رخداد يك خواني باز ايران عامه فرهنگ
كه هستند كمنظيري گوهرهاي ايران ، فولكلوريك آفرينشهاي*
ملي فرهنگ پديدههاي.ميدرخشند جهان فرهنگهاي تارك بر
تاثيرگذاري و بارآوري و سرزندگي ;سالي ديرينه همه با ما ،
.كردهاند حفظ را خود درخشان
مهم عناصر از يكي (Folklor) عامه فرهنگ يا توده فرهنگ
فرهنگ دو با جامعهاي هر در انسانها.است فرهنگي بستر هر
مرز درواقع و گرفته خو (مردم فرهنگ همان) غيررسمي و رسمي
علمي و درست چندان شايد حوزه ، دو اين ميان كشيدن جدايي
تمدن و فرهنگ شناخت در برجسته زمينههاي از يكي.نباشد
پژوهشهاي به توجه "ايرانشناسي" همان يا اسلامي -ايراني
مردم عامه فرهنگ بيگمان.است مردم فرهنگ و مردمشناختي
و افسانهها ترانهها ، قصهها ، باورداشتها ، از اعم ايران
غمها ، انديشهها ، از گسترده حوزهاي مثلها و متلها
قومهاي روانشناسي بازتابگر...و باورها آمال ، آرزوها ،
عهدهدار مراكزي تا است بايسته بنياد اين بر.است ايراني
و بوده ملي فرهنگ پربار گنجينه اين در بررسي و پژوهش كار
صرف دولتي ، پشتوانههاي با مگر نيازد بهدست مهم اين
عرصه اين پژوهشگران فراخوان شايسته ، سرمايهگذاريهاي
پرتوان فرهنگ شناساي علاقهمند نسلي پرورش و گرانقدر
را روزنهاي "ايرانشناسي" صفحه در راستا اين در.مردم
خواستار بنياد اين بر.بحث همين راستاي در گشودهايم
و مردم فرهنگ پژوهشگران فرهنگپژوهان ، همه از ياري
فراخ گستره اين در دانشور انسانشناسان و مردمشناسان
.هستيم
ضرورت در بررسي و بحث به ميآيد ، پي از كه نوشتاري
بررسيهاي در آن جايگاه و پژوهشها اينگونه به پرداختن
اين پژوهشگر سمناني ، پناهي احمد استاد.دارد ايرانشناسي
ازايشان ، سپاس ضمن نگاشتهاند ، ما براي را زير مطلب عرصه ،
.ميكنيم جلب جستار اين به را شما توجه
"سمناني پناهي" پناهي احمد محمد:نوشته
براي هشداردهندهاي فضاي در را ما رخداد ، يك بازخواني
كشور ، فرهنگي نظام در ايران عامه فرهنگ جايگاه با آشنايي
و 6 5) سال 1998 اكتبر و 28 روزهاي 27:داد خواهد قرار
ما برادر و دوست كشور پايتخت "دوشنبه" شهر (آبان 1377
فولكلور بينالمللي سمينار" برپايي شاهد تاجيكستان ،
.بود "فارسيزبانان
ادبيات و زبان انستيتو" ابتكار به كه سمينار اين در
ترتيب "تاجيكستان علوم آكادمي" به وابسته "رودكي فارسي
در "ايران اسلامي جمهوري فرهنگي رايزني" بود ، يافته
.بود كرده همكاري نيز تاجيكستان
اين در تصادف برحسب كه معاصر ، شاعر قزوه ، عليرضا آقاي
شركت براي راستش:است نوشته بود ، شده داده شركت سمينار
مردم فولكلور بينالمللي سمينار -سمينار اين در
كه بود روزي سه دو.بودم نرفته "دوشنبه" به -فارسيزبان
سمينار اين برگزاري خبر و بودم آمده تاجيكستان به تازه
دعوت را نفري چهار سه هم ايران از تاجيكهاشنيدم را
و بود رسيده دير دعوتنامهها گويا كه بودند كرده
تاجيكستان و ايران كشور سه ميان از و نميآمدند مهمانان
و ميماندند تاجيكها تنها فارسيزبانند كه افغانستان و
باعث و ميكاست سمينار شور از اين و افغانيمان برادران
در كه كردم قبول ناچار به.ميشد برگزاركنندگان دلسردي
كتابي و ماخذ ميماند منتها.كنم سخنراني محفل ، اين
نسخهاي به زحمت به كه [سخنراني تنظيم در استفاده براي]
شيرازي انجوي مرحوم از مردم فرهنگ درباره كتابي از
فرصت با باقيمانده ، روز چند همان در و كردم پيدا دسترسي
را مختصر اين بودند ، گرفته درنظر سخنرانان براي كه كمي
ايران ، فولكلور و تحقيق اهل دلگرمي منظور به و دادم ارائه
روزنامه در را مقالات از بخشي كه دادم قول آنها به
.كنم منعكس نيز اطلاعات
قزوه ، آقاي كوتاه يادداشت سطور ، اين نگارنده نظر به اگرچه
خواهد ايران عامه فرهنگ پژوهشهاي تاريخ در مهم بس سندي
اگر بود نخواهد تعجبآور هيچ ما زمان در "ظاهرا اما بود ،
نشده قايل اهميتي فرهنگي رخداد اين براي نهادي يا كسي
چشمانداز از بلكه ،"وهن" يك مثابه به نه را ، آن و باشد
خود نهادي هيچ "اساسا زيرا باشد ، نكرده پيگيري قصور يك
-مواردي چنين در خاصه -عامه فرهنگ كار مسئول و متولي را
.نميشناسد
كه هستند كمنظيري گوهرهاي ايران ، فولكلوريك آفرينشهاي
ملي فرهنگ پديدههاي.ميدرخشند جهان فرهنگهاي تارك بر
تاثيرگذاري و بارآوري و سرزندگي ;سالي ديرينه همه با ما ،
.كردهاند حفظ را خود درخشان
قابليتهاي و سنتي ارزشهاي كه ما فولكلوريك ميراث
در را ما گوناگون اقوام و نسلها روانشناختي و فرهنگي
هويت ;ميدهند بازتاب مختلف دورانهاي و زندگي پويه
ميان در بيبديل و شگرف مجموعهاي در را ما فرهنگي
.ميگذارند نمايش به جهان ملتهاي
متجلي را ما خودجمعي توانمندي و شكوه كه مجموعه اين
.دارد ارجمند جايگاهي و بلند آوازهاي جهان در ميسازد ،
فضاي ":است نوشته پيش چندي همين آلماني ايرانشناس يك
بين اتصال مهم حلقه يك عنوان به ديرباز از ايران فرهنگي
بعدها كه ;مديترانه منطقه فرهنگهاي و هند قديم فرهنگهاي
علم دنياي براي شد ، اهميت حائز اروپا فرهنگهاي براي
"ذوب بوته" مثابه به را ايران لذا.است بوده شناخته
ذات و جوهر آن در كه دانست ميتوان فرهنگي ارزشهاي
با و آميخته درهم بومي وجودي باجوهر مجاور ، وامم قبايل
ايران...است رسيده بعدي نسلهاي به تعديلهايي و جرح
را قديم شكوفاي و بزرگ فرهنگهاي از يكي كه است سرزميني
ايرانشناس اين ".است داده جاي خود در خاورميانه منطقه در
در ايران تاريخي رسالت و نقش به خود ، ارزشيابي ادامه در
و ميكند اشاره غرب و شرق بين فرهنگي تبادل و تعامل
،"T. Benfey بنفي تئودور" كه هنگامي از ":ميگويد
اعظم قسمت ريشه كه شد مدعي خود "هندي نظريه" در هندشناس
در بايد دارند وجود اروپا در كه را افسانههايي و قصهها
و سير نظر از ايران سرزمين كه دانستند همه جست ، هندوستان
اقوام نزد تا هندوستان خود مبدا از قصهها احتمالي سفر
".باشد بالقوهاي معبر بايد غرب ، دنياي
بسيار بيروني و دروني كاربردهاي و كاركردها ما ملي فرهنگ
با تاثيرگذارش و مثبت عاملهاي كه است فرهنگي.دارد
از بيش مراتب به شمارشان و سازگارند ما زمانه عاملهاي
از بسياري اينكه بر تاكيد با ;هستند منفي عاملهاي
نشدهاند ، علمي درونشناسي و تعريف كه ;آن منفي عاملهاي
.دارند را مثبت عاملهاي به تبديل قابليت چهبسا
تهاجمات و تبادلات گرمگاه در و گذار دوران كشاكش در ما
زيرا نيازمنديم ، بسيار خود فرهنگي عاملهاي به فرهنگي ،
امر در نيرومند تكيهگاهي ميتوانند ارزشها نبرد در كه
.باشند درست گزينش
سال هزاران طي كه دارد فنوني و علوم خود ما مردم فرهنگ
.است آمده گرد خطا و آزمايش شيوه به آدمي نسل به نسل تلاش
و پيرامون طبيعت با همزيستي در ما سنتي راهكارهاي
...و جغرافيايي ، ويژگيهاي انواع با تطابق آن ، از بهرهوري
با اگر كه هستند شده آزمون و هوشمندانه روشهايي
مشكلات شوند همراه حاضر عصر فنون و علوم دستاوردهاي
ما ملي فرهنگميكنند حل را امروز انسان از بسياري
.زمانهپسندند و ممتاز اخلاقي و معنوي ارزشهاي از سرشار
ما ، نظير سرزمينهايي در كه ;پيشرفته كشورهاي در نهتنها
با آن ، كار به و گرفتهاند جدي را خود عامه فرهنگ
خود دستاورد و دادهاند سامان علمي روشهاي از بهرهگيري
گوناگون علوم دانشمندان دراختيار استفاده براي را
.گذاشتهاند
امانوف ، رجب فارسيزبانان ، فولكلور بينالمللي سمينار در
كشور آن فولكلور پيرامون تاجيكستان فولكلورشناس و اديب
مردم فولكلوريك مواد گردآوري علمي كار:كه كرد تصريح
علوم آكادمي در تاجيك فولكلور شعبه كه سال 1958 از تاجيك
همكاري با روشمند ، و صحيح راهي در شد ، تاسيس تاجيكستان
براساس و روس برجسته و نامدار فولكلورشناسان و اساتيد
از حال به تا و است پذيرفته سامان آنان دستورالعملهاي
بلغارستان ، آلمان ، مجارستان ، :مثل مختلفي كشورهاي
و آمدهاند اينجا به محققان ارمنستان و روسيه قرقيزستان ،
.كردهاند استفاده بسيار ما فولكلوريك آثار از
بيش تاسفآور ، رخداد آن و سمينار آن برگزاري آستانه در
در روشمند كمابيش تلاشهاي نخستين آغاز از سال از 61
قرن يك حدود از ميگذشت ايران در مردم فرهنگ اهميت شناخت
كتاب ، هزار چندين از كم يا بيش اندك شماري سو ، اين به پيش
مردم فرهنگ زمينه در غيره و نوار فيلم ، سخنراني ، مقاله ،
بستر بر خواه و دولتي نهادهاي سوي از خواه -ايران
شده داده بيرون -علاقهمند افراد دست به و فردي كوششهاي
.است
را مردم فرهنگ عظيم گنجينه آن ، از مهمتر و آن بر علاوه
و هوشيارانه مراقبتهاي و تلاشها نتيجه در كه داريم
و ياران و شيرازي انجوي ابوالقاسم ياد زنده پاكدلانه
زماني در ايران مردم از عظيمي مجموعه و او ياوران
اختيار در هماكنون و آمده فراهم سال بيست از فزونتر
.دارد قرار اسلامي جمهوري سيماي مردم فرهنگ مركز
مايه چه آمده ، فراهم آنچه براي كه نيست يادآوري به لازم
.است شده صرف انساني نيروي و وقت ملي ، اعتبارات از
عدم نتيجه در و مردم فرهنگ بالقوه قابليتهاي از غفلت
كارساز معنوي و مالي حمايت فقدان و آن كار به كافي توجه
فرهنگ پژوهشهاي قلمرو كه است شده موجب دولتي نظام سوي از
.باشد روبهرو فراوان آشفتگيهاي با عامه
افق و زمينهها عامه فرهنگ مواد گردآوري و پژوهش عرصه
پژوهشهاي ويژه به.ميشود شامل را گوناگوني و متنوع
از همميطلبد فراوان اعتبارات و نيرو زمان ، ميداني ،
به يافتن دست براي كه ميكند ايجاب كار نفس رو ، اين
پايگاهي از سر كوششها اين حاصل كارآمد ، و مطلوب نتيجه
پيشرفته ، جوامع در علمي روشهاي به مجهز و عيني و واحد
.درآورد
روزآمد و كردن جا يك توانايي كه مركزي فقدان ما ميهن در
ضرورت و باشد داشته را عامه فرهنگ به مربوط تلاشهاي كردن
منفي آثار كند ، تفسير و توجيه را آن كاربريهاي و وجودي
آن ، پيامد ملموسترين كه است ، گذاشته جاي بر متعددي
.است موجود گنجينههاي و منابع از استفاده در ناكامي
.نيامدهاند دست به ارزان كه گنجينههايي
ميگرفت ، پاي توانمندي مركز چنين اگر دهه نه اين طول در
علمي ارتباط موجبات پژوهشگران ، تلاشهاي از ميتوانست
.آورد فراهم را جهان علمي پيشرفته مراكز با روزآمد و منظم
ايران ، عامه فرهنگ پژوهشهاي در روانه تك و مستقل كوششهاي
شرايط در خاصه و معين مقياسي در و خود نوع در گرچه
موجب حداقل و بوده سودمند هدايتگر ، و كارآ نهادي فقدان
اما است ، شده فولكلوريك مواد از انبوهي شدن ذخيره
تعاريف برداشتها ، كار ، شيوههاي در آشفتگي از گونههايي
در و.است گذاشته جاي بر...و خواسته خود اصطلاحات وضع و
علمي روشهاي استقرار و وضع از را گستره اين نهايت
.است كرده محروم جهاني مقياس در شده پذيرفته
اكثر كار بر كه ميدهد نشان موجود دستاوردهاي به نگاهي
علمي روش ايران ، عامه فرهنگ گردآورندگان و پژوهشگران
اين حاصل.كردهاند دنبال را روشي كدام هر و نيست حاكم
نيروي و وقت قبال در پژوهشها اكثر كه است بوده آن آشفتگي
فرايندي به رسيدن كه را انتظار مورد هدف نتوانند شده صرف
اين مشتاق رهروان هدايت براي هماهنگ دانشي ايجاد و واحد
پرورش قابل و بالقوه قابليت و استعداد "غالبا كه -راه
.سازند متحقق -دارند
جدي را خود ملي فرهنگ كه است رسيده آن وقت اگر راستي به
با كه كنيم حمايت ملي نهاد يك ايجاد از پس ، بگيريم ،
بيسروساماني به كافي اجرايي و مالي قدرت و علمي اقتدار
را آن به مربوط كارهاي و دهد پايان عامه فرهنگ سرگشتگي و
.كند هدايت و حمايت
سازد ، علمي و روشمند متمركز ، را پراكنده كوششهاي
تكميل ، بازنگري ، گرد ، را پراكنده موجود ذخيرههاي
دهد ، قرار همگان دسترس در و استفاده قابل مكانيزه ،
با و خود با را مردم فرهنگ حاميان عظيم گروه و پژوهشگران
فارسي خانواده ميان سازد ، فعال و مرتبط آشنا ، يكديگر
و رابطه جهان در ذيربط علمي و فرهنگي كانونهاي و زبانان
با را داخلي كوششهاي و سازد برقرار فعال فرهنگي تبادل
.سازد همگام راستا اين در جهاني فعاليتهاي
|