زندگي يك ترجمان ;كردي قصههاي
سوي از سال 2000 جهاني فرهنگ گزارش
شد منتشر يونسكو
كتاب معرفي
يكم و بيست قرن در بودن ايراني مفهوم
زندگي يك ترجمان ;كردي قصههاي
( بخش واپسين ) - كردي قصههاي به نگاهي
قصهها و افسانهها گردآوري نحوه
با.دارند جان خود ، قهرمانان چون قصهها و افسانهها
از را سينهشان در نهفته خاطرات ميكنند ، صحبت مخاطبان
اين از ميرسانند ، امروز فرزندان گوش به دور گذشتههاي
ملت و قوم آن حال زبان با ملتي و قوم هر قصههاي روي
جان ملت آن فرهنگي تداوم به و ميدهد انتقال را پيامها
وظيفه قصهشناسان و مردم فرهنگ پژوهشگر پس.ميبخشد
و نمايند ضبط و ثبت جداگانه را هرقومي قصههاي كه دارند
زبانها كه همانگونه.دهند قرار تحليل و تجزيه سپسمورد
از يكي كه هم قصهها دارند ، تفاوت هم با فرهنگها و
حتي متفاوتند ، هم با هستند فرهنگ و زبان نمادهاي
.قصهها مشابه روايتهاي
در آن ، راويان و سرايندگان همچون نيز كردي افسانههاي
بيشتر و است شده بالنده و كرده رشد خود ويژه فرهنگي فضاي
قصهها اين از چنانچه.است كرد مردم احوال ترجمان
بگيريم ، را اش ويژه بنمايههاي و واژهها كليد اصطلاحات ،
رفتار حالات ، بيانكننده نه و دارد بويي و رنگ نه ديگر
ترجمه عنوان به تاكنون كه كاري است ، مردم آن كردار و
پژوهندگان بنابراين.است بوده متداول ما كشور در فارسي
از پيش را بيتها و قصهها وسواس و شايان بادقت بايد
گرد يا بسپارد ، فراموشي به را آنها زمان گذشت آنكه
ثبت بنشيند ، آنها بر فرهنگي همگوني و مشابهسازي تعلقات
قصهشناس (8)مارتسف اولريش كه همانگونه.نمايند ضبط و
اظهار ايراني قصههاي طبقهبندي كتاب در آلماني شهير
:ميدارد
اظهارنظر چنين كرات به حال به تا كردي قصههاي درباره"
آنها هرگاه و هستند خاص ماهيت داراي قصهها اين كه شده
خاص حوزه توابع از جهت يك و دل يك و ملاحظه بدون را
ادامه در وي ".شد خواهد ايجاد كار در مشكلاتي بشماريم ،
كردها ، قصههاي زباني نظر از":ميافزايد مبحث اين
ايران ساكن عربزبانهاي بلوچها ، تركمنها ، تركها ،
جديد آراميهاي همچنين كوچكتر ، گروههاي و دستهها وساير
موضوع در بايد ميكنند ، زيست مملكت غربي شمال در كه
قرار بررسي مورد جداگانه تيپشناسي نظر از ما تحقيق
".گيرند
دقيق طور به و مستقلا كردي بيتهاي و قصهها بايد آري
قصههاي ديگر با آنگاه شوند ، پژوهش سپس و گردآوري
.شوند مقايسه ايرانزمين
كه است كردي قصههاي گردآورندگان با سخن روي اينك
ملحوظ را زباني و فرهنگي ويژگي هيچگونه متاسفانه
منتشر فارسي زبان حوزه در را قصهها و نميدارند
و زبانها گونهگوني و تنوع حاليكه در.مينمايند
اين.است انكارناپذير واقعيت يك ما ، كشور در لهجهها
را آن نميتواند و ميكند سردرگم را خواننده قصهها قبيل
همين به شايد بگذارد ، فرق كشور مناطق ساير قصههاي با
و زبان حفظ در سعي جهاني فرهنگي سازمانهاي كه است دليل
زمين روي طوايف و اقوام اجتماعي رفتارهاي و سنت فرهنگ ،
.دارند
براي كرد پژوهشگر كه است آن مقاله اين اصلي سوال اما
جمله از كردي زبان و فرهنگ به ايراني اقوام ديگر آگاهي
گيرد؟ پيش در بايد را راهي چه افسانهها
خويش پوسته از كردي زبان و فرهنگ بايد سو يك از است مسلم
به بلكه گيرد ، قرار همگان دسترس در تنها نه و آيد بيرون
به كردي فرهنگ پيام تا يابد ، انتقال جهان فرهنگهاي ديگر
منبع اين از نيز ديگران و برسد جهانيان و هموطنان گوش
.ببرند استفاده عظيم
آكادمي عضو (9)و نويسنده وكيليان سيداحمد گفته به
وساير فارسي به قصهها برگردان كار":جهاني قصهشناسي
و پوسته بر كه شود انجام ظرافتي چنان با بايد زبانها
و كليدي واژههاي و نيايد وارد خدشهاي كردي ، فرهنگ مغز
قرار مدنظر ديگر زبان به انتقال در عينا فرهنگي مفاهيم
متعلق قصه اين كه دريابد حتي خواننده ، كه طوري به گيرند ،
در ما كه نكنيم فراموش.است كردستان از ناحيه كدام به
همديگر از گيتي ملل و اقوام ادراك كه ميكنيم زندگي عصري
ما كار نه اگر مخدوشسازي ، و مشابهسازي نه است ، مطرح
اينكه ، به باعنايت ".بود خواهد معتبر غير و علمي غير
بلكه نيست ، فردي كار قصهها ، و افسانهها روي بر پژوهش
مردمشناسي ، جامعهشناسي ، رشتههاي در صاحبنظراني
ميطلبد ، را غيره و جغرافيا و فلسفه تاريخ ، روانشناسي ،
مختلف جوانب و سطوح در را افسانهها همگام و هماهنگ تا
.دهند قرار بررسي و مطالعه مورد
آنچه هر تا است كرد جوانان و نوجوانان عهده بر سويي از
قصهها زمينه در خود والدين و پدربزرگان مادربزرگان ، از
سنتهاي و وبازيها چيستانها ترانهها ، افسانهها ، و
ملي فرهنگ تا بياورند ، كاغذ صفحه روي بر ميدانند ، گذشته
ارزشمند مواريث اين نگذارند و يابد نجات نابودي از آنها
مطمئن شود ، سپرده فراموشي به زمان ، گذر در نياكانشان ،
تنها نه شفاهي ، ادب بخشهاي ساده ضبط و ثبت همين كه باشند
نيز آن اقتدار و شكوفايي مايه بلكه ملي ، فرهنگ غناي موجب
.شد خواهد
قصهها گردآوري به پيش ساليان از نگارنده ميشود يادآور
دست در را كتابي اكنون هم و پرداخته كردي افسانههاي و
.كرد خواهد منتشر نزديك آينده در كه دارد تاليف و تهيه
چيروكها و بيتها كاربرد
ميرسد ، صدها به بيتها و هزاران به كردي قصههاي شمار
روزگار مردمان اصيلترين زبان بر بيتها و قصهها اين
پويا و سليس يكپارچه ، گويشي جستجوي در اگر.شدهاند جاري
را آنها همه كه است آن شيوه بهترين باشيم ، كردي زبان از
گنجينه همين بين از را واژهها نابترين و كنيم گردآوري
و جملات واژهها ، زيرا.كنيم استخراج ادبي ارزشمند
و مرز اين افراد سادهترين زبان و كام از همگي تشبيهات
و روان زبان يك ميتوان ترتيب اين به و است جوشيده بوم
قابل كردي زبان گويشهاي و لهجهها همه براي كه را منسجم
به كرد ، انتخاب نگارشي و ادبي زبان عنوان به باشد پذيرش
.مييابد دوباره تولدي كردي ادبيات ترتيب اين
علمي -پژوهشي روش يك از بايد بيتشناسي كار در البته
ميرسد ، اسلام از پيش به بيتها از بعضي آهنگ كرد ، تبعيت
بپردازند تحقيق به آهنگها روي موسيقي ، خبرگان بايد
.نمايند نتگذاري و كرده شناسايي را وآنها
مكان و زمان شخصيتها ، اسامي بيتها ، در وقتي همچنين
ساخت و بافت خاص ، رسوم و آداب و جغرافيايي و تاريخي
بايد شده ياد موارد از يك هر ميشود ، مطرح مختلف جوامع
.شود داده توضيح شده ياد رشتههاي صاحبنظران توسط
بر علاوه قصهها ، و بيتها كاربرد موارد از ديگر يكي
است ، نمايان آنها متن و بطن در كه ذوقي و ادبي جنبههاي
اين كه است اجتماعي و اخلاقي داستانهاي و رمان نوشتن
فيلمهاي تهيه براي مناسب زمينههاي داستانها و رمان
نبايد را اين.است تلويزيوني و سينمايي درازمدت و كوتاه
از برگرفته دنيا ادبي بزرگ نويسندگان آثار كه كرد فراموش
.است بوده روزگار مردمان عامه و شفاهي فرهنگ همين
ملل ساير روي بر كردي افسانههاي تاثيرات
ملل و اقوام ساير بر مهمي تاثيرات كردي ، افسانههاي
لشكركشي هنگام به (10)گزنفون.گذاشتهاند همسايه
دوهزار در كردستان ، به مقدوني اسكندر زمان در يونانيها
سپاهيان بازگشت هنگام به:مينويسد پيش سال پانصد و
به سنتريست رودخانه كنار در پاييزي شب يك در يوناني
".ميبرديم لذت و ميكرديم گوش كردي قصههاي و ترانه
و ترانهها آسوريها نزد در":ميگويد (11)مينورسكي
و است درآمده هميشگي عادت يك صورت به كردي افسانههاي
در كرداوغلي قصههاي (12)آذربايجان مردم ميان در هم هنوز
و روستايي مجالس و محافل نقل زمستان بزرگ چله شب آخرين
پسر شب اين در كه معتقدند آذربايجان اهالي.است شهري
نگران مادر برنگشته خانه به چون و رفته شكار به كرد صياد
برو ميگويد ، همسرش به صياد اما ميكند ، بيتابي و است
از صحرا در پسرت بود ، نزده يخ اگر بزن ، دست را روغن خيك
است ، نرم روغن خيك:ميگويد شوهرش به زن.نميميرد سرما
گرم زمين نفس چون نميشود ، هلاك سرما از او ميگويد صياد
.است راه در بهار و است پايان به رو زمستان يعني.است شده
سليمي هاشم
:يادداشتها
-تهران ايراني ، قصههاي طبقهبندي -مارتسف اولريش -8
ص 25 -1376-سروش انتشارات
تهران 1379 -نوشته دست -وكيليان سيداحمد -9
(گزنفون) -يوناني هزار ده بازگشت -هولد هاوس جفري -10
تهران 1339 اميري ، منوچهر ترجمه
مينورسكي -11
دست) -كردستان مردم فرهنگ در زمستان -سليمي هاشم -12
سيما و صدا تحقيقات مركز -تهران (نوشته
سوي از سال 2000 جهاني فرهنگ گزارش
شد منتشر يونسكو
سازمان سوي از سال 2000 جهاني گزارشفرهنگ اخيرا
و تنوع فرهنگي ، كثرتگرايي" عنوان با يونسكو فرهنگي علمي
.است شده منتشر و چاپ انگليسي زبان به "كشمكش
مهم مسائل به كه دربرميگيرد را بخش نوزده كتاب اين
شدن جهاني از ناشي تنوع بهويژه و جهانيان فرهنگي زندگي
موارد به ميتوان بخشها اين سرفصلهاي از.ميپردازد
شيوه رادر فرهنگي بعد ميتوان چگونه":كرد اشاره زير
بر حد چه تا هاليوود" و "كرد؟ وارد بشري توسعه ارزيابي
چيست؟ (فرهنگي استثناء) آينده" و "دارد؟ تسلط جهان سينماي
قومي هويت و فرهنگي كثرتگرايي ميتوانميان چگونه" و "
ستم از تعريفي ميتوان چگونه" و "كرد؟ ايجاد هماهنگي
."داد؟ ارائه فرهنگي هويت به اعتراف و فرهنگي
جديدي آمارهاي نخستينبار براي كتاب دراين همچنين
كشورهاي طرفدار پر سايتهاي و جشنها زبانها ، پيرامون
.است شده ذكر عضويونسكو
شامل 630سايت جهاني فرهنگي ميراث فهرست گزارش ، اين طبق
( مختلط سايت و 22 طبيعي فرهنگي ، 128سايت سايت 480)
ويژه بخش در":ميگويد كتاب اين در يونسكو سازمان.است
سينماي صنعت بر هاليوود چيرگي فرهنگي ، هويت و شدن جهاني
انجام كشور درباره 30 كه پژوهشي طي و است نمايان جهان
از بيش آمريكا سينمايي توليد كه هستند كشور سه فقط شده ،
تشكيل را سينماهايشان اكران روي فيلمهاي از درصد 5
.مالزي و چين ، فيليپين:از عبارتند كشورها اين.نميدهد
است آمده فرهنگي گزارش اين در ".است نبوده پژوهش جزو هند
كشور ، 50 در 37 و ميگويند سخن زبان به 6700 كهجهانيان
رسمي زبانهاي زبان ، صد از بيش و دارد وجود مختلف زبان
آفريقاي در و رسمي زبان هند 19 در.ميروند شمار به
درباره سپس كتاب اين.دارد وجود رسمي زبان جنوبي 11
مردميترو طبيعي و فرهنگي سايتهاي و رايجتر اديان
.ميآورد ميان به سخن مشهورتر فولكلوريك جشنوارههاي
آثار از بيش آثارآگاتاكريستي كه ميگويد يونسكو كتاب
وي آثار سال 1996 ، در) است شده ترجمه رماننويسان همه
استيل دانيل وي از پس.(شده ترجمه زبان به 25 و بار 192
.ميگيرند قرار سوم مرتبه در كينگ استيون و دوم مرتبه در
شانزدهم مرتبه در كه شده مقدس كتاب جايگزين واقع در كينگ
.است گرفته جاي
صد باشگاه از (سال 1994 در ترجمه با 11) دوم پل پاپ ژان
.است شده خارج جهان ، در ترجمه دارايبيشترين اول نفر
به ترجمه با 125) اسپير ويليام سال 1996 ، در آمارها طبق
ترجمه با 115 كارتلند باربارا و چهارم مرتبه در (زبان 25
.ميگيرد قرار پنجم درمرتبه زبان به 11
كتاب معرفي
خسرواني حكمت
/بهجت:ناشر /رضي هاشم:نگارش /خسرواني حكمت:كتاب نام
.اول چاپ1379 نوبت و تاريخ
اشراقو حكمت" عنوانفرعي با يا و "خسرواني حكمت" كتاب
درباره است پژوهشي "سهروردي تا زرتشت عرفاناز
.ايران در عرفاني بينش بنيانهاي و اشراق فلسفه آبشخورهاي
گونهگوني و كثرت عين در حكمت ، اين ديدگاه از هستي كل
زعم به.برخوردارند گوهري وحدتي از وجود درجههاي و آثار
كه است ي"كثرت عين در وحدت" همان مساله اين نويسنده
و سنايي عطار ، مولوي ، حافظ ، چون عارفاني و رهروان
از.گفتهاند باز نوشتههايشان و سرودهها در عينالقضاه
وجودي پيوندي هستي گوناگون جنبههاي ميان واقع در رو اين
و نوري حكمت پيشينه كه است معتقد نويسنده.است برقرار
ميرسد زرتشت جمله از و باستان ايران فرزانگان به اشراقي
حكمت فرزانگان بزرگ به وي از اشراق شيخ كه هموست و
است پر زرتشت ، سرودههاي ;گاهان.است كرده ياد خسرواني
در اهورامزدا و نوري حكمت شناخت و فلسفي بنمايههاي از
كه بوده مطرح نور ازلي منبع يا نورالانوار عنوان به آن
اصطلاح در كه فروتر هستيهاي پايين ، به آن تابش با
مادي جهان آنگاه و عرضيه انوار و طوليه انوار سهروردي
اين در ميشود مشاهده كه آنگونه.ميشوند پديدار باشد ،
جهان و است ابدي روشنگاه همان يافته گسترش هستي حكمت ،
بنابراين.است مطلق حقيقت آن سر دو ماده ، و (روح) مينو
با است ، (ماده و مينو)گوهر دو هر از سرشتهاي كه انسان
الهي ، پرتو اشراق و تابيدن طريق از آگاهي دل و مراقبه
همان يا)هستي مختلف مدارج در و يافته تهذيب و پالوده
پايه ، ماه پايه ، ستاره جمله از (نوري گوناگون جايگاههاي
بيپايان روشنايي به كه هستي اصيل كمال به پايه ، خورشيد
و پيوسته است ، پروردگار مطلق ذات ويژه كه نورالانوار يا
.ميرسد خود راستين موطن و جايگاه فرجام به
يكم و بيست قرن در بودن ايراني مفهوم
"ملت يك روح و اسلام ايران ، -ايرانيان" كتاب به نگاهي
يك توسط "ملت يك روح و اسلام ايران ، -ايرانيان" كتاب
شده نوشته "مككي ساندرا" نام به آمريكايي زن خبرنگار
درباره روانشناختي و اجتماعي تاريخي ، كتاب يك ايناست
از را اسلام از پيش ايران تاريخ.است ايرانيان و ايران
ظهور و ساسانيان تا هخامنشيان و داريوش و كوروش زمان
صدر از را اسلامي ايران تاريخ سپس.ميدهد شرح اسلام
سال 1376 يعني جمهوريآقايخاتمي رياست ابتداي تا اسلام
.ميدهد پوشش
مطالعات سال راهنماي 40 و استاد به را كتابش مككي خانم
نموده اهدا رمضاني روحالله دكتر يعني ايران ، درباره خود
استاد گذشته قرن نيم حدود طي رمضاني دكتر.است
تدريس ويرجينيا دانشگاه در و درآمريكاست ايرانشناسي
پيببريم ، كتاب اين اهميت به بيشتر اينكه براي.ميكند
:ميآورم آن درباره را رمضاني دكتر جمعبندي اينجا در
فرهنگي ، زمينههاي در شده طي خم و پيچ پر راههاي تمام"
ايران در خارجي سياستهاي و آموزشي اقتصادي ، سياسي ،
يعني ايران ، هويتي ابعاد بين هنوز كه است مرزهايي بازتاب
.است نشده مشخص ايران مدرن فرهنگي بعد و اسلاميت ايرانيت ،
چيست؟ نتيجهگيري و جمعبندي اين از منظور ببينيم حال
سال طي 2500 ايرانيها كه ميكند اشاره كتابش در مككي
ميسازد ، جهان كشور قديميترين را آنها كه خود تاريخ
تيموري مغول ، ترك ، عرب ، يوناني ، مختلف اقوام تهاجم مورد
توانستهاند بار هر اينكه خلاصه و گرفتهاند قرار غيره و
خود هويت و نموده بلند سر كرده ، علم قد زماني گذشت از پس
.كنند تعريف دوباره را
حدود 200 بودند يوناني كه سلوكيها اسكندر ، حمله از پس
يا پارتها سرانجام اما راندند ، فرمان ايران بر سال
اردشير قيام با.راندند بيرون ايران از را آنان اشكانيان
به حكومت و شده منقرض پارتها پنجم اردوان شكست و بابكان
از پس كه بود قدري به ايران اهميت.رسيد ساسانيان
نشد فتح ساسانيان ، پايتخت تيسفون ، زمانيكه تا ظهوراسلام
جهاني اسلام نيامد ، در اعراب تصرف به ايران امپراتوري و
تا.بودند مسلط ايران بر اعراب هم سال حدود 200. نشد
از ديلميان و سامانيان صفاريان ، طاهريان ، حكومتهاي اينكه
جديد ايرانيت ديگر سوي از فردوسي ابوالقاسم حكيم و سو يك
وجود عرصه به پا اسلامي ايران آنگاه و كردند تعريف را
ايران بر خوارزمشاهيان و اتابكان سلجوقيان ، سپسگذاشت
.داد رخ مغول حمله تا راندند حكم
كرد ايرانيان از كشتاري چنان مغول حمله:ميگويد مككي
.يابد افزايش بيستم قرن تا نتوانست ايران جمعيت كه
به سپس و وي جانشينان مغول ، هلاكوي به حكومت كه هنگامي
با اسلامي ايران و بودند مسلمان همه آنها رسيد تيموريان
.ماند برجا پا تغييراتي
ايلهاي ساختن متحد با صفوي شاهاسماعيل هجري دهم قرن در
شيعه اسلامي ايران سياسي وحدت خود ، حكومت و سيطره قزلباش
كه است ايرانيان سياسي وحدت همان اين.آورد ارمغان به را
.پابرجاست امروز به تا
فرهنگ يك پاي صفويه زمان از ميدانيم كه همانطور اما
عنوان به را آن اثرات امروز كه شد باز ايران به جديد
ميتوانستيم رخداد ، اين از پيش تا.ميشناسيم غرب فرهنگ
.است اسلاميت و ايرانيان ، ايرانيت شخصيتي ابعاد بگوييم
.داشت اسلامي بعد يك و ايراني بعد يك ايراني شخصيت يعني
به كه شد اضافه آن به هم ديگر بعد يك پس آن از اما
.است غرب مدرن فرهنگ يا "مدرنيته" اصطلاح
اگر.كنيم تحليل و بكاويم بيشتر را موضوع اين بياييد
در را ميلادي و 18 سدههاي 17 يعني اروپا روشنگري قرون
چشمگيري عقلانيت از قاره اين كه ميبينيم بگيريم نظر
.آورد ارمغان به بشر براي را ماشين عصر و شد بهرهمند
واژه در را آن بتوان شايد كه است غرب تمدن كلام لب اين
ما آن برابر در.نمود خلاصه "فنآوري" يا "تكنولوژي"
اسلاميت لحاظ از چه و ايرانيت نظر از چه كه داريم فرهنگي
عارف همه ما بزرگ شاعران مثال براي.است عرفاني فرهنگي
از بخشي حال شرح نيشابوري عطار تذكرالاولياء.بودهاند
.است حجيم كتابي خود كه ماست عارفان
فرهنگ در كه را آنچه ميتوانيم ما پيشنهاد ، يك عنوان به
فرهنگ از ميشود قلمداد كارساز و مثبت ما اسلامي ايراني
از زيرمجموعهاي صورت به را آن و بگيريم غرب تكنولوژيكي
متفكران عهده به اين حال.كنيم جذب خودمان عرفاني فرهنگ
و اسلاميت ايرانيت ، ابعاد كه ماست جوان نسل بهويژه
فردوسي كه همانطور خودجوش بهطور ديگر يكبار را مدرنيته
نمود ، تعريف و تشريح اسلام ظهور از پس را ايراني هويت
.كنند بيان
و اسلاميت ايرانيت ، نيروي سه بتوانيم شايد بنابراين
به كه دهيم آشتي و كنيم تلفيق هم با طوري را مدرنيته
.برسيم قرن 21 در متعادل و خودجوش شخصيتي
نائيني علوي سعيد دكتر
|