ميگيرد جان دوباره اصفهان شهر قديم بافت
توسعه و كمانگير آرش خاستگاه رويان ،
گردشگري صنعت
ترويج :ايلام استانداري عمراني معاون
دستگاههاي بهسوي را جامعه بيكاري ، فرهنگ
ميدهد سوق حمايتي
عصر آغاز و طبيعت زايش فصل ;نوروز
ايدئولوژي
اردبيل تارك بر فيروزهاي
امام مسجد در آسماني باغهاي
راضيام دستهايم از
ميگيرد جان دوباره اصفهان شهر قديم بافت
زندگي ، كيفيت ;سرزندگي طرح نظير طرحهايي اجراي با
اهالي سالم تفريحات براي لازم فضاهاي و زيست محيط زيبايي
مييابد افزايش قديم بافت در
و شهرها بيرويه توسعه تاريخي ، ارزش با ساختمانهاي وجود
و مسائل به توجه شهري ، خوب اراضي از قسمتهايي اشغال
كه كشورمان گوشهگوشه در را شهري قديم بافتهاي مشكلات
.ميكند طلب است بافتها گونه اين از برخوردار
به 500 نظري كه ميشود مشخص بيشتر زماني امر اين اهميت
شهرهاي بهعنوان آنها همه كه باشيم داشته كشور شهر
قديميترين در آثار ارزندهترين داراي و مطرح تاريخي
و علماء گاهواره و پررونق زماني كه محلاتي.هستند محلات
.بودهاند فراوان فضلاي
ويژه ، معماري با منازل از باقيمانده آثار دهها وجود
دلالت همگي حسينيهها و مساجد بازارچهها ، كاروانسراها ،
سياسي و مذهبي اجتماعي ، اقتصادي ، حيات كه دارند اين بر
.است داشته فعال جرياني نقاط اين در شهرها اينگونه
و تاريخي متعدد آثار با مطرح ، شهرهاي اين جمله از اصفهان
نظر از چندان آن قديم بافت به توجه كه است كهن محلاتي
سرعتي با بيشتر دقتي بايد ميرسد نظر به اما نمانده ، دور
اين در حركت شك بدون كه گيرد صورت آن در قبولتر قابل
.ميكند طلب يكجا را بافت ساكنان و مسئولان همگامي راستا ،
مجري و اصفهان مسكنسازان شركت عامل مدير روانفر مهندس
به اشاره با شهر اين قديم بافت احياء و بازسازي
به بافت اين احياء زمينه در شده انجام ساله فعاليتهاي 10
واحد چند در كار بودن اجرا دست در و قديمي خانه چند مرمت
در طرح حاضر 9 حال در:ميگويد و دارد اشاره ديگر قديمي
بهصورت ويژه طرحهاي اجراي در مسكوني واحد قالب 90
.است اقدام دست در مشاركت يا و مستقيم
رونق از خبري تنها نه حاضر حال در متاسفانه وي گفته به
اين نيز كالبدي نظر از بلكه نيست قديمي محلات در گذشته
و مسائل اجتماعي ، نظر از و شديد فرسودگي دچار بافت
گفت ميتوان جرات به و ميباشند دارا را گوناگوني مشكلات
.ميكنند زندگي سختي با بافتها اينگونه در ساكن مردم
و سرزندگي طرحهاي اجراي و تهيه به مورد اين در روانفر
در:افزود و كرد اشاره شهري بهسازي منظور به آن تداوم
نوع اين از ديگر طرح سه و تهيه سرزندگي طرح راستا 3 اين
.است شده اجرا شده خريداري اراضي از يكي روي بر
كيفيت بردن بالا را سرزندگي طرحهاي اجراي از هدف وي
لازم فضاهاي ايجاد و محيط زيباسازي قديم ، بافت در زندگي
.كرد اعلام اهالي سالم تفريحات انجام براي
به ميبرند سر به قديم بافتهاي در كه كساني چرا:گفت وي
و خانه كه هستند فرصتي انتظار در آن به دلبستگي رغم
به و كنند رها زيستهاند آن در نسلها كه را خود كاشانه
كنند؟ نقلمكان حاشيهاي محلات
بردن بالا زمينه ، اين در قديم بافت احياء بازسازي مجري
ارزش واجد بناهاي زندهسازي باز و اهالي زندگي كيفيت
و ميداند قديم بافت طرحهاي اجراي هدفهاي از را تاريخي
زندهسازي باز و شهري محيط بهسازي راستا اين در:ميگويد
ساكنين و همگاني مشاركت طريق از بايد ارزش با بناهاي
فرهنگي اعتلاي خطير ، امر اين اجراي در و گيرد صورت بافت
.شود گرفته نظر در نيز بافت در ساكن انسانهاي اقتصادي و
و اراضي و املاك خريد جهت در اقدامي هر از دولت هدف وي
اصلي هدف و ميداند غيرانتفاعي را آنها نوسازي و خانهها
.ميكند تلقي شهري بهسازي و اهالي رفاه بردن بالا همان را
تاريخي محدوده در قديمي محله با 85 كه است شهري اصفهان
ساخته خود قديم بافت احياء متوجه را نظرها هكتاري 1300
.است
تاريخي خانه ميگويد800 بافت اين احياء و بازسازي مجري
اين از محدودي تعداد كه دارد وجود تاريخي بافت محدوده در
فقط 10 و است رسيده ثبت به ملي آثار فهرست در خانهها
شهري بهسازي و عمران شركت تملك در خانهها اين از واحد
.ميباشد مرمت دست در نيز آنها كه است
اعلام هكتار بر 300 بالغ را شركت اين عمل مورد محدوده وي
محدوده اين در نفر هزار حدود 40 جمعيتي:افزود و كرد
.هستند ساكن
در ساكن مردم نظر تامين و شده انجام عمليات زمينه در وي
بعدي چند و گسترده را قديمي بافتهاي مسائل بافت ، اين
به توجه با بايد اجرايي اقدام هر:داشت اظهار و دانست
انجامشود كالبدي و فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ، ابعاد همه
انجام به مردم حضور و برنامهريزي با بايد امر اين و
.برسد
عمدهترين قديم بافتهاي ساكنين كه اين به پاسخ در وي
اينگونه در دسترسي سيستم نبود را تاريخي بافتهاي مشكلات
را اجرايي راههاي:كرد خاطرنشان ميكنند مطرح بافتها
جستوجو شهري مديران بين همدلي و راسخ عزم يك در بايد
و ركود باعث گذشته در عواملي چه كه كرد بررسي بايد.كرد
بهعنوان آن رفع با تا است شده قديم بافتهاي فرسودگي
.كرد مشخص را آينده اجرايي ، راهكار
بافت كالبد خانوارها زندگي الگوي تغيير با:كرد اضافه وي
جديد زندگي الگوي با را خود منعطف بهصورت نتوانست قديم
همه شهرها محدوده به توجه با طرفي از و دهد تطبيق
افتاد اتفاق شهر توسعه قسمت در سهولت به سرمايهگذاريها
.شد كشيده ركود به و افتاد رونق از قديم بافت نتيجه در و
اين كردن برعكس را قديم بافت احياء راهكار بهترين وي
شرايط بايد دولت:ميافزايد و ميداند سرمايهگذاري روند
به ترغيب سرمايهگذاران كه سازد فراهم بهگونهاي را
بافتهاي در نوسازي و بهسازي طرحهاي قالب در سرمايهگذاري
.شوند قديم
با قديم بافت در كلان طرحهاي تعريف همچنين وي
لازم تسهيلات ايجاد شهرداري ، و دولت مستقيم سرمايهگذاري
سرمايهگذاري شركتهاي و عمده سرمايهگذاران تشويق براي
طرحهاي قالب در خدماتي و تجاري مسكوني ، طرحهاي روي بر
ارزش با بناهاي مرمت براي لازم تسهيلات ايجاد و مصوب
از را فرهنگي ميراث هماهنگي با خصوصي بخش توسط تاريخي
گردشگران جذب جهت در ميتواند كه ميداند اقداماتي جمله
رفاه سطح افزايش منظور به زندگي مطلوب محيط ايجاد و
.باشد راهگشا و موءثر قديم بافت ساكنان
ثقفيان محمدرضا
اصفهان در همشهري خبرنگار
توسعه و كمانگير آرش خاستگاه رويان ،
گردشگري صنعت
دم سپيده از (پيشين المده -علمده) مازندران رويان شهر
و فرهنگي ملي ، تحولات كانون همواره سو ، اين به تاريخ
در آن از كه گونهاي به.است بوده ايران در گسترده مذهبي
اساطير دراست شده ياد اوستا "بندهشن" و "يشت زامياد"
مهاجم ارتش با رويارويي براي كياني منوچهر ايران ،
از كمانگير آرش و آمد فرود منطقه اين در افراسياب
درخت يك سوي به را خود تاريخي تير كه بود رويان كوههاي
رويان.كرد پرتاب طبرستان و فرغانه ميان در گردو تناور
و (زيديه) مذهب شيعي حكومت نخستين پايهگذار همچنين
به را تشيع مذهب صفويه ، از پيش كه است منطقهاي نخستين
.شناخت رسميت
جاذبههاي و باستاني سازههاي متبركه ، بقاع رويان در
شهر اين ميتوانند و پردامنهاند و متنوع بسيار گردشگري
يكي به است كياني منوچهر آن آورنده پديد كه را باستاني
اعتبار ، همين به.كنند تبديل كشور مناطق توريستيترين از
و بلند كوههاي با خزر درياي كنار در رويان منطقه
تا است مسئولان بيشتر توجه نيازمند خود ، هموار دشتهاي
.كند كمك كشور توريسم صنعت توسعه به
ترويج :ايلام استانداري عمراني معاون
دستگاههاي بهسوي را جامعه بيكاري ، فرهنگ
ميدهد سوق حمايتي
اشاره با ايلام استانداري عمراني معاون :شهرستانها گروه
سوي به جامعه دادن سوق درنتيجه و بيكاري فرهنگ ترويج به
اشتغال ، حمايتي ، دستگاههاي برخي:گفت حمايتي دستگاههاي
بهطوري.كردهاند مختل استان در را كارآفريني و فنآوري
ولي است از 10درصد كمتر استان بالاي 60سال جمعيت كه
قرار حمايتي نهادهاي پوشش تحت جمعيت ، كل بالغبر 24درصد
.گرفتهاند
ضمن دباغ حبيبالله ايلام در همشهري خبرنگار گزارش به
اصلي دغدغههاي از يكي عنوان به عمومي باور بحث بر تاكيد
اين در متاسفانه:افزود اشتغال امر در مسئولين و دولت
وجود اجرايي دستگاههاي طرف از خاطري دغدغه چنين استان
ولي نيست ، ضعيف كمي نظر از استان امكانات زيرا ندارد ،
كاهش اصلي اولويت و نميرسد بهثمر امكانات اين نتيجه
در عمومي باور و عزم اشتغال ، ايجاد و بيكاري نرخ
.است اجرايي دستگاههاي
كار دستور در بيكاري نرخ كاهش و اشتغال بحث:افزود وي
امر اين گرفتن جدي ضرورت و گرفته قرار سوم برنامه
شغلي امنيت بدون خود اين البته كه است سرمايهگذاري
جهت در برنامهريزي با بايد جهت همين به.ندارد معنايي
.پرداخت همهجانبه توسعه به شغلي امنيت ايجاد با و توليد
استان در اشتغال مشكل:گفت ايلام استانداري عمراني معاون
پايين بيكاري ، بالاي نرخ شامل پيچيده "كاملا موضوع سه با
بايد و است روبهرو اشتغال تركيب و سرانه درآمد بودن
.شود انديشيده هم با موارد اين توامان حل جهت در تدابيري
در كارآمد بانكي نظام وجود عدم از همچنين دباغ مهندس
مشاور اجرايي دستگاههاي:افزود و كرد انتقاد ايلام استان
چتر يك وجود از بايد افراد اين و هستند كارآفرينان
.باشند برخوردار مطمئني امنيتي و حمايتي
صنعتي واحد از 22 شده انجام بررسيهاي طبق:كرد تصريح وي
فقط متاسفانه گرفتهاند كامل تسهيلات ايلام استان در كه
غيرفعالند بقيه واحد و 21 است نيمهفعال صورت به واحد يك
ميباشد هزينهاي "صرفا مديريت يك وجود نشاندهنده اين و
اين نهتنها شود حمايت سرمايهگذار از بايد كه آنجا ولي
ايجاد آن راه سر بر نيز موانعي بلكه نميپذيرد صورت امر
.ميشود
بحث مسائل مهمترين از ديگر يكي بهعنوان حمايت از وي
سرمايهگذار بايد:گفت و برد نام سرمايهگذاري و اشتغال
گاهي ما ولي بدانيم ، بيكاري نرخ كاهش جهت در فرصت يك را
را آن و گرفتهايم اشتباه سرمايهدار با را سرمايهگذار
كاري سرمايهگذاري كه حالي در ميكنيم ، تلقي ضدارزش
و مبرم نياز فضاسازي و همراهي همدلي ، به و است بينبخشي
.دارد جدي
برنامهريزيهاي و كار بين هماهنگي عدم به اشاره با وي
ايجاد 13هزار وجود با:گفت ايلام استان در شده انجام
بيكار جمعيت به نفر گذشته ، 3هزار سال در 5 شغلي فرصت
بين شكاف ايجاد جز نتيجهاي هيچ اين و شده اضافه استان
.داشت نخواهد برخوردار و محروم مناطق
در استاني تنها ايلام كه اين بر تاكيد با دباغ مهندس
:كرد تصريح يافته افزايش آن در بيكاري نرخ كه است كشور
اولويتدارتر و ضروريتر مهمتر ، كاري هيچ شرايط اين با
بخصوص و بيكار نيروهاي زيرا ندارد ، وجود اشتغال بحث از
علاقه ميزان هستند علاقهمند دولت و نظام به كه جواناني
آنها ، علاقهمندي صرف به نميتوان و دارد حدودي و حد آنها
.شود سپرده فراموشي به مهم امر اين
اشاره استان در زيربنايي طرحهاي وجود عدم به ادامه در وي
به كشور استانهاي ساير توسعه اول برنامه در:افزود و كرد
استان خورد به را بازسازي فقط و پرداخته زيربنايي امور
در توسعه و سرمايهگذاري زمان كه اكنون و دادند ايلام
ايلام در آشكاري و مشخص زيربنايي طرح هيچ ميباشد كشور
.است نشده اجرا
در شده ، انجام برنامهريزيهاي طبق:كرد اضافه دباغ مهندس
به بايد كشور سطح در بيكاري نرخ توسعه سوم برنامه پايان
در بيكاري درصدي نرخ 5/16 به توجه با و برسد درصد 9/10
ايجاد استان در شغلي فرصت سالانه 6هزار بايد ايلام استان
.شود
عصر آغاز و طبيعت زايش فصل ;نوروز
ايدئولوژي
در پايدار سنتي به خود كه است ديرزماني نوروزي ، سفرهاي
بيش نوروز ايام در.است شده تبديل نوروزي آداب ديگر كنار
پراكنده روستاها و شهرها سطح در كشور ، جمعيت از نيمي از
:ميگيرد صورت جمعيتي جابهجايي نوعي واقع در و ميشوند
اين از بخشي اگر.ميروند كه آنها و ميآيند كه آنها
اما است نزديكان و خويشان با ديدار براي تنها سفرها
نوروز حيث ، اين از و دارد ايرانگردي جنبه آنها بيشتر
.است ركوردشكن همواره
كوشش به نوروزي ، سفر ميليونها و نوروز 79 از استقبال در
اسفند ، پايان تا امروز از همشهري شهرستانهاي گروه
خوانندگان آن ، منظر از تا گشود خواهيم نوروز به دريچهاي
مناطق طبيعي و توريستي جاذبههاي ميهماني به را روزنامه
مطالب عكسها ، ميتوانند علاقهمندان.ببريم كشور ديدني
براي جاذبهها گونه اين از را خود كوتاه يادداشتهاي و
.دارند ارسال روزنامه شهرستانهاي اخبار صفحه
است خوش نوروز نسيم گل ، چهره بر
خيام
باززايي و رويش فصل تنها ايران ، كهن اساطير در نوروز
اشو برخاستن و انسان و كيهان زايش عصر كه نيست طبيعت
برخلاف ايران اساطير در رو ، اين از.هست نيز زرتشت
دو هر اين و سو يك از خدا و انسان ميان -يونان ميتولوژي
نهفته شگرفي همگامي و سنخيت سو ديگر از طبيعت و سپهر با
.است
ميزند جهان آفرينش كار به دست اورمزد ، كه است نوروز در
سپس.ميگذارد وقت هستيها همه زايش براي آزگار روز شش و
استراحت به است آفرينش هفته پايان كه را روز هفتمين
همچنين (بزرگ نوروز) فروردين روز ششمين.ميپردازد
رسالت به تا ميآفريند را زرتشت اشو (اهورامزدا) اورمزد
اگر.بپيرايد كاستيها و كژيها از را جهان وي ، سوي از
دوران پايان يعني جهان ، دوم دوره آغازگر را زرتشت رستخيز
را آن تاريخ كه بدانيم ايدئولوژي عصر آغاز و اساطير
ذكر ميلاد از پيش نخست آغازهزاره و مفرغ عصر پايان
دوران آغازگر نوروز ، كه ديد خواهيم آنگاه كردهاند ،
بيهوده.هست نيز باستان جهان و ايران در مذهبي ايدئولوژي
پردازش و پيرايش به كهن ، باورهاي گستره در زرتشت كه نيست
همچون -آنها از شماري و ميپردازد خود از پيش اساطير
بيرون آنها قدسي و مينوي حالت از را -ها(ديو) دئولا
كهن خدايان از شماري ميتولوژيك ، پاكسازي اين در.ميآورد
و ميشوند رانده نو آئين پذيرش دايره از انواع ارباب و
رهانندگان و امشاسپندان همچون باورهايي را آنها جاي
بدينگونه ، .ميگيرند (سوشيانس هوشيدرماه ، هوشيدر ، )
نوروز پرتو در (ايدئولوژي عصر) بشري تفكر دوران دومين
.مييابد تجلي باستاني
آفرينش هفته از پيروي به شايد نيز ساساني پادشاهان
روزهاي به را نوروز آغاز روز شش يا پنج كه بود اهورايي
اختصاص خود نزديكان و خويشان با ديدار و عام بار
.ميپرداختند استراحت به بعد به ششم روز از و ميدادند
خود آثارالباقيه در ايراني بزرگ دانشمند بيروني ابوريحان
:است آورده زمينه اين در
نوروز] فروردين اول روز پنج در ساسان پادشاهان آيين"
و ميكرد ابتدا نوروز اول روز به شاه كه بود چنين [عامه
بديشان احسان و ايشان براي خويش جلوس از را عامه
رفيعتر عامه از كه كساني براي دوم روز در.ميآگاهانيد
روز در ميكرد ، جلوس آتشكدهها اهل و دهگانان يعني بودند
براي چهارم روز در و بزرگ موبدان و اسواران براي از سوم
براي پنجم روز در خود ، خاصان و نزديكان و خاندان افراد
اكرام رتبت خور در اينان از يك هر به خويش نزديكان و پسر
حقوق اداي از ميرسيد فرا ششم روز چون و مينمود انعام و
و بود او خود آن از نوروز پس ، اين از.ميشد فارغ مردم
او نزد به خلوت شايستگان و انس اهل و نديمان جز ديگر
.(ص 219 آثارالباقيه ، ).برود نميتوانست
شادكامي برايند نوروزي آداب مسعودي ، "مروجالذهب" در
:است سرما و توفان ساله سه دوره يك پي از مردم
ايرانويچ ، در بزرگ توفان و سرما جمشيد ، دوران به گويند"
در و ميكشد درازا به سال سه و ميگيرد فرا را ايران
پايان به توفان و سرما بهار ، آغاز در سال سه پايان
نوروز كه ميشود برپا بزرگي جشن آن ، شادي به و ميرسد
"مينامند
برگزاري در جم جمشيد بدعت پيرامون دهخدا فرهنگ در
:است آمده نوروزي جشنهاي
فرمود رسيد آذربايجان به چون ميكرد عالم سير كه جمشيد"
خود و.گذارند مشرق جانب به رو بلندي جاي بر مرصعي تخت
آفتاب كه همين.بنشست تخت آن بر نهاده سر بر مرصعي تاج
نهايت در شعاعي افتاد تخت و تاج آن بر پرتوش و كرد طلوع
روز اين گفتند و شدند شاد آن از مردمان آمد ، پديد روشني
او...ميگويند شيد را شعاع پهلوي زبان به چون و است نو
رسم اين روز آن از و كردند عظيم جشن و خواندند جمشيد را
"...شد پيدا
كه (فروردگان) فرورتيكان دهه از نوروزي آداب گذشته ، در
ده اين در و ميشد آغاز بود مردگان فروهرهاي به منسوب
.ميشد برگزار ايرانويچ سراسر در ويژهاي مراسم روز ،
با كه بودند خنياگراني نوروز ، طلايهداران نخستين
فيروزهاي حاجي) رنگ سرخ جامههاي و كرده سياه صورتهاي
نوروز بشارت آنان به و ميآمدند مردم ميان به (امروزي
بايد گذشتگانشان در براي كه را ويژهاي آداب و ميدادند
.ميكردند يادآوري آنها به ميشد برگزار
خنياگران ، اين چهره سياهي بهار ، مهرداد دكتر گفته به
جامههاشان سرخي و تاريكي دنياي از ارواح بازگشت يادآور
.بود سياوش خون نماد
:مينويسد آن آداب و فروردينگان درباره دهخدا ياد زنده
فروردگان نام به داشتهاند جشني باستان ايرانيان"
در كه فروردگان ميكشيد ، طول روز ده آن و [فرورديان]
ماتم و عزا روزهاي واقع در "ظاهرا ميشد گرفته سال پايان
روزهاي همين راجعبه بيروني كه چنان شادي ، و جشن نه.بود
،"خشوم" دوازدهم ماه آخر در:گويد سغديان نزد در سال آخر
و كنند سرائي نوحه و گريه خود قديم اموات براي سغد اهل
و خوردنيها مردگان براي و بخراشند را خود چهرههاي
به "ظاهرا و.(ص 235 الباقيه آثار) گذارند آشاميدنيها
آنكه بر علاوه ميآمده آن از پس كه نوروز جشن سبب همين
".است بوده بزرگان شادي روز ميشده محسوب سال اول روز
و كيهان آفرينش از اورمزد فراغت فصل نوروز كوتاه ، سخن
اساطير در توفانها و يخبندانها سختيها ، عصر پايان
بر قائم گوناگون مناسبتهاي همواره و بوده آريايي
.است بوده آن گراميداشت
خود ارجمند همميهنان همه به را نوروز 79 اينك ، هم از
.ميگوئيم تبريك
اردبيل تارك بر فيروزهاي
فيروزهاي همچون اردبيل جنوب كيلومتري در 48 نئور درياچه
طبيعي تالاب بزرگترين اين.ميدرخشد استان تارك بر
داراي كه كمان رنگين قزلآلاي پرورشدهنده و استان
و طبيعي زيباييهاي همه اعتبار به است جهاني اشتهار
جهان گردشگري مهم كانونهاي از يكي ميتوانست وحشياش
چرا؟ نيست ، كه باشد
را خود افتاد ، اردبيل به گذرتان اگر نوروزي ، سفرهاي در
تابلو اين چند ، ساعاتي و برسانيد درياچه كناره به
.بنشينيد نظاره به را طبيعت بيبديل
همشهري خبرنگار -اردبيل
امام مسجد در آسماني باغهاي
نقش جنوبيميدان جبهه در :همشهري خبرنگار -اصفهان
جهان مساجد اززيباترين يكي اصفهان ، (امام ميدان)جهان
استاد توسط اول ، عباس شاه دستور به كه دارد قرار اسلام
در امام ، مسجد معمار.است شده ساخته اصفهاني علياكبر
خارجي مناره دو با را آن ورودي خان جلو و اصلي سردر آغاز
مسجد در عباس شاه جانشين صفي شاه دوره در بعدها و ساخته
با مسجد داخل در.است شده تزئين طلا و نقره ورقهاي با
و فرعي حياط دو و باچهارايوان مركزي و اصلي يكحياط
اجرا پوشش دو بهصورت مسجد خانه گنبد.دارد وجود جانبي
.دارد ارتفاع متر حدود 12 در گنبد دو اين بين فضاي و شده
.است متر مسجد 50 كف از نيز خارجي گنبد ارتفاع
دوران معروف خوشنويسان و خطاطان توسط مسجد كتيبههاي
صالح محمد تبريزي ، عبدالباقي عباسي ، عليرضا:مانند صفويه
سطوح تمام همچنين است ، شده مزين امامي محمدرضا و اصفهاني
و داخلي تاقنماهاي و منارها و گنبد ديوارهاي و جرزها
.است شده پوشيده معرق و رنگ هفت كاشيهاي از مسجد خارجي
و مجرد بهصورت كه بوتهاند و گل كاشيكاريها اين نقشهاي
باغهاي بهاري شكوفههاي همچون و ميشوند ظاهر رمزي
.ميگيرند آغوش در روح ابديت جاودانه در را آسماني
راضيام دستهايم از
كاشان فرش بزرگان با
كاوشهاي در امروزي ، ايران در بافندگي مدارك نخستين
آمد دست به كاشان سيلك تپه در باستانشناسان
عطر بعداز كه دياري سيلك ، تپههاي قدمت با شهري كاشان ،
هنر ساخته ، خود مست را عاشقي هر مشام كه گلابش و گل
به هنرمندانش و است معروف جهان تمام پهناي به فرشبافياش
معاون چيتسازيان اميرحسين.مشهورند و چيره هنر اين
نكات به فرش پيشينه درباره كاشان معماري و هنر دانشكده
:ميكند اشاره زيبايي
تمدن ، در و فرهنگ ديرينه سال حداقل 900 علت به كاشان
اينكه ازجمله است ، پرآوازه و آشنا نامي جهان ، هنر دنياي
از يكي شك بدون معتبر ، مدارك و اسناد گواه به شهر اين
در.است ايران تاريخ در بافندگي و هنر زادگاههاي
معروف پژوهشگر مارشال سرجان گفته به ميتوان اينباره
در بافندگي مدارك نخستين:ميگويد كه كرد استناد فرانسوي
مركز در كاشان نزديك تپهاي كه سيلك در امروزي ، ايران
.آمد دست به است ايران
صنعت بررسي كتاب به هنر اين آغاز زمينه در سازيان چيت
بافي قالي صنعت آن ، براساس كه ميكند اشاره دستبافت فرش
شروع كاشان و طبرستان و آذربايجان شهرهاي در ايران در
.گرديد
بافندگي هنر سابقه به توجه با مطلب اين":ميافزايد وي
وجود مستند بهطور كاشان فرش هنر از كه آثاري و كاشان در
نيز را ديگر مناطق بعضي كه نوشتههايي با منافاتي دارد
نقطه اولين ندارد ، ميدانند قالي اوليه زادگاههاي از
با قالي از ذكري اسلام ، طلوع از پس كه ايران در مشخص
است ، آمده مذهبي اعتقادات و فرهنگ با آميخته هم آن تاريخش
قمري هجري سال 106 در روايات ، براساس.است كاشان منطقه
اردهال در (ع)باقر محمد امام فرزند جماديالثاني در 27
را او مطهر جنازه وي شهادت از پس ميرسد ، شهادت به كاشان
از قطعاتي "احتمالا كه ميدهند قرار قاليچهاي ميان در
.است مانده جاي به قاليچه اين
شناسايي بزرگ عامل كه ايران قالي:ميگويد چيتسازيان
همه زندگاني در اكنون و است جهانيان به ما كهنسال كشور
از گذشته ميكند ، خودنمايي ملت و نژاد هر از بشر اقوام
نماينده ارزندهترين زندگي ، نيازمنديهاي تامين
دلپذير پديدههاي زيباترين و انساني لطيف انديشههاي
ذوق چكيده كه ظريف صنعت اين.ميرود شمار به هم هنري
از گروهي هنري استعدادهاي ابتكار و سليقه مولود و سرشار
و كوشش نتيجه و كار محصول است ، ورزيده و آزموده افراد
نقشي با و جالب بهصورت را هنرمندان وهماهنگيهاي دقت
.ميسازد جلوهگر دلفريب
درباره نراقي حسن از "نطنز و كاشان تاريخي آثار" كتاب در
از يكي:است آمده كاشان بافت با مانده بهجاي قاليهاي
مشهور كهنه قالي تخته دويست از جهاني كارشناسان و محققين
را آن تخته هفت بوده ، منعكس "ايران ميراث" كتاب در كه
مورد و كرده انتخاب جهان قاليهاي عاليترين بهعنوان
به مربوط قطعه چهار تعداد آن از باز كه داده قرار بررسي
معروف قالي به ميتوان آنها ازجمله.است كاشان بافت
جهت اين از و كرد اشاره لندن ويكتورياي موزه در اردبيلي
شاه كه اردبيل در كه محلي از كه ميشود ناميده اردبيلي
مدفون اردبيلي صفيالدين شيخ او جد و صفوي اسماعيل
از يكي بافت ، لحاظ به كه است آمده بهدست شدهاند ،
در قالي اين.است جهان قاليهاي مشهورترين و نفيسترين
موسوم كاشاني بافنده و هنرمند توسط قمري ، هجري سال 946
بافته فرشهاي ديگر از.است شده بافته كاشاني مقصود به
به معروف صفويه دوره در عالي فرشي به ميتوان شده
با كه ويكتوريا موزه گلداني قالي چلسي ، قالي شكارگاه ،
پوپ پروفسور كه است شبيه برلن در آلمان ملي موزه قالي
كاشان توابع از "قالي جوشقان" در ، آنها دوي هر است معتقد
از تاريخچهاي به پرداختن با.كرد اشاره است شده بافته
شد اشاره آن به كه مقدمهاي از الهام با و اصيل هنر اين
بافت در و دارند دست بسياري عوامل هنري اثر يك خلق در
هنري اثري تمام ، دقت با كه هنرمنداني.است چنين نيز فرش
.گمناماند ميگذارند جاي بر ازخود ارزش با و
از نامي مجال ، حد تا آنست شايسته گزارش ، اين تهيه در
باستاني شهرشود فرشبرده طراحان بويژه معروف هنرمندان
براي.است زيبنده هنرمندان اين از تعدادي به هنوز كاشان
سراي در.ميگذارم كاشان بزرگ بازار به قدم منظور ، اين
او.گرفتم صانعي سيدعلي طراح استاد حجره از سراغ نو ،
از نشان سپيدش موهاي بود ، شطرنجي كاغذ بر طراحي سرگرم
قبل سال چند همشهري روزنامه.ميداد كار و تجربه سالها
بود ، شده چاپ شهرستان صفحه در عكساش داد ، نشان من به را
نگراني.بود شده پيرتر خيلي نبود ، الان با مقايسه قابل
هنر اين آينده براي گويي ميشد ، احساس كلامش در خاصي
سعي لبخند با كلامش بين در گاهي هراز من.است نگران
ديگر و همكاران نياكانش ، از.كنم آرام را او ميكردم
هنرمند دو از او و پرسيدم رشته اين در هنرمندش دوستان
و صانعي رضا:گفت سخن نيستند حيات قيد در كه كاشان طراح
او صحبتهاي از من و ،(نقاشزاده) ميرزانصراللهخان
نامآورترين صانعي ، رضا استاد كه كردم برداشت اينچنين
از.شد متولد كاشان شهر در سال 1265 در قالي نقاش هنرمند
البته.داشت قالي نقش و فرش صنعت به فراوان علاقه كودكي
ميرزا و احمد ميرزا نامهاي به او برادر دو از دارد جا
و ميكردند طراحي قاجار دوران در كه برد نام اكبر علي
عباس ميرزا احمد ، ميرزا خان ، نصرالله ميرزا:چون كساني
كار صانعي ، سيدرضا صنيعي ، محمود صانعي ، مهدي صنيعي ،
.گرفتند ياد دو آن از را طراحي
قالي نقش و فرش صنعت به زيادي علاقه كودكي از سيدرضا اما
ارزش با كارهاي رديف در امروزه كه او كارهاي.داشت
به و دورنما و پرتره صورت به موضوعاتي داراي است موزهاي
فعال و هوشمند مردي صانعي رضا استاد.است بوته و گل ندرت
اين در را شطرنجي صورت به نقشه كاغذ از استفاده كه بود
و داشت دوستانه رابطهاي كمالالملك با او كرد ، باب شهر
.ميرسانيد او نظر به را خود هنري آثار
چنين "كاشان فرش بزرگ طراحان" كتاب در صوراسرافيل شيرين
حدود بود ، ورزشكار و قوي مردي صانعي رضا استاد:مينويسد
عمر اواخر تا كه ميآورند ياد به كسانيكرد عمر سال 100
از هيچوجه به را خود حواس و فكري تمركز و ميكرد كار
.بود معروف خان نقشههاي به او نقشههاي.بود نداده دست
.بود او خاص ويژگيهاي از فوقالعاده خلاقيت و عمل سرعت
كه است معروف.ميزد غروب تا طرح يك روزي كه گونهاي به
.است نميكرده استفاده كن پاك از كردن كار حين در
در كمتر كاشان هنرمندان:مينويسد ادامه در اسرافيل صور
عمل آزادي خود كار در نوعي به و بوده كارفرمايان قيد
براي بسياري طرحهاي صانعي رضا توصيف اين با.داشتهاند
او معروف نقشههاي از.است كرده تهيه فرش كمپانيهاي
مردي او.است عباسي شاه ترنج لچك نقشه و صفي شيخ نقشه
بسياري فرزندان.بود سفرهدار قولي به و ميهماننواز
.گذشت در سالگي سن 27 در كه بود جواد آنها از يكي داشت ،
پدرش درباره ميباشد صانعي جواد استاد فرزند كه سيدعلي
فرش كار در و بود پركاري مرد سيدجواد پدرم:ميگويد چنين
مرحوم مثل صفاتش و حالات از بسياري داشت ، دست آن طراحي و
بيماري به جواني سن در پدرم:گفت ادامه ويدر.بود پدرش
روزهاي در.ميرود بين از آن اثر بر كه ميشود مبتلا سل
بيماري ، حالت آن با و بود بستري بيمارستان در كه عمرش آخر
:مينويسد چنين آن در و ميزند قلم كاغذ روي بر طرحي
مردم مال طرف به من دستهاي زيرا راضيام ، دستهايم از من"
من دستهاي نبوده ، تنبل و خودخواه من دستهاي نشده ، دراز
كه هنري كردن عملي با من دستهاي نبوده ، تن و گردن وبال
عزيز فن صاحبان نزد در مرا ميكرده تراوش مغزم و فكر از
بيست در را تن امور كار ساعت با 10 من دستهاي مينموده ،
به من دستهاي همه از مهمتر ميكرده ، اداره ساعت چهار و
دستهاي همه از اوليتر نشده ، دراز زيردستان به ظلم قصد
دست خود صلاحيت كردن آشكار و گذشتگي خود از با من
و راضيام دستهايم از من بلي كرد ، دور من از را بدخواهان
".سپاسگزارم را آفرينندهام
نقش برجسته هنرمندان از ،(نقاشزاده)نصراللهخان ميرزا
كاشان در سال 1275 در كه است صانعي رضا داماد و قالي
كاشان در فرش معروف نقاشان از احمد ميرزا پدرش.شد متولد
بود محتاط و محجوب مردي كه نصراللهخان ميرزا است بوده
ولي نداشت را صانعي رضا استاد خلاقيت و عمل سرعت گرچه
اساسي و علمي طراحي نوعي بنيانگذار او قلم ظرافت و دقت
يا تقارن عدم كوچكترين او طرحهاي در است كاشان فرش در
نميدانست را صورتسازي كار او.نميشود ديده تناسبي عدم
در بيشتر تخصصش بود ، مشكل برايش مدل روي از كردن كار و
ترنجافشان و لچك شده شناخته طرح بود قالي سنتي نقشههاي
و شده تهيه ايراني سنتي طرحهاي از استفاده با كه كاشان
كاشان فرش در استفاده مورد طرحهاي متداولترين از يكي
سخن هم او با كه صانعي استادعلي.اوست كارهاي از است
و صانعيهاست بزرگ خانواده از بازمانده خود شدهايم
متولد.است مشغول خود گذشتگان كار ادامه به نيز هماكنون
پدر كار ادامه و بوته و گل كار در مهارتش و است سال 1327
توليد به را خود شده طراحي نقشههاي گاه.است بزرگش
براي است بسيار تعدادشان كه كاشاني هنرمندان.ميرساند
اين در ميطلبد ، نيز بسيار مجالي و فرصت آنها معرفي
نزديك از و رفته افسريها خاندان از يكي ديدار به فاصله
مانند كه افسريها خاندان.پرسيدم خاندانش و خود از
در كه نيستند كم هستند هنر اين در مردم زبانزد صانعيها
با دانشگاه استاد و طراح افسري حسين امير استاد با گفتگو
.ميشويم آشنا آنها
فرش نقاش و طراح صانعي ، رضا ناتني برادر افسري سيدميرزا
و نظام امير ، محمد ، نامهاي به پسر چهار او از و بوده
صاحبنامترند همه از نظام و محمد آنها بين از كه عباس
باسابقهترين از يكي افسري محمد استاد.است مانده باقي
ديگر همراه به افسري محمد بود ، كاشان فرش طراحان
با افسري فرخ مرحوم هنرمندشان مادر تعليمات تحت برادرانش
دار قبل سال چند كه افسري فرخ خانم.شدند آشنا فرش هنر
به وي بود ، فرش هنر اعجوبههاي از يكي گفت ، وداع را فاني
خود ذهن در را فرش طرحهاي كه داشت مهارت بافندگي در قدري
طرح هنرمندانه گرههاي با آنگاه ميكرد ، تصوير و ترسيم
قالي روي بر بياورد كاغذ روي اينكه بدون را خود ذهني
خود هنري فعاليتهاي دوران در افسري محمد.ميكرد پياده
موزهها زينتبخش آنها از بسياري كه كرد خلق متعددي آثار
جمله از بود جهان سرتاسر در خصوصي مجموعههاي يا و
:مانند كمالالملك معروف آثار از بعضي بافت:او كارهاي
.است بوده...و مصري عرب بغدادي ، زرگر كربلا ، ميدان
به (هاشمي آقاي) وقت جمهور رئيس كه سال 73 ماه خرداد در
نمايشگاه در فين ، تاريخي باغ در بود كرده سفر كاشان
شتر در فرهنگي ميراث اداره بوسيله كه كاشان سنتي هنرهاي
محمد استاد ازآثار بود يافته ترتيب فين باغ صفوي گلوي
اين در داد ، قرار تشويق مورد را او و كرد بازديد افسري
و اطلاعات كه كرد توصيه وي به جمهوري رئيس بازديد
در و دهد تعليم امروز نسل به را خود هنري اندوختههاي
عمر ولي داد انجام را هماهنگيهايي و اقدامات زمينه اين
.گفت حيات بدرود سال 1377 در وي.نداد مجال هنرمند اين
رشته اين در سال از 60 بيش افسري محمد استاد مرحوم
حقيقي اشخاص چهرههاي بافت و طراحي در ويكرد فعاليت
و رجال از نفر چند چهره و داشت فراواني ابتكار و ذوق
جمله از جهان و ايران اخير ساله پنجاه معروف هنرمندان
مرحوم آن.كرد هديه آنها به و بافت را دوگل مارشال چهره
بافت در بود فراواني ابتكار و ذوق داراي فرش طراحي در
بود برده بهكار رنگ نوع كمالالملك 840 تابلوهاي از يكي
و داشت تابلووجود آن در سبز رنگ نوع خودش 52 گفته به كه
.بود كرده ابداع و تهيه را رنگها وي خود
همشهري خبرنگار -كاشان
|