نخستين :تهران معاصر هنرهاي موزه در
جهان نقاشي بينالمللي دوسالانه نمايشگاه
افتتاح جمهوري رئيس حضور با امروز اسلام
ميشود
(ايتاليا)پارما تئاتر جشنواره هيجدهمين
عضو و منتقد صديقي بهزاد با گفتوگو در
تئاتر منتقدان ملي كانون مديره هيات
!نشويم ديگران مرعوب :ايران
تالار در آنتيگونه نمايش اجراي انگيزه به
غيرضرور و سودمند قوانين ميان كشمكش :وحدت
است دشوار رويا و واقعيت بين مرز يافتن
دانشجويان عروسكي نمايش جشنواره چهارمين
نخستين :تهران معاصر هنرهاي موزه در
جهان نقاشي بينالمللي دوسالانه نمايشگاه
افتتاح جمهوري رئيس حضور با امروز اسلام
ميشود
ديد معرض در خارجي و ايراني هنرمند از 154 اثر 219*
ميگيرد قرار عموم
نقاشي بينالمللي سالانه دو نمايشگاه نخستين :هنري گروه
سيد والمسلمين حجتالاسلام حضور با امروز اسلام جهان
هنرهاي موزه در ايران اسلامي جمهوري رئيس خاتمي محمد
.ميشود افتتاح ايران معاصر
نقاشي المللي بين دوسالانه نمايشگاه دبير اسكندري ايرج
با همشهري با اختصاصي گفتوگوي در اسلامديروز جهان
بروز و ظهور براي بستر مناسبترين:افزود مطلب ، اين بيان
سازنده رقابت و حضور زمينه آوردن فراهم هنري ، خلاقيتهاي
اسلامي جمهوري هنر فرهنگستان و است هنرمندانه گفتگوي و
رشد زمينه ايجاد جهت در خود هنري گامهاي اولين در ايران
سالانه دو نمايشگاه نخستين برگزاري به اقدام فرهنگي ،
.است كرده اسلام جهان نقاشي بينالمللي
همكاري و ارتباط زمينه ايجاد منظور به اقدام اين:گفت وي
نقاشي از اجمالي چهرهاي ارائه و اسلام جهان هنرمندان
.ميپذيرد صورت اسلامي كشورهاي معاصر
سالانه دو اين موضوع ، اهميت به توجه با:افزود اسكندري
رياست و اسلامي كنفرانس سازمان رئيس توسط بينالمللي
.شد خواهد افتتاح خاتمي محمد سيد آقاي جناب اسلامي جمهوري
ايراني هنرمند از 154 اثر نمايشگاه 219 اين در:افزود وي
.گرفت خواهد قرار عموم ديد معرض در خارجي و
سالانه دو نمايشگاه دبير اسكندري ايرج
به:گفت ما خبرنگار به جهاناسلام نقاشي بينالمللي
نقاشي سايت ايجاد طريق از نمايشگاه فراخوان اعلام دنبال
بيست از بيش مشهور هنرمندان اينترنت ، شبكه در اسلام جهان
به را خود آثار جهان سرتاسر از اسلامي كشور هفت و
.كردند ارسال نمايشگاه دبيرخانه
قريب 500 از تصوير و اسلايد ارسال 1500 استقبال اين حاصل
.بود جشنواره دبيرخانه به خارجي و ايراني هنرمند
جهان در نقاشي هنر بررسي همايش دبير "صادقي حبيبالله"
آثار انتخاب هيات:افزود گفتوگو اين در نيز اسلام
شامل كشور اول طراز استادان از تن پنج از مركب دوسالانه
عربشاهي ، مسعود جعفري ، ابراهيم محمد آغداشلو ، آيدين
از پس و متعدد جلسات طي چليپا كاظم و صادقي حبيبالله
اثر تعداد 219 خارجي و ايراني هنرمندان رسيده آثار بررسي
.دانستند نمايشگاه به راهيابي مناسب را هنرمند از 154
وتحليل بررسي همايش نمايشگاه ، اين برگزاري هنگام:گفت وي
در روز پنج مدت به آبان تاريخ 28 از اسلام جهان نقاشي
برگزار تهران معاصر هنرهاي موزه اجتماعات سالن محل
.ميشود
(ايتاليا)پارما تئاتر جشنواره هيجدهمين
عضو و منتقد صديقي بهزاد با گفتوگو در
تئاتر منتقدان ملي كانون مديره هيات
!نشويم ديگران مرعوب:ايران
خياباني نمايش يك و صحنهاي نمايش هفت جشنواره اين در *
.داشتند شركت زورخانهاي سنتي ورزش گروه يك همراه به
كه دارد اختصاص موضوع يك به هرسال پارما ، تئاتر جشنواره
داشت اختصاص ايراني نمايشهاي به امسال
تا از 13 پارما تئاتر بينالمللي جشنواره هجدهمين :اشاره
شهر در مهرماه 79 تا 27 با 22 برابر سال 2000 اكتبر 18
.شد برگزار ايراني نمايش هشت حضور با و ايتاليا پارماي
همين در موضوعي صورت به ساله هر كه پارما تئاتر جشنواره
ايران كشور به را خود امسال نمايشهاي ميشود ، برگزار ماه
گروه هفت شركت بر علاوه جشنواره اين در.داد اختصاص
به صديقي بهزاد زورخانه ، سنتي ورزش گروه يك و تئاتر
كه داشت حضور ايران تئاتر منتقدان كانون عضو منتقد عنوان
در را جشنواره اين كيف و كم و چگونگي انگيزه همين به
.ميآيد پي در كه شدهايم جويا او با كوتاه گفتوگويي
هنري گروه*
جشنواره در ايراني نمايشهاي گروههاي حضور بگوييد ابتدا *
بود؟ چگونه پارما تئاتر
زيادي تماشاگران چه اگر جشنواره اينبود خوبي تجربه -
اغلب چون داشت خوبي تماشاگران كيفي لحاظ به اما نداشت ،
و منتقدان همچون بودند ، نمايش واقعي علاقهمندان
هم تعدادي و دانشجويان و دانشگاه استادان خبرنگاران ،
.عادي تماشاگران
و داشت شركت ايران از نمايش چند جشنواره اين در *
گذاشت؟ سر پشت را خود دوره چندمين پارما تئاتر جشنواره
خياباني نمايش يك و صحنهاي نمايش هفت جشنواره اين در -
.داشتند شركت زورخانهاي سنتي ورزش گروه يك همراه به
كه دارد اختصاص موضوع يك به هرسال پارما ، تئاتر جشنواره
دليل همين به و داشت اختصاص ايراني نمايشهاي به امسال
ديده جشنواره اين در ديگر كشورهاي از خارجي نمايش هيچ
اجراهاي از نتوانستند ايراني گروههاي دليل همين به.نشد
را تجربه اين توانستند تنها و شوند بهرهمند خارجي
ميان در آنها نمايشهاي اجراي كه بياورند بهدست
و كردند برقرار خوبي آنهارابطه با ايتاليايي تماشاگران
هرحال به هم جشنواره اين در كننده شركت نمايشهاي بقيه
.گرفت قرار تماشاگران اين توجه مورد
بود؟ چگونه پارما تئاتر جشنواره برگزاري نحوه *
تئاتر جشنواره برگزاري كه بگوييم ميتوانم قاطع ضرس به -
و راضيكننده چندان كشيد ، طول روز شش مدت به كه پارما
ضعف نقاط جمله از شايد ضعيف و كم تبليغات.نبود مطلوب
در مساله اين البته.ميخورد چشم به كه بود عمدهاي
جشنوارههاي ديگر حتي يا فجر تئاتر جشنواره با مقايسه
مسئولان خود است ممكن اگرچه.دارد فراوان تفاوت كشورمان
ميرسد نظر به.باشند راضي آن از جشنواره برگزاري
بيشتر خارجيها شايد يا و پارما تئاتر جشنواره مسئولان
تا ميكنند خرج جشنوارهشان برنامههاي براي را پولشان
نمايش اينكه براي فقط آنها يعني.مهمانان از خوب پذيرايي
تلاش برود ، صحنه روي به جشنوارهشان در نمايشهايي يا
جشنواره مهمانان به ديگر دهيهاي سرويس والا ميكنند
ما اميدوارم.است مختصر پذيرايي و اسكان همان حد در تنها
خارجي مهمانان با تا بگيريم ياد آنها از بتوانيم هم
امكاني هيچ متاسفانه.بيشتر نه كنيم رفتار خودشان مانند
در شركتكننده ايراني مهمانان آمد و رفت سرويس براي
به سفر احيانا و شهر ديدني نقاط از بازديد يا جشنواره
خودش هرجا هركس.نيامد وجود به پارما اطراف شهرهاي
قول به يا كمكي هيچ بدون و برود ميتوانست ميخواست
.ايرانيهامهماننوازياي
ديديد؟ چگونه آنجا در را جشنواره اين تبليغات *
يا ديواري اعلان.بود اندك جشنواره تبليغات -
اصلا يا كمبود يا بيلبرد برروي تبليغات يا پارچهنويسي
يا پوستر بوسيله شهر از نقطه چهار سه در فقطنبود
تصوير.بودند كرده تبليغ جشنواره اين درباره پارچهنويسي
يك از تصويري.بود تماشاگر ضد نظرم به هم جشنواره پوستر
نمايشهاي معرف نميتواند پوستري چنين.بود تعزيه صحنه
نمايش اگر البتهباشد جشنواره اين در شركتكننده ايراني
تا تبليغ اين شايد ميشد ، اجرا جشنواره اين در تعزيهاي
اجراي و شركت بدون اما ميرسيد ، نظر به منطقي اندازهاي
چند البته.نبود كننده راضي پوستر اين اصلا نمايشي چنين
اين برگزاري خودشان ، مطبوعات در هم منتقد و خبرنگار
.ميدادند پوشش را جشنواره
به جشنواره اين در ايران از كه نمايشهايي شما نظر به *
به را سئوال اين.بودند اجرا قابل چقدر رفت صحنه روي
خصوص به پرسيدم ايتاليا و ايران كشور دو زبان تفاوت دليل
.است فرانسوي هم كشور اين مردم دوم زبان آنكه
نمايشها اين انتخاب درباره زباني لحاظ به بخواهم اگر -
نمايش جز به البته هيچيك ، بگويم ميتوانم بدهم نظري
اجرا جذابيت به موسيقي و بود تصويري بيشتر كه "سياها"
از هريك اجرايي ، شيوه لحاظ به اما.بود كرده كمك خيلي
با ميتوانند كه داشتند مختلفي شيوههاي نمايشها اين
اين هرحال به.كنند برقرار رابطه هم مختلفي تماشاگران
اما بودند ، ايران مدرن و امروز تئاتر نماينده نمايشها
و محتوا و است شيوه و شكل فقط تئاتر كه نكنيم فراموش
-جشنواره اين دبير پسند و سليقه.است آن مكمل هم معني
تئاتر جشنواره در خود حضور با كه بود اين -جورجيوجناري
جشنواره در اجرا براي را نمايشها اين گذشته سال فجر
"مصاحبه" نمايشهاي همه اين با.كند انتخاب پارما تئاتر
"فردا تا پس" نمايش و درآمد اجرا به انگليسي زبان به كه
.بودند خوب
به و شدند اجرا خوبي به جشنواره نمايشهاي خوشبختانه
بيرون سالن از راضي را ، خود محدود تماشاگران هرحال
كه اول روزهاي از غير به نمايشها اين اجراي.ميفرستادند
به روزها بقيه در ميشدند ، روبهرو زيادي تاخيرهاي با
شهر "دوئه تئاتر" مجموعه در ايراني نمايشهاي.رسيد حداقل
اين سالن بزرگترين بيگناردي سالن.رفت صحنه روي به پارما
و وسعت.بود زيادي پروژكتورهاي به مجهز كه بود مجموعه
براي را مختلفي نمايشهاي اجراي امكان آن ، صحنه ارتفاع
قهوه نمايشهاي سالن اين در.ميآورد فراهم كارگردانان
روي به مبارك و فردا تا پس مصاحبه ، هياهو ، و خشم قجري ،
اين دوم طبقه در كه بود ديگري سالن كوچك سالن.رفت صحنه
صحنه روي به "در پنج خانه پنهان" نمايش آن در و بود سالن
در "مينيمو" نام به ديگري سالن در هم "سياها" نمايش.رفت
.داشت قرار آن زيرزمين طبقه در كه شد اجرا مجموعه اين
اجرا به (Tenda) تندا سالن در هم زورخانه سنتي ورزش
.بود شده واقع دوئه تئاتر مجموعه از دورتر و جدا كه درآمد
آيا شد استقبال هم شيدايي خياباني نمايش از كه شنيديم *
بود؟ گونه اين واقعا
دو در روزها از يكي در و روز پنج در نمايش اين بله -
شهر باز منطقه و شهر بازار گاريبالدي ميدان در نوبت
استقبال با اجراها اين اغلب در و درآمد اجرا به پارما
نمايش بگويم ميتوانم نظر اين ازشد روبهرو تماشاگران
نمايشهاي تماشاگران بيشترين اجرا ، شش با جمعا شيدايي
.داد اختصاص خود به را پارما تئاتر جشنواره ايراني
حضوري جلسات خودمان كشور همانند هم جشنواره اين در آيا *
چطور؟ روزانه نشريه ميشد؟ برگزار نمايشها بررسي و نقد
خودشان نشريات همان در تنها آنها منتقدان ظاهرا نه ، -
چنين اصلا و مينوشتند نقد هفتهنامه و روزنامه قبيل از
در هم روزانهاي نشريه.ندارند جشنواره در برنامههايي
دوازده بروشور يك تنها.نميشد منتشر جشنواره اين
عوامل و نمايشها خلاصه اجرا ، ساعت كه رنگي صفحهاي
به جشنواره برنامههاي جدول اضافه به نمايش هر اجرايي
"دياريو" هفتهنامه.بود شده منتشر ايتاليايي زبان
و جشنواره اين تئاترهاي براي جلدي يك بولتن هم (Diario)
منتشر ايتاليا در ايران فرهنگي هفته در ايران سينماي
توجه بيشتر ما زمينهها اين در ميكنم فكر.بود كرده
.است محسوستر نكته اين جشنوارههايمان در و ميكنيم
.شما از سپاس با *
مهربان فريدي منيژه:گفتوگو *
تالار در آنتيگونه نمايش اجراي انگيزه به
غيرضرور و سودمند قوانين ميان كشمكش :وحدت
پري كارگرداني به سوفوكل اثر آنتيگونه نمايش ;اشاره
نگاهي زير ترجمه است ، صحنه روي بر وحدت تالار در صابري
گرامي خوانندگان شما توجه كه نمايش اين ويژگيهاي به دارد
.ميكنيم جلب آن به را
از رنجند ، در طاعون بيماري از كه (Tebs) تب شهر مردم
اين از را آنان كه ميخواهند خود محبوب شاه اوديپوس ،
مردم ، ميان در گناه اثر در كه بيماري اين.بخشد بلانجات
كه ميرود بين از وقتي تنها شده ، نازل خدايان جانب از
تلاش گناهكار شناختن براي اوديپوس.برسد كيفر به گناهكار
رازي به غيبگويي وسيله به و ميكند راآغاز فراواني
اوست خود واقعي گناهكار كه اين آن و ميبرد پي وحشتناك
از و كرده ازدواج خود مادر با و كشته را پدر نادانسته كه
هر و رسانده كيفر به را خود پس است ، يافته فرزند چند او
شده آواره ميگريزد ، شهر از و ميكند كور را خويش چشم دو
تراژدي ، اين در سوفوكل.ميكند تحمل را فراواني مصائب و
از ميتوان آيا كه اين و ميكند مطرح را تقدير مساله
دستنشانده يا است خويش فرمانرواي بشر و گريخت تقدير
كه است بشري نمونه نمايشنامه ، اين در اوديپوستقدير
.است شفقت و ترحم شايسته و ميانجامد شكست به پيروزيهايش
اوديپ رنجهاي بيان در كه است تراژدي سه دنباله آنتيگونه
معناي به كه است شده نوشته آنتيگونه دخترش فداكاريهاي و
اين درباره كه است نمايشنامههايي بهترين از يكي واقعي
.است شده نوشته اساطيري داستان
پس و ميكند همراهي را پدر جا همه اوديپوس دختر آنتيگونه
و مقررات برخلاف و ميگردد باز "تب شهر" به وي مرگ از
طرف از و ميپردازد برادر تدفين به كرئون ، شاه قوانين
پسر.ميشود گور به زنده و ميبيند كيفر كرئون ، شاه
اندوه دچار وي مرگ از پس ، است آنتيگونه عاشق كه كرئون
خويش عزاي به را پدر و ميكشد را خود و شده فراوان
.مينشاند
سوفوكل نوشته مشهور تراژديهاي جمله از آنتيگونه تراژدي
عنوان به سوفوكل شدن انتخاب موجب آمدنش صحنه بروي كه است
سال 441 در تراژدي اين.ميشود سال مهم قاضي ده از يكي
نويسنده افتخار موجب و آمد صحنه بروي مسيح ميلاد از پيش
مابين است دائمي كشمكشي كننده بيان تراژدي اينشد آن
نقض و مقدس قوانين با زمان ومتناسب سودمند قوانين
.بشر اراده و تقدير ميان خدايان ناكردني
در نمايشنامه نويسندگان از بسياري الهامبخش آنتيگونه
و رنج نظير بشري ملموس واقعيتهاي بيان.شد بعد دورههاي
تمامي در تقدير سرپنجه در شدن گرفتار از ناشي آلام
واقعيت اين اثر بيشترين و ميخورد چشم به وي تراژديهاي
بيمار و آواره شاهي.كرد مشاهده آنتيگونه در ميتوان را
كه است دختري يگانه نااميديهايش ، و آلام مرجع تنها كه
لمس و درك نفر يك توسط فقط رنجهايش كه انساني و دارد
اين قوت نقاط از يكي شهر به آنتيگونه بازگشت.ميشود
فكري آشوب و تنهايي رواني ، به نويسنده و است نمايشنامه
به گناهكار و تيرهبخت پدري دادن دست از با را دختري
مبحث هنوز سال هزاران گذشتن از بعد كه است كشيده تصوير
مبارزه و تيرهبختيها دادن نشان در تازهاي و گيرا
اثر اين از اجرا هر است ، خويش محتوم سرنوشت با انسان
در سوفوكل.ميباشد خاصي جذابيت و رواني ، داراي
شاگرد تنها را وي چنانچه بود ، هومر تاثير تحت نوشتههايش
و سادگي كه شد موفق سوفوكل اما.دانستهاند هومر واقعي
هنر مطلوب وتاثير بيان عظمت به را زبان دلنشيني و رواني
مفاهيم و مطالب و بيفزايد هومر وسيع و نيرومند نمايشي
اين در.كند عرضه ساده عباراتي و آشنا بياني با را عميق
دوران در تئاتر فلسفي جنبههاي بررسي به سوفوكل تراژدي ،
خصايص و احساس نماياندن وسيله به و پرداخته خويش
و تماشاگران قضاوت معرض به را آنها دروني صفات قهرمانان
زمره در را وي باستان ، عهد مردم.ميداد قرار مردم
:گفته وي وصف در شاعري چنانچه.ميشمردند خوشبخت انسانهاي
و درگذشت دراز عمري از پس كه سوفوكل بود خوشبخت چه"
اساسا كه بيآن مرد ، سعادت در آفريد ، فراوان تراژديهاي
".بشناسد را بدبختي
اصلاني صارم مهناز:تنظيم و ترجمه
است دشوار رويا و واقعيت بين مرز يافتن
نويس رمان - كاتب محمدرضا با وگو گفت
از يكي در او "هيس" رمان كه كاتب محمدرضا :اشاره
كه است رماننويساني از شد ، معرفي همشهري قبلي شمارههاي
غني نگارش سبك در را خود اندوختههاي و تجربهها بهسرعت
.شدهاست نزديك خود موردنظر زبان به و ساخته
شد روبهرو قلم اهل استقبال با ادبي محافل در "هيس رمان"
شد برگزار پكا سوي از كه سال رمان انتخاب مراسم در و
است گفتوگويي ميآيد پي در آنچهكرد احراز را دوم رتبه
"هيس" به مربوط موضوعات ويپيرامون با محمدي حسين كه
.است داده انجام
قاعدهمندي با كه هستيد نويسندگاني از دسته آن جزء شما *
و نشده وارد آشتي در از وقت هيچ رايج چهارچوبهاي و
داستاني حاكم ساختارهاي قواعدو شكستن صدد در همواره
چرا؟.بودهايد
براساس و داستانها شدن نوشته با مرور به داستاني قواعد -
با قواعد اين.آمدهاند بوجود آنها در موجود چهارچوبهاي
موجب هرچند كه آوردهاند پديد را قالبهايي زمان گذشت
دست زمان گستره در اما ميشد متن و مخاطب رابطه تسهيل
كه نويسندگاني.ميكرد محدود را او و ميبست را نويسنده
قراردادها زنداني را خود بودند قراردادها خالق خود
مكان و زمان مقابل و بودند ايستا قواعد چون ميديدند
نويسنده از را تازه بيان اجازه و ميگرفتند قرار
باقي نويسنده براي راهي كه بود جا اين در ميگرفتندو
نديده با.بشكند را قراردادها و قاعدهها كه آن جز نماند
خود زمان عمق به ميخواستند نويسندگان قواعد ، گرفتن
ميبرد گذشته زمان عمق به آنهارا موجود ، قواعد چون برسند
قواعد از خيلي مرور بهنداشتند او امروز براي كاربردي و
شكسته قواعد اين و شد شكسته ميشد حساب اوليه مبناي كه
و شدند تازه قواعد به تبديل زمان گذشت با خود نيز شده
ناديده ديگر كساني توسط نيز تازه قواعد همان مدتي از بعد
هم آنها چون آنهاشد ، جايگزين ديگري قواعد و شدند انگاشته
هميشه هنرمند يك.بودند شده كليشه زياد استفاده براثر
..و غافلگيري تاثيرپذيري ، لطف ، تازگي ، حفظ براي است مجبور
اين.دهد قرار خود مبناي را تازه روشهاي و فرمها كار ، .
مدرن نو ، امروز كه آنچه چون دارد ادامه هميشه مرگ و زايش
كلاسيك و كليشه كهنه ، فردا ميشود ناميده آونگارد و
براي راهي يافتن صدد در روز هر بايد پس.شد خواهد خوانده
لازمه كه تحول و تغيير اين از و باشيم روز آن حرف بيان
صورت غيراين در.باشيم نداشته هراسي است هنري هركار
هر چون هنر.برويم راه زمانه پابهپاي توانست نخواهيم
فرهنگي ، اجتماعي ، شرايط با را خود ديگري زنده موجود
زنده ، ادبيات اصلا.ميدهد وفق جامعه و...و سياسي
غير در و است آن تحولات و تغيير و زمان با هنرمند همگامي
.هستيم روبهرو ناكارآمد ابزاري با صورت اين
چگونه را تحولات اين با نويسندگان برخورد طريقه *
ميبينيد؟
كه هستند كساني اول گروه داريم نويسنده گروه چند ما -
در و كنند حركت مكانشان و زمان نبض با همراه ميكنند سعي
اين.ميكنند ايجاد اساسي گاه تغييراتي خود ابزار و روش
جديدي خطوط فتح در سعي و هستند پيشرو كه آن دليل به گروه
با گاه و ميخورند بيشتري لطمه و ضربه مطمئنا دارند را
دوم گروه و ميشوند روبهرو حياتشان زمان در كمتري اقبال
و رفته راههاي به و ميكنند ريسك كمتر كه هستند كساني
تمايل باشد داده پس را خود امتحان كه موفقآميز و مطمئن
وجود زيرا دارند گذشته شرايط حفظ در سعي و ميدهند نشان
.ميكند پيدا معنا كه است شرايط آن وجود با آنها
در گام و ميكنند استفاده ديگران تجربه از چون گروه اين
سربلند مختلف آزمايشهاي از كه امنيت با و مشخص راههاي
بيشتري عمومي اقبال با هميشه ميگذارند آمده بيرون
.روبهرويند
بودهاند ، نوجو زماني خود كه هستند كساني نيز سوم گروه
حتي و كردهاند فكر جديد راههاي به و بودهاند پيشرو
بسنده خود اوليه دستاورد به اما داشتهاند هم دستاوردي
كه نكردهاند درك و چسبيدهاند آن به دستي دو و كردهاند
ديگر است ممكن امروز بوده بقيه پيشروتراز ديروز كه حرفي
كه آن بدون گروه اين.باشد بسرآمده زمانش و نباشد كارساز
يا ميدهد آنها به را اجازه اين بسترشان بگيرند نظر در
.دارند خود ديروز روش تكرار در سعي نه
چرخش در..و خواب خيال ، واقعيت ، بين "هيس" رمان حوادث *
.كنيم انتخاب را گزيده كدام بايد نميدانيم ما و است
يا افتاده اتفاق خواب در حادثه اين آيا است درست كدام
رويا و تخيل واقعيت ، ميان مشخص مرزي چرا بيداري ،
نيفتند؟ زحمت به آنقدر كار مخاطبان كه نكشيدهايد
نشاني كردن پيدا كه ميگويد سقراط جواب در ئهتتوس ته -
و خواب ميان مرز كنيم روشن آن كمك به بتوانيم ما كه
شبيه حال هر در پيشامدها همه زيرا است سخت كجاست بيداري
الان ما كه را حرفهايي اين است ممكن حتي يكديگرند
در چون باشد افتاده اتفاق كداممان يك خواب در ميزنيم
اين با ما.ميزنيم حرف و بيداريم كه ميپنداريم خواب
كه آن اول.كنيم برخورد ميتوانيم نوع دو به واحد نكته
و كنيم نگاه آن به شناختشناسي نظريههاي زاويه از
به و كنيم استفاده مطلب توضيح براي رابطه اين از بخواهيم
كه ماست داستان راوي ذهن اين كه ميكنيم بسنده نكته اين
متقن و ثابت واقعيت و ميدهد جلوه خاص بهنوعي را هرچيزي
ندارد خارجي وجود (واحد ذهن اين دريچه از يا و كلا يا)
براي واقعيت كه است اين ميشود پنداشته حقيقت كه آنچه و
معنا او ذهن دريچه از كه اوست شخصي واقعيت فرد هر
را خودش حقيقت هركسي يعني.مييابد ظهور و مييابد
حقيقت مطمئنا ميسازد كه آنچه و ميكند باور و ميسازد
از چون واقعيت از است پندارياست خودش شخصي پندار نيست ،
يعني.مييابد تازه شكلي واقعيت مختلف ديدگاههاي و مواضع
همين براي.هست هم طبيعي و مينگرد خودش دريچه از هركسي
نكردهاند زندگي انسان دو هرگز":كه گفته فلاسفه از يكي
و."باشند داشته يكسان عقيدهاي مشترك چيز يك درباره كه
تجربي گزارهاي از نميتوانيم ما":كه گفته فيلسوفي ديگر
محتواي از خارج و ماست ذهن از بيرون كه چيزي درباره
:كه است گفته نيز ونيچه"شويم باخبر دارد قرار ما آگاهي
حقيقتهاي نتيجه در و دارند وجود چشم متنوع بسيار انواع"
".ندارد وجود حقيقت نتيجه در و دارد وجود متنوعي بسيار
براي راه بنگريم تعبير اين به زاويه اين از را آن اگر
قضيه اين با ميشود كه دومي زاويه اما و است زياد رفتن
به كه است آن نيست اول رابطه با بيربط و كرد برخورد
هر ارزش امروز داستان در شناختشناسي نظريههاي دليل
گزينشها و واحدها ديگر با مختلف واحد هر ارزش گزينشي ،
و واقعيت و خيال بين ديگر فرقي هيچ يعني ميشود ، فرض يكي
فرقي يعني.است يكي داستان در آن اهميت و نيست رويا
واقع ، عالم در يا ميافتد اتفاق خيال در حادثهاي ندارد
حادثه هر يعني است ، پيشنهاد يك حوادث اين هردوي چون
در آن وقوع امكان كه باشد پيشنهادي خود خودي به ميتواند
است داستاني لازمه اين و نشده سلب آن از تخيل و واقعيت
.انداخته سايه و است حاكم آن ترديددر و شك و قطعيت عدم كه
امكان اندازه يك به پيشنهادها اين تمام به نويسنده يعني
قضيه اين پس از تا ميدهد تاويل اجازه و ميدهد وقوع
سوي از.برساند متعدد انتخابهاي شاهراه به را مخاطبش
نباشند مهم شايد خود خودي به حوادث خود ديگر امروز ديگر
غيرمهم يا مهم را آن ميشود آن از كه شخصي تعبير بلكه
روبهرو رابطه دو با باز جا اين در ماميدهد جلوه
چه حوادث اين كه باشد مهم كه آن از بيش كه آن اول هستيم
اذهان فرآيند در چگونه حوادث اين كه است مهم اين هستند ،
سوار تعبيرهايي چه آن روي و ميشوند تعبير مخاطبين مختلف
مخاطب كه است مهم اندازه آن تا شايد انتخاب اين.ميشود
و را شخصيتش و را خودش فرهنگ و را خودش ميتواند
.بيابد تاويلها و گزينشها اين در را ناخودآگاهش
يكسره گاه و ميكند همراه نويسنده با را خود مخاطب گاه
به برميگردد كه دوم نكته و ميگيرد ناديده را او
به مخاطب رساندن براي نويسنده كه است آن داستان ، نويسنده
بايد و است مخاطب دست بازگذاشتن به مجبور شاهراهي چنين
و خيال واقعيت ، .بدهد اندازه يك امكاني راهها همه به
كردن رها و ميافتد اتفاق دارد كه آنچه و خواب سفربين
دركها از كدام هيچ كه است آن براساس خطوط اين بين مخاطب
.هستند مقام يك در همه و نيست ديگري از بالاتر راهها و
روبهرو رويا يا و خواب با ما هم كلاسيك داستان در البته
آن و داشت رويا و واقعيت اين با عمدهاي تفاوت اما بوديم
مشخص و داشت قطعيت داستان آن در رويا و خواب كه بود اين
.است شده برداشته آنها ميان مرز جا اين و بود حتمي و بود
آن دركش و خواستههايش براساس مخاطب تا است شده پاك خطوط
.بچشد بيشتر را آن ايجاد لذت و كند ايجاد دوباره را خطوط
از برخي در ديدم ميكردم مرور كه را شما اوليه كارهاي *
به را شما تمايل كه كردهايد انتخاب را نثري شما آنها
ميدهد ، نشان خوبي به سنگين جملههاي و كلمات بودن آهنگين
نثري كردهايد سعي شما كه "آبگينه در پري" در مثلا
شماست آخر كار كه "هيس" رمان در ولي باشيد داشته شاعرانه
و گفتار سمت به تمايل شما كه برميخوريم نكته اين به ما
.كردهايد پيدا سادگي
نثري از دارد پيچيده حرفي كه داستاني براي نبايد آيا
كرد؟ استفاده هم پيچيده و سنگين
كه ندارم امر اين به اعتقادي من عقيده اين برخلاف -
.باشد داشته پيچيده و تركيبي نثري بايد پيچيده داستان
احترام دارند پيچيده و سنگين نثر كه داستانهايي براي
رنگين ادبيات سفره بايد و است نوعش يك هم اين خب.قائلم
.است ممكن راهحل و گزينه تنها كه ندارم قبول ولي باشد ،
نه نثر آن با داستانها آن كه ميرسم باور اين گاهبه حتي
.كردهاند انتخاب را موجود راه دورترين كه بهترين تنها
بار زير داستان ميبينيم و ميخوانيم را داستاني گاهي
.و فهم حس ، رساندن ودر است شده خفه خود سنگين نثر و كلمات
با را داستان كه آن جاي به نويسنده يعني.مانده عاجز..
داستان يعني.رانده جلو داستان با را نثر ببرد پيش نثر
رخ همين و بكشد ما رخ به را نثرش او تا شده بهانه
چون.ابتر را داستان و كرده مشكل را او كار نماياندن
به نثر تنگ قالب در را خود كرده ، سانسور را خود نويسنده
نفس از كار شده باعث قالببندي همين و داده جاي زور
تركيبي ، و سنگين جملات سري يك به شود تبديل قصه و بيفتد
گرفت قرار خشكي چوب چهار در داستان...و حس و بيان وقتي
.كند عرضه را خود ميتواند مشكل
.بود چه بيشتر نثر اين به نثر آن از شما حركت باعث *
داشتهايد؟ تاكيد چيزي چه روي بيشتر
و سرعت عصر كه ميكنيم زندگي زمانهاي در ما امروز -
دو ، تا شايد.است زمان كمترين در اطلاعات انبوه رساندن
مورد چنين اين.نبوديم فشار تحت چنين اين ما پيش دهه سه
آن باز دليل همين به شايد و بوديم نگرفته قرار هجوم
امروز آيا اما ميشد واقع مطلوب تركيبي و سنگين نثرهاي
بر حاكم كلي فضاي چطور؟ فردا است؟ منوال همان به وضع هم
ما به جامعهمان كوچكترش قاب در و دهكدهاش و امروز بشر
و سنگين لغات و سخت كلمات با كسي ديگر نميدهد اجازه
فاصله حتي كه هستيم آن شاهد ما امروزه.بزند حرف طولاني
اين و ميشود كمتر و كم روزبهروز دارد هم نثر و شعر
كه ميدهد نشان تمايل شعر سمت به نثر ، كه نيست معني بدين
امروز بلكه است ، افتاده قبلا بارها و بارها اتفاق اين
به ميآيد ، محاوره و گفتگو و نثر سمت به كه است شعر اين
نه مخاطبش كه فهميده امروز شاعر يعني.بيان سادگي سمت
.نيست هم ديروز مخاطب كه گذشته مخاطبسال تنها
به شعر تمايل كه دارند عقيده منتقدين از برخي چند هر
سرسختانه و است ادبي انحراف نوع يك محاوره و نثر از نوعي
مقام شعر دارند سعي و ميكنند پافشاري خود افكار روي بر
تنزل جديد شرايط اين به و كند حفظ را خود قبلي منسب و
.رسيد چه را ما كه شنو سخن پايان اما نكند ،
چاپ روزها اين كه شعري كتابهاي به را شما ميدهم رجوع
نميداند هم كس هيچ و شده آغاز مدتهاست حركت اين.ميشود
.رفت خواهد سمت كدام به رود اين
جريان اين ايستادن به عدهاي ايستايي كه است مشخص
بكند ، تغييراتي دچار را جريان اين است ممكن.نميانجامد
را حركت اين نميتواند مطمئنا ولي بكند ، تحولاتي دچار
اوج را آن برخي كه زدم مثال شعر جريان از من.كند ساكن
تاثير تحت امروز نثر تغييرات ميگويند و ميدانند نثر
.است امروز شعر در تغييرات
پيدا كساني شايد ميشود مهم انتقال سرعت كه جامعهاي در
(شده نوشته تركيب و كلمات با كه) را كوتاه شعر يك كه شوند
را ، داستان يك شودكه پيدا كسي كمتر شايد اما بخوانند ،
لذت و بخواند ته تا دارد هم سنگيني نثر كه را رمان يك
شايد و ديروز شعر و داستان فرزند شايد.كند فهم و ببرد
.دارد علاقهمند چقدر ديد بايد كه باشد ادبي قطعه امروز
تركيبات و كلمات سادگي نوعي سوي به دارد شعر كه زماني
خودش مخصوص ابزارهاي و عوامل از داستان بايد چرا ميرود
غيرقابل چيزي شعر سوي به نثر كشش.نكند بهينه استفاده
زمانمان با را خود دارد هم شعر آخر اما است ، بوده انكار
.ميدهد وفق
پيچيدگي رابطه درباره هم را كوچكي نكته جا همين دارد جا
بايد پيچيده داستان كه فكر اين.بگويم نثر و داستان
آمده بسر زمانش باشد داشته تركيبي و پيچيده نثري حتما
.است
يكي واقعي پيچيدگيهاي با را ظاهري پيچيدگي نبايد ما
حركت آخر اما.است انكار غيرقابل شعر به نثر كشش.كنيم
داريم مقابل در ما را روزمرگي و سادگي به پيچيدگي از شعر
دو شعر و قصه كه آن دوم نكته و ميبينيم وضوح به را آن و
ابزارهايشان چون هستند متفاوت كار دو هستند ، جدا مقوله
.ميكند فرق
در كه آن براي باشد عالي ميتواند شعر يك در كه آنچه
سينما ، زبان به شود آدابته بايد باشد عالي هم سينما
هم تئاتر در است ، همين هم داستان در.تصوير به شود تبديل
پيش هم شدن تبديل بحث ميكند تفاوت ابزار وقتي.است همين
.ميآيد
زمان آن كه خاصي تلقي و افكار دليل به گذشته در شايد
مينوشت تركيبي و سنگين نثر نويسندهاي وقتي بود حاكم
به مخاطب و ميديدند شايسته را او كار ديگر نويسندگان
منزل وحي را آن و كند اظهارنظر نميداد اجازه خودش
ديگر ديدن نوع آن تلقي ، طرز آن امروزه ولي ميدانست ،
تكذيب و تاييد مقام در را خود مخاطب و ندارد وجود
.هست و ميبيند
دروني پيچيدگي و نثر ظاهري پيچيدگي فرق ما مخاطب امروز
تركيببندي حالت از بودن پيچيده يعنيميفهمد را نثر
.رفته دروني پيچيدگي سوي به كلمات
دروني هارموني و آهنگ سوي به كلمات ظاهري هارموني و آهنگ
نظر به سهل و ساده بسيار كلمات چيدن كه آن با يعنيرفته
را تركيبي جملات كه دقتي همان با نويسنده ولي ميآيند
قدر همان كشيده ، زحمت قدر همان كرده ، كار آن روي ميساخت
.ديگري رابطه در اما كرده ، تلاش
ظاهر پيچيدگي فرق ديگر كه شده پيچيده قدر آن امروز مخاطب
.ميفهمد كلمات باطني پيچيدگي با را سخت لغات و كلمات
به و ظاهرسازي بيشتر ظاهر پيچيدگي آن امروز مخاطب ديد از
چون.بيشتر عمق تا ميدهد معني نويسنده سواد كشيدن رخ
رخ به ميخواستند كه دليل اين به نويسندگان از برخي
و كنند سرهم را كلمات بلدند چقدر كه بكشند خود مخاطب
گونه اين مينويسند عميق چقدر و است زياد سوادشان چقدر
ظاهرسازي از و ميرود عمق به چيز همه امروز.مينوشتند
خاص بيقصدي چيزي پيچيده ظاهر به كسي ديگر و ميشود دور
قاعده اين هم داستان خود كليت مورد در.نميكند بسنده
.ميكند حكم
از ميشويم متوجه و ميخوانيم را سادهاي داستان ما گاه
كردهايم احساس ما كه بوده زياد پيچيدگي و زياد عمق
پليسي خم و پرپيچ بسيار داستان برعكس و است ساده آنقدر
كمعمق ساده ، داستان چقدر ميبينيم و ميكنيم تمام را
.است داده بيمورد زحمت خود به چقدر نويسنده و بوده
دانشجويان عروسكي نمايش جشنواره چهارمين
دانشجويان عروسكي نمايش جشنواره چهارمين :هنري گروه
.ميشود تهرانآغاز در امروز كشور سراسر
فارابي تالار محل در ماه آبان تا 22 كه جشنواره اين در
هنر دانشگاه تئاتر سينما دانشكده تئاترمركزي آمفي و
دانشجويان آثار عروسكياز نمايش ميشود 19 برگزار
.شد خواهد اجرا كشور سراسر دانشگاههاي
"جادو صندوق" عروسكي نمايش جشنواره اين گشايش درمراسم
.ميشود اجرا صبري بهكارگردانيزهرا
،"هپلوت افسانه" ،"كفترباز كچل" ،"تاريك سمفوني" ،"رامب"
،"زرد گل راز" ،"وهيلدا اوچول" ،"زري كاكل درياپري ، "
يك" ،"جادويي چشمه يك" ،"قصه در قصه"،"آواز آخرين"
از برخي عنوان "نداشت كهلب مردي قصه" و "هندي افسانه
.است جشنواره اين عروسكي نمايشهاي
|