نكني گم خرد رشته سر تا هان
حكايتي زكويت بهشت قصه اي
نكني گم خرد رشته سر تا هان
رضوي مسعود :نوشته
در "عقلي علوم ماخذشناسي" كتاب انتشار :جستارگشايي
و منتشره مقالههاي چاپي ، كتابهاي شامل كه ايران
مهمي گام ميتواند ميباشد ، پژوهشي و دانشگاهي رسالههاي
اين.باشد كشور در تخصصي ماخذشناسي و مرجع آثار تاليف در
و شده منتشر صفحه هزار دو حدود در آن اول جلد دو كه اثر
منتشر بزودي...و موضوعي فهرستوارههاي شامل سوم جلد
ودين كلامي فلسفي ، مطالعات اهميت به توجه با ميگردد ،
اثر اين.دارد را خود خاص ارزش اخير ، دوران در پژوهانه
وتوسط شده فراهم كديور محسن دكتر و محمدنوري توسط
بررسي به مقاله اين است گرديده منتشر عات اطلا انتشارات
.است پرداخته اثر اين
معارف گروه
علوم" عنوان تحت اصطلاحا كه دانشهايي منابع پراكندگي
همواره است ، جمع قابل اسلامي تمدن و فرهنگ حوزه در "عقلي
به مسلمين نزد آن عمده ضعفهاي از و پژوهش موانع از يكي
البته ايناست بوده ويژه صورت به ايرانيان و اعم طور
براي جستجو آن از پس تازه و است زمينه اين در نخست گام
وضع به توجه با كه ميشود آغاز منابع به دسترسي
در اطلاعاتي مخازن نازل امكانات و كتابخانهها اسفانگيز
همه اين با.است وعافيتسوز طاقتفرسا بسيار ما كشور
جستجو و درنگ اجازه كه نميبريم سر به دورهاي در ديگر
عصر.باشد ميسر محققان براي طولاني فرصتهاي در
جديد ، امكانات از هاوبهرهوري داده انباشت و اطلاعرساني
نوانديشانه و نوگرايانه اقدامات براي مناسب رخصتي و فرصت
آينده پژوهشگران وسيله بدين تا باشد ;است ساخته فراهم
و فقر و پريشانيها دستخوش حال ، و گذشته محققان همچون نيز
و اطلاعات كثرت از بلكه نباشند ، خالي فضاهاي در تحسر
در را بهگزيني و گزينش مشكل كه رسند جايي به امكانات
.دهند قرار اولويت
بيفكنيم ، اجمالي نظر اسلامي تمدن و فرهنگ تاريخ به اگر
خواهيم را بزرگاني ردپاي نزديك ، چندان نه گذشتهاي در
امكانات اقتضاي به و مشكل همين به توجه با كه يافت
براي راهنما كتبي و زدهاند بالا همت آستين خود ، روزگار
نمونه.كردهاند فراهم خود عصر دانشوران و معاصران آسايش
كتاب قدما ميان در نگاري وفرهنگ كتابشناسي پخته و معروف
ياقوت المعارف دائره و ابنالنديم اثر "الفهرست" مشهور
نيز ما به نزديك زماني در و است ديگر زمينهاي در حموي
آقابزرگ مرحوم اثر "الذريعهاليتصانيفالشيعه" كتاب
توفيق از نشان بدانها مكرر ارجاعات كه است تهراني
شيعي و اسلامي تاريخ و فرهنگ محققان و داشته فراوانشان
در كتابها اين اما.شد نخواهند بينياز آنها از هيچگاه
دارند تعلق فرهنگنگاري و نويسي فهرست قديم سنت به مجموع
درك ما عصر در كه معنايي به جديد روشهاي و رويكردها و
و نبودن تخصصيندارد وجود بالطبع آثار ، اين در ميشود
آثار اين مشكلات از يكي متعدد موضوعات در اطلاعات پردازش
نگرش علوم ، و كتب طبقهبندي در آنها نگرش هنوز زيرا است ،
اطلاعات تخصيص و دادهها كردن خرد با است لازم و قدماست
و آمارها تخصصيتر ، و مشخصتر موضوعاتي در كتابشناختي
مرجع ، يك صورت ، اين غير درشود تنظيم مجدد فهرستهايي
بود خواهد متعدد رشتههاي پژوهشگران و دانشوران رجوع محل
افزايش منابع و مراجع گزينش در اشتباه و خطا وامكان
.يافت خواهد بيشتري
در متخصص پژوهشگر دو پيگير ، كوششي و تلاش طي در اخيرا
ماخذشناسي" يافتهاند توفيق ايراني و اسلامي عقلي علوم
سه طي در كه فهرستي.آورند فراهم ايران در را "عقلي علوم
شده منتشر "اطلاعات" انتشارات توسط صفحه هزاران و مجلد
آقاي سپس و كديور محسن نخستدكتر ، طرح اين محققاناست
كه كاري كيفيت و منابع روش ، اهداف ، .ميباشند محمدنوري
در پرگويي يا و بدوناغراق كردهاند ، اهتمام بدان ايشان
كتاب اين اجمالااست آمده مقدمه معدود صفحات
دليل به كه است ايران در عقلي علوم درباره اثر جامعترين
سنتي تفكر حيطه در عقلي علوم و حكمت دايره گسترش
و يافته موضوع وسعت اندكي مسلمان ، علماي و انديشوران
وجهه اول نگاه در است ممكن موضوع توسع اين.است شده فربه
و حكمت به معطوف عنوانآن اساس بر كه را كتاب تخصصي
دلايل به وتوجه بيشتر دقت با اما نمايد ، مخدوش است فلسفه
مي طرف بر را شبهه كتاب ديباچه در پژوهشگران مستندات و
عقلي ، از علوم حوزه كه دريافتهاند درستي به آنان.كنند
اديان ، عمده مباحث عملي ، و نظري عرفان كلام ، به فلسفه
آنها عمدهترين كه حكمت مختلف شقوق تا...و اصولي جدلهاي
مباحث) منطق و سياسي فلسفه ،(اخلاق)حكمتعملي محض ، فلسفه
اين ، بر افزون و يافته وسعت ميباشد ، (روششناختي و بنيادي
و دين فلسفه علم ، فلسفه معرفتشناسي ، نظير جديدي مباحث
از كتاب جامعيت بنابراين.است شده افزوده آن بر امثالهم
اصلي لوازم از بلكه و مذكور اقتضائات با منطبق نظر اين
.است بوده آن تدوين
مورد آثار و ماده بحث تدوين ، كيفيت و صورت بحث از جداي
و بوده ماخذشناسي اين پژوهشگر مولفان توجه مورد نيز رجوع
در منتها.است بوده ناگزير نيز آن حصرزماني كه است طبيعي
تا كوشيدهاند موجود امكانات حد در نيز مساله دو اين
زماني حصر رادر بيشتري ومنابع بخشيده وسعت را اينكار
كتابها ، مبنا اين بردهند قرار آن ذيل در گستردهتري
بالاخره و شده منتشر موردي تحقيقات مقالهها ،
اصلي منابع عنوان به دانشگاهي خاص آثار و پاياننامهها
و انتشار آنها ، درج براي اصلي ملاك و شده گرفته نظر در
نيز آن زمان.است بوده معدود تيراژ در چند هر آنها ، چاپ
كه اخير سالهاي و شده گرفته نظر در سال 1375 تا ابتدا از
روزنامهها و مجلات انتشار و كتاب چاپ در انقلابي شاهد
.گيرد قرار ديگر مجلدي موضوع تنهايي به ميتواند بودهايم
سادگي ضمن نيز ماخذشناسي اين در اطلاعات وارائه كار شيوه
فرهنگنامههاي و فهرستنگاري نوين دستاوردهاي مبناي بر ،
حروفچيني امكانات از استفاده با مولفان و شده اتخاذ جديد
مختلف بخشهاي متفاوت ، متعددواولويتبندي رقمهاي وانتخاب
مراجعان كه آن نتيجه.كردهاند تفكيك هم از را اطلاعات
را خود نياز مورد منابع طريق ، دو از بود خواهند قادر
و (نخست مجلد دو) اثر اصل به رجوع با نخستكنند شناسايي
اول جلد دو عجالتا.(سوم جلد)كتاب فهارس به رجوع با سپس
بزودي كه است طبع دست در نيز سوم جلد گرديدهو منتشر
.گرفت خواهد قرار علاقهمندان دردسترس
الفبايي عنوانبندي بر كتاب ، اصل در كار اساس
توجه مركز آثار صاحبان و گرفته قرار پديدآورندگان
تمايزها اين.است كار نوع در تمايزها درواقع.بودهاند
گرفته صورت اثر يك درمورد است ممكن كه كارهايي انواع در
و هستند اثري خالق و نويسنده برخياست شده مشخص باشد
يا و محشي مقدمهنويس ، منتقد ، مصحح ، پژوهشگر ، ديگر برخي
ميتوان نام ، يك ذيل مبنا اين بر.آن توصيفگر و معرف
متفاوت ، تصحيحات بعدي ، ويرايشهاي مختلف ، چاپهاي وي ، آثار
.. و آثار بررسي و نقد ديگر ، منابع در آنها معرفي و توصيف
فهرستهاي بعدابا نمايهها ثبت از نوع اين.يافت را.
تكميل موضوعات و مقالات ، مترجمان ، كتب ، نويسندگان الفبايي
يافتن براي جستجو امكان متنوعي زاويههاي واز ميگردد
.گرفت خواهد قرار پژوهشگران اختيار در منابع
و ميباشد پژوهشگران توجه مورد امروزه كه نكاتي از يكي
مقالهها كيفي و كمي افزايش ميشود ، احساس بدان جدي نياز
به مقالهها نسبت.است كتب به نسبت مقالات منابع تنوع و
در نسبت اين امروزه اما بود كتابها نفع به گذشته در كتب
بيشتر توجه وهم خوانندگان كمتر مجال هم است ، دگرگوني حال
سبب ريزتر موضوعات به عنايت و زوائد حذف به نويسندگان
لحاظ به مقالات اين.يابد افزايش مقالات نگارش تا شده
بيشتري ارزش دركتابها مندرج ازمطالب است ممكن كيفيت
از خود نوع در آنها از زيادي تعداد حتي و باشند داشته
دارند ، كه ماهيتي لحاظ به اما ميشوند ، شمرده مهم ماخذ
كتابهايي حتي امروزهدارند نيز عجيبي و ويژه پراكندگي
حتي يا موضوع هم مقالات ازمجموعهاي كه ميشود منتشر
كه)دائرهالمعارفها ازجمله.آمدهاند فراهم كثيرالموضوع
گردآوري جشننامهها ، ،(برخوردارند ويژهاي اهميت از
(گفتوگوها و يادداشتها مقالات ، سخنرانيها ، )بزرگان آثار
به قريب موضوعاتي در مقالاتي شامل كه مجموعهها وبالاخره
يعني مساله ، اين به توجه.شدهاند پرداخته يكديگر
دوران در پژوهشي فعاليتهاي امهات از مقالات ، نمايهسازي
ميتواند مقالهها نسيان و پراكندگي.ميشود محسوب ما
موجب بويژه و سازد وارد دركشور پژوهش امر به بزرگي زيان
برخي به توجه عدم يا و تحقيقات در دوبارهكاري و تكرار
دسترسي عدمشود بعدي پژوهشهاي در مهم وسرفصلهاي مسائل
به مقالات نبودن دسترس ودر واصيل تحقيقي مقالههاي به
محققان ، براي مجلات خصوصي آرشيوسازي امكان عدم دليل
هزينه دارد ، اطلاعاتي لحاظ به كه زيانهايي همه بر علاوه
پوشيده و مضمر كه دارد نيز عظيمي اقتصادي هزينه و فرصت
عظيم رقم و گستردگي ميتواند آن اجمالي محاسبه اما است
عدم است همچنينسازد نمايان هركسي بر را وارده خسارات
صورت به غالبا كه دولتي و دانشگاهي پژوهشهاي از اطلاع
خاص وكتابخانههايي مراكز در فقط و نميشود چاپ گسترده
.است بدور عموم دسترس از و شده بايگاني
علوم به علاقهمندان فوق ، مسائل به عنايت با حال هر به
علوم ماخذشناسي" انتشار از بايد وايراني اسلامي عقلي
ميباشد سال 1375 تا آغاز از چاپي كتب شامل كه "عقلي
مساعي تشريك با ميتواند كه منبع اينباشند خرسند
كمال به عقلي علوم صاحبنظران و پژوهشگران و منتقدان
اغلاط وحذف اطلاعات پيرايش و افزايش با آينده در برسدو
به است ، ناپذير اجتناب كار ابتداي در كه سهوهايي و مطبعي
بدل عقلي و كلامي و فلسفي درتحقيقات ومهم اول درجه مرجعي
رشتههاي بويژه رشتهها ، ساير در ميرسد نظر شود ، به
گستردهتر آن ومسائل پراكندهتر آن منابع كه انساني علوم
فراهم معتبري ماخذشناسيهاي چنين ميبايد ولغزندهترند ،
. است آن فرجام ارزش همسطح آن انجام رنج كه كاري.گردد
حكايتي زكويت بهشت قصه اي
(س)زهرا فاطمه سالروزشهادت مناسبت به
لربك فصل -الكوثر اعطيناك انا -الرحيم الرحمن بسمالله
هوالابتر شانئك ان -وانحر
از.است جاري تاريخ مسير سراسر در تشيع مظلوميت جاري رود
حقي كه زماني تا هميشه ، و اينك هم تا آغازين فصل ابتداي
يا و ميگردد جاري برزمين خوني ميشود ، ربوده كفي از
امواج اينميرود خداوند بندگان از بندهاي بر ستمي
و خون از سرخ بستري حق ، سبزاز بستري بر خروشان و بلند
.ميرود پيش به گون سيلاب و جاري ستم از سياه زمينهاي
اين غمگين ، فرات اين بزرگ ، رود اين دارد دوش بر رسالتي
به ورود پس از كه پيوسته هم به رشتههاي اين زخمي ، دجله
پيمان آنگاه و ميپيوندد حقيقت اقيانوس به تشيع درياي
به رشتههاي اين باري.ميبخشد استحكام ابديت با را خويش
اما كوچك خانه در كه است امامت و نبوت امواج پيوسته ، هم
و آورده پديد را شيعه طوفاني درياي فاطمه و علي بيكران
.ميدارد وا تپش به را راستين مومنان و مردان آزاد قلب
مزاياي همه از كه است بزرگ تداوم نقطه همان ،(س) فاطمه
رشته سه را وجودش زلال و گشته برخوردار رباني ارجمند
.است زده پيوند حقيقت ابدي مجموعه به آينده و حال و گذشته
و (ع)علي كنار در حال ،(ص)محمد نام به گذشتهاي
زينب و حسين و حسن خانه اين در..امامت نام به آيندهاي
دخت و افكنده سايه كسايملكوت اينجا در.باليدهاند
را فرزند و شوي و پدر مهربان ، مامي همچون امين ، پيامبر
نداند كه كيست.است پرورده و آزموده خويش عصمت ظل در
اميد و مهر از را نبي مجلاي قلب چگونه (س)فاطمه محبت
باز و نميفرمود رخصت را كس ديدار او بيديدار و ميآكند
نياز چگونه مرضيه ، زهراي ارجمند وجود صفاي نداند كه كيست
اشارت يك به و كرده پر را شريعت و شيعت دلباختگان همه
...است ساخته جاري قلبها در بشارت رود هزار
از.گفتهاند بسيار و گفتهاند (س)فاطمه مظلوميت از
و امانتش سنگين بار از رنجهايش ، عظمت و بيكرانه اندوه
بانگ او در پيوسته كه خانه آن در كرامتش و زهد از نيز
بيهيچ ديده و رهنمايي بيهيچ دل ، .است نماز و است نياز
:كه ميگرايد قدسي كلام اين به طرحي بيهيچ قلم و ديداري
سخن غزال كه غزل بدين نيز و..حكايتي زكويت بهشت قصه اي
من دست /قبول پي از دست زده دامني به هركس:است سروده
:كه الهي نغز آيت اين نيز و..رسول نوباوه ودامن است
آمدم بهشت از:كه عرفاني عبارت اين و الكوثر اعطيناك انا
از بازگشتم ، معبود قرين بهشتي به و زيستم عشق سرزمين در
جز و ندانم درد جزشفاي اكنون پيوستم ، دوست به رستم خويش
...نخواهم دوست ديدار جز و نگويم يار شفاعت
در كه زمان ، و عصر در نه و زمين ، در نه تو ، ناپيداي مزار
پراكنده مومنان و دلسوختگان و مظلومان دردمند سينههاي
تازه ايماني برد ، كه هرجا سحرگهان باد ترا خاكستر.است
مظلوميت اندوه از اما آورد ، تازه بشارتي و نويدي و روييد
و حيات در تو سهمگين غربت و تو جانكاه غمنالههاي و تو
.نكاست ممات
|