" سياسي جرم " نام به تناقضي
:اشاره
جامعه روز مباحث از ، آن كردن قانونمند و سياسي جرم بحث
از يك كدام ؟ چيست سياسي جرم ، رود مي شمار به ايران
بيشتراز خود قوانين در اقتدارگرا و دمكراتيك هاي حكومت
هاي حكومت قوانين در اساسا آيا جويند؟ مي مدد لفظ اين
سياسي جرم لايحه آيا ؟ دارد وجود سياسي جرم دمكراتيك
نيست... و سياسي كنش چون ديگري مقولات ناقض ، شده تنظيم
قرار حبس و فشار در افكارش دليل به سياسي مجرم همچنين ؟
چه يكديگر با دو اين ؟ اعمالش واسطه به يا گيرد مي
به شده ارائه لايحه در سياسي جرم تعريف در دارند؟ تفاوتي
شده حاضرتلاش مطلب در..و دارد؟ نواقصيوجود مجلسچه
.شود داده پاسخ مطروحه هاي پرسش برخي به است
انديشه گروه
زيباكلام دكترصادق
تهران دانشگاه سياسي علوم استاد
ما جامعه در خرداد دوم بعداز بالاخص كه معضلاتي از يكي
كردن قانونمند و "سياسي جرم" لايحه تنظيم مسئله آمده پيش
ثانيا شده ، تعريف "سياسي جرم" اولا كه نحوي به.است آن
اتهامات به رسيدگي نحوه ثالثا و شود مشخص آن مصاديق
عمومي مقبوليت يك.شود روشن مربوطه مجازاتهاي و سياسي
"سياسي جرم" نام به پديدهاي اينكه خصوص در وجوددارد
قوه يا مجلس كه است آن ميماند كه آنچه و دارد وجود
قوانين ، صاحبنظران و علما حقوقدانان ، كمك به قضائيه
و تعريف ميبايستي را جرم اين به مربوط مقررات و ضوابط
.نمايند ابلاغ دادگاهها به اجرا براي را آن و نموده تنظيم
زيرا نميماند باقي مشكلي ديگر مهم ، اين آمدن فراهم با
متهمين يا متخلفين و شده روشن سياسي جرم مصاديق و تعريف
مجازات به قانون اساس بر شدهاند ، سياسي جرم مرتكب كه
قوه بين نظري اختلاف ميان اين در البته.خواهندرسيد
كدام عهده بر قوانين تنظيم كه آمده بوجود مجلس و قضائيه
تصويب و تنظيم وظيفه كه است معتقد مجلس.ميباشد يك
يگانه عنوان به مجلس عهده بر سياسي جرم به مربوط قوانين
قوه ديگر سويي از اما ميباشد ، كشور قانونگذاري نماد
بر كيفري و جزايي قوانين وضع كه ميكند استدلال قضائيه
.ميباشد قوه آن عهده
"سياسي جرم" مقوله يعني موضوع ، اصل در است مسلم آنچه
آن سر بر فقط بحثدارد وجود نظر اجماع نهاد دو هر ميان
تنظيم و تهيه قضائيهمتولي قوه يا مجلس يك ، كدام كه است
دو اين تنها نه ميباشند؟ سياسي جرم به مربوط قوانين
لايههاي و اقشار ساير ميان در اساسا بلكه نهاد ،
مقولهاي اينكه يعني مطلب ، اصل پيرامون نيز ديگر اجتماعي
.ندارد وجود شبههاي و شك دارد ، وجود "سياسي جرم" نام به
از بسياري ميان در كنار ، به قدرت مراكز و حكومت اصحاب
علما ، دانشگاهيان ، روشنفكران ، نويسندگان ، حقوقدانان ،
يك ميرسد نظر به نيز سياسي فعالين و روزنامهنگاران
جرم نام به پديدهاي اولا كه دارد وجود كلي نظر اجماع
آنرا ثغور و حدود كه آن ثانيا و دارد وجود سياسي
اين از را جامعه و ساخت روشن سريعتر چه هر ميبايستي
از برخي اتقافا.بخشيد رهايي بلاتكليفي حالت
و اصلاحطلبي باب از خرداديها دوم و اصلاحطلبان
جرم لايحه تكليف زودتر چه هر تا ميخواهند خيرخواهي
شهروندان سياسي حقوق به تجاوز از تا شود روشن سياسي
اساسي قانون بر نيز جملگي استناد.نمود جلوگيري بتوان
و تعريف و شده سياسي جرم به اشاره آن اصل 168 در كه است
محول ميشود تصويب بعدا كه قوانيني به آن ثغور و حدود
سياسي جرم لايحه پيشنويس قضائيه قوه قبل سال.است شده
آمد پيش كه مناقشاتي و بحثها دنبال به اما نمود تهيه را
را لايحهاي كشور وزارت نيز اخيرا.ماند مسكوت لايحه آن
نيز آن كه داشته تقديم مجلس به تصويب براي و نموده تهيه
.است آورده بوجود را زيادي مباحث
دهه دو به قريب گذشت از پس اولا چرا و كجاست كار مشكل
"سياسي جرم" روي بر جدي كار هنوز اساسي قانون تصويب از
تلاش بار دو كه گذشته سال دو ظرف ثانيا نگرفته ، صورت
آمده بوجود جدل و بحث از موجي بار هر گرفته ، صورت هايي
.دهد انجام را آن نهاد كدام كه نميكند هم تفاوتي است؟
كردند تهيه را آن محافظهكاران بهاصطلاح كه قبل سال
باني امسالاصلاحطلبان كه آمد بوجود جدل و بحث همانقدر
.شدهاند خير
جرم لايحه كه نيست آن سر بر بحث گفت بايستي پاسخ در
قوه مجلس ، نمايد ، تنظيم بايستي نهاد كدام را سياسي
مشكل.نظام مصلحت تشخيص مجمع يا كشور وزارت قضائيه ،
اين كه است آن مصاديق و "سياسي جرم" تعريف درخصوص بنيادي
تعريف جهت در تلاشي نوع هر.ميباشد غيرممكن عملا تعريف
يك يا و پارادوكس يك با را ما بلافاصله سياسي ، جرم جدي
خواسته كه است آن مثل.ميسازد روبهرو بنيادي تناقض
"متواضع متكبر" يا "ترسو شجاع" ،"آزاديخواه مستبد" باشيم
"سياسي جرم" بنام مقولهاي پذيرش اساسا.نمائيم تعريف را
،"سياسي كنش" همچون ديگري مفاهيم و مقولات ناقض ،
ناقض كليتر سطح يك در و "سياسي آزادي" ،"سياسي مبارزه"
وي انتخاب حق و سياسياش سرنوشت بر انسان حاكميت اصل
مجلس به كشور وزارت تقديمي لايحه از دفاع در.ميباشد
ويژگيهاي از سياسي جرم شناختن بهرسميت" كه شده گفته
.(همشهري ، 5مهر) "است مردمسالار نظام
داشته آشنايي كوچكترين سالار مردم نظامهاي به كه كس هر
از مراد اگر.نيست چنين مطلقا كه ميداند نيك باشد
هند ، مثل كشورهايي بر حاكم نظامهاي مردمسالار نظامهاي
صرفنظر) ميباشد...و بنگلادش انگلستان ، فرانسه ، ژاپن ،
بايستي صورت آن در ،(آنان مردمسالاري درجه و ميزان از
نام به چيزي آنها از هيچكدام در كه داشت اذعان
ژاپن در نه و فرانسه در نه يعني.ندارد وجود "جرمسياسي"
ارتكاب به متهم" يا "سياسي مجرم" عنوان به شهروندي هيچ
در كه است سهل.نميشود احضار دادگاه به "سياسي جرم
"سياسي زنداني" نام به مجرمي كشورها اين از هيچكدام
داراي كشورهاي در فردي كه مادام يعني.ندارد وجود
و سخيفترين اگر حتي نشود ، متوسل خشونت به دمكراسي
عنوان به نه شود مرتكب هم را سياسي اعمال ناهنجارترين
و ميشود كشانده عدليه و دادگاه به سروكارش "سياسي مجرم"
و محكوميت و بازداشت و حبس از سر اولي طريق به نه
.درميآورد مدني حقوق از محروميت
جمله از ايران ، در بسياري تصور خلاف بر و ديگر عبارت به
جديد لايحه پيشنويس كنندگان تهيه و كشور وزارت مسئولين
جرم" نام به چيزي دمكراتيكي نظام هيچ در ،"سياسي جرم"
منصفه هيات" ،"سياسي دادگاه" ،"سياسي مجرم" ،"سياسي
"سياسي زنداني" و "سياسي محكوم" ،"سياسي متهم" ،"سياسي
رئيس به كسي اگر زيرا.ندارد وجود صورتي و شكل هيچ به
دهد نسبت را خلافي و دروغ مطلب وي به يا كند توهين جمهور
و كند شكايت روزنامه ياآن فرد آن عليه جمهور رئيس و
جرم" روي هيچ به متهم جرم بداند ، مقصر را متهم دادگاه
اين به دست سياسي نيت با متهم آنكه ولو نيست "سياسي
همان به ميتواند هم عادي شهروند يك.باشد زده اقدام
روزنامهاي يا ديگري شهروند عليه و نموده مراجعه دادگاه
حيثيت و آبرو زدهاندو بهتان من به كه نمايد جرم اعلام
خطر به" نظير هم ديگري سياسي جرمهاي.بردهاند مرا
امثالهم و "عمومي اذهان تشويش" ، "ملي امنيت انداختن
دمكراتيك جوامع و غرب در كه ميشود قرن دو يكي اساسا
است سال يكصد از بيش و افتادهاند انتفاع حيز از ديگر ،
خطر به" يا "عمومي اذهان تشويش" اتهام به كسي ديگر كه
فيالواقع.نشدهاند احضار دادگاه به "ملي امنيت انداختن
چارچوب در كه ميشود قرن نيم حداقل بحثها اين تكليف
اصل.است شده روشن ،"بشر حقوق جهاني منشور" يا اعلاميه
از كه دارد حق كس هر"ميدارد اشعار اعلاميه اين 18
كه حكومتهايي چون و ".باشد برخوردار عقيده و فكر آزادي
همواره مياندازند ، زندان به را خود منتقدين و مخالفين
عقايدشان و افكار واسطه به نه را آنان كه ميكنند ادعا
به شدهاند مرتكب كه خيانتهايي و خلافها واسطه به بلكه
و "سياسي مجرم" آنان كه نميپذيرند و افتادهاند زندان
مرحله يك اعلاميه اين اصل 19 هستند ، "سياسي زنداني"
بيان ميبايستي عقيده" كه ميدارد اشعار و رفته جلوتر
بيان و عقيده حقآزادي كس هر.يابد انتشار و نشر و شود
و بيم خود عقايد داشتن از كه است آن شامل مزبور حق.دارد
وسايل تمام به آن انتشار..در و باشد ، نداشته اضطرابي
در كه نميدانند بسياري كه است جالب ".باشد آزاد..ممكن
بشر حقوق جهاني اعلاميه كنندگان امضا جزء ايران حقيقت
هر سالار ، مردم نظامهاي نظري چارچوب در فيالواقع.است
را بشود زنداني عقايدش و انديشه دليل به كه انساني
را امر اين و كرده تلقي سياسي مجرم يا "سياسي زنداني"
جرم" كه بپذيريم اگر.ميدانند مدني حقوق آشكار نقض
ميبايستي طبيعي بطور و صورت آن در دارد ، وجود "سياسي
به.بپذيريم نيز را "سياسي زنداني" يا "سياسي مجرم"
گونهاي به "سياسي جرم" فلسفه پذيرش ديگر ، عبارت
در.ميشود "سياسي زنداني" پذيرش به منجر اجتنابناپذير
Prisoner of consciousرا "سياسي زنداني" بينالملل ، حقوق
يا ديني اعتقادات جرمش كه اي زنداني يعنيميكنند تعريف
.ميباشد سياسيش باورهاي
به را استدلالي همان اينجا در قطعا "سياسي جرم" مدافعين
ما" اينكه.هستيم آشنا نيك آن با ما كه برد خواهند كار
بلكه نكردهايم زنداني عقايدش و افكار بواسطه را كسي
زندان به دادهاند انجام كه خلافي اعمال بواسطه آنان
مخالفين كه بشر تاريخ طول در حكومتي هيچ ".افتادهاند
كه نگفته انداختند ، سياهچال به و كشيده صلابه به را خود
زندان به اعتقاداتشان و افكار دليل به را مخالفينم من
من عليه كه تهديدي دليل به را مخالفينم من.انداختهام
بلكه.انداختهام زندان به دارند حاكميتمان و ما يا
نه و "عمل ارتكاب" دليل به آنان كه شده گفته همواره
حقوق از يا افتادهاند زندان به "انديشه داشتن"
"عمل ارتكاب" كه يكوقتاستگشتهاند محروم اجتماعيشان
ميشود اعمال قبيل اين و تخريب ترور ، بمبگذاري ، شامل
را اعمال اين مرتكبين نيز مردمسالار نظامهاي در حتي كه
دليل به نه انقلابي يك نيز آنجا در.ميكنند زندان روانه
يا شده مرتكب كه انفجاري دليل به بلكه عقايدش و افكار
از بسياري در اما.ميبيند كيفر شود مرتكب ميخواسته
قصد نه شده ، خشونت مرتكب نه ،"سياسي زنداني" موارد
.كند كودتا ميخواسته ونه داشته ترور و بمبگذاري
به هستند ، دسته اين از سياسي زندانيان اكثريت اتفاقا
را آنان بينالملل حقوق عرف در كه هست هم دليل همين
.ميگويند "عقيده زنداني"
از دسته اين آنكه توجهبه با كه است آن اساسي پرسش
پس نشدهاند ، مرتكب را خلافي عمل سياسي متهمين و محكومين
زندان به را آنان حكومتها از بسياري اتهامي و جرم چه به
اقسام و انواع به گفت بايستي پاسخ در مياندازند؟
قصد يا و دادهاند انجام يا كه ديگري "سياسي جرمهاي"
از قبل رژيم مثال ، عنوان بهداشتهاند آنرا انجام
مطلقا "سياسي زنداني" ايران در كه بود معتقد انقلاب
و بازداشت از كه خارجي خبرنگاران جواب در و ندارد وجود
، شاه ميپرسيدند "سياسي زنداني" هزاران طولاني حبس
بواسطه و هستند تروريست آنان كه ميداد پاسخ همواره
امنيت عليه" آنان بلكه نشدهاند زنداني عقايدشان و افكار
امنيت عليه اقدام"بودند كرده اقدام يا توطئه "كشور
در سعي" ،"مردم مذهبي يا ملي باورهاي به توهين" ،"كشور
نشر" ،"عمومي اذهان تشويش" ،"مردم اعتقادات كردن سست
" ،"حكومتي مسئولين و حكومت به نسبت افتراء و اكاذيب
يا ملي امنيت انداختن خطر به"،" خارجي دشمن با تباني
جناحهاي ميان اختلاف ايجاد در سعي" ،"كشور ارضي تماميت
ايجاد" ،"ملي حاكميت تضعيف جهت در تلاش "،"حاكميت مختلف
تضعيف" ،"جوانان ساختن منحرف" ،"مردم در بدبيني و ياس
اين از ديگري كليشههاي اقسام و انواع...و "مردم روحيه
به و "سياسي جرم" تعريف براي دستمايهاي و ميشوند دست
كه درجوامعي.منتقدين و مخالفين قمع و قلع آن تبع
دارد وجود "سياسي جرم" نام به چيزي نه است حاكم دمكراسي
امنيت ميخواسته" اينكه اتهام به كسي اولي بطريق نه و
مردم اذهان تشويش درصدد" يا و "بياندازد خطر به را ملي
افترا و زده بهتان رئيسجمهور و دولت به" يا و "بوده
.است زندان در "بسته
دمكراتيك جوامع در كه نيست آن معناي به روي هيچ به اين
يا دولت به ميخواهند آنچه هر آزادند مردم يا مطبوعات
كذب مطلب اگر جوامع آن در خيردهند نسبت حكومتي مسئولين
اين مسئولين شود ، داده نسبت مسئولين يا دولت به خلافي يا
را مطالب آن كه فردي يا روزنامه آن عليه كه دارند را حق
هم دادگاه.نمايند شكايت دادگاه به نوشته يا داشته اظهار
و دانسته مقصر را زننده اتهام است ممكن رسيدگي از پس
و هركس كه آنجاست كلام جان اماكند تعيين مجازات برايش
نيز ما خود جامعه در كه همچنان.دارند را حق اين كس همه
فعلي مقررات و قوانين چارچوب در مگر.است داير امر اين
حقوقي و حقيقي اشخاص مگر نميگيرد؟ صورت عمل اين
نوشته يا گفته آنان عليه كه مطالبي به نسبت نميتوانند
تحت قانون فقره دهها ما مگر نمايند؟ جرم اعلام ميشود
آنها برطبق كه نداريم غيره و "اسلامي مجازات" عنوان
مندرج مطالب به نسبت ميتوانند حقوقي و حقيقي اشخاص
.نمايند حيثيت اعاده تقاضاي و نموده جرم اعلام عليهشان
دارد ادامه
|