(ره)خميني امام فقهي - عرفاني انديشههاي
خراساني عبايي محمد الله آيت با وگو گفت در
با وسالها هستيد مستحضر كه همينطور !عبايي آقاي جناب *
استفاده ايشان محضر از و بوديد محشور (س)امام حضرت
فيلسوف ، فقط يعني ;داشتند جامعي شخصيت ايشان ميكرديد
حوزههاي و رشتهها اكثر در بلكه نبودند ، اصولي و فقيه
و حوزهها از يكي.بودند صاحبنظر اسلامي و ديني علوم
بعد مانده ، مخفي حدي تا كه (س)امام حضرت وجودي ابعاد
اشخاص و است مخفي عرفان حوزه ،"اصولا.است ايشان عرفاني
حضرت وجود در نكته اين و نميدهند بروز را آن هم عارف
فعاليت حوزه هم طرفي از.است رسيده خود اوج به (س)امام
نيز ايشان داشتن قرار حكومت راس در و امام حكومتي -سياسي
بر امام وجودي حوزه اين كه است شده مانع حدودي تا
مقداري باشيد مايل حضرتعالي اگر حال ، .شود عرضه جهانيان
چگونه (س)امام حضرت اينكه و عرفان و فقه رابطه به راجع
اسلامي تفكر در "اصولا و است كرده جمع هم با را دو اين
آيا.بفرماييد صحبت هست عرفان و فقه ميان رابطهاي چه
شريعتگرايي و فقه بدون عرفان كه بگوييم ميتوانيم
بدون عرفان آيا عبارتي به دهد ، نشان را حقيقت ميتواند
با بايد و هستند ملازم دو اين اينكه يا دارد معنايي فقه
بگيرند؟ قرار بررسي مورد هم
چه به و چه يعني عرفان و فقه كه دانست بايد نخست *
است مدنظر آن اصطلاحي معني يكبار فقه ، در.هستند معنايي
"التفسيريه ادله عن الفرعيه الشرعيه بالاحكام هوالعلم" كه
روزه ، نماز ، طهارت ، مثل را احكام فروع بتواند انسان يعني
مقدار همين به اگر كه كند استنباط و درك..و جهاد حج ،
مگر باشد ، عرفان و فقه بين كمتري ارتباط شايد كنيم اكتفا
ميبينيم عملي عرفان در كه شويم عملي عرفان وارد كه اين
هستند معنوي كمالات و لقاءالله به رسيدن درصدد كه عرفايي
و سلوك و سير اين شرايط از يكي كه ميگويند و گفتهاند
مو به مو را شريعت احكام تمام سالك كه است اين لقا و وصل
عظام مراجع و مجتهدين كه همانطور را دين فروع و كند عمل
به رسيدن راههاي از يكي پس ;كند عمل گفتهاند ، تقليد
.است دين فروع دادن انجام عملي ، عرفان در عرفاني كمالات
آن معنيلغوي فقه از هم يكبار اما ;بود فقه معناي يك اين
همين به نيز روايات و قرآن در كه ميشود گرفته نظر در
صورت به هم آن سنت و كتاب فهميدن يعني ;است آمده معنا
همين به و است سنت و قرآن فهم نهايت فقه زيرا ;عميق
و الدين في ليتفقهوا):ميفرمايد كه قرآن آيه اين معناست
همين در.(يحذرون لعلهم اليهم رجعو اذا قومهم لينذروا
خداوند (طائفه فرقتمنهم كل من نفر فلولا):ميفرمايد آيه
كان ما و) نميدهد قرار دستور اين مكلف را همهمردم
و كنند كوچ همه كه نيست لازم (كافه لينفروا الموءمنون
ليتفقهوا) بروند عدهاي جمعي ، هر از بلكه بروند ،
و (قومهم ولينذروا) كنند پيدا فقاهت دين در تا (فيالدين
موجب شده ، ذكر درقرآن كه فقهي آن.دهند انذار را خود قوم
بسوي دين در تفقه از پس فقيهي وقتي يعني ;شد خواهد انذار
اثر در طبيعي طور به مردم كه بگويد را مطالبي آمد ، مردم
فقه ، نتيجه پس ;كنند پيدا گناه و خطا از ترس او حرفهاي
قرآن تعبير به و زشتيها و بديها از مردم ترساندن و انذار
فهم) بگيريم معنا اين به را فقه اگر.است (يحذرون لعلهم)
ريشه معنا اين به فقه كه بگوييم بايد ،(سنت و كتاب واقعي
امر چند براي سنت و كتاب "اصلا اينكه جهت به است عرفان
كتاب يعني ;خدا شناخت يا الله معرفت براي اول:آمدهاند
با همراه را خدا ما كه آمدهاند اين براي روايات و سنت و
صفات عبارتي ، به و او خالقيت او ، جلال و جمال صفات
رابطه كشف براي دوم ، .بشناسيم را الهي سلبيه و ثبوتيه
كه اين و است مخلوق كمال براي هم سوم و مخلوق و خالق
چگونه و چيست مخلوقات كمال و سعادت راه "اصولا و اساس
بيان سنت و كتاب در اينها همه.يابد كمال انسان ميتواند
و قرآن فهم يعني را فقه واقعي معناي اگر پس.شدهاند
بگيريم ، نظر در -است معني همين به نيز قرآن در كه -روايات
اقدس ذات عرفان است ، عرفان آن ، عظيم بعد يك كه ميبينيم
:ميفرمايد مولانا كه همان معاد و مبدا عرفان احديت ،
بود چه بهر آمدنم آمدهام كجا از"
"وطنم ننمايي آخر ميروم كجا به
كمال راه و خدا با بشر رابطه و الله معرفت حال هر به
و كتاب در همه هستند آن بر عرفا بزرگان كه آنچه و انسان
بدون ميتوان آيا اينكه امااست شده پايهگذاري سنت
گمان به خير؟ يا كرد پيدا دست حقيقي عرفان به سنت و كتاب
مثل -سنت و قرآن بدون عدهاي است ممكن زيرا ;خير بنده
بدون زمين مشرق از گوشهاي در كه كسي يا هندي صوفيان
يك به -است شده نايل شهودي و كشف به انبيا با ارتباط
با فرسنگها اينها اما ;برسند حقايقي و حرفها سلسله
(س)امام حضرت عرفان در كه مهمي ريشه.دارند فاصله واقعيت
يعني ;است فقهي عرفان ايشان عرفان كه است اين دارد ، وجود
.شدند وارد عرفان به سنت و كتاب روي از امام
به راجع ايشان بيان و تفسير و شرح در امام عرفاني جنبه
-دارند بيشتري عرفاني رايحه كه -ادعيه "مخصوصا و روايات
دعاي تفسير در را خود عرفاني مطالب امام.است جلوهگر
را عرفاني مباني تمام و كردهاند بيان حديث چهار و سحر
كتاب واقعي فهم فقهي ، روش يعني ;گرفتهاند سنت و كتاب از
و خدا با ارتباط پروردگار ، شناخت قرآن ، با انس سنت ، و
واقعي عارفي ايشان شخصيت از (ع)معصومين سنت و او كلام
عرفان به سنت و كتاب بدون بتوانيم كه نميكنم گمان.ساخت
درجاتي است ممكن "تصادفا و "ندرتا گرچه.يابيم دست واقعي
جزئي جنبه بسيار اينها اما شود ، حاصل كسي براي حالاتي و
عرفان بدون حديث و فقه آيا اينكه ولي ;دارد فردي و
زيرا ;ميتواند آري برساند؟ حقيقت به را انسان ميتواند
از بسياري و است بالله عارف (ع)علي حضرت كه ميبينيم
حال.ميبينيم نهجالبلاغه در را ايشان عرفاني مباني
بلكه نخوانده ، را اصطلاحي عرفان اين (ع)علي حضرت آنكه
پيغمبر مكتب از و احديت اقدس ذات از را عرفاني مباني همه
;ميدانستند خوبي به را لغوي عرفان البته.است گرفته
الدين اول" ميفرمايد چون ;را الله معرفه همان يعني
صفات نفي درباره و "به التصديق معرفته كمال و معرفته
كل شهاده و غيرالموصوف انها صفه كل لشهاده":ميفرمايد
از را عرفاني مباحث تمام علي حضرت "غيرالصفه انه موصوف
اين و كردهاند اخذ (ص)اكرم پيامبر از و وحي مبادي
هم قبول و نخوانده كه بسا چه را رسمي و عرفاني اصطلاحات
.آمد وجود به "بعدا كه است مطالبي اينها.نداشتهاند
كه باشد فقاهت و فقه همان ميتواند واقعي عرفان ريشه پس
كتب مطالعه البتهپيمودند را راه همان نيز (س)امام حضرت
سلسله يك زيرا ;باشد موءثر بسا چه عرفا اصطلاحات و عرفاني
كه نباشد متوجه شايد نكند ، مطالعه انسان اگر را مطالب
و سوءال ايجاد مطالعه ، پس.كند كسب قرآن از را اينها بايد
يا گفته چه قرآن ببيند انسان كه اين به ميكند توجه
و كتب در سوءالاتي و حرفها يعني ;گفتهاند چه (ع)ائمه
از را آنها جواب ميتوانيم كه دارد وجود عرفاني مباحث
وافي وقفه ، بدون عرفان اينكه خلاصه.دريابيم حديث و قرآن
به را انسان ميتواند عرفان بدون فقه اما ;نيست مقصود به
فقاهتي عرفان (س)امام حضرت كه همانطور برساند ، حقيقت
.داشتند
است اين ميشود طرح حضرتعالي بيانات به مرتبط كه سوءالي *
بحث (س)امام حضرت انديشههاي و عمده مباحث از يكي كه
قائل صاحبنظران و متفكران از عدهاي.بود فقيه ولايت
نبوده فقهي تنها (س)امام حضرت نظريه اين ريشه كه هستند
ولايت در ريشه ;دارد عرفاني ولايت در ريشه بلكه است ،
اين و افلاطون نظريه حتي و كامل انسان ولايت و (ع)ائمه
حضرت كه عقيدهاند براين آنها و باشند حاكم بايد حكما كه
و پرداختهاند فقيه ولايت بحث به ديدگاه اين با (س)امام
جنابعالي آياكردند تقويت و تكميل فقهي ادله با را آن
را فقيه ولايت بحث اينكه يا داريد قبول را نظريه اين
اين از خارج را عرفاني حوزه و فقهي ولايت بحث "صرفا
ميدانيد؟ مقوله
ديگر علوم از هرقدر انسان كردم عرض كه همانطور *
انساني استفهام و سوءال ايجاد براي باشد ، داشته اطلاعات
.است موءثر شود ، اسلامي فقه محدوده وارد ميخواهد كه
اين و است حكومت به قائل جمهوريت در افلاطون كه ميدانيم
در آيا كه ببينيم حال.ميشود مطرح حكومت فلسفه مباحث در
كسي است ممكن نه؟ يا شده زده حرفي حكومت به راجع اسلام
و هجده قرون در اما ;باشد نديده را افلاطون جمهوريت
و نوشته حاكميت و حكومت مساله درباره كتابهايي نوزده
و كردهاند بررسي و طرح را مسايلي هريك و شدهاند منتشر
مسايل در گستردهاي اطلاعات (س)امام حضرت كه آنجا از
از ايشان آگاهي داشتند ، غيره و اجتماعي -سياسي -فلسفي
اجتماعي اصول و حكومت درباره ايشان نظر روي مطالب اين
جنبه آن حكومت باره در امام اما.است نبوده بيتاثير
و دادهاند قرار توجه مورد را سنت و قرآن يعني ;فقاهتي
مساله نفس به توجه در پس.است فقاهتي ايشان ، استدلالات
دانشمندان و علما ساير نظر انسان كه نميكند فرقي حكومت ،
و است اصل حكومت ، وجود زيرا ;نه يا باشد خوانده را جهان
حضرت نهجالبلاغه خطبههاي از يكي در بديهي نكته اين
نهروان خوارج جواب در كه آنجا ;است آمده نيز (ع)علي
مردم "فاجر او بر امير من للناس لابد و":ميفرمايد
.ندارند بدكار يا نكوكار حاكمي و امير داشتن از چارهاي
نياز حكومت و امارت به جامعهاي هر كه اين مهم مساله
ولي ميشود اداره و تاسيس مختلفي شيوههاي به كه دارد
.كردند انتخاب را فقهي روش (س)امام حضرت
را عرفاني و برهاني معرفت معادله و رابطه حضرتعالي *
به دارند؟ معنا هم از جدا دو اين آيا ميبينيد چگونه
تصور عرفان ، بدون را برهاني معرفت ميتوان آيا عبارتي ،
معرفت به ميتوانيم كه است عرفان با فقط اينكه يا كرد
بيابيم؟ دست برهاني
عدهاي.است مختلفي و متعدد نظريات باره ، اين در *
جا يك به سه هر قرآن و عرفان و برهان نتايج كه معتقدند
شاگردان و كتابهايش در ملاصدرا مرحوم "مثلا ;برميگردد
و برميگردند جا يك به سه اين كه دارند اعتقاد نيز ايشان
اين ريشه كه كردند سعي خيلي آخوند مرحوم و ملاصدرا خود
اشراق فلسفه در بيشتر تلاش اين برگردانند جا يك به را سه
مشاء فلسفه چه ;شد انجام دارد بيشتري عرفاني جنبههاي كه
علامه مرحوم از كه مطالبي طبق ولي دارد برهاني جنبه
كه است اين تلاشها اين نتيجه كرد خواهم نقل طباطبايي
به را آنها شده سعي كه هستند مبنا سه اينها عليايحال ،
از صفحه 305 در طباطبايي علامه حضرت.برسانند واحد مبناي
مائده سوره آيات 1915 ذيل الميزان ، تفسير پنجم جلد
قرآن -آسماني كتاب كه فرموديد توجه سابق در:ميفرمايند
و كرده ، تصديق است حق كه آنچه طريق سه اين از -عزيز
حقي باطن طريق سه اين در كه حاشا و دانسته باطل را باطلش
موافقت آن با قرآن ظواهر و نپذيرد را آن قرآن و باشد
درصدد علما از جمعي كه است جهت همين به و..باشد نداشته
عين در و داشتهاند كه علمي بضاعت مقدار به برآمدهاند
بين و ديني ظواهر بين داشتهاند ، مشرب در كه اختلافي
مانند كنند ، برقرار توافق و آشتي نوعي عرفاني مسائل
شهيد و ابنفهد ، و كاشاني ، عبدالرزاق و عربي ، محييالدين
بين برآمدهاند صدد در ديگر بعضي.كاشاني فيض و ثاني
ابينصر مانند سازند ، برقرار آشتي و صلح عرفان و فلسفه
محمد صائنالدين شيخ و اشراق صاحب سهروردي شيخ و فارابي
ظواهر" بين تا برآمدهاند مقام اين در ديگر بعضي.تركه
و سعيد قاضي چون سازند ، برقرار آشتي "فلسفه" و "ديني
توافق مرام و مشرب سه هر بين خواستهاند ديگر بعضي.غيره
و دارد ، كتبش ساير و تفسيرها در كه ابنسينا چون دهند ،
ديگر جمعي و رسالههايش و كتابها در شيرازي صدرالمتالهين
سه اين اختلاف احوال اين همه با ولي.بودند وي از بعد كه
نيز بزرگان اين كه است ريشهدار و عميق آنقدر مشرب
قطع در چه هر بلكه دهند ، صورت آن رفع در كاري نتوانستند
و كردند ريشهدارتر را ريشه كوشيدند بيشتر اختلاف ريشه
اين دامنه برآمدهاند ، اختلاف كردن خاموش درصدد چه هر
ص -ج 5 -فارسي زبان به -الميزان)ساختند شعلهورتر را آتش
.(460
.ميرسند مرحله يك به سه اين ميگويد كه است نظريه يك اين
ميگويند -شد اشاره كه همينطور -نيز طباطبايي علامه و
نميرسند نتيجه يك به كشيدهاند كه زحماتي همه با اينها
از منظورمان ما اگر ،"اصولا اما.هستند برنامه سه و
و منطقي براهين و استدلالات همين برهان و استدلال
و عرفان "قطعا باشد ، خدا با ارتباط عرفان ، از مرادمان
.ميكند كمك حقيقت به آدمي نيل در خدا با ارتباط داشتن
نيازمند استدلال ، و برهان راه در انسان بنابراين ،
ابنسينا كه است مشهور.هست نيز خداوند با رابطه برقراري
و ميرفت مسجد نزديكترين به برميخورد ، مشكلي به هرگاه
از پارهاي پروردگار با ارتباط در و ميخواند نماز
راهي عرفان ، از ما منظور اگر حال.ميكرد حل را مشكلاتش
رايج اصطلاحات آن منهاي -شود نزديك خدا به انسان كه است
با و حديث قرآن ، دعا ، طريق از ميتواند خب ، -عرفاني
اين وقت آن.شود فراهم و ميسر وارسته ، فردي راهنمايي
انسان معنويت موجب قلب ، نورانيت و خدا با ارتباط و عرفان
و ميشود آسانتر استدلالي و برهاني راههاي به او نيل و
اگر حتي ، برسد نتيجه به نيز رسمي علوم در كه بسا چه
و كامل عرفانش اگر باشد ، فقيه يا مفسر ميخواهد طلبهاي
خدا رضاي براي واقع در و باشد بيشتر اخلاصش و معرفتالله
تفسيري مطالب همان شناخت و فهم در كه بسا چه بردارد ، گام
عرفان ، از منظور اگر پس.بگيرد نتيجه بهتر هم فقهي و
و خدا به را انسان كه -الله معرفت و خدا به رسيدن همان
موجب اينها باشد ، -كند نزديك معنويت كمال و (ع)ائمه
كمك به هم را استدلالات و عادي واسطههاي كه ميشود
.كند پيدا بهتر را راه آنها با و بگيرد
است ، مطرح دانشگاهي و روشنفكري مجامع در الان كه بحثي *
براي "صرفا دين آيا كه اين يعني ;دنياست و دين رابطه
به ربطي هيچ دنيوي امور اينكه يا است شده وضع دنيوي امور
رابطه و است آمده آخرت براي فقط دين و ندارد اخروي امور
نظر از ندارد؟ كارايي هيچ دنيايي اعمال در خدا و انسان
امور با "ماهيتا مادي و دنيايي امور عرصه آيا حضرتعالي
دارند؟ تفاوت اخلاقي و ديني
روايات و قرآن در كه است بحثي دنيا و دين رابطه موضوع *
،"اصولا كه است اين آنها جمعبندي كه آمده هم تاريخ در
اين در انسانها كه است خواسته -تعالي و تبارك -خداوند
استفاده مادي جهان و دنيوي بهرههاي از و زندگي دنيا
ضمن ولي شود اداره صالحش بندگان دست به نيز ودنيا كنند
انسانها كه است گرفته تعلق اين بر خداوند اراده كه اين
استفاده آن مواهب از نيز خود و برسانند كمال به را دنيا
همه و شوند دنيا فريفته آدميان كه است نخواسته كنند ،
اينها امثال و رياست و مقام مكنت ، و مال دنيا ، هدفشان
به امكانات اين از استفاده با كه خواسته بلكه باشد ،
سعادت براي زمينهاي و وسيله دنيا و برسند بالاتري اهداف
آخرت سعادت و دنيا نعمت بين ميتوان لذا.باشد آخرت عالم
:جمله از داريم ، تاريخي شواهد مورد اين در ما و كرد جمع
حضرت و (ع)سليمان حضرت كه ميبينيم الهي انبياي ميان در
سليمان حضرت البته.بودند زمين روي پادشاه دو هر يوسف ،
و داشت حكومت مصر سرزمين بر يوسف حضرت و زمين تمام بر
قال" كن مسلط مصر خزائن بر مرا:گفت مصر عزيز به يوسف
."عليم حفيظ اني خزائنالارض علي اجعلني
دارد ادامه
|