بودن سياه درد
!حماسه ابزار نادرست درك
در آينده هفته كمدي فيلمهاي جشنواره
ميشود برگزار شهركرد
بودن سياه درد
سياهپوست زن نويسنده "موريسون توني" با گفتوگو
چگونه بدانم كه نميخوانم اين براي را نقدها من *
ديدگاههاي مطابق كارم شكلدهي در من واقع درنوشتهام
جلب را مردم نظر شدهام موفق چند هر.نميروم پيش مردم
با ندارند ، اثر من بركار كامل طور به نظرها و نقدها.كنم
.ببينم را كارم عمومي بازتاب علاقهمندم خيلي وجود اين
.ميكنم كشف جالبي موارد و موشكاف نگاه نقدها در
با مصاحبهاي در سياهپوست زن نويسنده "موريسون توني"
پرده فراوانش خشم و دلتنگيها از "بودن سياه درد" عنوان
نگاهي كه است سياهپوست نويسندگان معدود اواز.برميدارد
معتقد عميقا چند هر او.دارد سياهان مسائل به جانبه همه
اما شدهاند سفيدپوستان بيعدالتي قرباني سياهان است
حقارتي حس كه دارد اشاره مسئله اين به آثارش در همواره
آنها نابسامانيهاي در كردهاند عادت آن به سياهان كه
ادبي جايزه درسال 1988 "موريسون توني".دارد موثري نقش
در سرانجام و كرد اخذ "دلبند" كتاب براي را "پوليتزر"
.شد نوبل ادبي جايزه دريافت به موفق سال 1993
خشونتآميزي مواجهه شما معاصر ، رماننويسهاي ميان از *
كودك" در.ميكشيد تصوير به را "سفيد" و "سياه" بين
كنار نبايد سياهها و سفيدها":ميگويد شخصيت يك "قيرگون
يكديگر با را شخصي كارهاي يا بخورند غذا و بنشينند هم
اگر كه است نااميدكننده اين ميرسد نظر به."كنند تقسيم
و اجتماعي طبقات مخالف ، جنس دو بين شكاف نتوانيم ما
.ببريم بين از را نژادها
سفيد ، و سياه روابط درباره كه است مديدي مدتهاي من -
كردهاند عادت هميشه سياهان زيرا دارم ، شخصي افسردگياي
جلوگيري حريق از هميشه و باشند طبقاتي جنگهاي بلاي سپر
شده قطعه قطعه كشورتاكنون اين نبودند سياهان اگر كنندو
در كه همينطور) ميكردند پاره را هم گلوي مهاجران و بود
.(كردهاند را كار اين ديگر جاهاي
چيز يك در مهاجران همه ديگران ، تا اروپاييها از اينجا
از غير آنهااست من نوع تحقير آن ، و ميشوند شريك هم با
جاهاي از چه اگر.ندارند مشتركي چيز هيچ "پوست رنگ"
و ميايستند ما برابر در هم با همه ولي ميآيند مختلفي
آمريكايي حس پس."نيستم آن من":بگويند ميتوانند همگي
!من اخراج:است شيوه يك براساس شدن
وقتي.است شدن متحد جور يك بلكه نيست منفي آنها براي اين
"كاكاسياه" گرفتند ياد كه دومي لغت ;شدند پياده قايق از
.شدهام بزرگ باآنها من بپرسيد ميتوانيد.بود
آمد مهاجر تازه و باهوش پسركي.بودم پنجم كلاس هست يادم
خوب مننبود بلد انگليسي اصلا او.نشست من كنار و
تا كشيد طول ماه شش.ميدادم ياد او به و ميخواندم
به كلمه اين گفتن با و سياه كاكا يك هستم ، سياه من فهميد
حق گفتن ، "كاكاسياه" پس.شد ملحق ديگران به هم او من ،
.بود او ورود
پس كرد نخواهد ترقي خيلي ميدانست مهاجر هر واقع ، در
ما وسيله ، آن و بيايد بالا طبقه يك حداقل بود ناچار
.بوديم
چه.بنويسيد بردهداري درباره نداريد دوست بوديد گفته *
بردهداري درباره شما كتاب شدهترين تقدير "دلبند" كه شد
است؟ آن عواقب و
بعد ، اما.داشتم منطقه آن در سكونت از وحشتناكي اكراه -
زمان مدت آن و نميدانستم قبلا كه فهميدم چيزي
غرق خودش در را من سال رقم 300 ناگهان.بود بردهداري
يك سالهاي شمار اين.كنيد فكر آن درباره !سال كرد ، 300
.است ديگر نسل به نسل يك حركت بلكه نيست ، جنگ
را خوب اسبهاي حالت حقيقت در برميداشتند ، خرج بردهها
و بكشد را سرمايهها اين نميخواست كس هيچ و داشتند
هيچ بدون كه داشتند هم را امتياز اين آنها.كند نابود
.بيفزايند موجودي به و شوند زياد هزينهاي
بردهداري براثر كه نفري ميليون به 60 كتاب ، اين *
نظر از آيا گيجكننده رقم اين شده ، تقديم درگذشتند
است؟ شده ثابت تاريخي
مردهاند نفر ميليون گفتند 200 من به مورخان از گروهي -
آوردم 60 دست به عادي افراد از من كه رقمي كمترين و
ميكردند عبور كنگو عريض رودخانه از كه آنها.است ميليون
پيدا رودخانه در قايقي هيچ نتوانستند يكبار كردند تعريف
از نيمي !بود شده مسدود اجساد با رودخانه چون كنند
.بودند كشتي برده ميمردند كه بردههايي
غير گرچه.بود حال زمان در كوكائين تجارت مثل برده تجارت
بكنيد ، 1000 را فكرش.نميشد آن مانع كسي اما بود قانوني
در اكنون و بود زيادي پولگرفتند مي آدم هر براي دلار
دست به راه اين از كه دارد وجود عظيمي ثروتهاي كشور اين
.است آمده
كتاب يك اندازه به حداقل ميتواند موضوع اين كردم فكر
كه است چيزي درباره كتاب اين واقع در.شود بازگو
به نميخواهم من بياورند ، ياد به نميخواهند شخصيتها
و بياورند ياد به نميخواهند سياهپوستان بياورم ، ياد
.بياورند ياد به نميخواهند سفيدپوستان
.است ملي فراموشي يك اين كه است اين منظورم
"فمينيسم" بالغت بوديد ، رشد سن در كه زماني آيا *
سپس و سياهبودن حس اولين در.كرديد پيدا رابطهاي
.زنبودن
در را "فمينيسم" و "سياه" لغت دو اين ميكنم فكر من -
زنان بين در من زيرا.كردم ادغام هم با رشد سالهاي
فكر كه زناني بودم ، شده احاطه پرخاشگري و خشن سياهپوست
و كنند بزرگ بچه و كنند كار هميشه ناچارند ميكردند
دخترانشان از زيادي انتظارات كه زناني و كنند خانهداري
واكنش يك اين كه نرسيد نظرم به هيچ موقع آن.داشتند
.است فمينيستي
كوچكمان شهر در تازه كه تئاتري به خواست مادرم زماني
اندك ، جمعيت درآن كه بود مطمئن او.برود بود شده افتتاح
.(طرف آن سفيدها طرف ، اين سياهها) نيست نژادي تبعيض
تعيين را جاها كه شد مواجه سالن راهنماي با رفت وقتي
و رفت مادرم اما.مينشاند جدا را سفيد و سياه و ميكرد
با شدن روبهرو از نديدم هرگزبود روزش هر برنامه اين
چيز هيچ از كه بود زني اوكند صرفنظر آزاد دنياي
و -سياهپوست بچههاي براي كه ماجراهايي به او.نميترسيد
من پس.ميداد نشان علاقه ميداد روي -خودش پسر و دختر
سياه" نقش دو هر كه بودم شده احاطه آدمهايي وسيله به
بعدها.ميكردند پيگيري جدي طور به را "بودن زن" و "بودن
.شد ناميده فمينيستي رفتار رفتار ، اين
.داشتهام مشكل "فمينيسم" تعريف با هميشه من البته
كه را "سولا" كتاب بالاخره و نوشتم آن درباره هم مقالاتي
بحث اين براي من كه تئورياي.بود آن درباره تمامي به
دوستان بايد زنان":بود اين كردم پيشنهاد داغ و تازه
."باشند يكديگر
هميشه كه بودند زناني شدم ، بزرگ من كه جامعهاي در
ميدادند ترجيح مرد يك همراهي به را مونث دوست يك همراهي
.داشتند خواهري احساس يكديگر به نسبت و
ميشود نوشته داستانهايتان بر كه نقدهايي آيا *
ميگويند؟ چه آنها بدانيد است لازم آيا.ميخوانيد
فرايند در را خواندن نقد نويسندگان برخي.ميخوانم بله -
يا و نقدي هر خواندن نه البته.ميدانند مفيد خود خلاقيت
آسيب آنها به نقدها اين كه باورند براين زيرا ;بد نقدهاي
.ميكنند گلچين را نقدها ايشان بلكه ، .ميرسانند
بسيار عوض در و نيستم كنارهگيري اين موافق من
چگونه آمريكايي -آفريقايي ادبيات روند بدانم علاقهمندم
اين.است درآمده نقد رشته به چطور ادبيات اين و بوده
آن در زيادي آثار و بود طولاني و سخت ستيزي ادبي ، دوران
.آمد پديد
بررسي چطور زنان داستاننويسي بدانم علاقهمندم مخصوصا
موارد ، اين از يافتن اطلاع براي هم كار بهترين.شده
.ميشود نوشته كتابهايم بر كه است نقدهايي خواندن
بدانم كه نميخوانم اين براي را نقدها من ديگر ، طرف از
مطابق كارم شكلدهي در من واقع در.نوشتهام چگونه
نظر شدهام موفق چند هر.نميروم پيش مردم ديدگاههاي
من بركار كامل طور به نظرها و نقدهاكنم جلب را مردم
عمومي بازتاب علاقهمندم خيلي وجود اين با ندارند ، اثر
كشف جالبي موارد و موشكاف نگاه نقدها درببينم را كارم
.ميكنم
.دارند جدي مشكلات مرد شخصيتهاي اكثر "بهشت" كتاب در *
و قويترند همه از آنها از يك كدام ميكردم فكر مدام من
.داريد بيشتري علاقه يك كدام به شما
نزديكتر من به بقيه از جوان كشيش "رو" ميكنم فكر من -
بين و دارد دينياش گرايشهاي با زيادي درگيري او.است
.است شده گرفتار اخلاقي مسائل و حاكم طبقه فساد
. است ستيز در هم اخلاقيات با او *
باز را بحث كه ميخواهد ولي ندارد اطمينان آن به او -
.بياموزد بچههارا به دادن گوش ميخواهد او.كند
كتاب ، اين كه شد اشاره موضوع اين به بهشت درباره دوبار
و روشنفكري موضوع درباره زيرا.شد نخواهد مطالعه خوب
.است مذهب
آمريكا در نژادي وضعيت اصلاح براي خاصي پيشنهاد آيا *
.داريد
موضوع "نژادي تبعيض" زيرا است ، فرهنگي مسئله يك اين -
تبعيض.هست دنيا سراسر در شدهام متقاعد من و است وسيعي
من.باشند آمده دنيا آن با مردم كه نيست چيزي نژادي
و است فكر در كه ميكنم صحبت تبعيضنژادياي درباره
بود كرده فكر كه را باري اولين كسي هر.است شده قراردادي
يك نژادي تبعيض پس.ميآورد ياد به است بشر نوع از قسمتي
شما بدن از بخشي شما چپ دست كنيد فكر اينكه مثلاست زخم
.نيست
از جدي بسيار مشكل اين شد؟ ايجاد زخم اين چگونه اما
اين در لازم آموزشهاي ما.ميشود شروع پرورش و آموزش
عهده رابه كار اين هم كس هيچ و نميكنيم ارائه زمينه
زاويه از بيشتر سياه ، ادبيات مثال براي.است نگرفته
توجه مورد سياهپوستان مشكلات يا و جامعهشناسي مسائل
فرم زاويه از يا و نياز يك عنوان به نه است گرفته قرار
.هنري
شكست؟ را فقر چرخه توان مي چگونه شما نظر به *
دريافت كمكي حقيقت در ميآورد ، بهدست ثروتي كسي هر -
طور به موروثي ثروت منظورم.است برده ارث به چيزي و كرده
به مرفه و متوسط طبقه كه است پولي منظورم بلكه نيست ، خاص
اين اگر پس.ميكنند دريافت خود امتيازنژادي خاطر
طبقات بين باسخاوت پول اين و برود بين از قومپرستي
.ميشكند فقر چرخه شود ، تقسيم
لبافي ميترا:ترجمه
!حماسه ابزار نادرست درك
سرايي حماسه در طوسي اسدي كارنامه به نگاهي
و تشبيه حوزه به محدود را خيال صور قدما نظر طبق اگر
طوسي اسدي نامه گرشاسب بيترديد ، بدانيم استعاره
بكار تصاوير كه است خود دوران ادبي اثر برجستهترين
دوران حماسي -ادبي آثار ساير از بيشتر درآن شده گرفته
نمودن جايگزين اسدي شعر خصيصه بارزترين.است پارسي شعر
و گسترده جايتشبيهات به فشرده و پيدرپي استعارههاي
خصوصيت اين چه اگراست ديگر سرايان حماسه اغراقآميز
ولي است كرده خلق اسدي شعر در كوچكي و لطيف زيباييهاي
به است حماسي اشعار خاص كه متعالي زيباييهاي از را آن
حدي به گرشاسبنامه در استعاري تصويرهاي.است كرده دور
خاصي و باز فضاي و ميكنند ايجاد تزاحم يكديگر با كه است
مخاطب ذهن و ميسازد محدود است شعر اينگونه لازمه كه را
ميشود ، دور است حماسهخواني اساسي ركن كه خيال آزادي از
ولي مينمايد ، بديع و زيبا تصاوير اين تمامي كه چند هر
از يكي كه چرا ميكاهد سراينده توفيق از آن فشردگي
و بال و انديشه گستردگي حماسي ، شعر خصايص بزرگترين
خلق به شاعر كه زماني استو مخاطب خيال به پردادن
كم حماسه عمومي زمينه وسعت از ميپردازد كوچك زيباييهاي
و وصفي بيان به نامه گرشاسب از بخش هر در اسدي.ميكند
كه خط يك ترسيم جاي به و است آورده روي تفضيلي معمولا
نكتهپردازي و بم و زير به باشد كارش زمينه نشاندهنده
گاه خورشيد غروب و طلوع مثل طبيعي اتفاق هر و ميزند دست
همين ضمن ودر ميدهد اختصاص خود به را كتاب از بيت چندين
براي چنانچه ميشود دور حماسه فضاي از او تفضيلگويي
:ميگيرد خدمت به را بيت چهارده شبيخون بيان
زاغ ز سيهتر زنگي همچو شبي
چراغ زنگي دست در چو نو مه
سياهيپذير برهم سياهيش
قير درياي موج بر از موج چو
...آخر تا و
تصاوير وجود نامه گرشاسب در اسدي تصاوير در ديگر نكته
، ندارد سازگاري حماسي شعر فضاي با كه است بسيار انتزاعي
از را حماسه درشتي كه است چيزي خيال و تصوير لطافت زيرا
سوي به وي زمان در فارسي شعر كه آنجا از.ميبرد ميان
است ، داشته حركتي تصوير و استعاره فشردگي و تجريدي بيان
رمز صورت به را استعاره حركت ، اين از تاثير تحت نيز او
.است گرفته بكار خود شعر در
خرد مرجان به سرمه بادام ز
سترد فندق به گاهي و ريخت گهي
از خلاصهاي او شعر استعاري تصاوير از بعضي همچنين
شكر" مانند تركيباتي.اوست قبل دوره تفضيلي تصاوير
در ريشه كه هستند رمزهايي كه "ساي مشك" يا و "ميفروش
در كه كوتاهي مجال سبب به اسدي و دارد قدما تشبيهات
تصاوير آن كردن فشرده به داشته خود شعر مصاريع بكارگيري
جسته بهره آنان لغوي جنبه از كه گفت ميتوان و پرداخته
او استعاري تصاوير از اسمي استعارههاي كلي بطور و است
ميگيرد قرار اسما استعمال محدوده در بيشتر و گرفته پيشي
كوششي و ندارند حماسي رنگ او شعر در تصاوير.افعال تا
اينها كه نميشود ديده او در معنوي امور كردن مادي براي
ايجاد براي او.است سرايي حماسه در نقيصهاي خود
خور در كه است جسته سود غنايي بيان از تصاويرگاه
كه تصويري در ، چنانچه رزم صحنه نه است عاشقانه داستانهاي
:ميبينيم ميدهد ارائه جنگ ميدان در شب از
آبنوس قبه در برد خور چو
راعروس مه زرد ، پرده پس
چاك جامه قيرگون زد رشك از شب
پاك بگسست پيرايه عقد زبر
در است سرايي حماسه كار مباني از كه حماسي شعر در اغراق
شده بدل ريزهكاري نوعي به بخشيدن ، عظمت جاي به اسدي شعر
ضعيف را حماسي بيان تصوير زيباييهاي تمام عليرغم و است
تشبيه نوعي به اسدي شعر در اغراق نهايت در و ميكند
:ميشود تصاوير القايي حوزه محدوديت مايه كه برميگردد
تير چرخ بر تيره شب زهامون
تير به سوزن چشم در رشته كند
يك عنوان به نامه گرشاسب در شده ياد ضعفهاي نقطه از اگر
دقيق تصاوير قدرت و استعارات تشبيهات ، بگذريم ، حماسي اثر
ما به دست چيره شاعر يك عنوان به را اسدي اثر ، اين در
اثري خود خياليهاي نازك از كه شاعريميدهد نشان
پارسي ادبيات بزرگ آثار زمره در كه است كرده خلق جاودانه
.است
محقق رويا
كدكني شفيعي دكتر خيال صور كتاب از گرفتن بهره با
در آينده هفته كمدي فيلمهاي جشنواره
ميشود برگزار شهركرد
استان در مهرماه روز 16 كمدي فيلمهاي جشنواره دومين
.برگزارميشود بختياري و چهارمحال
فيلم جشنواره 5 اين ايران كمدي سينماي مسابقه بخش در
.دارند شركت جاري سال شدهدر ساخته كمدي
وزارت بصري و سمعي و سينمايي امور معاون مقام قائم
خبرنگاران جمع در مطلب اين بيان اسلاميبا وارشاد فرهنگ
مسابقه بخش در فيلمهايشركتكننده كم تعداد:افزود
كم نشاندهندهبضاعت جشنواره اين در ايران كمدي سينماي
.است كمدي فيلمهاي زمينه در ايران سينماي
بخش در هم فيلم يك اگر حتي:داد ادامه سليمي مهدي
برگزار جشنواره بازهم داشت جشنوارهشركت اين مسابقه
ايجاد جشنوارههايموضوعي برپايي از هدف زيرا ميشد
از ايران سينماي شكوفايي و رشد براي مناسب زمينه
شور موجب سويي از واقع در جشنواره اين و است جوانبمختلف
براي را لازم زمينه ديگر سوي واز استان مردم نشاط و
.ميكند فراهم استان در وهنري فرهنگي مجتمعهاي ايجاد
شهراين هفت و كرد درشهر كمدي فيلمهاي جشنواره: گفت وي
ايران ، كمدي سينماي مسابقه بخشهاي در طورهمزمان استانبه
انواع خمسه ، عليرضا موفق آينده ، كمديهاي سينماي و كمدي
موضوعي جشنواره رهاورد استانو كمدي ، بافيلمسازان سينماي
.شد خواهد برپا اروميه در فيلم
در ايتاليا كشور از كمدي فيلم همچنين 6 سليمي ، گفته به
كمدي فيلمهاي جشنواره دومين جهان كمدي سينماي مروربر بخش
.آيد درمي نمايش به
فيلمكوتاه جشنواره 15 اين آينده سينماي و كمدي بخش در
ايراني بلند فيلم كمدي 9 سينماي انواع بخش در و كمدي
سينمايي امور معاون مقام قائم گفته به. دارند شركت
آينده سال در شهركرد فيلمهايكمدي جشنواره ارشاد ، وزارت
.ميشود برگزار بينالمللي صورت به
فيلمهاي امسال جشنواره ايران كمدي سينماي مسابقه دربخش
دودي ، عينك موميايي 3 ، نبود ، يكي و بود يكي كمدي ، فيلمهاي
.دارند شركت شيشهاي عشق پيروزو جنگجوي
|