شناخت توليد دوگونه
اشاره
توليد امر در احتمالي تحولات است شده سعي مقاله اين در
-اجتماعي علوم منظور بدين.گيرد قرار بررسي مورد شناخت ،
مورد وسيع ديدي با تكنولوژي -طبيعي علوم و انساني
تحولات از بخشي كه آنجايي از.است گرفته قرار ارزيابي
علوم تاثير تحت شناخت ، توليد وروندهاي شناختي مفاهيم
نظر مورد بيشتر اخير بخش لذا هستند ، تكنولوژي و طبيعي
.است گرفته قرار
انديشه گروه
صدريا مجتبي دكتر
تحولاتي بروز نشانگر شناخت توليد روند در خصوصيات برخي
طيف در كه مهمند قدري به خصوصيات اين.ميباشند آن در
را آنها ميتوان دانشگاهي و علمي فعاليتهاي از وسيعي
تكرارميشوند ، مكررا تحولات اين چون و نمود مشاهده
شناخت توليد در جديد هاي گرايش كه داشت اظهار ميتوان
مورد در كه نيست اين بر ما سعي.هستند شكلگيري درحال
بلكه كنيم ، قضاوت هاي گرايش اين بدبودن يا و بودن خوب
جديد هاي گرايش كه ميدهد نشان مختلف بررسيهاي تنها
بين در نيز و معاصر شناخت جديد رشتههاي در شناخت توليد
مشاهداتي تنها امر واين است مشاهده قابل زبده پژوهشگران
.قضاوتي نه و است
كه است اين نشانگر شناخت ، توليد مكانيزمهاي دقيق بررسي
از درصد توسط 5 تنها شناخت امر در پيشرفت و تحول
نيز جديد هاي گرايش و ميگيرد انجام متفكرين و دانشمندان
.است مشهود درصد همين 5 بين در عمدتا
بلكه نيست واحد گرايش يك شناخت ، توليد جديد گرايشات
توليد جديد شيوه آنها ، تعامل كه هستند متعددي هاي گرايش
.ميدهد شكل را شناخت
شناخت توليد قديم شيوه كه گفت ميتوان ساده زباني به
اصولا و ميگيرد جاي دانشگاهي تخصصهاي چارچوب در اساسا
شناخت توليد جديد شيوههاي كه حالي در.است ادراكي
و اجتماعي قالبهاي در و تخصصي فرا و وسيعتر درچارچوبي
.ميگيرند شكل اقتصادي
بررسي شناخت ، توليد جديد و قديم شيوههاي بررسي از هدف
گرايش توضيح و فهم به كمك ونيز آنها تمايزات و تشابهات
مدرن جوامع تمام در شناخت توليد امر در كه است جديدي هاي
تمامي كه است اين بررسي اين ديگر اهميت.است مشاهده قابل
.ميبرد سوال زير كرديم ، عادت آن به سالها طي كه را آنچه
نخبگان ازدانشگاهها ، اعم شناخت توليد موسسات اعتبار يعني
و بزرگ شركتهاي پژوهشي لابراتوارهاي يا و دولتي پژوهشي
.است شناخت توليد جديد هاي گرايش دليل به همه اينها
جديد هاي گرايش درك مسلما كه كرد اعتراف بايد البته
نميتواند اشتباه بدون و بوده مشكل بسيار شناخت توليد
ميكوشيم كه ما كه روست آن از امر اين دشواري.باشد
محصول خود ، (كه) دريابيم را شناخت توليد جديد شيوههاي
چيز همه عادت طبق لذا.هستيم پيشين شناخت توليد شيوههاي
به.ميدهيم توضيح آموختهايم ، حال تابه آنچه اساس بر را
از خارج را پديدهاي ميتوان سختي به ديگر بياني
كه ديدي و گرفتهايم شكل آن در كه حاكم معرفتي چارچوبهاي
پديدههاي.دهيم توضيح يا و كنيم درك مينگريم ، را دنيا
ولذا هستند قديم معرفتي چارچوبهاي از خارج طبعا جديد
بر حاكم چارچوبهاي از خارج نيز آنها بودن جديد و اهميت
وجود با چگونه".پوياست انديشه پارادوكس اين.آنهاست
"دريابيم؟ را نو ميتوانيم هستيم ، قديم توليد خود اينكه
انقلاب آغاز در نيز اوليه مشائيون.ندارد تازگي مشكل اين
گفت ميتوان بنابراين.بودند مواجه وضعيت همين با علمي
كه صورت اين به است تاريخي متواتر الگوي يك اين كه
روي كج جامعه ، بر حاكم افكار توسط ابتدا فكري ، هرنوآوري
كناري به و شده نفي افراد همان توسط سپس ميشود ، تلقي
تاريخي ، كمدي فرآيند يك در بالاخره و ميشود زده
به و كرده تصاحب را آن جديد ، انديشه مخالفين سرسختترين
.ميكنند حمايت آن از خود تاريخي مايملك مثابه
پديدههاي توضيح ميتواند شرايطي چنين بروز دلايل از يكي
كه اين علت به نو پديدههاي.باشد كهنه ابزارهاي توسط نو
عطف لذانقطه ميشوند ، آفريده است موجود كه آنچه بستر از
آنها فهم امر اين و داد تشخيص نميتوان راحتي به را آنها
.ميكند مشكل را
از نو يقيني و صريح تشخيص شرايطي چنين در طبيعي طور به
اگر حتي زيرا نيست ، جدي ضعف يك اين ولي است ، مشكل كهنه
و مفاهيم از نو پديده ناميدن و گفتن براي نخست مرحله در
وارد نو پديده كه تدريج به كنيم استفاده قديمي واژههاي
به.ساخت جديدي واژه آن براي ميتوان شود ، اجتماعي عرصه
واژههاي همان از ميتوان نو مفاهيم براي ديگر بيان
واژههاي با آن تمايز كه شرطي به كرد ، استفاده قديمي
عينيت جديد مفهوم ازآنكه قبل اگر ما.شود تفهيم قديمي
كارساز بسازيم ، مصنوعي واژههاي آن براي يابد ، اجتماعي
از بهرهگيري با جديد پديده بايد ابتدا پسنيست
در سپس كند ، پيدا ملموسي اجتماعي حضور قديمي واژههاي
.گيرد صورت جديد واژهآفريني منطقيتري ، روند
شيوه اصطلاح شايد است ، صادق نيز كنوني بحث در امر اين
واژه شناخت ، توليد جديد هاي گرايش يا شناخت توليد جديد
اين به واژه اين انتخاب اما.نباشد بحث اين براي درستي
كاربردي ، علوم چون قراردادي واژههاي كه گرفته صورت علت
آن بيان براي توسعه و پژوهش و الكترونيك پژوهشهاي
نظير واژهاي كاربردن به در مشكل اين.است نامناسب
علوم با رابطه در بخصوص "شناخت توليد جديد هاي گرايش"
مفاهيم كه غربي فرهنگهاي در بخصوص.است ملموستر طبيعي
حتي يا و ميشوند استفاده هم جاي به كرات به شناخت و علم
.ميبرند كار به علمي شناخت جاي به را دو اين تركيب
از شناخت علمي اشكال بين تمايز علمي انقلابهاي ابتداي در
جالب نتايج از يكي.بود مهم بسيار آن علمي غير اشكال
ببينيم كه است اين قرن 17 ، از شناخت توليد تاريخ بررسي
بعد ميخواندند غيرعلمي را شناخت توليد كه كساني چگونه
تا ميكوشيدند و آوردند روي شناخت همان توليد به مدتي از
در ترتيب اين به.شود شناخته رسميت به علميشان مقام
گرفتن قرار معني به غيرعلمي شناخت توليد غربي فرهنگهاي
.است غيرعلمي فعاليتهاي وبيحرمت منفرد كمرنگ ، جايگاه در
نوع معناي به مشخصا علمي ، مفهوم چارچوب ، اين در اما
شناخت آن ، ايدهآل تيپ كه است شناخت توليد از ديگري
.است رياضي فيزيك يا تجربي ، نيوتنيو
شناخت ، توليد قديم هاي گرايش از منظور مقاله اين در
هنجارهايي و ارزشها شيوهها ، افكار ، از پيچيدهاي مجموعه
تمامي در نيوتني شيوه اشاعه كنترل براي آنها رشد كه است
قالب در حيطهها و رشتهها اين عملكرد تضمين و رشتهها
شناخت توليد قديم شيوه ديگر عبارت به.است علمي رفتار
كه است ادراكي و اجتماعي هنجارهاي مرحله يك از خلاصهاي
اشاعه و داده مشروعيت را نيوتني -تجربي شناخت توليد شيوه
علم واژه كه است چيزي معادل شناخت توليد قديم شيوه.دهد
نوع اين Cognitive و اجتماعي معيارهاي.ميباشد آن مدعي
به مجاز افراد مهم ، مسايل كننده تعيين شناخت ، توليد
كه آنچه هر.است خوب علم محتواي وبالاخره علمي فعاليتهاي
تمكين و شده تسليم ضوابطي چنين به گفتار و رفتار حيطه در
جايگاه كند ، عمل آن خلاف بر كه آنچه هر و است علم نمايد ،
در دليل اين به.ميدهد دست از را خود اشرافي و علمي
ميشود ، دانشمند و دانش از صحبت كهن هاي گرايش در كه حالي
شناختپرداز و شناخت عامتر ، واژههاي جديد شيوههاي در
تفاوت بر تاكيد تقسيم اين از هدفميگردد آنها جايگزين
هاي گرايش كه نيست اين مقصود وجه هيچ به و است دو آن بين
.نميكنند رفتار علمي شيوههاي جديت با شناخت توليد جديد
اندازه به تجربي دادههاي كه است نكته براين تاكيد هدف
مجموعه شكلگيري نشانگر دادهها اين كه موجودند كافي
قديم ازشيوه كه هستند متمايزي اجتماعي رفتارهاي و ادراكي
اين ميشود مطرح كه پرسشي.است تفكيك قابل توليدشناخت
كه هستند برجسته كافي ، اندازه به تفاوتها اين آيا كه است
و ببريم؟ كار به شناخت توليد نوع اين براي ديگري عنوان
كه است چيزي آن ادامه تنها است پيدايش درحال كه آنچه يا
.است فكري باچارچوبهاي انطباق قابل و بوده تاكنون
.است1 ممكن زاويه دو از سوال اين به قطعي پاسخ
جديد هاي گرايش با رابطه در بيشتر دادههاي جمعآوري
توليد قديم شيوههاي تواناييهاي بررسي.شناخت 2 توليد
اجتماعي ، اقتصادي ، متحول شرايط با آنها انطباق و شناخت
توليد شرايط اين در شناخت حاضر حال در كه سياسي و فرهنگي
نقطه دو شناخت توليد جديد هاي گرايش درك براي.ميگردد
.است شده گرفته نظر در آغاز
يافته انجام شناخت توليد در كه رويهاي تغييرات بررسي.1
را تحولات اين.ميسازد را جديد شناخت تجربي دادههاي و
با و كرد بررسي انساني و اجتماعي طبيعي ، علوم در ميتوان
اين مجموعه درنظرگرفتن و دارد وجود كه دادههايي به توجه
شناخت توليد جديد گونه كه كرد اذعان ميتوان دادهها ،
.است گرفته شكل
.نظري تحولات بررسي.2
قالبي در مسايل شناخت توليد كهن شيوه در ساده زبان به
عمدتا كه مشخص گروهي منافع پايه بر وعمدتا مشخص
.ميشد ارائه پاسخهايي آنها براي مطرحو بودند دانشگاهي
آنكه نخست:برميگرفت رادر مهم عنصر دو فرايند اين
به تمكين دوم و ميكرد كنترل را دانش و شناخت اشاعه
تضمين ميشد ، تحميل آن دارندگان جانب از كه را معيارهايي
شناختي تنها بازتوليدي ، فرايند يك در بنابراين.مينمود
نوبه به كه بيايد حساب به علمي و باشد مطرح ميتوانست
خارج دور از وگرنه باشد دربرداشته را بالا عنصر دو خود
به علمي نميداد ، فوق معيارهاي به تن كه هرآنچه و ميشد
فرايند اين.نبود شدن مطرح قابل بنابراين و نميآيد حساب
زمان مرور به اما است ، بوده مثبتي خصوصيات واجد چند هر
و تنهامعيارها زيرا است ، داده دست از را خويش كاركردهاي
توليد فرايند در كه ميگرفت نظر در را كساني سليقههاي
بنابراين و ميدادند تشكيل را اجتماع از تنهابخشي شناخت
درعين.باشند اجتماعي سطوح همه نيازهاي معرف نميتوانستند
تنوع نيز و بشري جوامع مشكلات و مسائل شدن پيچيدهتر حال
لزوم گوناگون ، جوامع اقتصادي و اجتماعي بافت
عين در كه راميطلبيد شرايط تابع و منعطف پاسخگوييهايي
.باشند اجتماع متنوع طيف نيازمنديهاي و علايق بازتاب حال
به پاسخگويي مرجع تنها عنوان به شناخت توليد كهن لذاشيوه
به روند اين چند هر.داد دست از را خويش كفايت نيازها ،
معيارهاي از تبعيت ادامه ، در حال اين با گرفت ، شكل تدريج
كه شد مبدل جديدي روند به خود بنابراين و نپذيرفت را كهن
كهن شيوه با مقايسه در كه است گوناگوني ويژگيهاي واجد
توليد كهن شيوه در مثال براي:ميكنند پيدا اهميت بيشتر
پاسخ آكادميكي علايق درچارچوب موضوعه مسائل به شناخت ،
تقاضاي بستر جديد ، گونه در كه حالي در ميشود ، گفته
توليد نخست گونه ميكند ، تعيين را پاسخ نوع كه است جامعه
.است تخصصي فرا دوم گونه كه حالي در.است تخصصي شناخت
دوم گونه كه حالي در است ، همگوني اول گونه مشخصه وجه
در كه حالي در است ، مراتبي سلسله اول گونه.است ناهمگون
.هستند مراتب سلسله فاقد و بوده ارگانيكي روابط دوم گونه
گونه كه حالي در دارد ، خود چارچوب حفظ به گرايش اول گونه
گونه هر در ارزيابي معيارهاي بنابراين و نيست چنين دوم
به نسبت دوم گونه آنكه بالاخره و دارد تفاوت يكديگر با
اين از برخي ميشود سعي زير در است منعطفتر اول گونه
:دهيم توضيح بيشتري تفصيل به را خصوصيات
:زيرند قرار به شناخت توليد جديد نوع ازويژگيهاي برخي
:ميآيد بوجود تقاضا بستر در شناخت.1
حل مورد در آن جديد نوع و شناخت توليد سنتي نوع ميان
مسئله نوع تشخيص اينها بر علاوه.دارد وجود تفاوت مساله
.است دانشمندان از عدهاي عهده به تنها سنتي ، مدل در نيز
مسئله نوع كه است تقاضا بستر اين جديد ، مدل در كه درحالي
كه بستري در نيز مساله حل بنابراين و ميكند تعيين را
به.ميشود توليد ميكنند ، تعيين اجتماعي مختلف طيفهاي
شكل تخصصي چارچوبي در مسئله كهن ، شيوه در ديگر عبارت
تخصص آن زاويه از بايستي نيز مسئله حل لذا و ميگيرد
ديدگاهي از مسئله كهن ، مدل اين درگيرد صورت
مونواكتوريستي چارچوب در نيز آن حل و مونوفاكتوريستي
مساله شناخت ، توليد جديد نوع در حاليكه در.ميگيرد صورت
تقاضاي آن بستر و ميگيرد شكل مختلف ديدگاههاي از
مساله شكلگيري بنابراين.است گوناگون اجتماعي طيفهاي
فاكتوريستي پلي قالب در آن حل و فاكتوريست پلي صورت به
و فراتخصصي فرايندي مساله حل فرايند لذا.ميگيرد صورت
.ميگيرد صورت متفاوت شناختپردازان و بازيگران ديدگاه از
چگونگي با رابطه در تنها بهرهوري بحث اقتصاد ، در مثلا
در كه صورتي در.ميشد مطرح سرمايه از بهينه استفاده
و شده متفاوتي حوزههاي وارد بهرهوري جديد ، نوع شناخت
نيز.برميگيرد در را جامع مكانيسمهاي تا زيست محيط از
از دارند ، دخالت راهحل ارائه و مسالهيابي در كه كساني
.ميشوند تشكيل متفاوتي شناختپردازان و متنوع طيفهاي
فراگير و جامع زاويهاي از مساله طرح بنابراين
دقيقا بودن فراگير اين.ميگيرد صورت (Compreheusile)
تقاضا بستر در مساله كه است دليل اين به
منظور اينجا در.ميشود ايجاد (application Context of)
ياتقاضاي (demand) فراتراز تقاضاچيزي واژه بكارگيري از
ايجاد.ميكند لحاظ سودانگارانهرا كهتنهاملاحظات تجارياست
آن پيرامون در راهحل توليد توزيع تقاضا ، قالب در مساله
.ميشود موجب را اجتماعي سطح در
جهت به كه است شناختي جديد ، نوع شناخت اين معنا اين به
در (Problem solving) راهحليابي و مسالهيابي ماهيت
خود نيازهاي با متناسب گروه هر و شده توزيع اجتماعي سطح
بستر لذا.ميكند توجه بذل شده ارائه راهحلهاي به
.پيچيدهتر هم و است متنوعتر هم دوم نوع در (Context)
و پيچيدگي از بستر شناخت ، توليد كهن نوع در حاليكه در
از بسياري مساله يك به نسبت و نيست برخوردار تنوع
.نميكنند احساس علاقهاي هيچگونه اجتماعي گروههاي
دارد ادامه
|