ايراني معماري در آسماني نگاه
!نيست معماري همه مدرنيسم ،
كه است هويتي پي از حكايت و سخن شهرها معماري در امروزه
انسان اكنون و است آورده بوجود جهان سراسر در مدرنيسم
شهر بدنبال شيشه و سنگ و آهن رويش از خسته و سرگشته
و امروز صنعتي دنياي.است دلپذير و آشنا شهري و آرماني
در مدرنيسم ظهور و معاصر شهرهاي بيگانگي داستان اين
كابوس" درحصار را امروز انسان تا ميرود شهرها معماري
زنداني و محصور سياهي و سنگ و آهن از روئيده شهري "شهري
و اجتماعي و روحي ناهنجاريهاي و سردرگمي تبعات كه نمايد
توجه جالب داشته ، بدنبال را امروز انسان محيطي زيست
و مدرنيسم سبكهاي طرفداران و سازندگان خود حتي اينكه
در كه خشتي و بيروح و خشك فضاهاي از مدرنيسم پست
جستجوي در و شده خسته آوردهاند بوجود شهرها اندامهاي
و شادمانه شهري و هوشمند شهري -هويت با شهري شهرآرماني ،
انسان فطرت با آن گويش و لهجه و زبان كه هستند دلپذير
.باشد انسان روحي نيازهاي جوابگوي و نباشد بيگانه
:بخش هستي عناصر
كه زمين كره سطح بر خاك و هوا -گياه -آب عنصر چهار حضور
خرد اهل براي راه چراغ آنرا به توجه جهان آفريدگار
به كه بوده ايراني شهرسازان و معماران الهامگر دانسته ،
سرمايههاي عنوان به نيز و حياتبخش قواعد و اصول عنوان
اندامهاي تمامي در داشته قرار بشر اختيار در كه موجودي
در نمونه عنوان به.ميدادند قرار استفاده مورد شهري
را عنصر چهار اين حضور شما ايراني ، خانههاي
باغهاي در.ميكنيد مشاهده ممكن شكل بهعالمانهترين
به هوا و خاك گياه ، آب ، ترنمچهارعنصر ، شاهد نيز ايراني
و مدرسهها و مساجد در.هستيد تصوير زيباترين
به حياتي عنصر چهار اين از اندامها ديگر و كاروانسراها
است شده آفريده و خلق وحدت در تنوع عين در و متنوع اشكال
(ايراني كاروانسراي) ارزشمند بناهاي از يكي ساماندهي كه
در عباسي هتل است شده خلق عناصر اين از الهام با كه
و ايران اقامتي مراكز زيباترين از يكي كه است اصفهان
با بسيار مقصد يك نيز خود كه است آورده بوجود را جهان
.جهانگرديست و ايرانگردي ارزش
:ايراني معماري در شكافي كالبد
شهر معماري اندامهاي از گوشهاي تشريح و ديگر نگاهي با
عمارت.ميبريم ايراني تفكر وعمق خلاقيت به پي ايراني
داراي 20 عمارت اين.بگيريد نظر در را اصفهان ستون چهل
ارزش آن به محوطه و باغسازي در آب عنصر حضور كه است ستون
از ديگر ;نموده معروف ستونش به 40 و بخشيده مضاعف
منشا حضورش و هوا نمودن لطيف و مرطوب آب ، عنصر مزيتهاي
زيست حيات نيز و است انسان زيستن شادمانه و زيست حيات
تشكيل را باغ موسيقي واقع در كه عندليبان ، و پرندگان
از بسياري در كه امروزه خلاف بر بخشيده بقاء ميدهند
آب پرنده كه ندارد وجود هم كوچك حوض يك حتي محوطهها
.بنوشد
ايراني شهر اندامهاي در شكافي كالبد ابعاد از ديگر
در آب شادمانه حضور عبارتي به و "بناست آببا تلفيق"
ايراني معماري زيبادر شاهكارهاي از خود ايراني بناهاي
كالبد و پژوهشانه نگاهي در فرانسوي بزرگ سياح شاردناست
:مينويسد اصفهان بهشت هشت عمارت و باغ خصوص در شكافانه
عمارت طرف به باغ فضاي و محوطه از زنان قدم هنگاميكه من
و باغ فضاي كجا و كي كه نشدم متوجه هرگز بودم ، حركت در
و شدم عمارت داخل و بسته فضاي وارد من و شد تمام محوطه
و بيرون فضاي طرف به عمارت داخل فضاي از كه هنگامي بلعكس
فضاي كي و كجا كه نشدم متوجه هرگز بودم حركت در باغ
.شدم باغ و بيرون فضاي وارد من و شد تمام عمارت
و زمين كره ساختار به پژوهشي نگاهي با ايراني معمار باري
پوشانيده را زمين كره سطح %حدود 75 كه آن سطحي آبهاي
كره سطحي آبهاي چنانچه كه بوده آگاه او و مينگريسته
آبهاي حضور عبارتي به و ميگرفت قرار كره عمق در زمين
پوشش مثلا آن جاي به و ميشد حذف زمين كره روي از سطحي
انتقال ضريب دليل به ميپوشانيد را كره سطح آهن ، يا سنگ
يك آن ساكنين و كره حيات دارند ، مصالح اينگونه كه حرارتي
ايرانيان يعني نميكرد ، پيدا استمرار و بقاء هم ثانيه
عالمانه ساختماني حرارتي هدايت قابليت به نسبت
يعني) مصالح خاصيت اين كه ميدانستند و ميانديشيدند
.است آن اقليمي شرايط و دما تابع (آن حرارتي انتقال ضريب
و ايران سوزان گرماي و كويري شرايط به توجه با بنابراين
(انعكاس) رفلكس از جلوگيري و حرارتي انتقال كاهش جهت
مضاعف گرماي از جلوگيري و شهري محيطهاي به مصالح گرمايي
پوستههاي در و سازها و ساخت در شهرها در آن گلخانهاي
استفاده پائين حرارتي انتقال ضريب با مصالح از بنا خارجي
ارزشمند و حياتي راهكاريست آن توجه و دقت كه مينمودند
مصالح نوع سه با كه را حياط كنيد 3 تجسمما اقليم براي
به هم تابستاني آفتاب باشدو شده كففرش آهن و سنگ آجر ،
شب شروع و آفتاب غروب از بعد بتابد ، آنها بر تابشي روش
فرش كف از گرما انعكاس و رفلكس ناچيز بسيار شاهد شما
آهني ، و سنگي حياطهاي در بوداما خواهيد آجريست كه حياطي
و شب نيمههاي از پاسي تا حياط محيط به گرما انعكاس اين
خاصيت اين به ايراني معمار داردو ادامه صبح نزديكيهاي تا
آن به ايراني شهر اندامهاي ساختوسازهاي در و بوده آگاه
در و نماها در نيز و محوطهها كف در و مينموده توجه
ايران گرم اقليم با مناسب ازمصالح ساختمانها بامهاي
مهم بسيار امر اين امروزه متاسفانه كه مينمودند استفاده
قابليت با مصالح از و ميشود گرفته ناديده حياتي بسيار و
آينههاي نماهاي سنگي ، نماهاي قبيل از بالا حرارتي هدايت
خارجي پوستههاي در(آن ومشتقات فابيس)فلزي نماهاي رفلكس ،
خطرناك بسيار عواقب كه ميشود استفاده شهري اندامهاي
بردن بين از آسماني ، نزولات كاهش قبيل از آن محيطي زيست
شهرها ، در گلخانهاي حالت ايجاد و افزايش محيط ، رطوبت
كه را حياتي عوارض دست اين از بسيار و آبي كم ايجادسيل ،
در كه)داشت خواهد بدنبال و تشديد هستيم ، آن شاهد امروزه
زيست محيط و وشهرسازي مسكن مربوطه سازمانهاي راستا اين
مناسب مصالح از استفاده آييننامه و ضوابط سريعا بايستي
بنابراين (است دير بسيار بسيار فردا كه نمايند ارائه را
و خاك عناصر ساير و آب درصد آرايش و كره سطحي آبهاي حضور
معماران الهامگيري منشا زمين كره روي بر..و گياه
توجه و هستيشناسانه نگاه اين گوياي نمونه و بوده ايراني
شاهگلي ايران درباغ ميتوان را زمين كره مصالح درصد به
.نمود مشاهده تبريز
را آب شادمانه حضور ايراني شهر در ايراني معماران باري
كاروانسرا ، مسجد ، مدرسه ، باغ ، خانه ، اندامهاي تمامي در
جوي ، استخر ، حوض ، مختلف ، صورتهاي به خيابان و كوچه
و اشكال زيباترين به آبگردان و فواره اشترگلو ، حوضجوشان
از استفاده يعني آب شان در و مناسب رنگ و مصالح با
و مينمودند جاري را آب (اصفهاني)ايراني آبي كاشيهاي
ايران بوم خشك اقليم در آنچه از رساتر را آب پاي صداي
.درآوردهاند حركت به انسان همآواز و همگام بوده
:ايراني شهر معماري در هوا عنصر
نسيم ايجاد منظور است ، معماري در هوا عنصر از صحبت وقتي
و معماري در مطبوع كوران ايجاد و خنك و ملايم باد و
در و مختلف صورتهاي به كه است ايراني شهر اندامهاي
مييافته جريان بنا در ايراني معمار توسط متنوع فضاهاي
ايراني بازارهاي راسته در انسان كه زماني نمونه به.است
دل در و تابستان دل در خنك هواي كوران:ميگذاشته قدم
اين ايجاد يا و است برانگيز حيرت ايران كويري شهرهاي
فضاهايي در آن انتشار و بادگير توسط خنك و مطبوع هواي
يا و كاشان شهر در بروجرديها و طباطبايي خانه همچون
ماكتهايي يزد در محمودي و رسولي خانه و خانهلاريها
از عالي مقصدهاي و نمونه كه حقيقي و هوشمند هستند
والاي تفكر از نشان كه هستند نيز گردشگري جاذبههاي
و خنك هواي پاي صداي حتي توانستهاند كه دارد ايرانيان
.نمايند جاري و بنوازند بناها در ايرانيان براي را مطبوع
:ايراني شهر معماري در گياه عنصر
بهرهبرداري و استفاده عالمانه نيز گياه عنصر از ايراني
كار به سوددهي و عملكرد باب از را گياهي هر و مينموده
حفظ ايراني شهر و معماري در شيرين جان همچون و ميگرفته
سربه و كشن درختان از درخت كاشت در و مينموده حراست و
و محيط كردن خنك و سالم هواي ايجاد جهت كشيده فلك
گونه اين و ميشده استفاده ايران اقليم در سايهگستري
سايه بدون و پاكوتاه درخت ايران گرم شهرهاي در كه نبوده
سايهگستري و رطوبت و خنكا تا گردد استفاده بيعملكرد و
.گردد آن جانشين گرما و رختبربندد ايران شهرهاي از
:ايراني شهر معماري در خاك عنصر
زمين كره سطح در هوا و آب بعداز خاك يعني عنصر اين
نظر اين از و بوده %حدود 25 كه پوشانده را سطح بيشترين
اين از ظاهرا كه است درست.ميشود اطلاق خاكي كره آن به
خاك آن %و 17 جنگل آن %و 7 سنگ آن %زمين 1 كره خشكي %25
هم %اين 25 كه اين به ميرسيم دقت كمي با ولي.است
خشكي و پوشش بيشترين كه است خاك عنصر آن تمامي تقريبا
معمار نگاه از امر اين و است داده تشكيل را زمين كره
از الهام با (ايراني معمار) او و نمانده دور به ايراني
مصالح عنوان به مصالح اين از استفاده و خاك عنصر اين
در كاهگل و آجر و خشت يعني آن مشتقات از استفاده و مادر
و باستاني آثار ايران كويري و سوزان اقليم و شهرها
نموده خلق را بم ارگ گلي شهر جمله ارزشمندياز جهانگردي
متاسفانه اما ;است جهانگردي باارزش مقصدهاي از يكي كه
جاي به مدرنيسم سبك طرفداران و جهاني معماران امروزه
(خاك -گياه -آب -هوا)حياتي عنصر چهار اين توسعه و اعمال
از ناشي مخرب و جديد عنصر چهار بيرويه توسعه و توليد با
-جيوهاي آبنماهاي -دود و سرب)ماشيني و صنعتي نظام
(شيشه و سنگ و آهن -مصنوعي و بيعملكرد گياهان و درختان
با كه برآمده بومشناسي و حياتي تضادباعناصر در
اين ناهنجاريهاي متوجه اكنون بيحساب ، تاختوتازهاي
كه چرا شدهاند ، آن خطرناك و منفي عوارض و نامناسب مولود
چنانچه و بوده تضاد در آفرينش فطرت با معماري گونه اين
در ايران جمله از جهاني شهرهاي سازندگان سريعتر چه هر
فطرت با متناسب كه حياتبخش عنصر چهار توسعه و حفظ جهت
و بنبست به زودي به برنياييم است انسان فطرت و آفرينش
زيست قابل سياره تنها اين روي بر بشري زيست حيات انتهاي
اقدامي هر زيست حيات چرخه در كه زيرا.رسيد خواهيم
و محيط رفتن بين از به منجر باشد آفرينش تضاد و برخلاف
از بسياري و كره شدن گرم -سيل -خشكسالي صورت به انسان
طرف اين از باري بود ، خواهيم خطرناك عوارض دست اين
با و بشري جهان رسالتي و آسماني نگاهي با ايران معماران
تمدني خالق گرانقدري و باستاني آثار گذاشتن يادگار به
كه جوامع همه و نسلها همه براي كه گرديده ماندگار و غني
را بشريت فطرت با متناسب و آرماني شهر يك ساماندهي دغدغه
شناخت با ميتواند امروز بشر البته كه ميپرورانند سر در
سرزمين ، اين باستاني و فرهنگي مواريث اين معاصركردن و
فطرت با متناسب معماري شهود كشف و خلاقيت خروشان بستر
انگيزه بدين و سازد فراهم را انسان فطرت و آفرينش
اشاعه و كشور فرهنگي ميراث معماري حراست و حفظ حياتبخش ،
بشر نجات راه تنها آن ساختوساز كار و ساز و نگاه اين
با همسو لهجه و زبان ايراني ، معماري كه چرا است ، امروز
معماري كلام يك در و داراست را انسان فطرت و آفرينش فطرت
كه معماريست تنها و است آفرينش عالم تجلي ايراني
بشر و گيرد دست در را جهاني معماري رهبري داعيه ميتواند
.بخشد نجات است زيستمحيطي پرتگاه لبه در كه را امروز
خويش اصل از ماند دور كو كسي هر
خويش وصل روزگار جويد باز
متحدين حبيبالله
دانشگاه علمي هيات عضو
|