رايج علمي ساختارهاي و نگرشها الگوها ،
نگرشها ، از مجموعهاي تاريخي مقطع هر در :درآمد
در آنها با همگام و متناسب روشهاي و مشخص علمي ديدگاههاي
ارائه طرح ، به آنها خلال از كه دارد وجود دانشمندان نزد
در فقط دانشمندي هر.ميپردازند گوناگون علوم گسترش و
اين از.مينشيند ارزيابي و تحليل به نگرشها اين چارچوب
خارج پديدهها ، به علمي نامتعارف اصطلاح به نگرشهاي رو
اين ولي هستند ، ساقط اعتبار از و گرفته قرار موضوعيت از
ديدگاههاي همان روزي كه بود نخواهد آن از مانع مساله
بدل رايج علمي الگوهاي حوزه در انقلابي به نامتعارف ،
ساختار" كتاب نگارش با معاصر فيلسوف كوهن ، توماس.شوند
به نگرش نحوه زمينه در دامنهدار تحولي "علمي انقلابهاي
مطلب.آورد پديد (پارادايم) رايج علمي هنجارهاي و الگوها
اصول در كندوكاو به يادشده كتاب به نگاهي با حاضر
.است يازيده دست آن بنيادين
و موثرترين از يكي كوهن توماس "علمي انقلابات ساخت" كتاب
به كتاب اين.ميآيد شمار به قرن كتابهاي محبوبترين
مختلف بخشهاي در و شده ترجمه دنيا زنده زبان بيست
روزبهروز و است كرده ايجاد طرفداراني خود براي اجتماعي
نگرش اكنون.ميشود متنوعتر آن مباحث زمينههاي
تجاري ، اجتماعي ، اقتصادي ، بحثهاي در ميتوان را پارادايم
مورد كوهن كتاب.كرد مشاهده سياست و هنر حتي و فرهنگي
هميشه كتاب را آن گور ال و گرفته قرار سياستمداران توجه
و كلينتون بيل بين رقابت در.است كرده توصيف وي همراه
قرار استفاده مورد شديدا كتاب اين مفاهيم اول ، بوش جورج
كه بودند كوهن توماس نظريه اين دنبال به آنها.بود گرفته
چيست انساني انبوه نظر از مطلوب و آينده علم و امروز علم
جذب خود براي اينطريق از را زيادي هواداران بتوانند تا
علم درباره كوهن توماس پارادايمي نگرش كه زيرا.نمايند
.بود يافته فوقالعادهاي رواج امريكا مردم ميان در
* * *
ساخت" عنوان تحت كوهن توماس رساله سال 1962 در كه وقتي
راديكال حركتي بهعنوان را آن شد ، منتشر "علمي انقلابات
به كه زماني اما.گرفتند نظر در علوم رايج عرف برخلاف و
يك از بيش و شد ترجمه دنيا زنده زبان شانزده به سرعت
نفع به را زمينه توانست رسيد ، بهفروش آن از نسخه ميليون
.دهد تغيير خود
به وارد تازه يك بهعنوان سال 1940 در كوهن توماس
همان كه خود حرفه كه داشت تصميم او.آمد هاروارد دانشگاه
سال 1990 در وي كه مصاحبهاي دردهد ادامه را بود فيزيك
ذهن در موجود نظريات":ميگويد باره اين در داد ، انجام
خاص علاقه كه بود شناسي هستي و شناسي كهكشان درباره من
اما.ميداد نشان فيزيك و رياضيات اساسي مسائل به مرا
وجود ميان اين در خارقالعادهاي چيز كه شدم متوجه بزودي
".كردم انتخاب را آن عكس جهتي خاطر همين به ندارد ،
تحقيقات مركز در فارغالتحصيلي از بعد كوهن توماس
انگلستان در اروپا شاخه هوايي نيروي به وابسته راديويي
آشنا فكري مسائل با وي كه بود آنجا در.شد كار به مشغول
دانشگاه به دوباره وي كه سال 1945 تا دوره اينشد
.كشيد طول بگيرد ، را خود فيزيك دكتراي تا برگشت هاروارد
كوبانت جيمز آقاي دانشگاه رئيس طرف از كوهن كه زماني در
افكار و ارسطويي فيزيك به مربوط مسائل كه شد مامور
.يافت تجلي وي در روشنفكري افكار نمايد ، تدريس را نيوتوني
بلكه نيست ضدنيوتوني ارسطويي نظريات كه دريافت ناگهان او
به نيوتون كه است چيزي همان به نگرش از متفاوت شيوهاي
داد انجام عميق مطالعه سال پانزده او.است كرده توجه آن
ساخت" عنوان تحت خود رساله در را آن حاصل اينكه تا
.رساند ظهور منصه به "علمي انقلابات
در اين.ميباشد پارادايم مفهوم كوهن افكار مركزي هسته
مفهومي چنين كه ندارد باره اين در ادعايي وي كه است حالي
و بيست خود رساله در كوهن كه وجودي با.است كرده خلق را
تعريف يك اما است گرفته نظر در پارادايم براي معنا يك
:ميدهد ارائه مفهوم اين از اساسي
به نگريستن شيوههاي يا مبنا علمي تئوريهاي پارادايمها"
موثر بطور بايستي آنها:است چيز دو مستلزم كه است جهان
به علمي فعاليت مدهاي ايجاد طريق از را رايج علوم گروه
آنها اينكه ديگر و كنند خود مجذوب بيسابقهاي شكل
نوع همه تا كنند باز را علمي شده بسته راههاي بايستي
شيوهاي با نيستند تبيين قابل رايج علوم با كه را مسائلي
عمل را آنها بتوانند كنشگرها تا نمايند تعريف باز جديد
".كنند
كه زيرا دارد ، ويژهاي جاي كوهن تعريف در پيوستگي مفهوم
ناشي قبلي علوم با پيوستگي عدم از پارادايم يك تولد
انقلابي شكل به خود نظريه به كوهن خود چه اگر.ميشود
مذهبي جنگ شبه" صورت به را آن اما نميكرد ، نگاه
.داشت قبول "پارادايمها
بوجود بايستي پارادايم نمايد ، پيشرفت علوم اينكه براي
پيگيري براي دانشمندان ساختن متحد خدمت در و بيايد
پارادايم يك روي بر كه افرادي":بگيرد قرار مشابه اهداف
موجود استانداردهاي و قواعد نوع يك به ميكنند كار مشترك
كه است فكري وفاق از نوعي.ميپيوندند علمي كارهاي براي
براي و است رايج علوم ضرورت كه ميكند ابداع را روشي
".است ضروري تحقيقات مخصوص سنتهاي استمرار و حيات
و طبيعت ميان ستارهشناسي موضوع سر بر كوپرنيك عصر در
اجتماع ديگر طرف از.داشت وجود تعارض بطلميوس سنتي تفكر
اين كه بود اين سوالداشت نياز تقويم يك به انساني
عصر در شده پديدار طبيعي علوم براساس بايستي تقويم
بطلميوس سنتي افكار بر منطبق اينكه يا گردد تنظيم رنسانس
انديشه برابر در بطلميوس پارادايم كوهن نظر از گيرد؟ شگل
.شد كوپرنيكي پارادايم شكلگيري موجب و خورد شكست رنسانس
است اين پارادايمها درباره كوهن فلسفه بارز ازنكات يكي
يك پذيرش براي محركي هميشه پارادايم يك رد به تصميم" كه
پارادايم دو اين درباره قضاوت و است جديد پارادايم
دو آن تمايز براساس و طبيعي ضرورتهاي با انطباق براساس
".ميگيرد صورت يكديگر با
كوهن كتاب بنيادي اصول
و مهمترين كوهن توماس "علمي انقلابات ساخت" كتاب -1
در آن انتشار زمان از علم تاريخ درباره نظريه موثرترين
ميكند باز را راهي كتاب اين.ميباشد تاكنون سال 1962
به تا واميدارد را مردمشناسان و جامعهشناسان كه
انتقادي روششناسي كتاب اين.بپردازند تاريخ دقيق مطالعه
با رقابت به تا ميكند ايجاد تاريخنگاران براي مناسب
.بپردازند خودشان دستاوردهاي
رايج علم:ميشود قائل تفاوت علم از نوع دو ميان كوهن -2
از اجتماعي توسط رايج علم.(انقلابي)بحراني علوم و
.هستند درگير آن پارادايم در كه ميشود دنبال دانشمندان
كه پارادايمي ندارد ، قرار پارادايمي چنين در انقلابي علم
يا برگزيدهاند مسائل حل راه درباره دانشمندان از گروهي
.دارند نظر اتفاق آن درباره و كردهاند تعيين را نمونهها
آنها پيوستگي اين.دارد پيوستگي پارادايم با آنها توافق
طريق از و ميباشد آنها ارزشهاي و آنها آموزش از ناشي
علوم.نكردهاند كسب جاري پارادايم درباره انتقادي نگرش
و خارجي ازتاثيرات را خود آگاهانه طور به رايج
نگه دور روزمره حوادث غيرعلمي و علمي ديگر پارادايمهاي
آن به پارادايمي چنين با دانشمندان پيوستگي.است داشته
موجب مسئله اين.ميدهد "بودن هنجاري" فوقالعاده قدرت
عنوان تحت ديگر ، پديدههاي ديدن از دانشمندان كه ميشود
ناتوان متفاوتميباشند ، حاكم باپارادايم كه نامتعارفها
.باشند
راه كه است اين رايج علوم درباره كوهن نظريه اصلي ركن -3
مطرح علم شناسانه پديدار ديدگاه از مسائل براي آنها حل
و ماهيت مستقيم طور به رايج علوم دانشمندان.ميشود
مطالعه بلكه نميكنند ، مطالعه را وقايع طبيعت
پارادايم تعاريف دالان از وقايع ماهيت پديدارشناسانه
طريق از آنها براي كه آنچه كه معني بدين.ميگذرد حاكم
ظاهر پژوهش روشهاي و اعتقادات و تحقيقي آلات و ابزار
است اين اساسي مسئله.ميباشد پارادايم قالبهاي ميشود ،
ساخته دانشمندان براي پديدارشناسانه زمينه چگونه كه
.ميشود
را آن كه است اين شناسي پديدار از ما تصور عادي طور به
آنجايي از.بگيريم نظر در فردي آگاهي حس خصوصيت عنوان به
يا نميگيرد شكل اشخاص ميان مستقيم طور به آگاهي حس كه
راناممكن آن اجتماعي پديدارشناسي ندارند ، دسترسي آن به
دانشمنداني كه ميكند مطرح كوهن زمينه اين در.ميسازد
در ميپردازند ، فعاليت به پارادايم يك درون در كه
يعني).ميشوند سهيم پديدارشناسي اجتماعي زيربناي
فرآيند در را پارادايم...و روشها اعتقادات ، ارزشها ،
آنها كه زماني در مخصوصا (.ميپذيرند علمي جامعهپذيري
آنها ارتباط مسئله اين و غوطهورند "گروهي آگاهي حس" در
.ميسازد ناممكن واقعيت با را
متمايز ، تجربههاي داشتن از (فرد هر)فردي آگاهي حس -4
ميدانم من.ميآيد دست به باديگران متناقض حتي و متضاد
را چيزي شما كه گفت ميتوان بنابراين نيستم ، شما من كه
زمينهاي پارادايم.ميدهم انجام من كه نميدهيد انجام
آن شركتكنندگان همه براي كه ميآفريند اجتماعي تجارب از
جداسازي ميان تضاد موجب تجارب همساني اين.است يكسان
آگاهي حس در آنها جداسازي با من آگاهي حس در پديدهها
با پيوستگي و علمي آموزشهاي نتيجه.ميشود ديگر فرد
از آنها كنند ، احساس دانشمندان كه ميشود موجب پارادايم
زماني تا و دارند سروكار عيني پديدههاي با تكنيكي نظر
پابرجا آن عينيت ميشود ، سنجيده پارادايم به نسبت علم كه
از دانشمندان شدن دور موجب كه است چيزي همان اين.است
مطرح باره اين در كوهن توماس.ميشود هستي واقعيتهاي
پديدارشناسي موازات در اجتماعي پديدارشناسي كه ميكند
دور واقعيتها از خاطر همين به.ميكند حركت فردي
صورت واقعيتها از مستقلي كشاكش در كه زيرا ميماند ،
.نميگيرد
هيچ كه است اين كوهن تئوري انتقادي حالت مهمترين -5
قرار انتقاد يا آزمون مورد حاكم پارادايم از ايدهاي
كه ميشود اين نتيجه.نميشود رد بنابراين و نميگيرد
نگرش اين نظر نقطه يك از.نميكند پيشرفت علمي دانش
يك به وابسته دانشمندان اينكه آن و است صحيح انتقادي
كه نيست معنا بدان اين اما.نميكنند رد را آن پارادايم
رد امكان اينكه يا ندارد وجود پارادايم اين براي مخالفي
.ندارد وجود آن پيشرفت امكان يا ندارد ، وجود آن شدن
دردوره (قديمي و كهنه پارادايم)پارادايم ساختن مردود
ميگيرد شكل زماني بحران.ميآيد وجود به علم بحراني
قادر ندارند ، خاصياعتقاد پارادايم به كه كهدانشمنداني
حاكم درپارادايم را نامتعارفها وضعيت نيستندوجود
با رقابت براي را جديدي پارادايم بنابراين بپذيرند ،
جديدخودرا پارادايم آنها.ميدهند ارائه حاكم پارادايم
بنا قديمي پارادايم در موجود نامتعارفهاي پايه بر
نامتعارفها به طريق اين از و ميسازند
كه كساني براي.ميكنند نگاه واقعي بهعنوانپديدههاي
نامتعارفهاي ميكنند ، كار جديد پارادايم روي بر
از اجزايي آنها.ميباشند بهنجار قديمي پارادايم
.ميآيند حساب به جديد پارادايم
قديمي پارادايم نامتعارفهاي دانشمندان از بعضي چرا -6
اين در كوهن نميپذيرند؟ غيرعادي چيزهاي عنوان به را
متفاوتي ارزشهاي داراي آنها كه زيرا:ميگويد زمينه
نظر مورد مثال قويترين گرايي ، كوپرنيك تاريخ درهستند
شده كهنه بطلميوس پارادايم عملكنندههاي كوهن ،
كار به را (استدلالي) رياضي شيوههاي كه ميخواستند
كاربرد و نداشته عيني مصداق واقعيت در كه شيوهاي بندند ،
با كوپرنيك ديدگاه.نبود متصور آن براي اجتماع در مفيدي
معتقد آنها.بود هماهنگ كهكشان درباره نئوافلاطوني نظريه
فيزيكي واقعيت با (شناسي ستاره) نجومي رياضيات كه بودند
بطلميوسي ستارهشناسي خاطر همين به دارد ، تنگاتنگ ارتباط
علوم.ميكردند رد است شده بنا كاربرد پايه بر كه را
ميداد ، قرار مركز عنوان به را خورشيد كه ستارهشناسي
به را رياضيات از نوع آن فقط كه ميساخت قادر را كوپرنيك
.داشت وجود واقعيت در منطقي شكل به كه گيرد كار
رد جديد پارادايم وسيله به هرگز قديمي پارادايم -7
زمينه داراي پارادايم دو كه آنجايي از.نميشود
به آزمايشگاهي ابزارهاي هستند ، متفاوتي پديدارشناسانه
پديدههاي به مستقيما جديد ، پارادايم در رفته كار
بر جديد پارادايم پيروزي.نميشود مربوط قديمي پارادايم
مسائل تاثير تحت نه و دارد اجتماعي ريشه قديمي پارادايم
جايگزين جديد پارادايم.جديد پارادايم خود هوشمندي
ميتواند كه دليل اين به ميشود ، حاكم پارادايم
اجتماعي موسسات توجه دهد ، آموزش را بيشتري دانشمندان
كار به عملي نتايج با روشهايي و نمايد جلب را زيادي
شده داشته باز آن انجام از قديمي پارادايم كه چيزي بندد ،
مردود وسيله به علم كوهن نظريه طبق بر اين بنابر.است
پيشرفت حقيقت واقعي تجمع و اشتباه نظريههاي ساختن
پيشرفت پارادايم جايگزيني وسيله به علم بلكه نميكند ،
.ميگيرد صورت علمي انقلاب طريق از عمل اين كه ميكند
علم پيشرفت ژن عنوان به را پارادايم جايگزيني كوهن
تفسير به كه نباشد پيشرفتي نوع آن اگر حتي ميانگارد ،
.برسد انتظار مورد علمي گرايانه اثبات
به معمولا دانشمندان پارادايمها ، ميان رقابت حالت در
نظر در آنها ميان انتخاب براي مهم معيار يك حداقل صورت
بيشتر را پديدهها ميتواند پارادايم كدام:ميگيرند
شكل به است ممكن پارادايم يك كه حالي در كند ، تبيين
پديدههاي ديگر پارادايم كند ، تبيين را پديدهها متفاوت
اين به بيشتر تبيين داشتن.كرد خواهد تبيين را خود خاص
براي ميتواند را بيشتري كار پارادايم آن كه است معنا
دانشمندان براي بيشتر كار ايجاد.دهد انجام دانشمندان
و است آن تاييد و علمي سرمايهگذاري يك خود نوبه به خود ،
انتخاب را پارادايمي معمول طور به دانشمندان رو اين از
عنوان به كار انجام براي چيزهايي آنها به كردكه خواهند
موسسات به علم بودن وابسته.كرد خواهد ارائه دانشمند
را پارادايمي دانشمندان بيشتر كه ميشود موجب اجتماعي
در و باشد داشته پي در اجتماعي سودمندي كه نمايند انتخاب
منافع بيشترين كه ميشود انتخاب پارادايمي لحظات آخرين
و دانشمندان بيشتركند ارائه جامعه و دانشمندان به را
.ميگيرند نظر در پيشرفت يك را اين آنها حاميان
هاشميان حسن
دارد ادامه
|