اسلامي احكام در خرد حجت
اصولي انديشههاي فقه ، اصول در عقل جايگاه درباب بحثي
داماد محقق مصطفي دكتر استاد با گفتوگو /معاصر
در عقلگرايي نمادهاي از يكي فقه ، اصول علم :جستارگشايي
فلسفه با شيوايي و جدي تلاقي منظر اين از و است شيعه
براي است منطق مثابه به فقه براي اصول واقع ، دردارد
سمعيات و نقليات آن مواد و منابع كه تفاوت اين با فلسفه ،
طريق از بشر هدايت و تشريع عالم در الهي الطاف كه است
.ميگردد محسوب معصومين و انبياء
كه گرديده مطرح دقيقهاي و ظريفه مباحث اصول علم در
فكر و فرهنگ و زبان باب در تحليلي عالي مباحث از جملگي
و نيامده شناخته آن ارج بايد چنانكه متاسفانه اما است ،
اينك.است نشده گرفته بهديده انديشه پرورش در آن تاثير
فلسفه متون ترجمه راه از مباحث همين از برخي كه حالي در
از حقوق فلسفه بالاخره و زبانشناسي و معنيشناسي زبان ،
ما خود كه دارد آن جاي ميشود ، وارد ما فرهنگ به غرب
خاصه باشيم ، داشته اصيل علم اين ژرفاي در مجدد تاملي
خراساني ، آخوند و انصاري شيخ مابعد ارجمند متون آنكه
آيتالله بروجردي ، العظمي آيتالله ،(ره)امامخميني اصول
را جديد مباحثي و اساسي تحولي موجبات ميتواند -...و حجت
كه معاصر اصوليين از يكي با زير گفتگوي در.سازد فراهم
ضمنا و است كرده تلمذ اصول استادان اعاظم نزد در
استاد.نشستهايم سخن به هست نيز غرب فرهنگ دانشآموخته
فرهنگ در عقل ارج درباره بحث ضمن داماد محقق مصطفي دكتر
.ميرسد فقه به اصول از و اصول به فلسفه رهگذر از شيعي ،
درباره جداگانه مباحثي فردا بحث ، همين تداوم در سپس
اين به را شما توجهشد خواهد مطرح اصول علم بنيانگزاران
.ميكنيم جلب گفتگو
معارف گروه
رضوي مسعود :از گفتوگو
كه كسي همچنين و حقوقدان يك عنوان به شما استاد ، جناب *
را آن به مربوط مسائل و قانون بحث هستيد ، متبحر فلسفه در
ميكنيد؟ آغاز چگونه
را قانون باستان يونان حكماي.الرحيم الرحمن بسمالله *
بخش آن در و ميكردند محسوب عملي حكمت شاخههاي از يكي
براي.ميداشتند گفتوگو زندگي آيينهاي و نواميس از
يا جمهوري شهريار ، يا سياسي مرد افلاطون ، دفتر سه نمونه
است افلاطون معروف آثار از كه قوانين يا نواميس و سياست
اين گواه ميتوان را ارسطو سياست و اخلاق دفتر دو نيز و
در فارابي نيز اسلامي بزرگ و متقدم حكماي از.دانست امر
"شفا الهيات" پايان در ابنسينا و "فاضله مدينه آراء"
.گفتهاند سخن مستوفا و افكنده قانون به عقلاني نگرش
از چگونه شيعه ، فقه بخصوص و "فقه" يعني دين ، در قانون *
گرفتهاند؟ بهره عقل
سبزواري ، هادي ملا حاج اخير قرون حكيم متاخرين ، ميان در *
عقلاني حكمت بيان منظور به را "الهدي نبراس" رساله
فارابي كه است گفتني.است درآورده نگارش به شرعي قوانين
طبقهبندي عقلي علوم زمره در را فقه ،"العلوم احصاء" در
.است بديع و جالب بسيار نكته اين كه نقلي علوم نه نموده ،
هستيد ، شيعه فقيه يك ضمنا كه شما نظر به اما هست بديع *
ميكند؟ پيدا وجهي چه فارابي بيان
زيرا.است منطقي و صحيح كاملا برداشت اين من نظر به *
آن به ميتوان است ميان در استنتاج و استدلال پاي جا هر
.ندارد خصوص اين در اثري قياس ماده.داد نام عقلي علم
بيرون عقلي علم از را آن باشد نقلي امري اگر قياس ماده
حكم استدلال با مجتهد.است چنين فقه علم.آورد نخواهد
امري قياس ماده چند هر.مينمايد صادر فتوا و ميكند
.است عقل كار فقه در اجتهاد حال هر به ولي است ، نقلي
موارد كدام در و مجاري كدام از شيعه فقه در عقل كاركرد *
مييابد؟ اهميت
اصول علم تاسيس با سني و شيعه از اعم -اسلامي فقيهان *
كردن منطقيتر و عقلاييتر چه هر در فقه ، قواعد و فقه
زمينه اين در بزرگي گامهاي و نموده تلاش فقاهت
در مالكي ، شاطبي غرناطي ابراهيم ابواسحاق.برداشتهاند
"الموافقات" كتاب تاليف با قمري هجري سال 709 به گذشته
بنياد را قانون فلسفه و پرداخته تفقه به فلسفي روش با
-اخير قرن چند در خصوص به -نيز شيعي فقيهان.است نهاده
به است استنباط و اجتهاد متدولوژي كه را فقه اصول علم
علم از بسياري مباحث و رساندهاند عقلانيت درجه اعلي
شيخ بخصوص.ساختهاند وارد آن در را فلسفه و منطق و كلام
عقلي مباحث خراساني ، محقق وي شاگرد بزرگ و انصاري مرتضي
در كه ساختهاند وارد اصول علم بر بار اولين براي بسياري
.است داشته عظيمي نقش دانش اين كردن فربه
محقق و شيخانصاري بديع مباحث از برخي است ممكن آيا *
كنيد؟ ذكر نبوده متقدم اصولي كتب در كه را خراساني
حقيقيه قضاياي" به ميتوانم ايشان بديع مباحث جمله از *
"واحد از كثير صدور عدم" ،"انتزاعي و اعتباري" ،"خارجيه و
حركت" ،"ماهيت و وجود اصالت" "كثير از واحد صدور عدم" ،
بسياري و "ذاتي تعلل عدم و تغيير عدم" ،"توسطي و قطعي
اشاره است ، گرديده اصول علم وارد اخيرا همه ديگر ، مباحث
مباحث از خروج موارد ، برخي در كه اين از نظر قطع با.كنم
.است شده آنان بر خردهگيري موجب فلسفي فني
دقيقا ،"تقييد و اطلاق" مباحث در "ماهيت اعتبارات" بحث
در.است شده اصول علم وارد فلسفه از كه است مباحثي از
فلسفه بخصوص -فلسفه از مهمي بسيار مباحث ،"مشتق" مبحث
.است شده افزوده اصول علم بر -بعد به ملاصدرا
نگاشتهام ، "صدرا خردنامه" مجله در كه مقالهاي در من
و كلام علم در را "مشتق تركب و بساطت" نظريه تاريخي سير
قرار بحث مورد مستوفا صورت به اصول علم و منطق و فلسفه
.دادهام
منطق و فلسفه بهويژه عقلي ، علوم تاثير يعني مبحث ، اين *
ميتواند واقع در و است مهمي بسيار مسئله اصول ، و فقه بر
مذكور مقاله در شما.باشد شيعه فقه غناي و ظرفيت نشانگر
توجه با و شدهايد وارد موضوع بدين ويژهاي نظر دقت با
كه ميرسد نظر به جنابعالي گسترده تحقيقات و آمادگي به
اميدواريم.باشد داشته وجود باب اين در دقيقتر بحث ضرورت
.بپردازيم موضوع اين به كلي بطور جداگانه فرصت يك در كه
-فقه بر منطقي -فلسفي تاثير اين حاضر ، بحث خصوص در اما
است؟ داشته تبعاتي و نتايج چه -اصول علم طريق از
اين طرح از غرض اما.است محرز بحث اين ضرورت بله ، *
.گردد بيان تبعات همين اينكه مقدمات
يك انصاري مرتضي شيخ و سبزواري ملاهادي حاجي ميان گويند
شيخ نزد حاجي.است گرفته صورت مشهد در ماههاي شش تلاقي
سبزواري حكيم نزد انصاري شيخ و ميخوانده اصول و فقه
.است ميآموخته فلسفه
چيست؟ مهم رويداد اين نقل ماخذ *
ولي ميكنم نقل مطهري مرحوم استادم از را نكته اين من *
شخص گفته بجز ندارم ، مسئله اين براي ديگري منبع و مرجع
چاپ به نيز استاد "منظومه شرح" كتاب در بعدا كه ايشان
تفسير در سبزواري حاجي كه ميفرمودند ايشان.است رسيده
كه دارند خود به مخصوص بياني ،"خارجيه و حقيقيه قضاياي"
ميشود ، ديده مسئله اين از اصول علم در كه تفكري ردپاي از
به بعد و بوده شيخ طريق از كه معلوم دقيقا و است محرز
نظير ايشان شاگردان به بعد و كرده سرايت خراساني آخوند
از -ما اساتيد نظر به چون.عراقي ضياء آقا و نائيني مرحوم
مهدي دكتر استاد مرحوم همچنين و مطهري استاد مرحوم جمله
حاج تحليل كه بودند معتقد بزرگوار دو هر -يزدي حائري
داده ، ارائه خارجيه و حقيقيه قضيه از كه سبزواري ، ملاهادي
بيان با دو هر و آمده معاصر اصول در كه است تحليلي همان
شيخ مال تقسيم اين ابتكار چون.نميكند تطبيق فني فلسفي
بيان ديگر گونهاي به را موضوع ايشان كه است ، الرئيس
در آخوند را نظر اين حال هر به كه است معلوم.است كرده
.است كرده اخذ حاجي فلسفي تحليلهاي و انديشهها از تاثير
و است عقلي علمي اجتهاد ، علم اولا ;كه است اين غرض
است چهارگانه منابع از يكي شيعه فقه در عقل دليل ثانيا
دريافت راههاي از يكي عقل كه است اين منظور ما نظر به و
خدا حكم (ص)پيامبر كه همانطور سخن ديگر به و است شرع حكم
ميتواند را خدا حكم نيز بشر عقل ميرساند ، بشر به را
يعني عملي عقل مراد اينجا در عقل البته.كند دريافت
.است عقليه كليه احكام
دهيد؟ توضيح بيشتر نكته اين درباره كنم خواهش است ممكن *
است معروف فقهاء و اصوليين ميان در قاعدهاي ببينيد ، *
تعبيرات به قاعده اين.دارد نام "ملازمه قاعده" كه
به حكم كلما":ميشود گفته گاهي گرديده ، بيان گوناگون
حكم شرع كند ، حكم عقل جا هر يعني."الشرع به حكم العقل
الواجب":است شده گفته ديگر تعبير به گاهي و داشت خواهد
نيز جمله اين كه "العقليه فيالواجبات الطاف الشرعيه
.ميرساند را همان
چيست؟ مراد حال
عقل جا هر كه است اين ملازمه معناي كه ميپندارند بعضي
موازي حكمي و ميكند پيروي عقل از شرع باشد ، داشته حكم
.ميكند جعل آن با
كه حكمي كه است آن منظور بلكه.نيست اينطور ما نظر به
همان دارند ، اذعان بدان هستند ، عقلا كه جهت آن از عقلا
انسانها به خود احكام ابلاغ براي شرع يعني.است شرع حكم
-باطن پيامبر ديگري است ، ظاهر پيامبر يكي.دارد راه دو
نيست ، جزئيه عقول اينجا در عقل البته.است عقل همان كه
عقلاني غير پيرايههاي هزاران به جزئيه عقول كه چرا
-اينها امثال و قومي فرهنگهاي عادات ، مثل ميگردد ، آلوده
عموم پسند مورد است ممكن رسوم از بسياري -ديدهايم كه
به آدميان همه اگر ولي.نباشد عقل حكم ولي گيرد ، قرار
.است محض عقل حكم اين ميكنند ، حكم ظلم زشتي و عدالت خوبي
بد و نيك خداوند كه است شده بيان صراحت به مجيد قرآن در
"تقواها و فجورها فالهمها":است كرده الهام آدميان به را
هم كنار در "تعقل" راه و "سمع " راه مجيد قرآن در نيز و
قيامت روز در دوزخ اهل مردم كه آنجا ;است گرفته قرار
."السعير اصحاب من كنا ما نعقل او نسمع كنا لو":ميگويند
ميداديم فرا گوش پيامبران راهنماييهاي به ما اگر يعني
دوزخ اهل ميكرديم ، تعقل و ميانديشيديم خودمان يا و
بطور كه ميكنيد ملاحظه شريفه آيه اين در.نميشديم
اين.است گرفته قرار هم كنار در عقل و سمع حقيقيه منفصله
به ميتواند تعقل راه از بشر براينكه ، دارد صراحت آيه
و مادي حجابهاي از هيچگاه آدمي تعقل البته.برسد سعادت
انبياء نقش و نيست مبرا و پاك نفساني هواهاي و اغراض
آزاد نفساني زنجيرهاي از را آدميان خرد كه است همين الهي
و بيندازند كار به را خود سليم عقل بتوانند تا سازند
سليم عقل كه است جهت همين به انبياء هدايت به انسان نياز
اين.ندارد رهايي اوهام و شوائب اينگونه از هيچگاه آدمي
مشهود كاملا (ص)اسلام رسول رسالت و قرآن هدايت در مطلب
گوشزد را حقيقت اين تاكيد و تكرار به قرآن آيات.است
دارد ، (كاف كسر به) "مذكر" نقش اسلام رسول كه ميكند
.ميدهد تذكر صرفا بشر عقلاني داشتههاي به يعني
بر علاوه كه است ضروري اينجا در نكته اين ذكر البته
دارد ، مخصوص جايگاه شرعيه احكام استنباط در "عقل" اينكه
باب يعني فقه ، مهم بخش در كه است ديگري مطلب عقلا بناء
عقلا ، بناي.ميكند ايفاء عمده نقش سياسات ، و معاملات
زندگي در خردمندان كه شيوهاي.است عقل حكم از غير
شرع تاييد مورد عليالاصول كردهاند ، اتخاذ خود روزمره
.نگيرد قرار موافقت مورد ندرتا است ممكن كه هرچند است ،
بنا مردم روزمره زندگي و معاملات مسائل در انور شرع
بلكه باشد ، داشته تاسيسي احكام جزء به جزء بطور ندارد
اما.است گرديده واگذار عقلاء روش همان به امور اينگونه
مورد همان نبوده ، موافق عقلا روش با كه نيز مورد هر در
و معاملات مسائل در بنابراين.است داده توضيح را خاص
.است عقلائي شيوه متبع سياسات ،
را كاشان مردم روزگاري كه است آمده "روضاتالجنات" در
ميان در قضا امور و شرعيه احكام فتق و رتق براي فقيهي
معروف حكيم از را قضايي و شرعي مسائل آناننبود
.بود محض فيلسوف يك خضري حكيم.ميپرسيدند خضري شمسالدين
حكم به او.نداشت فقه در تفقه و تخصص سابقه هيچوجه به
پاسخ سائلين به عقلي قواعد براساس خود ، فلسفي ذوق
شاه سوي از زمان همان در كركي محقق آنكه تا است ميداده
براي و شد منصوب ايران قاضيالقضاتي سمت به صفوي اسماعيل
وي.ميكرد مسافرت ايران مختلف بلات به قضات نصب و عزل
و آرا در كركي محقق.شد آگاه امر اين از و وارد كاشان به
گفتهاند و كرد مطالعه حكيم سوي از صادره احكام و پاسخها
.شد صادر كركي محقق مجلس در او و فرستاد خضري سراغ به كه
حكيم "كجاداري؟ در فقه تعلم سابقه تو" كه پرسيد او از
محقق ".نياموختهام فقه هيچوجه به من !جا هيچ" داد پاسخ
بر" گفت خضري "كردي؟ صادر را آرا اين چگونه پس" پرسيد
".عقل و خرد موازين
شرع و عقل كه گفتهاند درست چه":گفت كركي محقق آنگاه
محقق كه گفتهاند ديگر گونهاي به "باشند هماهنگ بايد
:گفتهايم ما كه است همين":كه نمود بيان را جمله اين كركي
".عقليه فيالواجبات الطاف الواجباتالشرعيه ،
حل براي اماميه فقيهان كه ندارد انكار جاي نيز نكته اين
بهاصطلاح و سياسات و ايقاعات و عقود در فقهي مشكلات
و عقلي قواعد از استعانت بالمعنيالاعم ، معاملات خودشان
تمشيت در عقلا بناي و موازين رعايت به پايبندي طرفي از
را كاري همان فلسفي نظريهپردازيهاي در خود روزمره زندگي
گام مسير آن در اروپايي حقوق بزرگ دانشمندان كه كردهاند
پس يعني -اخير قرون در بخصوص فقه ، اصول علم.برداشتهاند
رفته پيش چنان اماميه فقهاي ميان در -اخباريگري نهضت از
اروپا در "حقوق فلسفه" نام به آنچه با كه ميتواند كه
.بپردازد گفتگو به شده نامگذاري
.دهم قرار اشاره مورد را ديگري نكته است لازم اينجا در
سني و شيعي محققين ميان شديد اختلاف كه ميدانيد شما
فعلا ما است؟ بوده چه از آن آغاز كه دارد وجود
افرادي اينكه اجمالا.شويم بحث اين در وارد نميخواهيم
اصول ، علم موسس كه معتقدند سيوطي و رازي فخر امام نظير
علم نسبت" كه ميگويد رازي فخر امام.است بوده شافعي
منطق با ارسطو كه است نسبتي همان شافعي ، به فقه اصول
و مناسس اول":كه ميگويد سيوطي را نكته همين ".دارد
".هوالشافعي فقه ، فياصول صنف
،"تاسيسالشيعه" كتاب در صدر سيدحسن نظير شخصيتهايي اما
امامين فقه ، اصول موسس ميگويند و منكرند را قضيه اصل
.بودهاند عليهماالسلام باقر حضرت و صادق حضرت همامين
دارد ادامه
|