دارد؟ برعهده وظايفي چه مادر
سرشتهاند مهرت ز كه فرشتهاي آن تو
خارجي رسانههاي و مطبوعات جديد مديركل
شد منصوب ارشاد وزارت
مطبوعات دادگاه منصفه هيات انتخاب جلسه
شد برگزار
"آبان" هفتهنامه مسئول مدير مجدد احضار
روحانيت ويژه دادگاه به
دارد؟ برعهده وظايفي چه مادر
مادر روز از استقبال در
دو يكي در.است وابسته مادرش به تولد بدو همان از نوزاد
مادر.ميكند ايفاء او زندگي در مهمي نقش مادر اوليه سال
و ميكند برقرار ارتباط نوزاد با كه است كسي نخستين
.ميباشد او اجتماعي زندگي پل اولين
آغوش در و صحبت و دادن غذا كردن ، حمام در بايد مادر
فاقد مادر اگر.باشد داشته علاقه و مهارت كودك گرفتن
رفتارش در امر اين باشد ، خود فرزند به بيعلاقه و مهارت
برقرار ارتباط او با نميتواند نوزاد و است مشخص "كاملا
.كند
.باشد داشته مهارت نوزاد خواباندن در بايد مادر مثال براي
طرز خواب ، ساعت خواب ، اتاق حرارت درجه تازه ، هواي بر
خوابيدن هنگام در نوزاد بودن سير و بودن تميز خواباندن ،
به را نوزاد كه ميكند ايجاد را موقعيتي مادركند توجه
.كند دور يا نزديك خود
لازم آموزش و علاقه نتيجه نوزاد نگهداري در مادر مهارت
در كه وظايفي با كودكي همان از بايد را دختران.است
و علاقهمند داشت خواهند برعهده مادر عنوان به آينده
ميشوند ، روبهرو وظايفشان با كه وقتي تا كرد آشنا
.نشوند سرخورده و نااميد
جلوه مهمتر مردان وظايف و ترجيح دختران بر پسران اگر
دوست را خود آينده وظايف دختران كه است مسلم شود ، داده
انجام در شوند مادر وقتي و داشت نخواهند و نداشته
براي آمادگي و علاقه و كرد خواهند مقاومت وظايفشان
.داشت نخواهند بچهداري
وظايف فرزندان از مراقبت و نگهداري كند احساس فردي اگر
مختلف ، مهارتهاي آموختن براي را خود نميتواند است ، كوچكي
.كند آماده كردن محبت و مراقبت شناخت ، همدردي ،
ارتباط نميتواند است ، ناراضي وظايفش انجام از كه مادري
شخصيتي برتري تا ميكوشد و باشد داشته فرزندش با خوبي
.كند ثابت را خود
زندگيهاي شكست علت موارد برخي در ميدهد نشان بررسيها
.انجامنميدهد خوبي به را وظايفش مادر كه است آن مشترك
فرزندش به است ، خورده شكست زندگي در كند احساس مادر اگر
بناي باشد ، ناراحت و ناراضي وظيفهاش از نكند ، كافي محبت
.ميخورد بههم خانواده
كمك آن حل به و كنيم ريشهيابي را مادر مشكل بايد البته
يا نشده آماده وهمكاري اجتماعي زندگي براي او شايد.كنيم
.است كرده نااميد را او مشكلات و ناراضي مشترك زندگي از
.ميكند ناتواني احساس فرزندان به كمك در بيمار مادر
توان كه است خسته آنقدر كار از مراجعت در شاغل مادر شايد
در كه ميشود باعث اقتصادي شرايط يا ندارد را كار انجام
.باشد داشته مشكل كودك لباس و غذا تهيه
كودك كه ميشويم متوجه ناسازگار كودكان وضعيت بررسي در
خود نقش و وظيفه از كه مادري زيرا.دارد مشكل مادرش با
خانواده براي را زيادي تنشهاي و مشكلات است ، ناراضي
.ميكند ايجاد فرزندش بهخصوص
تمايل مهمترين فرزندان از حمايت ميدهد نشان بررسيها
بهفرزندش بيشازحد مادر مواردي در البته.است مادر
كنترل را زندگيش و وابسته خود به را او دارد ، علاقه
.ميكرد زندگي سالهاش پسر 50 با سالهاي خانم 70ميكند
يافت بهبود مادر شدند مبتلا ذاتالريه به آنان دو هر
را خود مادردرگذشت و شد بستري بيمارستان در پسر ولي
ميدانستم هميشه" ميگفت و ميدانست او مرگ مسئول
به نسبت حد از بيش او "كنم تربيت سالمي فرزند نميتوانم
حتي.ميكرد وابسته خود به را او و مسئوليت احساس فرزندش
وارد جامعه به او تا نكرد تلاش هرگز فرزندش مرگ زمان تا
.شود آشنا اجتماعي زندگي با و شود
به و يابد گسترش جامعه و پدر به مادر از بايد كودك روابط
.شود داده زيادي اهميت امر اين
سپس باشد ، داشته خوبي ارتباط فرزندش با بايد مادر ابتدا
به زن اگر كند ، علاقهمند پدرش به را او دارد وظيفه
.است مشكل آن انجام باشد ، نداشته علاقه همسرش
را كودك بايد مادر والدين ، با كودك ارتباط برقراري از پس
سوي به را او توجه و كند علاقهمند اجتماعي زندگي به
و دوستان همسايهها ، ... و بزرگ مادر و پدر اقوام ،
تجارب او تا كند ايجاد فرصتي و كند جلب ديگر كودكان
.بياموزد را اجتماعي مختلف
هميشه او كند ، علاقهمند خود به را فرزندش فقط مادر اگر
ميكند تصور كه كساني دست از و است مادرش حمايت دنبال به
او.ميشود عصباني هستند رقيب او با مادر توجه جلب در
."ديگري كس نه و دارد تعلق من به فقط مادرم" ميكند فكر
محروميت را برادران و خواهران و پدر به مادر توجه هرگونه
.ميداند
مشخص مشكلش ميشود ، دور او از وقتي مادر ، به وابسته كودك
يا مدرسه در كودكان با بازي هنگام در مثال براي.ميگردد
از وقت هر.باشد وابسته مادر به كه است آن هدفش پارك
مادرش به دارد دوست او.ميشود ناراحت است دور مادرش
از.باشد مادر توجه مورد و عزيزدردانه و بماند وابسته
مثال براي.كند توجه جلب ميكوشد مختلف روشهاي با رو اين
يا.دارد نياز مراقبت و توجه به و است مريض كند وانمود
تا كند دعوا مادرش با شود ، نشنو حرف و سركش يا كند گريه
.گيرد قرار توجه مورد
لوس كودك هزاران شاهد ناسازگار كودكان بين در حقيقت در
.ميكوشند مادرشان توجه جلب براي كه هستيم
تاريكي در خصوص به تنهايي از لوس كودكان "معمولا
توجه جلب آن از استفاده باميكنند گريه و ميترسند
لوس ميخواهد كه است لوسي كودك ترسو ، كودكميكنند
.بماند
پيش مادرش كه شب يك.ميكرد گريه تاريكي در هميشه كودكي
گريه چرا" پرسيد پسرش از نكند گريه تا آمدهبود او
كه مادر "است تاريك چون":گفت پسر "ميترسي؟ و ميكني؟
كمتر اتاقت آمدم پيشت كه حالا" پرسيد ميدانست را علت
توان همه با است دور مادر از كه كودكي"است؟ تاريك
گريه ، به رو اين از.كند نزديك خود به را مادر ميكوشدتا
شيوههاي يا خواستن آب كردن ، اذيت نخوابيدن ، زدن ، داد
وحشي حيوانات از كودكان برخي ميشود ، متوسل مختلف
تختشان كنار در والدين كه وقتي تا گروهيميترسند
رختخوابشان يا ميافتند تخت از بعضي.نميخوابند نباشند
كردم درمان را او كه دردانهاي كودكميكنند خيس را
راحتي به و نميكند ايجاد مشكلي شب طي در ميگفت مادرش
تعجبآور مساله اين.ميكند اذيت روز در ولي ميخوابد
استفاده توجه جلب براي كودكان كه روشهايي كليه من.بود
ديده او در هيچكدام كه گفت مادرش وليكردم طرح ميكنند
مادرش "ميخوابد؟ كجا دخترتان" پرسيدم نهايت در.نميشد
".من تخت در":گفت
زيرا.است كودكاننازپرورده براي خوبي روش نيز بيماري
بيماري از بعد كودكان.ميگيرند قرار توجه مورد بيشتر
علت بيماري كه ميشود تصور رو اين از.ميشوند ناسازگار
ديگر بهبودي از پس كودك كه حالي در.ميباشد رفتارشان
ناسازگاري با و نيست توجه مركز بيماري دوران مانند
.بگيرد را بيتوجهي انتقام ميكوشد
پزشكان و پرستاران و شد بستري بيمارستان در سال دختري ، 4
نيز والدينش خانه به بازگشت از پس.كردند لوس خيلي را او
به نسبت توجهشان هفته چند از پس اماكردند لوس را او
انگشتش نميدادند ، او به ميخواست كه آنچه اگر.شد كم او
خود به تا ".هستم بيمارستان در من" ميگفت و ميمكيد را
.دارد احتياج توجه به و است بيمار كند يادآوري ديگران و
آلفردآدلو:نويسنده
موءدب الهام :مترجم
سرشتهاند مهرت ز كه فرشتهاي آن تو
به مادري پاك مهر رشته خود است سالها كه ميداني مادرم
نميتوانم فرزندانم فكر از آني كه چنانم و شده بسته پايم
بمانم غافل
.هستم ديدارت عازم است ، ايران در مادر روز امروز فرزندم ،
.آورم يادت به را مادر روز تا آمد خواهم سويت به فردا
در مادرم عكس به نشستهام تنها نميبرد خوابم و خستهام
جوانيم ياد به دارم ، دلگرفتهاي و شدم خيره اطاق گوشه
را قلبم.بودم گرفته لقب مادر جوانترين كه افتادم
كاغذ روي به دارم سر در آنچه تا گرفتم دست به بياختيار
.بياورم
من كه افسوس مقدس كلمه اين مادر ، نثار فراوان درودهاي
عطوفت و پرمهر موجود اي تو از خاطراتي جز من.ندارم مادر
و محبت زوالناپذير چشمه اي تو به را خود درود.ندارم
زندگي بهتر من تا كردي سختيهامبارزه با كه من زندگيبخش
فقط آيم ، بيرون پيروز گزند هر از تا بودي راهنمايم كنم ،
خود از كه زماني همان كه باد شاد روانت مادرم ميگويم
از يك اين كه نمودي هدايتم و گرفتي دستم نداشتم اراده
بهتري سرنوشت سوي به راهنمايي و حفظ در والايت همت هزار
گاه اگر دارم بخشش اميد مادرم ، باد شاد روانتبود برايم
است من نگران هنوز كه روحت با كمتر زندگي درگرفتاريهاي
مرگ آستانه به كه دانستهام را قدرت هميشه ولي گفتم ، سخن
من به تا نخوابيدي بس شبها و بخشي حيات مرا تا رفتي
.كن حلالم مادر دهي ، آرامش
تويي من جان و دل خداي خدا از بعد
سرشتهاند زمهرت كه فرشتهاي آن تو
به مادري پاك مهر رشته خود است سالها كه ميداني مادرم
نميتوانم فرزندانم فكر از آني كه چنانم و شده بسته پايم
.ميبرم پي مقدس كلمه اين ارزش به بيشتر حال و بمانم غافل
اشكبارم چشمان با را خود فرزندخشمگين كه مواقعي بخصوص
چون دل و حال به بياعتنا.ميرود پيشم از كه ميبينم
ندامت مبادا تا نميكنم باز ملامت زبان حتي كه فرشتهام
را دلم انتظارات فقط اشكم قطرات با گاه و آيد غالب او بر
نميآورم ، لب بر را او بيتفاوتيهاي هرگز.ميكنم بازگو
با كه افسوس و است فتاده طفلان پاي به گوهري چون قلبم
.شده شكسته پرارزش گوهر اين بيتفاوتي سنگ
به لبم ولي ميريزم ، اشك شان ناآگاهانه خطاهاي از گاه
مبادا كه هستم هراس اين در.نيست و نبوده آشنا شكوه
.گيرد قهر را خداوند
مهري با بود ، نخواهد و نبوده آوردن لب بر دعا جز كارم
گاه همه پوشيدهام ، چشم فرزندانم خطاهاي از بيانتها
برده ، رنج آنان دوري از نموده ، همراهي را آنان رنج كاروان
است ، گشته بينور ديدهام فانوس آنها از خبري انتظار در
صبح به ديرپاي شمع چون سوز خواب چشم با كه شبها چه
چشم و لرزيد قلبم تلفن يك انتظار در كه روزها چه رساندم ،
...افسوس ولي داشتم در زنگ به
مبارك مادران همه به مادر روز
ش - الف - مادري مهر با
خارجي رسانههاي و مطبوعات جديد مديركل
شد منصوب
ارشاد وزارت
و مطبوعاتي معاون شهيدي ، شبان دكتر:اجتماعي گروه
طي چهارشنبه روز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير تبليغاتي
و مطبوعات مديركل سمت به را "خوشوقت محمدحسين" حكمي
.كرد منصوب خارجي رسانههاي
پيشين مديركل نصرت ، محمدحسين خدمات از حكم اين در
محمدحسين.است شده قدرداني خارجي رسانههاي و مطبوعات
را خبر دانشكده آموزشي معاون سمت اين از پيش خوشوقت
.داشت برعهده
مطبوعات دادگاه منصفه هيات انتخاب جلسه
شد برگزار
دادگاه منصفه هيات اعضاي انتخاب جلسه:اجتماعي گروه
شوراي رئيس اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزير حضور با مطبوعات
دكتر دفتر در تهران دادگسترياستان كل رئيس و تهران شهر
.شد تشكيل مهاجراني
تشكيل اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير دعوت به كه جلسه دراين
و حجتالاسلام و دوزدوزاني مهاجراني ، عباس..شد ، عطاءا
منصفه هيات انتخابكننده هيات سهعضو عليزاده ، المسلمين
مختلفي افراد اوليهاسامي نظرهاي تبادل از پس مطبوعات ،
بيشترموكول مشورتهاي به نهايي انتخاب و كردند پيشنهاد را
.شد
مطبوعات دادگاه منصفه هيات اعضاي انتخاب آينده جلسه
.شد خواهد اعلام تهرانمتعاقبا استان
"آبان" هفتهنامه مسئول مدير مجدد احضار
ويژهروحانيت دادگاه به
هفتهنامه مسئول مدير عليپور محمدحسن:اجتماعي گروه
شنبه.شد احضار روحانيت ويژه دادگاه به "مجددا "آبان"
در بازجويي ادامه جهت بايد "آبان" مسئول مدير آينده هفته
.كند پيدا حضور روحانيت ويژه دادسراي شعبه 4
ادامه را بازجويي هدف روحانيت ويژه دادگاه شعبه 4 داديار
سياسي ترويج" بر مبني عليپور اتهام پيرامون تحقيقات
.است كرده عنوان "نظام عليه تبليغ و منتظري آيتالله
مسئول مدير احضار براي خود استناد روحانيت ويژه دادگاه
ملي امنيت عالي شوراي مصوبه را آبان هفتهنامه غيرروحاني
روحانيت ويژه دادگاه آن برپايه ميشود گفته كه ميداند
منتظري آيتالله سياسي ترويج به كه مطبوعاتي با ميتواند
.كند برخورد ميپردازند ،
ارسال مطبوعات به ادعا مورد مصوبه كه است حالي در اين
چنين از اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مسئولان و است نشده
ماده 4 برپايه همچنينميكنند بياطلاعي اظهار مصوبهاي
ويژه دادگاه و ملي امنيت عالي شوراي مطبوعات فعلي قانون
صدد در مقالهاي يا مطلب چاپ براي نميتوانند ، روحانيت
مبادرت نشريات كنترل به يا برآيند مطبوعات بر فشار اعمال
.كنند
اصلاح طرح در واقعيت اين از آگاهي با محافظهكار جناح
عالي شوراي مصوبات" كه است كرده پيشنهاد مطبوعات قانون
.شود "لازمالاجرا مطبوعات براي ملي امنيت
|