آسيايي فرهنگهاي و ايران
:درآمد
گذشته ، سده در شرق ملتهاي فرهنگي و سياسي بيداري با
و سنتها بازخواني و بازشناسي بر مبتني اجتماعي جنبشهاي
فراز از يادشده جنبشهاي اگرچه.شدند پديدار ملي فرهنگهاي
زمينه در گوناگون نگرشهاي از متفاوتي تحولات و فرود و
اما شدند ، برخوردار شرق ملتهاي نوپديد مسائل و فرهنگ
حضور آنان سياسي و اجتماعي زندگي عرصه در فعالانه همچنان
.دارند
مدون مجموعههاي از انبوهي با شرقي ، ملتهاي ميان اين در
خود كشورهاي درباره شرقشناسي پژوهشهاي غيرمدون و
مجموعه اين ارزيابي و سنجش به پس اين از شدندو روبهرو
شناختي شرق پژوهشهاي روي هر به كه چرا ;پرداختند
و فرهنگ مختلف جنبههاي درباره را توجهي درخور آگاهيهاي
پژوهشگران رويكرد.ميگذاشت آنها اختيار در تمدنشان
گرفتن يا و تكميل يا نفي جهت در يا كشورها اين بومي
.بود استوار دادهها اين برابر در متفاوتي هاي موضع
شرقي فرهنگهاي اهميت به نگاهي با ميآيد ، پي از كه مطلبي
پژوهشهاي پيشينه به سپس و بشري تمدن مجموعه در
و راهها لزوم بر نيز و ايرانشناختي جمله از و خاورشناختي
فرهنگ به غربيان ديدگاههاي كنار بوميدر نگرش شيوههاي
.است كرده تاكيد ايران
و فرهنگي زندگي آغاز و انسان پيدايش با جهان ، سرزمينهاي
اسطورههاي با پيوند در هريك باستاني ، تمدنهاي ظهور
نشاني و نام اجتماعي و جغرافيايي واقعيتهاي يا قومي
دگرگونيهاي و تحول با تاريخ مسير در اين و كرده پيدا
.است يافته استمرار كنوني روزگار تا بسيار
مورخ (م.(486420ق "هرودت" زمان از آسيا نشان و نام
جهان جغرافيايي و تاريخي ادب در باستان يونان نامدار
ديگر و بطلميوس بندي تقسيم از پس و داشته وجود
ايسيا نام نيز اسلامي عصر در رومي ، و يوناني جغرافيدانان
و (آفريقا) لوبيه ،(آسيا قاره) "بزرگ ايسياي" ،(آسيا)
ويژه جايگاه جغرافيدانان و عالمان آثار در (اروپا) اورفي
.است داشته
تمدنهاي قديميترين داراي جهان ، قاره كهنترين آسيا
و باستانشناسي پژوهشهاي پارهاي برپايه و بوده بشري
شمار به انساني حيات و انسان پيدايش خاستگاه قومشناسي ،
.است رفته
نشات آسيا از تاريخي -ديني و فكري نهضتهاي بزرگترين
هند ، در بودا درچين ، كنفوسيوس و لائوتسه:است گرفته
(اسلام و نصاري يهود ، ) ابراهيمي اديان و ايران در زرتشت
و ملل و فرق و مذاهب از بسياري و حجاز و بينالنهرين در
آمده پديد همه فرهنگي ، و اجتماعي و ديني التقاط در نحل ،
سرزمين اين گوناگون بخشهاي از و هستند آسيا قاره
نوشتاري شاهكارهاي با همراه را خود باورهاي و انديشهها
.پراكندهاند جهان سراسر در هنري و
جديد قاره حتي و آفريقا و اروپا تاريخ در رويدادي كمتر
نداشته آسيا در مايه و ريشه كه آمده پديد (آمريكا) جهان
آسيا ، تمدن و تاريخ ژرفتر و جديتر اندكي اگر و باشد
در آن بودن زيربنايي تحقيق ، به گيرد ، قرار بررسي مورد
.مييابد بيشتري روشني زمان ، تحولات مسير
اساسي نقش ميتواند ايران ترديد بيهيچ جديد پهنه در
سازنده حركتهاي يگانهسازي در را همجوشيها و همدليها
نو تمدن آستانه در آسيايي جهان و باشد داشته برعهده
روابط.نمايد اعلام را خود آزادساز و انساني موجوديت
اين پذيرش و درك با و سوم هزاره آستانه در ملتها ميان
قدرتهاي بلكه قدرت ، دو يا يك تنها نه آن در كه امر
نو انديشهاي نيازمند تاثيرگذارند ، و تصميمگير گوناگون ،
.است تازه نيازهاي و شرايط براساس
برادري ، و صلح قانون ، حاكميت مدني ، جامعه رفتاري مباني
ارتقاي فرهنگي ، مثبت عناصر گزينش تمدنها ، ميان گفتوگوي
و پايدار متوازن ، همهجانبه توسعه دگردوستي ، و بشر حقوق
از پيشگيري نيز ملي جامعه رفتاري مباني.است فراگير
و زورمداري مرج ، و هرج تبعيض ، بيعدالتي ،
بايد سرفصلها گونه اين براساس كه است تكثر و تنوع پذيرش
در تعمق تفكرات ، اين جمله از.برويم بديع تفكرات سراغ به
.است زمينيان مشرق مانند گوناگون اقوام شناخت
برده كار به شرق از خارج در همواره "شناسي شرق" واژه
بازشناسي منظور به غربيان كه معني اين به.است ميشده
به زمين مشرق حال و گذشته هنر و فرهنگ انديشهها ، افكار ،
در مطالعات گونه اين.ميپرداختهاند آن پيرامون مطالعه
رويه اين جذابيت در ميتوان را آن دليل و شد آغاز شرق
.كرد جستوجو غربيان براي فرهنگي شيوه و زندگي
جوانب و ديدگاهها از همواره زمين مشرق كلي بهطور و آسيا
اهميت از غربيها نزد و داشته جذابيت غرب براي گوناگون
انديشمندان ، ايام قديمترين از.است بوده برخوردار خاصي
اين شناخت دنبال به رومي و يوناني جغرافيدانان و مورخان
عصر دانشمندان نيز بعد دوران در و بودهاند قاره
پيش در را آسيا راه "شرق" دوباره كشف براي "اسكولاستيك"
مردمان فرهنگي اسطورههاي ذهني ، نگرشهايي با و گرفته
از برخي آثار در.دادند قرار ارزيابي مورد را سامان اين
كمابيش جهان ، جغرافيايي قلمروي از قسمت اين درباره آنان
نگرشهايي با نيز گروهي و آمده ميان به سخن توازنه كينه
گفته به اشارهاي.كردهاند ياد سرزمين اين از غيرعلمي
و اسلامي تصوف" كتاب ترجمه مقدمه در كدكني شفيعي دكتر
:باشد مطلب اين گوياي ميتواند "خدا و انسان رابطه
به باب اين در او تبحر و اسلامي تصوف به نيكلسون علاقه"
خلاف حرفهاي احتمالا او كه نيست آن معني به وجه هيچ
اما..."باشد نگفته اسلامي تصوف يا و باباسلام در واقع
ماست" گفت مستشرقي اگر كه ميكنم يادآوري را نكته اين
نگهداريد خود ذهن در را احتمال اين جاي هميشه "است سفيد
ماست ، سفيدي يااثبات نيست ، سفيد اصلا ماست يا كه
."زغال از سياهي نفي براي است مقدمهاي
شرق از شده ارائه تصاوير كه است معتقد نيز سعيد ادوارد
و نامكشوف شرقي از هستند كاريكاتورهايي غربيان ، توسط
برجان را ترس كه وحشتانگيز مسلمان اعراب و اسرارآميز
.ميگردانند مستولي خواننده
و آسيا در ايلخانان حكومت و مغول ويرانگر يورش از پس
در سياسي و اجتماعي صنعتي ، انقلابهاي وقوع و رنسانس
گوناگون جنبههاي به غرب ديدگاه در "شرق" شناخت اروپا
و پيدايش همراه به امر اين.شد نزديكتر عيني و علمي
"انساني علوم" روزافزون رونق به كه "اجتماعي علوم" گسترش
اعم شرقي ، تمدنهاي و فرهنگها به توجه بود ، گرديده منجر
.شد سبب را تاريخي گوناگون دورانهاي و باستان عصر از
،"شناسي باستان" دانشهاي پيدايش نيز و روند ، اين ادامه
و سويي از غيره و "مردمشناسي" ،"شناسي جامعه"
اوليه مواد به غربي جوامع نياز و تكنولوژي پيشرفتهاي
آسيا خطه شناخت لزوم ديگر ، سوي از شرق در موجود و فراوان
در تحولات اين دنبال به.بخشيد بيشتري گسترش و سرعت را
"شرقشناسي" به توجه انساني علوم به وابسته دانشهاي حيطه
.يافت تام ضرورت "رشتهاي ميان" دانشي عنوان به نيز
قابل نكته اين "شرقشناسي" رشتهاي ميان دانش پيرامون
زمين مشرق مردم بيتوجهي با دانش اين پيشرفت كه است توجه
تمدن گسترده سلطه اثر در خود ، تمدن و فرهنگ گذشتههاي به
به زمين ، مشرق مردم ديگر عبارت به.است بوده همزمان غرب
تمدن ، گوناگون و متنوع جنبههاي بررسي و خودشناسي جاي
پژوهشهاي مجذوب و فريفته مبهوت ، خود ، تاريخ و فرهنگ
هم چندان بيگمان كه شدند مستشرقان توسط يافته انجام
گسترش آنچنان بينش اين رهگذر ، اين درنبود خلل از عاري
مواد تهيهكنندگان صورت به اغلب ، شرقي پژوهشگران كه يافت
نتيجه در و آمدند در غربي استادان براي پژوهش اوليه
زمينه در "مستقل" پژوهشهاي و "ابتكاري" تحقيقات
.است رسيده مطلوب نتيجه به كمتر شرقيان توسط شرقشناسي
علوم در "علمي متدولوژي" و روش داشتن اختيار در با
خود آن و بود قويتر خود گذشتگان از ميتوان انساني ،
خويش به استوار ايمان و باور با را پيشين باختگيهاي
علوم گوناگون رشتههاي دانشگاهها در امروزه.كرد جبران
به اغلب و سطحي شناخت ، اين اما ميشود تدريس انساني
وضعيت نه ميشود مربوط آسيايي كشورهاي و آسيا گذشته
غرب فرهنگي و فكري اساس و تمدن ماهيت جوامع ، اين كنوني
پيروي و تقليد و نيست پوشيدني چشم گذشته همانند
.است آورده بار به ناگوار نتايج نيز آن از كوركورانه
فرهنگي سياستهاي اعمال و خارجي سلطه گستردگي و نفوذ
از آسيايي ملتهاي افتادن دور و جدايي ريختگي ، فرو آنان ،
پيش جا بدان تا غرب ، سلطه اين و گرديد موجب را يكديگر
صورت به يكديگر از زمين شرق ملل متقابل شاخصهاي كه رفت
پس ، آن از ديگر عبارت به درآمد ، "خرافات" و "افسانه"
آنها پيرامون غربيان قضاوت به شرقيان مورد در قضاوت
باره در غربيان نوشتار و گفتار كه گونهاي به شد ، منحصر
بهشمار دليلغايي و حجت يگانه عنوان به شرقيان ، و شرق
.رفت
شدن تخصصي سوي به استو مهم دانشي شرقشناسي امروز
و دقيقتر نيز آن ثمرات فوايدو و گامبرميدارد
وانحصارگرايي كليگويي ميشود ، عميقتر و پردامنهتر
پژوهشي رشته اين ومزيت است شده سپري شرقشناسي دردنياي
و است مطالعات بودن تخصصي و تتبعات محدوديت در ما عصر در
خود تحقيقات حوزه كه ميشود شمرده كسي متبحر ، شناس شرق
.كند محدود لزوم و امكان حد به را
تفكر سبك شرقشناسي ، از منظور":ميگويد سعيد ادوارد
به مختلف ديدگاههاي واز غرب از را شرق كه است ويژهاي
براي را شناسي شرق مطالعات وي ".ميكند تفكيك بنيادي طور
مهم بسيار شرق در آن نفوذ و اروپا گسترش در غربيان
.ميداند
قرن با مطابق ميلادي نوزدهم قرن در شرقشناسي اصطلاح
آفريقا و آسيا تمام زمان آن در.يافت رواج هجري سيزدهم
مثل ، امروز دانشگاهي رشتههاي درنتيجه و برميگرفت در را
.آمدند بهوجود وغيره هندشناسي و ژاپنشناسي چينشناسي ،
و عام عنوان يك صورت به فقط شرقشناسي اصطلاح بنابراين ،
تجسس اصلي زمينه.ماند باقي رشتهها اين همه براي جامع
زبانهاي شناخت شرقي ، مطالعات مختلف بخشهاي از يك درهر
بود ، اصلي زبان به وماخذ منابع از استفاده جهت مربوط ،
.ميباشد هنوز كه همانگونه
-ايران جمله از -شرق ملل همواره غربي ، شناسان شرق از برخي
متهم تمدن و فرهنگ نداشتن حتي و بيتوجهي به را
كه بود اين برخوردي چنين طبيعي مينمودند ، عكسالعمل
خود گذشته و تاريخ به بيمحابا نيز شرقي ملتهاي
زنده و كرده بزرگ را گذشته افتخارات و ميآويختند
فرهنگ و تمدن در مبدئي خود براي بتوانند تا ميساختند
تاريخ طرح يعني بود ، استعمار خواست همان اين و بيابند
.مرده تاريخ نفع به زنده
استعدادهاي كه مناطقي از يكي بهعنوان ايران ميان اين در
قلمداد شرقشناسي زمره در نيز دارد فرهنگي فراوان بسيار
.ميشود
وآشكار نهان زواياي ملت اين گذشته تاريخ به نو نگرشي
يافتن به منجر آنها با آشنايي كه رامينماياند متعددي
آموزشي شده اتخاذ روش در نظر تجديد براي مناسب راهكارهاي
.است وعلمي
اخيرا ما صنعت ، كشور و علم رشدمتعالي به باتوجه امروزه
حوزه در و است آمده در آن فعالان صف در
عرصه به گذشته آثار گردآوري دوره از نيز انساني علوم
فاصله خلاقه تاليف تا هنوز البته است ، يافته راه تاليف
همواره ايران گذشته علماي كه آن دارد ، حال زيادي
آثار كه چنان ميآمدند حساب به عرصه اين طلايهداران
مرجع كتب عنوان به گذشته سده تا ايشان وتاليفات
طور همان اما ميگرفت قرار استفاده مورد دنيا دانشگاههاي
متاسفانه ما كشور در علم صاحبان شد گفته اين از پيش كه
گذشته دانش از ناخواسته يا خواسته اخير قرن دو دريكي
واهمهاي علت به و بودند ساخته عظيمالجثهاي غول ايران
در داشتند خود معاصر زمان در علمي روحيه آن فقدان از كه
را علوم رشد جلوي حد از بيش گرايي واپس با حقيقت
.ميگرفتند
دور گذشتههاي در شدن غرق معني به نو نگرش است مسلم آنچه
محرك يك بهعنوان ميتواند ايران علمي گذشته بلكه نيست
و آيد كار به علم صاحب ايرانيان براي قوي معنوي و روحي
احياي در سعي جديد علمي مباني به يافتن دست با آنان
مناسب بستر.نمايند دركشور موجود علمي بالقوه استعدادهاي
گذشته به افتخار راه از استعدادها اين نمودن بالفعل براي
پيشرفته علمي مراكز را راه اين چراكه نميآيد ، دست به
از استفاده با كه ماست بر امروز و رفتهاند دنيا
بپردازيم روزگارخود دانش در كاوش به آنان علمي راهكارهاي
قرار دنيا در عرصه اين طلايهداران صف در هم باز و
.بگيريم
خارج و درداخل ايرانشناسي درحوزه گستردهاي فعاليتهاي
است ، انجام حال در نيز اكنون وهم است شده انجام كشور
بايد مختلفي زواياي از معاصر ايران شناساندن و شناسايي
گستردگي از نشان موضوعات گونهگوني اين.گيرد انجام
روششناسي با آن تلفيق و گذشته اين در مطالعاتي عرصههاي
وادبيات سياست نجوم ، فلسفه ، تاريخ ، به پرداختن.است جديد
علوم اين از يك هر سرآمد گذشته زمانهاي در كه ايران
سوال اين با را ايرانشناس محقق امروزه است ، بوده
آن از دانش درحيطه معاصر ايران چرا كه ميكند روبهرو
شود؟ رها وضعيت اين از تا كند چه نيست؟ برخوردار اهميت
علوم از بهنوعي كه غرب پيشرفت دلايل به دسترسي براي
با ميبايست كردهاند استفاده ايران دانش وازجمله گذشته
با بايد منظور اين وبه رويم پيش علمي قوي نيروي و قدرت
ريشههاي به و شويم آشنا عميق بهطور غرب فرهنگ و تمدن
تمدن نشيبهاي و فراز بايد.كنيم پيدا دست آنان فكري
بررسي است بوده چيرهاي فرهنگ روزگاري در كه را ايراني
آن باشيم ، داشته آن اضمحلال دلايل يافتن در سعي و كنيم
دلايل در ژرفكاوي با بلكه ظاهري و سطحي دلايل نه هم
.ببريم آن ريشهاي نواقص به پي واجتماعي سياسي
و مردم اذهان شدن روشن و منطقه در ايران ممتاز موفقيت
نظم به توجه با آسيا كشورهاي دستاندركاران و زمامداران
بينالمللي فرهنگي سياست و رسالت نظر از جهاني نوين
چه رابطه اين در است ، نهاده عهدهاش به سنگيني وظيفه
و ما فرداي سرنوشت به چشم كشورها ، ديگر چه و غني كشورهاي
.دوختهاند خود آرمانهاي به رسيدن راه مادر همسايگان
جبرانناپذيري عواقب سهلانگاري و غفلت هرگونه بنابراين
و تحولات شاهد جهان امروز كه چرا داشت خواهد دنبال به
و است ارتباطات پيشرفت و دانش قلمرو در شگرف دگرگونيهاي
و معضلات حل مدعي تنهايي به نميتواند وگروهي كشور هيچ
.باشد خود به مبتلا مشكلات
و گسترده فعاليت بايد والا هدف اين به رسيدن منظور به
جاي خود در را استعدادگذشته كه حوزههايي در منسجمي
امكانپذير جديد علوم ابزار با آن شدن وشكوفا دادهاند
.گيرد صورت است ،
نقش تحقيقاتي بنيادهاي و موسسات تشكيل زمينه اين در
موسسات گونه اين فراگيري.ميكنند ايفا بهسزايي
دريافت و ارائه براي باشد محملي ميتواند
از مهم اين دنياكه سراسر محققين دستاوردهايتحقيقاتي
اميدكه.است زمين ايران خرد صاحبان فكري دغدغههاي جمله
پيدا دست بشري تمدن شكوفايي به فعاليتهايي چنين گسترش با
و علم وسيعياز گستره به دانش ژرفاي تعمقدر با و كنيم
.يابيم دست فناوري
عليزاده مهدي
|