بداريم دوست را جنگل
ساله حقوق 28 دنبال به
!باغ در اتومبيل تعميرگاه
كمآبي مشكل كنيد ، كم را تهران جاذبههاي
...!ميشود حل
شيراز ارم باغ
در استثنايي پرورش و آموزش ادغام ضرورت
كشور پرورش و آموزش پيكره
بداريم دوست را جنگل
نبردهايم ياد از هنوز اما گذشت ، وپاييز تابستان
برميداشت خيز شهر سوي به خود مهيب صداي با سيل كه وقتي
به سيل كه وقتي كشد ، خويش كام به را همه اژدهاوار ، تا
هيچكس زند ، ديگر نقشي طبيعت چهره بر تا ميآمد پيش تاخت
يافتند فراري راه اگر بودند ، بيدار كه آنها نبود ، بيدار
غنوده بستر در كه آناني و دربردند به سالمي جان و تن
پرطول اژدهايي شدند ، خوفناك اژدهايي درگير ناگهان بودند ،
.سيل نام به دراز و
ناگهان كه بود خزيده لانه كدام در اژدها اين راستي
دلي برنا تن كهن هيچ برد ، خود با را چيز همه و سربرآورد؟
باشد آمده شهر سر بر بلايي چنين كه ندارد ياد به نكا در
واقعهاي چنين كه است قرن از 5 بيش نيز تاريخ قولي به و
باز را چشمها آقايان حال.است نكرده ثبت خود حافظه در را
سيل مگر ;بينيد آن است ناديدني چه وآن كنيد
كس هر" كه بگويد شما به و كند باز را شما چشمان تا بيايد
هستي نه "نجويد باز" را آن اگر "بماند دور خود اصل از
.نشانهاي حتي نه و ميماند او براي
تخريب را جنگل كه كرديد جاروجنجال زديد ، علن كه سالهاست
را روستانشينان كنيد ، بيرون جنگل از را دامداران كردند ،
اژدها تا شد اينها همه و سازيد بينصيب طبيعت مواهب از
قلب شما موتوري ارههاي تا شد ، اينها همه و.آمد بيرون
جنگل و آمد بر آن از سيل و دريد را مازندران جنگل سبز
سالها.نبود جنگل سبز قلب تركيده عقده اين آيا.كرد عقده
تا كرديد ، هبه بخسي ثمن به را آن چوب تراشيديد ، را جنگل
به هم آغوش در آغوش را مادران و كودكان و بيايد سيل
.بسپارد خاطره
و روستانشينان جنگلها ، تخريب اصلي عامل "واقعا آقايان ،
ميكند؟ نابود را جنگل بومي ، احشام سم و هستند؟ دامداران
جنگل عجبا و كشيد؟ خواهد نفس جنگل نباشند ، سه اين اگر و
موتوري ارههاي نعره را مازندران جنگل نفس.!كشيد نفس
تعليف نه و روستاييان احشام سمهاي نه ;است بريده
جنگل هيچكدام جنگلنشينان ، كوچك تبرهاي نه سبزينهها ،
نابودي روند شما.است نكرده نابود بيرحمانه چنين را
كنيد ، مقايسه قبل قرن پنج با اخير دهه چهار سه در را جنگل
قرن پنج از بيشتر دهه چهار سه اين در تخريب شدت آيا
با دامداران و روستاييان كه قرني پنج ;است نبوده گذشته
جنگل چنين دست كدام.ميخوردند روزي جنگل در آنها احشام
به سودجويانه و منفعتطلبانه نگاهي آيا.است سربريده را
به بايد جنگل با نميشود؟ آن نابودي عامل داشتن جنگل
زندگان ديگر حيات عامل كه حياتمند و جاندار جسم يك مثابه
.سودآور وسيلهاي عنوان به نه كرد ، برخورد است
آورد ، پديد را ايران شمال شهرهاي ديگر و نكا سيل چه آن
در غلط مديريت ديگر طرف از و جنگل به نسبت طمعورزي
جان را موتوري ارههاي جنگل اصلاح براي.بود جنگل اصلاح
خود برنامههاي در را آيندهنگر نگاه بلكه نميبخشند
بهرهمند طبيعي مواهب از هم آيندگان تا ميكنند لحاظ
شما چشمان و بيايد سيل دوباره تا نگذاريد آقايان.شوند
وارونه را حقايق و بداريم دوست را جنگل بياييد.شود باز
اصطلاح به نشانههاي و عوامل تخريبي نقش.ندهيم جلوه
براي جنگل.نگيريم اشتباه روستاييان نقش با را تمدن
چشم ولي است عزيز فرزند چون دامداران و روستاييان
عشق آن به نه و ميدارد دوست را جنگل نه صنعت طمعكار
ولي است ، بري عشق و احساس از صنعت طمعكار چشم.ميورزد
.ميپندارند خود مادر را جنگل روستاييان
نگيريد ، شماره به را او نفس و نكشيد را جنگل آقايان ،
.نگهميدارد سبز و شاداب جنگل را انسانها قلب زيرا
آنگاه و بخوانيم جنگل براي مرثيهاي ديگر بار تا مگذاريد
.خواند بشريت براي هم سوزناك سوگسرودهاي بايد
جهانآراي آرتميز
ساله حقوق 28 دنبال به
تعاوني عضوبود حيات قيد در پدرم كه سال 1349 از قبل
زمين قطعه و بود كن درلتمان راهآهن كاركنان مسكن و مصرف
ديماه 1349 در چون و بود گرفته تعلق ايشان به شماره 2183
آنان نماينده بنده كه مرحوم آن ورثه به نمودند فوت ايشان
تا كنم پرداخت "نقدا را زمين پول بقيه كه شد ابلاغ بودم
هيات و نيست خبري زمين از تاكنون ولي دهند تحويل را زمين
مراجعه وقت هر و نميدهد درستي جواب هم فعلي مديره
تمام.نميگيرد تعلق زمين شما به كه ميگويد فقط ميكنم
استان تعاون اداره و تعاون وزارت در و است موجود مدارك
نمايند رسيدگي مسئولين "لطفا.ميباشد مطرح موضوع تهران
.برسد حقدار به حق سال از 28 بعد تا
گرگري صادقي عليرضا
!باغ در اتومبيل تعميرگاه
دو -شاديانه كوچه اردبيلي مقدس خيابان -ما سكونت محل در
تعميرگاه يا گاراژ يك و روغن تعويض و ميكانيكي كارگاه
هر كه اين تاسفآور.است فعال و داير سواري اتومبيلهاي
درب كه يافتهاند استقرار باغ يك در كارگاهها اين دوي
از پسكردهاند باز شاديانه متري كوچه 8 به را باغ اين
منطقه شهرداري و اماكن و مسئول مقامات به مكرر مراجعات
به اخطاريه صدور و كارگاه يك پلمپ و تعطيل به حكم يك
است نشده پيدا مقامي هيچ هنوز اما دادهاند دوم كارگاه
برساند كارگاه دو اين متصديان روءيت به را صادره احكام كه
تعلل اين و ميكنند موكول فردا و امروز به را قضيه و
.است درآمده معما يك صورت به كوچه ساكنان براي
محفوظ نام
كمآبي مشكل كنيد ، كم را تهران جاذبههاي
...!ميشود حل
كه اين از حاكي شد منتشر روزنامهها در خبري پيش ماه چند
دست در طرحهايي تهران ، مردم آشاميدني آب تامين براي
...و طالقان ازجمله تهران اطراف مناطق آبهاي كه است اقدام
.يابد انتقال تهران شهر به
كه چرا مينمايد ، خرسندكننده خبر اين شتابان ، برداشت در
با ليكن.دهد سامان را تهران مردم كميآب مشكل است ممكن
كه چرا ميكند ، نگراني دچار را آدمي بيشتر ژرفانديشي
تاريك را اطراف شهرهاي و تهران شهر درازمدت آينده
.مينمايد
جمعيت از كمتر خيلي تهران شهر گنجايش كه است روشن
مشكلات ايجادكننده تهران شهر زياد جمعيت و است امروزي
مشكلات زيرزميني ، آبهاي و هوا آلودگي ازجمله زيستبومي
آنها از برخي كه است شده ديگر مشكلات بسياري و آمد و رفت
درحال چه آلودگيها اين ناگوار اثرات و نيست جبرانپذير
.است زياد بسيار آينده در چه و حاضر
علاوه تهران شهر به تهران حومههاي آبهاي كردن سرازير
و پيچيدهتر را تهران كنوني مشكلات درازمدت در كه اين بر
ويراني و خرابي ديگر سوي از نمود ، خواهد درمانناپذيرتر
حل ارائه لذا و داشت خواهد پي در نيز را ديگر مناطق
منافع ديد از كارشناسانه بررسي به نياز كمآبي مشكلات
.كرد پرهيز شتابزده تصميمات از بايستي و دارد كشوري
آشاميدني آب لولهكشي سيستم كردن جدا مدت كوتاه در شايد
و آب مصرف ساماندهنده تعرفههاي نهادن و مصارف بقيه از
كارساز برنامهها ديگر و آب فشار كاهش مانند فني روشهاي
تهران كنوني معضلات رفع درازمدت در نهايت در اما باشد ،
.نيست كشور اقتصادي و اجتماعي كلان برنامههاي از جدا
بايستي باشد داشته پايداري زندگي تهران ميخواهيم اگر
با.باشد آن زيستبومي امكانات با متناسب آن ساكنين شمار
دنيا دلپذير و مشابه شهرهاي با تهران شهر امكانات مقايسه
جمعيت از نيمي از بيش گنجايش تهران كه دريافت ميتوان
تلاش باشد درست سخن اين اگر و ندارد را كنوني
با تهران جمعيت كاهش راستاي در بايستي كشور برنامهريزان
و امكانات افزايش با درازمدت در و باشد مناسب روشهاي
جاذبههاي ايجاد از "متقابلا ديگر شهرهاي جاذبههاي
و انرژي و آب يارانه كاهش كه شود كم تهران زيستمحيطي
.راهكارهاست اين ازجمله تهران در سوخت بر ماليات نهادن
شهرهاي و نكنيم تهران به محدود تنها را امكانات عرضه اگر
امكانات اين از نيز را كشور مستعد مناطق و دست دور
.شود مي كاسته تهران به مهاجرت ميزان از سازيم برخوردار
تصميمگيريها و مشورت و شور اين در آنكه پاياني نكته
از شهرها ديگر و طالقان مردم حق شود فراموش نبايد آنچه
.ميباشد خود فرزندان و خود براي سالم زندگي برخورداري
سوئد -نوروزيان مجتبي
شيراز ارم باغ
ساله بهبهاني 11 محمد امير :از عكس
در استثنايي پرورش و آموزش ادغام ضرورت
كشور پرورش و آموزش پيكره
پرورش و آموزش سازمان تشكيل طرح كه زماني سال 1369
نور رسيد ، تصويب به اسلامي شوراي مجلس در كشور استثنايي
و آنها خانواده استثنايي ، دانشآموزان پاك دلهاي بر اميد
تابيدن استثنايي پرورش و آموزش دستاندركاران و مربيان
تمامي از طرح اين تصويب كه بود اين همگان گمان.گرفت
ولي بود خواهد كشور استثنايي بزرگ خانواده نفع به جهات
.گرائيد خاموشي به نور اين چندي از پس متاسفانه
عملكرد به نگاهي كه است فرض امر متوليان و طراحان بر
.بيافكنند كشور استثنايي پرورش و آموزش سازمان ساله چندين
كشور پرورش و آموزش از استثنايي آموزش شدن جدا با
دانشآموزان پرورش و آموزش كيفي ارتقاي جهت در پيشرفتي
شدن ازسپري بعد مثال عنوان به است نشده حاصل استثنايي
ويژه درسي هنوزكتاب تشكيلسازمان ، از سال حدود 9
مورد چند در است ، و نشده استثناييتاليف دانشآموزان
امر ، صاحبنظران گواهي به زدهاند ، كار اين به دست كه هم
نظام مسئولين كه شرايطي درنبودهاند موفق وجه هيچ به
كوچك سياست بيشتر ، صرفهجويي منظور به اسلامي جمهوري
ميكنند ، دنبال را كشور اداري تشكيلات و سازمانها سازي
ادارات "قبلا را آن وظايف كه سازماني چنين تشكيل بر راي
ميدادهاند ، انجام شهرستانها و استانها پرورش و آموزش
بودجه حاضر ، حال در "نتيجتانيست توجيه قابل روي هيچ به
براي بها اجاره پرداخت صرف پرورش و آموزش سهم از عظيمي
و كشور استان در 27 سازمان سوي از شده تشكيل ادارات
غيرضروري سازماني پستهاي از بسياري حقوق تامين همچنين
كنيم قضاوت منصفانه اگر و ميشود كشور سطح در سازمان اين
و استثنايي پرورش و آموزش سازمان در اداري نيروي تراكم
استثنايي آموزگاران تعداد از بيش آن تابعه ادارات
.ميباشد
كنند ، نظرخواهي استثنايي آموزش مربيان از امر مسئولين اگر
آموزش كردن جدا كه رسيد خواهند نتيجهگيري اين به
اين طي و بوده اشتباه عمومي پرورش و آموزش از استثنايي
.است داده هدر به را كلاني بودجه تنها سالها
به نسبت استثنايي آموزش مربيان رفاهي ، زمينههاي در
مزايا بسياري از عادي پرورش و آموزش در خود همكاران
ادارات همچنين و بودهاند محروم غيرنقدي كمكهاي "مثلا
اينكه دليل به نيز نواحي و شهرستانها پرورش و آموزش
همكاري از "بعضا جداست ، استثنايي مدارس سازماني تشكيلات
"عملا و ميزنند باز سر استثنايي معلمان با مساعدت و
از استثنايي پرورش و آموزش در اشتغال خاطر به ما همكاران
.هستند محروم مزايا از بسياري
نمايندگان و كشور پرورش و آموزش استمتوليان شايسته
سازمان ساله چندين اسلاميعملكرد شوراي مجلس محترم
در و دهند قرار مداقه مورد را استثنايي پرورش و آموزش
بودجه در صرفهجويي و استثنايي دانشآموزان رضايت جهت
آموزش معلمين رفاه و رضايت همچنين و پرورش و آموزش
و ادارات حذف پي در چنانچه و بردارند قدم استثنايي
سازمان ;ميباشند دارند ، موازي وظايف كه سازمانهايي
تحقق كه دهند قرار مدنظر نيز را استثنايي پرورش و آموزش
دلسوخته معلمان اتفاق به قريب اكثريت آرزوي امري ، چنين
.است كشور استثنايي دانشآموزان
استثنايي دانشآموزان معلم -كيا جعفري غلامرضا
|