بودن خويش هنر حافظ
به اسپانيا نخستوزير سفر با همزمان
هنرهاي موزه در ميرو خوان آثار ايران
درميآيد نمايش به تهران معاصر
مهاجر اقوام سنتي-جشنوارهآييني
تئاتر كارگردانان و بازيگران فرهنگ
ميشود منتشر
بودن خويش هنر حافظ
در لاشايي شيرين هنري آثار نمايشگاه برپايي مناسبت به
سامي نگارخانه
نگارخانه در لاشايي شيرين نقاشيهاي آثار از نمايشگاهي
از تعدادي نمايشگاه اين در.است درآمده نمايش به سامي
قرار عموم ديد معرض در هنرمند اين روغن و رنگ تابلوهاي
.گرفتهاند
و هنر درباره مطلبي لاشايي شيرين مناسبت ، همين به
داشته توجه آنها به بايد هنرمندان كه را مواردي و هنرمند
.ميآيد پي در كه است نوشته باشند ،
* * *
در و ;ميكند زندگي خود زمانه تاريخ دل در هنرمندي هر
به پا ماديات تكنولوژي ، چشمگير پيشرفت با كه ما زمانه
مشغلههاي به را خود جاي معنويات و است گذاشته عشق قلمرو
تجارت از را هنر بايد بگويد ، هنرمندي اگر است ، داده ذهني
.زنيم پيوند انسانها روح به را آن بتوانيم تا سازيم جدا
پا و ميشوند برانگيخته عدهاي ميآيد ، جسورانه نظر به
را آنها ميگذارندو هنرمندان از دست اين آثار سر بر
سرگردانيهاي بايد كه ميدانند ناداني و مغرور هنرمندان
پايان عمرشان تا بمانند انزوا در آنقدر و بچشند را هنري
هنرمندان از دست اين سر بر چه فضايي چنين با.بگيرد
اقتدار بايد يا بروند كه دنيا كجاي هر.ميآيد مستقل
را ايمانشان ميخواهند اگر يا و بپذيرند را هنري باندهاي
جانفرساي تازيانه زير بايد ندهند دست از "هنر جان" به
به تبديل كمكم آثارشان كه بپذيرند و بياورند دوام انزوا
شليك آثار آن به هنري باندهاي چه هر كه شود مشخص هدف يك
دهد قرار نشانه بهتر را خود تا شود نزديكتر هنرمند كنند ،
نشانهاي او كه حالي در بزند ، محك را ايمانش بتواند و
اين از نفر چند.ميكشد درد و ميكند نگاه است ، زنده
اين در نفر چند ميمانند؟ باقي خود ايمان سر بر هنرمندان
فرار در و نميگويند دروغ ميكنند ، حفظ را آوايشان راه
نمايش به حقير جماعتي براي را خودشان انزوا از
راه به كارشان كه هنري باندهاي بهسوي و نميگذارند
نميشوند؟ جذب است ترقي آسانسور انداختن
قدرتمند باندهاي توسط كه آثاري باشيم داشته توجه بايد
مردم ذهنيات ميرسد ، حاضر قرن ديده آسيب مردم به جهاني
در ميبرد فكري خواب به را وآنها مياندازد كار از را
يك مثل را انسانها ذهن آگاهي بايد هنري آثار كه حالي
خود دريابند ، تا وادارد را وآنها كند روشن درخشان ستاره
هست ، آرامش بدانند و باشند خود سرنوشت بر فاتح ميتوانند
شب ميتوان هنوز هست ، مراقبي و مهربان دست هست ، بينيازي
رسيدكه ايمان اين به و ديد روشن ملكوتي انوار رااز
آفريدگارش حمايت در كه نيست تنها موجودي هيچ دنيا در
.ميگذراند را كاملي زندگي
خواند و وشنيد ديد بايد را هنري آثار كه شود گفته شايد
تكنولوژي طلائي سقف زير امروز بشر زيرا گذشت ، كنارش از و
به فقط و ميگذراند را اقتصاديروزگارش قدرتهاي و
امروزشان مدرن زندگي جوابگوي كه ميدهد اهميت چيزهائي
.باشد
وقتي است ، زندگي نيازمند اينها از پيش انسان دانست بايد
همه باعث گرسنه روح شود ، ارضاء بايد هم روح شد ارضاء جسم
و مصيبتها فروپاشيها ، جنگها ، كجرويها ، ملالتها ،
به كه كسي و است مادي محاسبات وراي روح بيعدالتيهاست ،
موجود تنهاترين و هراسانترين ندهد ، اهميت روحش گرسنگي
شده گم كه ميبيند كند نگاه خودش به عميقا اگر و دنياست
.است پادرآورده از را او روحش گرسنگي و
ميتواند چگونه و دارد اي وظيفه چه هنرمند ببينيم حال ،
از بايد هنرمند كند؟ تغذيه را جامعه گرسنه روح آثارش با
در را ايمان بتواند كه برسد ثباتي به فكري دريهاي به در
هنر بداند و باشد خود هنر خودحافظ تا كند تقويت خود
است واسطه هنرمند و بشر براي خداوند طرف از است هديهاي
زيبائي از جلوهاي بلكه نيست ، تجاري متاع هنر كه بفهمد و
آن با و كشيد بيرون سينه از را آن نميشود كه است خداوند
ديگر كند رشد هنرمندان در انديشه اين اگر.كرد تجارت
خود پيشرفته تكنولوژي بيداد با نميتواند جهاني تبليغات
پر دنيا موزههاي ديگر و كند نابود را بشري معنويات
به انديشهها مرگ در داران موزه كه آثاري از نميشود
تبليغات عطر صابون با را آنها و ميآوردند موزهها
.ميكنند خوشبو
از كه باشد خلاق و اصيل ميتواند هنرمندي من نظر از
و مادي زندگي با بگيردو قدرت ايمانش و حقيقت نيروي
هنرمند زيرا باشد ، نداشته كاري جهاني قدرتهاي محموله
ودر شود نمايان خودش بر سرشتش بر ژرفنگري با دارد وظيفه
به خروشيدن و جوشيدن مرز از آثارش در تا يابد تكامل خودش
به اميد ، و ايمان و ببرد پي هستي جهان پختگي و شفافيت
انديشههايش ، براي كه بداند بايد هنرمند.بتاباند جهانيان
بدن خداوند.ندارد هنري ساختمانهاي و تشكيلات به نيازي
كه متحركي ساختمان و داده قرار او فكر ساختمان را انسان
.باشد خودش زمانه حافظ تا برود ميتواند جا همه به
هنر عصر اصيلترين كه برسيم زمانهاي به آنكه اميد به
كه است جمعي تجربه يك هنر زيرا ;باشد بشر زندگي تاريخ در
.ميشود صرف بشر تكامل و رشد راه در
به اسپانيا نخستوزير سفر با همزمان
هنرهاي موزه در ميرو خوان ايرانآثار
درميآيد نمايش به تهران معاصر
اسپانيا ، كشور نخستوزير ازنار ، ماريا خوزه سفر با همزمان
"ميرو خوان" اسپانيايي شهير هنرمند چاپي آثار نمايشگاه
برپا تهران معاصر هنرهاي موزه ساعت 17در آبان اول از
.ميشود
در دي پنجم تا كه ميرو خوان دستي چاپهاي نمايشگاه در
نقاشي اثر صد گرفت ، خواهد قرار علاقمندان عموم ديد معرض
.ميشود گذاشته نمايش به ايتاليايي برجسته هنرمند اين از
ملي موزه و تهران معاصر هنرهاي موزه همت به نمايشگاه اين
برپا اسپانيا پادشاهي سفارت همكاري با و صوفيا رينا
نمايندگان برجستهترين از يكي ميرو خوان.شد خواهد
داخلي جنگ زمان در كه ميرود بهشمار انتزاعي سورئاليسم
بسياري آثار كشور آن مردم با همدردي راستاي در اسپانيا
.كرد خلق را كهنه كفش با بيجان طبيعت معروف اثر جمله از
.گفت وداع را فاني دار سال 1983 در او
دوم از ميتوانند نمايشگاه اين در شركت براي علاقمندان
واقع تهران معاصر هنرهاي موزه به الي 18 ساعت 9 از آبان
.كنند مراجعه لاله پارك جنب شمالي كارگر خيابان در
مهاجر اقوام سنتي-جشنوارهآييني
حوزه همت به مهاجر اقوام سنتي - آييني جشنواره نخستين
.ميشود برگزار شهر اين در اسفند الي 21 از 16 كرج هنري
و ميشود اجرا جنبي بخش و مسابقه بخش دو در جشنواره اين
اجراي" ،"مذهبي و ملي آيينهاي پژوهشگران از تقدير"
و گزينش" و "مهاجر اقوام موسيقايي -نمايشي موزون حركات
و آيينها درباره تاليف يا پژوهش بهترين به جوايز اهداي
.بود خواهد جشنواره اين جنبي بخش برنامههاي از "سنن
تئاتر كارگردانان و بازيگران فرهنگ
ميشود منتشر
تئاتر كارگردانان و بازيگران فرهنگ" كتاب از جلد نخستين
.ميشود منتشر بهزودي "ايران
دست در "هاشمي علي" و "سپهري مريم" كوشش به كه كتاب اين
كارگردانان درباره كاملي اطلاعات دربرگيرنده است ، تدوين
.است ايران تئاتر بازيگران و
بازيگر و كارگردان از 200 بيش به مربوط اطلاعات حال تابه
.است شده تدوين و گردآوري تئاتر
است لازم خاص ، زمينه اين در منابع كمبود به باتوجه
تلاش اين از موردنياز اطلاعات ارائه با تئاتر هنرمندان
.كنند حمايت انجام دست در
محقق دو اين با شهر تئاتر عمومي روابط گزارش ، اين بر بنا
تئاتر هنرمندان و دارد همكاري اطلاعات گردآوري براي
يادشده مولفان با عمومي روابط اين طريق از ميتوانند
.كنند همكاري
|