آسماني يا زميني ;(ع) مسيح
دوم بخش _ (ع) مسيح حضرت ميلاد جشن مناسبت به
:اشاره
تا (ع)مسيح از...(ع)مسيح تا عيسي از" مقاله نخست بخش در
تاريخي وجود درباره بائر برونو تاريخي نقادي "مسيحيت
ديويد چون ديدگاهانديشمنداني همچنين و (ع)مسيح شخصيت
زمينهاز اين در شوايتزر و رنان ارنست اشتراوس ، فردريك
درباره رسول (ع)عيسي مدعاي شماره اين در.گذشت نظرتان
بر كه اسامياي و ياسپرس اناجيل ، منظر از خويش رسالت
و زميني از حكايت و شده نهاده ((ع)مسيح عيسي) ايشان
.ميگذرد نظرتان از است وي بودن آسماني
انديشه گروه
زند شجاعي عليرضا
آييني پيامآور و پيشين اديان كننده نسخ را خود عيسي
انجام به و موسي تورات كننده تكميل بلكه ;ندانست جديد
كه ميگويد ياسپرس (17).كرد معرفي انبياء كتب رساننده
را سازماني نه ;ننهاد بنياد جديدي پرستش آيين هيچ عيسي
با يهود جامعه در او.كليسايي نه و امتي نه پايهگذارد ،
ايمان از كه نيافت راه دلش به هرگز و كرد انبازي يهوديت ،
در را عيسي آيين رو همين به (13734235)بگسلد يهودي
بروز و غيريهوديان ميان به بشارت بردن از قبل تا و آغاز
از يكي عنوان به غيريهودي ، و يهودي مسيحيان بين اختلاف
.ميشناختند يهودي فرق
از جزيي هر بر كه موسي شريعت همچون شريعتي هيچگاه عيسي
خود با ميكرد ، معين تكليفي مومنان ، اجتماعي و فردي حيات
رعايت گناهان ، از توبه يگانه ، خداي پرستش جز به و نياورد
صادر حكمي هيچ ضعيفان ، از دستگيري و محبت بذل و تقوا
و نياميخت حاكمي هيچ با و ننمود برپا امارتي هيچ و نكرد
هيچ ،"آسمان ملكوت" برپايي جز و نياويخت در قدرتي هيچ به
(18).نداد خويش پيروان به زمين در نجات براي ديگري وعده
در كه اخلاقي دستور چند از عيسي نواهي و اوامر مجموع
است ، شده توصيه بدان نيز او از پس و او از پيش اديان غالب
نگو ، دروغ نكن ، دزدي زنانكن ، نكش ، آدم:نميرود فراتر
دوست خودت مثل را ديگران بگذار ، احترام مادرت و پدر به
:متا 19) كن انفاق فقرا به مالت از (متا 191918) بدار ،
-متا 1223).نما پرهيز رياكاري و گردنفرازي از و (2120
شام در كه است فعلي همين نيز او مناسكي تعليم تنها (5
و نان تكه آن ، در و است داده انجام حواريون ، با خويش آخر
لوقا ، قول برحسب و كرده قسمت شاگردان بين را شرابي ظرف
دانسته خود خون و بدن در مومنان شدن شريك از نمادي را آن
(202219).است
خود از نيز متفاوتي تصورات و داشت خود از تصوري عيسي
آمدن آخرين درباره سوالاتي طرح با ياسپرسگذاشت باقي
و خطر معرض در خود آگاهانه دادن قرار و اورشليم به عيسي
اين بررسي وارد خود ، از جدي دفاع و مقاومت هرگونه عدم
است؟ داشته خود از تصوري چه عيسي اساسا كه ميشود موضوع
را خود عيسي كه ميگويد اناجيل ، از مستنداتي آوردن با او
پسر" و "مسيح" ،"يهود پادشاه" ،"انسان پسر" ،"پيامبر"
گذاردن هم كنار از كه ميشود مدعي و است ميدانسته "خدا
استخراج قابل اناجيل از نيز همگي كه تعبيرات اين تمامي
.ميماند حيران و سرگشته راستي به حقيقت جوينده است ،
تصور به بردن پي از عجز اظهار با ياسپرس (13733227)
عيسي بفهمد تا مينمايد تلاش طريق ، اين از خود از عيسي
او كه ميرسد نتيجه اين به بالاخره و نبود كسي چه
داراي"اجتماعي مصلح" مدون ، انديشهاي داراي "فيلسوفي"
براي" سياست و عمل مرد"دنيا ، اين براي روشن برنامه
عيسي. است نبوده نو طرحي درانداختن و اوضاع ساختن دگرگون
حتي ، خويش قول به استناد با و نيست هم"نابغه"و "قهرمان"
(3735 پيشين). است نبوده هم جديد دين يك بنيانگذار
از ديگران تلقي دارد ، اهميت مطالعه اين براي كه آنچه
تصور تاثير تحت زيادي حد تا البته كه است (ع)مسيح عيساي
از و گرفته شكل تصور اين بيروني ابرازات و خود از عيسي
با جديد ، عهد در عيسي.است گرديده منتقل مقدس متون طريق
خداوند ، پيامبر ، :است شده معرفي مختلفي اوصاف و القاب
و بيگناه برهاي انسان ، پسر خدا ، پسر خدا ، فرزند يگانه
اعظم ، شبان گوسفندانش ، اعظم شبان خدا ، بره لك ، و بيعيب
كلمه كلمه ، توانا ، استاد استاد ، اعظم ، كاهن نيكو ، شبان
درگوسفندان ، نجات ، در در ، زندگي ، حقيقت ، راه راه ، خدا ،
سنگزاويه صبح ، ستاره عالم ، نور واقعي ، نان حيات ، نان
...و واقعي مو درخت خدا ، خانه گرانبهاي
مفهومي عناوين ، و تعابير اين از بسياري كه است بديهي
معناي از بيش استعمال ، هنگام و دارند رمزي و نمادين
در چه ليكن ;است بوده نظر آن معنوي مضمون به ظاهري ،
خفي ، و مجازي فحواي در چه و آن تحتاللفظي و ظاهري معناي
است ، در داشته وجود عيسي از كه است انتظاري و تلقي گوياي
ايشان ، طريق از كه مسيحياني سپس و حواريون نزد نخست ، درجه
آيندگان به و كردهاند حفظ و شناختهاند را (ع)مسيح
غير عناوين احصاي با كه هيوم رابرت.نمودهاند منتقل
كتاب در "خدا فرستاده" و "انسان فرزند" چون عيسي لاهوتي
رفع را (ع)مسيح عيسي دانستن خدا شبه تا دارد سعي مقدس ،
انجيل چهار هر از:كه مينمايد اقرار حال اين با ;نمايد
مشاهده روي بر عيسي كه تاثيري كه ميشود استنباط چنين
.(19)است "پسرخدا" او كه بود اين ميگذاشت ، خويش كنندگان
و گونهگون القاب با مواجه در ياسپرس كه اين (1369346)
خود و كرده عجز اظهار عيسي ، كيستي حقيقت كشف از فراوان ،
كه است آن مهم ;ندارد اهميت چندان است ، يافته سرگردان را
آنها چه و بودند زيسته او با كه آنها چه مومن ، مسيحيان
با زيسته تجربه اين مكتوب و شفاهي گزارشات ازطريق كه
اوصاف ، تنوع و بسياري اين از شدهاند ، آشنا (ع)مسيح
شخصيت مقوم و معرف را آنها تمامي بلكه ;نماندهاند متحير
.يافتهاند (ع)مسيح عيسي حقيقي
عيسي شدن مصلوب از پس بلافاصله كه تصويري صورت هر به
در و شد معرفي و ساخته او از رسولان و حواريون توسط
ضبط (اناجيل)عيسي نامههاي سرگذشت و رسائل تبشيري ، مواعظ
بوده (ع)مسيح لاهوتي انگاره بر مبتني گرديد ، ماندگار و
تعبيري با را (ع)مسيح به عيسي از اينانتقال تيليش.است
خويش وحدت پيروزمندانه او:كه است كرده بيان چنين موجز
(137649).كرد "مسيح" قرباني را "عيسي" و حفظ خدا با را
عيسي درباره مسيحيان برداشت كه است مدعي نيز فروم
و روم جامعه اجتماعي -اقتصادي تحولات تاثير تحت (ع)مسيح
دگرگوني دستخوش اجتماعي ، فرودست اقشار بر آن رواني تبعات
بودن خدا" نظريه كه است بعد به دوم سده از و است شده
كه است معتقد او.است كرده پيدا غلبه (ع)مسيح "ازلي
خداوند سوي از عيسي "خواندگي فرزند" به اوليه مسيحيان
وجودي عيسي كه ميانديشيدند چنين يعني ;داشتند اعتقاد
مصلوب از پس يا و شدن برانگيخته از پس كه داشته انساني
فرزندي به خداوند سوي از و آمده نائل الهي مقام به شدن
آنچه كه ميپذيرد فروم حال عين در.است شده پذيرفته
و رسيد تصويب به (ميلادي 325) نيقيه شوراي در بعدها
هيچ:كه بود اعتقاد اين گرديد ، مسيحيان رسمي عقيده
انسان براي خدايي بلكه نرفت ، بالا خدايي مقام تا انساني
شرارد (75- گودرزي 137896 /فروم).آمد پايين شدن
مسيحيت اعتقادي ، چنين بدون اساسا كه است معتقد (1378)
.معناست از عاري
خصوصيات احصاي و ذكر با دارد تلاش كه نيز هيوم رابرت
را وي بشري جنبه اناجيل ، در عيسي از شده ذكر انساني
در كه شايدايهامي و ابهام همان برابر در نمايد ، تقويت
اعتراف وچنين ميماند متوقف است ، نهفته موضوع اين ذات
قابل و اصيل نحو به (ع)مسيح عيسي طرف يك از:كه ميكند
الهي اصالتا ديگر طرف از و است انساني فرد يك تحسيني
ازلي فرزند همچنين و بشر فرزند از روشني تركيب او ;است
از شد برون راه بالاخره و (و 386 1369346)است خداوند
برادر او..:بگويد كه ميبيند اين در را پارادوكس اين
نيز فندر دكتر (پيشين386)...انسانهاست همه بزرگتر
كامل انسان و انسان پسر انسان ، را (ع)مسيح كه حالي در
فندر.داشت نيز الوهيت جنبه او:ميگويد ميكند ، معرفي
(ع)مسيح عيسي در بشري طبيعت و الهي ذات كه است معتقد
هم (ع)مسيح:كه ميگيرد نتيجه رو اين از و بود شده متحد
(127-1934131).است حقيقي كامل خداي هم و كامل انسان
راست عقيده از امروزي و نو تفسيري با هيگ جان بالاخره و
يك را آن ،(ع)مسيح عيسي طبيعتي دو وجود درباره كهن كيشي
بايد كه است معتقد و ميداند رازآلود و اسطورهاي اعتقاد
نه را "مجسد خداي" و "پسر خداي" ،"پسرخدا" چون تعابيري
حقيقي غير و شاعرانه معاني در بلكه تحتاللفظي ، معناي در
(سليماني 1379 /هيگ).كرد تفسير و فهميد آن
ميان لغزاني مرز در (ع)مسيح الوهيت انگاره صورت هر به
مسيحيت با انفكاكناپذير جوهري همچون ،(20)توحيد و شرك
از آن كردن جدا براي تلاش هرگونه و كرد رشد و ماند باقي
همچنين و رسالت صاحب عيساي شخصيت از و تاريخي عيساي چهره
;است مانده بيثمر البته و ناميسر تاكنون مسيحيت ذات از
چيزي ازآن نه اعتقادي ، چنين بدون ميرسد نظر به كه چرا
.اين از نه و ميماند باقي
مسيحيت تا (ع)مسيح از
براي يهوديان انتظار به نه خويش ، زميني حيات در كه عيسي
تصور نه و داد مثبت پاسخ (21)"يهود پادشاهي" قبول
(22)"خدا سلطنت" موعد از پيش رسيدن در به راجع مسيحيان
قلب و ذهن در شدن مصلوب از پس و بهزودي ساخت ، محقق را
باقي خداگونه ناظر حي وجود يك بهعنوان مومن مسيحيان
در "خداوندي ملكوت" برپايي و "بازگشت" وعده با و ماند
طول در عيسي.بخشيد تداوم مسيحيت به نامعلوم ، آيندهاي
در كه داد پيروانش و حواريون به مهم وعده چند رسالتش
تعيين نقش جديد دين يك بهعنوان مسيحيت بقاي و شكلگيري
:داشت كنندهاي
(23).مرگ از پس "رستاخيز" و شدن زنده (1
راهنمايي براي (24)(روحالقدس) خدا پاك روح آمدن (2
.عيسي ناتمام كار تكميل و حواريون
."خداوند ملكوت" رسيدن در (3
(25).دوباره "رجعت" (4
دارد ادامه
:پانوشتها
نوشتههاي و موسي تورات تا آمدهام من كه نكنيد فكر -17
را آنها تا آمدهام من.كنم منسوخ را ديگر پيغمبران
(متا 175).برسانم انجام به و كنم تكميل
.م.و ميلر ، -:به كنيد نگاه باره اين در تفصيل براي -18
(صص40027) ايران و روم امپراطوري در قديم كليساي تاريخ
(ص2780) اجتماعي انديشه تاريخ _ه بكر ، و _ه بارنز ،
انجيل غالبا تلقي ، اين رواج منشا هيوم ، نظر برخلاف -19
اناجيل" به معروف انجيل سه كه چرا ;است شده دانسته يوحنا
.است عيسي درباره برداشتها و تعابير اين از عاري "همنوا
در دين دو تنها وبر عقيده به:ميگويد فروند ژولين -20
و يهود:هستند موحد و يكتاپرست كلمه مطلق معناي به جهان
.ص) وبر ماكس شناسي جامعه.ژ فروند:به كنيد نگاهاسلام
(168
;ميشد اورشليم وارد كرهاي روي بر عيسي كه هنگامي" -21
فرياد بودندو كرده احاطه را او طرف هر از مردم
كه باد سپاس را خدا..پادشاه اي آمدي خوش:برميآوردند
خوش.ميشود برقرار دوباره داوود ما تاجدار پدر سلطنت
(مرقس 11109) "پادشاه اي آمدي
چون;كنيد بازگشت خدا نزد و برگرديد گناهانتان از " -22
(متا 174)".ميكند برقرار را خود سلطنت بهزودي خدا
(و 2019 و 172322 متا 1621) -23
رستاخيز از پس حواريون با ديدارهايش از يكي در عيسي -24
روح از تا نرويد بيرون اورشليم شهر از":ميگويد دوباره
ولي ;داد تعميد غسل آب ، با را شما يحييشويد پر خدا پاك
".ميگيريد غسل خدا پاك روح با شما ديگر روز تاچند
(رسولان 514 اعمال)
در كه ميبينند مسيحم كه مرا مردم تمام وقت آن" -25
(مرقس 2613) ".ميآيم عظيم شكوه و قدرت با ابرها
|