گرفتن آغوش در تا ژاپنيها بستن چشم از
مكزيكيها
خواستيدروني سرريز
مديريت پيام
فرهنگ چشمانداز از فرزانگي به نيل
گرفتن آغوش در تا ژاپنيها بستن چشم از
مكزيكيها
فرهنگها ميان در كلامي ارتباط برقراري ظرايف به نگاهي
گاه ميشنوند ، سراپاگوش را كسي حرفهاي ژاپنيها وقتي *
اين است ممكن خارجي ، مخاطب براي.ميبندند را خود چشمان
.باشد خوابآلودگي و كسلي نشانه كار
توجه جلب براي خود ، مخاطب لباس گرفتن به ايتالياييها *
.هستند شهره وي كامل
.ميگيرند آغوش در تنگ را خود مخاطبان گاه مكزيكيها *
.است لازم دوستي و صميميت ايجاد براي اغلب كاري چنين
ننشينيد طوري است بهتر عرب ، مخاطب با مواجهه هنگام در *
باعث است ممكن كه چرا باشد ، وي طرف به شما كفش زير كه
.شود ناراحتياش
براي تجار راهنماي" كتاب از گزيدهاي شد ، ذكر كه نكاتي
انجل رافلر فون والبورگا خانم كه است "فرهنگي بين ارتباط
.است نگاشته زبانشناسي استاد
است ، تحمل قابل راحتي به فرهنگي تفاوتهاي برخي":گفت وي
برخي.كند ايجاد عميقي دشمنيهاي بسا چه ديگر برخي اما
نيست آشكار ديگر برخي ولي ميشود ، آشكار سرعت به تفاوتها
يك رفتار اگر.بگذارد جا به عميقي اعتماد عدم چهبسا و
درك در است ممكن كند ، ايجاد اعتماد عدم احساس خارجي
".باشد گرفته صورت اشتباهي وي منظور
بايد كشورها ، كننده مذاكره گروههاي است معتقد انجل رافلر
در متوسط دامن با خانمي حضور.ببينند آموزش مورد اين در
اگر.شود تلقي بيادبي ميتواند عرب ، هيات يك با ديدار
دعوت خانه به را خود همتاي مكزيكي ، يا آلماني تاجر يك
.كند تن به شلوار و كت او دارد انتظار ميكند ،
بسيار نيز كرد ، صحبت آن از نبايد كه موضوعهايي از آگاهي
بودم ، رفته چين به وقتي":ميگويد انجل رافلر.است مهم
در اما.بود من سن ميپرسيدند ، من از كه چيزي نخستين
دختري وي كه آن مگر نميپرسند ، را زني سن هرگز اروپا
".باشد نوجوان
.باشد داشته مهمي نقش ميتواند نيز ، غيركلامي ارتباطات
نكند ، نگاه خود مخاطب چشم در "كسيمستقيما چنانچه غرب در
كشورهاي در.آيد بهنظر اعتمادي غيرقابل شخص است ممكن
به مستقيم نگاه.ميدوزند چشم بيني نوك به اغلب شرق ،
نامناسب بسيار و ميكند القا را سلطهجويي حالت چشمان
.است
است ممكن بداند ، خوب را خارجي زبان يك شخصي اگر حتي گاه
يك خانه در شخصي اگرنباشد مطلع آن اجتماعي پيامدهاي از
"سريعا خانه خانم كند ، تعريف چيزي از اسپانيايي خانواده
چنين بايد كه پيداست ناگفته ميكند ، تعارف وي به را آن
دارند عادت امريكاييها.كرد رد محترمانه را پيشنهادي
دشواري از صرفنظر.كنند شروع لطيفه با را خود سخنان
در بايد باشد ، فهم قابل ديگر فرهنگ در كه لطيفهاي يافتن
لطيفه با سخنراني آغاز فرهنگهايديگر در كه داشت نظر
.نيست معمول
از است بهتر موارد بيشتر در است معتقد انجل ، -رافلر
دست اين از خطاهايي احتمال تا كرد استفاده شفاهي مترجم
در كه آورد زبان بر را موضوعي شخص چنانچه.برسد حداقل به
شفاهي مترجم شود ، تلقي بيادبانه مخاطب ، فرد فرهنگ
گوينده فرهنگ مورد در كوتاهي توضيح با را جمله ميتواند
.كند ترجمه مخاطب براي
مانند كشورهايي در.است افراد كردن صدا چگونه ديگر ، مشكل
آشنايي از پس مدتي اندك كه است رسم امريكا ، و دانمارك
كردن صدا آلمانيها براي.كنند صدا كوچك اسم با را همديگر
بنابراين و است دوستي نشاندهنده كوچك ، اسم با مخاطب شخص
.ندارد تجاري گفتگوي يك در جايي
نيوزوايز :منبع *
دروني خواستي سرريز
گرمچي بابك گرافيك نقاشي نمايشگاه به نگاهي
گرمچي بابك گرافيك نقاشي آثار الهه نگارخانه در هفته اين
انبوه ميان در آثار ايناست درآمده نمايش به
.دارد خاصي ويژگي برپاست گالريها در كه نمايشگاههايي
نقاشي ، هنري وجوه تلفيق (گرافي سري) دستي چاپ واقع در
آن امكان روش ، اين از استفاده با.است چاپ و گرافيك
اكسپرسيونيستي تجربيات بر تكيه با تا است آمده فراهم
.شود خلق اثر يك از گوناگوني واريانتهاي
براي عظيمي امكان چه كه ميدهد نشان وضوح به گرمچي آثار
غوغاي در اما دارد و داشته وجود اسكرين سيلك با نقاشي
.است مانده مخفي و مكتوم عمق به نرسيدن و سطح به پرداختن
دست نويني ابزارهاي به كه دارد را نقاشي روحيه گرمچي
همان گرافيكياند روشهاي ابزار اين از بخشي.است يافته
و تجاري كارهاي حصار در اخير سالهاي در كه روشهايي
.است بوده محبوس تبليغاتي
است ، شده تصوير انسانها صورت فقط نمايشگاه اين در
را آنها كسي.انسانند فقط خالص طور به كه انسانهايي
.نزديكند ما به حيرتانگيزي شكل به اما نميشناسد ،
دست ، از كند محدود را آنها بتواند كه مشخصهاي هرگونه
عشق و حسرت و آنها غم آنها ، غرور بنابراين.دادهاند
.است همه مال آنها
آثار مورد در كشور برجسته گرافيست و نقاش حقيقي ابراهيم
.است خودانگيخته چون است ، نقاشي وي آثار":ميگويد گرمچي
.شدن آشكار به است دروني خواستي سرريز.ندارد سفارشدهنده
با چون است گرافيك.گفتن حرفي براي است نيازي ارضاي
نرمافزارهاي از.آمده وجود به گرافيك امكانات و ابزار
چاپ بالاخره و شابلون و فيلم تهيه و تاچاپگر بگير رايانه
.دارد مهارت آن در هنرمند كه گرافي سري يا اسكرين سيلك
مجموعه چهرهها نمايشگاه":ميگويد ديگري جاي در حقيقي
".هنرمند يك يكباره جوشش نمايش از است آثاري
نازك بند روي رفتن راه آثار اين بگوييم كه است آن درست
.زياد ارتفاع در است چاپ صنعتگري و نقاشي ميان
از بازديدكنندگان همه تعجب مايه "تقريبا كه ديگر نكته
اين در.رنگهاست از هنرمند خاص تلقي است ، شده نمايشگاه
.ديد ديگر بار يك را رنگها ميتوان نمايشگاه
مديريت پيام
است؟ كدام موءثر سخنراني يك ويژگيهاي
را سخنوري فن كه مديراني ميدهد ، نشان شده انجام تحقيقات
شما زير نكاتاست بيشتر موفقيتشان امكان ميدانند ، بهتر
:ميدهد ياري موءثر سخنراني يك ارائه در را
انتخاب خود سخنراني براي را كلي موضوع سه يا دو تنها -1
.كنيد
.كنيد تلاش قوي ، عقيده اظهار يك براي -2
سخنراني براي خود يادداشت در را غيرضروري مطالب -3
تا كنيد انتخاب را كليدي كلمات تنها كنيد سعي.ننويسيد
.بسپاريد خاطر به را آنها سريعتر
يا مثالها از خود ، ديدگاههاي انسجام و تلفيق براي -4
.كنيد استفاده مناسب ضربالمثلهاي
روي قبل از را تان مطالب سخنراني ، بهتر ارائه براي -5
تن و كنيد گوش آنها به دقت با بار يك و كنيد ضبط نوار
.نمائيد تنظيم را خود گفتن سخن آهنگ و صدا
داشته اعتقاد شنوندگان براي آن اهميت و پيامتان به -6
.باشيد
استفاده يادداشت برگههاي از سخنرانيتان براي اگر -7
روي نگهداريد دستتان در را آنها كه اين جاي به ميكنيد ،
.دهيد قرار تريبونتان يا ميز
و نگيريد خود به سكون حالت تريبون پشت در كنيد سعي -8
.كنيد استفاده...و دست صورت ، حركات از مطالب ، با متناسب
.كنيد حفظ را حضار با خود نگاههاي تماس همواره بويژه
.كنيد حفظ نگاههايتان و حرفها در را لبخند
شنوندگان زيرا نخوانيد ، متن روي از حضار دربرابر -9
تنها.بگوييد سخن آنان با و كنيد نگاه آنها به ميخواهند
.كنيد متقاعد را آنها ميتوانيد "حضار به توجه" با
كليدي كلمات به تنها بهتر ، سخنراني براي بنابراين
.كنيد رجوع خود سخنراني
زيرا نكنيد ، حفظ كلمه به كلمه را سخنرانيتان مطالب -10
ميكنيد ، تمركز سخنراني واژههاي بر تنها صورت ، اين در
را كلمات از بعضي است ممكن ديگر سوي از.آن پيام بر نه
.سردرگمشويد "كاملا و كنيد فراموش
.ميشود حاصل تمرين با تنها بهتر ، سخنراني -11
قبل شمابود خواهد بهتر مراتب به شما بعدي سخنرانيهاي
افراد ، نشستن ترتيب سالن ، نور و اندازه بايد سخنراني ، از
زمان مدت آنان ، توقعات مطالب ، از حضار اطلاعات حدود
.بدانيد را..و سخنراني
و استمرار مطالب ، انتقال در.كنيد صحبت رسا ، و واضح -12
براي كه كلماتي بر.دهيد قرار مدنظر را مباحث پيوستگي
تاكيد براي البتهكنيد تاكيد دارد ، اهميت شما شنوندگان
.كنيد مكث ميتوانيد مطالب ، برخي بر
شد منتشر مديريت اكسير
ويژه) مديريت اكسير هفتهنامه دو دوم دوره از شماره 17
به حجم ، كم نشريه اين.شد منتشر (ومياني عالي مديران
مديريتي دانش از زمان ، كوتاهترين در كه است آن دنبال
در.دهد قرار مديران دراختيار را اطلاعاتي جهان و ايران
برگرفته مقالههاي و گزارشها از چكيدههايي نشريه ، اين
جهاني اطلاعرساني شبكههاي و خارجي و داخلي منابع از
مراجع با تمايل صورت در ميتوانند مديران و ميشود عرضه
و گزارشها كامل فايل چكيده ، هر پايان در مندرج نشاني به
.كنند پيادهسازي اكسير اطلاعرساني شبكه از را مقالهها
مديريت ارتباطات و اطلاعات توسعه مركز توسط مديريت اكسير
با.ميشود منتشر كشور استخدامي و اداري امور سازمان
و 8896680 تلفنهاي 8893885 و پستي 631414155 صندوق
پست نشاني.كرد برقرار ارتباط مجله اين با ميتوان
:است زير شرح به نيز مديريت اكسير الكترونيك
elixir@dci.iran.com
exir@hotmail.com
فرهنگ چشمانداز از فرزانگي به نيل
زرينكوب استاد از يادي
و آشنايي در كه ايرانزمين فرهنگمردان نام ياد :درآمد
و كوشيده فرهنگيمان ، گذشته و سنتي بنيانهاي با ما شناخت
برجاي فرهنگي سنجشگريهاي و آگاهيها از پربار بس زمينهاي
فرزانهپرور سرزمين اين تارك بر همواره نهادهاند ،
بزرگان ازجمله -شاد روانش -زرينكوب استاد.ميدرخشد
از گذشتگان ميراث با همدلي در ماست ، ميهن ادب و فرهنگ
سنتي و يازيده دست پهنه اين در پژوهش به نو چشماندازي
ايران ، فرهنگي -تاريخي مطالعات حوزه در سنجيده و گرانسنگ
فراراه چراغي چونان بيگمان كه سنتي.نهاد يادگار به
.افشاند خواهد پرتو آيندگان
زمينه در استاد پژوهيده موضوعات ميآيد پي از كه مطلبي
بر را مرزوبوم اين دين و عرفان و تاريخ ادب ، فرهنگ ،
و همروزگاران با را استاد ديدگاههاي اختلاف و رسيده
روشن روان به فراوان درود با.است برشمرده پيشينيانش
جلب جستار اين به را گرامي خوانندگان شما توجه استاد
.ميكنيم
راشد هادي :نوشته
و نخستين از معين محمد دكتر همراه به زرينكوب عبدالحسين
دانشگاه فارسي وادبيات زبان دانشآموختگان ممتازترين
و نگارشها نگرشها ، دستاوردميروند بهشمار تهران
گرانمايگاني همراه به بزرگ استاد دو اين آموزههاي
زرياب عباس صفا ، ذبيحالله خانلري ، ناتل پرويز همچون
پايهگذاريآيينها...و محقق مهدي شهيدي ، سيدجعفر خوئي ،
قلمرو در پژوهش و خوانش بر روشنمند و استوار الگوهاي و
پيشاز تا.است ايراني تمدن و فرهنگ تاريخ ، فارسي ، زبان
و روشمندي از ايران در گرانمايگان ، اين پژوهشگري
ناديده غرضنبود نشاني تحقيق و پژوهش استوار سنتهاي
كسروي ، تقيزاده ، چون دانشوراني تحقيقات و تتبعات انگاشتن
.نيست...و پورداوود نفيسي ، قزويني ، دهخدا ، فروغي ،
نمونههاي نهادن بهجاي در خود سهم به هريك اگرچه ، اينان
نقشآفريني كنوني سده در پژوهشي گونههاي از ارزشمندي
و آيينها صورتبندي و شناسايي بر تاكيد اما ، ;كردهاند
اندوخته دانشوراني نخستين نسل كارنامه در پژوهشي الگوهاي
دانشگاه تاسيس با.برآمدهاند دانشگاه از همگي كه شده
به پژوهشي و آموزشي نوين ساختار و نمادين سنتهاي تهران ،
تدريس براي استاداني دورهها نخستين در.درآميخت هم
بويژه و انساني علوم رشتههاي در) همگي كه شدند برگزيده
مراكزي آموزشي حوزههاي نمادين سنتهاي برآمده (ادبيات
بهار ، ملكالشعراي:بودند اصفهان و تهران مشهد ، همچون
شفق قريب ، همايي ، دهخدا ، فروزانفر ، رضوي ، مدرس بهمنيار ،
اديب و پيشاوري اديب مكتب درسآموختگان و شاگردان ،...و
آنان آموزگاري و دانشوري دهه ، يك برآيند اما ، !نيشابوري
كه بود زرينكوب عبدالحسين مانند دانشآموختگاني پرورش
سراسر نگارشهايش و نگرشها تاثيرگذاري و نفوذ قلمرو
در دگرگوني و درنورديد را ما دانشگاهي پژوهشهاي گستره
پيافكندن و دانشگاه پژوهشي و آموزشي ناانديشيده الگوهاي
زرينكوب ، .آورد بهارمغان را پژوهشي و آموزشي ماناي سنت
به اما ، داشت ، همراهاني و نپيمود تنه يك را راه اين گرچه
آموزگار يك اميدآفرينيهاي و سختكوشيها با پيمود ، خود
!پيغامآوري و آگاهيبخشي دانايي ، شيفته
عرصههاي در زرينكوب حضور گونهگونه دورههاي به اگر
ونگرشهاي نگارهها گوهره و بنگريم آموزشي و پژوهشي
و جستارها اندرونه از را ژرفكاوانهاش و دورپروازانه
در او شگرف نقش از بيگمان ;آوريم فراچنگ نگارشهايش
پژوهشي و آموزشي ساختار ساختن مايهور و نمودن روشمند
درازاي در كشور غيردانشگاهي و دانشگاهي غيررسمي ، و رسمي
.شد خواهيم شگفت در نستوهي و ايستادگي آزگار سال پنجاه
و تاريخ ادبيات ، او نظري جوهاي و جست بنيادين زمينههاي
همه با را او اما ، بود زمان گذر در انديشه دگرديسيهاي
نميتوان نگارشهايش قلمرو گسترهمندي و خوانيها بسيار
چشماندازي بيدرنگش كاوهاي و كند در كه ناميد پژوهشگري
پايهگذاران نسل سنت در كه دانشوراني گونه آن از.نداشت
زرينكوب ، نسل.ميشدند ناميده "علامه" تهران ، دانشگاه
علامه" سنت كاستيهاي خود پويههاي درخشندگي پرتو در
و چرا كه داد نشان و ساخت نمايان روشني به را "پروري
سخن ويژه روش از پژوهش ، و دانش گستره در ميتوان چگونه
گذر در زرينكوب جستوجوهاي گوهر.داشت چشمانداز و گفت
شناخت انديشه ، و تاريخ ادبيات ، چون درنگگاهههايي از
و چيستي در انديشيدن و ، فرهنگ به نگرش روشهاي و شيوهها
گسترههاي او ديد ازبود آن باليدن و برآمدن چگونگي
و دانشاندوزي براي ايستگاههايي انديشه و تاريخ ادبيات ،
به گوناگون راههاي از كه همين بلكه ، نبود ، معلومات كسب
چيزي جستوجوي در كه بود آن نشانگر ميپرداخت ، موضوع يك
در او ، نبود در امروز ، را چيز اين بتوان شايد.است
بينشوري بود ، آن جستوجوي در او كه مايههايي آن كمبودي
راز از ميتوان كه اينجاست در.خواند دانايي گستره در
آموزگاران نسل بر پژوهشياش منشهاي و روشها نشانگذاري
در ميتوان را نشانگذاري اين.برگشود پرده خود از پيش
در آنان كه داد نشان و برشمرد استادانش پژوهشي شيوههاي
در سپس و ميپژوهيدند چگونه خويش تتبعات آغازين دورههاي
بهرهمند ويژگيهايي چه از پژوهشهايشان پسيني ، دورههاي
!بود
.نپرداخت متن چاپ و تصحيح و تعليقهنويسي به هرگز
در و دعوينمايي روش رايجترين و سهلترين كه شيوهاي
نخستين در.بود ممتنع (سختگير مصحح يك ديد از) حال همان
بلاغت حوزه به دانشورانهاش جستوجوگريهاي از (1)دوره
كه ، همچنان شورمنديها ، و شاعرانگيها همه با و آورد روي
اسلامي منابع تا كوشيد است ، راستيني پژوهشگر هر شيوه
اول معلم آموزههاي يعني ، سرچشمهها ، پرتو در را بلاغت
برخوانيها اين رهاورد واپسين.نمايد بازانديشي و بسنجد
همراه به ارسطو ، شعر فن از است گزارشي آموزشها ، و
در هماكنون كه ، گرهگشايانه نوشتارهايي و جستارها
تا را پژوهشهايش از رشته اين زرينكوب.ماست اختيار
شعر ;ادبي نقد كتابهاي در هماكنون كه كرد دنبال جايي
بسياري و ;انديشهها و يادداشتها ;بينقاب شعر بيدروغ ،
از دوره اين.جست ميتوان ديگر تكنوشتهاي و مقالات از
باشد ، شده آورده زبان بر هرگز كه بيآن زرينكوب كوششهاي
و بيچشمانداز تعليمي سنتهاي با درافتادن دوره
اگرچه خود ، زرينكوببود آموزشي نوين ساختار پيافكندن
آگاهي بهخوبي رسالت ، اين به اما ، برنميآورد ، دم هرگز
گروه اداره بار ، يك كه هنگامي همينرو ، از و داشت
دانشگاه در را فارسي ادبيات و زبان آموزشي (دپارتمان)
كردن دنبال بر و گريخت رندانه كردند ، واگذار او به تهران
به دين اداي بهعنوان روشمندانه پژوهشهاي و جستارها
نادانشگاهياش و دانشگاهي دوستداران و دانشجويان
.پايفشرد
و سخنشناسانه نگرش از گرفتن فاصله با سكوت ، قرن دو در
سده دو برآيند كه دلسپرد فريادهايي نيوشيدن به بلاغي ،
براي ايراني فرهنگ و دري زبان نگاهبانان جستوخيزهاي
از نجوا به خود ، در كه نامي.بود بهبارآمدن و باليدن
دگرسانيهاي و رويدادها با سده دو ديواني كاتبان ناهمدلي
و روشها بر بيآنكه.ميكرد شكوه ملت يك تاريخي
پاي سختگيرانه جستار ، آن در نگارشي و پژوهشي شيوههاي
ديگران آنكه از پيش.بينگارد همان و تنها را آن و فشارد
بكاوند كتاب آن در را نگارشياش بيشتر و پژوهشي روشهاي
از ميتوان كه دهد نشان تا كوشيد خود زنند ، پس و
سپيدهدم در و نگريست دوره آن به نيز ديگري ديدگاههاي
با پيوند در ايراني فرهنگ كه ماند خيره تمدني آمدن بر
خاكستر شرارههاي از آن ، رازآميزانه و مينوي سرشت
.جهيد دوباره ققنوسوار بيمهريها و ستيزهخوييها
تناوري روند به نگاه دو اسلام كارنامه و اسلام بامداد
.است سرزندگي و زندگي منش و روش و آيين يك همچون اسلام
تاريخ كرانههاي به را كاوشگرش نگاه پس ، آن از زرينكوب
مردم سرگذشت از پرسش با چشمانداز آن در و دوخت ايران
ايراني ، قوم و زردشت حماسههاي و سرودها نگاهبانان ايران ،
پس و پيش ايران مردم تاريخ در را گرانمايهاش پژوهشهاي
تاريخ ، به زرينكوب نگاه.ساخت منتشر مجلد دو در اسلام از
ممكن امروزه.نبود پيشبينانه و پرداخته پيش از نگرشي
از زرينكوب دكتر تاريخي نوشتههاي خوانندگان است
نگرش بودن ناوابسته بر او سماجتآميز پافشاريهاي
به نگاهي اما ، شوند ، شگفت در تاريخ پژوهنده و گزارشگر
كه تاريخ ، به سي و بيست دهههاي در چيره ديدگاههاي
در ريشه و بود داوري ارزش با همراه و پيشپردازانه نگرشي
بنيانگذاران نسل رسمي تاريخنگاران پيشباوريهاي
ناوابستگي لزوم بر پافشردن همه آن ارزش بر ;داشت دانشگاه
.ميافزايد بسي تاريخنگاري سنت چيرگي به پژوهنده يك منش
به ژرفكاوانه است نگاهي ترازو ، در تاريخ كه همچنان
و تاريخي رويدادهاي با برخورد و تاريخ در كاوش بنيادهاي
را آن بايد و ميتوان كه كتابي.آن نوشتهاي -گزارش
تاريخياش جستارهاي و پژوهشها بر نوشت-پيش يك همچون
.خواند
همان به تاريخ گستره از گذار در زرينكوب همه ، اين با
ياد بينشوري به آن از اين ، از پيش كه ميانديشيد چيزي
است ، فرزانگي لوازم از كه بينشوري به نيل اما ، .نموديم
رخ شيوه يك به و راه يك از و نيست يكسان همگان براي
به سخنشناسانه ، جستارهاي از گذر با زرينكوبنميدهد
گوهر جستوجوي در انديشه ، قلمرو به آن از پس و تاريخ
انديشه دگرديسيهاي قلمرو در.رسيد بينشوري به فرهنگ
با تا كوشيد بلكه.نبود گزارشگر يك تنها ، زرينكوب نيز ،
پيكره در انديشه به كه صورتهايي و ساختها در كاوش
.بازنمايد را انديشهها آن فعليت دادهاند ، شكل كنونياش
رسمي انديشههاي به پرداختن بند در ديگر نگرشي ، چنين با
آورد روي انديشه از ساختهايي و بهصورتها بلكه ، نبود ،
در ميتوانستند همچنان ناشناختگيها ، همه با كه
به نگرش همين با.باشند نقشآفرين كنوني فرهنگ بازانديشي
و آورد روي حافظ و غزالي محمد ابوحامد زندگي در پژوهش
پيافكند آنان انديشه و زندگي تكنگاري در را تازه روشي
آثار ، و احوال در تتبع تذكرهنويسانه طريقه با كه
در دگرگوني البته ، .بود ممتاز آن از و متفاوت بهراستي
و نبود زرينكوب نوآوري آثار ، در پژوهش و كاوش روشهاي
او از پيش شدهايم ، يادآور نوشتار اين آغاز در كه همچنان
.بودند آورده روي شيوهها اين به نيز ديگر دانشوراني
كوشيد كه بود اين در آنان با سنجش در زرينكوب برجستگي
و مباني شناخت با روشها ، آن بهكارگيري بر افزون تا
و نگرش شيوههاي آن بنيادهاي ديگران ، به آن شناسانيدن
پژوهشي الگوهاي و آيينها همچون را دانشورانه نگارش
را ، ادبي نقد و تحقيق روش اينرو ، از هم.نمايد صورتبندي
درس و گفت درس اثرادبي سنجش و پژوهش مباني بهعنوان
كه شد ديگري نگارشهاي و پژوهشها زمينههاي گفتههايش ،
.ميروند بهشمار او جستارهاي ماندگارترين از امروز
گرچه ، زرينكوب ، انديشه ، دگرديسيهاي گستره از گذار در
فرهنگ سازههاي همچون دين ، و اخلاق پيوستگي زمينههاي به
اسلام دنياي و ايراني فرهنگ گوهرشناساي اما ، ;ميانديشيد
عرفاني ميراث در پژوهش پس آن از و بازشناخت عرفان در را
.بود او براي چشمانداز پايدارترين ايراني ، انديشه تاريخ
ميراث ارزش به سنجشگرانه نگاهي نخست چشمانداز اين از
نوشتاري هنوز پرمايهنويسي ، و كوتاه در كه افكند صوفيه
شد ، گفته پيشين فرازهاي در كه همچنان.مانند كم است
يك آماج او براي بلكه ، نبود ، روايتگر تنها زرينكوب
و سرشت از زمينهاي بر انديشه بازخواني راستين ، پژوهش
و صورت در تا گذشته ، انديشه آن بر كه است ويژهاي سرگذشت
چونان را نگرش اينگونه او.شود آشكار كنونياش ساختار
عرفاني انديشه چشماندازهاي و عرفان به نگاه در روشي
چه اگر نبود ، گزارشگر يك تنها او نيز جا اين در.آزمود
.ميپرداخت ايراني عرفان سرگذشت از شيوايي گزارشهاي
بدون و چشماندازها اين در درنگ بدون كه خوانندهاي براي
و جستجو دوگانه مجلدات پژوهشي ، چنين خواندن شايسته همدلي
پژوهش دو اين گيرد دست در را ايران تصوف در جستجو دنباله
.بنمايد ايران تصوف تاريخ همچون است ممكن گرانمايه
آن بهرغم و داشت آگاهي نكته اين بر نيز ، خود زرينكوب
و انديشه يك همچون را ، تصوف تاريخ در پژوهش شرط كه
سنتهاي با انديشه يك روابط روشنگري از فراتر جهانبيني ،
در انديشه آن گسترندگي و پيدايي زمينههاي بررسي ادبي ،
در قدرت برافتادنهاي از و برآمدنها با روابطش و نسبت
نكته اين كه داشت باور ;ميدانست جا آن و جا اين
.آيد نگريسته تاريخ چشم به آن در كه شود مانع نميتواند
يك شناختن براي بايسته همدلي از موءلف كه هنگامي اما ،
"عيني" ارزيابي اطمينانبخش تا ميگويد سخن جهانبيني طرز
آينده منتقدين با برخورد در را فروتنياش باشد ، پژوهش
فروتنيها اين از زرينكوب و درمييابيم روشني به
بيآنكه زرينكوب حقيقت ، در.بود برخوردار بهراستي
روششناسانه كاستيهاي سنجش راه منتقدان ، براي بخواهد
به ;نمايد سد تاريخي ، پژوهش يك بهعنوان را ، جستوجوهايش
در كه آن از بيش كتاب ، اين در كه ميدهد آگاهي خواننده
افقهاي با آشنايي راههاي باشد ، بوده تاريخنويسي بند
.است كوبيده را ايراني فرهنگ ناشناخته
كه شاعري مولوي ، انديشههاي در ماندگار پژوهشهاي از پس
زبده غزالي ، انديشههاي همچون را او انديشههاي زرينكوب
در پژوهشهايش برآيند ميدانست ، اسلامي فرهنگ عصاره و
با وجدان قلمرو در انديشه ، دگرديسيهاي و فرهنگ قلمرو
;نمود رخ "اساطير و اديان عقايد ، در سيري" پسين عنوان
آن از پيش زرينكوب.آن نظري گستره و فرهنگ درباره كتابي
كاروان با ;انديشهها و يادداشتها چون كتابهايي در
در كاوش به ;غربي نه شرقي ، نه و ;حله كاروان با ;انديشه
در انديشه و دين اخلاق ، ادبيات ، گوناگون جلوههاي
با نوعي به ما جا اين در.بود پرداخته مختلف فرهنگهاي
به نگاهي با ميشويم ، روبهرو جستوجوها آن تكامل
گستره در شناختي گوناگونيهاي با آمدن كنار راههاي
و نيك در انديشيدن از فارغ نميتواند كه زندگي ، و فرهنگ
ديدگاه اين از.باشد انساني رفتار نشايست و شايست و بد
تا ميكوشد و مينمايد اشاره وجدان به زرينكوب كه است
در آن نقش و اخلاق آورنده راه به آن ، نيروي پرتو در
سياسيرا قدرت قلمرو در نظم و صلح تامين و زندگي اعتلاي
ممكن تسامح بدون وجدان ، قلمرو در همزيستي اما ، .دهد نشان
قلمرو در كاوش به دقيقه ، اين به آگاهي با زرينكوب.نيست
تسامح گوهر كه دهد نشان تا ميپردازد فرهنگها و اديان
قلمرو" مقاله.آمد كنار آن با ميتوان چگونه و چيست
آن از ما نارواي و روا فهم و تسامح سنجش نوعي خود "وجدان
گوهر از فرزانگان شيوه به زرينكوب جا ، اين در.است
آزادي سرمنزل به وصول" امكان و است محبت همانا كه تسامح
در تسامح لازمه كه وجدان ، آزادي":ميگويد سخن "وجدان
به را معبود به نسبت نيايش آيين است ، ديانات و عقايد
تسامح عدم كه صورتي در ميدهد ، تعالي محبت و عشق مرتبه
هر تكليف [و] محبت ، هرچند.ميكند تكليف به تبديل را آن
تكليف مورد در باري ميشوند ، شمرده اخلاقي مفاهيم دو
و نيست چنان محبت مورد در اما ميشود ، الزام پاداش
تكليف لازمه كه پاداش اين.است محبت هم آن پاداش "ظاهرا
آنچه به است شر اعمال از وي تحذير و خير اعمال به انسان
.ميدهد مادي رنگ است آن دنباله درواقع و عمل جزاي
بر مبني شر از اجتناب و خير به گرايش آن وقتي كه درصورتي
جز خود كه است باطني خرسندي همان انسان پاداش باشد ، محبت
(2)".نيست محبت از جلوهاي
چه مفاهيم نگارش شيوه صميمانهترين با ما كتاب اين در
از يكي پيشگفتار در زرينكوب.داريم سروكار نامانوس بسا
لزوم از خواننده يك از نقل به پذيرفتارانه ، كتابهايش ،
در خود كه او.بود گفته سخن نوشتارهايش در سادهنويسي
و گسسته قالبهاي در دگرگوني به پنجاهساله ، پويهاي
خود از پيش نسل نگارشهاي و تتبعات دشوار شيوههاي
به تا كوشيد تازهتر نسلي خواست برابر در بود ، پرداخته
نثري با خدا ، ملاقات تا پلهپله.بگويد سخن آنان زبان
درباره پرمايه كتاب خوشخوانترين شايد روان و سرريز
آن از زرينكوب.باشد فارسي زبان شاعر شوريدهترين زندگي
ارجاعهاي ارائه از پرهيز با يعني شيوه ، بدين پس ،
.پرداخت گفتوگو به بيشتري مخاطبان با مرجعشناسانه
براي و است آموزگاري لوازم از خود ذات در كه گفتوگويي
.بود زندگياش دورههاي همه آرزوي آموزگاري زرينكوب
:يادداشتها
براي است ممكن زرينكوب پژوهشي كار دورههاي به اشاره -1
ميكند ، قضاوت آثار اين چاپ تاريخ پايه بر كه خوانندهاي
دورهبندي ، از مراد اينجا در باشد ، گمراهكننده قدري
نه است زرينكوب دكتر نوشتارهاي موضوعي طبقهبندي "صرفا
زماني دورههاي ،"لزوما
.ص 400 وجدان ، قلمرو در عبدالحسين ، زرينكوب -2
|