توسعه و روحانيت
(آخر بخش)ناصري دوره در اصلاحات داخلي موانع
ديروز ناصري دوره در اصلاحات داخلي موانع نخست بخش :اشاره
.گذشت نظرتان از
اميركبيردر موفقيت عدم به منجر كه عواملي نخست بخش در
شماره اين در برشمرديم ، را شد خود اهداف به رسيدن
دربار ، مالي منابع با وزرا شخصي رفتار ، مقاله نويسنده
مورد توسعهرا و روحانيت موضوع و باتوسعه ، تجار ارتباط
.دهد مي قرار بررسي
انديشه گروه
دوره يك رسيدن پايان به آغاز حقيقت در سپهسالار عزل
و شد شروع قرن 19 دهه نخستين از كه دورهاي بود ، تاريخي
قرن اين دوم نيمه اواسط در سال شصت به قريب گذشت از پس
از 1301 مستوفيالممالك سپهسالار ، از بعدرسيد پايان به
و بزرگ زمينداران از وي.بود صدراعظم رسما تا 1303
ادب و فضل و علم از او مجلس در".بود ايران روز آن بنام
فرنگ ترقيات از جديده اطلاعات و تاريخ و هنر و شعر و
اگر و ميگذشت سكوت به او مجلس اوقات بيشتر نميشد ، صحبت
حفر و فلاحت و زراعت از ميآمد ، ميان به صحبتي گاهي
محاسبه پايه بر برخورد نحوه اين (18) ".بود آقا قنوات
مملكت آبادي و عمران به ميل يا ملي منافع مراعات و منطقي
.نبود كشاورزي اقتصاد دوره در آبادسازي شيوه اساس بر
افزايش در صدراعظم طبيعي ميل و محاسبه پايه بر بلكه
حاصل كشاورزي و زراعت راه از كه خويش ثروت و نقدينه
غلام ، خدمه طويل و عريض دستگاه.بود آمده دست به ميشد
طريق از ميبايست آنان هزينه و داشت هزينه صدراعظم حشم و
خروار هزار چندين سالانه.ميشد تامين املاك درآمد
ميداد ، مردم به خود املاك از وظيفه عنوان به غلهفقط
باقي الممالك مستوفي خود براي پايان در كه را مقداري اگر
آنگاه كنيم ، مذكورمحاسبه مقدار برابر دو ميماند ، تنها
خاطر اطمينان با ميتوان.شد خواهد مشخص وي املاك ميزان
مماشات به املاكش و خود حفظ براي صدراعظم كه كرد ادعا
فداي را ملي منافع و پرداخت ناصري حكومت سران با كامل
به صدراعظم كه است طبيعي نيز ، اين ساخت املاكش و خود
كاملا مصنوع و صنعت به خود زمينداري طبقاتي پايگاه دليل
كشاورزي توليد شيوه دليل به سويي از زيرا.باشد بيتوجه
از و بود عاجز دستي صنعت حتي صنعتي ، توليد با آشنايي از
.نبود صنعتي تحولات درك به قادر ديگر سوي
دوره صدراعظم آخرين عنوان به امينالسلطان او از بعد
افزايش جز وي.آمد كار روي به خودكامه جناح از ناصري
كه شيوههايي.نداشت سر در ديگري سوداي شاه ، و خويش ثروت
گرفت ، پيش در شاه درآمد افزايش براي امينالسلطان
. نداشت ايران اقتصادي اوضاع ويراني و انحطاط جز نتيجهاي
رسيد ، اوج به وي زمان در ايران اقتصادي بنيانهاي تخريب
را مردم فلاكت و فقر افزايش موجبات حكومتها خردهفروشي
به قاجار ، حكومت چراي و بيچون تسلط علاوه به.كرد فراهم
و مقررات تمامي بر شاه ، ناصرالدين طولاني دوران در خصوص
قدرتهاي كه بود كرده فراهم را امكان اين مردم مال و جان
شريك قاجار حكومت با اموال تقسيم در نيز اروپايي قويتر
روس) اروپايي دول دوره اين در كه مختلفي امتيازاتشوند
.است مطالب اين مويد ميگيرند ايران دربار از (انگليس و
دورههاي در همانطوريكه -دوره اين در سلطان و سلطنت نهاد
رشد از ممانعت در كننده تعيين و اساسي نقش -گفتيم پيش
را خود تلاش تمام شاهداشتند عهده به توسعه و اصلاحات
و چشم شدن باز از كه چرا بود ، كرده مردم جهالت حفظ صرف
(19).ميترسيد مردم گوش
هيچ منشا ايران ، بر طولاني سلطنت عليرغم شاه ناصرالدين
با مبارزه.ميانديشيد عياشي به تنها زيرا نشد ، اثري
مقابل در.بود كشانده رويا و خيال عالم به را فرنگيها
حتي جنگ ، در خودش رعيت با و بود صلح در كشور ، دشمنان
وجود تمام با و ميكرد نهي اختراع از را مخترع ايرانيان
و انجام.كند جلوگيري مردم آگاهي افزايش از تا ميكوشيد
اراده و تصميم به بسته كلي ، و جزيي از امري هر انجام عدم
شاه حمايت.بود اجرا و قضا قانون ، مظهر شاه بود ، پادشاه
خود تنها نه شاه.ميشد اجرا مانع شاه مخالفت و اجرا ضامن
.كرد سركوب را اصلاحطلب جريانهاي بلكه نبود ، اصلاحطلب
بخش در اصلاحطلب جريانهاي شكست نهايي مسئول قرار بدين
و آينده شاه ، .نيست شاه ناصرالدين جز كسي كشور سياسي
.كرد خويش لذتپرستي و قدرت حفظ فداي را كشور سرنوشت
توسعه و تجار -ج
مصنوعات و كالاها هجوم از قبل تا گفتيم ، كه همانطور
عمل ميدان ايران ، تجارت شدن فراملي و ايران به خارجي
توليدات تجار.ميشد محدود ايران داخلي مرزهاي به تجار
توليد از را دامي و كشاورزي محصولات يعني ايران روستايي
عرضه شهري كنندگان مصرف به و خريداري روستايي كنندگان
.ميكردند عرضه روستائيان به را شهري توليدات و ميداشتند
حيطه گلستان ، عهدنامه از بعد اروپايي كالاهاي هجوم با
وارد و خارج ملي مرزهاي از ايران تجار و تجارت فعاليت
آرام ايران اقتصاد پس اين از.شد فراملي و جهاني عرصه
پيوند اروپا مسلط سرمايهداري و صنعتي اقتصاد با آرام
استحاله به سرانجام كه نابرابر پيوندي.كرد برقرار
اقتصاد.شد منجر بينالمللي اقتصاد در ايران اقتصاد
متاع دستي ، صنايع پارهاي و كشاورزي كالاهاي بجز ايران
صنعتي اروپاي حاليكه در.نداشت عرضه براي ذكري قابل
و ابزاركار منزل ، لوازم از اعم ابزارآلات اقسام و انواع
صادر ايران به خاصي زيبايي و تنوع با...و لوكس كالاهاي
در داخلي كالاهاي تقاضاي كاهش باعث امر اين و ميكرد
با توليد كارگاههاي از بسياري نتيجه در و شد ايران
خريداران دادن دست از با تجار و شدند مواجه ورشكستگي
تجار اتفاق به و برگزيدند را جديدي راه داخلي كالاهاي
محصولات صدور خارجي ، به كالاهاي واردات ضمن اروپايي
پرداختند اروپائيان تقاضاي مورد دستي مصنوعات و كشاورزي
خارجي ، تجارت قبال در تجار واكنش نخستين ترتيب اين به و
.بود تسليم و انفعال
تبليغات و آگاهي ايران ، تجارت بد وضع ناصري ، دوره در
نابرابري اروپا ، بورژوازي نقش از تجار آگاهي روشنفكران ،
آگاهي موجبات سويي از خارجي و داخلي تجار بين گمركي
و صنعت به آنان توجه ديگر سوي از و تجار طبقاتي
.كرد فراهم را صنايع توسعه در سرمايهگذاري
خواهان سويي از تجار وكلاي مجلس تشكيل و تشكل با تجار
تاسيس در شركت و حمايت و كمك ديگر سوي از و تجاري امنيت
از معدودي تنها ادامه در اما.شدند صنايع احداث و بانك
آگاهي از نيز و داشتند برعهده را تجار رهبري كه تجار
سرمايهگذاري به معدودي موارد در بودند برخوردار كافي
كالاهاي توزيع به همچنان تجار باقي.پرداختند صنعتي
ادامه ايران در فرنگ مالالتجاره توسعه به كمك و اروپايي
عمده دليل دو به نيز تجار صنعتي سرمايهگذاريهاي.دادند
ميتوان داخلي ، زمينه در.شد مواجه شكست با وخارجي داخلي
شرايط مثل كارخانه احداث شرايط و لوازم به توجه عدم از
اوليه ، مواد تامين منبع ماهر ، نيروي تربيت جغرافيايي ،
علل درمورد.كرد اشاره سوءمديريت و مناسب راه فقدان
و ايراني تجار براي گمركي نابرابري از ميتوان خارجي
نام داخلي توليدات برضد بيگانگان توطئه و رقابت خارجي ،
.برد
ميل و خارجي كالاهاي ورود با تجار ، و تجارت بخش بر علاوه
كاهش با نيز صنعتگري بخش مزبور ، كالاهاي خريد به مردم
تا كوشيد و ديد خطر در را خويش موجوديت و شد مواجه تقاضا
مهارت اروپايي وسايل و ابزار از مشابهسازي و تقليد با
را رفته دست از بازار و نمايد يادآوري جامعه به را خويش
تكنولوژي از استفاده با مشابهسازي اين اما.يابد باز
وسيله به توليد دقيقتر عبارت به و فني نوآوري و جديد
به عليرغم موارد برخي در دليل همين به.نبود جديد صنعت
قادربه (پارچهبافي مثل) خارجي اوليه مواد بردن كار
خارجي كالاي با رقابت در و نشد قيمت كاهش و كيفيت افزايش
احداث براي كافي سرمايه فاقد صنعتگران.خورد شكست
اين فعاليت.بودند ماشين توليد و خريد و صنعتي كارخانه
تاسيس با.بود خصوصي بخش و دولت اقدام مستلزم گروه
بخش مذكور ، بخش دو ناحيه از صنعتي مراكز و كارخانه
چنين اماگيرد برعهده را توليد عمليات بود قادر صنعتگري
.رفت هرز كارگران خلاقه قدرت و نشد
توسعه و روحانيت -د
در كه است اجتماعي گروه تنها ديني علماي يا روحانيت
به رسما اسلام از بعد يا اسلام از پيش چه ايران تاريخ
فرهنگ به توجه با و است داشته اشتغال تعلم و تعليم امر
و اصول آموزگاران بهعنوان روحانيون اهميت جامعه ديني
گروه ، اين بنابراين.ميگردد آشكار بهخوبي ديني احكام
سياسي ، فرهنگي ، امور سمتدهي در مهمي بسيار نقش اجتماعي
واكنشهاي بيشتر البتهاست داشته اجتماعي و اقتصادي
با ناصرالدينشاه سلطنت پايان تا قاجار دوره در روحانيت
و مساله طرح به خود روحانيت يعني است ، گرفته صورت واسطه
با مساله طرح بلكه نميپرداخت ، حكم صدور به آن از پس
مثال عنوان به.روحانيت با مساله حكم و بود ديگران
از پس روس و ايران جنگهاي قبال در روحانيت واكنش نخستين
از فراهاني قائممقام و ميرزا عباس و فتحعليشاه استفتاء
(20).گرفت صورت مراجع
خصوصا و سپهسالار اقدامات قبال در روحانيت واكنش
و علما با شاهزادگان تماس از پس نيز رويتر قرارداد
.گشت ممكن سپهسالار از شاهزادگان انتقاد
دادند نشان واكنش زماني روحانيت تنباكو و توتون مساله در
ميرزاي به مفصل نامهاي طي اسدآبادي سيدجمالالدين كه
بر اروپائيان تسلط به نسبت را وي شيعه تقليد مرجع شيرازي
واگذاري طريق از تسلط اين در شاه نقش و ايران اقتصاد
با كاركمپاني آغاز با آن از پس نمود ، آگاه امتيازات ،
استفاده حرمت به حكم وي شيرازي ميرزاي از تجار استفتاء
رژي امتياز عليه قيام طي در.داد تنباكو و توتون از
بررسي به مقالات نشر و متعدد سخنرانيهاي ايراد با علماء
انتقادات تمامي محور.پرداختند رژي امتياز مضرات و معايب
.بود ايران بر انگلستان تسلط و سيطره از ترس
كه است بيشماري علماي از اسدآبادي سيدجمالالدين
ممالك احوال و اوضاع تغيير در را گستردهاي تلاشهاي
نكته دو غرب و شرق مواجهه در سيد.داد انجام اسلامي
محو نخست بود داده قرار خويش فعاليتهاي محور را اساسي
.داخلي استبداد محو دوم خارجي ، استعمار
ميكرد جستجو سياسي بخش در را ايران مشكلات ريشه نيز سيد
ريشه قطع به مگر نميشود آباد ايران" كه بود آن بر و
(21)"استبداد خبيثه شجره
انديشه كه است ناصري عصر علماي از نيز مجتهد علي شيخ آقا
ولي (22).داشت صنايع بخش در بخصوص توسعه و اصلاحطلبي
توسعهطلبي انديشه هرگونه مخالف كه استبدادي حكومت وجود
به را خويش انديشههاي بتواند او تا شد آن از بود ، مانع
.بنشاند ظهور منصه
جوادي غلامرضا
:پاورقيها
ص صدرالتواريخ -مراغهاي خان محمدحسن اعتمادالسلطنه ، -18
.292
.ص 597 خاطرات روزنامه اعتمادالسلطنه ، -19
.ص 145 سلطانيه ماثر -عبدالرزاق -دنبلي مفتون -20
مقدمه -ايرانيان بيداري تاريخ -كرماني ناظمالاسلام -21
.ص 63
.ص 116.همانجا -22
انديشه تازههاي
|
پس به گام يك پيش به دوگام
315/اول ، 79 چاپ /ايرانيان جامعه انتشارات /قوچاني محمد
.تومان 1600/نسخه 5000/صفحه
جنبش نگاري وقايع ، شامل پس به گام يك پيش ، به دوگام
مجموعه شامل كتاب اين.است ايران در دموكراتيك اصلاحات
از پر سال يك مدت در روزنامهنگار قوچاني محمد گزارشهاي
.است دموكراسي برسر سياسي ساخت و اجتماعي ساخت ميان ستيز
نخستين موضوع با سال 1377 اسفند سوم از گزارشها اين
سال آذر هجدهم در و ميشود آغاز مردمي شوراهاي انتخابات
مجلس انتخابات ششمين نامزدهاي از ثبتنام با همزمان 1378
.ميپذيرد پايان اسلامي شوراي
-خبري صبغهاي آمدهاند ، گرد كتاب اين در كه گزارشهايي
.دارند تحليلي
ناتمام الگوي ايراني ، ليبراليسم
2500/اول ، 79 چاپ /ايرانيان جامعه انتشارات /محمدي مجيد
تومان 1200/نسخه
فراز سو اين به هفدهم قرن از كه بود آموزهاي ليبراليسم
و حركت يك عنوان به ليبراليسم.است داشته بسياري نشيب و
عنوان به چه و مدني جنبش يك عنوان به چه انقلابي ، جنبش
داراي قدرت ساختار در موجود احزاب از يكي ايدئولوژي
مفروضات و ايدهها و نهادها اصول ، ارزشها ، از هستهاي
.است
و انسجام از حد آن تا خويش ، خاص تحول سير عليرغم ولي
بگويند ، ناسزا آن به كساني كه است برخوردار اشاره قابليت
.بستايند را آن يا و دهند قرار تكفير و لعن مورد را آن
شده آزاد خانه به سفر
/اول ، 79 چاپ /ايرانيان جامعه انتشارات /نبوي ابراهيم سيد
تومان 1100/نسخه 2500
اول طنزنويسي رشته در مطبوعات جشنواره در كه كسي جايزه
نبوي ابراهيم سيد نصيب جايزه اين و بود مكه سفر است ، شده
.است حج سفر خاطرات هم كتاب اين و شد
رشته در مطبوعات جشنواره اول جايزه:ميگويد نبوي
و بيصداع ميرسيد ، آسمان از جايزه ;گرفتم را طنزنويسي
.بيخريد و فروخت بي
و مدينه و مكه به عمره سفر و بود بلورين قلم جايزه
دريافت علت و تفضيلات و تبليغات و عكس آن حاشيه در البته
در طنز ستون يك -پنجم ستون در من طنز نوشتههاي جايزه
.بود -جامعه روزنامه
در و بودم افتاده زندان به ماه يك نوشتهها همين خاطر به
كه اتهامي همين خاطر به كه گفتم خودم بازجوي به جا همان
حج به و گرفت خواهم جايزه ديگر يكسالي آمدهام زندان به
راه به كه كرد خواهم دعا را تو جا همان در و رفت خواهم
هم دعايش و رفتم حج به شد ، هم همين و شوي هدايت درست
.كردم
حكم به.نداشتم آرام و بود افتاده سرم به رفتن هواي
كجا به و ميكنم چه كه نميفهميدم كالمجنون المسافر
هم به را چيز همه خودش خداوند كه اين مثل سرانجامميروم
در رفتن از پيش جمعه روز گرفتم ، را وسايل و ساك كرد جور
حوله.شدم آشنا كاروان اعضاي با تهران جنوب در مسجدي
.شد آغاز سفر.كشيدم راحتي نفس و گرفتم را احرام سفيد
|
|