تمدن و دين
نامه ايران
تمدن و دين
پژوهشگر ;"توينبي آرنولد" با "ايكدا دايساكو" وگوي گفت
تمدن و فرهنگ
توانمندي نشانگر مصر ، اهرام در مردگان يادمانهاي *
;ديگر عبارت به.است مرگ و زندگي درباره مصريان ديدگاه
انجام براي را مصريان تمايل كه بوده ديني انديشه اين
.است ميكرده تقويت عظيمي طرحهاي و كارها چنين
نقش آن ، در نهفته باورهاي و ارزشها و دين بيگمان :درآمد
تمدنهاي.است داشته بشري تمدن و تاريخ در مهمي بسيار
ميانرودان ، مصر ، ايران ، هند ، چين ، :جمله از جهان بزرگ
بستري بر همه و همه...و ژاپن مايا ، آزتك ، اسلام ، يونان ،
با.گشتهاند استوار مينوي و ديني قدسي ، ژرف باورهاي از
ساخته فرهنگ و تمدن ملت يك معنوي اقليمهاي رفتن ميان از
.ميغلتد در زوال و نابودي سراشيبي به نيز آنها ، بر شده
تمدن و فرهنگ پژوهشگر و شناس دين ;توينبي آرنولد
انديشيهاي ژرف كه است باور براين ، ((بشري18851975م
(...و زندگي انسان ، مرگ ، )انسانهادربارههستي ديني و قدسي
.است شده تمدنها پيدايي سببساز
تمدن هر قدسي ارزشهاي افول و شدن كمرنگ با وي ديدگاه در
وجودي فلسفه كه چرا ميگرايد نابودي به تمدن آن فرهنگ ، و
هر بهاست آن ساخت ژرف در پويا مينوي باورهاي تمدن ، هر
نوبه به كه ديگر تمدني تمدن ، هر رفتن ميان از با روي ،
يافته ، سامان ديني متفاوت باورهاي و ارزشها بر خود
.سربرميآورد
از بخشي از استآزاد ترجمهاي ميآيد پي از كه مطلبي
آرنولد "با ژاپني انديشمند ;"كوايكدا دايسا" گفتوگوي
كتابي در كه "تمدنسازي در دين نقش " درباره "توينبي
اين گفتوگوهاي مجموعه ;"Choose life" عنوان زير
.است رسيده چاپ به توينبي با ژاپني انديشمند
ديگر بسان تمدنها كه ميآموزد ما به جهان تاريخ :ايكدا
پيدايي ، مكرر چرخههاي از زنده (ارگانيسم) سازوارههاي
.ميگذرند زوال رشدو
جديدش و كهن تاريخ راستاي در مصر مثال ، براي همچنانكه
عصر در:بود متفاوت فرهنگ و تمدن چندين آورنده پديد
كليساي باستان ، روم پادشاهي دوره در و اهرام فرعونها ،
و اسلامي دوره در نيز و شد ساخته منوفيزيست مسيحيان
آشكار آن در فرهنگ و تمدن از تازه چهرهاي نوين جمهوري
بيانگر زمان ، گذر در تمدن هر ;پايه اين بر.است گرديده
به تمدن ديگر بياني بهاست خويش زوال و رشد روندهاي
را نابوديش و رشد پيدايي ، مراحل ملت ، يك مشخصه عنوان
.ميپيمايد
سبب عواملي چه ;نخست:ميشود مطرح پرسش دو رابطه اين در
اين خاستگاه ;آنكه دوم و ميشود؟ تمدن يك پيشرفت و حيات
تمدنها اين آورنده پديد كه مردمي در حيات و زيستمندي
جامعه ، :است اين نخست پرسش به پاسخ چيست؟ بودهاند ،
با پيوند در عامل سه اين ;فراغت اوقات و اجتماعي زندگي
و سو يك از ولد و زاد كثرت اضافي ، كالاهاي توليد سبب هم ،
از مديران و متكلمان شاعران ، هنرمندان ، معماران ، پيدايي
منشا هميشه اجتماعي ، زندگياست شده ديگر سويي
تاريخي جاودانه آثار آفرينش و ايجاد براي بشر تواناييهاي
بيشتري خلاقيت و كار توانايي فراغت ، اوقات همچنين و بوده
.است ميبخشيده انسان به را
از بيش كه كالاهايي و غذايي مواد توليد افزايش:بي توين
تمدن يك ايجاد براي را لازم شرايط بوده ، زندگي نياز
پديد باعث سو ، يك از اضافي توليد اين.فراهمميآورد
در گورتلها ساخت:مانند) غيراقتصادي فعاليتهاي آمدن
و مكزيك و مصر در اهرام ژاپن ، ساكايي پشتكرانه
ايجاد به ديگر سويي از و (وخمر مايا اقوام پرستشگاههاي
از بخشي كه آورده بوجود را اقليتي نيز و زده دامن جنگها
سبكسري ، به توليدي فعاليتهاي به پرداختن عوض در آن
ديني ، عبادات به ديگر برخي و تجملپرستي و وقتگذراني
ادبيات ، تصويري ، هنرهاي معماري ، مديريت ، يزدانشناسي ،
.ميآوردهاند روي علوم و فلسفه
خلاقانه فعاليت با تمدن هر ماندگاري و بالندگي زايش ،
همياري مسلما.دارد تام بستگي اقليت ، آن از بخشي
شكوفا را خلاقانه فعاليتهاي ميان ، اين در تودهها ،
توزيع گواه بشري جوامع تاريخ آنكه عليرغم.ميسازد
جمعي تلاشهاي ثمره و دستاوردها غيرعادلانه و نابرابر
عظيمي بخش سوءاستفاده وجود با و بوده جامعه يك در طبقات
ساختن فراهم و جنگها راهاندازي براي اضافي كالاهاي از
به مشترك و همگاني ديني ايمان ممتاز ، اقليتي براي تجملات
ميساخته امكانپذير را مشاركت اين معنوي ، پيوندي عنوان
.است
سبب تنهايي به اضافي ، توليد كه نميكنم فكر من:ايكدا
توليدي فعاليتهاي از بخشي بيشك ، .بشود تمدن يك پيدايي
مساله اين اما است ، متمركز بهتر كالاهاي انبوه فرآوري بر
و آثار به رسيدن جهت آدمي ، برانگيزنده هدفهاي توضيح براي
اهداف آن كه باورم براين من.نيست بسنده مطلوب نتايج
ماديي عوامل چه اگر ;هستند ديني باورداشتهاي بر مبتني
در...و اجتماعي سازمانهاي اضافي ، كالاهاي توليد چون
به ولي داشتهاند ، برجستهاي نقش تمدن يك شكلگيري
تمدن ماندگاري ضامن روحي فضاي پديدآوردن براي تنهايي
انسانهاي هدف ، اين به نيل براي ;معتقدم من.نيستند كافي
.يابند آگاهي فعاليتهايشان اهداف از بايد تمدن ، يك سازنده
بايد آن ، طراحان برنامههاي و تمدن يك بنيانگذاران كوشش
فلسفه ، و دين راستا ، همين در.گردد آغاز آگاهي اين با
ياري زندگي مسير و هدف معناي دريافت در را انسانها
.ميرسانند
ميگويند ما به خودشان وجودي حقايق از بيشتر مصر اهرام
انساني نيروي:نظير مصر زمان آن موجود واقعيات از تا
كه مهندسياي فناوري و اقتصادي و اجتماعي نهادهاي اضافي ،
يادمانهاي.است بوده لازم شاهكارهايي چنين برپايي براي
مصريان ديدگاه توانمندي نشانگر مصر ، اهرام در مردگان
ديني انديشه اين ;ديگر عبارت به.است مرگ و زندگي درباره
طرحهاي و كارها چنين انجام براي را مصريان تمايل كه بوده
همچنين ، ديني شور.است ميكرده تقويت عظيمي
ديگر نقاط در بشر معماري يادمانهاي ديگر الهامبخشساخت
اينكاها و آزتك مايا ، اقوام پرستشگاههاي مانند جهان ،
.است بوده
باورهاي و دين بيانگر تمدن هر سبك كه معتقدم من:بي توين
عامل و تمدن يك بنيادين خاستگاه دين.است آن مردم
و مصر در فرعونها سلطنت دليل همين به.است آن ماندگاري
افول تا شانگ سلسله پيدايي آغاز از -چينيان پادشاهي
طول به سال هزار سه از بيش -سال 1912 در شينگ سلسله
.انجاميد
مصر سرزمينهاي در بشري تمدنهاي نخستين از ديگر نمونه دو
اين اما آمدند ، بوجود (بينالنهرين) عراق جنوب و
زهكشي بوسيله ميبايست بودند ، باير آغاز در كه سرزمينها
.ميشدند بارور زميني ، بزرگ پلكانهاي برروي آبياري و
و دستساخت محيط يك به ترسناكي طبيعي محيط چنين يك تغيير
كارگران ، انبوه سازمانيافته فعاليتهاي توسط سودمند ،
رهبران و حاكمان ظهور سبب خود ، نوبه به كه گرفت صورت
نافذ فرمانهاي از پيروي به مردم گسترده تمايل و قدرتمند
در ريشه حاكمان ، و مردم مشاركت مهم دليلگرديد آنان
.داشت رهبران مقدس سياسي -ديني نيروهاي به همگاني باور
عمل معنوي نيرويي عنوان به اول درجه در ايمان اين
سبب كه را اقتصادي اصلي فعاليتهاي انجام نيز و ميكرده
.ميساخت ممكن ميشد ، اضافي توليد
نابرابريهاي و جنگ تمدن ، موروثي و ذاتي بيماري دو
بوده معنوياي نيروي تنها دين ، .است اقتصادي و اجتماعي
اجتماعي كشنده آفت دو اين برابر در متمدن جامعه هر از كه
.است كرده پاسداري
آن از انسانها كه زندگي در است وضعيتي دين من ، گمان به
به معنوي پاسخهاي دادن با تا بود خواهند قادر طريق ،
ارائه و انسان نقش و جهان راز درباره بنيادين پرسشهاي
خودشان مشكلات بر آن ، در وي زيستن بهتر عملي الگوهاي
را دينياش باور و ايمان انسان كه هنگام هر.آيند فائق
و تاخت عرصه و سقوط سراشيبي در تمدن نهاد ، فرو دست از
نتيجه در كه تمدني.است گرفته قرار بيگانگان نظامي تاز
توسط حتما كرده ، افول دينياش ، باورهاي دادن دست از
.است شده جايگزين ديگر ديني از يافته الهام تمدني
چيني تمدن سقوط يكي تاريخي ، پديده اين نمونههاي
تمدن پيدايي به منجر كه بود ترياك جنگ زمان از كنفوسيوسي
تمدن سقوط ديگري و گرديد كمونيسم آرمانهاي برپايه نويني
جديد تمدن يك جايگزيني و رومي -يوناني تمدن و مصري
.بود آنها جاي به اسلام و مسيحيت ديني ارزشهاي از برگرفته
جنوبي ، گواتمالاي در ماياها آييني مراكز رونقي كم چه اگر
در است ، مانده باقي پيچيده معماي يك شكل به هنوز
كنندهترين متقاعد.نيست دست در روشني مدارك اينباره
سامان آن دهقانان و كشاورزان كه است آن رابطه اين در حدس
نظر صرف ديني بزرگان و دينياران به اقتصادي حمايتهاي از
زندگي يك ايجاد در آنان توانايي به ديگر زيرا كردند ،
.نداشتند باور آسوده و خوب نسبتا
حياتي عناصر با ارتباط در ديگر نكته يك هنوز اما:ايكدا
ميكند ، سازي تمدن به قادر را انسانها كه معنوياي و
طول در انسانها از برخي ;اينكه آن ، و است مانده ناگفته
زوال به سرعت به كه آوردهاند پديد تمدنهايي تاريخ ،
از عناصري تمدنها ، برخي اما است ، شده نابود و گراييده
ديگر فرهنگي عناصر با يا و گرفته وام به ديگر تمدنهاي
و رفته پيش زمانه مطابق هم تا كرده سازي همانند تمدنها
براي ها ، نمونه بهترين.كنند نوسازي را خودشان فرهنگ هم
در "مايا و آزتك اينكا ، " اقوام ;از عبارتند مقوله نخستين
وات آنگكور شگفتآساي بناهاي ساخت با كه خمرها ، و امريكا
شگفتيهاي كه اندونزي مردمان نيز و رسيده فرهنگي اوج به
به ژاپنيها ، و مصريان.آفريدند را "بوربودور" معماري
در را تجربه اين اروپاييان چه اگر.دارند تعلق دوم مقوله
اين بايد كه ميرسد نظر به ولي نبودهاند ، شاهد گذشته
.بگذرانند سر از كنونيشان تاريخ راستاي در را آزمون
مثبتي و والا ارزشهاي كه موافقم نظر اين با من:بي توين
تمدن فرهنگي عناصر با تمدن يك موفقيتآميز همانندسازي در
به كاميابانه دوبار تاريخش طول در ژاپندارد وجود ديگري
هفتم و ششم سدههاي در يكبار ;است آورده روي چالش اين
چيني تمدن و هندي شده چيني بوديسم با ژاپن مسيحي ،
با اخير ، ساله يكصد اين طول در و است كرده همانندسازي
اندونزي و شرقي جنوب آسياي مردمغربي نوين تمدن
تمدن با ويتنام پذيرفتهاند ، را هندو و بودايي آيينهاي
فرهنگهاي با آنكه از پس اندونزيان و كرده همانندسازي چين
اسلامي تمدن با بعدها كردند ، همانندسازي هندو و بودايي
.گشتند يكي آن با و شده روبهرو
و هندو آيينهاي با كه زماني اندونزي ، مردمان:ايكدا
معماريهاي مانند بزرگي تمدن توانستند شدند ، آشنا بودايي
نميدانم واقعا من.آورند پديد را"بوربودور" باشكوه
به تا آنان چه اگر داد؟ رخ خمر اقوام براي اتفاقي كهچه
اما ميكنند ، زندگي چين و هند مردمان ميان در امروز
پرستشگاههاي ساخت به قادر را آنان كه آنچه بيگمان
وجود ديگر امروزه بود ، كرده "آنگكوروات" چون باشكوهي
سنتهاي نوزايي شاهد بيستم ، سده پاياني نيمه در.ندارد
رشديابنده آگاهيهاي مديون نوزايي ، اين.هستيم كهن اقوام
و مترقي ملتهاي با قوي ارتباطات بومي ، حاكميتهاي ملي ،
كهن ، سنتهاي احياي امروزه اما است ، استعماري دوران پايان
موارد ، بسياري در بلكه نيست ، فرهنگي كامل بيداري معناي به
حاصل و پيشرفته كشورهاي سياسي منافع نگاهدار صرفا
جلب براي فقط يا و فرهنگي انسانشناسي به فزاينده علائق
.ميآيد شمار به جهانگردان توجه
پانصد طول در غربيها داشتيد ، اشاره كه همانگونه:بي توين
عمدتا كه داشته بشريت با تجاوزكارانهاي رفتارهاي سال
اروپاييها.است گرديده روبهرو ستمديده ملتهاي دفاع با
.هستند ملتها اين عليه جنگهايي تدارك حال در نيز هماكنون
تجاوز مورد دوبار معاصر ، دوره در ژاپن نمونه براي
نظامي و سياسي تجاوزات ببينيد ، .است گرفته قرار غربيها
برخوردهاي سبب شرقيشان همسايگان به روميها و يونانيان
به آنها مديترانه ، حوزه در مثال براي.شد ديني متقابل
كه يوناني ، فاتحان بازماندگان.درآمدند مسيحي كيش
ميكنند ، زندگي غربي پاكستان و مركزي آسياي در هماكنون
تاريخ پايان از آگاهي اين.گرويدهاند بودا آيين به
فرهنگ در را كنوني موجود امكانات باستان ، روم و يونان
.مينماياند غربي نوين
قرار زوال آستانه در غربي تمدن و فرهنگ شايد:ايكدا
درباره دانستن نيازمند ما باشد ، چنين اگر.باشد گرفته
جاي به ديگري جديد تمدن بالندگي و پيدايي چگونگي و راهها
و ديني الهامات كه موافقم فكر اين با.هستيم آن
ياري تمدن يك خلق در را انسانها معنوي ، باورداشتهاي
ميشود سبب بازدارندهاي عوامل چه بهراستي و ميرساند
بازسازي را رفتهاي ميان از تمدن نتوانند انسانها تا
كنند؟
و گسترش پيدايي ، داشتم ، اشاره قبلا همچنانكه:بي توين
مردم ديني باورهاي با ژرفي ، پيوند فرهنگ و تمدن يك افول
كيفيت بر تمدن ، يك بنيان دليل ، همين به درست و دارد آن
.است شده نهاده آن ، در نهفته ديني باورداشتهاي و معتقدات
ارشاد محمدرضا:ترجمه
نامه ايران
شناخت ايران
انجمن نامه ;ايرانشناخت (زمستان 1378)شماره پانزدهمين
درآمده كتاب بازار به مشتركالمنافع كشورهاي ايرانشناسان
.است
شتابناك گسترش به اشاره با نويسنده شماره ، اين ديباچه در
حجم و سويي از رسانهها ابر و ارتباطي نيروهاي و ابزارها
چنين امروز جهان در ايرانشناختي منابع و پژوهشها بالاي
ايرانشناختي ومطالعات پژوهشها تا است بايسته":كه آورده
رو اين از.نمايد دگرگونيها بااين همگام و همگاه را خود
دادههاي انتقال راه از كه ميرسد نظر به شايسته
همه دستيابي (اينترنت)رايانه جهاني شبكه بر ايرانشناختي
.گردد فراهم آنها به ايرانزمين تمدن و فرهنگ دوستداران
در يافته انجام پژوهشهاي و بررسيها زياد شمار به باتوجه
در بويژه ايران گذشته و اكنون مسائل بر ايران از بيرون
شبكههاي به دسترسي زمينه در ما وكمبودهاي غربي ، كشورهاي
در اينباره در ويژه امكانات تا است لازم رايانه ، جهاني
".بيابد بيشتري گسترش ايران
از:است قرار اين از شماره اين مطالب از برخي فهرست
،(قراگوزلو ذكاوتي عليرضا)رباعيات تا خيامي رسالات
جمعآوري ،(مردان علي امريزدان) عطار وشيخ مذاهب پيروان
چند در پارس درياي نام ،(ملااحمد ميرزا) رودكي آثار ونشر
دوره در بخارا سيماي ،(مهر مشتاق رحمان) تفسيري متن
شاهرود ،(كولآبادي عشرت نوعي غلامحسين) سامانيان
به مقالات چكيده و (لولويي كيوان)بسطام تاريخي ومجموعه
.روسي و انگليسي زبانهاي
بايا
شمارههاي حاوي بايا ، اجتماعي و فرهنگي هنري ، ماهنامه
به حاجيزاده فرخنده مسئولي مدير به (و 12 ، 1378 10 ، 11)
.درآمد مطبوعات بازار
بازنويسي:است قرار اين از شماره اين مطالب از برخي
جواد)هند فلسفي آيينهاي و هدايت ،(براهني رضا)بوفكور
و هوسرل ،(محمدي فتاح)زشتي شناسي زيبايي ،(اسحاقيان
(ياقوتي منصور)ماه تنهاتراز ،(ضيمران محمد) پديدارشناسي
.(محمدي شهناز:برگردان - نيوتن.ام.ك) موكاروفسكي ويان
|