از پرهيز تئوري تحقق ساختاري موانع
خشونت
- خاتمي والمسلمين حجتالاسلام خشونت عدم تئوري بررسي
( آخر بخش )
:اشاره
و ايدهها كه شد گفته حاضر ، مطلب پيشين شمارههاي در
به مستظهر خشونت ، عدم تئوري زمينه خاتميدر سياستهاي
كنش نظريه جمله از اجتماعي علوم در رايج نظريههاي
مطلببه بخش واپسين در نويسنده.ارتباطيهابرماساست
خشونت از تئوريپرهيز تحقق ساختاري تبيينموانع
و ايدهها تحقق كه كلي فرض پيش اين يادآوري با و پرداخته
محيط اقتصادي اجتماعي ، شرايط از تابعي بالضروره نظريهها
نويسنده.است نظريهداشته اين موانع باب تامليدر است ،
خشونت ارتكاب ،"مباحثه و عقلانيتكلامي" الگوي طرح ضمن
نهادينه و استقرار مانع را سازماندهيشده بويژهخشونت
ميگيرد ، وينتيجه.ميداند شدنمذاكرهومباحثه
ضرورتهايساختاري معرفتشناختيو مستلزمات مجموعه
جامعه تا ميشود موجب امنيتوآرامش توسعه ، درحوزه
بهسمت خشونت عدم گفتوگوو ايده از تاسي با ايران
.كند حركت خشونت حذفعنصر و تعديل
انديشه گروه
حوزه در جدي تئوريهاي از يكي به اشارهمختصري آمد ، آنچه
متعددي رويكردهاي و نظرگاهها قطعا و بود اجتماعي علوم
موضوعات و سطوح در مذاكره و وگو گفت ايده زمينه در
بشري تاريخ طبيعي سير اين حقيقت در.است شده مطرح مختلف
است بشر تاريخ بر حاكم خشونت است داده نشان كه بوده
است ، شده تحقير و ديده آسيب خشونت از قرنها طي وانسانيت
خشونت عدم انديشههاي طرح پي در بتدريج ورزان انديشه لذا
خشونت كه هستند ايده اين تضعيف درصدد فيالواقع و بوده
برخي ميان اين دراست انساني جامعه تغيير راه تنها
روش بهترين اجتماعي اصلاح انديشه كه معتقدند انديشمندان
:است دليل دو به اين و است خشونت عدم
نيستندجوهر معتقد خشونت به كه اجتماعي طلبان اصلاح -1
و نهادها در بلكه اجتماعي افراد در نه را بديها اشكالات
.ميبينند نهادها اصلاح
و است قانون به گذاشتن احترام براي شيوهاي طلبي اصلاح-2
پس.است قانون به واحترام قانون دموكراسي اساس و پايه
.است قانون از دفاع با قوانين وتحول تغيير اجتماعي اصلاح
.(ص 15 جهانبگلو ، 1378 ، )
ايده كه شد متذكر را نوشتار اين نخست رويكرد بايد حال
پشتوانههاي از برخوردار خاتمي آقاي خشونت وعدم گفتوگو
ميباشد شده بحث جا اين در آنچه جمله از متعددي نظري
منظور به وارتباط گفتوگو وبهكارگيري خشونت حذف ضرورت"
كشف نهايتا و كشور در امنيت و توسعه آرامش ، ثبات ، ايجاد
به مستظهر حقيقت به نزديكتر و عقلاني حلهاي راه
خرداد دوم گفتمان درواقع.است متعددي تئوريك استنتاجات
طبيعي جمله از مسئله ديگر ابعاد بر ايده اين طرح ضمن
وخارجي ، داخلي خشونت همراهي آن ، وتداوم خشونت بودن
براي قانون به توسل ضرورت تضاد ، و خشونت ميان تمايزگذاري
ريشههاي خشونت ، آميز تقديس چهره خشونت ، آشكارسازي نفي
واقعبينانه ديدگاه اتخاذ و خشونت به گرايش حل فرهنگي
با تئوريك برخورد راه ، اين در موجود موانع درباره
كه مهم نكته واين گران خشونت نه و خشونت نظريهپردازان
اشاره و تاكيد است ، شدني رفع خشونت ولي نشدني رفع تضادها
است آن بودن گرايانه آرمان ايده البتهاين "است داشته
اجتماعي روابط و خشونت تعديل و حذف براي جدي تلاش و
در هاناآرنت كه همچنان.ميطلبد آن سياسي سطوح در بويژه
از عاديتر چيز هيچ ميورزد تاكيد آن بر خود خشونت كتاب
آن بر وي (ص 76 آرنت ، 1359 ، )نيست خشونت و قدرت آميختگي
اما متمايزند ، پديدار دو خشونت و قدرت اينكه با كه است
عامل پيوستند ، هم به جا هر ميشوندو ظاهر هم با معمولا
، ادبيات آرنت بر علاوه (همان)است قدرت وغالب ، اصلي
بيولوژي ، حوزههاي در خشونت موضوع خصوص در كه گستردهاي
وعلوم سياسي علوم اجتماعي ، شناسي روان زيستشناسي ،
و تعديل و حذف كه است نكته اين مويد دارد وجود اجتماعي
با.است درازمدت و طولاني اقدامات محتاج خشونت از پرهيز
خشونت عدم بر انديشههايمبتني و رويكردها وجود اين
دو ، اين كنار در و دارند گستردهاي و طولاني سابقه نيز
مقوله دو هر اين گرفتن نظر در و تعادل ايجاد به گرايش
آن.است برخوردار زيادي پيشينه از نظريهها حوزه در نيز
معرفت و شناسانه هستي نگاه نوع است مهم ميان اين در چه
جهان انسان ، ماهيت به نسبت تحليلگران و ناظران شناسانه
.است يكديگر با و دو رابطهاين در
خشونت از پرهيز تئوري تحقق ساختاري موانع
ايراني جامعه عيني موانع نمائيم مشخص است شايسته اكنون
عدم و "مباحثه و كلامي عقلانيت" الگوي به نزديكي براي
مجبور را ما بالفعلي و واقعي ضرورتهاي چه و كدامند خشونت
مينمايد؟ موانع رفع و روند اين در حركت تسريع به
و ايدهها تحقق كه كلي فرض پيش اين يادآوري با بنابراين
اجتماعي ، شرايط از (تاثير تحت و) تابعي بالضروره نظريهها
خواهيم موانع اين به مختصر تاملي است ، محيط اقتصادي
.داشت
از جلوگيري جهت در متعددي مشكلات و موانع ميرسد نظر به
وجود ايراني جامعه در خشونت عدم و گفتوگو ايده شدن عيني
و ضرورت تمام با خشونت عدم و گفتوگو بحث داردو
نهادينه و شدن زميني روند در دارد ، خود با كه جذابيتي
به بنا ايراني جامعه.است مواجه نامساعدي شرايط با شدن
است تعارضي مختلف ساختارهاي و زمينهها داراي خاص شرايط
به سياسي و مديريتي متغيرهاي سري يك وجود واسطه به كه
دارا را خشونتآميز رفتارهاي به تبديل توانايي راحتي
را همگاني و برابر گفتوگوي و بحث تحقق نهايت در و هستند
لازم بحث جزئيات به ورود از قبل اما.ميكنند مشكل دچار
و تعارض نوع هر وجود كه نمود يادآوري را نكته اين است
بروز معني به آن مختلف ساختارهاي در و درجامعه تضادي
تضاد و تعارض عبارتي به.نيست معارضين ميان در خشونت
بروز اصلي زمينه چند هر است ، خشونت از متفاوت ماهيتا
عوامل و متغيرها از كثيري.ميباشد تعارض وجود خشونت
تبديل در را كننده تشديد و كاتاليزور نقش كه دارند وجود
وضعيتي به اينجا در تضاد.ميكنند ايفا خشونت به تضاد يك
خواه) معيني انساني گروههاي آن در كه دارد اشاره
اقتصادي ، و مذهبي فرهنگي ، زباني ، قومي ، قبيلهاي ،
معين انساني گروههاي يا گروه با (...و سياسي و اجتماعي
اهدافشان ، ظاهري يا واقعي ناسازگاري دليل به ديگري
لوئيس آنچنانكه خشونت اما.باشند داشته آگاهانه تعارضي
مطالبه و ارزشها برسر مبارزهاي" كرده اشاره آن به كوزر
از يك هر هدف آن در كه است نادر منابع و منزلت و قدرت
"است خويش سازي نابود يا و زدن صدمه كردن ، خنثي طرفين
نقش زور فيزيكي عنصر خشونت در.(ص 296 گراف ، فالتز)
و بديهي ماست تاكيد مورد اينجا در آنچه.داراست را اساسي
صحنه از آن كامل حذف امكان عدم و منازعه دانستن طبيعي
منازعات اين از پارهاي است بديهي و است اجتماعي عمل
خود اين كه هستند دارا را خشونت به تبديل قابليت همواره
بر علاوه.است واسطهاي مكانيسمهاي شدن فعال به منوط
در ايران جامعه بر حاكم استبدادي ساختارسياسي" مهم متغير
ايران تعارضباردر ساختارهاي اهم از "تاريخ طول
:داشت اشاره زير موارد به ميتوان
و زباني قومي ، نژادي ، مذهبي ، تمايزات و تفاوتها وجود -1
و شكافها و فرهنگي تنوع و جغرافيايي گستردگي
ايجاد نهايت در كه آن از ناشي اجتماعي نابرابريهاي
با و همديگر با اجتماعي واحدهاي بين گفتوگو و همدلي
در بهويژه تفاوتها اين.ميسازد مشكل دچار را دولت
و قومي تفاوتهاي با مذهبي تفاوتهاي امتزاج و تلفيق هنگام
تعارضات تشديد در مرز سوي آن كشورهاي با همدلي با نيز
.ميافتند موثر
و نيازها شكلگيري سرعت و جمعيت رشد فزوني -2
.نو درخواستهاي
.آن كننده بيثبات تاثيرات و اقتصادي رشد -3
ميان شكاف و اقتصادي و معيشتي مشكلات و نابرابري -4
تعديل نهادهاي ضعف يا فقدان و افراد توقعات واقعيتها ،
.كننده
به لازم سياسي نهادهاي فقدان و اجتماعي تحرك افزايش -5
.جديد اقشار سياسي مشاركت جذب و جلب منظور
فردي سطوح در ارزشي تضاد و فرهنگي شديد و سريع تغييرات-6
.ساختاري و
زمينههاي اين تبديل در كه هستند نيز ديگري عوامل اما
بر علاوه.هستند موثر آميز خشونت رفتارهاي به تعارضآميز
سطح در كه شناسانه روان و بيولوژي ژنتيكي ، مكانيسمهاي
نيز خشونت بروز اجتماعي عوامل مشاهدهاند ، قابل فرد
:داشت توجه زير موارد به ميتوان آنها ميان در كه مهماند
و مذهبي سطوح به مناقشات از بسياري تقليل به تمايل -1
خود به ديني لعاب و رنگ تعارضات اين كه طوري به ديني
.گردد توجيه خشونت اعمال نتيجه در و گرفته
چارچوب در اجتماعي منازعات از بسياري ديدن سياسي -2
در اجتماعي نظام حوزههاي عمده بر سياست امر غلبه" پديده
."ايران
از پارهاي سبب به ايران در خشونت فرهنگ شدن ساختاري -3
از بهرهگيري عدم عبارتي بهتاريخي و فرهنگي خصلتهاي
با برخورد در مسالمتجويانه و مصالحهآميز روشهاي
.خصوص اين در جامعهپذيري مناسب فرايندهاي ضعف و منازعات
كه كارگزاران كارآيي ضعف و عمومي نارضايتيهاي تشديد -4
.موثرند خشونتبار رفتارهاي بروز در
كه است عواملي منظور كاتاليزور ، متغيرهاي شدن فعال-5
و خشونت بروز و بخشيده تعميق و تشديد را تعارض روند
مينمايند تسريع را مسالمتآميز غير جمعي دسته رفتارهاي
...و محلي مطبوعات مانند
هنجارهاي بروز به منجر گاهي كه حقوقي ساختارهاي -6
.ميشود خشونتآميز
و شده نهادينه معرفتشناختي مستلزمات مجموعه و سليم عقل
و امنيت توسعه ، به نياز مانند) ساختاري ضرورتهاي نيز
ايده از تاسي با ايران جامعه تا ميشود موجب (آرامش
حركت خشونت عنصر حذف و تعديل سمت به خشونت عدم و گفتگو
در عيني ، بهلحاظ متعددي ، موانع هرچند بهعبارتي.كند
از پرهيز و گفتگو ايده نهادينگي و اجتماعي ظهور مسير
حد تا جامعه ذهني و فكري شرايط اما دارد وجود خشونت
نيز روند اين طبعا.دارد را مهم اين پذيرش آمادگي زيادي
هزينههايي به نياز ديگر اجتماعي تغيير نوع هر مانند
.دارد "زمان" ازجمله
ماخذ و منابع
معاصر ، دوره در جامعهشناسي نظريههاي جرج ، ريتزر ، -1
.علمي ، 1374 انتشارات ثلاثي ، محسن
.ني ، 1373 نشر نظم ، جامعهشناسي مسعود ، دكتر چلبي ، -2
پارسايار ، محمدرضا خشونت ، عدم انديشه رامين ، جهانبگلو ، -3
.ني ، 1378 نشر
.خوارزمي ، 1359 فولادوند ، عزتالله خشونت ، هانا ، آرنت ، -4
.قطره ، 1378 سياسي ، خشونت ناصر ، دكتر فكوهي ، -5
نظريه و انتقادي نگرش هابرماس ، حسين ، دكتر بشيريه ، -6
و اول شماره هشتم ، سال اقتصادي ، و سياسي اطلاعات تكاملي ،
.آبان1372 و مهر مسلسل 74374 ، شماره دوم ،
هشتم ، سال شماره 45 ، كيان ، خشونت ، و دين هابرماس ، -7
.اسفند 1377 و بهمن
بهار صفر ، شماره گفتمان ، مجله گفتمان ، ارنست ، كلاوه ، -8
.1377
صحنه در خشونتورزي و معرفتي نسبيگرايي علي ، پايا ، -9
اسفند و بهمن هشتم ، سال شماره45 ، كيان ، اجتماعي ، عمل
.1377
اطلاعات جامعه ، و زور گفتمان ، حميد ، دكتر عضدانلو ، -10
شماره چهارم ، و سوم شماره دهم ، سال اقتصادي ، و سياسي
.ماه 1374 دي و آذر مسلسل 10099 ،
انديشه در زبان و ارتباطي كنش فردين ، عليخواه ، -11
.بهار1376 شماره13 ، راهبرد ، هابرماس ،
|