باشيم نگاهبان را فرهنگي ميراثهاي
!برهنه پا بخشنامههاي
جوان ناشنواي يك دل درد
است؟ بد انتخاب حق آيا
كجاست؟ پستي بسته اين
باشيم نگاهبان را فرهنگي ميراثهاي
درخشان تمدن و فرهنگ يادآور گيتي پهنه در ايران نام
.است پيشينيان ،
دليل به كه است ديربازي ايران اسلامي جمهوري كشور
زيباي باستاني آثار و غني فرهنگ از بودن برخوردار
و جهانگردان عنايت و توجه مورد ما ، نياكان از بجامانده
ساليان در متاسفانه.است گرفته قرار فرصتطلبان "بعضا
خطي كتب و عتيقه و نفيس اشياء و آثار از بسياري گذشته
پشتيباني و هدايت با سودجو ، افراد برخي توسط نادر ،
يغما و تاراج به باستاني ، آثار بينالمللي قاچاقچيان
و پاريس موزههاي ويترين در آنها از بعضي و است رفته
.ميشوند يافت...و لندن
اگر و دارد استمرار گذشته همچون مذموم رويه اين نيز حال
بيستون ، تختجمشيد ، باستاني آثار نتوانستهاند تاكنون
دليل به شايد برند تاراج به را...و هگمتانه بستان ، طاق
اگر شايد و باشد آنها بودن ثابت و بناها عظمت و بزرگي
!كنند چنين كنند فرصت
افكار تنوير جهت در جمعي رسانههاي است چندي خوشبختانه
از مينمايند روشنگري گذشته گرانبهاي ميراث حفظ و عمومي
سريالي سه ، شبكه در ايران اسلامي جمهوري سيماي در جمله
درباره فيلم داستان كه ميشود پخش "عقابي روزي" نام با
و آثار اين سارق باند و آن در موجود باستاني آثار موزه ،
اشياء و آثار كشف براي انتظامي نيروي بركفان جان تلاش
/تاريخ 14/9 در همشهري وزين درروزنامه نيز و است مسروقه
تپه در باستانشناسان كاوش نتيجه مورد در مقالهاي 78
سنگ سرقت به آذر 78 در ديگري گزارش و بود شده چاپ ازبكي
اشاره خراسان استان از عتيقه اشياء و آثار از مقداري و
.بود نموده
تامين منابع از يكي رسانهاي تبليغات امروزه طرفي از
تبليغ كالاهاي از يكي كه.است شده مزبور موءسسات درآمد
اسلامي جمهوري سيماي در هم كه ميباشد فلزياب شده ،
در هم و (مزبور سريال بين شده پخش آگهيهاي در "دقيقا)
مربوطه رشتههاي متخصصين براي فلزياب البته.روزنامهها
و لازم...و نظامي امور فاضلاب ، و آب زمينشناسي ، مثل
.است مضر آن عام تبليغ اما است ضروري
را مطلب كدام نميداند روزنامه خواننده و سيما بيننده
ميراثهاي از دفاع مقاله و تلويزيوني سريال كند؟ باور
اين كه را؟ خاكي زير جستجوي و فلزياب تبليغ يا را فرهنگي
!است غرض نقض خود
سودجو عناصر از تعدادي پيش روزهاي و ديروز چون نيز امروز
مناطق باستاني ، تپههاي فلزيابها ، همين از استفاده با
دفينه شايد تا مينمايند ويران را..و كوهستاني
تبليغ اين و شوند كامروا و بجويند خاك دل از گرانبهايي
و غيرعلمي كاوشهاي براي مردم تشويق و تحريص يعني
اين گرانبهاي گنجينههاي خروج و سودجويانه
.بوم و مرز
رسانههاي و سيما و صدا در واحدي سياست است لازم پس
نام به شورايي و شود گرفته نظر در تبليغات براي گروهي
تبليغات و شود تشكيل تبليغاتي -فرهنگي سياستگذاري شوراي
و شده انجام تبليغات و برسد شورا اين تاييد به شده انجام
ايراني -اسلامي ارزشهاي با منافاتي تلويزيوني تيزرهاي
بيش خود فرهنگي رسالت به رسانهها اين و باشد نداشته ما
و فعاليتها از و بپردازند خود ، اقتصادي نفع از
از و شود پرهيز هستند يكديگر خنثيكننده كه برنامههايي
و سيما برنامههاي بيننده اطمينان و اعتماد رهگذر اين
.شود فراهم روزنامهها خواننده
غفاري عبدالله دكتر -گلپايگان
!برهنه پا بخشنامههاي
تازه بود ، سالگذشته مهرماه از روز هفت و بيست
واحدهايمان انتخاب و درآمده تداخل از ما درسي برنامههاي
افتاده غلتك رو تازه خودمون قول به و بود شده تمام هم
فني معاون صبحگاه مراسم موقع صبح روز يك كه بوديم
رشته هرچه و آمد "پابرهنه" بخشنامه تا با 2 دبيرستان
!كرد پنبه بوديم
باز و است (G) درس پيشنيازش (X) درس كه بود اين بخشنامه
ديد وقتي معاونت مقام.ميباشد (Z) درس (G) درس پيشنياز
ما از تقصير:كرد اضافه است درآمده دانشآموزان فرياد
و شده تصويب وزارتخانه از كه است بخشنامههايي نيست ،
.است رسيده ما دست به امروز
و بنده از واحد هشتونيم جمله چند همين با خلاصه
بخشنامههاي همين علت به همكلاسيهايم از چهارونيمواحد
كلاس نرسيدن حدنصاب به چون ضوابطي و (پابرهنه) پيشنياز
.شد حذف...و
دلخور زياد پيشنيازها و بخشنامهها اين از ما البته
به كلاسها نشدن تشكيل:قبيل از مشكلاتي كه هرچند نيستيم
بيكاري ساعات آمدن وجود به حدنصاب ، به تعداد نرسيدن علت
شاگردان ديگر از ماندن عقب درنتيجه و دروس بين در نامنظم
كمكم و گرفتن مهمان درس چون بحثهايي آوردن پيش و
و خود گروهي تحقيقات به توجه با خواندن درس به بيرغبتي
از ناشي مزبور امور كه است اين موءيد مورد اين در دوستانم
منظور و دلخوري اما و !ميگردد (پيشنياز يعني) امر اين
است قرار اگر چرا كه است اين پابرهنه بخشنامههاي از ما
شروع از قبل شود گذاشته اجرا به و صادر بخشنامهاي
تا نميشود ابلاغ دبيرستانها مسئولين به كلاسها
در بگيرند را واحدها اينگونه نميتوانند اگر دانشآموزان
به را ديگري واحدهاي يا واحد بتوانند ترم ابتداي همان
از روز هفت و بيست گذشت از بعد اينكه نه بردارند ، آن جاي
جديدي واحد نميتوانند كه سازند مطلع را دانشآموزان ترم
درنتيجه كه شوند مهمان را درس آن يا و بردارند را
گرفتن ديپلم بيشتر ، واحد گرفتن در نتوانستن بهواسطه
و من خود با كه كاري -ميافتد تاخير به ترم يك دانشآموز
اگر اينها همه از گذشته و -شد دوستانم از تعدادي
و واحدها انتخاب بازنويسي كلاس ، جلسه يازده هزينههاي
.و شده مصرف وقت ميزان كامپيوتري ، ليست به آن مجدد انتقال
ناشي وارده زيان از نماييم محاسبه كشوري مقياس در را.
.ميشويم مطلع "كاملا را پابرهنه بخشنامههاي اين از
اگر ميشود پيشنهاد محترم برنامهريزان به لذا
كلاسها شروع از قبل شود اجرا و صادر است قرار بخشنامهاي
در و برسد كشور نقاط تمام در دبيرستان مسئولان اطلاع به
ترم شروع از قبل هميشه بخشنامهها اميدواريم نيز پايان
!برسد دبيرستانها اولياي اطلاع به "پوشيده كفشهاي" با
شاهرود -كلوفيپور
جوان ناشنواي يك دل درد
از ناشنوا هستم پسري من ايران ، ملت خدمت به سلام عرض با
درخواست.ايراني جوان دختران و پسران و ايران ملت
احترام آنها به و باشيد نيز ناشنوايان ما فكر به ميكنيم
در تا بدانيد خود خواهر و برادر مانند را آنها و بگذاريد
دبيرستان مزاياي از شما مانند و كنند آرامش احساس جامعه
فرصت آنان به خود ياري با و ببرند سود رفتن دانشگاه و
تا بدهيد را انساني جامعه امكانات و مزايا از استفاده
افراد بعضي متاسفانه.كنند حل را خويش مشكلات بتوانند
و تمسخر مورد خيابان و كوچه در را ناشنوايان ناآگاه
.نميشويم متوجه ما كه ميكنند فكر و ميدهند قرار توهين
ولي دادهايم دست از را خويش شنوايي ما كه است درست
و بدني قدرت همچون ديگري تواناييهاي آن جاي به خداوند
با ميتوانيم كه فرموده لطف ما به را غيره و سالم عقل
را دروغ حرف و بدهيم تشخيص بد از را خوب آنها از استفاده
چهره در راحتي به را شادي و غم و شناسيم باز راست از
جامعه پيشرفت براي اين بنابر) دهيم تشخيص آدميان
خويش مساعدت با و داده هم دست به دست است خوب ناشنوايان
تا بدهيد امكان هم ناشنوا جوانان به كشور مسئولين و
به و كنند طي را عالي مدارج و بروند دانشگاه به بتوانند
شوند تربيت خويش جامعه و خانواده براي مفيد فردي خود سهم
زندگي زمينه مناسب تشكيلات ايجاد با آينده در و
را خويش درخور كاشانهاي و همسري انتخاب و آبرومندانه
انشاءالله.(بيابند
فرخي فرهاد
است؟ بد انتخاب حق آيا
ناپخته ، ترجمه" از كوتاهي نوشتار در بهاري خانم يا آقا
گلايه [ارديبهشت 79 همشهري ، 11] "است ادبيات با دشمن
گرين گراهام از ترجمهشدهاي كتاب از مثالي و كردهاند
عمرم تمام در كه ترجمهاي بدترين" را آن كه آوردهاند
.ميخوانند "ديدهام
انتقاد و كوتاه نوشتار همين طي در اينجاست ، امانكته
آيا.ميكنند نفي را خود حرف غريبي استدلال با سنجيده
بسنده نيستند كم كه نظيرش و بد خيلي ترجمه همين به بايد
زمان يك در مختلف ، مترجم چند ترجمه با كتابي" چون كنيم ،
مگر كجاست؟ كار اشكال ؟"ميشود چاپ ناشر چند طريق از
كه كند ادعا ميتواند هيچكس مگر است؟ انحصاري ترجمه
يك به اگر شما است؟ زده كتابي ترجمه درباره را حرف آخرين
از ترجمه چند ميان از و كنيد رجوع معتبر كتابفروشي
خواهد شما به را لازم راهنمايي "حتما شويد جويا بهترين
بزرگ نويسندگان يا كافكا ، يا گرين ، گراهام چرا.كرد
معرفي خواننده به مغشوش و مبتذل ترجمههاي توسط ديگري
ترجمههاي از بهاري خانم يا بهاري آقاي چرا اكنون شوند؟
آيا.نميفهمم ميكنند ، "ياس" احساس تكراري يا همزمان
!است؟ بد خيلي انتخاب حق داشتن
مترجم -مشيري مينو
كجاست؟ پستي بسته اين
بهعنوان لباس و شيريني حاوي بستهاي تاريخ 18/12/78 در
و فرستادم پستي ناحيه 14 از آلمان در خواهرم براي عيدي
.شد كيلو دو از كمتر براي پست هزينه تومان مبلغ 7800
بعد روز بيست برسد آنها بهدست عيد تا كه بودم اميدوار
كردم ، مراجعه پستخانه به.كهنرسيده كردند تلفن عيد از
پيگيري طريق آن از و بفرستم آلمان به كه دادند شمارهاي
منطقه به ناچار.است نرسيده آلمان به كه شد مشخص كنم
و رسيد قبض از فتوكپي برگ گفتند 3 كردم مراجعه پستي 14
من به و دادم تحويل كه بياوريد تمبر تومان و 330 پاكت دو
متاسفانه و باشم منتظر ديگر يكماه بايد كه شد گفته
.نياوردهام بهدست نتيجهاي تاكنون
مجتهدي علي
|