چين در بهاري جشنهاي
يونان به خشايارشا لشكركشي
ايران معاصر تاريخ
چين در بهاري جشنهاي
ايرواني احمدرضا :تاليف و ترجمه
چيز هر از بيش آنچه فرهنگها ، گفتگوي از بحث در :درآمد
در تفاهمآميز و آشتيجويانه فضايي وجود مييابد ، اهميت
است ، لازم چه اگر ميان اين در.كاراست و سازنده گفتگوي يك
فرهنگي شرايط از شايسته نقد و آگاهي با ايرانيان ما
چشماندازي از را خود و درآييم ، فضا اين به جهان و خويش
فرهنگي گفتگوي و شناخت كه ميرسد نظر به بنگريم ، جهاني
اجتماعي تاريخي ، پيشينه نظر از كه كشورهايي و ايران ميان
بيشتري اهميت بوده ، همسان "تقريبا آن با فرهنگي و
.مييابد
بنيانهاي دليل به -عربي كشورهاي و ما گفتگوي روست اين از
كشورهاي ديگر و چين هند ، و -مشترك فرهنگي و تاريخي
تاريخي و فرهنگي يكسان زمينههاي يافتن بيگمان.آسيايي
چالشهاي با را ما كدام ، هر خاص شرايط فهم در كوشش و
آنها ، از گذر كه كرده روبرو فرهنگي و اجتماعي مشترك
.پويا است گفتگويي نيازمند
در كه است نوشتارهايي دنباله ميآيد ، پي از كه مطلبي
درآينده و داشته اين از پيش آسيايي فرهنگهاي شناخت پهنه
جشنهاي به نگاهي با زير مطلب.پرداخت خواهيم آنها به نيز
برگزاري براي چينيها آمادهشدن چگونگي و چين در بهاري
ويژه جشنهاي با جشنها و آئينها اين تطبيق آنگاه و آنها
خوانندگان فراخوان ضمن.است شده نگاشته ايران ، در نو سال
بومي رسوم و آداب و جشنها درباره مطالبي نگارش در گرامي
به را گرامي خوانندگان شما توجه جهان ، نقاط ديگر و ايران
.ميكنيم جلب جستار اين
جشن فانوس ، جشن بهاري ، جشن شامل چين سنتي جشنهاي
پاييز ميانه جشن هفتم ، شب جشن اژدها ، قايق جشن روشنايي ،
.است غيره و نهم عيد دو جشن ،(ماست مهرگان شبيه عيدي كه)
همه از فانوس وجشن (بهاره عيد يا) بهاره جشن آنها بين از
سنتي رسوم طبق بر بهاره جشن.ميگردد برگزار باشكوهتر
جشن بزرگترين و است كشاورزي سال از روز اولين چين مردم
زيادي روايات آن دلايل و جشن اين برگزاري دربارهسنتي
باستان زمان در كه شده گفته نمونه بهعنوان.است شده نقل
سال روز اولين در و ساله همه (nian) نيين نام به ديوي
وي گريزاندن براي.ميشد ظاهر مردم اذيت و آزار براي
از كه مينهادند آتش در را بامبو چوب از قسمتي مردم
نيين.ميشد ايجاد باروت انفجار شبيه صداهايي آن سوختن
فرار پابه ميديد كه را آتش سرخي و شده ايجاد صداي
ظاهر مردم بين در نمييافت جرات بعد سال تا و ميگذاشت
خودمان چهارشنبهسوري مراسم در را جشن اين همانندشود
سرما ديو با ستيز از نمادي افروختن آتش كه مييابيم نيز
هر در امنيت و صلح خاطر به بهاري جشن در پس.است سياهي و
.ميشد برگزار بامبو چوب زدن آتش خانهاي
بيدار و است خانواده افراد گردهمايي زمان جشن ، اين
خانه مراسم آن از قبل.رساندن صبح به را عيد شب و ماندن
مضامين با لوحههايي و است رسيده پايان به هم تكاني
.ميشود آويخته خانه گاه در برطرفين سعادت و خوشبختي
زمانهاي در كه است شده گفته خوشبختي لوحههاي اين درمورد
shen-)هايشنني نام به برادر دو زيبا كوههاي دل در قديم
زندگي بودند شجاع و كوشا بسيار كه (yu-lei)يولي و (nai
بودند داده پرورش هلو درختان از انبوهي آنها.ميكردند
شرارتهاي با مردم كمك به و آنها از استفاده با تا
موجودات به درگذشت ، از بعد دو اين.كنند مبارزه اهريمنان
آسمان طرف واز شده تبديل افسانهاي - آسماني فناناپذير
.يافتند ماموريت شيطاني شرير روح به زدن ضربه براي
از شده ساخته لوحههاي روي بر افسانه ، اين به اعتقاد با
اينكه يا و مينگاشتند را برادر دو اين نام هلو چوب
بر را آنها عيد ، شب در و ميكردند حك آن بر را رخسارشان
كه بودند اميدوار و ميآويختند منازل ورودي درب طرف دو
از بيش.باشد قرينشان سال مدت تمام در صلح و خوشبختي
برگزاري غربي ، جو امپراتوري زمان در پيش سال هزار چهار
جاري چين در اكنون هم كه آنچه با نو سال جشن تبريك مراسم
(م تا 220 م.ق 206) هن دوره در است ، بوده يكي است
تيگوو) كرد ابداع را (taiguo) تيگوو تقويم سيماچين
.(است چين بر دي-وو امپراتوري حكمراني از دورهاي نام
تقويم روز اولين با نو سال روز اولين تقويم اين طبق
خود لباس بهترين مردم جشن اين در.بود شده برابر كشاورزي
گردهم سال تحويل موقع خانواده افراد همه و پوشيده را
در.ميكنند برگزار را ديدار تجديد جشن هم با و ميآيند
بالين بر سر كسي ميشود ناميده عيد شب كه سال شب آخرين
.نميگذارد
خاطر به اين و ميكنند لحظهشماري سپيده دميدن براي همه
به نسبت چينيها كه است توجهي شايان واحترام گراميداشت
معروف و مخصوص غذاي ساعت 12 ، شب ، راس درميانه.دارند زمان
مفهوم از شده برگرفته غذا اين نام كه ميشود ميل حياوزه
سحرگاه از پس.است كهنه سال با جديد سال شدن جانشين
دوستان و اقوام از بازديدها و ديد و نو سال تبريك مراسم
اهميت چينيها نظر از بهاره جشن.ميشود آغاز
در.ميشود استقبال آن از گرمي به و دارد فوقالعادهاي
افراد با برخورد هنگام در كه جملهاي اولين بهاري جشن طي
ساختن مهيا.است "مبارك نو سال" جمله است جاري زبانها بر
آرد بيشتر كه) نو سال آشهاي مختلف انواع و نو سال كيك
و خوشبختي نشانه (ميرود كار به آن پختن در برنج
كمال با بهار آغاز بااست خانه آن اهل حتمي سعادتمندي
:بگويند دارند دوست مردم زيباييهايش ،
فصل در نيك آغازي به خوشبختي و موفقيت از پر سال يك"
"دارد بستگي بهار
فانوس جشن
تا و شده شروع عيد شب از نو سال جشنهاي قديم ، چين در
اين در و مييافت ادامه (سال روز پانزدهمين) فانوس جشن
است شده گفته جشن اين مورد در.ميرسيد خود بهاوج روز
وجود قصري هن سلسله زمان در دي-وو امپراتور زمان در كه
نام به مهربان و باهوش زيبا ، دختري آن داخل كه داست
بنابراين.بود زنداني سال طول در (yuan-xiao) يوانشياو
توانست بود طريقي هر به اوبود شده غمگين و دلتنگ بسيار
داد ترتيبي وزير.آورد دست به را وزرا از يكي موافق نظر
.نمايد ملاقات را خانوادهاش دوباره بتواند دختر اين تا
به آسمانها خداي كه داد خبر امپراتور به ترتيب بدين
شهر سال روز شانزدهمين در كه است داده دستور آتش خداي
مقابله راه تنها.بزند آتش را (چين قديم پايتخت) ان چانگ
ميبرد ، لذت شهر يك سوختن منظره ديدن از كه آتش خداي با
از شده ايجاد صداي تا بزنيد آتش را بامبو چوب كه است اين
فانوسهاي شهر سرتاسر در و شود پخش جا همه در آن سوختن
و نديمهها و حرم اهل تمامي با و كنيد روشن رنگ قرمز
.برويد شهر داخل به تماشا براي تابعين و پيشخدمتها
وسيله به كه است غذاهايي عاشق آتش خداي آن ، بر علاوه
اگر.ميشود پخته شماست قصر در كه پيشخدمتي شياو ، يوان
آسمانها خداي به را غذاها كنيم امر شياو يوان به ما
در ان چانگ شهر و شد خواهد خشنود "مطمئنا او كند پيشكش
حدي تا اما كرد موافقت دي -وو امپراتور.ماند خواهد امان
وزير پيشنهادي طرح داد دستور بود ، شده مضطرب او.نگران
.درآيد اجرا مرحله به
شهر جاي درجاي نو ، سال روز پانزدهمين شب در بنابراين
شعله نور از وشهر ميشد شنيده ترقه انفجار صداي چانگان
از شياو يوان بين آن در.ميدرخشيد آويزان فانوسهاي
بعد سال.كرد ديدار تجديد خانوادهاش با و جست بهره فرصت
شهر تمام در فانوسها شب همان در كه داد دستور امپراتور
آماده شياو يوان بوسيله كه گوارايي غذاهاي و شده آويخته
و شود پيشكش آسمانها خداي حضور به قربانگاه در بود شده
به سال روز پانزدهمين و ميشد تكرار مراسم اين ساله هر
به همچنين جشن اين زمان درآن.شد نامگذاري فانوس جشن نام
هن سلسله زمان در.ميشد ناميده نيز شياو يوان جشن نام
برگزار سهشب مدت به شانزدهم روز تا چهاردهم روز از
شب پنج به (قرن 1310م) سونگ سلسله زمان در و ميشد
از مينگ و (مغول) يوان سلسلههاي زمان در.يافت افزايش
اين چينگ سلسله زمان در ولي شد كاسته مراسم اين رونق شدت
.ميشد برپا باشكوهي بهطرز پكن در بويژه بار ديگر مراسم
در شهرها ، داخل در جشن اين برگزاري هنگام به اكنون هم
مختلف انواع ميتوان هم هنوز فروشگاهها و پاركها
شكل به فانوسهايي.كرد مشاهده را شده آويخته فانوسهاي
و خزندگان پرندگان ، اسب ، گياه ، و گل مختلف ، حيوانات قصر ،
نمايشگاههاي نيز اوقات گاهي.ميشود ساخته غيره
روشن بر علاوه روز اين در.ميشود برپا زيبا فانوسهاي
خوردن.ميگردد مهيا نيز مخصوص شيريني نوعي فانوس ساختن
(است كامل ماه هلال شبيه كه) شكل دايرهاي شيريني نوع اين
مراسم فانوس درجشن.است خوشبختي و آمدن گردهم نشانه
.ميشود برپا اژدها فانوس رقص و شير رقص مانند نيز ديگري
جشن طي در جديد سال انگيز فرح گويي تبريك از بعد چينيان
آغاز اشتياق اميدو از سرشار قلبي با را نو سال بهاري ،
.ميكنند
يونان به خشايارشا لشكركشي
پرفسور :نويسنده /يونان خشايارشابه لشكركشي :كتاب نام
تاريخ /كارنك :ناشر /بهاري خشايار :مترجم /نت هيگ جان
.تومان 3000:بها /آذر 1378 :چاپ
فارسي به كتاب چندين تاكنون باستان ايران تاريخ درباره
روسي ، انگليسي ، ايرانشناسان و پژوهشگران از يا و نگاشته
اين در.است شده برگردانده فارسي به فرانسوي و آلماني
ايران ،(دياكونف) ماد تاريخ:كتابهاي از ميتوان ميان
زمان در ايران ،(پييربريان)هخامنشيان ،(ويسهوفر)باستان
،(كالج مالكوم) اشكانيان ،(سن كريستين آرتور) ساسانيان
.برد نام...و (امستد) هخامنشي شاهنشاهي تاريخ
جنگهاي تاريخ درباره پژوهشي منابع از يكي كه حاضر كتاب
پرفسور بدست خشايارشاست ، زمان در يونانيان و ايرانيان
مطالعات استاد و پژوهشگر و يونانشناس "نت هيگ جان"
سالها هيگ جان.است شده نوشته آكسفورد دانشگاه در ايراني
موضوع تدريس به آكسفورد دانشگاه "فورد هرت" كالج در
بنيان بر او بود ، پرداخته "يونان خشايارشابه لشكركشي"
هرودوت ، چون تاريخنگاراني از بازمانده تاريخي متنهاي
يونان ، به لشكركشي در ايران سپاهيان شمار كه ميكند ثابت
توسط كه گزافي آمارهاي و بوده نفر هزار هشتاد حداكثر
رو اين از.است ترديد قابل همه شده ، بازگو هرودوت راويان
،"مونرو" چون تاريخنگاراني روياروي را خود نويسنده
ديگر ويژگيهاي از.ميدهد قرار ديگران و "ولز" ،"ماكان"
و فرهنگ درباره اعتنا قابل منابع حد در را آن كه كتاب
رياضيوار و علمي روشمندي ميبرد ، بالا ايران تاريخ
يادگارهاي و متنها لابلاي از آن پژوهشگر و نويسنده
بايد و ميتواند كه امرياست دوران آن هنري و نوشتاري
و فرهنگ پهنه در ديگري مشابه كارهاي انجام در ما كشور در
كه مترجم روان ترجمه بر افزون.افتد موءثر زمين ايران ادب
زيبا نگارهاي به كتاب جلد سپاس ، و ارج خور در است كوششي
.است شده آراسته باستان ايران يادمانهاي از
ايران معاصر تاريخ
از كاري "ايران معاصر تاريخ" تخصصي مجله يازدهم شماره
به گذشته سال پاييز در ايران ، معاصر تاريخ مطالعات موءسسه
با كه مجله اين.بود درآمده نشريات و كتاب بازار
و تحليلها تاريخي ، اسناد از وزين و پربار پشتوانهاي
به داخلي پژوهشگران و تاريخنگاران از گروهي ديدگاههاي
ترجمهها ، نوشتهها ، با را ما شماره اين در ميرسد ، چاپ
نهضت پيشينه) شهبازي عبدالله از گزارشهايي و مقالات
،(بيستم سده اوايل و نوزدهم سده در اسلامي نوزايي
بر مدخلي توسعه ، حال در صنعت:تاريخ) نوذري حسينعلي
با آشنايي) فراستي رضا ،(آينده حال ، گذشته ، :تاريخ فلسفه
دولتهاي) شريفيان داود ،(قاجاريه دوره رقمهاي و فرمانها
با گفتوگو بر نقدي)سميعي احمد ،(مشروطه از پس ايران
.ميسازد آشنا...و (مهران مجيد
|