ايراني وفرهنگ هويت شناسي آسيب
تجدد و دينداري
ايراني وفرهنگ هويت شناسي آسيب
(آخر بخش) هويت و فرهنگ
، شركت " هويت و فرهنگ" ميزگرد نخست شماره در :اشاره
و ايراني هويت نيز ، فرهنگ و هويت تعريف كنندگانبه
با ايراني هويت و فرهنگ تعاملات و پرداختند ايراني فرهنگ
را قومي هاي فرهنگ خرده و غربي فرهنگ ، اسلامي فرهنگ
هاي فرهنگ خرده و اقوام نقش بخش اين در كردند ، ارزيابي
چالش ، تاريخ طول در ايراني فرهنگ و هويت ساخت در ايراني
، ايراني فرهنگ و هويت آينده و حال ، گذشته هاي آسيب و ها
فرهنگ اين تقويت و حفظ در روشنفكران و سياسي نخبگان نقش
.گيرد مي قرار بررسي مورد
انديشه گروه
و هويت ساخت در سهمي چه ايراني فرهنگهاي خرده و اقوام *
.است داشته تاريخ طول در ايراني فرهنگ
به قديم از و كثيرالقوم است كشوري ايران:مقصودي دكتر
واژه دو اين انتخاب درواقع است ، بوده معروف محروسه ممالك
تاريخ پويه در كه است ايران جامعه بودن موزائيكي بر ناظر
و تعدد.شدهاند بسته هم به و خورده پيوند يكديگر با
كه است نحوي به ايران جامعه دهنده تشكيل اقوام تنوع
تركيب و قومي چند جامعه و كثيرالقوم واژههاي اطلاق
و حضور.ميدهد خبر انكار غيرقابل واقعيتي از آن جمعيتي
كردها ، آذريها ، فارسها ، چون مختلف قوميتهاي زندگي
و يكديگر كنار در ولرها عربها تركمنها ، بلوچها ،
-فرهنگي موزائيك بيانگر واحد ، سياسي جغرافياي درچارچوب
-فرهنگي الگوي واقع در.است ايراني تمدن و هويت قومي
كشورمان نفيس و چشمنواز فرشهاي همانند ايران كشور قومي
و متمايز طرحهاي و رنگها از مشترك ويژگيهاي عليرغم كه
پيچيدهاي الگوي شدهاند ، بافته و برده بهره متنوعي
منطقهاي و نژادي مذهبي ، زباني ، قومي ، گروههاي از متشكل
ميتوان جرات به كه جايي تا ميگذارند نمايش معرض به را
-خاص نه -بنيادي خصيصه پيچيدگي و تنوع اين كرد ادعا
اقوام بوم و مرز اين حيات طول در.است ايران جامعه
همدلانهاي زندگي يكديگر با تفاوتها ، همه عليرغم ايراني
در بدفرجامي و انجامي نيك گاه و سختي و خوشي گاه و داشته
ديگر بهبخشيدهاند شكل را ايراني هويت و بوده هم كنار
سخت فداكاريها ، مديون تاريخ طول در ايراني كهن هويت سخن
بوده قبيلهاي و قوم هر از ملت آحاد دلاوريهاي و كوشيها
جمعي و خانواده هر مثل كلي ، قاعده اين كنار در.است
از ستوني روابط اين بر كه است داشته وجود نيز برهههايي
.است كرده پيدا حاكميت تنش
وعناصري مولفهها ايراني هويت اينكه از گذشته:ميرمحمدي
ميتوان حال عين در دارد مشترك فرهنگ و تاريخ زبان ، مثل
اسلام آن ضلع يك در كه كرد فرض مثلثي مانند را ملي هويت
قوميت آن سوم ضلع در و ايرانيت ديگرش ضلع در دارد ، قرار
هويت و فرهنگ گفتيم تعريف در كه همانطور.دارد قرار
عين در كه هستند مولفههايي و عناصر از مركب ايراني
عموميت دارند وجود فرهنگي و قومي فرهنگهاي پاره در اينكه
و فرهنگ كه گفت ميتوان حيث اين از بنابراين.دارند هم
و فرهنگ فراگير و عام جنبههاي بهنوعي خود ايراني ، هويت
با و هستند تعامل در يكديگر با كه است ومحلي قومي هويت
تحول به ميتوانند تعاملات اين وسنجيده دقيق برنامهريزي
.كنند كمك ملي فرهنگ پويايي و
فرهنگ و هويت آينده و حال گذشته ، آسيبهاي و چالشها *
در متمركز آينده در را چالشها اين و ميباشد چه ايراني
ميبينيد؟ حوزههايي چه
سوي از وخاك آب اين به شده انجام هجومهاي:مقصودي دكتر
و چالشها غربيها اخير سده دو در و تيموريان مغولها ،
درخصوص كه است نموده تحميل مملكت اين به را جدي آسيبهاي
سده يك در ايران جامعه.دارد ادامه همچنان چالش اين اخير
"ناسيوناليسم" بويژه جديد مولفههاي از بهرهگيري با اخير
تجلي مشروطيت انقلاب قالب در كه خواهي مليت گفتمان و
پاسخ نوين دولت ايجاد طريق از بحران از بخشي به يافته
منفي پيامدهاي نوين دولت اين ايجاد چه اگر.است داده
جامعه حال هر در ولي است داشته بدنبال نيز را ديگري
بحران" از خروج در سعي مكانيزمها و ابزارها اين با ايران
در ايراني هويت و فرهنگ براي جدي چالشاست داشته "هويت
يعني سو دو از كه است شدن جهاني موضوع آينده دهههاي
و جهاني فرهنگ و هويت در ايراني فرهنگ و هويت استحاله
.ميباشد قومي هويتخواهيهاي تشويق دوم
ايراني هويت و فرهنگ چالشهاي و آسيبها از يكي:ميرمحمدي
كه زماني كه معني اين به است ايران در قومي تنوع و تكثر
نسبت بتوانند خرد هويتهاي و قومي و محلي فرهنگهاي خرده
را ملي وهويت كنند كسب برتري پايگاه وملي عام هويت به
آسيبي جنبه ميتوانند صورت اين در دهند قرار تحتالشعاع
عامل هميشه قومي و خرد هويتهاي حال درعين اما كنند پيدا
مناسب و صحيح سياستگذاري و برنامهريزي با.نيستند تهديد
پويايي و تقويت درجهت قومي فرهنگهاي خرده از ميتوان
به ميتوان كه ديگري چالشهاي از.كرد استفاده ملي هويت
توسعه و گسترشاست ارتباطات توسعه بحث كرد اشاره آن
كرده ، بشري جامعه به شاياني خدمات كه اين ضمن ارتباطات
اينجا درباشد ملي هويت و فرهنگ براي تهديدي ميتواند
دنيا:ميگويد كه كرد اشاره لوهان مك تئوري به ميتوان
واطلاعات ارتباطات سرعت نظر از شد خواهد دهكدهاي همانند
در را ارتباطي وسايل و ابزار كه جوامعي دهكده اين در كه
را فرهنگشان و هنجارها و ارزشها ميتوانند دارند اختيار
بود خواهند قادر واقع ودر كنند تحميل كشورها ديگر به
دريچه اين از.كنند تضعيف و تسخير را جوامع اين هويت
ميتواند كه جهت اين از جمعي رسانههاي و ارتباطات توسعه
ملي هويت براي تضعيفي نمايد تبليغي بمباران را كشورها
.ميباشد
سياست ، عرصه در تعبيري به كه است شدن جهاني بحث ديگر چالش
شدن شكسته معناي به كه ميافتد اتفاق فرهنگ و اقتصاد
بالقوه صورت به وخود است فرهنگي و اقتصادي سياسي ، مرزهاي
.كشورهاست ملي هويت براي خطري
متحجرانه نگاه وچالش تهديد عوامل از ديگر يكي من نظر به
سخن ديگر به.ميباشد هويت و فرهنگ مقوله به بسته و
را آن و كند پيدا را جديد عناصر نتواند كه هويتي و فرهنگ
خود به بستهاي خصلت دهد انطباق خودش شرايط و نيازها با
.شد خواهد آسيب دچار تحول كوچكترين با واقع در كه ميگيرد
حوزه و فرهنگ حوزه در بيشتر وآسيبها چالشها بنابراين
.متمركزند سياست
عوامل كه است حاكي تاريخي شواهد و تجارب:كريمي دكتر
برانگيز چالش ايران ملي هويت براي چندي خارجي و داخلي
اقتدار ضعف به ميتوان داخلي عوامل ميان از.بودهاند
فرسايش يا زوال با حكومتي كه هنگامي چه مركزي ، دولت
از قدرت انتقال دوران در چه و بودهاند مواجه مشروعيت
ديگر ، سياسي رژيم به سياسي رژيم يا ديگر حاكم به حاكمي
-مركز رابطه تكوين آن نتيجه كه كشوري نامتوازن توسعه
ومحروميت فقر ميشود ، كشور مختلف مناطق بين پيرامون
حتي و تبعيضآميز نگرش نظير ذهني عوامل و اقتصادي
و مذهبي و ديني اقليتهاي و اقوام به نسبت تحقيرآلود
مانند مختلف خارجي عوامل و كرد اشاره ملي تساهل فقدان
همسويي و بينالمللي يا منطقهاي محيط بازيگران منافع
ناراضي قومي باگروههاي بازيگران از رشته اين منافع
بيگانه دولتهاي بوسيله ميهني خاك واشغال تهاجم ومحروم ،
به گذشته در را ايران ملي هويت كه بودهاند عواملي از
توجه با نيز آينده در ميرسد نظر به و طلبيدهاند چالش
بر شگرفي آثار كه ارتباطات انقلاب وتعميق تكوين به
و داشت خواهد سوم جهان كشورهاي ملي هويت مولفههاي
كه دموكراتيزاسيون روند تحكيم و عمومي آگاهيهاي افزايش
حقوق به نيل جهت اقوام و اقليتها تقاضاي افزايش بالطبع
و ناكارآمدي يكسو از خواهدداشت دنبال به خودرا اساسي
نظام بازيگران منافع وتعارض تضاد و نامتوازن توسعه
در حاصله وتحولات ايران ملي منافع با بينالمللي
براي چالش تمركز نقطههاي منطقهاي و جهاني ژئوپوليتيك
.بود خواهد آينده در ايران ملي هويت
و فرهنگ تقويت و حفظ در روشنفكران و سياسي نخبگان نقش *
گذشته سال در 150 است؟ بوده چگونه تاكنون ايراني هويت
دوم پهلوي دوره شاه ، رضا دوران مشروطه ، دوران در بويژه
دست به تبييني چه وفرهنگ هويت مفاهيم از اسلامي وجمهوري
دادهاند؟
از كه تلقياي و تعريف تناسب به حكومتي هر:ميرمحمدي
استراتژيها تناسب به و دارد خود حكومتي جايگاه
از خاصي تعريف خود سياسي ايدئولوژي و وبرنامهريزيها
تلقي (پهلوي) گذشته دوران در مثلا.دارد وهويت فرهنگ
كه معني اين به بود ملي هويت ، و فرهنگ از حكومت وتعريف
روي بيشتر و ميكرد تاكيد مليت عنصر بر عمدتا
گذشتگان و نياكان باستان ، تاريخ و باستاني اسطورههاي
.ميكرد تكيه
دين ايدئولوژي روي برعكس اسلامي جمهوري در كه صورتي در
فرهنگ و هويت تعريف در مليت عنصر و شد تاكيد اسلام و
هويت ، از وتعريف تلقي دو هرگرفت قرار توجه مورد كمتر
.باشند آسيبپذير ميتوانند تاريخي برهه دو هر در
باعث ملي هويت در دين عنصر به توجه عدم پهلوي دوره در
نظام آسيبپذيري تعبيري به و ايراني هويت آسيبپذيري
انقلاب زايش.شد حكومت اصل با مردم مخالفت و سياسي
ديني بيهويتي به واكنشي و عكسالعمل منظر يك از اسلامي
در ملي عناصر به توجه عدم ديگر طرف از بود ، جامعه در
باستاني و ايراني فرهنگ و تاريخ و فارسي زبان مثل هويت
مواجه شكست با را هويتي برنامهريزيهاي ميتواند خود
.كند
كه است اين رابطه اين در سياسي روشنفكران و نخبگان نقش
عناصر و ملي هويت تعريف تدقيق و مفهومسازي و تعريف با
هويتي ، چالشهاي و آسيبپذيريها درست تبيين آن ،
را اجرايي دستاندركاران و برنامهريزان سياستگذاران ،
هرگونه از دور به برنامهريزيهاي با تا كنند مساعدت
به.كنند تلاش ملي هويت تقويت و حفظ براي تفريط و افراط
افراط دچار خود سياسي نخبگان و روشنفكران درگذشته من نظر
.كنند ايفا را نقش اين كه شدند موفق كمتر و شدند تفريط و
سركردگي ، )هژموني جهان سطح در اقتصاد سياست ، حوزه در اگر *
حوزه در هژموني اين آيا دارد وجود ناخواستهاي (رهبري
خواهد بوجود آينده در يا و دارد وجود هم هويتها و فرهنگ
بود؟ خواهد چه فرهنگها خرده و ملي فرهنگهاي تكليف آمد؟
فرهنگي هژموني استقرار جهت تلاشهايي چه اگر:مقصودي دكتر
حتي و ميگيرد صورت غربي قدرتمند كشورهاي از برخي سوي از
و فرهنگها يكسانسازي صدد در متفكرين از برخي زعم به
بايد حال عين در ولي هستند جهان كل بر واحد ارزش تحميل
چرا بوده متفاوت يكسانسازي شدنبا جهاني بحث كه پذيرفت
اجتماعي -سياسي مهندسي يا پروژه يك شدن جهاني ضرورتا كه
همه كه است روندي و پروسه بلكه نبوده جهان سطح در فرهنگي
.بگذارند تاثير آن بر ميتوانند تدبير با كشورها
طرح با اخير ساله سه در ايران اسلامي جمهوري كه همچنان
(دورهاي مسلط تفكر)پارادايم مقابل در تمدنها گفتگوي
شد ارائه هانتينگتون ساموئل سوي از كه تمدنها رويارويي
خود به بينالملل نظام ساخت در را فضايي است توانسته
.دهد اختصاص
با ملتسازي -دولت مرحله در كشورها از برخي كه همچنان *
خرده حذف به (گرداني همانند) شبيهسازي سياست اتخاذ
.ورزيدند مبادرت اقليت و قومي كوچكتر گروههاي و فرهنگها
تجربه شدن جهاني مرحله در نيز ملي فرهنگهاي عاقبت آيا
بود؟ خواهد مشابهي
-دولت مرحله در فرموديد مطرح كه همچنان:مقصودي دكتر
استفاده شبيهسازي سياست از كشورها از برخي ملتسازي
و قومي خردهفرهنگهاي حذف سياست اين در كه كردهاند
كار دستور در اقليتها و قومي كوچكتر گروههاي استحاله
كه است بوده يكپارچهسازي سياست ديگر ، سياست.داشت قرار
خرده به احترام و قومي مميزههاي و ارزشها حفظ مبتنيبر
لحاظ بدين.است ملي هويت كلانتر دايره در فرهنگها
داشته قرار شدن جهاني كار دستور در ميتواند دوم رويكرد
در ملي فرهنگهاي رويكرد اين در.شبيهسازي صرفا نه باشد
.شد خواهند حفظ شدن جهاني كلانتر دايره
ملي هويت و فرهنگ شبيهسازي به شدن جهاني پديده آيا *
خاصي هويت و فرهنگ رهبري و سيادت و شده منجر كشورها ساير
دارد؟ دنبال به را
و هويت فرهنگ ، سياسي ، واحد يك سلطه و هژموني:كريمي دكتر
ديگر تمدنهاي و هويتها فرهنگها ، سياسي ، واحدهاي بر تمدن
طبيعي انتظار و است مختلف ساختهاي در مبادله مازاد نتيجه
مبادله مازاد به كشوري هر نيز معاصر جهان در كه است اين
كه كنوني شرايط در.برسد سيادت و تفوق به يابد دست
بر دانايي عنصر و شده جابهجا كشورها ملي قدرت مولفههاي
كشورهايي است شده چيره كشورها ملي قدرت مولفههاي ساير
دانشآفرين و ساز فرهنگ ابزارهاي به دسترسي اثر در كه
مبادلات مازاد بگيرند پيشي ديگران بر اطلاعاتي و ارتباطي
و هژموني به نتيجه در و زده رقم خود نفع به را فرهنگي
.ميآيند نايل دلخواه سلطه
شبيهسازي فرهنگها ، يكسانسازي به شدن جهاني طرفداران
ادغام و جهاني عرصه در دموكراسي -ليبرال سياسي رژيمهاي
تئوريك صورت به كه مباحثي اما ميانديشند جهاني بازار در
از بسياري عملي سياست در كه مقاومتهايي و شده مطرح
كه است حاكي ميگيرد صورت شدن جهاني موج مقابل در كشورها
سادگي به كشورها فرهنگي و هويتي مميزههاي استحاله و حذف
واقعيت يك صورت به شدن جهاني اگرچه.نيست امكانپذير
آثار استقبال به بايد كشورها و است درآمده اجتنابناپذير
تلاش اما بروند مختلف عرصههاي در آن مثبت پيامدهاي و
.ميرسد نظر به ضروري نيز كشورها ملي هويت حفظ براي
عنوان تحت متاخر بينالملل روابط و سياست ادبيات در
اتخاذ از را كشورها و است شده مطرح "بوميگرايي جهان"
شرط و بيقيد تسليم و هراسي بيگانه دوگانهگراي رويكرد
فرا آن عناصر آگاهانه گزينش به و بازداشته آن برابر در
سوي از رويكرد اين اتخاذ كه ميرسد نظر به.ميخوانند
مواجهه است آن از جلوهاي تمدنها گفتگوي ايده كه ايران
.باشد شدن جهاني پديده با منطقي و عالمانه
ابتدا است لازم سوال اين به پاسخگويي از قبل:ميرمحمدي
جهاني پديده از.گردد روشن شدن جهاني مقوله از تلقي نوع
از قرائت يك.داد دست به مختلفي قرائتهاي ميتوان شدن
و تفوق و مسلط فرهنگ يك ظهور بر ناظر شدن جهاني پديده
قرائت.فرهنگهاست خرده و ملي فرهنگهاي ساير بر آن برتري
بر ناظر داد دست به شدن جهاني از ميتوان كه ديگري
فرهنگي اشتراكات پايه بر كه است جهاني فرهنگ نوعي پيدايش
فرهنگهاي معنا اين در.ميآيد پديد ملتها و كشورها ميان
و ايجاد در خود ، هويت و جوهره حفظ ضمن فرهنگ خرده و ملي
.دارند مشاركت جهاني فرهنگ يك شكلگيري
به بپذيريم را شدن جهاني از برداشت و تلقي دو اين اگر
ميتوان كه است شدن جهاني از دوم قرائت در ميرسد نظر
با جهاني فرهنگ و محلي و ملي هويتهاي و فرهنگها ميان
چه.كرد برقرار دوسويه و تعاملي رابطه و نسبت شدن جهاني
نگرش اين در ;باشد مدنظر شدن جهاني از نخست قرائت اگر
هضم و ادغام حذف ، صدد در سياسي نظامهاي و فرهنگها
در كشورها و ملل ساير سياسي نظامهاي و فرهنگها ، اقتصاد
در پديده اين به آنچه.است مسلط فرهنگ و نظام يك درون
سيطره و تسلط و ارتباطات است كرده كمك امروز مدرن دنياي
.است رسانهاي وسايل و ابزار اين بر جهاني قدرتهاي
و ملتها ايستادگي و مقاومت از حاكي تاريخي تجربيات
به كه است سلطهطلبانهاي حركتهاي مقابل در ملي فرهنگهاي
جنبشهاي شيوعميشود منجر آنان هضم و محو
هويت حركتهاي نضج و فرهنگي سياسي ، استقلالخواهانه
بيانگر ملتها از بسياري حتي و اقليتها اقوام ، خواهانه
انهدامكننده فشارهاي مقابل در آنان ايستادگي و مقاومت
.است فرهنگي
مثل جديدي واژگان و مفاهيم ورود و خلق ديگر سوي از
سياسي ادبيات در "تجزيه عين در وحدت" و "جهاني -محلي"
در فرهنگي بين روابط در فرآيندي پيدايش بيانگر اجتماعي
تنوعات و تكثر پذيرش و احترام عين در كه است جهاني سطح
نوعي حاكميت خواهان جهان ، در اقتصادي و سياسي -فرهنگي
.ملتهاست فرهنگي روابط در كلي روح و هارموني
اكرمي الميرا:از گفتوگو
تجدد و دينداري
رئيس آلمان ، بزرگ شرقشناس دو حضور با تمدنها گفتوگوي
جمهوري رئيس خاتمي والمسلمين حجتالاسلام و آلمان جمهوري
ايران
اشاره *
بشريت ، تعالي و رشد براي فرصتي تمدنها ، گفتوگوي اكنون
ميشود ، محسوب آن مردم و زمين بقاي براي حياتي امري حتي و
تشديد را جهان فلسفي خلا خود دنبال به سرد ، جنگ پايان
چه قالب در سياستمداران گروهها ، ، افراد ، اكنون.كرد
نبرد.كنند تنظيم را خود جديد مناسبات بايد ارزشهايي
پر جديدو مناسبات دادن نظم براي هانتينگتون ، تمدنهاي
جز خود بطن در او تئوري.شد تدوين موجود فلسفي خلا كردن
كارخانجات كوره به دميدن و جنگها كينهها ، به زدن دامن
براي تنها را اودموكراسي.نبود اسلحه فروش كمپانيهاي و
و زبون انسانهاي و برده اكثريتي بر سروري جهت اقليتي
راهي تمدنها ، گفتوگوي ميان اين در.ميخواست بيقدرت
.كند پيدا را خود گمشده راه بشريت آن ، خلال از تا بود
خود كه خاتمي ، آقاي ايران جمهور رئيس راه ، اين آغاز در
و فرهنگ واقعي نماينده ميتواند و است بحثي چنين پيشتاز
و آلماني بزرگ شناسان شرق با نشستي طي باشد ، ايران ملت
سنت و آزادانديشي و دينداري موضوع كشور ، اين جمهور رئيس
"تجدد و دينداري" كتاب در آن مشروح كه نشستند بحث به را
.است آمده آلمان دوموند انتشارات چاپ
انديشه گروه
كه كشيد دستاوردهايي روي بر پرده آلمان در فاشيسم ظهور
"وايمار".بود يافته تجلي "وايمار" جمهوري در آن از پيش
نام "هيتلر" دوران از پيش آلمان نوپاي جمهوري كه شهري
براي مكاني عنوان به بيجهت بود ، برگرفته آن از را خود
و آلماني انديشمندان ميان گفتوگو عرصه به نهادن گام
.بود نشده انتخاب ايران فرهيخته جمهور رئيس
كردن برپا براي تلاش با مترادف نامش كه شهر اين به
دين بين تضادي بگويد تا بود آمده خاتمي است ، مردمي نظامي
سنت و وآزادانديشي دينداري و دموكراسي و دين تجدد ، و
شناس اسلام و ايرانشناس جمعي ميان در خاتمي.ندارد وجود
را خاتمي ازكنايه پر كلام و فارسي زبان آنان ميگفت ، سخن
.ميفهميدند
يا انصاري شيخ فارابي ، ملاصدرا ، به خاتمي كه هنگامي
.ميشد فهميده او صحبتهاي ميكرد ، اشاره حافظ و مولوي
كه "تجدد و دينداري" نام به دركتابي "دوموند"انتشارات
و خاتمي بين گفتوگوي است ، رفته چاپ زير به صفحه در 123
از دو هر راكه "كونگ" پروفسور و "اس وان" پروفسور
"وايمار" شهر در و هستند آلمان شرقشناسي بنام استادان
تمدنها بين گفتوگوي آغاز براي تنديسي برپايي انگيزه به
.است كرده تقديم خود خاص مخاطبان به گرفت انجام
ترجيح ولي دارد ، شركت بحث اين در نيز آلمان جمهوري رئيس
.واگذارد اصلي گفتوگوگر سه به را سخن عرصه ميدهد
فرهنگشرقي نامآور استاد دو تاييد كه سخنانش در خاتمي
تضادي ، كه ميگويد دارد ، همراه به نيز را آلمان در
هم آن تجدد و دينداري و دين بين اوليه ، تصور عليرغم
كنارنهادن با و ندارد وجود بيستم قرن فهميده انسان براي
.پانهاد بيستويكم قرن به آسوده ميتوان باطل تصور اين
كه آنجا ميطلبد ياري به را او و ميكند تكيه حافظ به او
:ميگويد و است اختلاف از سخن
بنه عذر را همه ملت هفتادودو جنگ
زدند افسانه ره حقيقت نديدند چون
آنجا ميآورد ، شاهد را حافظ عاشق آلماني شاعر "گوته" و
فرد اين حقيقت در و پيكرند يك غرب و شرق ميسرايد ، كه
سخن در يكديگرند ، اعضاي آدم بني از برگرفته كه است شرقي
.مييابد تجلي آلماني شاعر
مجال مخاطبانش به و ميكند شروع مدارا با را بحث خاتمي
ميدهد ، است بوده چنين همواره كه همانگونه زورآزمايي ،
حافظ ميروند ، بيراهه به پندارها و افكار كه آنگاه ولي
و يادميكند صلحآميز دنيايي از و ميگيرد كمك به را
:ميگويد
ساغراندازيم در مي و برافشانيم تاگل بيا
نوبراندازيم طرحي و بشكافيم سقف را فلك
اين به ورود كه دارد اذعان خود مقدمه در كتاب گردآورنده
خاتمي او عقيده به ولي رادارد ، خود به مخصوص مشكلات بحث
كتاب اين در.است نهاده پهنه اين به گام تمام ، موفقيت با
و دينداري يعني كتاب اصلي موضوع مورد در بحث بر علاوه
مورد در خاتمي آقاي ديدگاههاي به نيز اشارهاي تجدد ،
دينداري"كتاب مطالعه.است شده سنتگرايي و مدرنيته توسعه ،
توصيه فرهنگ و علم عرصه انديشمندان به بايد را "تجدد و
مورد در و بخوانيم اصلي زبان به را آن كه بهتر چه و كرد
بحث به جنجال و هياهو از دور به و علمي محيطي در آن متن
.باشند شنيدن براي هم ديگري سخنهاي شايد.بنشينيم
لقماني عباس:ترجمه
|