خبرنگاران با داد سيفالله گفتوگوي در
بينالمللي جشنواره برنامههاي :شد تشريح
فجر فيلم
اينترنت سايت در فجر فيلم جشنواره
قصهها در روايت اساس اشارت ،
در تمدنها گفتگوي و جوانان بزرگ همايش
ميشود برگزار نيشابور
برگزار هرمزگان در ماه دي تا 22 از 18
بچههاي نمايش سراسري همايش هشتمين ميشود
مسجد
خبرنگاران با داد سيفالله گفتوگوي در
بينالمللي جشنواره برنامههاي :شد تشريح
فجر فيلم
شد اعلام جشنواره مسابقه بخش فيلم نام 20
جشنواره نوزدهمين مطبوعاتي جلسه در ديروز صبح :هنري گروه
كامران جشنواره ، مدير داد سيفالله حضور با كه فجر فيلم
رسانهها نمايندگان و جشنواره عمومي روابط مدير ملكي
مسابقه بخش فيلم و 20 امسال جشنواره برنامههاي بود برپا
.شد اعلام
روبهرو ، آينههاي بينالملل ، سينماي "داد" گفته به
ايتاليا سينماي ويژه ، بخش فصول ، تمام براي قاب ، از دورتر
امسال جشنواره مهم بخشهاي از تمدنها گفتوگوي بخش و
.است
امسال ، افتتاحيه مراسم در:داشت اظهار داد سيفالله
آيينههاي و قاب از دورتر بخش در افراد از تقدير مراسم
و سينما" سمينار ادامه امسال و داشت خواهيم را روبهرو
گفتوگوي بينالمللي مركز همكاري با "تمدنها گفتوگوي
بهمنماه هجدهم تا شانزدهم از كه شد خواهد انجام تمدنها
.شد خواهد برگزار
در كشور مطبوعات ميزبان امسال را استقلال سينما وي
با سينما ، اداره:گفت و دانست فجر فيلم جشنواره نوزدهمين
انجمن و سينما تخصصي رسانههاي دبيران و سردبيران همكاري
.بود خواهد كشور منتقدان
عنوان 20 جشنواره مدير و سينمايي معاونت داد سيفالله
شرح اين به را جشنواره مسابقه بخش به راهيافته فيلم
ميگذريم ، هم كنار از آخربازي ، آتش ، و آب:كرد اعلام
صلح ، تركشهاي پارتي ، تو ، آن از بهشت نفت ، بچههاي ياران ،
ناتمام ، قطعه سگكشي ، ايراني ، سفره توآزادي ، تندر ،
مثل زن هزاران پنهان ، نيمه ري ، مسافر مقدس ، مريم مارال ،
.پرده هفت و من
اينترنت سايت در فجر فيلم جشنواره
فجر فيلم بينالمللي جشنواره عمومي روابط :هنري گروه
اطلاعات ، اخبار ، كليه ماه دي دوشنبه 12 روز از كرد ، اعلام
فيلمهاي داستان خلاصه و شناسنامه اسامي ، رويدادها ،
فيلم بينالمللي جشنواره نوزدهمين در شركت متقاضي ايراني
.بود خواهد دريافت قابل اينترنت شبكه روي فجر
اخبار منبع:افزود مطلب اين اعلام ضمن ملكي كامران
همچنين و جشنواره مختلف بخشهاي به مربوط اطلاعات روزانه ،
برگزاري ايام در كه جشنواره كاتالوگ و روزانه نشريه
رسيد ، خواهد چاپ به فجر فيلم بينالمللي جشنواره نوزدهمين
.است دسترسي قابل اينترنت در روزانه صورت به
سايت به ميتوانند سرويس اين از استفاده به علاقهمندان
.كنند مراجعه www.FCF-Ir.Com
قصهها در روايت اساس اشارت ،
اندوهگرد قصه مجموعه به نگاهي با
قطعهنويسي نوعي بر مبتني فارسي زبان در روايت بوطيقاي
ساختارگرا ، اسطورهشناس اشتروس ، لوي نظر به توجه با است
قطعهنويسي بر آنها روايي ساخت و اساطير تمام مشترك وجه
.است شده نهاده بنيان
ساختار است قابلتوجه اندوهگرد مجموعه قصههاي در آنچه
قصهنويسي بوطيقاي از كه همانطور است قصهها اين مقطع
كهن روايي شكلهاي از را مدرن قصه آنچه برميآيد ، مدرن
و علي منطق پايه بر حوادث زنجيره تسلسل ميسازد جدا
توجه قصهنويسي جديدتر شيوههاي به اگر و آنها معلولي
و معلولي و علي تسلسل كه است درست ميشويم متوجه كنيم ،
به اما است رفته ميان از قصه اين كلاسيكدر توطئه طرح
.هستيم شاهد را تداوم ساختار نوعي قصهها تمامي در حال هر
روبهرو نوشتاري رويكرد نوع دو با ما اندوهگرد مجموعه در
و است قطعهنويسي نوعي بر مبتني كه رويكردي.هستيم
رويكرد و ميشود شامل را خون قاصدك و اندوهگرد قصههاي
به مربوط و دارد نظر متمركز روايتگري به كه دوم نوشتاري
.ميشود بازگشت و عليخان قصههاي
كه چيزي است فارسي زبان در روايت خاص ويژگي قطعهنويسي
روايت كه است اين ميآيد بهنظر شيوه اين در امر بدو در
در روايي نحو است ، قطعه قطعه شيوه اين در روايي ساخت و
نميباشد برخوردار ساختارمند بستار از روايت گونه اين
ساختارگرا رويكرد در روايت بوطيقاي از كه همانطور
.است برخوردار "نحو" از زبان بهمثابه روايت برميآيد ،
بين مناسبت كه است ساختار سازماندهنده محوريت همان نحو ،
روايي نحو ديگر بيان بهميشود موجب را كل يك عناصر
را روايي عناصر ميزند ، رقم را روايت ساختاري بسيار
و ميسازد مربوط هم به را رخدادها و شخصيتها كنش همچون
شيوه در اما ميشود ، موجب روايت در را متشكل كل يك
.ميشود گرفته ناديده زيادي حدود تا روايي نحو قطعهنويسي
ميگيرد شكل گسسته و جدا روايي وارياسيونهاي در روايت
مربوط هم به را روايي وارياسيونهاي اين آنچه اما
در.برميگردد شناختي معني موقعيت يك به ميسازد
است ، اين برخوردار مهمي جايگاه از اشارت زبان قطعهنويسي
موقعيت يك بروز موجب روايي وارياسيون هر در اشارت زبان
يك و كلي اشارت يك از حاكي كه ميشود متمركز شناختي معني
و است تاويل قابل روايي وارياسيون هر در كه است رمز
را روايت كلي شكل رمزآلود زبان و اشارت همين نهايتا
روايي نحو كاركرد جانشين ديگر بيان به و ميزند رقم
.ميشود
وارياسيونهاي و قطعهنويسي شيوه به ما را مقال اين
يك به اشاره ما اصلي هدف.مينويسيم گسيخته ازهم نقادانه
نميتواند شيوه اين آيا.است فارسي زبان در روايي موقعيت
را فارسي قصه و درآيد؟ فارسي قصه نوشتار براي دستاويزي
بهعنوان اينجا در قطعهنويسي سازد ، رها تقليد بند از
همين و است فارسي قصه امروز نوشتار براي ما پيشنهاد
خون قاصدك و اندوهگرد قصه دو كه واميدارد را ما دغدغه
.دهيم قرار بررسي مورد را
اعدام صحنه ما اندوهگرد قصه در اول روايي وارياسيون در
"رفعت"نام به فردي سركردگي به مشروطهخواه تعدادي
جعفرخان و والي موسيخان اعدام آمران ميشويم ، روبهرو
.هستند پيشكار
و كوچك و گرد سري با حيواني شبح دوم ، روايي وارياسيون در
و ميآيد والي موسيخان خانه نيرومندبه و كشيده تنهاي
خود با را او
صحرا به هم پهلوي به پهلو دورها آن در والي و حيوان
.ميكشيدند نعره و ميدويدند
مرده موسيخان كه ميكند اعلام پيشكار سوم ، وارياسيون در
.ميكند معرفي او راجانشين وخود است
خان ، موسي ناخودآگاهي از است حالتي كه چهارم وارياسيون
اينجا در هستيم خان موسي و رفعت نظام مكالمه شاهد ما
اشارت زبان با ما ميكشد رخ به را خود اشارت زبان
و داريم قرار اشارتها و رمزها دنياي در كه درمييابيم
از حكايت ميبرد خود با را موسيخان كه حيواني شبح
.دارد خان موسي مثالي صورت و ناخودآگاهي
سير ديگري روايي جغرافياي در روايت اين از بعد اما
:ميكند
اندوهگرد قريه در بارز جبال كوههاي دامنه در بعد ماه نه]
را آن ياقوت همه از پيش شد ، ديده غريب و عجيب حيواني شبح
[...ديد
محلي كه ميشويم روبهرو روايي قطعات با ما باز اينجا در
روايت اساس است ، بخش اين رخدادهاي زمينه اندوهگرد نام به
ميچرخد ، موسيخان مثالي صورت با حيواني شبح همان محور بر
روبهرو اساطيري رمزهاي و اشارت با مرتبا ما اينجا در
را عجيب حيوان ميخواهند اندوهگرد اهالي ابتدا ميشويم
در نميشوند موفق اما نمايند استفاده او از و كنند رام
روستا بچههاي با حيوان كمكم مييابيم در ما حين همين
به قصه آخر نهايتا و كند بازي آنها با و ميگيرد خو
:ميشود داده ارجاع اوليه رخداد همان
و حيوان.بود وتار مژ و گژ كوچه كابوس تندماه ، نور در]
صحرا سوي به هم پهلوي به پهلو دورها آن در والي
[ميكشيدند نعره و ميدويدند
اينجا در و است روايت انقطاع نظرميآيد به كه چيزي اولين
پيوند هم به قطعات اين چگونه كه است اين مهم نكته
زبان براساس قصه اين روايي ساختار سازوكار ميخورند ،
.ميگيرد شكل چگونه اشارت
به اشارتي كلي طور به اعدام صحنه اول روايي وارياسيون در
ديگر عبارت به يا دارد موسيخان ناخودآگاهي چگونگي
در معني اين ميدهد ، شكل موسيخان مثالي صورت از معنايي
ميكشد رخ به حيوان شبح يك صورت به را خود دوم وارياسيون
حيوان جلد در موسيخان كردن حلول حادثه كلي بهطور و
يك به تبديل حيواني شبح.است اساس همين بر غريب و عجيب
.ميشود پليد انسان ناخودآگاهي و مثالي صورت از كلي اشارت
در مرتبا انار و آب مثل اساطيري رمزگاني اينجا در
مرتبا و ميآيد موسيخان مثالي صورت و روايت فراگرد
.ميكنند اساطيري معناهاي توليد
معني اشارت يك وسيله به روايي قطعات تمام نهايتا
ساختار از آنچه اينجا در. ميشوند مربوط هم به شناسانه
است اشارتها و رمزگان از ما تاويلي كنش برميآيد ، روايت
.ميشود نوشته اساس براين قصه و
و شخصيتها قصه ، گونه اين در دارد اهميت كه نكتهاي
ميشوند ، اساطير اشارتهاي و رمزگان فداي همگي كنشها
يك از شخصيتي كمتر و دارند مقطعي حضور شخصيتها
شخصيت مييابد ، راه ديگر قطعهاي به روايي وارياسيون
رفعت ويژه نقش و ميشود مطرح اول قطعه حد نظامدر رفعت
ميكند كمك بلكه نيست قصه اين در كنشمند ويژه نقش نظام ،
اساسا.بگيرد شكل روايت شناسانه معني هسته و رمزگان تا
گاهي و ندارد اهميت قصه گونه اين در شخصيتها ويژه نقش
بلكه ندارد خاصي ويژه نقش معني آن به شخصيتها اساسا
كه ميكند كمك روايي وارياسيون يك در كه است عنصري شخصيت
...و ياقوت پيشكار ، رفعت ، نظام شخصيت بپذيرد ، صورت اشارتي
.هستند برخوردار ويژگي اين از همگي
قطعهنويسي با ما شكل بدين "خون قاصدك" قصه در اما
دارد زنجيرهوار روايت خون قاصدك قصه نميشويم روبهرو
بيان براساس قصه اين در حوادث زنجيره هرحال به اما
.اشارتهاست
براي كه حادثهاي براساس "خون قاصدك" قصه ساختار سازوكار
با همراه قصه راوي ميگيرد ، شكل ميافتد اتفاق راوي
ديدن براثر او ميرود ، روانكاو دكتر نزد به خونين قاصدك
موهايش سرداري عباسخان احوالات با شدن آشنا و خون قاصدك
انگار را قصه تمام راوي است شده حواس اختلال دچار و سفيد
.ميكند تعريف روانكاو براي
نيستيم روبهرو روايي متعدد وارياسيونهاي مابا اينجا در
حكايت راوي مينمايد رخ ديگري شكل به نويسي قطعه اما
اين در ميكند روايت را سرداري عباسخان و خود ديدار
مربوط هم به و هم دنبال حوادث از زنجيرهاي با ما روايت
خان عباس زندگي از پديدارهايي با بلكه نميشويم روبهرو
. ميشود بيان راوي زبان از كه هستيم روبهرو سرداري
ولي ميكند تعريف سرداري عباسخان شاعري از راوي مثلا
رساله نوشتن از بعد و نميشود ختم جايي به موضوع اين
بيدل عباس رساله دنباله انگار كه ميكند صحبت عباسخان
همينطور و است بوده نگاشته عشق سلوك در كه كرماني
ديگر و كرماني بيدل عباس با سرداري عباسخان عيني ملاقات
يك بهمثابه وقايع از كدام هر ميبينيم همانطور قضايا ،
طبيعي ماوراء و غريب ويژگيهاي بر دلالت كه هستند اشارت
ما تصور كه است اين دارد اهميت آنچه.ميكنند عباسخان
از قطعاتي براساس سرداري عباسخان شخصيت شكلگيري از
.اوست زندگي
هم ما تاريخ دارد ، ما تاريخ و فرهنگ در ريشه قطعهنويسي
تاريخي مجزاي وارياسيونهاي گونه به و قطعه قطعه ، شكل
فارسي زبان در روايتگري و است گسست تاريخ ما تاريخ.است
پيشين موارد برعكس بازگشت قصه اما.باشد گسست روايت شايد
.دارد را دايرهواري حتي و متمركز شكل
را گلويپاره با جسدعلي جماعت كه آن از بعد روز چهل
بازگشت قصه شروع در كه گزاره همين و بازگشت علي يافت ،
اولا.ميكند بيان را روايت تمام خود دردل ميخوانيم
با را علي ابتدا و ميافتد اتفاق روز چهل طي در روايت
علي روز چهل بعداز و ميكند پيدا رود لب پارهپاره گلوي
انتقام و ببرد رود همان لب بر را خود قاتل تا برميگردد
.بگيرد
اين نميگيرد ، شكل بيروني منطق براساس حادثه قصه اين در
در اما هستيم شاهد امروزه زيادي قصههاي در ما را موضوع
.داريم حادثه نوع اين به ديگرگونه بازگشتي ما قصه اين
اساس ويژگي اين و ميافتد اتفاق سطح دو در قصه اين روايت
علي قتل از پيش وقايع به اول سطح.است قصه اين توطئه طرح
با بود سفيد كه كبوتري گرفتن براي علي مثلا برميگردد
و بود داده پيشنهاد صدتومان "ممدو" به سينه روي قرمز گل
نظر ، كه ميآيد بهوجود نظر ، و علي بين كه اختلافي همچنين
و بازميگردد علي دوم سطح در.ميرساند قتل به را علي
به صدتومان علي و ميدهد علي به را كبوتر "ممدو" دوباره
اين او و ميبرد رود لب را نظر علي ، بار اينميدهد او
.ميكند بازي را قاتل نقش بار
درضمن قتل راز جا اين در است ، علي قتل راز دوم نكته
رخ روايت توطئه طرح در ناگفته نكته يك بهعنوان اينكه
پي راز اين به بايد قصه ادامه در خواننده كه مينمايد
به و ميشود اشاره قتل راز به مسئله اين از جدا ببرد ،
نرگس به دو هر عشق و نظر و علي اختلاف به اشاره با نوعي
.ميشود برداشته پرده راز اين از
راز نوعي به ميگيرد قرار اساس شخصيت قتل كه قصه هر در
ناگفته قصه روند در كه است مسائلي از آن قاتل و قتل اين
بعد حوادث سر در قتل راز ترتيب بدين و ميشود گذاشته
گره قتل از عبارتي به يا ميشود ، گشاده مرحله مرحله
مسئله اين از بايد بعد مراحل در كه ميشود ساخته
.شود گرهگشايي
در اولا دارد بستگي عامل دو به قتل شدن رازناك اينجا در
ميشوند متوجه ميكنند پيدا را علي جسد وقتي قصه ابتداي
به روستا اهاليميآيد صدايي علي پاره گلوي از كه
نظر از اينكه به توجه با آجنو اما ميكنند رجوع "آجنو"
كسي به است شنيده علي گلوي از كه را راز آن ميترسد
كه ميشويم روبهرو حادثه با ما ديگر جهتي از و نميگويد
آن جهتي از و ميكند رو قصه ابتداي در را قصه اساسي گره
.ميكند پنهان را
بين اين در كسياست توجه قابل هم قصه اين گرهگشايي اما
پرده و ميكند بازگشت قاتل خود نميبرد ، پي قتل راز به
.برميدارد راز از
آن گشوده و واگذاشته پايان در عليخان قصه ويژگي اما
گذاشته صحه متن بودن عبث به پايان اين در كه چنان است
تمام ندارد ، اهميت رخداد چگونگي آن در كه قصهاي ميشود ،
شهردار به قصه اصلي شخصيت كردن حمله حادثه محور حول قصه
كه نميشود معلوم نهايتا اما است شهر سران از گروهي و
مكالمه اين با قصه و است افتاده صورت چه به اتفاق اين
ميافتد ، اتفاق قهوهخانه در كه توجه جالب و خواندني
:ميشود تمام
.عليخان دست به بود تير ده ديدي
.بود دختري عكس ديدم خودم من نبود تير ده
.بود تير ده ميگم من بود؟ چهاش براي عكس
همان عكس حتم به بود زده را شهردار كه بود تير ده اگر
.بود دخترو
.را بساطت كن پهن نورمحمد شد تمام بود هرچه
وزيري ربيعي علي
در تمدنها گفتگوي و جوانان بزرگ همايش
ميشود برگزار نيشابور
بزرگ همايش"،"تمدنها گفتگوي" جهاني سال با همزمان
كشورهاي ساير و ايران مختلف نقاط جوانان حضور با "جوانان
.ميشود برگزار نيشابور در جهان
و علمي راهكارهاي بررسي جلسه اولين در نيشابور فرماندار
نيشابور ، شهر:داشت اظهار تمدنها گفتگوي سال اجرايي
استان در تمدنها گفتگوي مركز فعاليتهاي شروع با همزمان
مراسم عرصه ، اين پيشگامان از يكي عنوان به خراسان ،
.ميكند برگزار را ويژهاي
حضور با علمي بحثهاي برگزاري ضرورت به اشاره با مظفري ،
پيشنهاد:گفت نيشابور در جهان برجسته محققان و استادان
تن كه 60 ديني برجسته شخصيت حضور 120 با همايشي است ، شده
.شود برگزار نيشابور در زمينه اين در هستند خارجي آنان
مركز ميلادي ، جديد سال ابتداي از كه شد مقرر جلسه اين در
گفتگوي بينالمللي مركز مقر عنوان به نيشابورشناسي
.كند آغاز شهرستان اين در را خود فعاليت تمدنها ،
برگزار هرمزگان در ماه دي تا 22 از 18
بچههاي نمايش سراسري همايش هشتمين ميشود
مسجد
با مسجد بچههاي نمايش سراسري همايش هشتمين :هنري گروه
در ماه دي تا 22 از 18 هرمزگان استان استانداري همكاري
برگزار هرمزگان آويني شهيد فرهنگسراي و قدير تالار دو
.ميشود
بندرعباس ، قم ، اصفهان ، شهرهاي از نمايش همايش 12 اين در
كرمان ، خمين ، رباطكريم ، بوشهر ، اراك ، زنجان ، كاشمر ،
روي به آذربايجان جمهوري از نمايش دو و اردبيل و خوي
.ميروند صحنه
نشستهاي برپايي و اختتاميه و افتتاحيه ، مراسم برگزاري
استان ديدني اماكن از بازديد و تئاتر موضوعات در تخصصي
.است تئاتري همايش اين برنامههاي ديگر از
تدارك هنري حوزه نمايشي امور سوي از مسجد بچههاي همايش
.است شده ديده
|