چهارشنبه آئين خانوادهها آرامش رعايت با
ميشود برگزار كشور سراسر در سوري
تهران در قزويني كلاهبردار دو دستگيري
تهران پليس خيابان در زن يك قتل
برد مرگ كام به را مردي كوه رانش
قاتل دو براي قصاص حكم
و آجر تلويزيون ، كارتنهاي در كلاهبردار
بود كرده جاسازي كاغذ
كارمند عنوان با كه فردي دستگيري
ميكرد اخاذي شهروندان از شهرداري
بگويد راست نظري سردار اگر
چهارشنبه آئين خانوادهها آرامش رعايت با
ميشود كشوربرگزار سراسر در سوري
شادي ابزار و بيخطر ترقههاي دفاع صنايع سازمان *
ميكند عرضه سوري چهارشنبه آئين در آفرين
تركانيدن و سوري چهارشنبه آئينهاي و مراسم :حوادث گروه
در است شده توليد كشور دفاع صنايع توسط كه ترقههائي
مزاحمت توليد كسي براي كه صورتي در سال چهارشنبه آخرين
.است مجاز نكند
تهران استان تامين شوراي كه كرد اعلام تهران فرمانداري
كار اين از است خواسته انتظامي نيروي از منشوري طي
.نشوند خانوادهها و مردم شادي مزاحم و نكنند جلوگيري
فرمانداري انتظامي و سياسي معاون صالحي ذاكر محمدرضا
كه جلساتي طي:كرد اعلام مطبوعاتي مصاحبه يك در تهران
و انتظامي نيروهاي با استان تامين شوراي بوسيله
به سرانجام فراوان مذاكرات از بعد داشتيم اطلاعاتي
را منشور و موارد اين شد قرار كه رسيديم منشوري موارد
اين موجب به برسانيم شهروندان و خانوادهها اطلاع به
نام "سيگارت" و است بيخطر كه ترقههائي تركانيدن موارد
به سال آخر چهارشنبه مراسم و آتشبازي و مجازند دارند
:افزود سپس صالحي ذاكر.است آزاد نشود كسي مزاحم كه شرطي
و است شده ساخته صنايع سازمان توسط ترقهها قبيل اين
شاد نوجوانان و جوانان تا ميگيرد قرار مردم اختيار در
.كنند شادي آن وسيله به و باشند
نمايند شادي و كنند روشن آتش ميتوانند بچهها و جوانان
شاكي و نكرده مزاحمت ايجاد ديگران براي كه شرطي به
.باشند نداشته
تهران فرمانداري انتظامي و سياسي معاون صالحي ذاكر
خطر با و بيخطر ترقه از استفادهكنندگان اگر:افزود
ديگران براي آنان آتشافروزي يا و باشند داشته شاكي
قضائي مراجع به عمل اين مسببين "حتما كند ايجاد مزاحمت
.ميگيرند قرار تعقيب تحت و ميشوند فرستاده
فروشندگان كليه انتظامي نيروي كه كرد تصريح آنگاه وي
دستگاه به را مجاز غير ترقههاي و غيرمجاز محترقه مواد
.ميكند معرفي قضائي
اين در نيز سوري چهارشنبه انتظامي كميته رئيس عليخاني
خانوادهها و مردم كردن روشن آتش با ما:گفت مصاحبه
اينكه براي و مخالفيم آن خطرات با ما بلكه نيستيم مخالف
همه بايد باشيم داشته خوبي سال آخر چهارشنبه آخرين
.دهند ياري را ما و كنند همكاري
تهران در قزويني كلاهبردار دو دستگيري
از استفاده با پيش چندي كه كلاهبردار دو :حوادث گروه
به اقدام قزوين در كالا نشاط شركت نام با و جعلي مدارك
.شدند دستگير تهران در بودند كرده كلاهبرداري
روابط از نقل به قزوين از همشهري خبرنگار گزارش به
نقشههاي كردن عملي براي افراد اين انتظامي نيروي عمومي
نامهاي با و جعلي شناسنامههاي از استفاده با خود
و كردند كالا نشاط نام به شركتي تاسيس به اقدام ساختگي
را خود هدف و اجاره خود كارهاي انجام براي نيز را محلي
كار جوياي افراد جذب صادرات و واردات امر بر علاوه
دولتي ادارات و سازمانها شركتها ، به معرفي بهمنظور
از كلاهبردار دو اين است حاكي گزارش اين.كردند اعلام
نقد وجه ريال هزار مبلغ 155 كار جوياي افراد از يك هر
دريافت كارت و شناسنامه همچنين و تعاوني شركت بابت
.كردهاند
كامپيوتر ، مانند اداري وسائل خريد براي همچنين افراد اين
به اقدام تغذيه براي و صوتي وسايل اتومبيل ، وسايل ميز ،
خود 60 مستخدمين براي حتي و كرده بيمحل چكهاي صدور
از قبل و تهيه قزوين فروشگاه يك از لباس ريال ميليون
شركت اثاثيه و اسباب جمعآوري با خود چكهاي موعد رسيدن
.شدند متواري محل از
تردد حال در تهران در اتومبيل شماره جعل با كلاهبرداران
دروغ به اينكه از پس و توقيف ماموران سوي از كه بودند
سقم يا صحت مورد در تحقيقات كردند معرفي سرهنگ را خود
.شد آغاز گفتههايشان
را آنها و پيبرده آنها هويت به تحقيقات از پس ماموران
.كردند قزوين آگاهي راهي
تهران پليس خيابان در زن يك قتل
افراد يا فرد چاقوي ضربات با سالهاي زن 47 :حوادث گروه
.رسيد قتل به پليس خيابان در ناشناسي
داشت نام سوادكوهي سعيده كه زني قتل خبر كلانتري 106 از
از پس جنايي كشيك قاضي شد ، داده اطلاع كشيك قاضي به
تحقيقات و بررسي طي و رفت جنايت محل به بلافاصله اطلاع ،
تحقيقات و معاينه براي را جنازه انتقال دستور ابتدايي
اداره دفتر ماموران.كرد صادر قانوني پزشكي به بعدي
اين عاملين يا عامل شناسايي براي را خود تحقيقات آگاهي
.كردهاند شروع جنايت
برد مرگ كام به را مردي كوه رانش
موجب دهلران شهرستان در كوه ريزش و رانش :حوادث گروه
زرينآباد بخش توابع از "زرآب" روستاي اهالي از يكي مرگ
.شد شهرستان اين
اهالي تلاش وجود با داد رخ سهشنبه روز كه حادثه اين در
زير از آمدن بيرون از قبل ساله موسوي 50 علياكبر روستا
.سپرد جان سنگ و خاك آوار
قاتل دو براي قصاص حكم
حكم ستارخان پل زير در دستجمعي نزاع قرباني قاتل *
گرفت قصاص
جاه افشين شهروز - جمعي دسته نزاع مقتول
رئيس اسماعيلي قاضي سوي از قصاص حكم دو :حوادث گروه
گزارش به شد صادر جوان يك و زن يك براي شعبه 1602
ضربات با را شوهرش كه زني اول حكم موجب به خبرنگارما
.ميشود قصاص بود رسانده قتل به گوشتكوب
در دستهجمعي نزاعي در كه جوان يك قاتل دوم حكم موجب به
باخته جان حادثه اين در و كرده ميانجيگري ستارخان زيرپل
.ميشود قصاص بود ،
ميرزايي محمد نام به همسرش سال 74 در كه زني قصاص حكم
واقع منزلي در گوشتكوب ضربه با نزاعي درپي را ساله 38
در زن اين ميشود اجرا درآورد ، پاي از كاج خيابان در
گرفته طلاق پيش يكماه همسرش از داشت اظهار خود اعترافات
او و آمده منزلش به مجدد رجوع براي شوهرش و بود
داده قرار اذيت و آزار مورد حبس روز با 4 را وفرزندانش
همسرم حادثه روز در:گفت خود از دفاع در همچنين وياست
و رفت دخترم طرف به چاقويي با بود عصباني كه حالي در
چنين به دست دخترم نجات براي فقط من و فشرد را گلويش
و اعترافات شنيدن از پس جنايي دادگاه قاضي.زدم كاري
حكم وي دلائل كافينبودن به توجه با و متهم دفاعيات
.كرد صادر را نفس قصاص
در دارد نام محمدي ملك رحمان كه قاتل دوم قصاص حكم در
به دستهجمعي نزاع يك در جاري سال آبانماه تاريخ 15
داشت ميانجيگري قصد كه جوان يك به نفر و 4 برادرش همراه
پاي از را او و شدند ور حمله افشينجاه شهروز نام به
.درآوردند
كه حالي در دوستانش از تن چند اتفاق به جاه افشين شهروز
ستارخان خيابان در گشت حال در پرايدي خودروي بر سوار
به دوستانش و او شد ستارخان پل زير در نزاع متوجه بود
ناگهان كه رفت آنان طرف به ميانجيگري و دعوا خاتمه قصد
در قاتل.درآمد پاي از ملكمحمدي رحمان چاقوي ضربه با
درگير نفر با 4 تنها برادرم و من:گفت چنين خود از دفاع
را برادرم و من و آمدند ديگر نفر شدم 6 متوجه كه شديم
و رفتم مغازه طرف به آنان ترساندن براي من زدند كتك
با آنان شدن پراكنده براي و برداشتم مغازه از را چاقو
فهميدم "بعدا كه زدم بودند برم دورو كه افرادي به چاقو
به توجه با جنايي دادگاه قاضياست خورده شهروز به چاقو
براي و اول رديف متهم براي نفس قصاص حكم متهم اعترافات
نزاع در شركت خاطر به قاتل برادر محمدي ملك رحيم
از بدل نقدي جزاي ريال ميليون قتل 5 به منجر دستهجمعي
.كرد صادر حبس
و آجر تلويزيون ، كارتنهاي در كلاهبردار
بود كرده جاسازي كاغذ
مواد تلويزيون حاوي كارتنهاي در كه فردي :حوادث گروه
بود فروخته تلويزيون بهعنوان و كرده جاسازي ديگري
.شد قضايي مقامات تحويل و دستگير
حجرهاش در وقتي بود تهران بازار تاجر كه خريدار
و نديد تلويزيوني تعجب كمال با كرد باز را كارتنها
است شده جاسازي كاغذ و آجر كارتنها در كه كرد مشاهده
نيروي و كرد اعلام انتظامي نيروي به را مراتب او
دائره به و دستگير را جاعل پليسي عمليات يك با انتظامي
كه كلاهبردار و دزد اين.كرد منتقل آگاهي اداره 14 ،
تاجر تا بود رفته خرداد خيابان 15 به دارد نام منوچهر
بفروشد او به را تلويزيونها ظاهر به و بفريبد را ديگري
.شد دستگير و شناخته كلانتري 109 ماموران بهوسيله كه
نامبرده به كه بودند سارق اين دنبال به ماموران
قرار با كلاهبردار اين اكنون.كردند دستگيرش و برخوردند
تحقيق سرگرم شعبه 14 كارآگاهان و است زنداني تحقيق قاضي
.دارد ادامه تحقيقات و هستند او از
كارمند عنوان با كه فردي دستگيري
ميكرد اخاذي شهروندان از شهرداري
از تهران شهرداري كارمند عنوان تحت كه فردي :حوادث گروه
ما خبرنگار گزارش به.شد دستگير ميكرد ، اخاذي شهروندان
پلمپ مامور عنوان به خود معرفي با كه ق-م نام با شخصي
وعده با و كرده مراجعه مسكوني و تجاري املاك مالكين به
با ميكرد ، دريافت آنها از مبالغي ايشان مشكلات حل
كل اداره تهران ، شهرداري حراست كل اداره مشترك همكاري
تجسس دايره و تهران شهرداري اجراييات و انتظامي
.شد دستگير تهرانبزرگ انتظامي ناحيه و 132 حوزههاي 112
درخواست مسكوني و تجاري املاك ازمالكين تهران شهرداري
از خود ملك با ارتباط در اقدامي هرگونه از قبل است كرده
به عوارض هرگونه و نموده استعلام مربوطه منطقه شهرداري
اعلام رسمي حسابهاي شماره به "صرفا را تهران شهرداري
.كنند پرداخت تهران شهرداري بيستگانه سويمناطق از شده
بگويد راست نظري سردار اگر
كوي به حمله پرونده متهمان كه بيشماري ادعاهاي ميان در
.داشت ويژه توجه ميتوان نكته يك به ميكنند دانشگاه
نداده را كوي به حمله فرمان كه ميكند ادعا نظري سردار
را دار طناب حاضرم ميگويد كه ميرود پيش آنجا تا و است
.نميپذيرم را كوي به حمله فرمان صدور اتهام اما ببوسم
گفتههاي در نقيضها و ضد و اتهامي موارد ساير از جداي
ادعاي نگارنده اعتقاد به نظري سردار جمله از و متهمان
انتظامي نيروي.است تامل قابل ناجا فرمانده اين شده ياد
است بعيد و بوده آشنا مواردي چنين با نيز اين از پيش
.نفهمد نظري سردار ميفهمد يوسفآباد كلانتري را آنچه
بر مبني داشته اشارهاي جايي در متهم همين ديگر سوي از
در بوده قرار كه تحركاتي جريان در قبل از كه اين
.است بوده شود انجام دانشگاه
از آمده تنگ به نظري سردار كه است آن پازل اين سوم بخش
ماجرا اين شخصي لباس مهاجمان من ميگويد محاكمه جريان
از قبل و نيست مشكل "اساسا آنها شناختن و ميشناسم را
افراد همين ميشد كشيده آشوب به كه اجتماعاتي در هم اين
صورت آنها عليه اقدامي و ميشدند معرفي و ميشدند ديده
.نميگرفت
نظري سردار حادثه شب در كه است آن تصوير اين چهارم قطعه
كسي اما خواندهاند فرا ماجرا به مسئول عنوان به را
.شدند وحاضر بود فرانخوانده را لباسشخصيها
ميرسد نظر به.ميشود روشن كمي تصوير قطعه چهار اين با
.شود خارج بگويد بايد آنچه چارچوب از نميخواهد نظري
.كند حركت جهت اين در كه است دادگاه وظيفه بنابراين
ديگر جنبي اطلاعات و نظري ادعاهاي ماحصل گزارهها اين
:است
سياسي توسعه مدافعان از زهرچشمي بوده قرار "احتمالا -1
.شود گرفته دانشجويان شايد و
عملياتي نيروهاي "احيانا و فرماندهان كه اين براي -2
واردشدن مثل) غيرقانوني كار يك به نسبت انتظامي نيروي
را آنها قبل از ندهند ، نشان منفي واكنش (دانشگاه كوي به
.است شكلگيري حال در كه ميدهند قرار توطئهاي جريان در
شوراي تحقيق هيات تحقيقات به بنا و واقع در البته كه)
(است نداشته صحت چيزي چنين اطلاعات وزارت و ملي امنيت
كه آنها سلام ، تعطيلي به دانشجويان اعتراض با همزمان -3
كرده طرح (سياسي مقصد هر با) را گرفتن زهرچشم برنامه
.ميشوند حاضر محل در سرعت به بودند هم آماده و بودند
مهاجمان بر تسلط بر علاوه جريانات و افراد اين -4
در (ميشدند محسوب آنها خود نيروهاي از كه) لباسشخصي
صاحب و شده شناخته "احيانا هم انتظامي نيروي افراد ميان
نيروها براي آنها دستور كه بهشكلي بودهاند ، نفوذ
.است ميشده تلقي رسمي دستورات
نظري سردار كه احتمال اين كه است آن نتيجه -5
وجود نباشد دانشگاه كوي به حمله براي اصلي دستوردهنده
مي نظر به.است تامل قابل وي ادعاي از بخش اين و دارد
(دادگاه رئيس و دادستان مدافع وكيل) دادگاه همت رسد
سرعت به كه باشد مفقودهاي حلقه آن يافتن متوجه بايد
داشته نفوذي آنچناناست كرده صحنه وارد را خود نيروهاي
قانوني پوشش براي) انتظامي نيروي عوامل برخي كه است
كرده حمله به وادار را (شخصي لباس افراد كار به دادن
كوي مسئولان سياسي ، مسئولان دست از را اوضاع كنترل است ،
و است كرده خارج انتظامي نيروي آرامشطلب فرماندهان و
.است نشسته دادگاه نظاره به گوشهاي در اكنون "نهايتا
صادركننده يافتن بر دانشگاه و دانشجويان وكيل تاكيد
فيالواقع و است تحسين قابل جهت اين از حمله دستور اصلي
.ماجراست اصل اين
اسلامي حميدرضا
|