حكيم شهادت و دانايي
دوم بخش - اشراق معنوي جغرافياي و سهروردي
پژوهان سهروردي درباره حاضر مطلب نخست بخش :جستارگشايي
در بود گرديده برگزار مناسبت همين به كه سميناري و معاصر
در رسيد ، معارف خوانندگان نظر به چهارشنبه 12/5/79 روز
شده افكنده اشراق فلسفه محتواي و زندگي به نگاهي بخش اين
تا است گرديده فراهم آن فهم در اجمالي و ضروري مباني و
خوانندگان نظر به بعد شماره در كه آن پاياني بخش در
آن در مندرج ضروري مسائل و اشراق حكمت كليات رسيد ، خواهد
.گيرد قرار بحث مورد
معارف گروه
رضوي مسعود :نوشته
سهروردي اميرك بن حبش بن يحيي شهابالدين ابوالفتوح
دو حداقل همنام شهيد ، شيخ يا شيخالاشراق به معروف
.شوند اشتباه او با نبايد كه است ديگر فرزانه و متفكر
سال 632 به متوفي) عمرسهروردي ابوحفص همنامش صوفي يكي
ابونجيب ديگري و "رشفالنصائح" و "عوارف" صاحب (ق._ه
داشته لقب شهابالدين اونيز كه (ق._ه متوفي 563) سهروردي
ما شهيد شيخ آنكه حال ميزيستهاند ، هفتم قرن در دو هر و
از سهرورد دهكده در ق._ه سال 549 به هجري ششم قرن در
مجدالدين نزد مراغه در سپس.آمد دنيا به زنجان توابع
زمان آن در كه اصفهان به و پرداخت مقدمات تحصيل به جيلي
همچون بزرگاني نزد آنجا در.نمود هجرت داشت عالي مدارس
بوعلي مشائي فلسفه جمله از و خواند فلسفه قاري ظهيرالدين
ضد و برجسته همدرس كه بود ايام همين در و كرد تمام را
اما.ميكرد تجربه را او مجاورت نيز فخررازي فلسفهاش
پايان از پس شيخ و نپاييد دير سكونت و مجاورت اين
و فرمود ميل ايران خارج و داخل در سفر به رسمي تحصيلات
فضايل و علوم اكتساب به و كرد ديدار را تصوف مشايخ
پرتو در و افتاد تصوف راه به ايام همين در.پرداخت
آغاز را شورانگيز سلوكي گستردهاش و عجيب دانش و استعداد
به آنجا در و رسيد شامات و آناتولي به آنكه تا.كرد
.كرد درنگ دلايلي
ايوبي صلاحالدين پسر ظاهر ملك با حلب به سفر در
چنان خود به را وي محبت و ملاقات سوريه و مصر فرمانرواي
كه نيز شيخ.شد حلب در شيخ اقامت خواستار او كه كرد جلب
اقامت اين اما پذيرفت ، نبود ديار آن در اقامت به بيميل
"سرخ عقل" رنگ به كه آفريد فتنهاي زودي به شادكامانه
عقايد.يافت پايان شيخ قتل با سرانجام و بود سهروردي
كه او علمي مقام به نسبت حسادت و تصوف و اودرفلسفه صريح
و علما از جمعي بود شده تناور و باليده جواني اوج در
به نخست.بندند كمر او قتل به تا واداشت را قشري فقهاي
دست سپس نپذيرفت ، او ولي كردند ، طريق ارائه ظاهر ملك
دليل به وي و بردند ايوبي صلاحالدين دامن به التجا
نيازمند و شده فارغ صليبي فتوحات و جنگها از تازه اينكه
دستگيري دستور ظاهر ملك به بود دين علماي تاييد
شيخ حلب ، زندان در سرانجامداد را سهروردي شهابالدين
نابغهاي و زدند دار به سالگي حداكثر 38 يا سن 36 به را
.رماندند زندگي ديار از را بيهمتا
به كتاب و رساله پنجاه به قريب كوتاه زمان دراين وي
.است رسيده ما دست به آنها عمده كه نگاشت عربي و فارسي
شخصيت به افراطي علاقهاي كه حلاج همچون او كه دريغ اما
نتوانست و شد قشري روحانيون حسادت و حقارت فداي داشت ، او
.يازد دست بيشتر آثاري خلق به انديشه ، تناوري ايام در
همچون بزرگ حكيمي بعد ، قرنها كه بس همين او اهميت در اما
حكمت و قرارداده خود اصلي ماخذ را شيخ آثار ملاصدرا ،
نام به مستقل كتابي آن بر علاوه.نهاد بنا را متعاليه
بدين و نگاشته را "سهروردي شهابالدين الاشراق حكمت شرح"
روزگاران و عصور بر بالنده و زنده همواره او انديشه طريق
.است تابيده
آنها مهمترين.دارد عربي و فارسي به متعدد آثار سهروردي"
كتاب المقاومات ، كتاب التلويحات ، منطق:قرارند اين از
رساله حكمهالاشراق ، المطارحات ، و المشارع
پرجبرئيل ، آواز الغربيه ، قصهالغربه فيالاعتقادالحكماء ،
الطير رساله ترجمه صفيرسيمرغ ، موران ، لغت رسالهالعشق ،
العماديه ، الالواح النوريه ، الهياكل اللمحات ، ابنسينا ،
الالهيه ، البارقات الانوار ، طوارق المعاد ، المبداو
سرخ ، عقل صوفيان ، جماعات با روزي الانوار ، لوامع
(ص 830 جلد 5 ، معين ، فرهنگ) "پرتونامه
"مسلمان حكيم سه" كتاب در) نصر حسين سيد دكتر نوشته به
..." ،(و 69 صفحات 68 آرام ، احمد ترجمه جيبي ، انتشارات
آنها بر قرن هفت مدت طول در كه شرحهايي و آثار مجموعه
راميسازد ، اشراقي مكتب عقايد از اطلاع منبع شده ، نوشته
متعدد ميراثهاي از رموزي آن در كه است حكمت از گنجينهاي
و رموز به هرمسي و افلاطوني و فيثاغورثي و زرتشتي
مختلف منابع از سهروردي چه شده ، افزوده اسلامي تمثيلات
نميكرد ترديدي هيچ اينباره در وي.است ميكرده فيض كسب
از بيابد ، خويش كلي نظر با متناسب و ملايم را چه هر كه
جهان ولي كند ، وارد خويش نظر در و بپذيرد باشد كه جا هر
افق بر كه است اسلامي جهاني عربي ابن جهان مانند نيز وي
ميشود ، ديده اسلام از پيش رموز و تمثيلات از بعضي آن
نيز است كرده تشريح دانته كه جهاني كليساي كه همانگونه
بر اسكندراني و اسلامي تزيينهايي كه است مسيحي كليسايي
".است مشاهده قابل آن
اشراق ، شيخ فلسفي و بحثي روش و طريقت فهم براي راه بهترين
و دسترس در اغلب خوشبختانه كه است شيخ خود مصنفات همانا
وي استعارات و مصطلحات دامنه اولا اما.است شده منتشر
صعب و درتو تو و ايهامي بيان ثانيا و است گسترده بسيار
سوم نوع استدلال در چه و (قياسات) عقلي استدلال در چه وي
فهم در عديده مشكلات دچار را خوانندگان اغلب (تمثيل)
و آمده پديد ديگري مشكل نيز ما روزگار در ميسازد ، مطلب
و پيشفرضها مبناي بر شيخ مصنفات و متون بازخواني آن
.است معاصران اجله از برخي تاويلهاي و تعريفها و اشارات
و گسترده را خود ويژه سياق و سبك " كربن" معاصران اين از
از ،(مدرن هرمنوتيك) خويش فلسفي تاويلي طرح تكميل پي در
شرق در تدريج به و كرده آغاز غربي متالهان و هايدگر
كمال و رسيده اشراق شيخ به تا نموده تكميل را آن اسلامي
بزرگان برخي.يافت شيخ مصطلحات و معاني و مباني در را آن
روزن از اشراق فلسفه مفاهيم بازيابي كه باورند اين بر
و ابهامات متضمن دارد ، كه فوايدي بر علاوه كربنيسم ، نوعي
سوي از اساسي نظر تجديد بايد لذا هست نيز مشكلاتي
آثار پرتو اولادر مفاهيم اين تا گيرد صورت صاحبنظران
بر مبتني فلسفي اللغهاي فقه با ثانيا و سهروردي خود
به نظر با نهايت در و شيخ همروزگار و متقدم عقلي علوم
داده قرار توجه و بازبيني مورد شيخ از متاخر شروح و آثار
.شود
بردارنده در و شيخ اثر مهمترين "حكمهالاشراق" بيترديد
در ايران باستاني فلسفه.اوست انديشه و حكمت مركزي هسته
از عظيم شاهكاري و كرده تلاقي اسلامي حكمت با اثر اين
سهروردي معنا يك بهاست آمده پديد تواصل اين سنتز
نيز پارسي مانده دور ماخذ و رفته ياد از سنن احياگر
فراوان علاقه دليل ميتوان روزن همين از و ميگردد محسوب
.دريافت قدما بر افزون را معاصران
البته سهروردي حكمي دستگاه و فلسفه به "اشراق" تسميه وجه
فلسفه با تناسب جمله ازدارد بسيار موجه و متعدد دلايل
ذكر را علت دو زمينه اين در وي خود اما ;ايران قديم نوري
ديگر و است نفساني اشراقات آن شالوده اينكه يكيميكند
ايران زيرا است ، (شرقيان) پارسيان فلسفي مكتب محيي كه آن
مفهوم گذشته در نكته ايناست شمس طلوع و اشراق سرزمين
شرق از سخن يونانيان اگر مثال براي و داشته ويژهاي
امروزه است بوده پارس سرزمين بر ناظر مطلقا ميگفتهاند
و مردمشناسانه تاريخي ، باستانشناسانه ، تحقيقات
تاثير از گستردهاي دايره كه است كرده اثبات دينپژوهانه
چه و مهرپرستي و ميترائيسم سلك در چه ايرانيان نوري مذهب
قرون معاصر و ماقبل جهان سراسر ماني ، مذهب و فلسفه ظل در
مهر آيين تاثير بويژه.است بوده درنورديده را مسيحي وسطاي
اگر كه بوده چنان متقدم مسيحيت بر مانوي ثنوي فلسفه و
تحكيم در ديرتر كمي مسيحي نظريهپردازان
و مهرپرستي ميكردند ، اقدام آيين اين پايههاياعتقادي
موضوع اين عليرغم اما.درمينورديد را غرب جهان مانويت
مظاهر و وجوه اغلب در مهرپرستي سجع كه بدانيم كافيست
قديس و مشاهده قابل وسطا قرون و قديم مسيحي هنر و فلسفه
داشت خاطر تعلق فرهنگ همين حوزه به جواني در نيز آگوستين
همين امااست كرده طي مانويت راه در را صباوت دوران و
و ژرف جنبههاي و كرد ظهور سهروردي كه ششم قرن تا فلسفه
جهان در رايج فلسفه با خويش اشراقي دستگاه در را آن عميق
تحتالشعاع آميخت ، در -نظري عرفان و مشايي حكمت -اسلام
-نوافلاطوني و افلاطوني ارسطويي ، از اعم -يوناني فلسفه
قرار رايج عملي و نظري عرفان و عقلي كلام اسلامي ، حكمت
آثار در كمرنگ ردپايي ميتوان فلسفه اين از.بود گرفته
و (المشرقيين حكمت كتاب نگارش جمله از) يافت بوعلي متاخر
فلسفي هيئت در آثار اين كامل امحاء نميبود سهروردي اگر
در آن از ديگري حكمي كيفيت كه چند هر نبود ، بعيد
و دقيقي آثار ، رامين و ويس همچون شاعرانهاي منظومههاي
دريافت و درك قابل فردوسي ابوالقاسم استاد شاهنامه بويژه
.است
سخن اين بايد سهروردي مذهب درباب تاكيدات اين عليرغم
مذهب درباب":داد قرار نظر رامد سجادي دكتر استاد
اظهار خود كتاب مقدمه در شيخ چنانكه ميتوان سهروردي ،
و مجوس ثنويت از مذهب ، لحاظ از را وي است ، كرده
:گويد مقدمه اين در سهروردي.دانست بعيد و مبرا الحادماني
و كافر مجوسان به كه ثنويتي همان ظلمت و نور از منظور
.ديگر چيزي از است رمزي و نيست ميدهند نسبت ملحد مانيان
بوده اتهام اين معرض در شيخ كه ميشود معلوم بيان اين از
"...ميشمردهاند مانوي يا مجوس را او احيانا كه است
(ادبيات 1354 دانشكده مجله فردوسي ، و سهروردي مقاله)
معروف كتاب در مقدم محمد دكتر ايراني قديم فلسفه بيان در
كرده بيان را آن عظيم نفوذ و گسترده ابعاد خود كمنظير و
درباره جستار) نمايند رجوع بدان ميتوانند طالبان و
مطالعه ايراني مركز مقدم ، محمد دكتر مهر ، و ناهيد
حكمت به ميبايد ما اينجا در اما (تهران 1357 فرهنگها ،
بوده بعدي عصور در تفكر اين از بخشي حامل كه اشراقي
و است فلسفه از اعم واژهاي اساسا "حكمت".بپردازيم
الهي صنع آثار به توجه ذوق ، اهل و عارفان نزد در عمدتا
شهود تا است موجودات و الهي نعمتهاي در انديشه و تفكر و
در كه تعريف اين مبناي بر.گردد حاصل كامل عرفاني
و اصطلاحات فرهنگ در جمله از)آمده عرفاني معتبر فرهنگهاي
با حكمت (حكمت واژه ذيل -سجادي دكتر اثر عرفاني تعبيرات
.مييابد نسبت است حضوري علم نوعي كه (اشراق) تجلي و شهود
به فراوان خاصي مشتقات با قرآن در كه آنرو از واژه اين
از يكي نيز (حكيم)فاعلي وجه و مبالغه صيغه و رفته كار
متكلمان و فلاسفه عرفا ، ، حكما براي است حقتعالي نامهاي
معربش كه آن يوناني واژه از لذا دارد ، جذابي طنين مسلمان
خداوند).است رفته كار به بيشتر قدما نزد در است فلسفه
در (.است كرده خطاب "حكيم" را خود قرآن در مورد در 97
و عرفاني تعريف به نزديك معناي همان در حكمت مجيد قرآن
;است گرديده درج صريح و زيبا آيه يك در شهود با تقريب در
خدا":ميفرمايد خداوند بقره سوره از آيه 269 در كه آنجا
شود ، داده حكمت كس هر به و ميدهد حكمت بخواهد كس هر به
اين در "حكمت" لذا ".است شده داده وي به بسيار خوبي
"كوشش" از ناشي اصطلاح به و اكتسابي وحي ، از متخذ معناي
است خدايي دادهاياست "كشش" و رفاقت محصول بلكه نيست ،
به ويژه بندگان مخصوص الهي خاص نعمتهاي و ارزشها از كه
باب از بزرگ و زبده دانشوران دليل همين به ميرود ، شمار
تركيب با بسياري كتب و شده ناميده حكيم تكريم ، و احترام
.است آمده پديد اسلامي فرهنگ در واژه اين
فلسفي و حكمي كتب معاريف از كه "الاشراق حكمه" جمله از
به و سهروردي كتاب ويژه فقط معرفه صورت به امروزه و است
شمار به فلسفه اين پيروان فلسفي نحله مورد در نكره عنوان
و كلام فلسفه ، رشته سه در(حكمت) واژه اين تعميم.ميرود
براي كلي نامي و بوده آن قرآني اهميت دليل به عرفان
تاريخ طول در مسلمان عرفاي و عقلا كتابهاي از رشتهاي
.است بوده اسلامي فرهنگ
دارد ادامه
|