سنت اصلاح
( آخر بخش ) تجدد و سنت
چشمگيري قابليت كه دادهاند نشان مكرر تاكنون ايران مردم
جديد حركتهاي و نهضتها ساختن خودي و كردن جذب در
دارند جديد علوم و فلسفه وتاسيس وبيگانه
:اشاره
وتجدد ، سنت ميان مواجهه پنج تجدد ، و سنت مقاله دوم بخش در
كه شد ومطرح گذشت نظرتان از نظري ، و تاريخي قالب دو در
اول ، دوره از تجدد كه گرفت شكل زماني انتقالي مواجهه
تجدد يعني دوم عصر وارد و گذشته ليبرالي تجدد يعني
زمان به نيز تطبيقي مواجهه بود ، شده يافته سازمان
از پس دوران در برميگردد ، رفاهي اقتدارطلب حاكميتهاي
مطرح خرداد دوم از پس و شمسي هفتاد دهه از بويژه انقلاب
غليون برهان تحليل بر مبتني نيز راهبردي مواجهه شد ،
و شيوهها و سنت ناتمام طرح شماره اين در.شد تحليل
.ميشود بررسي هابرماس آراء بر تكيه با آن با برخورد
انديشه گروه
-سنت دوگانه يعني مواجهه نوع اين بر حاكم رابطه نوع اگر
آنگاه كنيم ، اضافه مواجهه ديگر انواع روابط به را تجدد
ايران در تجدد و سنت مواجهه چگونگي از مدلي ميتوان
.داد بهدست
سنت ناتمام طرح -3
نوع و راهحل يافتن شرط غليون ، نظر از كه شد گفته
و تجدد و سنت بين تناقض باقيماندن مواجهه ، جايگزين
.است آن حل براي تلاشنكردن
حالت دو در را تجدد و سنت رابطه استدلال ، اين آزمون براي
.ميكنيم بررسي تناقضي و تلفيقي
ايدئولوژي توليد و زايش آمادگي و استعداد تلفيقي حالت در
هم كنار و آمدن كوتاه و تناقض حذف با كه چرا.دارد وجود
رقابت و بحرانشناسي يكديگر ، درمقابل تجدد و سنت ماندن
مقدمه واين ميگيرد (است سنت منظور اينجا در) آنها از را
با را موضوع اين كنيد سعي اكنون شد خواهد تفسيرنادرست يك
.كنيد مقايسه هابرماس آثار روانكاويدر بحث
يا و نميخواهد كه آنجا از بيمار" ماس هابر نظر از
روبهروست آنها با كه وعقدههايي گرهها با نميتواند
توجيه نحوي به را آنها ميكند كند ، سعي رويارويي صادقانه
ونابسامانيهاي بردارد خود شانه از را مسئوليت كه كند
بيمار كه روايتي.دهد نسبت ديگر عناصر و عوامل به را خود
ارائه روانكاو به خود رواني اختلالات و ناراحتي از
از نوعي اما است ، هرمنوتيكي تفسير نوعي خود ميدهد ،
آن كليت در را معنا بخواهد كه آن از پيش كه است هرمنوتيك
ببرد ، پي آن شدن مخدوش و شكافها و گسستها به و بسنجد
يكديگر به را نشانهها موهوم ، اما منسجم روايتي جعل با
خويش وضعيت توجيه كه دلخواه نتيجه به تا ميزند پيوند
(30)".ببرد پي است ،
قالب در را تجدد -سنت متناقض دوگانه كنيد سعي سو آن از
.كنيد مطالعه متن يك
روشنگري و مدرن عصر روزهاي آغازين از" كه شد گفته
و تاريخ انساني ، تمدنهاي به نسبت غرب گفتمان ، تاكنون
را آن ليوتار آنچه بستر در همواره ملل ساير فرهنگ
آنچه.است يافته مشروعيت و گرفته شكل ميخواند ، فراروايت
ديكته غربي انسان روان و ذهن بر گفتماني چنين رهگذر از
به /براي كردن صحبت شايستگي و بايستگي اساسا و شد ، امكان
و مدرنيته جهانشمول گفتمان متن در آنچه و بود ديگران جاي
يا مطلق ، دگر يك صرفا شد ، تعريف "ديگري يا و غير" غرب
يك در و گفتمان اين قلمرو از خارج كاملا بعيد فاصلهاي
به...بود آن به نسبت مستمر و ماهوي تخالف و تضاد رابطه
نوعي بر غرب و مدرنيته محور كلام گفتمانهاي ترتيب ، اين
تضمين را معنا حقيقت ، حضور كه يافتند ابتنا مركزيت و اصل
به را تاريخي تفاوتهاي و تمايزات تا ميكوشيد و ميكرد
براي پايا برمبناي و كرده تبديل فراتاريخي وحدت نوعي
(31)"...آورد بوجود همگونياي و سازوارگي تاريخ ، از خارج
و جديدتر تفسير كه كند ادعا ميتواند فرانوگرايي اكنون
يا محافظهكارانه كمتر تغييري.دارد متن از پوياتري
.سلطه بر مبتني
مورد در حساسيتشان با وفراساختارگرايان فرامدرنيتها"
"كليت" نوع هر عليه بنيانكن هجمهاي "غيريت" و "تمايز"
بر تاكيد:ماميگويد به فرامدرنيسم.ميكنند آغاز را
است ، "غير" هويت كردن لحاظ و برگيرنده در فرد تمايز هويت
يك تصديق هويتي هر كه است معني بدان اين دريدا تعبير به
تحول هيچاست ديگران هويت هر وجود پيشفرض تمايز
هويت ، ، آن فرآيند در كه ندارد وجود تاريخي بنيادين
ديگر عبارت به.باشد نكرده تغيير درگير نيروهاي تمامي
مطلق هويتي و فرهنگي ثبات يك سايه در پيروزي به انديشيدن
(32).ندارد امكان
واژگون سيماي در نميتوان [دريدا] واسازي منطق براساس"
حذف و تضاد در را تمدني نميتوان ديگر بيان به.پرداخت
.كرد تعريف "دگرش"
ساخت و شالوده قرائت ، استراتژي نوع يك مثابه به واسازي
فرو را انگاري دو و محور كلام منطق و متن گونه هر
ساحت.است كدر هويتي هر كه ميدهد نشان و ميريزد
مرزهاي و است شده آلوده ديگر گفتمان توسط هرگفتماني
منظر اين از.است فراخ و سياسي همواره مفهومي ، هر هويتي
هردالي.نيست بيش افسانهاي و توهم هويتي -مفهومي انسداد
ازانسداد مانع مفهومي غناي اين و است معاني از لبريز
(33)".ميشود آن كامل
تكميل چگونه و چيست سنت ناتمام طرح ;است اين سوال اكنون
ميشود؟
ديگر با گفتوگوي از فارغ تمدني هيچ متن" كه بپذيريم اگر
مولف يك توسط تمدني هيچ متن"، "است نشده نوشته تمدنها
مرز" و"نيست مونولوگ تمدني هيچ متن" ،"است نشده نگاشته
گفت ميتوان آنگاه (34)".نيست پايدار و شفاف تمدني هيچ
كه است تجدد با جوش خود وتمايزي ارتباط در پيوسته سنت كه
نيز ميگيرد ، صورت تلفيق براي كه تلاشي واسطه به
رانده عقب به مدام جامعه ، تغيير نوع از حاصل ايدئولوژي
.ندارد را سطح به رسيدن توان و شده
سو آن از را رابطه كه تلفيق روش برخلاف بنابراين ،
و تمايز ابتدا غليون نماي تناقض استدلال در ميبيند ،
تجدد وحل هضم و تلفيق به بتوان تا ميشود پذيرفته تناقض
.يافت دست وتناقض
الگوي در ميتوان را حل راه غليون نظر از كرد؟ بايد چه
(دريدا) واسازي روش نيز (هابرماس) روانكاوي و بازسازي
.كرد جستجو
چيست؟ روانكاوي و بازسازي روش
بسيار نظر به كه ميكند بازسازي از تعريفي خود هابرماس"
كنيم تجزيه را نظريه كه معناست آن به بازسازي":است ساده
شيوهاي به تا كنيم تركيب را آن جديد شكلي قالب در سپس و
دست است ، گرفته نظر در خود براي نظريه كه هدفي به كاملتر
(35)".يابيم
.باشد ناقص است ممكن واسازي و روانكاوي روش بدون بازسازي
.كرد رفتار بيمار همچون سنت با بايد روش ، دو اين كمك با
و ميكند گفتوگو پيوسته بيمار با روانكاو يك آنچنانكه
ميكند سعي گفتوگو و پرسيدن با و يافته را او گرههاي
بحرانها عقدهها ، عمق به نهايت ودر نمايد آشكار را آنها
بازسازي ، حلقه در.كند پيدا دست فرد بيماريهاي و
وتناقض ميزنيم دامن تمايز به ابتدا تمايز ، و روانكاوي
بحران و پرسش با سنت ، هنگام اين در ميكنيم ، حفظ را
و كرده برخورد خود با روانكاو يك همچون و ميشود روبهرو
.ميگيرد قرار سوال مورد بيرون از يا
را تجدد رگههاي هم خود در كاويدن و رفتن پايين با آنگاه
.ميزند پس را ناتوانيها هم و ميآورد بالا سطح تا
.است بازسازي فرآيند ، اين سرانجام
نظر ازدارد تحليل نوع اين به نزديك سخني "كربن نري"
حيات تجديد باززايي ، هر و است باززايي بالذاته سنت" او
ميبينيم كه است رهگذر همين از و حال زمان در است سنت
بازسازي ، روانكاوي ، واسازي ، گانه سه الگوي از استفاده با
ناتمام طرح" كه ادعاكرد و رفت فراتر ميتوان نيز اين از
باززايي بلكه سنت ، بازانديشي و باززايي تنها نه ،"سنت
.است تجدد
به "عبدالشكوراحسن" مقاله از بخشي ذكر با را گفتار اين
:مينويسد ايران در رنسانس مقاله در اوميبرم پايان
چشمگيري قابليت كه دادهاند نشان مكرر تاكنون ايران مردم
جديد حركتهاي و نهضتها ساختن خودي و كردن جذب در
كنوني كشاكش.دارند جديد علوم و فلسفه وتاسيس وبيگانه
نيز كشور دراين تجددخواهي و سنتگرايي نو ، و كهنه ميان
فشارهاي زيربار از ايران مردم برخاستن با همينسان به
مردماز اينشد خواهد حل غرب ، تمدن بزرگ هجوم نخستين
كشيد نخواهد وديري آموختهاند خطا ، تجربهها و آزمون گذر
عناصر وبهترين گشود خواهند را كنوني كشمكشهاي همه گره كه
برخوردار مردمي عنوان به و خواهندكرد جذب را غربي انديشه
را خود خاص ملي و فرهنگي فرديت فراوان استعدادهاي از
(37).داشت خواهند نگاه سرفراز همچنان
منصوركيايي نادر
:پانوشتها
ص 59 نو ، طرح نشر خردجامعهشناسي ، يوسف ، اباذري ، -30
گفتمان ، ،.. و غيريت فرانوگرايي ، محمدرضا ، تاجيك ، -31
ص 89 شماره 1 ،
ص 92 منبع ، همان -32
گفتمان ، بيناتمدنها ، -بينامتنها محمدرضا ، تاجيك ، -33
ص 60 سه ، شماره
ص 57 منبع ، همان-34
ص 69 نو ، طرح نشر شناسي ، خردجامعه يوسف ، اباذري ، -35
ص 109 صراط ، انتشارات مدرنيت ، و ما داريوش ، آشوري ، -36
ايران ، در شده چاپ ايران ، در رنسانس عبدالشكور ، " احسن -37
ص 306 نو ، طرح انتشارات اسعدي ، مرتضي تجدد ، و اسلام
انديشه تازههاي
|
وسطي قرون در فلسفه
كريم دكتر:نويسنده /وسطي قرون در فلسفه :كتاب نام
تومان بها1100 /دوم1379 چاپ /اميركبير:ناشر /مجتهدي
مجتهدي دكتر مقالات مجموعه كه "وسطي قرون در فلسفه" كتاب
از ميانه سدههاي فلسفي مطالعات در درآمدي حكم در بوده ،
از بسياري اساس تا كوشيده نويسنده.است برخوردار اهميت
درحوزه عموما كه را دوره آن فلسفي بحثهاي و جستارها
.رسد بر ميشد ، مطرح دين و كلام
مسيحيت ، و فلسفه:است قرار اين از كتاب فصلهاي از برخي
نزاع او ، عرفاني فلسفه و اريژن اسكارت ژان ستينوس ، اگر
براهين و آكويني توماس وسطي ، قرون در كليات مساله در
.خدا وجود اثبات
ايران كوچنشينان اقتصاد بر درآمدي
/قومس:ناشر /مولايي نصرالله مشيري ، رحيم سيد :نويسندگان
تومان بها1100 /چاپ1379 تاريخ
نيازمنديها و زندگي از خاصي شيوه با ايران كوچنشينان
مسائل در تعيينكنندهاي و موثر نقش كشور ، در گذشته از
طولاني پيشينه به توجه با.داشتهاند اجتماعي و اقتصادي
به كوچنشيني زندگي شيوه گزينش و ايران فرهنگ و درتاريخ
فعاليت سنتي دامداري طبيعي ، منابع از بهرهبرداري واسطه
برخلاف نشيني كوچ زندگي در ميدهد ، شكل را آنان عمده
جسماني تلاش پيرامون انسان فعاليت عمده بخش يكجانشيني ،
.ميزند دور جغرافيايي محيط با مستقيم و تنگاتنگ رابطه در
سويي از مرتع و دام عمل و سو يك از انسان فرايند اين در
و ميدهند تشكيل را كوچنشيني زندگي مبناي و اساس ديگر
به و سرمايه عنوان به دام كارگيري به با كوچنشين انسان
قرار توليد فرايند در خويش جسماني نيروي انداختن كار
با "ايران كوچنشينان اقتصاد بر درآمدي" كتاب.ميگيرد
ايران عشاير در زندگي شيوه اين تحليل و شناسايي هدف
ديدگاه از ايران كوچنشيني اقتصادي بنيانهاي تا كوشيده
.گذارد بررسي به را جغرافيا
|
|