سرپرست تك كودكان
اعتياد درمان در جديد رويكرد
تربيت اصلاح كانون بچههاي با
سرپرست تك كودكان
متفاوتي اثرات فرزندان برروي مادر و پدر از محروميت
رابطه اين در نيز كودك جنسيت همچنين ميگذارد ، برجاي
و تفكيكي شكل به مجبوريم دليل همين به بوده ، اهميت حائز
:بپردازيم اجتماعي واقعيت اين به دقيقتري
سالگي حدود 5/2 در كودك:خانواده در مادر فقدان -1
بعد به سالگي از 5 اين و است خويش هويت تعيين پي در
خود به احترام و عزتنفس احساس و خويش جنس به او باتوجه
ديگر افراد كنار و مقابل در را خود او.ميشود آشكار
.ميسنجد را آنان توجه و احترام ميزان و مييابد
روابط توسط عمده بهطور مذكور اجتماعي و رواني جريانهاي
رسيدگي چندانفرصت پدر زيرا ميآيد ، كودكبوجود و مادر
مادر توسط او توجه حتي رو اين از.ندارد را فرزندان به
از مادرش با نوزاد ارتباط مقابل در.ميشود منتقل طفل به
ادامه او پستان از شيرخوردن با بعد و آغاز جنين زمان
.ميكند مسير طي مختلف شكلهاي به و يافته
با ارتباط در را خويش جنسي هويت دختران بزرگسالي ، در
چه مونث فرد يك عنوان به ميآموزند و ميكنند كسب مادر
نقش مادر.باشند داشته رفتارهايي چه و احساسات نوع
اعضاي صلحآميز پيوند عامل و دارد عاطفي و احساسي
در كه نيست چنين و بوده غيرمشروط مادر محبت.است خانواده
محيطي اينرو از.گردد ارزاني فرزندان قابليتهاي برابر
.ميكند فراهم طفل براي را محبتآميز و امن
طلاق همچون مختلفي علل ميتواند خانواده در مادر فقدان
در را متفاوتي تاثيرات باز يك هر كه باشد داشته مرگ يا
والدين جدايي.دارد همراه به طفل تلقي طرز و تربيت نوع
دامن خانواده در را رواني و عاطفي گسستگي شكل هر به
ميان در بخصوص مادر وجود عدم تخريبي اثرات.ميزند
تحت را آنان همانندسازي كه چرا است ، توجهتر قابل دختران
از بعضي.ميدهد قرار خود منفي و مستقيم تاثير
آرزوي مونث فرزند از مادر جدايي معتقدند روانشناسان
او در را گناه احساس لذا ساخته ، برآورده را او اديپي
منجر دامنهدار تخيلات به پسران در ولي ، ميزند دامن
ايدهآل يا تنبيهي جنبه است ممكن تخيلات اين ميشود ،
را مادر سالگي در 4 دختران.باشد داشته را دو هر يا سازي
ولي ميگيرند نظر در جنبهها همه در غالب چهره عنوان به
را پدر قائلند مادر براي مهمي چهره اينكه با سالگي در 6
.ميكنند تصور ممتاز مقتدر چهره عنوان به
اختلاف وقتي":ميگويد تربيتي روانشناس يزدانپور دكتر
موجب و نيست حلوفصل قابل كه ميآيد پيش شوهر و زن بين
مشكلات از فرزندان حفظ براي راه بهترين ميشود ، تشنج
طلاق بچههاي يعني است ، همسر جدايي 2 رواني عاطفي ،
خانوارهاي كودكان به نسبت را كمتري مراتب به آسيبهاي
اطفال همينطور ميكنند ، تحمل مغشوش و ناخرسند
خانوادههاي افراد با مقايسه در گسيخته خانوادههاي
از بيش والدين تعارض يعني.دارند بهتري آشفتهسازگاري
.آسيبزاست جدايي
شكل به آنها از يكي خلاء و مادر يا پدر فوت ببينيد
متاثر رواني اختلالات از فرزند و است تحمل قابل موجهتري
و پدر يا خود در چون ميشود ، آسيب دچار كمتر جدايي از
و نابسامانيها از نكرده ، تقصير و گناه احساس موجود مادر
همه با.ميماند امان در والدين طلاق از بعد برخوردهاي
ناشي خانوادگي مختلف جوهاي در شرايط اين شده ، گفته مسائل
گوناگوني آثار فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، تاثرات از
يا پايينتر درجات به را مشكلات و مسائل گذاشته ، برجاي
.ميرسانند وخيمتري
بزرگسال افسرده افراد روي بر سال 1967 در تحقيقي طي ولين
كساني رواني نيمرخ" [روانپريشي آزمون در] ساخت خاطرنشان
بيشتري اختلال از حاكي بودند داده دست از را مادر كه
".دادهاند دست از را پدر كه بود كساني به نسبت
دوره در والدين از يكي فقدان ميدهند نشان آمارها همچنين
:ميگذارد برجاي منفي اثرات زير موارد در دبيرستان
-خود 3 سن از فراتر رتبههاي آوردن بدست -بهرههوشي 2 -1
به مراجعه -آموزشگاهي 6 امتيازات -درسي 5 شكست -همكاري 4
نواقص -دانشآموزي 8 شوراي براي شدن گزيده -مشاوره 7
.بدني
اساسي علل از يكي زندگي اول سال ضمن 5 در مادر از جدايي
يا اجتماعي ضد نوع از بزهكاري لااقل و بزهكاري
معتقدند اجتماعي نظريهپردازان.ميشود محسوب بيعاطفه
علت كه بودهاند خانوادههايي در "غالبا بزهكار دختران
.است بوده مادر مرگ آنها گسيختگي
اغلب زنان و مردان در مختلف خصوصيات گرفتن نظر در با
سرنوشت بر مادر فقدان كه باورند براين روانشناسان
جبرانناپذيرتري و عميقتر زيانبارتر ، اثرات كودكانشان
از كودك":ميگويد كه است تركي مثلميگذارد برجاي را
دارابودن علت به مادر ".پدر از نه ميشود يتيم مادر
به نسبت بيشتر علاقه و تعهد مسئوليت ، احساس عواطف ،
قابل و مطمئن ولي ناقص چند هر مامني ميتواند فرزندانش
كه ميآموزد فرزندش به مادر.باشد كودكانش براي قبولتري
از محروميت رابطه پژوهشي در.كند آسايش و امنيت احساس
ظهور و شخصيت اختلال و طفوليت آغاز در مادري مهر
دادههاي.گرفت قرار بررسي مورد روانپزشكي بيماريهاي
شخصيت تكوين با مادري مهر از محروميت كه آنند مبين تحقيق
.است واجد را معنيدار رابطهاي آينده در سايكوپات
شخصيت روانشناسي ارشد كارشناس نجمعراقي لعيا خانم
متقابل ارتباط و بارداري دوران در مادر نقش":ميگويد
تعيين ديگر طرف از محيطي عوامل و طرف يك از مادر و فرزند
در مادر رواني وضعيت.ميباشد جنيني دوران اوضاع كننده
فرزند تولد هنگام به كنندهتري تعيين نقش بارداري هنگام
تا 6 بچه كه دارد وجود روانشناسي در اعتقاد اين.دارد
رابطه كه چند هر دارد ، مادر با جنيني ارتباط ماهگي
دوران خصوصيات رواني -عاطفي نظر از اما شده ، قطع فيزيكي
به مادر نقش كه اينجاست از.دارد همراه به را جنيني
فيزيكي ، كننده تغذيه حمايتگر ، بخش ، امنيت منبع عنوان
...و مامن و ماوا اتكا ، نقطه نگهدارنده ، و محافظ رواني ،
و مبتني صورتي در ارتباط اين بگيريد نظر در حال ميباشد ،
فرزند رابطه بين كه باشد ميتواند رواني سلامت بر منطبق
وجود.باشد حاكم را رشد ويژگيهاي و سالم عناصر مادر و
جنيني زمان در فرزند آشنايي بهدليل فيزيكي نظر از مادر
وجود.ميشود قلمداد بچه رشد و تحول بنيادين عناصر از
حيث هر از كودك شخصيت تكوين در مادر سالم رواني
مادر فرزندي اگر كه نيست اين اما.ميباشد اجتنابناپذير
مشكلدارشدن يا بيماري به منتهي "ضرورتا باشد نداشته
مادر پرستار ، مادربزرگ ، مثل مادر جانشين بلكه.بود خواهد
تحول و رشد در و گرفته بهعهده را نقش اين [ناتني]دوم
ارتباط اين ميزان چه هر.ميكند دخالت كودك رواني -عاطفي
بچه تحول و رشد "طبيعتا باشد ، مطلوبتري سطح در و سالمتر
اين سالم سطح.بود خواهد برخوردار بالاتري سلامت از
يعني.مادر نبود يا بود "ضرورتا نه است اهميت حائز رابطه
بچه به كمتري وقت زماني نظر از است ممكن مادري اينكه
و گرم عاطفي رابطه ايجاد با را اين اما ميدهد ، اختصاص
وقت تمام مادري است ممكن پركند ، اما بخش حمايت و ايمني
برآورده از ناتوان اما بدهد ، فرزندش به اختصاص را خود
".باشد كودكش رواني عاطفي ، نيازهاي ساختن
در پدر از كودك محروميت:خانواده در پدر فقدان -2
بررسيهاي در.دارد مرگ يا طلاق مانند مختلفي علل خانواده
مشاهده حرمان نوع دو اين بين اساسي تفاوتهاي آمده بهعمل
:است شده
به خانواده از پدر جدايي كه زماني:اتهام احساس -الف
مادر متوجه گناه و اتهام احساس گيرد ، صورت طلاق دليل
با نايافتهاي بهبود زخم همچون كه احساسي.است خانواده
را فرزندان و مادر و ميشود تازه دوباره كوچكي اتفاق هر
در نه اما است تاسفبار مرگ علت به پدر فقدانميآزارد
اين.ميشود مشاهده خانواده ترك يا طلاق در كه تاثري حد
و خانواده در را طفل سازگاري اغلب طلاق از ناشي تاثر
.ميسازد كمرنگتر جامعه
بيشتر ناسازگاري دلايل از ديگر يكي:اقتصادي مشكلات:ب
بهشمار مادر اقتصادي نابسامان وضعيت طلاق زمان در كودك
سن از "عموما بيوهها آماري يافتههاي طبق.ميرود
سال زير 35 بيوهها %از 20 كمتر:برخوردارند بيشتري
از شده گفته ترك يا مطلقه زنان %كه 55 حالي در.هستند
زنانبيوه بهعلاوه.نيستند برخوردار سني شرايط چنين
حالي در برخوردارند ، اجتماعي معين مزاياي و ارث از "نوعا
.ندارد وجود جدايي يا طلاق مورد در شرايطي چنين كه
فقدان:الف:است عامل از 3 ناشي پدر فقدان سوء آثار
كه ميدهد رخ هنگامي "عموما والدين مرگ:كنترل و نظارت
در جدايي يا طلاق و برخوردارند بيشتري سن از بچهها
كمتري سن فرزندان كه ميآيد پيش هنگامي آن با مقايسه
به طلاق مورد در نظارت فقدان كه گفت ميتوان پس دارند ،
بيشتري كنترل و نظارت به كودك زيرا است ، شديدتر مراتب
.است نيازمند
كودك تخيلات در شده فوت پدر:پدر با پسر همانندسازي:ب
همسر يا كرده ترك را او كه پدري تا دارد مطلوبتري تصوير
ميتواند بيشتر و بهتر شده فوت پدر يعني داده طلاق را
.گيرد قرار الگو بازمانده پسر براي
نظام طلاق از پيش:پدر ترك با مقارن خانوادگي اغتشاش:ج
از قبل انتظامي عدم "معمولا اما ميريزد ، هم در خانواده
بيماريهاي زمان در مگر نميدهد ، روي خانواده در پدر مرگ
يا خود غايب پدر به نسبت طلاق كودكان.فوت از قبل طولاني
و شرم حس و دارند بيشتري نفرت احساس مذكر بزرگسالان ساير
برخورد نحوه حال هر در.ميدهند نشان را بالاتري خجلت
عوارض زيادي بسيار ميزان به ميتواند حالت دو هر در مادر
.دهد كاهش را حرمانها اين
بررسي مورد زمينه چند در را فرزند بر پدر فقدان آثار
بر در 1930 ساترلند":تحصيلي پيشرفت:الف:ميدهيم قرار
پدر از محروم كودكان هوشي بهره كه يافت دست حقيقت اين
ساتن ".است معمولي خانوادههاي اطفال هوشي بهره از كمتر
در پدر از محروميت تحصيلي سوء آثار":است معتقد اسميت
كودكان اين در.ميشود نمايان دختران از بيشتر پسران
ضعيف رياضي مهارتهاي در و قوي كلامي مهارتهاي در دختران
در اضطراب همچنين ".است صادق آن عكس پسران در و هستند
قرار تاثير تحت را رياضي پيشرفت يافته افزايش اطفال اين
شاگردان بهعنوان خود معلمان توسط اغلب اينها ميدهد
نفر زندگينامه 699 مطالعه.ميشوند ناميده "مسالهدار"
كه شده منجر نتيجه اين به اجتماع برجسته بزرگسالان از
بوده آنان از بارزي مشخصه كودكي دوره در داغداري و يتيمي
در والدين محروميت تاريخ نوابغ و مشاهير از بسياري و
پدر از محروم كه كساني نسبت و كردهاند تجربه را كودكي
به نسبت 2 بودهاند مادر از محروم كه كساني به بودهاند
در را خود والدين از يكي شهير دانشمندان پنجم دو.است 1
روانشناسي آماري دادههاي.دادهاند دست از كودكي دوران
معنيداري بهطور پدر از محروم افراد ميدهد نشان
بهطور اشخاص اين ولي هستند ، پدر واجد افراد از خلاقتر
مينگرند ، انحرافي و غيراستاندارد بهطريقي را امور كلي
اختراع و ابداع جنبههاي و هستند رسوم و آداب تابع كمتر
مساعدي وضع اقتصادي حيث از اگر بويژه است ، بيشتر آنان در
.باشند نداشته
:ميگويد كه است نظريهاي:جنسي نقش در همانندسازي:ب
برآنند تفكر اين موءلفين "دارد نياز پدر به "واقعا پسر"
مناسب بهطور بتواند پسر كه است آن مانع پدر غيبت كه
امر اين كه حالي در بگذارد ، پشتسر را خود رواني تحولات
آثار كه باورند اين بر آنان.نيست صادق دختران مورد در
نوجواني سنين تا جنسي نقش روي بر پدر از محروميت ناسالم
خردسالي سنين در پدر حضور عدم همچنين نميشود ، آشكار
و شده بعدي رفتارهاي بر مستقيمتر و عميق تاثير موجب
نشان خود رفتارهاي در وابستگيهايي خانوادهها اين پسران
از.است شده تفسير زنانه رفتاري بهعنوان كه ميدهند
خود از افراطي و جبراني نحو به پسران اين اغلب سويي
در پدر فقدان نحو بدين تا ميدهند ، نشان مردانه رفتارهاي
اظهار (1963) همكارش و مور.كنند جبران را كوچكي سنين
همانندسازي مادر با ابتدا دو هر دختران و پسران":كردند
در ميرسند سالگي حدود 4 به وقتي پسران ولي ميكنند
با همانندسازي به مادر با همانندسازي از انتقال جريان
هر مادر و پدر تصوير ساله پسرهاي 4.ميگيرند قرار پدر
كه متمايلند سالگي در 6 اما ميكنند ، تلقي مهم را دو
".دهند قرار توجه مورد خود تخيلات در را پدر بيشتر
نوعي وجود پدر از محروم كودكان ويژگيهاي از ديگر يكي
بخصوص تصوير اين.است اطفال اين در خويشتن از منفي تصوير
.است مشاهده قابل پررنگتري شكل به پسران در
همواره او است ، آدمي تحول منطق فقدان ، گفت بايد آخر در
از منطقي پروسه اين و ميآورد دست به دادن دست از با
پيوسته آن از گرفتن پاي لحظه تا خاك بر نهادن پاي هنگام
ميدهد ، دست از را مادر تن نخست نوزاد.است همراه آدمي با
اما كند ، تجربه بايد او كه است دردناكي فقدان اولين اين
كف به را خويش عقل و چشم و گوش رحم ، دادن دست از با او
است ، مادر از كوتاهمدت جداييهاي بعدي فقدان.ميآورد
اين با و ميآورد كف به را خيال قدرت طفل فقدان اين با
مرحله در.ميكند بازآفريني خويش در را مادر خيال تنديس
بهرههاي و طبيعت انباشته سينههاي مادر ، سينه فقدان بعد
حمايت نوجواني مرحله در.ميكند هديه او به را آن بيكران
دردناك تنهايي و ميدهد دست از نيز را والدين رواني
كف به را خويش استقلال پس.ميكند تجربه را نوجواني
از ديگر صورت و رنگ هزاران اينها از جداي.ميآورد
شبي به كانرا" جمال و مال همچون ميكند ، لمس را فراقها
بايد نيز را تن مرگ آخر گام در و "تبي به اينرا و برند
و روئيدن مجال برايش گذشته فقدانهاي اگر و كند تجربه
و سرميگذارد پشت نشاط با نيز را فقدان اين بوده ، باليدن
نيز فقدان اين از دانسته ، حرمان داغ را آنها اگر
از با انسان كه حالي در است ، كندن جان او مرگ و ميگريزد
.مييازد دست "لقا" به تن دادن دست
تازه ، ظرفيتهاي روئيدن براي فرصتي كودك به والدين فقدان
نهفته قابليتهاي تحقق و بيشتر مسئوليتهاي كشيدن دوش به
.ميكند عطا را
سلطانپور عقيله
اعتياد درمان در جديد رويكرد
حيات خانمانسوزي طور به كه است مصايبي جمله از اعتياد
آن و است داده قرار تاثير تحت مختلف بهصور را بشر نوع
.ميكند تهديد را
خلقي ، اختلالات آن ، شكل هر در مخدر مواد مصرف به اعتياد
همين به و ميآورد بهوجود فرد در شخصيتيرا و رفتاري
و دوستان خانواده ، ازجمع فرد تدريجي شدن منزوي موجب دليل
.ميشود جامعه از طرد نهايت در
جسمي ، متعدد عوامل دليل به است ممكن گرچه فرآيند اين
است اين مسلم ولي دهد روي اجتماعي يا روانيو خانوادگي ،
.انجاميد خواهد است "طرد"كه واحد سرانجامي به نهايت در كه
آنكه بر علاوه پديده اين با مختلف سني گروههاي درگيري
است شده باعث ميشود ، خانوادهها در تنش نگرانيو موجبات
راه در را خود ازامكانات وسيعي بخش همواره دولتها كه
.نمايند هزينه مواد اين تقاضاي و عرضه با مقابله
متنوع درماني شيوههاي بهكارگيري همه ، اين كنار در
از پس يكي شيوهها كه آنجايي به تا شدهاست فرض ضروري
.ميگيرند آزمونقرار مورد و ميشوند عرضه ديگري
درماني چندان آنان از برخي اول نگاه در كه شيوهها اين
والدين ، سوي از منزل در حبس از وسيعي نيستند ، گستره نيز
اجتماع معرف ، خود درمان اردوگاههايبازپروري ، در نگهداري
.ميشود شامل رانيز ديگر متنوع موارد و درمانبخش
درماني شيوههاي جديدترين از "بخش درمان اجتماع"
مسايل درمان براي نظارتي برنامهاي كهبا است معتادان
طراحي مخدر مواد مصرفكنندگان خانوادگي و هيجاني رفتاري ،
.است شده
فردي معتاد طرح ، اين تعاريف بنابر كه معتقدند كارشناسان
مخدر ، مواد مصرف از ناشي جسماني مسايل علاوهبر كه است
موجب كه است رفتاري شخصيتيو رواني ، شديد اختلالات دچار
و ميشود مخدر مواد مصرف به وابستگي و اعتياد چرخه تشديد
مسايل نوع اين درمان بر طرح اين توجه مركز دليل همين به
.شدهاست استوار
شيوه يك عنوان به "بخش درمان اجتماع" شيوه كه آنجايي از
انتخاب معتادان درمان براي بهزيستي سازمان ازسوي نوين
كارشناسان از يكي با ايرنا زمينهخبرنگار اين در است شده
.است كرده گفتوگو
و بهزيستي علوم دانشگاه رييس جغتايي تقي محمد دكتر
حال به تا اعتياد درمان:ميگويد اينباره در توانبخشي
.بودهاست آسايشگاهي سيستمهاي بر مبتني
اين در:افزود هست نيز بهزيستي سازمان مقام قائم كه وي
دارو از بهرهمندي و نگهداري دوره طي پساز معتاد شيوه
.ميشود ترخيص آسايشگاه از درماني ،
از معتادان درمان به جديد نگرشهاي:گفت ادامه در وي
درمان بر مبتني "بخش اجتماعدرمان" نگرش قبيل
و روشهايمشاهده از آن كنار در كه است داوطلبانهاي
.ميشود استفاده نيز كاردرماني
از كاردرماني بر مبتني شيوههاي در:افزود جغتايي دكتر
بهرهبرداري هميار گروههاي و درمان (معتادان)افراد
.دارد وجود دارو بر كمتري تاكيد و ميشود
ارايه شيوه اين درماني اصول از خلاصهاي ادامه در
:ميشود
درمان براي كه است قوي نظارتي برنامه يك درماني اجتماع *
مواد مصرفكنندگان خانوادگي مسايل و رفتاري ، هيجان مسائل
تاكيد گروه حمايت و فردي خودياري ، رشد بر و است شده طراحي
.دارد
كه است "اجتماعي يادگيري" رهيافت اين در غالب الگوي *
بهداشتي و پزشكي حرفهاي ، آموزشي ، خدماتخانوادگي ، توسط
.ميشود تقويت
از ناشي آنكه از پيش فرد اعتياد ديدگاه ، اين اساس بر *
و روانشناختي عملكرد اختلال به مربوط اوباشد ، مصرف الگوي
.است اجتماعي كمبودهاي
بخش از كه هستند كساني معتادان ، اغلب ديدگاه اين با*
مصرف كه جايي يعني برخاستهاند ، جامعه ناكام آسيبديدهو
.است بوده"پاسخاجتماعي" يك موادمخدر
را شخصي مسئوليتپذيري ميشوند تشويق افراد روش اين در *
.بپذيرند آيندهشان سرنوشت و واقعيتزندگي در
تاكيد شفاف "كاملا معيارهاي بر اجتماعمدار ، ديدگاه *
چگونه كه ميكند راهنمايي را افراد معيارهاييكه دارد ،
زندگي در اشخاصتاثيرگذار ساير و همتا گروه يكديگر ، با
.دهند شكل را صحيحي رابطه اصلي ، جامعه با و خود
تربيت اصلاح كانون بچههاي با
كنم فكر نامزدم به نميتوانم
.ميآيد حرف به راحت خيلي اما.است ساكت خيلي ميآيد وقتي
.باشم خواسته حتي اينكه بدون
چيست؟ جرمت -
.رابطه -
كسي؟ چه با -
.نامزدم برادر با -
و داري نامزد تو:ميپرسم.ميشود گرد تعجب از چشمانم
كردهاي؟ پيدا رابطه برادرش با وقت آن
كه ماهه سه.كردهام نامزد كه ماهه چهار:ميگويد راحت
دكتر مطب به مادرم با وقتي.است سرباز نامزدم.اينجام
.كرد ماشينش سوار و ديد را ما برگشت راه در بوديم رفته
انبار به برد مرا.رفت و داد گاز فوري شدم سوار من تا
ازدواج باهام ميخواهد كه گفت دارند ، كه ساختماني مصالح
خودمان بيايد ميگويد راست اگر خواستم او از منهم.كند
.كنيم معرفي را
ازدواج نامزدت برادر با حاضري راحتي همين به تو يعني -
نيستي؟ نامزدت فكر به كني؟
نامزدم برادر تازه.كنم فكر او به نميتوانم ديگر.نه -
.دارد هم بچه و زن
نيستي؟ هم او بچه و زن فكر به حتي تو -
كنم؟ فكر آنها به چرا.كنم فكر آنها به نبايد من.نه -
كرد؟ فكر من به آيا ميبود؟ بچهاش و زن فكر به بايد او
كرد؟ فكر من آبروي به
شدي؟ آشنا چگونه نامزدت با -
.كردم قبول و خواستگاري آمدند.بوديم همسايه -
كه شده خيره بيرون به پنجره از چنان.ميزند حرف سرد
!ميزند حرف كينه با.نميزند پلك "اصلا
محل رفتيم و فروختيم را خانهمان.شد خراب آيندهام -
راه خانه به مرا ميخواهد.ندارد قبولم ديگر پدرم.ديگري
.ندهد
چرا؟ -
باهام حالا تا:ميگويد.ميشود اشك از پر چشمانش
به سنگيني حرف بستگان از يكي شنيدم اما.نداشت مخالفتي
.ندهد راه خانه به مرا گرفته تصميم دليل همين به.گفته او
به ميروي بقيه مثل كني؟ زندگي كجا ميخواهي حالا -
بهزيستي؟
.نميروم بهزيستي به "اصلانه !ميكشد بلندي آه
خانهام آنجاكنم زندگي خانوادهام از دور نميتوانم
راهم كه خانهاي توي بروم جوري چه.نيست حالا و بود
!نميدهند؟
مهدوي مرضيه
|