...سياست خالي قطار
ايران ادبيات در جديد نقد
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير حضور با
كويت در ايران معاصر هنرهاي نمايشگاه
يافت گشايش
...سياست خالي قطار
به دانشور سيمين رمانهاي در سياست جايگاه بر نگاهي
نويسنده تولد سالروز نهمين و هفتاد بهانه
از جالبتر را موضوعي هيچ دانشور ، سيمين تولد سالروز در
.نيافتم او آثار در سياست جايگاه بررسي
همه روزها اين و است داغي بحث سياست ، كه خاطر اين به نه
خيره فاضله مدينه آن به چشمها و ميرود سو آن به قلمها
جايگاه بر نگاهي با كه خاطر اين به بلكه است ، مانده
"اولا كه بياوريم ياد به دانشور ، سيمين درآثار سياست
كار خود ادبيات ، حوزه به سياست كردن وارد و سياسينويسي
برده ادبيات ، بياموزيم اينكه "ثانيا و است دشواري و ظريف
خدمت در سياست و است برعكس معادله اين بلكه نيست سياست
.است ادبيات
ميشود معلوم زود خيلي هم هنري آثار سنجش در چند هر...
ادبيات آنكه جاي به كه است كسي دست در برنده برگ هميشه
بارگاه به را درباريان بكشاند ، آن و اين دربار به را
.ميبرد ادبيات
رماننويس يك عنوان به كه است نويسندهاي "دانشور سيمين"
.دارد شهرت داستانپرداز و
آن مقتضاي به ميگويد سخن "سياست" از او اگر بنابراين
رمان ، ":ميخوانيم رمان تعريف در.مينويسد رمان كه است
واقعيت به نزديك تقليدي براساس كه است طولاني داستاني
نحوي به و باشد شده نوشته بشري حالات و عادات و ازآدمي
(1)"كند منعكس خود در را جامعه شالوده نحوها ، از
"مثلا و ميشود وارد سياست مقوله به دانشور سيمين اگر پس
در انگليسيها نفوذ بر را داستان مبناي "سووشون" در
ماجرا آن به شكلي به را قهرمانانش و ميگذارد فارس منطقه
-سياسي جريانهاي "سرگرداني جزيره" در يا ;ميكند مربوط
كه است هدف اين با همگي ميكند مرور را ايران روشنفكري
تصوير زيستهاند آن در كه اجتماعي با همراه را قهرمانانش
.باشد داشته سياست از مطلق برشي آنكه نه كند
سياسي ديدگاههاي نميشود هم گفتار اين در خاطر همين به
ديگر عناصر و اجزا كنار در را "سياست" كه نويسندهاي
كار به (ضروري عنصري عنوان به البته و) داستانياش
.كرد تحليل ميبرد ،
آنكه دليل به را "تولستوي" بخواهيم كه است اين مثل درست
سخن ناپلئون برابر در روسها جنگ از "صلح و جنگ" در
كنيم مربوط سياسي جرياني به و بكشيم نقد رشته به ميگويد
رمان از بخشي در آنكه دليل به را "ويكتورهوگو" يا
زاويه از ميپردازد پاريس دانشجويان شورش به "بينوايان"
!كنيم بررسي سياست
خودش كه نويسندهاي درباره ندارد قصد مقاله اين نتيجه در
"احتمالا كه آنچه و است سياستگذرا":است معتقد نيز
داشته جانبه يك و منصفانه غير تحليلي "است هنر ميماند
در سياست جايگاه" يعني موضوعي چنين چرا باز اما.باشد
؟"دانشور سيمين آثار
است معتقد اينكه با دانشور ، سيمين كه جاست اين مساله
اين به زندگيش ، مراحل تمام در اينكه با و "گذراست سياست"
از بسياري با خودش قول به كه طوري است بوده پايبند عقيده
...(2)نشده آنها حزب عضو اما بوده آشنا جلال سياسي دوستان
با ندرت به انقلاب از پس سالهاي در سيمين ، اينكه با و
ناپيداترين روشنفكران بين از و است كرده گفتوگو نشريات
اما...است برده سر به مخصوص انزوايي در و بوده آنها
ضبط به فقط كه صاحبنظر نويسندهاي عنوان به او حضور
عقيدهاي سياست ، درباره بلكه نكرده اكتفا سياسي وقايع
.است محسوس بسيار ايران ادبيات در دارد مستقل
آمده دست به دليل اين به تنها هم سياسي مستقل ديدگاه اين
ساز شهرت سرگرمكننده ، جنبه دنبال به هرگز سيمين كه است
را نوع آن از سياستي واقع در و نبوده سياست پرهياهوي و
ميدهد ، (3)"سياست خالي قطار" لقب آن به "سهراب" كه
سياست به را سيمين كه آنچه بلكه.است نبوده خواستار
.است "انساني جنبههاي" ;ميكند مربوط
.اخلاقگراست نويسندهاي سيمين ، كه نيست تكرار به نياز
در خودش يا آن و اين زبان از كه گفتارهايي در چه او
آيا":نوع اين از گفتارهايي ;ميكند نقل كتابهايش
و شود برچيده زمين ساحت از دروغ كه ميرسد فرا روزگاري
"كردارها و پندارها با شوند نيك همه گفتارها
"اكثرا كه شخصيتهايي ;داستانياش شخصيتهاي در چه و
از مدام ;هستند عدالت دنبال به و دارند انقلابي جاذبهاي
اخلاقي اهداف و اخلاقي جنبههاي بر و ميگويد اخلاقسخن
.ميكند تاكيد مبارزهها
از اينكه با كه است اخلاقگرايي يوسف ;"سووشون" در "مثلا
آنقدر و ميزند سينه به را رعيت سنگ اما اغنياست طبقه
.ميشود كشته راه اين در تا ميدهد ادامه مبارزهاش به
دليل به كدام هر مراد و سليم ،"سرگرداني جزيره" در يا
سياست در را مذهب سليم ، .ميروند سياست سراغ به اخلاقي
شده سركوب روشنفكر از نمادي "احتمالا كه -مراد و ميجويد
محرومان داد كه ميكند انتخاب را سياست خاطر اين به -است
طبقه" ،"ابله طبقه" آن از خودش قول به و بستاند را
.بيايد بيرون "كننده مصرف بورژواي
او كه است نويسنده تاكيد مورد موارد از يكي ،"اخلاق" پس
سوق سياست سوي به مراد و سليم و يوسف دنبال به هم را
.ميدهد
واقعي حوادث از آثارش در آنكه عين در سيمين ، ديگر طرف از
همانطور و است رمانتيك نويسندهاي ميگيرد ، بهره جامعه
به كه است وقتي هنري ، هر تكامل":ميگويد صراحت به كه
جهان ديدن شاعرانه اين به جديت با ،"شود نزديك شعر
.است پايبند
و طبيعت عناصر كوچكترين در او آثار در كه نگاه نوع همين
تا آب چكههاي چكه از ميشود ريز شخصيتها حالات
را نويسنده باز كه است زمينهاي...نگاه و پلك حركتهاي
ولعن محرومان براي دلسوزي چون مسائلي حيطه به
به را سياست پاي آن دنبال به و ميكشاند استثماركنندگان
.ميآورد ميدان
آثار سياسي زمينههاي درباره كه نكتههايي از ديگر يكي
.اوست بحثهاي فرهنگي مبناي ;ميخورد چشم به دانشور سيمين
و دارد را رعيت غصه كه است روشنفكري يوسف ، "سووشون" در
تنها "ظاهرا و تنهاست او ;دارد را جامعه غصه عبارتي به
مبارزهاي از نشان او تكروي همين.است مردم نگران كه اوست
.نميگنجد سياسي بازيهاي در كه مبارزهاي دارد ، انفرادي
و سياوش سوگ درباره سنتي مراسم يك با كه هم يوسف مرگ
كه است مساله اين به كنايه باز ميشود همراه گيسوبران
خورده پيوند سرزمين اين ريشههاي و تاريخ با يوسف مبارزه
.است
خاطر به كه است روشنفكري "سرگرداني جزيره" در هم "سليم"
.ميكند فكر مردم توده به بيشتر مذهبياش زمينههاي پس
و سليم مدام قراردارد ، انتخاب يك آستانه در چون هستي ،
اين به نهايت در و ميكند مقايسه يكديگر با را مراد
تعلق دليل به چون است ، موجهتر سليم ، كه ميرسد نتيجه
و نيست آسيبپذير مراد مثل ;مردم توده و ريشهها به خاطر
.مينمايد قويتر
و بومي علاقه يك سياسي ، بحثهاي اين همه در بنابراين ،
اين گرفت ميشود كه كلي نتيجه.ميخورد چشم به منطقهاي
خاطر به يكي ;ميزند حرفي ازسياست هم اگر سيمين ، كه است
-ديگري و است زيسته آن در كه بوده اجتماعي شرايط
بالاخره و احساسي اخلاقي ، تعهد از -شد اشاره كه همانطور
.است شده ناشي او بومي گرايش
سووشون ، چشمگير موفقيت از پس سالها دانشور ، سيمين اما
واقع ، در كتاب اين كه ميكند منتشر را سرگرداني جزيره
به نسبت او كلي ديدگاه يا او سياسي ديدگاه كننده كامل
.است سياست
به آن طريق از و است "نفس حديث" يك بيشتر كه كتاب اين
را كار ;يافت دست نويسنده فكري محيط به ميتوان راحتي
نسبت ويژهاي نگاه سيمين كه ميكند ثابت و ميكند يكسويه
.دارد سياست به
سيمين" نام به استادي چشمان در ميشود را ، ويژه نگاه اين
دارد فعالي حضور روشنفكري محافل اكثر در كه ديد "دانشور
در اما است ريشهدار روز سياسي جريانهاي با او پيوند و
!نميشود سياست تبداغ دچار خودش نهايت
تصوير خواننده دهد اجازه آنكه از پيش سيمين ، همه ، اين با
بيان طريق از بياورد ، ذهن در او از را محافظهكار يك
از فراتر سياست به او نگاه واقع در كه ميدهد نشان طنزش
استاد اين.است برتر و بالا موضع از نگاهي و حرفها اين
عمل فيلسوف يك مثل درست سرگرداني جزيره در دانشگاه ،
ارج سياسي گروههاي متعهدانه تلاشهاي به اوميكند
زندانيان خانواده به حتي كه ميرود پيش آنجا تا و مينهد
را راه اين خودش ، نهايت در اما ميكند مالي كمك سياسي
:نميبيند كامل و كافي زندگي براي
-آزادي:ميگفت كه معتقدم شريعتي دكتر آخر حرف به من"
هم ، سيمين آخر حرف كه است همين خاطر به و "عرفان -برابري
در سرگرداني جزيره در و تمثيلي شاعرانه شرح يك در سووشون
به نويسنده اينكه ، گو.ميشود خلاصه عاشقانه جملههايي
اميد و عشق بايد چيزي هر آخر حرف كه است رسيده نتيجه اين
:باشد
پر عاشقانه داستان يك نوشتن حال در ميخواهد دلش سيمين"
".بميرد اميد و شادي از
جزيره به سووشون از دانشور سيمين حركت در كه ديگري مساله
زمان طول در سيمين ، كه است اين يافت ميشود سرگرداني
كه تمثيلي جملههايي با سووشون ، اگر.است شده هنرمندتر
طريق از و ميشود تمام دارند انقلابي رگههايي حال هر به
،(4)ميدهد موعودرا انقلابي نويد جديد ، درختان رويش
پس.است عشق درباره "صرفا بلكه نيست چنين سرگرداني جزيره
.است شده عارفتر سيمين
فرقه عرفاي سياق به كتاب ، اين در او اينكه بالاخره
تا مينشيند ساكت و شود ملامت دارد دوست حتي ملامتيه
او سر پشت ميخواهد دلشان چه هر جان توران امثال "مثلا
.كنند تكفيرش دارد دوست بنابراين.بزنند حرف
مثل و ميداند آخر مقصد را عرفان سيمين ، سرانجام پس
در آن و در اين به سياسي ، جنجالهاي آن همه ،"هستي"
و امپرياليسم مدرنيته ، و ماركسيسم داغ بحثهاي و زدنها
حتي ميگيرد را عشق طرف و ميگذارد اهلش براي را ارتجاع
.باشد هم سرزنشي راه اين در اگر
ورزيدن عشق به شهرم شهره كه منم
ديدن بد به نيالودهام ديده كه منم
باشيم خوش و كشيم ملامت و كنيم وفا
رنجيدن كافريست ما درطريقت كه
لبافي ميترا
:منابع
ميرصادقي جمال داستاني ، ادبيات از نقل هزليت ، ويليام (1
شماره 29 -زنان مجله (2
ميرفت ، خالي چه و ميبرد ، سياست كه ديدم ، قطاري من (3
كتاب هشت سپهري ، سهراب
و روئيد خواهد درختي خانهات درخواهرم نكن گريه (4
پيغام باد و سرزمينت در درختان بسيار و شهرت در درختهايي
از درختها و رسانيد خواهد ديگر درختان به را درختي هر
نديدي؟ را سحر ميآمدي كه راه در:پرسيد خواهند باد
ايران ادبيات در جديد نقد
صورت ايران در پايايادبي و مهم تلاش دو 30-دهه 40 در
نقد در مستقل كتاب دو چاپ بهصورت تلاشها ، اين.گرفت
حركت اينداشتند خاصي مزاياي و ارزش يك هر كه بود ادبي
بر بود سرآغازي بنيادي ، و جدي حركت نخستين بهعنوان
را خود دههبعد در كه اساسيتر كتابهاي ترجمه و تاليف
مدرس صورتگر لطفعلي دكتر سوي از تلاش نخستينداد نشان
.گرفت صورت ادبيات دانشكده
دهه همين ميانه در ديگري مهم تاليف صورتگر ، تلاش از پس
برخوردار بيشتري معروفيت و اقبال از كه گرديد منتشر
زرينكوب عبدالحسين دكتر ارزشمند اثر كتاب ، اين.گرديد
معلم نيز زرينكوب دكتر.بود "ادبي نقد" تحتعنوان
ماخذ و ايران سنتي ادبيات به آشنا پژوهشگري و دانشگاه
فرهنگي ميراثهاي به وي احاطه.بود عربي فرهنگ و ادب
برخي يا گسترده آشنايي با كه هنگامي اسلام ، و ايران
تلاش تا شد موجب گرديد ، كامل غرب در ادبي تفكر مباني
ادبيات.گيرد صورت ادبي نقد زمينه در اساسيتري و دقيقتر
تاثير فرانسه ادبيات از پيش ، دهههاي در ايران نوين
با سخنسنجي كتاب تاليف لذا و بود گرفته بيشتري
نميتوانست انگلستان ، كلاسيك نقد از متاثر ديدگاههاي
زرينكوب ، دكتر.بيابد فضا آن در سريعي كاربردي جنبه
جبران را نقيصه اين فرانسه ، ادبيات با آشنايي بهدليل
از ادبي نقد اساسي مبادي طرح و انعكاس بر علاوه وي.كرد
و اشارات متاخر ، دورههاي تا -يونان عصر -دوران قديمترين
اسلامي فرهنگ در ادبي نقد گذشته درباره نيز مهمي ملاحظات
به را اسلامي تمدن در ادبي تفكر كلي ويژگيهاي وي.داشت
طرح به آن كنار در و كرد منعكس خود كتاب در درخشاني نحو
عطف با وي.پرداخت ايران كلاسيك ادبيات در نقد ريشههاي
موفق ايران ، در شاعرانه ادبيات قدرت و قدمت به نسبت نظر
ادب ، و نقد به ايران كلاسيك نگرش تفاوت از كلي طرحي شد
تلاشهاي همچنين ايشان.كند ارائه جديدتر دورههاي با
زمينه در را آنان خاص نظريههاي برخي و سنتگرا محققان
نوجويي بين ايران تحتعنوان فصلي در را متون تصحيح و نقد
و بيداري در مسائل اين انعكاسنمود منعكس سنتگرايي و
قاطعي تاثير ادبي نوجويان و سنتگرا اديبان مابين وفاق
جدي مسائل طرح براي بسياري ايدههاي تا شد موجب و داشت
در سنجيدهاي راه و گيرد شكل مختلف اذهان در ادبي نقد
.شود گشوده ايران در ادبي نقد زمينه
و بهنثر زرينكوب دكتر ادبي نقد مورد در جالبتر مسئله
نثر.است مربوط ادبي متفاوت ديدگاههاي از او روايت شيوه
ويژه ، سبكي گزينههاي و آرايهها برخي با كه وي خاص
را خواننده بهسرعت است ، ديگران از تمايز قابل "كاملا
اين بدون زرينكوب.ميكند جذب را وي ضمير و ذهن و جلب
نميداند ، يا ميداند را چيزهايي چه خواننده كه پيشفرض
نتيجه.ميگمارد همت پركشش و جذاب منظومهاي ارائه به
بديع منظومهاي را متن همه باشد ، متوسط اگر خواننده آنكه
در كامل دوره يك باشد ، ادب اهل خواص از اگر و خواهديافت
چند درضمن و ميكند مرور شيواتر بياني به را بحث موضوع
.سپرد خواهد ذهن به نيز را بيسابقه و بديع نكته
كه كرد منتشر را خود ادبي نقد هنگامي زرينكوب ، استاد
.بود چيره ادب اهل اذهان بر قديم بلاغي علوم تصور هنوز
هدايت همچون بزرگي مترجمان و داستاننويسان زمان ، اين تا
ظهور علوي و چوبك و اصفهاني حبيب ميرزا و جمالزاده و
،"شعر با است مساوي ادبيات" انديشه اما بودند ، كرده
با "صرفا نيز شعر.ميكرد حكومت اذهان بر همچنان
و ميشد سنجيده كلاسيك بديع و معاني و بيان معيارهاي
و حدائقالسحر" عهد از شاعرانه ادب سنجيدارهاي
فراتر "العجم اشعار فيمعايير المعجم" و "دقائقالشعر
و هدايت رضاقليخان بلاغي آثار به نگاهي تنها.بود نرفته
(اخوي) تقوي نصراللهخان ميرزا مرحوم "گفتار هنجار" حتي
زمينه اين در را آن عدم درواقع و پيشرفت حدود ميتواند
نوگرايانه ، تلاشهاي با بعد سالها.دهد نشان بهوضوح
و خانلري ناتل پرويز دكتر مرحوم مقالات و آثار ازجمله
كهنگرايانه سيطره اين بر كدكني شفيعي محمدرضا استاد سپس
ادبيات مفهوم دگرگوني اينحال باشد كشيده ديگري رقم
بدل منوجه خصوص و عموم به شعر با آن رابطه كه بهنحوي
آغاز زرينكوب دكتر ادبي نقد با كه بود سترگي كار شود ،
.شد
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير حضور با
كويت در ايران معاصر هنرهاي نمايشگاه
يافت گشايش
حضور با شب شنبه ايران معاصر هنرهاي نمايشگاه :هنري گروه
سعدبن و اسلامي ارشاد و وزيرفرهنگ مهاجراني عطاءالله
.يافت كشورگشايش اين در كويت ، تبليغات وزير العجمي طفله
فاطمه پسيخاني ، شهره آثار دربرگيرنده نمايشگاه اين
مميز ، مرتضي مسلميان ، الله نصرت پريوشگنجي ، امداديان ،
.است خسروجردي وحسين كلانتري پرويز عربشاهي ، مسعود
دراين ايراني هنرمندان اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
ايران ، وزارت جمهورياسلامي سفارت همكاري با كه نمايشگاه
كويت ادب و هنر فرهنگ ، ملي شوراي و اسلامي ارشاد و فرهنگ
را خود حجمي طرحهاي و نقاشيها از تعدادي شدهاست برپا
و علاقهمندان ديد درمعرض كويت هنرهاي گالري در
وزير العجمي طفله بن سعد دكتر.دادهاند قرار هنردوستان
ايراني ، فعاليتهنرمندان و عملكرد تحسين ضمن كويت تبليغات
ارتباط در نمايشگاهها اينگونه:گفت كوتاهي نظر اظهار در
مردمي پيوندهاي براي ارزشمند زمينههاي خلق و فرهنگها
.بسياريبرخورداراست اهميت از
نقاشي آثار نمايشگاه برپاكنندگان و دستاندركاران از وي
نيز مهاجراني دكتر.كرد قدرداني و ايرانيتشكر هنرمندان
:وافزود خواند كشور سربلندي موجب را ايراني هنرمندان آثار
ايران عرفان و تمدن فرهنگ ، ريشههاي ايراني هنرمندان
.ميسازند ظاهر خود كار در باشايستگي را اسلامي
نمايشگاه اين در گرانقدر هنرمندان حضور كرد تاكيد وي
بهويژه كويت بزرگوار استتامردم ارزندهاي فرصت
مراسم در.شوند آشنا ايراني هنر با كشور اين هنرمندان
از كثيري گروه ايران معاصر هنرهاي نمايشگاه گشايش
شوراي دبيركل خارجي ، كشورهاي كارداران و هنرمندان ، سفرا
ايران نمايندگيهاي كاركنان و ادبكويت و هنر فرهنگ ، ملي
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير.داشتند حضور كشور اين در
براي بلندپايه هيات يك راس در شنبه ظهر از بعد ايران
.شد كشور اين وارد كويت از روزه سه ديداري انجام
|