روشنگري دوران اصلاحات
ير پي و آلماني نويسنده گونترگراس وگوي گفت در
(پاياني بخش)فرانسوي شناس بورديوجامعه
كه بود مهم اين من براي.ليبكنشت داستان اين اما :گراس
مترقي جنبش يك -ميكرد تهييج را جوانان ليبكنشت سو يك از
با پدر زمان هم و -ميكرد هموار را سوسياليسم عنوان تحت
روي از ميخواهد پسر كه نميشد متوجه خود خاص شوق و شور
ميكند ادرار او برگردن پسر وقتي.بيايد پايين پدر شانه
در كه ميانجامد بدانجا اختياري رفتار اين.تنبيهميشود
و ميشود جنگ وارد دلخواه به پسر اول جهاني جنگ آغاز
هشدار آن عواقب به نسبت ليبكنشت كه ميكند كاري "دقيقا
:ميشود مربوط يونگروهايدگر به كه چه آن ولي.بود داده
باشد جالب فرانسوي مشتاق روشنفكران براي ميتوانست شايد
را آلماني روشنگران تجارب شده كه هم يكبار براي تا
بلكه نبودند ، ولر و ديدهرو فقط كه وقتها آن.بشناسند
روشنگران اين بر افزون.داشتند وجود هم ليشتنبرگ و لسينگ
مورد بيشتر آنها نهايي تاثير كه بودند هم خردمندي بسيار
.يونگر شخص تا است فرانسويها پسند
موفقيتي فقط روشنگري بزرگ وارث كاسيرر ارنست:بورديو
آگاهي اوهايدگر مخالف كه حالي در داشت ، متواضعانه
دارند تاكيد براضطرابي اغلب مردم.شد باعث را گستردهاي
چيزهايي فرانسويها تاريخي ، توطئهاي مبناي بر مبادا تا
. برعكس و فراگيرند آلمانها از هولناكي
كه ميكنم تصوير را پروفسوري "من قرن" كتاب در من:گراس
وقتي كه ميرود فرو فكر به چهارشنبه روزهاي تدريس هنگام
نشان واكنش چگونه بود دانشجو و 1968 و 67 سالهاي 66 طي
كنار هايدگر فلسفي برتريت با وقتها آن او.ميداد
جهشهاي فاصله اين در.شد منتهي هم بدانجا و ميآمد
صحنه برروي آشكارا كه بود اشخاصي نادر از و داشت اساسي
ايام آن زندگينامه مشخص خط اين ، .درميافتاد آدرنو با
:بودم رويدادها دربطن من سالهاي 1960 طي.است
بسيار و داشت ضرورت حدودي تا دانشجويي اعتراضهاي
باور انقلاب 1968 شبه سخنگويان كه بود آن از تاثيرگذارتر
براي هم زمينهاي نپيوست ، وقوع به انقلابي البته.داشتند
در.كرد دگرگون را خودش جامعه ولي نداشت وجود انقلاب
وقتي كه نوشتهام "حلزون يك روزانه يادداشتهاي" داستان
شفاهي طور به البته.است حلزون مثل پيشرفت ميگفتم ،
مكتب حامي آنها -برداريد بلندتري گامهاي ميتوانيد
يعني برداشتيد ، بلند گامهاي كه جايي ولي -مائوبودند
نميدهد ، خرج به شتابي شده ، واقع زير آن كه جامعهاي
كنند وارد ضربهاي "متقابلا اگر.سردادند گريه دانشجويان
ضد را حركت اين كه است وقت آن و كرد ، خواهيد حيرت شما
متداول واژه با چيز همه پاكسازي -خواند خواهند انقلابي
.بود كار در اندكي ژرفنگري ولي -كمونيسم
كه كردم منتشر "وارثان" عنوان با كتابي سال 1964:بورديو
خرده دانشجويان ميان متفاوت موقعيتهاي منشاء به درآن
بورژوا دانشجويان در.پرداختم بورژوا و بورژوا
دانشجويان كه حالي در بود ، مشهود بيشتر سياسي راديكاليسم
بگويم بهتر يا بورژوا خرده ازخانوادههاي برخاسته
.كارتربودند محافظه و طلب اصلاح كارگري ،
را آنها من كه مرفه ، خانوادههاي فرزندان اغلب:گراس
با اختلاف نميكردند جرات مينامم ، برانگيزاننده
منبع صورت آن در چون بدهند ، بسط بيرون به را پدرانشان
.ميشد قطع آنها مالي
انقلابي نمادين ، طلبي مبارزه يك سال 1968 در:بورديو
در.ميكرد جلوه افراطي بسيار ظاهر به كه داشت وجود هنري
ارائه معتدلي پيشنهادات كه بودند كساني ديگر سمت
را دانشگاهها به ورود و آموزشي سيستم تا ميدادند
به اشخاص همان سوي از كه كساني وقتها آن.سازند دگرگون
خود ميشدند ، گرفته استهزا به طلب اصلاح عنوان
.درآمدند آب از محافظهكار
اسكانديناوي كشورهاي و آلمان در سالهاي 1970 طي:گراس
اصلي هسته چپاول به كماكان اقتصاد اگر كه كرد ، رشد بينشي
جنبش.شد خواهد زيست محيط تخريب باعث بدهد ، ادامه آن
سوسيال و سوسياليست احزاب اما.آمد پديد زيست محيط
و ميدادند بها قديمي اجتماعي مسائل به تنها دموكرات
خصمانه حدودي تا يا و ميگرفتند ناديده را زيست محيط
دنبال بيش و كم هم هنوز سياست اين كه ميانگاشتند ،
از كه باشيم داشته انتظار نو ازليبرالهاي اگرميشود
بيايند ، عقل سر و بگيرند بهره خود روشنفكري قابليتهاي
.گذاشت ميان در هم چپ جناح با بايد را انتظار همين وقت آن
از نميتوان را زيست محيط كه بشوند تفهيم بايد بالاخره
را موانعي بايد ، تصميمگيريها همه كرد ، تفكيك كار موضوع
.سربگذارد پشت دارد ، قرار محيطزيست راه سر بر كه
و اجتماعي ليبراليسم چون واژههايي شبه اين تمام:بورديو
جوامع برابر در حاكم قدرتهاي به بخشيدن ژرفا بلرگرايي ،
شرمندهاند خود تمدن از اروپاييها واقع در.است انساني
"كاملا شكلي به مهم اين.ندارند آن به اعتمادي ديگر و
به دامنهاش رفته رفته ولي ميشود ، شروع اقتصاد از آشكار
ميكند ، اروپائيانشرمنده پيدا بسط فرهنگي عرصههاي
زندگي گناهكارانهاي وضعيت يك در.خويشند فرهنگي سنتهاي
جدي مانده عقب سنتهاي از دفاع عنوان تحت كه ميكنند
ادبيات و زمينهسينما در ميگردند ، محكوم و ميشوند تلقي
.است منوال همين به وضع نيز غيره و
سايرين و مدرنيست را خود شرودر حاميان ما دركشور:گراس
ليبرالهاي.مسخرهاي استنباط چه ميخوانند ، سنتگرا را
كشورهاي و آلمان در چطور كه ميدهند سر خنده خفا در نو
كه تعاريفي با دموكراتها سوسيال و سوسياليستها ديگر ،
.ميكنند را خودشان گور ميدهند ارائه
كه اين از بپردازيم ، فرهنگ مسئله به بخواهيم اگر:بورديو
كه اين براي خوشحالم ، "واقعا شد اهدا شما به نوبل جايزه
دهانش" كه آمد عمل تمجيدبه اروپايي ممتاز نويسنده يك از
براي كه ميكند دفاع هنر از شكلي هر به و".ميكند باز را
"وسيع مزرعه" شما رمان عليه.ميكند جلوه تكراري برخيها
به جنگي شده كهنه ادبي نظر از نوشته اين كه پوشش اين تحت
با كماكان حاضر حال در همينطور و انداختهاند راه
رفته ميخواهند فرماليستي ، دستآوردهاي دادن جلوه وارونه
در.كنند وانمود گذشته مصرف تاريخ را آوانگارد هنر رفته
كه است درگرفته معاصر هنر درباره مفصلي بحث فرانسه مجلس
.ميپردازد اقتصاد برابر در هنر استقلال به اصل در
اين بدون من:ميشود مربوط نوبل جايزه به كه آنچه:گراس
با اميدوارمبتوانم و ميكردم زندگي خوب خيلي هم جايزه
از پس برخيها.بدهم ادامه خودم زندگي به هم آن وجود
من ولي ،"ديربود خيلي" يا "!بالاخره" گفتند جايزه دريافت
سوي آن يعني من ، سني بلوغ دوران در جايزه اين كه خوشحالم
نوبل جايزه جواني نويسنده اگر.شد نصيبم سالگي هفتاد
سطح چون ميكند ، تلقي مزاحم شكلي رابه آن كند ، دريافت
اين با ميتوانم اكنون من ، ولي.ميبرد بالا را انتظار
خشنود آن دريافت از و باشم داشته طنزآلود برخوردي جايزه
.گشت كامل ميشد ، مربوط من به كه مطلبي ترتيب بدين و باشم
خودمان نشويم ، گذاشته كنار كه اين براي ميكنم فكر من
در هم تلويزيوني بزرگ رسانههاي.بدهيم ارائه پيشنهاداتي
درصد درباره خودشان خرافاتي و جنونآميز ديدگاههاي
بايد.بيياروياورند خاص برنامههاي در شركتكنندگان
شامل هم مهم همين و برداشت خيز آنها به رساندن ياري براي
سرحد تا كه ميشود هم فرانسه -آلمان همسايه مابين شرايط
مشهود زخمهايشان هم هنوز و كردهاند مبارزه جانفشاني
تا ميگيرند كار به را گفتاري تلاشهاي نوع همه و است ،
. بشوند نزديك ديگر هم به
شناخت جز ما چون زد ، دامن ميتوان مهم اين به نيز اكنون
چيزديگري ايام ، آن اشتباهات همچنين و اروپا روشنگري روند
ميان اين در كه است حق به ما اعتراض.نداريم دست در
برچه و ميكند عمل اقتدار كدام به نو ليبراليسم
ما ولي.است شده مسلط غيرمسئولانه شكلي به عرصههايي
اشتباهاتي چه اروپايي روشنگري گذر در كه كنيم فكر موظفيم
و سرمايهداري نحوي به بايد باز است؟ سرزده ما از
ميز يك سر بر روشنگري فرزندان مثابه به سوسياليسم
.بنشينند
تصور بههستيد خوشبين كمي شما مورد اين در شايد:بورديو
اروپا روي چنان نو ليبراليسم سياسي و اقتصادي نيروهاي من
معرض در جد به را روشنگري دستآوردهاي كه ميكند سنگيني
حال در روشه دانيل فرانسوي تاريخنگار.ميدهند قرار خطر
و سنت آلمان در كه ميدهد نشان آن در و است كتابي نگارش
روشنگري عنوان تحت.داشتهاند گوناگوني مفاهيم روشنگري
لومير به فرانسويها كه نيست چيزي آن منظور وجه هيچ به
فائق آنها ويرانيهاي اين همه بر اگربخواهيم.روميآورند
است چيزي اين و بشويم ، مسلط تفاوتها براين بايد بيائيم ،
، اقتصادي پيشرفت -ميسازد مرتبط روشنگري رابا ما كه
جديدي ايدهآل است لازمپيشرفت اين كردن رام و تكنيك
.كند پيدا جايي اجتماعي نيروهاي بتوانددرون كه كنيم پيدا
و سنديكاها در اساسي اصلاحات يعني شما صحبت حاصل:گراس
.داد تكان ميتوان دشوار چه را دستگاه اين كه ميدانيم ما
را نقشها برخي كماكان ميتوانيم ما ولي بله ، :بورديو
نظر از كه اجتماعي جنبش مثال بهطور.بگيريم برعهده
بسيار اخير سالهاي طي داشت ، وجود متمادي ساليان تاريخي
و بسته خيلي فرانسه كارگري جنبش سنتهاي است ، بوده موفق
بسيار موضعي روشنفكران با رويارويي در حدودي تا دستكم
كارگري جنبشهاي بحرانها ، دوران در امروزه.داشت خصمانه
.شدهاند شنواتر و بازتر مراتب به ما اعتراضهاي برابر در
رابا انتقاد جديد شكل همواره و افتادهاند فكر به آنها
واكنش اين من نظر به.ميشوند پذيرا بيشتر توانايي
.هستند آيندهساز اجتماعي انتقادي ، جنبشهاي
ما هردوي.ميكنم محكوم برانگيزرا ترديد چيز هر من:گراس
كه وقتي تا بدهيم اطمينان ميتوانيم كه هستيم سنيني در
زمان ولي كرد ، خواهيم باز را دهانمان كماكان باشيم سالم
-است نحوي چه به وضع فرانسه در نميدانم.است محدود
نسل كه ميبينيم ولي -بهترباشد چندان نميكنم فكر البته
برخوردار كمتري علاقه و ازآمادگي ادبيات عرصه در جوان
باز دهان همان يعني را ، روشنگري به متعلق سنت اين تا است
در اگر.كند دنبال را زدن دامن و شدن ماجرا داخل كردن ،
اين وقت آن نسازد ، راپر ما جاي و نكند رشد چيزي ميان اين
.ميرود برباد هم اروپايي سنت خوب بخش
انديشه تازههاي
|
ايران در فرهنگي تحولات
.ريال بها10000 روش ، انتشارات گودرزي ، محسن عبدي ، عباس
دربارهتحولات (ثانوي تحليل) پژوهش چهار شامل كتاب اين
نوعي به كتاب مقاله چهار از يك هر.است ايران در فرهنگي
ميكند وتلاش است داشته دگرگوني تحليل و توصيف به چشم
.كند بيان را دگرگوني از وجهي
گروهبنديهاي ظهور فرهنگي ، تجزيه مقاله اصلي درونمايه
.است شده قطبي صورت به ارزشي
حول جامعه گروههاي تدريج به كه ميدهد نشان پژوهش اين
قطبي صورت به (ديني و سياسي "خصوصا) اجتماعي ارزشهاي
شكل ارزشي متعارض سپهر دو ميآيد نظر به و توزيعشدهاند
بيشتر روزبهروز يكديگر از آنها فاصله كه است گرفته
اين بين فاصله از تودهها و نخبگان ازشكاف مقاله.ميشود
تودهها و نخبگان ميدهد ونشان ميگويد سخن گروه دو
.دارند متفاوتي وارزيابيهاي ارزشها و گرايشها
نگرش كه ميگيرد نتيجه جمعيتي تحولات تحليل با نويسنده
گرفته سواد با گروههاي مترادف تحقيق اين در كه) نخبگان
.گرفت خواهد قرار مسلط موقعيت در آتي سالهاي طي (است شده
و فرهنگي تحول سير از عمومي فرهنگ تحولات مقاله
در فردگرايانه ارزشهاي جايگزيني و ارزشها جابهجايي
نتيجه نويسنده.ميدهد خبر جمعگرايانه ارزشهاي برابر
از زندگي رضايت الي 1374 سالهاي 1353 در كه ميگيرد
اقتصادي متغيرهاي تاثير تحت و اقتصادي "صرفا مقولههاي
شمار بر نيز "زندگي كيفيت" سازنده عوامل و شده خارج
.شدهاند رضايتاضافه بر موءثر متغيرهاي
عشق كوچك آبي
جهان عاشقانه اشعار گزينه
يثربي چيستا :انتخاب و ترجمه
تومان قيمت550 /پاييز 78 اول ، چاپ ناميرا ، :ناشر
فرهنگهاي مطرح شاعران اشعار از كوچكي جنگ كتاب ، اين
اشعار از آن در و ;است عشق موضوع پيرامون جهان مختلف
گرفته...و وايلد اسكار هوگو ، ويكتور گوته ، چون شاعراني
ياپلات سيلو كوكتو ، ژان چون نوپردازاني اشعار تا
از عشق درباره مختلف شاعران نگاه تنوع.است شده جمعآوري
نكات از شناختي زيبايي عرفاني ، فلسفي ، مختلف منظرهاي
اول گام در مجموعه اين اشعار انتخاب.است حاضر كتاب مميزه
تنوع و عشق مقوله به شاعران نگاه رنگارنگ طيف براساس
خوب اشعار چه اگر است ، بوده آنان بيان شيوه و نگاه
بيآغاز درياي اين ميان از اما ندارد ، پاياني عشق درباره
و شود بسنده جرعهاي به تنها كه است شده سعي انجام ، و
.بيكران اقيانوس اين از است مشتي "عشق كوچك آبي"
زبان حفظ منظور به كتاب اين اشعار بيشتر است گفتني
.شدهاند برگردانده فارسي به آزاد ترجمه با شاعرانه
|
|