اصول و حديث
نگاه يا تبليغي نگاه ;اديان گوي و گفت
معرفتي؟
اصول و حديث
"اصول" واعتبار اهميت ائمه ، سخنان گردآوري چگونگي
كه كاربردي و (ع)معصوم ائمه سخنان به توجه :گشايي جستار
روشن روشي و طريق ارائه در بزرگواران آن انديشه و كلام
پيشپاي از را بسياري گرهگاههاي ميتواند ميكند ، ايفا
حساسيت و دغدغه خود واخلاق ايمان به نسبت كه انسانهايي
پيشينهاي ارائه ضمن زير نوشته.نمايد بازگشايي ميورزند
نوشتن و جمعآوري نيز و اصول علم كشيدن بر سر ازچگونگي
اين در كه معتبري منابع به معصوم ، ائمه احاديث و سخنان
آن به تاريخ در كه منبعي صد چهار نيز و دارد وجود زمينه
مورد اربعه كتب منبع ، چهار نهايت ، در اما شده اشاره
شما توجه.ميكند است ، اشاره گرفته قرار مسلمانان وثاقت
.مينماييم جلب نوشته اين به را ارجمند خوانندگان
معارف گروه
موحد عينيزاده محمد
ديني معارف اولي سرچشمه و اصلي منبع كريم قرآن بيترديد
جميع و الهي احكام همه حقيقي مرجع و اصيل سند و اسلام
كه ميباشد مردم آخرت و دنيا زندگاني به مربوط مسايل
گرامي رسول عهده به آن مبهمات تفسير و جزئيات تفصيل
نيز بزرگوار آن سنت رو اين از و شده گذاشته (ص)اسلام
.ميباشد احكام مبدا و منشا كريم قرآن همچون
نموده ، گوشزد را موءمنين كفر و ارتداد خطر كريم قرآن
:ميفرمايد
اوتوا الذين من "فريقا تطيعوا ان امنوا الذين ايها يا
(1)كافرين ايمانكم بعد يردوكم الكتاب
جلوگيري موءمنين ارتداد از كه را عمده عامل دو آنگاه
"(ص)اكرم پيامبر مقدس وجود" و "الهي آيات" مينمايد ،
:ميفرمايد و دانسته
رسوله فيكم و الله ايات عليكم تتلي انتم و تكفرون كيف و
(2)مستقيم صراط الي هدي فقد بالله يعتصم من و
و الله به اعتصام طريق اينجا ، در كه ميشود ملاحظه
"خدا رسول" و "خدا آيات" همانا مستقيم صراط به اهتداء
رسول ارتحال از پس كه است اين در سخن اينك شده ، اعلام
دنيا از حضرت آن كه بوده معلوم پيش از اينكه با گرامي ،
واين ماند خواهد خالي (ص)خدا رسول جاي آيا رفت ، خواهد
در محكم سد و مستقيم صراط به مردم هدايت در ركين ركن
شكست؟ خواهد موءمنين ، ارتداد برابر
:ميفرمايد چه زمينه اين در بزرگوار آن خود ببينيم
و بيتي اهل عترتي و الله كتاب:الثقلين فيكم تارك اني
بهما تمسكتم ان ما الحوض علي يردا حتي يفترقا لن انهما
(3)تضلوا لن
همچون نيز (ص)اسلام گرامي پيامبر ميشود ملاحظه همچنانكه
"ثقل" دو گرو در را امت انحراف از جلوگيري (4)كريم قرآن
.گرامي آن طيبه عترت دوم و الهي آيات همان اول دانسته
عدم صورت در رحلتش از پس كه ميدانست نيك بزرگوار آن آري
اسلام دشمنان براي مناسبي فرصت صالح ، جانشيني جايگزيني
معارف و فرهنگ عرصه در خطرناك حملاتي با تا ميآمد پيش
و رهبر به نياز "قطعا مسلمين.شوند امت انحراف موجب ديني
به كامل وقوف با كه داشتند دلسوز و آگاه راهنمايي
رسول براي شايسته جانشيني كريم ، قرآن در ماارادالله
و باشد امت انحراف از جلوگيري و مردم هدايت در (ص)اكرم
و 101 آيه 100 به تلويحي اشارهاي با (ص)رسول حضرت لذا
:فرمود عمران آل سوره
يضرب "كفارا بعدي ترجعوا لا و انفسكم تظلموا لا و...
كتاب:به تضلون لا ما فيكم تركت قد اني بعض رقاب بعضكم
(5)...الله
:فرمود سقيفه اهل با احتجاج در خود (ع)امير حضرت و
وزيره و وصيه انا و ميتا و"حيا الله برسول اولي انا...
الفاروق و الاكبر اناالصديق و علمه و سره مستودع و
جهاد في بلاء احسنكم و صدقه و به آمن من اول الاعظم
و فيالدين افقهكم و السنه و بالكتاب واعرفكم المشركين
اثبتكم و "لسانا اذربكم و الامور بعواقب اعلمكم
(6)...جنانا
امت واقعي پاسداران (ص)اكرم رسول طيبه عترت ترتيب بدين
به تمسك و ميباشند تحريف از دين حقيقي حراس و انحراف از
تقرير و فعل و قول شامل كه گرامي رسول سنت و الهي آيات
بهالله اعتصام همانا ميباشند ، طيبهاش عترت و حضرت آن
يعتصم من و بود خواهد مستقيم صراط به اهتداء موجب و
تمسك بزرگواران ، آن جز و مستقيم صراط الي هدي فقد بالله
ايشان غير و تابعين و صحابه از چه اگر هركسي سخنان به
كردن رها مصداق بلكه ندارد وجود آن بر تنهاحجتي نه باشد ،
.بود خواهد مستقيم صراط به هدايت از وجدايي حبلالله
ضبط و ثبت به نسبت آغاز همان از (ع)بيت اهل مكتب پيروان
برخلاف.گماشتند همت او طاهره عترت و اكرم رسول سنت
و جمعآوري صدد در هجري دوم قرن اوايل از تنها كه ديگران
وجود جهت به چند هر برآمدند ، (ص)اكرم پيامبر سخنان تدوين
آن خود نيز و بيت اهل پيروان بر تحويل و فشار جو
چنداني رونق شيعه حديث (ع)باقر امام دوران تا بزرگواران
خود اسلامي نوپاي تمدن كه (ع)صادقين دوران در اما.نيافت
و ملل ساير تمدن و فرهنگ با ناپذير گريز مواجههاي در را
ديني بويي و رنگ كه سخني و انديشه از و ميديد نحل
نيز مجالي بالطبع مينمود ، استقبال مواجهه اين داشتدر
پيش معارفالهي واقعي عالمان و دين حقيقي شارحان براي
در خود بيانات با را ديني معارف و عقايد بناي تا آمد
و مذهبي مشكلات حل و سخنراني و وعظ و بحث و درس جلسات
فرصت نيز گراميان آن پيروان و نمايند محكم مردم ، علمي
اهتمام نتيجه در.يافتند را ايشان احاديث جمعآوري و ثبت
و اصحاب و الذكر اخير بزرگوار دو بهويژه و معصوم ائمه
حديثي جزوه و اصل و كتاب صدها ايشان راويان و شاگردان
تندباد چه اگر.شد كشيده تاليف رشته به غيرمبوب و مبوب
مجموعه اما برد ميان از را آنها از بسياري روزگار حوادث
از پس دوران در كه تاليفاتي و روزگار آن از مانده جاي به
و فقه آمد ، بوجود آنها اصيل منابع بر تكيه با ايشان
قرآن به واقعي متمسكان و بيت اهل مكتب پيروان معارف
به را آنها وخود بخشيد ناپذير زوال استحكامي را وعترت
.ساخت رهنمون مستقيم صراط سوي
تابعين و اصحاب اماميه ، فقهاي و محدثان از نخست گروه
حديث و فقه كه نمود ادعا بتوان شايد و ميباشند (ع)ائمه
تابعين بهويژه و ايشان علمي تلاشهاي پايه بر اماميه
نديم ابن فهرست در.است يافته انسجام و ترتيب و تدوين
تعداد و شيعه دانشمندان از بسياري نام (-ه متوفاي 385)
نجاشي رجال در نيزاست آمده اماميه كتب از كثيري
ذكر با اماميه دانشمندان از تن 1200(-ه متوفاي 450)
متوفاي)طوسي شيخ فهرست در و است شده ذكر ايشان موءلفات
به معروف -العلماء معالم در و نفر هفتصد نام (-ه 460
نام (-ه متوفاي 588) مازندراني سروي آشوب شهر ابن -فهرست
گرديده ضبط كرده ذكر فهرست در شيخ آنچه بر علاوه تن سيصد
در اماميه محدثان و دانشمندان همه بيشك ، همه اين و است
زمان در كه طوسي شيخ چنانچه نيستند ، اسلام اوليه قرون
نيز بغداد در اقامت مدت در و داشته را اماميه رياست خويش
كتابخانه و شاپور دارالعلم پرارزش كتابخانه به دسترسي
:مينويسد فهرست آغاز در است ، داشته مرتضي سيد استادش غني
روايي اصول و تصانيف همه كه نميكنم تعهد هيچگاه من"
كثرت با كار اين زيرا برم نام كتاب اين در را شيعه
".نيست ضبط قابل و ممكن مختلف ، بلاد در انتشار
از اختصاري كه) هدايتالامه پنجم فايده در عاملي حر شيخ
شيعه مصنفات از آنچه نام":مينويسد (است وسايلالشيعه
در كبرا غيبت اوايل و صغري غيبت يا و ائمه زمان در كه
(7)".است كتاب هزار شش بر بالغ آمده ، استرآبادي رجال كتاب
"اصول" آوردن فراهم گروه اين مهم و ارزنده علمي خدمات از
(ع)ائمه صحابه از "غالبا دانشمندان اين چون و ميباشد
و مردم مرجع خويش اقامت سرزمينهاي در يك هر بودهاند ،
به "شخصا جديد مسائل با برخورد مواقع در و بوده شيعيان
احاديث و رسيدهاند اعتماد مورد صحابي يا (ع)ائمه حضور
ضبط و ثبت اوراقي و نوشتافزارها در را (ع)معصومان
خاصي ترتيب و تبويب روايي مجموعههاي اين.كردهاند
فقهي مساله چند يا يك درباره سئوالي گاه آن صاحب.نداشت
درباره بود ممكن و ميآمد پيش وي براي نياز حسب بر كه
آداب ، و اخلاق به مربوط مطالبي يا و باشد فقه مختلف ابواب
و ايشان فضايل و مناقب و معصومان وفات و ولادت تاريخ
شنيده ايشان اصحاب يا و (ع)امامان از "مستقيما آن امثال
اوراق آن در نابودي ، از صيانت و حفظ منظور به بود ،
صد چهار حدود مدتي از پس اوراق اين نگارش از.مينگاشت
يافت ، شهرت "اربعمائه اصول" به بعدها كه روايي مجموعه
(8).آمد بوجود
حديث مجامع شيعه ، معتمد محدثين شفاهي نقل و اصول همين
محمد بن احمد ابوجعفر شيخ چنانكه ساخت فراهم را اماميه
را "محاسن" كتاب (-ه يا 280 متوفاي 274) البرقي خالد بن
تاليف سوم قرن در است حديث ابواب از كثيري تعداد شامل كه
.نمود
تنسيق و ترتيب و متفرقه احاديث جمع در كوشش پس آن از
ميان آن از كه شد پيدا اماميه ميان در آن ساختن ومجموعه
به الفقيه يحضره لا من و استبصار تهذيب ، كافي ، كتابهاي
جامعين وثاقت و واهميت شيعه روايات اغلب بر اشتمال واسطه
تا برآنيم نوشتار اين در (9).كرد كسب بيشتري اشتهار آن ،
پديده به گذرا چند هر نگاهي مهربانمان آفريدگار ياري با
يافتن ره توفيق و بيفكنيم شيعه حديث در "اربعمائه اصول"
.ميجوييم حضرتش از صواب به
چيست؟ اصل
قول به و است بنيان و پايه ريشه ، معناي به اصل واژه
در و "عليه يقوم اساسهالذي اصلالشي" معجمالوسيط صاحب
كلمه دو واژه دو اين و دارد قرار "فرع" كلمه آن مقابل
خود ، اساس و ريشه به نسبت هرچيزي چنانچه.هستند متضايف
.ميباشد "اصل" خود ، فروع و شاخهها به نسبت و "فرع"
در "اصول" آن جمع يا و "اصل" واژه كاربرد ميرسد نظر به
معناي بر ناظر ديگر ، اصطلاحات بسياري همچون حديث ، علم
و است بوده غالب آن در لغوي معناي بلكه و بوده آن لغوي
از نيز آن از دقيق و جامع تعريفي ارائه در دشواري شايد
و حدود برمبناي ابتدا از آن كاربرد كه باشد جهت اين اهم
از.است شده مصطلح كم كم و نبوده خاص اصطلاحي ثغور
"اصل" از رجال و حديث علم بزرگان كه تعاريفي حتي اينرو
.دارد توجهي قابل نقص موارد دادهاند ، دست به
"اصل" اصطلاح كاربرد پيشينه
قرن در شيعه علماي آثار در مشخص طور به "اصل" اصطلاح
برابر.است رفته كار به آن از بعد و هجري پنجم
در را "اصل" واژه كه دانشمندي اولين منابع ، قديميترين
،"رساله" ،"مصنف" ،"كتاب" چون ديگري اصطلاحات مقابل
شيخ به ملقب "نعمان محمدبن" برد بكار آن امثال و "نوادر"
او ، از آشوب شهر ابن نقل طبق.است (ق متوفي 412) مفيد
:كه است مدعي
عهد تا (ع)علي اميرالموءمنين زمان از اماميه"
ناميده "اصول" كه كتاب چهارصد ،(ع)ابومحمدالحسنالعسكري
گويند ، كه گفتار اين از آنها هدف و نگاشتهاند ميشوند ،
(10)".ميباشد مطلب همين است ، اصلي داراي راوي فلان
ميان نيز مفيد شيخ از پيش ميآيد بدست اخير عبارت از
.است بوده متداول اصطلاح اين شيعه رجال علماي و محدثان
متوفي طوسي ، حسن محمدبن ابوجعفر) طوسي فهرست در تتبع با
بدست (ق متوفي 450 نجاشي ابوالعباس) نجاشي و (ق 460
كتب از برخي بر فقط كه است مستقلي عنوان "اصل" كه ميآيد
بدو در است ممكن شد اشاره همچنانكه و ميگردد اطلاق حديث
مفهومي بعدها ولي بوده ، مراد آن لغوي مفهوم استعمال
:گويد فهرست مقدمه در شيخ است ، يافته اصطلاحي
كه -شيعه بزرگ محدثان از عدهاي كار در كه هنگامي من"
"اصولي" و نوشتهها كه كتبي و اماميه محدثان كتب فهرست
نه يك هيچ كردم ، دقت -نگاشتهاند كردهاند ، روايت كه را
مگر نكردهاند ، ياد را آنها اكثر حتي بلكه همه ، از تنها
الغضائري الحسينبنعبيدالله احمدبن ابوالحسن آنچه
يكي در كه نگاشته ، كتاب دو او كه چرا.است كرده گردآوري
".است آورده ميان به سخن "اصول" از ديگري در و "كتب" از
حضرت ناقلين و اصول صاحبان از پارهاي ترجمه نيز و
مازندراني سروي آشوب شهر ابن "فهرست" كتاب در (ع)صادق
و (-ه م 585) منتجبالدين شيخ "فهرست" و (هـ متوفاي 588)
(11).است آمده متاخر رجاليه كتب ساير
:اصل اصطلاح تعريف
هستند ، انتقاد محل اغلب "اصل" مورد در شده ارائه تعاريف
:گويد اتقانالمقال صاحب
فقط كه است حديثي كتاب اصل كه است اين اقوال از يكي
.است معصوم كلام بر مشتمل
بلاواسطه ، كه است احاديثي حاوي اصل:كه است اين ديگر قول
.است شده روايت معصوم از
كه دانسته كتابي از عبارت را اصل بهبهاني وحيد همچنين
يا معصوم كه را احاديثي آن مصنف كه است معصوم كلام مجرد
(12).باشد گردآورده آن در است كرده روايت او راوي از
از نجاشي و طوسي شيخ موارد از بسياري در كه حالي در
"نوادر" يا "كتاب" عنوان تحت (ع)امام بيانات از مجموعهاي
استنباط يا تفسير از مجرد نيز آنها كه كردهاند ياد
(13).است بوده آن نويسندگان
كه است كتابي اصل:گفتهاند ديگر دانشمندان برخي نيز و
"معصوم از بلافاصله روايت" و "اعتماد" صفت دو هر به متصف
(14).باشد (ع)
واجد راويان اكثر اعتماد قابل افراد بيشتر كه حالي در
از برخي حتي نميخورند ، چشم به اصول صاحبان ميان وثاقت
از و رسيده خود اوج به اعتبار و وثاقت نظر از كه ايشان
وجود آنان زمره در زراره ، مانند ميباشند اجماع اصحاب
در شرطي گونه هيچ متقدمان كلام در اين بر علاوه ندارند ،
مورد مجموعه از عبارت "اصل" كه ندارد وجود زمينه اين
يا اصول موارد ، از بعضي در بلكه.است احاديث از اعتمادي
از يكي چنانچه گرفتهاند ، قرار تضعيف مورد آن نويسندگان
:ميگويد زمينه اين در دانشمندان
كه نبودهاند عادل و موثق همگي روايي كتب و اصول اصحاب"
كنيم تصور اگر و نرود دروغ و جعل احتمال آنان مورد در
او مورد در باز است ، بوده مبرا دروغ و جعل از اصل صاحب
".نيست منتفي نسيان و سهو احتمال
در اشتباه و خطا از پارهاي وقوع از مثالهايي همچنين وي
(15).ميدهد نشان اوليه اصول محتواي مورد
:ميافزايد عالم همين نيز و
امر و نميگويد دروغ اصل ، يا كتاب صاحب كه بپذيريم اگر"
صاحب آن كه گفت ميتوان اما نميشود ، مشتبه او بر نيز
گفته دروغ است ممكن ميكند روايت او از (اصل يا) كتاب
(16)".باشد كرده اشتباه يا باشد
نظر اظهار چنين اصل تعريف در نيز معاصر علماي از يكي
:ميكند
منظور به كه است آثاري و اخبار حاوي كتاب از عبارت اصل"
تا شده گردآوري آن امثال و فراموشي نابودي ، از حفظ و ضبط
(17)".كند مراجعه آن به نياز هنگام به او غير يا آن جامع
هر "قاعدتا زيرا نميآيد ، دقيق نظر به نيز تعريف اين كه
تعريف در دانشمند همين.داشت خواهد ويژگي چنين كتابي
:مينويسد ديگري
كلام از مشافهه طور به كه است كتبي از عبارت اصول"
روايت و تدوين ديگر واسطه بدون و آمده فراهم (ع)معصوم
(18)".است شده
معصوم از آن روايات مستقيم صدور اصل ، مورد در كه حالي در
بدون و انحصاري شرطي باره ، اين در را واسط هرگونه حذف و
.آورد شمار به استثناء
:گويد تعاريف قبيل اين از برخي طرح از پس "امين سيدمحسن"
تخمين و حدس بر مبتني تعاريفي جز چيزي تعريفها اين همه"
(19)".نيست
نزديكتر است ، كرده ارائه بزرگ آقا مرحوم كه تعريفي اما
و كتاب مفهوم ميان نسبت بيان از پس ويمينمايد واقع به
علماي ميان در آن اصطلاحي و لغوي مفهوم ارتباط و اصل
:است گفته كه -بهبهاني وحيد آيتالله از قول نقل و شيعه
التي الاحاديث مصنفه فيه جمع هوالكتابالذي والاصل"
تعريف مقام در -(20)"عنه عنالراوي او عنالمعصوم رواها
:گويد مي اصل
كتابي از عبارت شيعه ، حديث كتب ميان در "اصل" آنكه حاصل"
كه كسي يا (ع)معصوم از را خود مسموعات آن ، موءلف كه است
بدون باشد ، كرده جمعآوري است شنيده معصوم از "مستقيما
آن صورت اين در چه نمايد ، استناد مكتوبي اثر هيچ به آنكه
همانا كتابي هر اصل چنانكه اصل ، نه بود خواهد "فرع"
آن از فرع نسخهها باقي و است ، آن از اولي مكتوب
(21)".ميباشند
دارد ادامه
نگاه يا تبليغي نگاه ;اديان گوي و گفت
معرفتي؟
ملكيان مصطفي دكتر شبستري ، مجتهد محمد دكتر استاد ميزگرد
در موسيصدر امام علمي همايش در بهشتي محمدرضا دكتر و
(بخش واپسين) قم مفيد دانشگاه
شبستري آقاي جناب كه همانطور.ميزگرد بحث درباره اما
در "عمدتا اديان ، گفتوگوي اين از پيش تا فرمودند اشاره
و ميشد طرح تبشير يا تبليغ نام به بزرگتري مقوله يك تحت
.بود تبليغي نگاهي اديان گفتوگوي به نگاه اين از پيش
حركت گونهاي كه ميدهد نشان اديان ميان گفتوگوي سابقه
خود ديني جامعه داخل براي دين يك پيروان سوي از جانبه يك
در كه آنچه اما ميگيرد ، انجام ديگر اديان پيروان كردن
گفتوگوهاي مسئله با كه كسي هر و است محسوس اخير سالهاي
اين ميكند ، لمس را آن خوبي به باشد ، داشته سروكار ديني
داده معرفتي نگاه به را خود جاي تبليغي نگاه اين كه است
رفع و بيشتر شناسايي براي گفتوگوها يعنياست
صورت مواجههها اين وقتي.ميگيرد انجام پيشداوريها
برخورد اينكه از پيش كه ميشود متوجه انسان ميگيرد ،
به راجع باشد ، داشته خود گفتوگوي طرف با صحيحي و علمي
گمان او از را پيشيني فهمهاي و داشته داوريها پيش او
را خود داوري و قضاوت نيز فهمها همان براساس و ميكرده
سخن شنيدن از كه نابجايي تعميمهاي.است ميداده شكل
و ميشود ايجاد ذهنمان در ما ديني جامعه از غير فردي
از ناشي داوريهاي پيش جمله از جامعه آن كل به آن تسري
.است نابجا تعميمهاي
اين و دارد ، وجود اديان تمامي پيروان بين در كليشههايي
اين كه نكنيم گمان ما و شد اشاره آن به كه است نكتهاي
اين هم ديگر جوامع در بلكه است ، ما جامعه به مختص
بدون ميشود ، منتقل نسل به نسل و دارد وجود كليشهها
يك در كه هست زمان يك.بگيرد صورت تاملي آن درباره آنكه
و سربرميكشد كليشهها اين از يكي علمي و جدي گفتوگوي
خوبي به است آشنايي كليشه اين كه ميشود متوجه شخص
.است نشده شكافته
شناخت به رسيدن براي ما داوريها ، پيش رفع از فراتر
اديان ميان در كه گوناگوني مسايل به داريم نياز جامعتر
مسئله به خودمان كه زوايايي از غير زواياي از است مطرح
لازمه كه نكته اين درك.كنيم نگاه ميكرديم ، نگاه
فهم بر ما فهميدن هرگونه و پيشين فهمهاي ما فهمهاي
نزد پيشين فهمهاي اين و است مبتني موضوع يك از ما اوليه
هر بنابراين.ميباشد تاكيد و اهميت واجد است ، متفاوت ما
اجتماعي محيط كدام از اينكه به توجه با ما ، از كدام
و كرده پيدا پرورش خانوادگي محيط چه در و برخاسته
در كه گوناگوني تجربههاي و...و تربيتي آموزشي ، محيطهاي
نگاه زاويه بر همه است ، بوده چه سرگذاشتيم پشت زندگي طول
بود خواهند موءثر آن شكلگيري در و دارد اثر مسايل به ما
مورد مطلب فهم براي سكو عنوان به كه پيشيني فهمهاي با و
اگر حال ، .كرد خواهند پيدا تفاوت ميشوند ، استفاده بحث ،
نگاه مسئله به زاويهاي از ما كه دريافتيم را نكته اين
از كه است طبيعي بلكه و ميتوانند هم ديگران و ميكنيم
ماحصل لذا كنند ، نگاه را مسئله همان ;ديگر زواياي
ضميمه ، ديگران شناختههاي با ميتواند ما شناختهاي
بين همزيستي از ميتوانيم زمان آن بشود ، تنقيح يا تصحيح
.بگوييم سخن اديان
مشترك تلاش يك ما كه ميگيرد انجام منظور اين به گفتوگو
و صورتي چنين در.بدهيم انجام را حقيقت به دستيابي براي
.بناميم صادقانه را گفتوگو ميتوان زمينهاي پيش چنين با
جريان يك گفتوگو روند در داوريها ، پيش وضع از فراتر
نوع اين در ;ميشود ايجاد مشترك آموزش و تعليم مستمر
حضور وي كردن تبليغ يا مقابل طرف كردن مجاب گفتوگوها ،
.است اصلي مراد مشترك آموختن فضايي ، چنين در بلكه ندارد ،
به احتياجي ميداند ، خود نزد را مطلق حقيقت كه كسي
حقيقت اگراست تصنعي شخص اين گفتوگوي ندارد ، گفتوگو
ديگران "بس و است ايرانيان نزد هنر" اگر است ، من پيش
ما اگر.كنند طرح بخواهند عرصه اين در كه ندارند هنري
ما فهمهاي پيش بر ما فهمهاي كه دريافتيم را نكته اين
حذف قابل تنها نه ما فهمهاي پيش همچنين و است مبتني
كه فهميديم نيز و هستند لازم ما فهم براي بلكه نيستند ،
آنگاه است ، طبيعي امري (فهم پيش و فهم) دو اين در قضاوت
راهيابي و تعليم و آموزش آهنگ گفتوگو با ما برخورد نوع
كشور از خارج در كه مدتي در من ، .ميكند پيدا را مشترك
تماس مختلف اديان از مختلف نحلههاي و افراد با و بودم
تهيه براي كه دوسالهاي مشترك كار در خصوص به -داشتم
در مختلف اديان پيروان براي مشترك ديني تعليمات برنامه
كه دريافتيم ساله دو تجربه اين در -داشتيم آلمان مدارس
نقاط ابتدا ، در كه حالي در داريم ، بسياري مشترك وجوه
سال دو اين در.ميشود متبادر ذهنمان به تفاوت و تفارق
مشتركي مشكلات با و داريم مشتركي مسايل كه دريافتيم
.هستيم روبرو
|