است؟ دولبه شمشير اعتماد آيا
متوقف خارك جزيره به نشريات كليه ارسال
شد
است؟ دولبه شمشير اعتماد آيا
و بياعتمادي باعث كه است عواملي مهمترين از يكي دروغ
و افراد گفتار در صداقت عدم.ميشود اطمينان سلب
برخورد در ميشود باعث ديگران گفتار و رفتار ناهمخواني
دروغ كسي از وقتي.كنيم رفتار پرهيز بانوعي آنان با
.كنيم باور را او حرفهاي ميتوانيم بهسختي ديگر ميشنويم
بخش اعتماد جمعي ، چه و فردي چه انسانها ميان روابط در
نيازمند اعتمادي هر.ميدهد اختصاص خود به را آن از مهمي
.دارند هم به ارتباط يك طرفين كه است شناختي داشتنحداقل
در كه خانواده اعضاي روابط مثل است نسبي روابط اين گاه
با كه افرادي "معمولا.دارد كمتري نقش شناخت صورت اين
روابط هستند خويشاوند و دارند خوني نسبتهاي يكديگر
مشكل دچار كمتر اعتماد ايجاد در و دارند عميقي بينابين
افراد به تا ميدهند اهميت خويشاوندان به بيشتر و شده
.غريبه
بيرون فاميل و خانواده حيطه از روابط هنگاميكه اما
دوم نوع از روابط درميشود حس بيشتر اعتماد نقش ميرود
نيز آدمها بين روابط مييابد ، گسترش آن دامنه همچنانكه
.ميشود ديده مختلف شكلهاي به روابط اينميشود متنوعتر
كه است ما باور گاه..و راننده پزشك ، همكار ، همسايه ،
پزشك به كه وقتي.ميشود ديگران به ما اعتماد باعث
مطرح وي با را مشكلاتمان راحتي به ميكنيم مراجعه
درميان وي با را خود مسائل خصوصيترين حتي و ميكنيم
اين ميشود؟ پزشك به ما اعتماد باعث چيز چه.ميگذاريم
نكته اين دانستن يا است بيمار اسرار محرم پزشك كه گفته
.است كرده امضاء بيمار اسرار حفظ براي قسمنامهاي او كه
ميشود؟ ما اعتماد باعث چيز چه ديگران مورد در
ديگران از ما شناخت اعتماد ايجاد و جلب در مسئله اولين
اهميت اعتماد نزديك نوع از "خصوصا انساني روابط دراست
ميدهد نشان بيشتر را خود وقتي اهميت اين و دارد فراواني
نويسنده "هايدر".ميبريم پي اعتماد و شناخت رابطه به كه
ميدهيم نشان چنين ما":ميگويد آلماني روانشناس و
باورها كه ميآئيم كنار آنان با و داريم دوست را افرادي
بيشتر تشابه اين هرچه باشد يكسان ما با آنان نگرشهاي و
اين در و ميگذاريم صحه افراد از خود شناخت به ما باشد
".كنيم اعتماد او به است ممكن صورت
با زيادي اخلاقي و فرهنگي شباهتهاي كه افرادي "معمولا
براي بالايي اعتبار و شدنيترند درك ما براي دارند ما
راحتتر ما براي افراد اين به داشتن اعتماد.قائليم آنان
اختلافات آنان و خود بين كه است كساني به اعتماد از
مربوط افراد فرهنگ نوع به موضوع اين.ميبينيم شخصيتي
.ميشود
مقابل در موارد از بسياري در متفاوت فرهنگهاي كه نيست شك
عمل يكديگر به نسبت متفاوت بهگونهاي مختلف مسائل
حساسيت از ميان اين در قشربندي و طبقهبندي.ميكنند
يا و طايفه گروه ، يك درون افراد.است برخوردار بيشتري
بيشتر و كرده حل را خودشان مسائل يكديگر با راحتتر قشر
بيشتر خود خانواده و گروه اعضاي به و دارند ارتباط هم با
و گروه هر.دارند تكيه ديگران به كمتر و كرده اعتماد
اعتماد روي به امر اين كه است فرهنگ خرده داراي طبقهاي
.ميگذارد تاثير افراد
تمايل و كرده درك را يكديگر بهتر فرهنگ خرده يك اعضاي
تفاوت نيز ملل فرهنگ بين.دارند يكديگر جذب براي بيشتري
فرهنگ در "خصوصا مشرقزمين فرهنگ در.دارد وجود فاحشي
حل براي مردم كه هست معتمدي فرد هميشه "معمولا اسلامي
چنين.ميكنند مراجعه او به امانت سپردن و خود مشكلات
"تقريبا كه روحانياند يا ريشسفيد يك "معمولا افرادي
اعتماد كه است مقبوليت ، همين دارند قبول را او همه
حضرت به كه لقبي به است كافي.ميشود باعث را ديگران
اشاره بود شده داده ايشان به شدن مبعوث از پيش (ص)محمد
.كنيم
در.ميشود ديده هم خانوادهها در مقبوليت اين از نوعي
و ميآوريم روي بزرگترها به "معمولا خانوادگي اختلافات
حل توانايي در آنان به ما اعتماد آنها ، تجربه اينسواي
ميشود محدودتر و صميميتر جوامع هرچهماست مشكلات
و خانواده در.ميشود بيشتر يكديگر به نسبت افراد اعتماد
بيشتر افراد آشنايي سبب به "معمولا خويشاوندان بين
بزرگتر اجتماعات وارد هرچه اما دارند باور را يكديگر
سطحي اجتماعي روابط به را خود جاي باور اين ميشويم
"ادواردهال".ميآيد بهوجود سختي به اعتماد و ميدهد
به فاصله براساس را انسانها روابط امريكايي فرهنگشناس
:است كرده تقسيم دسته چهار
صميمانه -1
شخصي -2
اجتماعي -3
عمومي -4
افراد عاطفي و روحي و فيزيكي نزديكي براساس فاصلهها اين
و صميمانه فاصله دو در "معمولا كه است ، شده طبقهبندي
دو همين در و است مهم بسيار دوستانه و نزديك ارتباط شخصي
.ميكند ايفا مهمي نقش اعتماد كه است رابطه نوع
اجتماع در اعتماد
انساني اجتماع از دور و تنهايي به نميتواند انساني هيچ
.دارد ديگران با ارتباط ايجاد در سعي همواره و كند زندگي
بازار و كوچه مردم ، با ميكنيم زندگي خانواده در ما
با و داريم حشرونشر ديگران با كار محل در ميآميزيم ،
كه است اجتماع در حضور همين.ميكنيم برقرار ارتباط آنان
ارتباط باعث درنتيجه و كرده آشنا ديگران با را ما كمكم
.ميشود آنان از عدهاي به ما اعتماد و
صميمي و عميق ارتباط موجب نزديكي ارتباطي نظريه يك طبق
افزايش آن براثر ارتباطي فرصتهاي كه چرا ميشود افراد
هر كه معتقدند روانشناس دو "ماس" و "تابز".مييابد
يكديگر بيشتر افراد و باشد بيشتر فيزيكي نزديكي اندازه
هنگام به و داشت خواهند هم به بيشتري اعتماد ببينند را
مساعدت به نياز.بود خواهند يكديگر مددكار دشواريها
و كند گوش ما دل درد به حداقل كه دوست يك داشتن ديگران ،
زمينهساز هست ما ياور سختي هنگام به كنيم فكر كه كسي
و خوشبيني خصيصه دو.ميگردد فردي و اجتماعي روابط
با خوشبين افراددارد تاثير اعتماد در هم افراد بدبيني
را ديگران با ارتباط و ميكنند برخورد راحتتر مسائل
اعتماد ديگران به سختي به بدبين افراد اما ميگيرند آسان
به اعتماد از تلخي تجربيات گذشته در اگر "خصوصا ميكنند
.باشند داشته ديگران
سياسي اعتماد
منتخب يا كه است دولتي و حكومت داراي كشوري هر "تقريبا
حكومت آنان بر زور به اينكه يا و كشورند اين مردم
كه است استبدادي نظام يك حاكم نظام دوم نوع در.ميكنند
و ميشود انجام مردم نظر بدون عملكردها و تصميمات تمام
نوع اين از.ندارند را اعتراضي كوچكترين حق مردم
ميتوان جهان تمام در و نيستند كم ديكتاتوري حكومتهاي
مشاركت اصل ديگر نوع در اما.ديد را آن از نمونههايي
از ولي هستند مردم حكومت نوع اين اساس و است حاكم مردم
"شخصا را حكومت و دولت نميتوانند مردم همه آنجاييكه
از نمايندگي به تا برميگزينند را نمايندگاني كنند اداره
همينجا از.بپردازند كشور و حكومت اداره به مردم
.ديد را اعتماد ردپاي ميتوان
اعتماد":ميگويد مدني جامعه كتاب در محمدي مجيد
رابطه اين در ميشود ، تلقي دوطرفه مفهوم يك "معمولا
آن ديگر طرف و شهروندان سياسي اعتماد طرف يك دوطرفه
عدم هرگونه رابطه ، اينگونه در.ميگيرد قرار حاكميت
هرگونه و حاكميت طرف در صداقت عدم و شفافيت عدم صراحت ،
نشانه سياسي اجتماع يا شورش يا و انتقاد اعتراض ،
غيرمدني جوامع در سياسي اعتماد.ميشود تلقي بياعتمادي
در سياسي اعتماد ولي ميشود منتهي رابطه همين به "معمولا
مدني جوامع در.دارند گستردهتري مفهوم مدني جوامع
ميگيرند ، قرار حاكميت و شهروندان ميان كه مدني تشكلهاي
.ميكنند تبديل چندطرفه و چندوجهي مفهوم يك به را اعتماد
جاري ، قراردادهاي چهارچوب در فضاهايي چنين در افراد
اعتماد يكديگر به خاص ، مسئوليتهاي و اختيارات و قانون
آن از كسي و است عقلاني اعتماد نوع اين كه ميكنند
".نميشود پشيمان
و صحبتها از حكومت عوامل به مردم اعتماد "معمولا
توسط وعدهها اين اگر و ميآيد بهوجود آنان وعدههاي
دائم "تقريبا و بيشتر اعتماد شونداين اجرا حكومت سران
و نمايندگان شد خواهند مطمئن مردم كه چرا.خواهدبود
به كردهاند انتخاب كشور امور اداره براي آنان كه كساني
اما.برميدارند گام آنان منافع جهت در و هستند آنان فكر
به ديگر فرد رسيدن ، قدرت به بعداز كه ميشود ديده گاهي
انجام در سعي و نيست دارد مردم به كه تعهداتي انجام فكر
و دولت به بياعتمادي ريشههاي همينجا از.ندارد آن
سياسي اعتراضات و شورشها صورت اين در.ميگيرد شكل حكومت
يا كه ميآيد پيش وضعي رفتهرفته و ميشود شروع كمكم
آن در كه نمايد سركوب در سعي يا و برود كنار بايد دولت
مردم كه كشورهايي در.ميگيرد شكل تازه استبدادي صورت
به ميتوانند سختي به داشتهاند تلخي تجربههاي چنين
جانب از فعاليتي نوع هر و كنند اعتماد سياسي فضاهاي
.مينگرند بدبيني و تشويش نوعي با را حكومت
.ميزند موج "عميقا بياعتمادي استبدادي رژيمهاي در
علت همين به و ميشود سركوب "شديدا مخالفتي نوع هر وجود
يا و باشند داشته حضور عمومي اماكن در اينكه از مردم
مردم و عمومي فضاهاي به كه چرا ميترسند ، بزنند حرفي
كه ميشود باعث بياعتمادي و ترس نوع اينندارند اعتماد
و خانه امن محيط به خيابان و كوچه عمومي فضاهاي از مردم
هم ناامن كه اجتماعات در حضور از و شوند كشيده خانواده
.كنند پرهيز هستند
بياعتمادي علل
به يا داشته را ديگر انسانهاي با گفتگو تجربه انساني هر
ديگران سخنان به دادن گوش در.است داده گوش آنان سخنان
آدم كس فلان كه انديشدهاند خود با افراد بيشتر شايد
تمام "تقريبا.نيست معتبري فرد آدم فلان يا و است معتبري
اين به قسمت يك در دستكم فردي ميان روابط در انتخابها
مقابل طرف رفتار و گفته به ما آيا كه است وابسته نكته
.نه يا هستيم قائل اعتباري آنان براي و داريم اعتماد خود
انجام چون موضوعاتي.دارد مختلفي موضوعات انتخابها اين
همه...و دوست انتخاب شريك ، انتخاب همسر ، انتخاب معامله ،
اعتماد و اعتبار مقوله در ما كه ميشود باعث موضوعات اين
چيزي اولين موارد تمام در.باشيم حساس خود مقابل بهطرف
ما مقابل طرف آيا كه است اين ميكند خطور ما ذهن به كه
متوجه او جانب از گزندي و است صادق خود كردار و گفتار در
ذهن به هنگام اين در كه ملاحظهاي قابل پرسشنميشود ما
يا عامل چه كه ايناست باشيم پاسخگو بايد و ميرسد
براي و كنيم اعتماد كساني به ما كه ميشود باعث عواملي
بگيريم؟ ناديده را اعتماد و اعتبار اين ديگران
دارد وجود چيز سه:مينويسد "بلاغت فن" كتاب در ارسطو
را او شخصيت و ميبرد بالا را سخنور به ما اعتماد كه
آن بر را ما كه چيز سه اين.ميدهد شكل اعتبار با متناسب
بپذيريم آن اثباتكننده عوامل از جدا را سخني ميدارند
.نيت حسن و اخلاقي شخصيت خوب ، احساس:عبارتنداز
و بياعتمادي باعث كه است عواملي مهمترين از يكي دروغ
و افراد گفتار در صداقت عدم.ميشود اطمينان سلب
برخورد در ميشود باعث ديگران گفتار و رفتار ناهمخواني
دروغ كسي از وقتي.كنيم رفتار پرهيز بانوعي آنان با
.كنيم باور را او حرفهاي ميتوانيم بهسختي ديگر ميشنويم
تبليغات در.ميكند صدق نيز ديگر مسائل در امر اين
شدهاي شناخته و انكارناپذير حقيقت اين سياسي و تجاري
شدن پذيرفته براي بيشتري بخت محصول يا و نظر يك كه است
خوشنامي يا و شناختهشده فرد بهوسيله بتواند اگر دارد ،
سياستمداري يا و ميشود عرضه كالايي هنگاميكه.شود عرضه
ميدارد عرضه انتخاب جهت خود تبليغ براي را وعدهاي
ويژگيهايي تمامي كالا آن كه شد خواهند پذيرفته درصورتي
فرد يا و باشند دارا كردهاند ، تبليغ آن براي كه را
داشته اجرا قابل وعدههايي مردم اعتماد جلب سياستمدارجهت
كالا به موارد اين دوي هر است ممكن درغيراينصورت باشد
.شود تبديل مصرف يكبار فرد يا
روابط در ما.است بياعتمادي علل از ديگر يكي امنيت عدم
نگرانيم.داريم آنان امتحان در سعي پيوسته ديگران با خود
رهايمان مشكلي كوچكترين با يا هستند ما فكر به آيا كه
بايد كنيم اعتماد كسي به بتوانيم آنكه براي.ميكنند
جانب از اگر بهتر عبارت بهكنيم امنيت احساس او ازجانب
او به نكند تهديد را ما خطري هستيم آشنا او با كه كسي
اعتماد بعداز ديدن صدمه خطر اغلب اما.ميكنيم اعتماد
عاطفي و روحي گاه و مادي گاه خطر اين.ميآيد بهوجود
سوءاستفاده بهخاطر دوستش از كه مردي مثال بهعنوان.است
نزديكي دوست به را اتومبيلم:ميگفت بود كرده شكايت مالي
.بفروشد آنرا داشت من جانب از كه وكالتي تابا بودم سپرده
بهعنوان را پول از مقداري بودم خواسته او از حتي
زيادي زمان گذشت با حالا ولي بردارد خودش براي حقالزحمه
منهم.ميزند سرباز من پول دادن از اتومبيلم فروش از
ميافتد اتفاق گاهي مسائلي چنين.ندارم شكايت جز چارهاي
خود نفع به افراد اعتماد از كه را افرادي هميشه و
اين زمينهساز اما.ديد ميتوان را ميكنند بهرهبرداري
شناختي كه كسي به بيجا اعتماد.هستيم ما سوءاستفادهخود
از دهيم اجازه ديگران به كه باعثميشود نداريم او از
.كنند سوءاستفاده ما اعتماد
به و بدانيم پاك را آدمها تمام كه است سادهانگاري اين
انسانهايي همه نميتوانيم كه همانطوركنيم اعتماد همه
.بدانيم فرصتطلب هستند ، ما كنار در كه را
ديگران اعتماد از كه افرادي:ميگويد روانشناس يك
خود از بهتر را ديگران هميشه ميكنند سوءاستفاده
سبب به كه فرصتهايي از كه است علت همين به و ميدانند
.ميبرند را بهره كمال ميآيد بهوجود ديگران اعتماد
مهمي عامل افراد در عقيده و ايمان كه گفت ميتوان همچنين
داراي كسانيكه.است ديگران از سوءاستفاده از جلوگيري در
وجدان اين و هستند بيداري وجدان داراي هستند قوي ايمان
.بود خواهد آنان مراقب پليس يك مانند هميشه بيدار
كه ميبينيم بياندازيم سكه ديگر روي به نگاهي اگر اما
اعتماد خواهناخواه كنيم اعتماد ديگران به بتوانيم وقتي
از شدن احساسپذيرفته.كنيم جلب ميتوانيم هم را ديگران
و خود شخصيت زواياي به ما كه ميشود باعث ديگران سوي
دهيم ، كسيانجام براي كاري بتوانيم اگر.ببريم پي آنان
بدهيم ديگران به را احساس اين و كنيم گوش او دل درد به
همين بپذيرند ، خود از بخشي بهعنوان را ما بتوانند كه
.كردهايم ايجاد هم خود در را ديگران به اعتماد احساس
به آنكه از قبل و بشناسيم را افراد اول كه بهشرطي
عوض سادهلوحي با را ما اعتماد جاي دهيم اجازه ديگران
.بدانيم را اعتماد دقيق معناي كنند
سامعي ويدا
متوقف خارك جزيره به نشريات كليه ارسال
شد
كشتيراني بالاي تعرفه و همكاري عدم بعلت :اجتماعي گروه
.شد متوقف خارك جزيره به نشريات كليه ارسال والفجر 8 ،
تهيه تعاوني مديرعامل بوشهر از همشهري خبرنگار گزارش به
در كه نشريات ارسال:گفت بوشهر استان در مطبوعات توزيع و
رايگان بصورت خارك جزيره تا بوشهر اسكله از گذشته سالهاي
منوط را امر اين تاكنون جاري سال ابتداي از ميشد ، انجام
در:افزود وي.است نموده تجاري بارهاي ساير تعرفه به
هر حمل جهت تومان هزار از 10 بيش ماهانه امسال ماههاي
ميزان اين ولي ميگرديد اخذ كشتيراني توسط روزنامه عنوان
نموده اعلام اخير روز چند در و يافته افزايش روزبهروز
ريال معادل 100 مبلغي روزنامه نسخه هر بابت روزانه كه
.ميگردد اخذ
|