... طلاق
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
و كودك مطبوعات مسايل بررسي همايش اولين
نوجوان
... طلاق
آن اثرات و طلاق پديده بر تحليلي
از كه است انساني نهادهاي ارجمندترين ، از يكي خانواده
بشر ، زندگي مختلف شئون تغييرات با همراه پيدايش ، بدو همان
محسوب اجتماعي حيات شالوده خانواده.است يافته دگرگوني
كه كودك پرورش و فرزندآوري وظيفه از گذشته و ميگردد
ديگري متعدد وظايف ميگردد ، بشر نوع بقاي و استمرار موجب
اجتماعي و پرورش و آموزش اقتصادي ، فعاليتهاي:قبيل از
قبل كه واسطهايست خانواده.دارد برعهده نيز را فرد كردن
موءسسات و سازمانها گروهها ، با فرد مستقيم ارتباط از
ميراث و هنجارها ارزشها ، انتقال در مهمي نقش اجتماعي
.دارد برعهده جامعه فرهنگي
هر وجود از جزئي خويشاوندي و خانوادگي روابط كه آنجا از
انواع كليه "عملا خانوادگي زندگي ميدهند ، تشكيل را كس
و زن ميان -خانوادگي روابط.دربرميگيرد را عاطفي تجربه
ميان يا خواهران ، و برادران فرزندان ، و مادر و پدر شوهر ،
اين اماباشد ارضاكننده و گرم ميتواند -دور خويشاوندان
كه باشد تنشهايي از مملو اندازه همان به است ممكن روابط
از سرشار را آنها يا و ميسازند نوميدي دستخوش را افراد
خانوادگي تنشهاي.ميكنند گناه و اضطراب عميق احساس
و ستيزهها جمله از است ، متعددي جنبههاي داراي
قرنهاي طي.ميانجامند وطلاق جدايي به كه دشمنيهايي
.ميگرديد تلقي ناپذير تجزيه "عملا ازدواج غرب در متعددي
كشورهاي در بيستم ، قرن در طلاق ميزان اين ، وجود با
و تغييرات.است داشته فزايندهاي رشد سوم جهان و صنعتي
در را ميزان اين شهرنشيني ، و صنعت توسعه از ناشي تحولات
معنيداري صورت به اخير ، دهههاي در نيز ايران كشور
تحرك و شهرنشيني زندگي ارزشها ، تزلزل.است داده افزايش
گذاشته ، خانواده بر انكارناپذير اثرات جغرافيايي ،
;است داده كاهش داشته ، گذشته در خانواده كه را كاركردهايي
تنهايي به هيچكدام ديگر شوهر ، و زن كه دليل اين به شايد
خانواده به لازم ، خدمات و زندگي ضروريات توليد براي
كشاورز ، جامعه يك با مقايسه در و "عملا.نيستند وابسته
و آسانتر بسيار صنعتي ، و شهري محيط در خانواده انحلال
و شهري جامعه يك در طلاق بعلاوه ، .ميگيرد صورت راحتتر
حل راه يك طلاق ديگر ، عبارت به ;دارد كمتري قبح صنعتي
قرين موفقيت با كه است ازدواجهايي براي پذيرفته اجتماعي
زده طلاق به بدنامي داغ اكنون كه واقعيت اين.نيست
در.ذكرشد كه است تحولاتي نتيجه اندازهاي تا نميشود
يا جدايي دوره طي در متاهل زوجهاي برروي كه مطالعهاي
يك طلاق وقوع از قبل كه شده مشخص است ، گرفته انجام طلاق
.است داشته وجود شوهر و زن ميان اجتماعي جدايي دوره
طرف دو از يكي حداقل كه بوده اين اجتماعي جدايي از منظور
حرفههاي به يا و ميكرده ، پيدا جديدي زندگي الگوي
پيدا جديدي دوستان يا و ميشده ، علاقهمند تازهاي
نداشته حضور زمينه آن در مقابل طرف البته كه ميكرده ،
كه -فرد يك.است تعمدي غير آغاز در اجتماعي جدايي.است
ارضا ديگري با رابطه از كمتر -ميناميم آغازگر را او ما
با شوهر و زن كه فعاليتهايي از مستقل قلمرويي و ميشود ،
از پيش مدتي.ميآورد وجود به ميكنند شركت درآنها هم
كند كوشش ناموفق گونهاي به است ممكن آغازگر مرحله ، اين
شيوههاي به سازد وادار را او دهد ، تغيير را ديگر طرف
در.كند تشويق را مشترك علايق كند ، رفتار قبولتر قابل
شكست با كوششهايش كه ميكند احساس آغازگر مرحلهاي ،
.است ديده آسيب بنيادين گونهاي به رابطه و شده روبهرو
در انديشيدن به معطوف او ذهن تمام بعد ، به هنگام ازآن
يا آنها رابطه در نقص وجود نشاندهنده كه ميشود جهاتي
.است ديگر طرف در
"معمولا ميكنند فكر جدايي به جدي طور به كه آغازگراني
قرار بحث مورد ديگران با مفصل طور به را خود رابطه
كار اين با آنها.ميگذارند هم كنار را مطالب و ميدهند ،
تنهايي به ميتوانم آيا.ميسنجند را جدايي زيان و سود
خواهند نشان واكنشي چه مادر و پدر و دوستان كنم؟ زندگي
مشكلي مالي نظر از آيا ديد؟ خواهند لطمه بچهها آيا داد؟
مسائل و مشكلات اين درباره انديشيدن از پس داشت؟ نخواهم
رابطه تا نمايند سعي دوباره ميگيرند تصميم بعضي ديگر ،
ميگيرند ، جدايي به تصميم كه كساني براي.كنند درست را
ميكند ، كمك جدايي از ترس كاهش به گفتوگوها و بحثها اين
ميدهند انجام درستي كار كه اين به را آنها اعتماد و
كه ميشوند متقاعد آغازگران بيشتر.ميدهد افزايش
تعهد بر خودشان شخصي ارضاي و پيشرفت به نسبت مسئوليت
هميشه طلاق جريان كه است بديهي.دارد تقدم ديگري به نسبت
ممكن نيز ديگر طرف.نميشود دنبال فرد يك توسط كلي به
را زناشويي رابطه كه باشد رسيده نتيجه اين به است
.داد نجات نميتوان
هم از و زوجين جدايي بر موءثر اجتماعي عوامل و علل
وپاياني است بيشمار طلاق ، طريق از خانواده پاشيدگي
كدام هر كه را انسان نفر دو ازدواج ، زيرا ;نميشناسد
داشته مختلفي تربيتي زمينههاي و دارد بفردي منحصر شخصيت
شايد.ميكند درگير خانوادگي مشترك زندگي يك در است ،
از يك هر كه است بسياري توقعات طلاق دليل عمدهترين
اين.دارد يا داشته "قبلا ديگري از ازدواج طرفين
جنسي ، رابطه آنها ، آينده اجتماعي پايگاههاي انتظارات ،
قبال در يك هر خاص نقش و شغلي امنيت جسماني ، سلامت شهرت ،
علايق و عشق صنعتي ، جوامع برخي در.ميشود شامل را ديگري
از قبل بفرض ، است زناشويي زندگي عامل مهمترين شخصي
به عشقشان اگر كه ميكند تصور طرفين از كدام هر ازدواج ،
پيوند گسستن به قادر ديگري مساله هيچ نكند ، فروكش يكديگر
زود خيلي ازدواج ، از پس ولي بود ، نخواهد آنها ازدواج
سرشار زماني كه علاقه و عشق جلوههاي كه ميشوند متوجه
داخلي مسائل حل براي مجبورند كرده ، تركشان بودند ، آن از
است بديهي.كنند جستجو را عمليتري وسايل و ابزارها خود
زيرا.نيست ازدواج در ناكامي مستقيم شاخص طلاق ميزان
شده جدا يكديگر از كه افرادي شامل طلاق ميزانهاي "اولا
اين ، بر افزون.نميشوند نگرفتهاند طلاق "قانونا اما
هم از است ممكن نيستند راضي خود ازدواج از كه افرادي
نگران يا دارند ، اعتقاد ازدواج تقدس به زيرا جدانشوند ،
با ميخواهند يا هستند ، جدايي عاطفي يا و مالي پيامدهاي
پرورش خانواده محيط در فرزندانشان تا بمانند يكديگر
.يابند
ميزان.است دشوار كودكان بر والدين جدايي اثرات سنجش
آن در كودكان سن جدايي ، از قبل مادر و پدر ميان ستيزه
وجود خير ، يا دارند خواهر يا برادر آنها اينكه زمان ،
هر با آنها روابط خويشاوندان ، ساير و مادربزرگ و پدربزرگ
را مادر و پدر حد چه تا اغلب اينكه والدين ، از يك
بر ميتوانند ديگر عوامل و عوامل اين همه ميبينند ،
كه كودكاني چون.باشند داشته تاثير سازگاري فرايند
زندگي هم با اما نيستند راضي خود ازدواج از والدينشان
قرار آنها روابط از ناشي تنش تاثير تحت است ممكن ميكنند
مضاعف طور به كودكان براي طلاق پيامدهاي ارزيابي بگيرند ،
.است دشوار
و پدر جدايي از پس كودكان كه ميدهد نشان تحقيقات
.ميبرند رنج آشكار عاطفي اضطراب از اغلب واقع در مادرشان
وحشتزده و سردرگم بودند ازمدرسه قبل سن در كه كودكاني
.ميدانستند مقصر جدايي بخاطر را خود "معمولا و بودند ،
و پدر انگيزههاي ميتوانستند بهتر بزرگتر كودكان
نگران "عميقا اغلب اما كنند ، درك طلاق براي را مادرانشان
شديدي خشم احساس "غالبا و بودند خود برآينده آن اثرات
.ميدادند نشان
تمامي با ناچارند بگيرند ، طلاق به تصميم زوجي چنانچه
(اقتصادي رواني ، اجتماعي ، قانوني ، عاطفي ، ) طلاق ابعاد
و دشواريها است ممكن ابعاد اين همه.شوند روبهرو
و خويشاوندانشان فرزندانشان ، شوهر ، و زن براي تنشهايي
.آورند بوجود دوستانشان
روبه كه است زناشويي رابطه بيانگر كه عاطفي ، طلاق -1
است ممكن زوج يك كه علاقهاي به احترام.ميرود زوال
جدا هم از آنكه از قبل مدتي كنند احساس يكديگر به نسبت
آنرا جاي بياعتمادي و دشمني.ميرود ميان از شوند
.ميگيرد
ميان بياعتمادي و دشمني كه حال عين در رواني ، طلاق -2
ديگر طرف به عاطفي وابستگي حس يك است ، گرديده حاكم زوجين
شوهر و زن اگر حتي بدينسان ، .ميماند پايدار همچنان
نبود از بازهم كنند ، نزاع شدت به شدن جدا از پيش درست
از كمي عده.دارند هراس يا اضطراب احساس همسر ناگهاني
از خوشحالي احساس يعني دارند ، آن عكس تجربهاي افراد
.كنند زندگي خود دلخواه به ميتوانند و آزادند اينكه
خود جاي دو هر خوشحالي يا و اندوه مدتي ، از بعد بهرحال ،
از ميكنند احساس افراد.ميدهند تنهايي احساس به را
باتمام ديگران ، ميآيد نظر به كه خانواده امن محيط
الزامات با و شدهاند جدا ميكنند ، زندگي آن در مسائلشان
.شوند رودررو بايد زيستن تنها
روابط ساير و دوستيها در تغييرات به كه اجتماعي ، طلاق -3
سروكار آنها با گرفته طلاق فرد كه ميشود مربوط اجتماعي
.دارد
دادن و دارايي و ثروت تقسيم متضمن اقتصادي ، طلاق -4
.ميباشد مهريه
و كودكان نگهداري مسائل كه والدين ، ميان هماهنگي طلاق -5
.دربرميگيرد را ملاقات حق
پايه بر كه دلايلي و زمينهها متضمن قانوني ، طلاق -6
.ميشود داده پايان ازدواج به آنها
پايان براي پذيرفته و پذيرفتني روش يك طلاق كه آنجا از
ترك را خانواده مادر يا پدر وقتي است ، ازدواج به دادن
طوري بايد خانواده افراد مسئوليتهاي و كاركردها ميكند ،
.كند پر را او خالي جاي بتواند كه كند تغيير
بعد ، به دوم جهاني جنگ از ازدواج طرفين نقشهاي و توقعات
.است كرده تغيير بيشتر زن ، نقش بويژه و يافته ، تحول بشدت
درآمد به و آوردهاند روي كار به روزافزوني صورت به زنها
بيشتري اقتدار از نسبت همان به و ميكنند كمك خانواده
تحصيلات امروزه متوسط ، طبقه زنهاي از بسياري.برخوردارند
تا و ميكنند ازدواج سپس و ميرسانند پايان به را خود
بچه ، نگهداري براي و ميپردازند كار به فرزند اولين تولد
براي را ديگري كس يا ميكنند استفاده كودك مهد از يا
تمام طور به بتواند مادر تا ميكنند استخدام او نگهداري
در زنان آزادي جنبش.كند كار خانه از خارج در وقت ،
داده تغيير را اجتماعي ارزشهاي زيادي تاحد غربي كشورهاي
طوري به است ، كرده آماده رفتارهايي چنين براي را وزمينه
جوامع در قبول قابل رفتاري الگوي صورت به الگوها ، اين كه
.است شده پذيرفته صنعتي
تبار منظمي جواد
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
قرنطينه
دليلي به بار هرقرنطينه بروم نكردهام فرصت حال به تا
براي خوبي فرصت امروز رفته ، يادم هم بچهها ديدن با و
ناميده "مددجو" كه است نوجواناني از ديگر دستهاي ديدن
.گرفته قرار كانون انتهاي در قرنطينه ساختمان.ميشوند
خيلي كه مجزا ساختمانيورزشي باشگاه شمالي ضلع در درست
ميلهدار درهاي ميرويم ، داخل به وقتينيست بزرگ هم
روي يا نشستهاند گوشهاي در كدام هر بچهها بازند ،
كردن صحبت براي ميگويم وقتي.كشيدهاند دراز تختهايشان
روي اينكه از.مينشينند زمين روي رديف همگي آمدهام ،
حرفي جمع ، حضور در.ميكشم خجالت نشستهام صندلي
روي و نزديكي در بيايد ميخواهم يكيشان از.نميزنند
.كنم انتخاب بايد.ميكنند نگاه همديگر به.بنشيند تختي
روي.ميآيد.كنيم شروع صف اول از است بهتر يكي؟ كدام
را انگشتانش و ميگذارد زانو روي را آرنجها مينشيند تخت
.ميبرد پايين و بالا را دستهايش.ميكند قلاب هم در
كوتاهي ، مدت از بعد.نيست راحت گويي.ميزند حرف آهسته
.ميبرم لذت مهربانيشان ، از كه ميشود صميمي چنان جو
كه كسي با است درددلي گويي همگيشان حرفهاي حرفهايش ،
دست از را خود فضاي هم كاري پنهان لاجرم و نميشناسندش
.ميدهد
.است تفاهمشبيه سوء به من ، مثل موردي:ميگويد
چطور؟ -
مامور ميكردند ، در ترقه نفر چند بود ، شعبان نيمه شب -
من.گيرداد من به خيابان توي آمد شخصي لباس با هم تجسس
.شدم درگير باهاش بودم نكرده كاري كه هم
كردي؟ كار چه -
بعد.است مامور كه نميدانستم آخر.سرش تو زدم چوب با -
حبس ماه چهار نداد ، رضايت بگيريم ، رضايت ازش رفتيم كه هم
.شتر تا و 2
بياوري؟ گير شتر ميخواهي كجا از -
فراوانه ، طبس تو:ميكنند راهنماييش و ميخندند همه
... و ميآورد و آنجا ميرود
.بدهم را پولش بايد:ميگويد
داري؟ -
.ميكنم جور اما نه ، -
اومدي؟ چي براي اول بار اينجايي؟ كه است دوم بار -
.مغازه از جنس سرقت -
نميكردي؟ كار مگر چرا؟ -
.ميكردم كار مردانه پيراهندوزي كارخانه يك تو چرا ، -
چيز همه نبود ، كه پدرم.نداشتيم هيچي هم ما بود ، عيد شب
مادرم.كردم سرقت برادرهايم خواهر خاطر بهميخواستيم
بخور ، تو ميكنم ، كار مردم خانههاي ميروم من ميگفت
.نكن خلاف
ميكند؟ كار چه پدرت -
شروع دوباره باز اما كرده ترك بار هزار.است معتاد -
.كرده
كني؟ كار چه ميخواهي چه؟ حالا -
.قبليم سركار بروم ميخواهم.ميدانم خودم.كردم اشتباه -
كن ، كار خودم پيش بيا خواستي وقت هر گفته قبليم اوستاي
هيچجا به آدم خلاف ، كار با.كنم كار بروم ميخواهم
.نميرسد
.شده سبز تازه لبش پشت.است خانواده فرزند بزرگترين
يك عنوان به او به كوچكترش برادران و خواهران كه ميداند
ميخواهد.ندارد اميدي پدرش به.ميكنند نگاه "الگو"
.شود مادر براي تكيهگاهي و خانواده استواري براي ستوني
.است اميدوار هنوز آينده به
مهدوي مرضيه
و كودك مطبوعات مسايل بررسي همايش اولين
نوجوان
و كودك مطبوعات مسايل بررسي همايش اولين مطبوعات جشنواره
انجمن همكاري با همايش اين.ميكند برگزار را نوجوان
مسابقه دومين.ميشود تشكيل نوجوان و كودك نويسندگان
و كودك نويسندگان انجمن همكاري با نيز نوقلمان آثار
داستان ، مقاله ، مصاحبه ، گزارش ، و خبر رشته هفت در نوجوان ،
جزئيات.ميشود برگزار كاريكاتور و نوشتاري طنز شعر ،
.ميشود اعلام بهزودي مسابقه اين در شركت شرايط
|