نيست سفيد و سياه ارواح جهان
كتاب معرفي
نيست سفيد و سياه ارواح جهان
آلنده ايزابل با گفتوگو
"ارواح خانه" آلنده ايزابل رمان اولين كه زماني :اشاره
خانواده يك درباره ارواح خانه.داشت سال شد ، او 39 منتشر
خودكامه حكومت دوران و شيلي سياسي وقايع و بود بزرگ
آلنده ، ايزابل.ميداد تشكيل را اثر اصلي زمينه پينوشه
زندگي تبعيد در سالها آلنده ، سالوادور عمويش ترور از پس
.كرد راخلق كتاب اين كردو
روي نويسنده زندگي در حادثهاي باز آرامش ، سالهاي در اما
حادثه ، اين.شد "پائولا" نام به ديگر كتابي زمينه دادكه
بهترين بنابراين.بود پائولا نويسنده ، ساله دختر 28 مرگ
.دارند حقيقت در ريشه آلنده ، آثار
در اواست نويسنده اين با گفتوگو ميآيد ادامه در آنچه
از ميدهد ، ارائه نويسندگي درباره عملي آموزش مصاحبه اين
را خاطرههايش و ميگويد سخن ارواح جهان با خود ارتباط
داستان آلنده ، كه ميدهد نشان مصاحبه اين.ميكند مرور
را آن مرموزي نيروي كه ميداند داستاني هم را نويسياش
.ميكند هدايت
به ميزان تاچه روزنامهنگاري ، در شما تجربه *
است؟ كرده كمك نويسندگيتان
هميشه امااست ابزار زبان ، .دارم سروكار احساسات با من
من براي كه است چيزهايي و عميق احساسات درباره داستان
از ميكنم سعي مينويسم ، داستان وقتي.دارد اهميت خيلي
يك كه كاري كنم ، استفاده موثر جهتي در زبان ،
.ميدهد انجام روزنامهنگار
خواننده يقه محدود ، زماني و كوچك فضايي در روزنامهنگار
با من كه است چيزي اين.اودربرود نميگذارد و ميگيرد را
.ابتكار قوه:ميدهم انجام زبان
مثل.ميبرم بهره روزنامهنگاري كاربردي ازعناصر من
اينها مردم ، همه با زدن حرف چگونه گزارش ، تهيه روش تحقيق ،
.است مفيد هستم نويسنده يك كه من براي
تاثير كارتان در چيزهايي چه از همه ، از بيشتر *
گرفتهايد؟
در.هستم لاتين آمريكاي نويسندگان نسل اولين از من
تاثير حاضر ادبي جنبش نويسندگان از همه از بيشتر نتيجه ،
.گرفتهام
را قومي طرحهاوشخصيتهاي وانگليسي ، روسي نويسندگان از
.گرفتهام زيادي تاثيرهاي هم سينما از و يادگرفتهام
در شما كتاب بهترين را "پائولا" منتقدان ، از بسياري *
"پائولا" نوشتن كه هستيد معتقد آيا...گرفتهاند نظر
قرار تاثير تحت را شما ديگرتان كتابهاي از بيشتر خيلي
است؟ داده
من ، و بودند تمرين منزله به همگي قبليام كتابهاي.بله
چه درباره.مييابم سختتر را نوشتن "پائولا" از بعد
برايم پائولا مثل كه طوري بنويسم ، بتوانم است ممكن چيزي
باشد؟ مهم
پنداري همذات آن با ميخواندم ، را "پائولا" من وقتي *
درباره طبيعي طور به مردم بودم ، شوكه كاملا و بودم كرده
بيماري و مرگ از شما تجربه.نميكنند صحبت دردهايشان
بود؟ هديه يك منزله به خيليها براي
.كردم برقرار ارتباط خيليها با كتاب اين با ميكنم احساس
را فقدان.ميكنيم تجربه را درد همه مااست جهاني درد ،
دريافت زيادي نامههاي كتاب اين از بعد من.را مرگ و
از را فرزندانشان كه گذاشتهاي سن به پا زنان از ;كردم
از قبل تا ميكردند فكر كه پزشكاني از دادهاند ، دست
زنان از نميكردند ، درك را بيمارانشان كتاب ، اين خواندن
نكردهاند تجربه را واقعي فقدان يك هرگز كه جواني خيلي
نميشوند ، حمايت هم دراجتماع و ندارند خانوادهاي ولي
كتاب در و دارند نياز تكيهگاه عنوان به مرد به آنها
با پائولا با رابطه در را امنيت و وابستگي اين "پائولا"
زن كه -پائولا اينكه از نهايت ، ودر بودند يافته نامزدش
.متاثرشدند رفت دنيا از -ميشد بايد خوشبختي
ميآورد؟ وجود به داستان براي خوب پايان يك چيزي چه *
.نيست معلوم قطع طور به
در.دارد فرق "رمان" با "كوتاه داستان" كه هستم مطمئن
حوادث همه و ميافتد اتفاق كامل ماجراي يك كوتاه ، داستان
پايان كوتاه داستان دليل ، همين به.ميآيد همزمان طور به
رمان ، درنيست صورت اين به رمان اما ، دارد درخوري و مشخص
اگر اما.ميكنيد احساس و ميشناسيد را پايان كار طي در
داستان آن دادن ادامه كنيد ، پيدا را پايان نتوانيد
.است بيفايده
مسير اگر.است پيكان يك مثل من نظر در كوتاه داستان
كه هدفي همان در داستان ناخواه خواه باشيد ، داشته درستي
اول از رمان ، در اما.ميشود تمام كردهايد ارزيابي
و صبورانه كاري رمان ، نوشتن زيرانميدانيد را آن پايان
به آن در زيادي رنگهاي كه فرشي بافتن مثل.است روزانه
.داريد مغز در الگويي و ميرويد پيش آرامي به.ميرود كار
سراغ ميدهيد تشخيص و ميكنيد عوض را مسير ناگهان ولي
زندگي يك و كننده افسون تجربهاي رمان ، .برويد چيزديگري
.است فرد به منحصر
كه چند هر) ميكنيد كنترل كامل طور به كوتاه ، داستان در
زياد يادماندني به رمان و است كم خيلي خوب كوتاه داستان
بگوئيد "چطور" اينكه كوتاه ، داستان در حال هر به ،(است
در.دارد اهميت فرم بگوئيد ، "چه" كه است اين از مهمتر
متوجه كمي افراد و كرد اشتباه ميتوان رمان در مقابل ،
.ميشوند
را شما داستان يا ميكنيد انتخاب را داستان شما آيا *
ميكند؟ انتخاب
.ميكند انتخاب را من ميكنم ، داستان فكر
نويسنده مقام در سپس و هستيد قصهگو يك اول شما پس *
.ميگيريد قرار
زيادي كار نوشتنماجراست سرگرمي بخش قصهگويي و بله
.ميبرد
ميكنيد؟ شخصيتپردازي چگونه *
كسي دنبال به معمولا دهم ، پرورش را شخصيت يك وقتي
در الگو اگر.ميآيد كار به الگو عنوان به كه ميگردم
.ميشود آسانتر كردني باور شخصيتهاي خلق باشد ، مغزم
ندرت به و ميدهند نشان پيچيده را خود مردم نهايت ، در
كه حالي در.ميكنند آشكار را شخصيتشان جنبههاي همه
به من.دهند نشان را چيز همه بايد داستاني شخصيتهاي
و كنند ايفا را خود نقش كه ميدهم را اجازه اين شخصيتها
.نميكنم كنترل را آنها واقع در.كنند زندگي من داستان در
اين فقط من كار و ميافتد غيرمنتظرهاي راههاي به داستان
نه كنم ، دنبال است افتاده كه راهي همان در را آن كه است
.كنم پافشاري پيشينم عقيده بر اينكه
لاتين ، آمريكاي سياسي مرج و هرج در اوليهتان ، آثار در *
نظر به ناامن هم دنيا.ميدهد نشان اعتماد غيرقابل دولت
يا ميدانيد امني محيط را "ارواح دنياي" شما آيا.ميرسد
ميرسيد؟ بيكراني به كه جايي
در بدي و خوبي كه است جايي مجازي دنياياست سختي سوال
كه طور همان نيست ، سفيد و سياه دنيايي.ندارد وجود آن
وجود دشوار قوانين آن ، در.نيست طور اين واقعي دنياي
-است شبيه شوخي يك به خودش كه -بيكراني حس اين اما.ندارد
مفهوم "بودن" فقط مجازي ، دنياي دردارد فرق آنجا در
وثابت آرام صورت به چيز همه.ندارد وجود غلط و درست.دارد
چيزي درباره نيستيد مجبور شما.مبهم و ظريف.ميرود پيش
شناور حدي تا شما و دارد وجود چيز همه.بگيريد تصميم
خيلي.داريد وجود شمافقط -چطوربگويم نميدانم من -هستيد
كه است جايي.است امن نقطه من براي محل اين.كوچك خيلي
.آنجاست عشقميآيند آنجا از داستانها
و عشق:است شده تعيين چيز دو وسيله به هميشه من زندگي
عشق آن موازات به اما دارد وجود ومرگ تاسف البته.خشونت
من كه نوعي ولي دارد زيادي صورتهاي عشق.است گرفته قرار
كه جوري مثلا.است بيقيدوشرط عشق ميكنم ، صحبت آن از
كند حركت درخت نداريم انتظار ما.داريم دوست را درخت ما
به ما و است درخت درخت ، باشد زيبا يا دهد انجام كاري يا
به هم حيوانات به شما.است درخت كه داريم دوستش خاطر اين
.طور همين هم بچهها بهداريد علاقه صورت همين
شروع را درخواستها ميشود ، پيچيدهتر رابطه وقتي اما
و انتظارات.ميخواهيد چيزي عشق ازاي در شما.ميكنيد
دوست كه اندازه همان به ميخواهيد و داريد آرزوهايي
.شويد داشته دوست داريد ،
من كه همانطور.نيست مشروط عشق مجازي ، دنياي در
و نوجوان چه باشند ، نوزاد آنهاچه دارم دوست را نوههايم
ما درواقع.ندارد سني روح ، :كاملاند من نظر از بالغ ، چه
رادوست ذاتش داريم دوست عميق طور به و كامل را چيزي وقتي
.داريم
ميتوانيد.برخاستهايد غيرمعمول خانواده يك از شما *
چه اينكه و كنيد صحبت "آلنده سالوادور" عمويتان درباره
است؟ گذاشته زندگيتان بر تاثيري
.نگذاشت من زندگي بر زيادي تاثير مرگش از قبل تا او
افتاد ، اتفاق نظامي كودتاي شيلي در سال1973 ، در كه زماني
مردم از نيمي و داد تغيير را خيليها زندگي رويداد اين
.گرفتند قرار آن تاثير تحت
در هم آن بود عمو يك فقط من براي آلنده سالوادور اما
آخر يا تعطيلات در را او وقتها بعضي.پرجمعيت خانوادهاي
.نكردم زندگي او با ولي ميديدم هفتهها
و داشت تاريخي نقشي او كه فهميدم نظامي كودتاي از بعد
همنام.بودم كرده ترك را شيلي كه فهميدم زماني را اين
زيادي سوالهاي من از او درباره شد باعث او با من بودن
.بود مردي چه فهميدم كه بود وقت وآن بپرسند
بنويسيد؟ آلنده سالوادور درباره كتابي است ممكن آيا *
من و است نويسي بيوگرافي رده در كار ايننميكنم فكر نه
.ندارم زمينه اين در تجربهاي
داريد؟ اعتقاد سرنوشت و تقدير به *
داده ما همه به كارت دسته يك كه معتقدم من البته ،
ميتوانيم كه نحوي بهترين به را زندگي بايد ما و ميشود
.شدهاند علامتگذاري هم كارتها اغلبكنيم بازي
براي آنچه كه داريد اعتقاد هم موضوع اين به آيا *
بود؟ تقدير افتاد ، اتفاق عمويتان
كشتند را او كه كساني كه نيست معني اين به ولي.بله
و دهندگان شكنجه كه دارم باور من.شوند سرزنش نبايد
آنها اعمال از بايد ما و هستند سرزنش مورد هنوز قاتلان
.كنيم جلوگيري هستند كه كجا هر در
كه آمريكا در ولي مينويسيد ، اسپانيولي زبان به شما *
حيرتآور شما توانايي.ميكنيد زندگي است زبان انگليسي
را"دوم زبان" كشور در زندگي و كار مردم ، اكثر چون.است
موضوع اين از توانستهايد شما اما ميبينند منفي نكتهاي
كنيد؟ استفاده مثبت جهت در
در ميخواهد كسي چه.است عالي واقعا زندگي ، نوع اين
كشور اين كه شنيدم تلويزيون از يكبار باشد؟ حوادث شاهراه
بارداري خانواده ، فروپاشي خشونت ، جنايت ، با بعد سال ده
جمله.ميشود روبهرو وايدز مخدر مواد نوجوانان ،
كردهايد ، توجه آيا"بود اين كه گفت هم فوقالعادهاي
عقايدو همان با آنها زيرا ندارند؟ را مشكلات اين مهاجران
".آمدهاند آن با ما اجداد كه ميآيند كشور اين به نيرويي
شما.است بودن جديد مهاجر منزله بودن ، به حاشيه در
تغيير مثبت چيزهاي به را حاشيهاي نقش اين ميتوانيد
.است واقعي قدرت منشا يك اين.دهيد
برگرديد؟ شيلي به روزي است ممكن *
در و ببينم را مادرم تا برميگردم آنجا به سال هر من
در بتوانم نميكنم فكر ولي.ميكنم آرامش احساس آنجا
جدا البته.هستند اينجا ونوههايم پسرم.كنم زندگي شيلي
به ميتوانم بخواهم وقت هر چون نميشوم دلتنگ شيلي براي
.بروم آنجا
داريد؟ علاقهمند و جوان نويسندگان براي توصيهاي چه *
.است لازم شدن ورزشكار براي تمرين مثل مدام ، نوشتن
نظر در كردن رقابت براي افراد كه هست زيادي كارهاي
نويسنده.كند تمرين بايد ورزشكار كه طور همان.نميگيرند
استفاده وقت هيچ نوشتهها برخي.بنويسد بايد روز هر هم
.شوند انجام كه لازمند ولي شد نخواهد
خوب صفحه يك روز هر كه ميگويم جوانم شاگردان به هميشه
يك كه داشت خواهند صفحه حداقل 360 سال پايان در.بنويسند
.است كتاب
.كرد تقسيم كسي با نبايد را نوشتن فرايند ميكنم فكر و
به را آن تنها ميكنم ، تمام را نويسم پيش كه هنگامي من
غريزهام به اينكه خاطر به.ميدهم نشان معدودي افراد
.نميخواهم نوشتنم براي زيادي كمكهاي و دارم اعتقاد
لبافي ميترا:ترجمه
كتاب معرفي
رضوي مكاشفات
(بلخي محمد جلالالدين مولانا مثنوي شرح)
كورش:تصحيح و اهتمام به /لاهوري محمدرضا مولوي:شارح
تومان 2950/وزيري صفحه ، 901/روزنه انتشارات /منصوري
حوزه در گرانسنگش ارزش و اهميت دليل به مثنوي عظيم كتاب
و فكر اهل توجه مورد همهگاه ادبيات و عرفان اخلاق ،
اين به اقبال كه تازه دوره در بهخصوص است ، بوده فرهنگ
شده سبب امر همين و گرفته خود به جهاني صبغهاي سترگ اثر
شخصي كتابخانههاي گوشه در سالها كه شروح از برخي تا است
تصحيح با و سربرآورند است ، ميخورده خاك شارحان و مصححان
در.يابند استقبال بالماله و انتشار فرصت تازه ، تنقيحي و
خواجه اسرارالغيوب قديمي ، شروح ميان از و گذشته سال چند
دكتر شناس مثنوي دانشور ارزنده تصحيح با محمدايوب
مثنوي شرح و اساطير انتشارات سوي از و شريعت محمدجواد
چاپ به ارشاد وزارت انتشارات سوي از سبزواري ملاهادي
مرحوم شريف مثنوي شرح جمله ، از شرح چند نيز و رسيد
شهيدي جعفر دكتر دوم دفتر از را آن دنباله كه فروزانفر
شرح و جعفري محمدتقي مرحوم مثنوي شرح است ، گرفته عهده به
توفيق ترجمه و تصحيح به گولپنبارلي عبدالباقي مثنوي
شرح اماكرد اشاره ميتوان انقروي عظيم شرح نيز و سبحاني
به متعلق كهن شروح جمله از (رضوي مكاشفات) حاضر مثنوي
آن در و است درخور و پرمايه بسيار كه است هند قاره شبه
و بررسي دقت به مثنوي دفتر شش ديرياب و مشكل ابيات
شروحي معدود از كه جهت آن از اثر ايناست شده بازكاوي
و مولانا به هندينشين زبانان پارسي زاويه از كه است
ابيات شرح شيوه.است اعتنا و تعمق قابل شده نگريسته اثرش
از كوتاه نقدي شرح ، از پيش شارح ، كه است ترتيب بدين
را مولانا هدف و مقصد و ميكند بازگو را نظر مورد داستان
براي مصحح.دستمييازد بيت شرح به سپس و ميفرمايد بيان
پاكستان در خطي نسخه دو از ابتدا اثر اين مقابله و تصحيح
مساعي به و دونسخه آن بودن آشفته دليل به اما جست ، بهره
شيرازي بهشتي احمد سيد معاصر ، پژوه ادب و گرانمايه محقق
به (لكنهو سنگي ، چاپ) شفاف و درست و خوانا بسيار نسخهاي
و خوش انجامي ارزنده كار اين ميشود سبب و ميرسد وي دست
.بيابد خرم
|