زندگي بازي براي بيتاب
مالرو آندره زندگي و آثار به نگاهي
مانده ناشناخته ايران در ديگر بسياري همانند هم مالرو
حدودي تا مالرو كه آن عمده دليل شايد واقع به اما.است
مانده ، ناشناخته ديگر كشورهاي برخي حتي يا ما ، كشور در
ياد و نام ميان در او ياد و نام شدن همزمان و شدن واقع
پل ژان يا آلبركامو چون بزرگي روشنفكران و نويسندگان
!بود؟ كه مالرو اما.است سارتر
نوامبر 1901 روز 3 در فرانسوي بزرگ نويسنده مالرو آندره
طبقه از خانوادهاي فرزند او.گشود جهان به چشم پاريس در
او پسين بيزاري در امر همين ولي بود ، پاريس مرفه نسبتا
.كرد بازي را مهمي نقش بورژوازي از
تحت مالرو و گرفتند طلاق هم از مادرش و پدر سال 1905 ، در
.گرفت قرار بزرگش مادر و مادر تربيت
متوسطه و ابتدايي تحصيلات دوران گذراندن از پس مالرو
فراگيري به و شد "پاريس خاوري زبانهاي مدرسه" وارد
.پرداخت چيني و پارسي زبانهاي
از گذاشت ، كنار را تحصيل (سال 1920) سالگي نوزده در
منت" و "منپارناس" چون هتلهايي در شد ، جدا خود خانواده
آن در كه سوررئاليست هنرمندان جرگه به و شد مقيم "مارتر
ميآمدند ، گردهم منپارناس كافه در اوقات بيشتر هنگام
يعني خود آثار نخستين سال 1920 همين در نيز.پيوست
همين در.نوشت را "بيگانه سرزمين" و "كاغذي ماههاي"
و "ياكوب ماكس" ،"ارلان مارسل" چون نويسندگاني با سالها
و "لاكنيسنس" چون نشرياتي با و گشت آشنا "فل فلورن"
كلارا" با "اكشن" نشريه همين در كه كرد همكاري "اكشن"
.ميشود آشنا نخستش همسر "گلداشميت
آلماني دختر اين "كلارا" با (سال 1921) سالگي بيست در
در.شدند اروپا در سفر و سير راهي هم با و كرد ازدواج
منتشر و چاپ بار نخستين براي "كاغذي ماههاي" سال همين
.است كرده تقديم "ياكوب ماكس" به را اثر اين مالرو.شد
جايزه برنده و فرانسوي معروف نويسنده مورياك ، فرانسوا
را مالرو سال اين در كه (1970-1885) ادبيات 1952 ، نوبل
خشمگين كوچك شكاري مرغ" را او ميبيند ، بار نخستين براي
.است كرده وصف "درخشان چشمان با
كهن معابد كردن پيدا قصد به كلارا همراه به سال 1923 ، در
.كرد سفر -كامبوج -آسيا به خمرها
آزاديبخش جنبشهاي در تا رفت هندوچين به سال 1924 ، در
كه (1949-1925)چين كمونيستي انقلاب جريان و هندوچين
"جوان آنام" جنبشهاي با.كند شركت بود گشته آغاز تازه
همكاري بود "ويتنام خواهي استقلال جنبش" دنبالهرو كه
در و رفت افسانهها سرزمين چين ، به آن از پس.كرد
.جست شركت "شانگهاي" و "كانتون" در چين داخلي جنگهاي
"غرب وسوسه".كرد منتشر را "غرب وسوسه" سال 1926 ، در
نگاشته غربي و شرقي جوان دو ميان كه است نامههايي شامل
آن در سرانجام كه است فرهنگ راجعبه گفتوگويي.ميشود
.ميشود غربي فرهنگ شكست به حكم
چين ، در "چك چيانكاي" رسيدن قدرت به از پس سال 1927 ، در
فرانسه خود ميهن به ايران سپس و افغانستان راه از
.برميگردد
فرانسه ، به بازگشت از پس تا 1928 ، سالهاي 1927 فاصله در
اين در كه "فاتحان" انتشار.كرد منتشر را "فاتحان" رمان
خوبي به چين ، در بيست دهه پاياني سالهاي حوادث رمان
آماده فرانسه در را مالرو شهرت زمينه بود ، شده داده نشان
بار نخستين براي "بيگانه سرزمين" سال همين در نيز.كرد
.شد منتشر و چاپ
پيشتر كه مالرو.آمد ايران به كلارا همراه سال 1929 ، در
بود ، آموخته پاريس خاوري زبانهاي مدرسه در را پارسي زبان
شهر بهويژه و ايران كهن تمدن شيفته ديوانهوار اكنون
شهرهاي زيباترين از يكي را اصفهان مالرو.بود شده اصفهان
هندوستان ، فرهنگ كنار در را ايران تمدن و فرهنگ و جهان
از شيفتهوار بارهاميدانست زمين تمدنهاي بزرگترين
بسيار تمدني نگاهش در ايران و ميگفت سخن تمدنش و ايران
.بود ستايش قابل و عظيم
.كرد منتشر و چاپ را "شاهانه جاده" رمان سال 1930 ، در
"انترآليه" نخست جايزه "شاهانه جاده" نگارش خاطر به مالرو
.شد برنده را
همراه به ايران ، به علاقه فرط از سال 1931 ، در ديگر بار
و شدند مالرو نگاه در كهن و زيبا سرزمين اين راهي كلارا
.رفتند چين و هندوستان سپس و افغانستان به آن از پس
مالروي و شد منتشر و چاپ "بشر سرنوشت" رمان سال 1933 ، در
اروپا سطح در بلكه فرانسه ، سطح در تنها نه ديروز ، گمنام
"بشر سرنوشت" انتشار با حقيقت در.رسيد يكباره شهرتي به
تنها نه "كتاب اين" انتشار.رسيد آوازه به مالرو كه بود
تقدير و ستايش بلكه رساند ، ناگهاني شهرت به را مالرو
.برانگيخت نيز را "مورياك فرانسوا" چون بزرگي نويسنده
محتواي.كرد خود آن از را گنكور جايزه "بشر سرنوشت" رمان
سال در چين كمونيستي انقلاب آغاز به مربوط ديگر بار رمان
.بود 1924
افسانهاي پايتخت دنبال به مالرو مارس 1934 تا فوريه از
در نيز.ميشود عربستان در "ربعالخالي" عازم سبا ، ملكه
به كه "ديميترف آزادي جهاني كميته" رياست به سال همين
آندره" همراه به وي.رسيد بود شده متهم رايشتاگ آتشسوزي
(18821949) ديميترف آزادسازي در بسياري تلاش "ژيد
"ثائلمان آزادي جهاني كميته" رياست نيز آن از پس و نمودند
در -1934-سال همين آگوست ماه در.گرفت بهعهده را
مالرو.جست شركت "شوروي جماهير اتحاد نويسندگان كنگره"
از او كه چيزي آن تمام حقيقت كه دريافت سفر اين در
جدايي به ميل كه بود همينجا از و نيست ميداند كمونيسم
"سوم بينالملل" با همكاري عين در.گشت آشكار او در
.نپيوست كمونيست حزب به هيچگاه
عضويت به مالرو آلمان ، در هيتلر رسيدن بهقدرت از پس
رئيسه هيات عضويت نيز و "فاشيست ضد جهاني كميته"
مالرو.درآمد "ستيزي يهود با مبارزه جهاني اتحاديه"
آزادي از تا بود رفته برلن به ژيد همراه به كه هنگامي
نيز گزارشي آورد ، عمل به پشتيباني "ثائلمان" و "ديميترف"
و زندانها وضع و آنها جنايات و نازيان زندانهاي از
كند آشكار جهانيان بر را اينها همه تا كرد تهيه زندانيان
.است "بياعتنايي عصر" كتاب همان اين و
در و كرد ومنتشر چاپ را "بياعتنايي عصر" سال 1935 ، در
پاريس در سال همين در كه "ضدفاشيسم نويسندگان كنگره"
.كرد شركت شد ، برگزار
ميان اسپانيا داخلي جنگ كه هنگامي سال 1936 ، در
به مالرو گرفت ، در فرانكو ژنرال ونيروهاي جمهوريخواهان
با نبرد در و برخاست جمهوريخواهان از پشتيباني و هواداري
نازي آلمان و موسوليني و ايتاليا ارتش جانب از كه فرانكو
در را اسپانيا جمهوريخواه دولت هوايي نيروي ميشد ، حمايت
كه ميدانند همه را اين.كرد فرماندهي موتوريزه هنگ بخش
مادريد به فرانكو نيروهاي پيشروي از كه بود مالرو
.كرد پيشگيري
داستان اينكرد منتشر را "اميد" داستان سال 1937 ، در
.بود (19361939) اسپانيا داخلي جنگ به راجع
كه ساخت داستان همين برمبناي را "اميد" فيلم سال 1938 در
.است كشيده تصوير به را اسپانيا داخلي جنگ فيلم اين در
ارتش مقابل در اسپانيا جمهوريخواهان نيروهاي سال 1939 در
هيتلر ارتش و فاشيست ايتالياي جانب از كه فرانكويي
به نيز را اسپانيا مالرو و خوردند شكست ميشد ، پشتيباني
ارتش عضويت به تانك سرباز عنوان با و كرد رها اجبار
.درآمد فرانسه
هماهنگي و اتحاد و سال 1939 در دوم جهاني جنگ آغاز از پس
با خود رابطه هميشه براي مالرو نازي ، آلمان با شوروي
است ، مطرح اينجا در كه پرسشي وليكرد قطع را كمونيسم
جنگ از پيش دفاع خاطر به را مالرو تاريخ آيا كه است اين
پسين ديكتاتور) ديميترف آزادي و سرخ ارتش از او
معلوم بعدها كه سرخي ارتش !كرد؟ خواهد محكوم (بلغارستان
جنايت نام به كه آنچه برابر چندين لهستان در جناياتش شد
كمونيسم !سپيد تاريخ شرح !بود ميدادند نسبت نازيها به
و استالين جنايات شرح در و خواند "بريا" در بايد را
.انصارش و اعوان
كه تانكي فلاندر ، در تانكها جنگ هنگام به سال 1940 در
اسير و شد مجروح شدت به مالرو و افتاد گودال در ميراند
و گريخت آلمانيهاي اسارت از سپس.گرديد نيروهايآلماني
نام با پس اين از و داد ادامه پنهاني زندگي به مدتي
و داد ادامه مبارزه و مقاومت به "برگر سرهنگ" مستعار
لازم.درآمد "مقاومت نهضت" عضويت به سال 1943 در سرانجام
توسط فرانسه اشغال از پيش مالرو كه است يادآوري به
!بود كرده پيشبيني را رويداد اين نازيها ،
تيپ فرماندهي هنگام به سالگي در 43 مالرو آندره تصوير
فرانسه شمال زمستاني سرد روزهاي آن در ولرن ، آلزاس
دم هر و بود رويارو مرگ با كه مردي.نيست شدني فراموش
دو همراه به مالرو.ميكرد احساس وجود تمام با را مرگ
را ولرن آلزاس ساز سرنوشت و مهم تيپ چريك ، تن هزار
تيپ فرمانده مالرو ، آندره سرهنگ اكنون و كرد سازماندهي
.بود "ولرن آلزاس" مهم و بزرگ
مجروح برد ، حمله "رايش داس" لشكر به سال 1944 تابستان در
در و شد دستگير "گانا" در بار ايناسير ديگر بار شدو
نازيها كه هنگامي تا ماند ، گشتاپو بازداشت در "تولوز"
همان با و شد آزاد گشتاپو زندان از و كردند رها را تولوز
بود كرده سازماندهي و داده تشكيل خود كه ولرن آلزاس تيپ
كردند آزاد را "دانماري" ميكرد ، فرماندهي را آن اكنون و
با جنگ ولرن آلزاس ساز سرنوشت منطقه در جنگ پايان تا و
.نكرد رها را نازيها
.كرد منتشر را "آلتنبرگ گردوبنهاي" -1944-سال همان در
.كرد دريافت را "آزادي يار" مدال سال اين در نيز
سال اين در كه مهمي واقعه اما
كه "كلوتيس ژوزت" دومش همسر كه بود اين داد ، رخ -1944-
همسر او خاطر به و ميداشت دوست دل و جان از را او مالرو
زير به راهآهن ايستگاه در بود ، كرده رها را نخستين
واقعه اينسپرد جان بيمارستان در و رفت قطار چرخهاي
عمر پايان تا وي كه گذاشت اثر مالرو جان و جسم در آنچنان
تلخ حادثه اين به نوعي به نوشتههايش و گفتهها در خود
.داشت اشاره
براي هم و دوم جهاني جنگ براي هم سرنوشتساز 1945 ، سال
از پساست "شارلدوگل" با مالرو آشنايي سال مالرو ،
موقت دولت كابينه عضو فرهنگي وابسته سمت جنگ ، پايان
دوگل استعفاي هنگام تا آن از پس و پذيرفت را دوگل ژنرال
كابينه -فرانسه موقت دولت اطلاعات وزير نخستوزيري ، از
.(ژانويه 1946 تا نوامبر 1945)شد -دوگل ژنرال
در تا ميرود آمريكا به -1945-سال همين در مالرو
"موزهشناسي و تاريخ هنر ، بينالمللي كنگره" در نيويورك
.نمايد سخنراني
در سالگي سيودو در كه رولان برادرش بيوه با سال 1948 در
.كرد ازدواج بود ، شده كشته جنگ
عنوان با خود جلدي سه اثر 1950 ،-سالهاي 1948 فاصله در
.كرد منتشر را "هنر روانشناسي"
.كرد منتشر و چاپ را "بيصدايي آواهاي" سال 1951 ، در
بار چهارمين براي مصر و يونان به سفر از پس سال 1952 در
حقيقت در كه شهري ديدار به ديگر بار و كرد سفر ايران به
از پسرفت -اصفهان -است شده وابسته حتي و دلبسته آن به
هيچ ديگر.بازگشت فرانسه به آنجا از و رفت آمريكا به آن
در و نميكرد حس خود در رمان نوشتن براي جذبهاي و علاقه
:گفت چنين ميكردند مطرح را پرسشي چنين كه كساني پاسخ
نويسان رمان بزرگترين كساني چه.نمينويسم رمان ديگر"
.نكرد پرداخت را رمانش واپسين همينگوي !هستند؟ من نسل
واژه واقعي معناي به رمان يك عمرش ، پايان سال ده در ژيد
را كار اين هم من و گذاشت كنار را رمان سارترننوشت
".ميكنم
"خيالي موزه" براي اسنادي منظورگردآوري به سال 1953 در
.رفت مصر و آناتولي يونان ، به
.كرد منتشر و چاپ را "خدايان استحاله" سال 1957 ، در
انتخاب و دوگل رسيدن قدرت به دوباره از پس سال 1958 در
ژنرال دولت اطلاعات وزير جمهور ، مالرو رئيس عنوان به او
.بود سمت اين عهدهدار سال ده مدت به بار اين.گشت دوگل
مالرو نيز تا 1969 ، سالهاي 1959 فاصله در و شصت دهه در
.پذيرفت را دوگل دولت فرهنگي امور مشاور سمت
كلوتيس ژوزف خود دوم همسر از كه پسراني سال 1961 ، در
درحادثه جواني درعنفوان "وينسنت" و "گوتيه" يعني داشت
حادثهاي كه بود باري چندمين اين.شدند كشته رانندگي
.ميآورد درد به و ميآزرد را مالرو مقاوم روح دلخراش
را او نخستش همسر نفرين كه ميمانست اين به واقع به شايد
!است نشانده روز اين به
مائوتسه" با سفر اين در و كرد عزيمت چين به سال 1965 در
گفت و ديدار (18931976)چين كمونيستي انقلاب رهبر "تونگ
بر كه را "ضدخاطرات" نوشتن مالرو سال اين در.كرد وگو
پيشين زندگي مهم رويدادهاي از يادگارهايي و خاطرات مبناي
.كرد بودآغاز خود
به خاطراتش از مجموعهاي كه را "ضدخاطرات" سال 1967 ، در
نخست بخش همچنين و كرد منتشر بود ، نامنظم و گسيخته طور
.را "سردرگمي آينه"
مالرو حكومت ، از دوگل كنارهگيري دنبال به سال 1969 در
و تحقيق و نهاد كناري به را دولتي مقامات هميشه براي نيز
ترجيح اينها همه بر را وادبيات هنر درباره ونوشتن تفحص
.داد
و چاپ را "ميشوند افكنده كه بلوطهايي" سال 1971 ، در
.كرد منتشر
آينه" دوم بخش نيز و "وموشها ريسمان" سال 1976 ، در
و چاپ را "لازار" و "ناپذير زمان" همچنين و "سردرگمي
.كرد منتشر
سال همين درنوامبر سرانجام
سراغش به او ، به هشدار چندبار و چندين از پس مرگ--1976
خاتمه هميشه براي مالرو ساله وپنج هفتاد زندگي به و آمد
.داد
كه "وادبيات فاني انسان" عنوان تحت مالرو نوشته واپسين
جهان در بازنگري شد منتشر پاريس در او مرگ از پس سال يك
كه كتابي;است گروهي رسانههاي نيز و آن پيرامون و ادبيات
پرملالتش و سخت زندگي سالهاي واپسين در را مالرو روح
.ميدهد نشان
نويني معناي جستجوي در كه دانست مردي بايد را مالرو
"بشر سرنوشت" در او عظيم كوشش اين بود ، بشر زندگي براي
به يك هر او نوشتههاي و آثار ديگر در و مينمايد رخ
و سارتر همانندكافكا ، نيز را مالرو جهت اين از.نوعي
سنخ از او ولي دانست ، نوين عصر پيامآور يك بايد كامو
در دست چيره كه نبود كافكا ازجمله خود از پيش نويسندگان
بشري زندگي دهشتآور صحنههاي بزرگنمايي و دادن نشان
ميديد ، بشر زندگي وضع از عينه به كه را آنچه بلكه بودند ،
در را آن و ميكرد بيان طريق هر به و مينوشت ميگفت ،
هم فيلم ساخت به حتي راه اين در و ميكرد منعكس آثارش
"دومونترلان ميلون هانري" كه بود رو اين ازآورد روي
".ميشوند يكي عمل و خرد ، درمالرو":گفت او درباره
"شاهانه جاده" در كه ميمانست توصيفي به خود مالرو شايد
كردن بازي بيتاب مردي":بود كرده ياد آن از
.ميكند بازي را نقشي بازيگري كه همانگونه زندگينامهاش ،
آن از يكي به زندگيش" گالو ، ماكس گفته به يا و "
".بود آنها توصيف شيفته سخت خود كه ميمانست سرنوشتها
همانند اوميكرد فرار پاريس از هميشه پاريسي ، مرد اين
مفتون هميشه كه نبود رسيدگاني تازهبهدوران آن
بورژواي اين بلكه هستند ، كشورشان پايتخت خيابانهاي
هميشه و بود بيزار و فراري بورژوازي و پاريس از پاريسي ،
راز دنبال به مالرو.ميداد ترجيح پاريس به را اصفهان
نازيها با نبرد سرد روزهاي در زماني.بود زندگي و مرگ
".ميشناسد را قرنها زمزمه مرگ ، ":بود گفته
پيروزان عليرضا *
|