد.است پايدار
مخالفت براي دستاويزي ميتوانند راستي به توسعه و فرهنگ
كه معتقدند دولتها برخي.بشوند بشر حقوق و دموكراسي با
است ، بومي ارزشهاي با مغاير و غربي مفهومي دموكراسي
تضاد در "غالبا اقتصادي توسعه كه ميدارند اظهار همچنين
اين و بوده (دموكراتيك ديگر عبارت به) سياسي حقوق با
به.بگشايد اقتصادي رشد براي را راه بايد ناگزير حقوق
.شوند تبيين و بررسي دقت به بايد توسعه و فرهنگ دليل همين
آرمانهاي با مقابله براي آنها از نبايد كه ترتيب بدين
بشر ، حقوق و دموكراتيك نهادهاي به دستيابي براي مردم ،
نه سابقه.كرد سوءاستفاده ديگر عبارت به يا استفاده
نياز و جهان نقاط از بسياري در توسعه رضايتبخش چندان
رشد از فراتر معنايي كه توسعه ، تعريف براي متعاقب
توجه گذشته ، دهه يك از بيش طول در دارد ، اقتصادي
.است برانگيخته را بينالمللي موءسسات و اقتصاددانان
كه توسعه ، جديد مفهوم نام با خود كتاب در آبيرو فرانكو
:ميگويد يافت انتشار سال 1983 در
رشد نمايانگر توسعه:است نيفتاده جا هنوز توسعه مفهوم
كه بقاست به مربوط امري واقع در و تعهد آگاهي ، چشمگير
وجود آن از درستي درك هنوز هم روشنفكرانه ديدگاه از حتي
.ندارد
آزادي و فردي توسعه":است گفته كتاب از ديگري جاي در او
زمينه در افراد استعداد رساندن ظهور به براي افراد
كار به خود اعمال در و پايبندند آن به كه ارزشهايي
توسعه اشكال همه در پيشرفت اصلي عوامل از يكي ميبندند ،
".است
و بشر به را محكمي جايگاه توسعه ، از او برداشت اين بنابر
غيره يا اقتصادي توسعه طرح گونه هر در فرهنگي ارزشهاي
نيز "ملل سازمان توسعه طرح" دهه 1980 در.ميدهد اختصاص
دهه آغاز با.پرداخت توسعه و رشد ميان تفاوت تشريح به
گزارش" نخستين انتشار با "ملل سازمان توسعه طرح" 1990
مركز.نمود تاييد را توسعه انساني جنبه اهميت "بشر توسعه
اساسي مسئله" عنوان به مردم مشاركت سال 1993 ، گزارش توجه
.بود "ما زمان
در مهمي جايگاه تدريج به انساني توسعه مفهوم كه آن با
مفهوم مييابد ، بينالمللي مديران و اقتصاددانان انديشه
طرف از است ، مبهم هم هنوز حقيقت در كه بازار ، اقتصاد
مادي رفاه سوي به مطمئن و سريع راهي دولتها از بسياري
اقتصادي تدابير كه ميپندارند چنين آنها.ميشوند تلقي
مواجه آن با كشورشان كه است مشكلاتي تمامي حل به قادر
همه كليد يا "deus es machina" عنوان به اقتصاد.است
توسعه و ميشوند باز جديد آسياي به رو كه است درهايي
و صلح براي مبارزه در موفقيت اساسي عامل:سالم اقتصادي
قانون ، حاكميت و دموكراسي بشر ، مسئوليتهاي و حقوق امنيت ،
.است فرهنگي تكثرگرايي و رنسانس اجتماعي ، عدالت و اصلاح
دموكراسي بشر ، حقوق صلح ، اساس اقتصادي ، توسعه كه نظر اين
صلح ، فرهنگ كه عقيده اين و بوده فرهنگي تكثرگرايي و
است ، انساني پايدار توسعه لازمه بشر حقوق و دموكراسي
.باشند متفاوت يكديگر با نگرش لحاظ به تنها ظاهر در شايد
از ناشي ديدگاه ، در تفاوت ميدهد نشان دقيقتر بررسي اما
مهمترين اقتصاد كه حالي در.است بسياري بنيادين تفاوتهاي
ارزش كه است طبيعي ميرود ، بهشمار درها تمامي كليد
ابزار يك عنوان به او كارآيي به توجه با بايد نيز انسان
در كه دنيايي تصوير با ديدگاه اين.شود تعيين اقتصادي ،
خدمت براي تنها اجتماعي و سياسي اقتصادي ، سازمانهاي آن
توسعه و فرهنگ آن در كه دنيايي و ميكنند تلاش مردم به
تواناييهاي كامل تحقق براي محيطي تا شده ادغام يكديگر با
كه گوناگون ديدگاههاي وقتي.است متفاوت كنند ، ايجاد بشر
چگونه ميشوند ابراز هستند ملي و اجتماعي تماميت اجزاي
آزادي ، فرهنگ ، توسعه ، فقر ، چون عمدهاي مفاهيم ميتوان
چه آنكه مهمتر مسئله و كرد تعريف را بشر حقوق و دموكراسي
.دارد را تعاريفي و ارزشها چنين تعيين قدرت كسي
و قدرت چنين به كه كشورهايي با مقتدر دولتهاي ارزشي نظام
اين بنابر.باشد يكسان نميتواند ندارند دسترسي اقتداري
ديدگاه با نيز امتياز اين از برخوردار دولتهاي نظر نقطه
تفاوت برتري ، و قدرت مسئله در.است متفاوت محروم دولتهاي
كه چرا نيست كمي تفاوت يك تنها محرومان و ثروتمندان ميان
و است برخوردار عقيدتي و روانشناختي گسترده مضامين از
چون موضوعاتي با اقتصادي مسائل از بسياري كه آنجا از
آنها به ندرت به است ، مربوط امتياز و برتري قدرت ،
كه است نگرشي ضعف از نمونهاي فقر معضل.ميشود پرداخته
كه كساني حتي.ميكند اقتصادي "كاملا برخوردي انسان با
بر دارند بشر اساسي نيازهاي به نسبت واقعبينانه نگرشي
:كه عقيدهاند اين
دانشمندان ديگر و تغذيه متخصصان پزشكان ، آنچه رغم به..
نظر ميدارند ، اظهار محروميت و فقر عيني شرايط درباره
.است مطرح باره اين در نيز فقرا
است؟ ملي فرهنگ با تضاد در بشر حقوق و دموكراسي آيا
كه است حركتي روند تعيين مستلزم فقر كاهش ترتيب بدين
كه است اينجا.ميگردد افراد دريافت و درك تغيير موجب
:ميشوند عمل وارد برتري و قدرت
بيان امكان قدرت ، .ندارند نظري و راي و ناتواناند فقرا
و مقاومت گونه هر با مواجهه در است فرد اراده تحميل و
تحميل ، گونه هر از فقرا.خاص اجتماعي رابطه يك در مخالفت
و نفوذ گونه هر از موارد بسياري در يا و زور اعمال
تنهايي به فقرا به مادي مساعدت و كمك.عاجزند تاثيرگذاري
خود تا داد اختيار و قدرت آنها به بايد بلكه نيست كافي
و احساس فاقد دنيايي در درمانده و ناتوان افرادي را
.نبينند عاطفه
اين.است توسعه و فرهنگ اساس اختيار و قدرت دادن مسئله
بر خود نظر تحميل ابزار كساني چه كه مينمايد مشخص امر
به و بوده فرهنگ سازنده آنچه مورد در را ، جامعه يا ملت
چه هر.دارند اختيار در شده ، شناخته توسعه فرهنگ نام
نيز توسعه و فرهنگ باشد ، بيشتر حاكم طبقه اختيار و قدرت
فرهنگ.ميشود برده كار به محدود منافع كسب راه در بيشتر
و فرهنگ گسترش ابزار پيشرفتهترين و آخرين" ميتوان را
گسترده و پويا فرهنگ ، اين بنابركرد تعريف "زندگي تداوم
تحميلناپذير و تغييرپذير ويژگيهاي در آن اهميت و بوده
قرار كوتهبينانه منافع خدمت در كه هنگامي اما است آن
انحصاري جنبههاي شده ، انعطافناپذير و ايستا ميگيرد ،
.ميكند پيدا سركوبگرانه ويژگيهايي و شده پديدار آن
باورنكردني سوءاستفاده براي عاملي ميتواند "ملي فرهنگ"
باشد شده تحريف اجتماعي ارزشهاي و تاريخي رويدادهاي از
قدرت راس در افراد عملكرد و سياستها توجيه منظور به كه
"احتمالا نيز را توسعه ترتيب همين به.ميگيرد صورت
مورد اكنون كه دانست اقتصادي رشد از تعبيري در ميتوان
.نيست قبول
مقدم صف در حضور خواستار استبدادي دولتهاي از بسياري
تحول و تغيير ايجاد به تمايلي اما جديدند پيشرفتهاي
هماهنگي براي كه ميكنند ادعا دولتها اين.ندارند واقعي
بر سياسي نظام يك براي را بومي و ملي مسيري زمان با
سوسياليزم دوم ، جهاني جنگ از پس دهههاي در.ميگزينند
رفته بعد ، به دهه 1980 از اما بود پرطرفدار و رايج مكتبي
.شد آن جايگزين دموكراسي رفته
ثبات فرهنگي ، اصالت نام به اغلب استبدادي دولتهاي
بر كه دموكراتيك اصلاحات برابر در ملي امنيت و اجتماعي
به آنها.ميكنند مقاومت است ، استوار بشر حقوق اساس
غرب جامعه مصيبتهاي بدترين از برخي كه ميگويند كنايه
و گسيخته افسار آزادي منشا كه است دموكراسي نتيجه
كافي دلايل ارائه بدون آنها.است خودخواهانه فردگرايي
برخلاف بشر حقوق و دموكراتيك ارزشهاي كه ميكنند ادعا
شوند واقع سودمند آنكه براي ترتيب بدين و بوده ملي فرهنگ
.شوند تعديل و اصلاح -باشند تشخيص قابل كه آنجا تا -بايد
پذيرش براي مساعدي شرايط هنوز مردم آنان عقيده به
اصلاحات شدن نهادينه براي نتيجه در و ندارند دموكراسي
.شود سپري بايد طولاني زمان دموكراتيك ،
كه شده پذيرفته عموم سطح در چنان كه فرضيه ، اين اساس بر
متحده ايالات ميشود ، آن به توجهي حتي يا مخالفتي كمتر
.ميرود شمار به دموكراتيك فرهنگ نمونه بهترين آمريكا
بيترديد امريكا اگرچه كه است اين شده گرفته ناديده آنچه
اما ميرود شمار به دموكراتيك فرهنگ نماينده مهمترين
به اغلب كه است فرهنگهايي از بسياري نمايانگر همچنين
در.ميكنند گرفتار خود دام در را انسان ماهرانه طريقي
چيز همه من) مصرفگرايي فرهنگ به ميتوان ميان اين
قدرتگرايي ، ابر فرهنگ گرايي ، شهر ابر فرهنگ ،(ميخواهم
همچنين.كرد اشاره مهاجرتگرايي فرهنگ و مرزگرايي فرهنگ
است ديگري فرهنگ گروهي رسانههاي به گرايش قدرتمند فرهنگ
بزرگي مسائل از را ، امريكا جامعه معضل هزاران همواره كه
مشكلات تا مخدر مواد از استفاده و خياباني خشونتهاي چون
پاي رد.ميسازد نمايان دارند ، كمتري اهميت كه زناشويي
فزاينده طور به كه را ، امريكا جامعه مصيبتهاي از بسياري
يافت نيز ديگر پيشرفته كشورهاي در گوناگون درجات در و
دموكراسي از مانده جا به ميراث در نميتوان ميشوند ،
آن مدرن ماديگرايي نظام نيازهاي در بايد بلكه كرد جستجو
و خصمانه اخلاقيات و بار خشونت فردگرايي.كرد دنبال را
آزاديهاي سو يك از كه ميشود پديدار زماني غيرانساني
اقتصادي رقابت ديگر سوي از و شده محدود فكري و سياسي
اعتبار ميزان عنوان به مادي موفقيت گرفتن نظر در با شديد
كه است جامعهاي نگرشي چنين نتيجه و شود حمايت پيشرفت و
و شده گذاشته كنار انساني و فرهنگي ارزشهاي آن در
.شود حكمفرما مادي ارزشهاي
ملت اگر اما نيست كامل اجتماعي يا سياسي نظام هيچ
از امريكا متحده ايالات چون مليتها تنوع با قدرتمندي
اين خود كه ميشوند حمايت دموكراتيكي سازمانهاي طرف
فرض اين بر كه ميشوند تضمين تشكلهايي سوي از سازمانها
را آزاد حكومت عدالت ، و تعقل در بشر توانايي كه استوارند
واجب را آن بيعدالتي به دلبستگي براي او قابليت و ممكن
نظامي چنين امريكا متحده ايالات اگر ميسازد ، ضروري و
.بود قطعي نظام اين فروپاشي نداشت
بپذيرند را بشر اساسي ارزشهاي بايد همگان
بنيادين ارزشهاي پذيرش جهان ، فرهنگي تنوع دليل به "دقيقا
.است ضروري گوناگون ملل براي وحدتبخش عامل عنوان به بشري
با غيرغربي فرهنگ يك "مثلا كه ميشود گفته كه هنگامي
"معمولا فرهنگي چنين است ، مغاير بشر حقوق و دموكراسي
حقيقت در.ميشود تلقي انعطافناپذير و متعصب فرهنگي
آنند ، ارتقاي درصدد بشر حقوق و دموكراسي كه را ارزشهايي
سراسر در بشر افراد.يافت فرهنگها از بسياري در ميتوان
بتوانند وسيله بدين تا امنيتاند و آزادي نيازمند دنيا
تباه بدون كه دولتي.بخشند تحقق را خود استعدادهاي تمامي
در طولاني راهي آورد فراهم را امنيت بخواهد ، آزادي كردن
در نيز را ديكتاتور و مقتدر دولتهاي از حمايت.دارد پيش
به تمايل:يافت ميتوان غربي ، چه و شرقي چه فرهنگها ، همه
نيز نفوذ با افراد چاپلوسي و تملق به گرايش و سلطهگري
امنيت به نياز از كه انسانهاست مشترك خصائص جمله از
آن در كه برگزيند را نظامي ميتواند ملت يك.ميشود ناشي
در معدود افراد خواسته به متكي امنيت و آزادي از حمايت
را شيوههايي و موءسسات ميتواند يا و باشد قدرت راس
و افراد به امنيت و آزادي از حمايت براي كه كند انتخاب
ملت يك كه ميكند مشخص انتخاب اين.دهند اختيار سازمانها
منتهي بشري توسعه و صلح به كه راهي در اندازه چه تا
.كرد خواهد پيشرفت ميشود ،
توسعهاي براي اكنون كه سوم جهان كشورهاي از بسياري
يك آن در كه هستند چندنژادي جوامع ميكنند ، تلاش هدفمند
-بسياري تعداد اوقات برخي -تعدادي و حاكم نژادي گروه
ميتوان جمله آن از كه ميخورند چشم به كوچكتر گروههاي
.كرد اشاره قومي و مذهبي اقليتهاي و خارجي گروههاي به
ديگر اقتصادي عمده نيازهاي قالب در فقر تعريف كه همچنان
با تنها نميتوان نيز را اقليت نيست ، رضايتبخشي تعبير
مطالعه در مثال عنوان بهكرد تعريف نفرات و تعداد
:كه است آمده برمه تاريخ اقليتهاي
تغيير برمه در اقليت مفهوم كشور ، شكلگيري روند در..
از خارج افراد مينامد ، ملت را خود گروهي كه هنگامي ;كرد
.ميدهند تشكيل را اقليتها گروه اين
افراد.داشتند وجود اقليتهايي نيز قديم برمه در البته
و دورتر افراد و برتر را خود قدرت رهبران به نزديك
تشكيل براي معيار اين.ميشدند انگاشته حقير بيگانه
مانند دهد ، تشكيل را جمعيت از كوچكي بخش شايد كه) اكثريت
گروههاي يا و نژاد براساس (جنوبي آفريقاي در سفيدپوستان
.بود استوار قدرت به دستيابي مبناي بر بلكه نبود قومي
.ندارند دسترسي قدرت به كه هستند كساني اقليتها اين بنابر
.است اختيار دادن نهايي ، مسئله فقر ، مورد مانند ديگر ، بار
و اقليت گروههاي آنكه براي مادي عمده نيازهاي تامين
بدانند ملي عظيم هويت از بخشي را خود راستي به بومي مردم
نقش نيز آنها كه شوند مطمئن بايد كه چرا نيست ، كافي
حمايت نيازمند كه خود ، كشور سرنوشت تشكيل در را فعالي
ميسازد تباه را جامعه تمام فقر ، .ميكنند ايفا آنهاست ،
تضادهاي آنكه حال ميدهد ، قرار تهديد مورد را آن ثبات و
صلح برابر در تهديد بزرگترين اقليت ، نارضايتي و قومي
در "اقليت" كه هنگامي.ميآيد شمار به منطقهاي و داخلي
كه كشورهايي همچون ميدهد ، تشكيل را قاطع اكثريت حقيقت
صلح تهديد است ، متمركز معدودي افراد دست در قدرت آنها در
.نباشد مشاهده قابل اگر حتي دارد وجود همواره ثبات و
شماره 6 -كامنتري 1996 مجله :منبع *
سوكي سان اونگ :نويسنده *
ميررضوي فيروزه :ترجمه *
دارد ادامه
|