ميگذرد؟ چه شهر پوست زير
ده كارگران بيمه حق كسر مبناي دستمزد
شد مشخص شغل
كشورشان به ايران از افغاني هزار 157
بازگشتند
منتشر "انديشه جهان" ماهنامه جديد شماره
شد
آماده همچنان روزنامهنگاران صنفي انجمن
است دادگستري رئيس با مناظره
ميگذرد؟ چه شهر پوست زير
كه انسانهايي; اوست تنهايي و انسان حكايت شهر زيرپوست
به اما دارند مراوده و سلام هم با جمع در ظاهر ، در
ميكشند دوش بر را خود بار تنهايي
...سينما...آبان تهران14000...ساعت 30/12
...تنهايي و زن.ميآمدم سينما به تنها كه نبود باري اول
با دبيرستان سن به جواني پسران سرم پشت..سينما و
بود ، جمعشان خلوت مخصوص كه كلماتي و بلند خندههاي
اما ايستادم آنها به پشت من.ميكردند هم نثار بيپروا
هيچ.ميداد آزار كلمات آن لحاظ به مرا بازگوش صدايشان
.نگاه با حتي..گونهاند چرااين نپرسيد كس
صداي با مدرسه ، كيفهاي با سن ، همان با دختر سه ، دو ، .
حرف هم با شوق به و بلند فيلم عكسهاي خصوص در بلند
با مكان آن در كسان همه.ميكردند شوخي هم با و ميزدند
دخترها و !!اينگونهاند چرا اينان ميپرسيدند خود نگاه
!نيستند پسر كه نميدانستند
كه پسرها و ديدم رويم جلوي را جواني خانم -سربرگرداندم
.تنهائيم دو هر فهميديم نگاهمان با -بودند ايستاده او پشت
...باشيم هم كنار تا بگيريم بليط هم با:گفت جوان زن..
درآن مرا غريب حسي كه بود باري اول -داشتيم امنيت احساس
از و بود..متخصص و پزشك جوان زن.بود ترسانده شلوغي
و مطب بين فاصله اينكه و...زد حرف سينما به خود عشق
اطلاع بدون البته..ميرود سينما به اغلب را بيمارستان
ها بچه بردن با حتي.نيست هيچتفريحي اهل او چون !شوهرش
كار...و مطالعه در را زندگي و است مخالف پارك به
بليط خريد براي نوبتمان كه خواستم بيشتري دليل ميداند
تحصيلات اين با فرد يك چرا كه ميكردم فكر خود با..شد
خانوادهاش و همسر خصوص در را محدوديتها اينگونه بايد
شكل اين به بايد خانم اين با چرا و..بياورد بوجود
گذشته اگرتلفيق...است قجر عهد مال افكاريكه كند ، رفتار
و داشته نگاه معلق رفتن و ماندن درحالت را وضع امروز و
پيش در مدني جامعه سوي و سمت به آيا نميدانيم يك هيچ
اشارتي تنها گرچه ماندهايم گذشته باور در هنوز يا هستيم
اما ، شود پاره بودن معلق اين طناب تا است كافي مرز براين
بيائيم زمين به سر با و شود پاره ريسمان اين ندانيم اگر
!داريم؟ ايستادن باز توان آيا
يك شغلي و علمي رتبه بالاترين كه جوان زن اين شوهر وقتي
با كه افكارند از دست اين اقليت خيل در و دارد را كشور
همان بايد هستم مرد من چون كه ميكنند برخورد سطحي زن
من را آن نوع و را تفريح هستم مرد من چون كني ، عمل گونه
تحصيلات و شان اين از دور به خود كه زن و كنم تعيين بايد
آيا...نيست معلوم چي براي و ميزند دروغ به دست نيست
است؟ خانواده مفهوم اين گفت ميشود
براي نوبتم كه بودم خودم ذهني تعابير و تحليل اين در
دستيام كيف در را پولم كيف اما شد ، بليط پول دادن
پيدا از نااميدتر من و كرد مهمان مرا دكتر خانم نيافتم
كجا اينكه فكر و انتظار به سينما سالن در.كيفم كردن
را نظرم اما -نيامد خاطرم به چيزي -انداختم را كيفم
-ميكردند وبدل رد كه حرفهايي -كرد جلب جوان پسران
ميدادند ، تحويلم معناداري خندههاي اينكه و...نگاهشان
كه بگويم و بروم جلو داد جرات من به يكيشان نگاه در ترس
نديد من و ميخواهم را گواهينامهام فقط كيفم از من
:گفتم ميگي؟ چي:گفت بلند صداي به جوان پسر..ميگيرم
را حرفهايمان دوستش..ميگويم بچهگانهات شوخي خصوص در
كارش يه شايد بيا پايينتر: گفت بلندتر صداي به ميشنيد
به دكتر خانم..ريخت تنم توي ترس..ماندم مات..بكنيم
با من و...سينما تاريك سالن به برد گرفت را دستم شتاب
پيش لحظه چند تا كه...كردم فراموش را خودم فيلم شروع
...بودم شهر پوست زير مردم همين جزء
***
شهر زيرپوست (كانت).است برنخاسته من از انسانيت هنوز
جمع در ظاهر ، در كه انسانهايي اوست تنهايي و انسان حكايت
بر را خود بار تنهايي به اما دارند مراوده و سلام هم با
خود جنس از است قصههايي غصه بار بار اين.ميكشند دوش
تصوير به هميشه از تواناتر بنياعتماد رخشان باز و ما ،
روسري موضوع به بار اين اما ، پرداخته زندگيمان روزمرهگي
به موضوع بار اين نميشود ، ختم عشق در بيپروايي در آبي
هويت بحران و خود ذهني درگيري از كولهباري با بانويي
به اخيرش فيلم دو اگردر بنياعتماد نميشود ، ختم نوجوانش
به بار اين است ، پرداخته زن فردي كمي حدود تا تصوير
.است پرداخته ديدگاه چند از زن موضوع
يعني خود اجتماع كوچك واحد در است زني (آدينه گلاب) طوبي
درون در ريشه و جامعه همين از كه خانوادهاي..خانواده
سري محلهشان به اتوبوس خط يك با است كافي تنها دارد ، ما
كارخانه در ساده است كارگري مادر اين كه ميبينيم بزنيم
ساده توقع برنداشته ، خود براي سهمي زندگي از او ريسندگي ،
از برخورداري ششم مجلس در خود زن منتخب نماينده از او
بودن خدا با تنها و است مسكن تهيه و بازنشستگي حق و بيمه
.ميشناسد نماينده بهعنوان فرد يك خوبي معيار را
و نمور خانه در فقر -ميرويم خانهاش به طوبي كار محل از
است ، بيمار جسمي نظر از شوهرش -است داده تكيه او تاريك
خود حق است مرد چون اما است منفعل هم فكر لحاظ به اما
بفروشد را (خانه)خودشان سرمايه و سرپناه تنها كه ميداند
بگرداند ، را زندگي چرخ توانسته پرتوانش دستان با طوبي و
و...كردن زندگي نه ماندن زنده براي اما ميتازد او
است مانده باقي بودن دوم جنس و سنتها در اسير همچنان
چون ميخورد كتك بيدليل همسرش از طوبي بزرگ دختر وقتي
ميكند خالي خانه در را خود شده سركوب خشونت و دارد قرض
پناه را پدر خانه كه هربار (طوبي بزرگ دختر) حميده و
خاطر به بلكه مالي فقر دليل به نه (طوبي) مادر ميداند
خانه به را او سنتها ، برحسب دخترش از حمايت در بضاعتش
.برميگرداند شوهر
مثل و است چنين نيز او بزرگ دختر ندارد ، قاطعيت طوبي
سهمي چه نميداند اصلا و نيست قائل خود براي سهمي مادر
را شريك يك نقش حتي شوهرش با طوبي.بردارد بايد زندگي از
...ندارد شريكي دخترش كه همانگونه.ندارد
ميخواند ، درس است ، كارگر است ، منفعل شهر پوست زير در زن
دليل همين به و كردهاند برايش مرزبندي اما ميكند ، كار
زن.است جلوهگر ناتواني شكل به زنانگي در واقعيت نوعي
اين گرچه ندارد قاطعيت چون.نيست موفق شهر زيرپوست در
او اما نيست ، زنانه تازه رفتار يك از ساده توصيف قاطعيت
درونياش شخصيت افتادن دام به در كه ميكند هدايت را
بر ارتباط برقراري بلكه نيست تهاجم قاطعيت.باشد هوشيار
خواستهاي به نيل و طلبي انحصار نه روراستي و صداقت مبناي
را ديگران خواستهاي فرد تهاجم در كه حالي در است ، خود
.ميگذارد پا زير
نميشود ، شمرده محترم زن حق و حقوق شهر زيرپوست در
ميشود ، گذاشته پا زير خواستههايش و عقايد وي ، احساسات
مثل.نميدهند فرا گوش او به و نميگيرند جدي را او چون
وقتي كه باشد نگران بايد كه (حميرارياضي)طوبي بزرگ دختر
بايد بارديگر چند ميسپارد مادرشوهر دست به را او مادر
زن يك خود گرچهطوبيباشد نبودن محترم و حقارت اين شاهد
دخترش حقوق بتواند كه نميشناسد را حقوق اين او اما است
را او دخترش مادرشوهر از التماس با درعوض.بگيرد را
برميگردد ، خود زندگي به و ميگذارد خانه آن در بيمنت
باشي ، منفعل بايد باشد داده ياد دخترش به كه حالي در
...شوهرش يعني ديگري به وابسته و خجالتي و كمرو
خود كم سن با او نيست چنين (كوثري باران)طوبي كوچك دختر
به معصومه ديوارش به ديوار دوست وقتي.حقراميشناسد اين
غيرت را نامش كه ميخورد كتك خود برادر از دليلي هر
ترجيح رسيدن و رفتن و ماندن بر را فرار معصومه ميگذارند
خانه از فرار از بعد روز چند فاصله به تنها و ميدهد
كسي البته و ندارد دست در مدرسه كيف.نيست معصوم او ديگر
او كه چرا بچيند را موهايش و كند تحقير را او كه نيست هم
از حالا چون ميخرد برخود يكباره به را توهين و حقارت
پدر خانه در ميگويد محبوبه نميشود ، تحقير نفر يك سوي
كي؟ به تا بخوريم كتك شوهر ودرخانه بخوريم كتك
نقصان به متهم ديروزش.است برزخ در شهر پوست زير در زن
.سرزنش مورد و بود عقل
در ميتواند كه است نكرده باور هنوز كسي را امروز زن
و است آگاه چون -نهد گام خويش سرنوشت مجهول كورهراههاي
نيافته توسعه جامعه در زن...استقلال و دارد انتخاب حق
تنها او حقيقي شخصيت واينكه كند رشد فرهنگي لحاظ به بايد
به او از...وقانون ميشود شمرده محترم فرزندش واسطه به
.ميكند حمايت دوم جنس عنوان
پول واسطه به كه هستند دختركاني ما ، امروز جامعه در زن
دائم يا موقت ازدواج به تن قدرت يعني پول كه اين تفكر و
است پول او حمايت تنها كه ميدهند مردي دوم زن عنوان به
!عاطفه نه
گران خريدهاي ميرود ، سونا ناصرخان قبال از كه پري مثل
حسرت با طوري دوستانش و كارگاه از كه كسي دختر.ميكند
را خود كه بوده او خود يادبرده از گويي كه ميكند ياد
!است داده قرار توهين و حقارت مورد
.ميشود تحقير ديگر گونه شهر پوست زير در مرد
سفري سوداي و دارد دل در كه عشقي عليرغم (فروتن) عباس
و ميداند پول را خوشبختي به رسيدن راه تنها سر ، در كه
وجدانهاي با مقابله توان عباس اما قدرت ، را پول البته
كم شهر در عباسها گرچه.ندارد را شده بريدهبريده
با.ميفروشند شهر نقشه خودمان شهر همين در كه نيستند
چندتوماني به را خود نقاشي يا و خط هنر خوشنويسي قلم
لابه شده گرفته آب از گلهاي دسته با يا و ميدهند ارزان
دست ، كف در پولي اميد به سرچهارراهها و ماشينها لاي
بسته كه 4 عباسي.ميكنند تحمل را هوا سردي و داغي
مردان يعني ما جوانان ميفروشد تومان به 100 را بيسكويت
پادويي شهر پوست زير عباس اما -پرتلاشاند و پركار ما ،
آفتاب سرزمين به رفتن او سوداي -نميداند خود پيشه را
بيشتر چه ما از نيست معلوم كه بادامي چشم مردم و است
شايد داريم؟ آنها از كم چه ما و !!هوشياري شايد دارند؟
.فرهنگ خلق در بلكه مردهها ، سوزاندن در نه اما.خلاقيت
عباس.ميشويم دور خود از روزبهروز كه است سبب همين به
همين و كردن زندگي نه ماندن زنده براي اما ميكند تلاش
و !باشد نداشته او زندگي در جايي تفكر تا شده باعث
.ندارد مفهومي هم خلاقيت
زير آدمها شهر پوست زير در
دارد قدرت كس هر اگرچهاست بند مويي به زندگي !فقرند خط
.ميكند تصور نفهم را ديگران و فهميدن در محق را خود
به را پدر وظيفه و است مادر مدد است ، مادر آرزوي عباس
درس برادر در را خود آرزوي هم عباس.است كرده محول او
زندگيست روزمرهگي الفاظ اسير علي.ميجويد علي خود خوان
قدرت او -ميكند آن محصور خودرا اسارت اين چارچوب در كه
مسائل از وعاميانه ساده تحليل دليل به اما -ندارد
در قدرت ميكند تصور روزنامه چند خواندن با دوروبرش
در اوكند دگرگون را جامعه وضع ميتواند آگاهياش
كشيدن به را خود وقت ميدانها ، يا چهارراههاو سر پاركها ،
تلف...فيلم...مواد...و نوار فروش و خريد يا سيگار
درستي تعريف از برخورداري عدم دليل به اما نميكند
كرسي به يعني ششم مجلس انتخابات ميكند فكر خود ازخواست
يعني انتخابات بداند آنكه نه..نفر يك حرف نشاندن
!آن تراژدي برقراري نه دموكراسي چارچوب در عمومي نظرخواهي
را او دارد سعي كه وجودي با -مادر به عشق عليرغم عباس
به و نميشمارد محترم را او حقوق اما بفهمد مادر خود مثل
هم عباس -ميفروشد سودايش خاطر به را خانه پدر ، همراه
بالا را پولش..نميشود شمرده محترم ديگر گونهاي
را خانه وجدان از آگاهي نداشتن خاطر به معمار -ميكشند
را او پشت پولدارش صاحبكار ناصرخان ميخرد ، قيمت نصف به
پا مرنديها دام به خود پاي با خود و ميكند خالي
.دهند فريباش كه ميخواهد و ميگذارد
از او ضربآهنگ كه تفاوت اين با است محور خود عباس
:ميگويد مزلو.است آرامتر پدرش يعني خود گذشتگان
كه باشد هدفهايي پي در پيوسته كه است كسي آن از رستگاري
خود هدف به عباس.نيايد دست به كامل طور به سرانجام
.ميگويد پرلز.داد دست از هم را رستگاري راه و نرسيد
دستياب محيطي حمايت نه ديگر كه است حساسي نقطه بنبست
...گريخت عباس و نفس حمايت نه و است
از يعني.هستند كشمكش از برخوردار شهر پوست زير در مردم
لباس در جامعه !باشند هستند آنچه جز ميخواهند آنها
معلمان...دوستان -برادران -مادران -پدران)خود نمايندگان
خود و طبيعي خود تحقق از را ما است ممكن (...ديگران و
دلخواه به نه خود ميل به اگر.بازدارد كامل و انگيخته
.ميكشد را انتظارمان نامطلوب عواقب كنيم رفتار جامعه
آن مگر نيست هدف خود خودي به راجرز قول به خوشبختي گرچه
به مبارزهجويانه عباس -بپردازد خود تحقق به فرد كه
دست از زندگي جريان در را خود شهامت اما بود آن دنبال
پيشه را خودمحوري كه نرسيد باور اين به وقتي عباس و داد
ما خود كه شهر مردم اين از كساني چه بهراستي اما !كرد
بيخبريم ، خودمان از ما قدر چه كه واي دارند؟ خبر هستيم
تحقير را خود آن در كه آن شرط به است ما سراي ايران همه
احترام يكديگر شعور به و بفهميم را يكديگر نكنيم ،
چشم آسان شهر پوست زير مردم ما كه آن شرط به و بگذاريم
تازهتر و آفرينندهتر تا... نبنديم مشتركمان درد بر
مايه خود از چيزي تا باشيم داشته را آن شهامت و...شويم
...بگذاريم
كهنداني فخرالسادات
ده كارگران بيمه حق كسر مبناي دستمزد
شد مشخص شغل
صنف بيمه حق كسر مبناء و مقطوع دستمزد :اجتماعي گروه
اعلام اتومبيل مستعمل لوازم فروشندگان و چاپخانهداران
.شد
سازمان بينالملل امور و عمومي روابط كل اداره گزارش به
مصوب جديد 1/9/79 بخشنامه براساس اجتماعي تامين
و روزانه مقطوع دستمزد اجتماعي ، تامين سازمان مديره هيات
اتحاديه فعاليتهاي در شاغل كارگران بيمه حق كسر مبناء
و فروش برزنت چادردوز ، فعاليتهاي چاپخانهداران ،
سازمان شعب به اجرا براي و تعيين كشور سراسر قندريزان
.گرديد ابلاغ اجتماعي تامين
مديره هيات مصوب بخشنامه 1/8/79 براساس همچنين
كسر مبناء و روزانه مقطوع دستمزد اجتماعي تامين سازمان
زيرمجموعه فعاليتهاي در شاغل كارگران بيمه حق
چاپ و پلاك و مهر ليتوگراف ، و كليشه صنف اتحاديههاي
لوازم فروشندگان و اوراقكننده گلزن ، و صباغ اسكرين ،
.شد مشخص اتومبيل مستعمل
مزبور بخشنامههاي اجراي به موظف كارفرمايان است گفتني
شهري جمعيت بيمهشدگان شغل به توجه با معينشده تاريخ از
.ميباشند كارگاه محل
كشورشان به ايران از افغاني هزار 157
بازگشتند
كميسارياي نمايندگي دفتر رئيس موقت جانشين :اجتماعي گروه
هزار گفت157 مشهد در امورپناهندگان در ملل سازمان عالي
كشورشان ايرانبه از داوطلبانه افغاني مهاجر و 104
.بازگشتهاند
و 862 هزار بازگشت 127:افزود مكي نبيل ايرنا گزارش به
"داوطلبانه بازگشت طرح" اجراي درچارچوب مهاجران اين از تن
.است گرفته صورت
و شد آغاز امسال ماه فروردين بيستم از طرح اين اجراي
در ولي پايانپذيرد ، امسال ماه بيستممهر در بود قرار
از پناهندگان درامور متحد ملل سازمان عالي كميسر بازديد
ديگر ماه سه مدت به يادشده طرح كه شد اعلام ايران
عالي كميسر.است شده تمديد (ماه 1379 بيستمدي)
ايران از امسال ماه شهريور اواخر ملل سازمان پناهندگان
خارجي مهاجرين امور در ذيربط مسئولان با و ديدنكرد
.كرد وگو گفت و ديدار
ميان مشترك داوطلبانه بازگشت طرح قالب در كه مهاجريني
به پناهندگان امور در ملل سازمان وكميسارياي ايران
بهرهمند غيرنقدي و نقدي ازكمكهاي ميگردند باز كشورشان
نيز افغاني مهاجر نفر و 242 هزار وي 29 گفته بهميشوند
،"مكي" گفته به.بازگشتهاند كشورشان به طرح اين از خارج
با 75/21 خراسان درصد ، با 39/28 تهران
درصد با 46/10 بلوچستان و سيستان ازآنها پس و درصد
.داشتهاند را بهكشورشان بازگشتي افغاني مهاجران بيشترين
منتشر "انديشه جهان" ماهنامه جديد شماره
شد
.شد منتشر انديشه جهان ماهنامه جديد شماره
توقف پيامدهاي و اصلاحات آينده" چون مطالبي شماره اين در
حجتالاسلام سحابي ، عزتالله مهندس:نگاه از "آن شكست و
محمدجواد و عليپور محمدحسن قادري ، حاتم دكتر طههاشمي ،
عبدالكريم دكتر از مقالهاي" قانون و عدالت نسبت ،"مظفر
نگاه از" حسرتآلود نگاهي با بانكوك ، از گزارشي ،"سروش
با گو و گفت "نو هزاره چالشهاي" ،"مرتضوي اسدالله دكتر
،"فمنيسم جايگاه و زيستگرايي محيط نهضت" گالبرايت ، جان
.است شده درج گلشيري هوشنگ از يادي و ديگر نگاهي از شاملو
آماده همچنان روزنامهنگاران صنفي انجمن
است دادگستري رئيس با مناظره
ارسال با روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
تحقق ديگر بار تهران استان دادگستري رئيس به نامهاي
.دانست گذار شرط با را شروط
لازم مورخ 30/8/79 نامه به عطف:است آمده نامه اين در
:پذيرد صورت نظر امعان زير نكات به نسبت است
است نامهاي سومين كه - نامه اين محتواي به توجه با -1
اين به مضمون يك با دقيقا مناظره ، موضوع خصوص در كه
دادگستري محترم مسئولان ظاهرا - ميشود ارسال انجمن
مكررا.ندارند توجهي هيچ انجمن اين پاسخهاي به نسبت
صنفي انجمن محترم رئيس مزروعي آقاي كه كردهايم اعلام
عليزاده ، آقاي با شرطي هيچ بدون است حاضر روزنامهنگاران
برگزاري براي عليزاده آقاي كه آنجا از ولي كند مناظره
ايشان خود كه است بديهي كردهاند تعيين شروطي مناظره اين
جهت در گذار شرط عنوان به بايد متبوعشان دستگاه يا و
براي اينكه ضمن بكوشند مناظره برگزاري براي شروط تحقق
نسبت را صداوسيما كه است سهلتر عليالقاعده نيز دادگستري
كند راضي و ترغيب عليزاده آقاي نظر مورد شروط پذيرش به
چنان آن ، مسئولان و سيما و صدا با انجمن اين كه حالي در
.ندارد مناسباتي
توسط صنفي انجمن محل در مناظره تمايلبه عدم ابراز -2
از شده ادعا اينكه ولي است ايشان حقوق جزو عليزاده آقاي
روزنامهها سردبيران با عليزاده آقاي مورخ 1/9/79 جلسه
انتشار از انجمن كه دارد وجود نواري صنفي ، انجمن محل در
اظهار جز به ميورزد ، امتناع عمومي افكار آگاهي و آن
كرات به قبلا كه همانطور.گفت نميتوان ديگري چيز تاسف
آن برگزاري براي عليزاده آقاي موكد شروط از گفتهايم
.بود آن مذاكرات پخش عدم و خبرنگار حضور عدم نشست ،
بهحضور را عليزاده آقاي وعدهاي ، چنين با انجمن مسئولان
كردند وفا خود بهوعده طبعا و كردند ترغيب جلسه اين در
.پذيرفتند زمينه اين در را انجمن توصيههاي نيز حضار و
شاهد بودند فكري مختلف گرايشهاي از كه جلسه آن در حاضرين
در نوار و ضبط وجود از كه عليزاده آقاي.هستند مدعا اين
خصوص اين در را شاهدي ميتوانند آيا دادهاند خبر جلسه
نمايند؟ معرفي
و وزين جلسه تاريخ 30/8/79 در كه ميرسانيم اطلاع به -3
علمي كميته در تا 30/22 ساعت 30/18 از پرباري بسيار
گسترده توقيف موضوع پيرامون اسلامي بشر حقوق كميسيون
محترم اعضاي حضور با روزنامهنگاران بازداشت و مطبوعات
به حقوق برجسته اساتيد و مشاهير از همگي كه - كميته اين
و نظارت هيات محترم اعضاي از يكي نيز و - ميروند شمار
كشور ، عالي ديوان عاليرتبه قاضي و اساسي قانون پيگيري
آقاي تهران ، استان دادگستري محترم كل رئيس عليزاده آقاي
همچنين و مجلس اصل 90 كميسيون محترم رئيس راد انصاري
گرديد برگزار ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن نمايندگان
توقيف قانوني استنادات جمله از مختلفي مسائل آن در كه
دادگاه در منصفه هيات حضور روزنامهها ، گسترده
تمديدهاي و روزنامهنگاران بازداشت قرار روزنامهنگاران ،
محتواي زندانيان ، اين خانواده به مربوط مسائل آن ، مكرر
يا و مطبوعات خصوص در دادگستري بيانيههاي برخي
محاكم برخي حكم كامل متن انتشار زنداني ، روزنامهنگاران
دادگستري واكنش عدم و مطبوعات از پارهاي در علني غير
به نسبت مدعيالعموم برخورد نوع نيز و آنها به نسبت
كل رئيس كه گرديد مطرح نكاتي..و سياسي جناحهاي مطبوعات
.ميكردند ارائه را پاسخهايي تناسب به نيز دادگستري محترم
كرده ، پيشنهاد پايان در ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
كميسيون علمي كميته در مورخ 30/8/79 جلسه به مربوط فيلم
از آن محتواي يا و شود پخش سيما طريق از اسلامي بشر حقوق
و جامعه اطلاع به اسلامي جمهوري صداي يا و جرايد طريق
. شود رسانده عمومي افكار
دوشنبه روز تهران استان دادگستري عمومي روابط:است گفتني
اعلامي شرطهاي تحقق صورت در كه كرد اعلام اطلاعيهاي در
صنفي انجمن رئيس با وي مناظره تهران ، دادگستري كل رئيس
.شد خواهد برگزار روزنامهنگاران
با امر اين زمان هر چنانچه:است آمده اطلاعيه اين در
از حقوقدان نفر حضور 2 شامل شده اعلام شرطهاي كردن لحاظ
حجتالاسلام شود ، محقق سيما و صدا پخش و دانشگاه و حوزه
آمادگي تهران استان دادگستري كل رئيس عليزاده والمسلمين
.داشت خواهد را مناظره اين در حضور
|