ايران مردم فرهنگ در (ع)علي
:درآمد
عين در مردم فرهنگ در ديني بزرگ شخصيتهاي و ارزشها
و پاك احساسات از هالهاي دينيشان ، حرمت و تقدس نگهداري
نام ميان اين ازميتابانند باز را مردم تودههاي رقيق
همراه ايران ، مردم فرهنگ در كعبه زاده (ع)علي حضرت ياد و
از دستهاي در.ميشود برده وافر دوستي و عشق با
ميتوان ايران جايگاههاي و نغمهها قصهها ، افسانهها ،
.ديد را همام امام آن والاي شخصيت از ارج پر و موثر نشاني
و نقش به خلاصهوار است اشارهاي ميآيد ، پي از كه مطلبي
به لازمايران مردم فرهنگ در (ع)علي حضرت جايگاه
محمد آقاي سخنراني متن مقاله ، اين كه است يادآوري
در فرهنگي ميراث شناسي مردم پژوهشكده رئيس ;ميرشكرايي
دو مدت به امسال مهرماه در كه است "كعبه مولود همايش"
.شد برگزار تهران در روز
ميرشكرايي محمد
به هرگز (ع)علي اميرمومنان ، كه است اين تاريخي واقعيت
ايران جاي جاي در اما نكردند ، سفر ايران سرزمين داخل
درختان ، و كوهها و سنگها و قدمگاهها و چشمهها بسيار
.شدهاند نظركرده و يافتهاند تقدس علي مقدس نام با همه
مردم پژوهشگران گذشته ، ماه سه دو طي كه پژوهشهايي در
انجام كشور گوناگون مناطق در فرهنگي ميراث سازمان شناس
را علي مبارك نام كه نظركرده مكان از 270 بيش دادند ،
تحقيق دامنه هنوز البته و كردهاند شناسايي دارند برخود
و نكشاندهاند ايران سرزمين كنار و گوشه همه به را
از خارج در ايراني فرهنگ حوزه سرزمينهاي ساير از همچنين
وگرنه نداريم دست در اطلاعي امروز ، ايران سياسي مرزهاي
.است اينها از بيش بسي مكانها اين شمار
.مردم فرهنگ ديگر عرصههاي در است همچنين
و روح.است مردم قصههاي از بسياري موضوع و محور علي ،
فراوان.است عاميانه نغمههاي و ترانهها از بسياري جان
نام با ما سرزمين مراسم و آيينها و اعتقادات و باورها
.است خورده پيوند او
چيست؟ سبب
شخصيت آن سوي يكدارد سو دو فرهنگي واقعيت اين نظرم به
خارق شخصيتي تاريخي واقعيت در علي.است علي حضرت خود
معمول سنتهاي و رسمها از فراتر و ويژه چهرهاي و عادات
گشوده جهان به چشم خدا خانه در كه است كسي تنها او.دارد
براي يكبار فقط مذهبي ، و تاريخي بزرگ ممنوعيت يك.است
.است شده شكسته او
است ، عادل است ، انساني بارز صفات همه دارنده علي
مومن است ، بخشنده دارد ، بيكينه سينهاي.است ياريرسان
وسعت و ابعاد همه با است پهلوان.است واقعي معناي به
.پهلواني واژه فرهنگي معناي
وجهي چند شخصيتي.است كامل انسان يك الگوي كلام يك به و
.است متعالي و
سال هزار چند با.است ايران سرزمين فرهنگ ديگر ، سوي
آيينها اعتقادات و باورها لايه لايه كه فرهنگي ، پيشينه
همه در زمان ، و دوره هر راستين آيينهاي پايه بر سنت و
همه در مكانها اين از بسياري.است نشسته برهم آن جاي
دوره از كهنتر بسيار پيشينهاي و بودهاند مقدس آيينها
.دارند اسلامي
ظرفي اسلام ، مقدس آيين پذيرش در تحول ، مرحله آخرين در و
.ميطلبد را ويژهاي و شايسته مظروف كه است
.ميكند لبريز خود از را ظرف اين كه است وجودي علي
در است ، بوده مقدس زمانها همه در كه آنچه همه ايران در
مطهر ، زهراي ،(ع)علي:است شده متجلي مقدس چهره چند وجود
واقعيت. (عج)زمان امام و (ع)عباس حضرت ،(ع)حسين امام
ضربت كوفه مسجد در را مومنان امير كه است اين تاريخي
بردند نجف به را مباركش پيكر و شدند شهيد كوفه در زدند ،
حكايتي خود بردند نجف به چرا كه اين) سپردند خاك به و
فرهنگ اما (دارد خود در را نجف تقدس موضوع كه است ديگر
.ندارد تاريخي واقعيت اين كاريبه گاهي ، مردم
بلخ به را امامشان مزار اعتقاداتشان پايه بر مردم
چهل مدت به نوروز هر آنجا در و شريف مزار به.ميبرند
و ميشود افراشته مقدس برمزار او ، مقدس نام به علم روز
.ميروند زيارتش به خواهان حاجت
خلافت مسند بر (ع)علي حضرت كه روزي با نوروز تقارن
بازتابي ما مردم فرهنگ در خم غدير روز با نيز و نشستند
در زنديه دوره شاعر هاتف پايه براين.دارد گسترده
:مطلع به قصيدهاي
غبرا توده بر شد بيز عنبر صبح نسيم
خضرا گنبد چمن شد خيز نسرين سبز زمين
:ميگويد شمشاد و نارون مناظره در
بگذر چمن اطفال كز گفتش نارون پاسخ به
آبا با رقصند در شوق از امهات امروز كه
فيروزي به و امروز است نوروز روز همايون
ماوا لافتي شاه كرده خلافت اورنگ بر
***
.است رسان ياري علي ،
علي مولا مدح در دفنواز گروه يك كه شعرهايي در
:كه شنيدم را بيت اين ميخواندند
ميشد كنده زجايش خيبر مگر
گفت علي يا هم علي من گمانم
***
:ميگويد دوستانش به كه كردهاند نقل خارجي پژوهشگر يك از
علي ، يا ميگويند جمعي دست كه شنيديد جا هر ايران در
نزديك اگر ميكنند بلند را سنگيني چيز دارند آنجا بدانيد
.كنيد كمك بايد هم شما برويد ،
خسته گر و علي يا بگو ناتواني اگر ميگويند ، تعزيهها در
روح يا و داري ناتوان جسم اگر يعني.علي يا بگو جاني
.بگير ياري "علي" از داري آزرده و خسته
.است آشنا عبارتي ما همه براي هم "مدد علي يا" عبارت
مردم فرهنگ در علي مولا كه دارد اين از نشان اينها همه
او نام ياري به و ميزنند صدا را او است ، رسان ياري ما ،
.ميگيرند نيرو و قوت
يك از والاتر و برتر بسي ايران مردم فرهنگ در علي حضرت
ميبيند ملكوت در هم را علي مردم فرهنگ.است زميني وجود
تا ملك از علي حضور براي زميني تجربيات عين در هم و
فرهنگ در و اعتقادات در بسيار نمونههاي و شواهد ملكوت
با ملكوتيش و مجرد وجود گاهي حتي و دارد وجود ما مردم
.ميكنند پيدا همزمان حضور تاريخيش و جسماني وجود
صحنهاي ، در علي ، حضرت شهادت تعزيه نسخههاي از يكي بنابر
جهان بر چشم ميخواهند كه داريم را حضرت پيكر هم
پيكر بالاي بر كه را او ملكوتي وجود هم و بربندند
بر نقابي با ملكوتي وجودهاي تعزيه سازي صحنه در معمولا)
در پشت در كه داريم را عزراييل و (ميشوند ظاهر چهره
نسخه اين (1).ندارد شدن وارد جرات و است ايستاده خانه
جانهيچ عزراييل كه است باوري و است روايتي برپايه تعزيه
مگر بگيرد ، نميتواند را علي اميرالمومنين شيعيان از يك
يا درست] دهند اجازه او به و يابند حضور حضرت كه اين
.[نميدانم را روايت بودن نادرست
است عامه فرهنگ از ديگري عرصه در كه شعر آن هم و اين هم
:شده نقل و
گفت علي يا هم علي من گمانم بود ، كندني زجايش خيبر مگر
.مردماند فرهنگ در ويژه جلوههاي از و مقولهاند اين از
از صحنهاي نيز سوررئاليستي آثار و جديد هنر عرصههاي در
عامه ، هنر عرصه دريافت ميتوان ندرت به را اينگونه
كه واقعگرايي با متقابل كنش در اينچنين ، جلوههايي
روشنتر و صريحتر بيان است ، هنر گونه اين برجسته ويژگي
.ميشود سبب را بيشتر اثربخشي و
فرامكاني و فرازماني چهرهاي ما سرزمين فرهنگ در علي ،
در حاضر وجود علي دارد ، وجود و داشته وجود هميشه است ،
.است مكانها همه و زمانها همه
او ميگذارد ، سر به سر پيامبر خضر با بچهاي پسر چهره در
كوثر چشمه و حيوان چشمه پاي به يا خورده ، حيات آب كه را
عالم شرق به غرب واز عالم غرب به شرق از و ميبرد
چشمه بركنار سرگشته را خضر وقتي مردم فرهنگ.ميكشاندش
خضر و درميآيد به چشمه ميان از علي دست مينشاند ، حيوان
.ميكنند زده شگفت را
;خورده گره است ، بخش حيات و بركتزا چه هر با علي نام
آنها مردم فرهنگ كه چشمهها بسيار نام با گفتيم چنانكه
بيان و توضيح و ميداند علي حضرت نظر و نتيجهگذر را
.ميطلبد را جداگانه فرصتي خود آنها
از بربسياري و ميكنند همراه علي نام با را خرمن برداشت
است بسته نقش بركت نيت به و اميد به علي نام خرمن مهرهاي
.اينگونه از بسيار و بسيار و
محدوديت از فراتر ايران مردم فرهنگ در علي حضرت جايگاه
(مهاباد) مكري كردستان در مثلا. است تسنن و تشيع مذاهب
دارند را باور اين مردم هستند تسنن اهل آن مردم بيشتر كه
چرا كرد ، تاخير نبايد هيچ خانهسازي و ازدواج امر در كه
مولودي همچنين (2).است (ع)علي حضرت امر دو اين ضامن كه
اين در ايشان درباره كه رسمهايي و آداب و خوانيها
.ميباشد توجه قابل نگاه اين از است ، معمول مناطق
و رفتاري صورتهاي ديگر و رسمها و باورها در آنچه
بخش است آمده علي مومنان امير درباره ما مردم اعتقادي
نيازهاي به هنوز كه ما ، سرزمين معنوي ميراث از است عظيمي
و نقش مردم جاري فرهنگ در و ميگويد پاسخ حاجتمندان
در نهفته ارزشهاي از حفاظت در ما نسل و دارد كاركرد
.دارد عهده به آگاهانه وظيفهاي آنها
را خدا مولانا ، قصه مثلچوپان مردم ، فرهنگ سرانجام و
يا.ميزند صدا القاب ، صميمانه و بيآداب را وعلي
آن بر چيزي هيچلقبي ، كه صميميتي با عليميگويد ،
:كرد شاعر آن قول به و نميتواندبيفزايد
ما كاشانه در از درآ حجابانه بي
ما خانه در تو ذكر جز به نيست كسي كه
:پانوشتها
اين درباره اطلاع كه خاكي محمدرضا دكتر از تشكر با -1
. دادند قرار دراختيارم را تعزيه نسخه
.مهاباد اهل آموزگار و محقق -داوري حميده خانم نقل -2
|