ايران مفهومي هنر نمايشگاه نخستين
ميشود برگزار
زندگي به عشق و صداقت از سرشار
سبز جشنواره در كشور از 11 فيلم 366
و گران فرسوده ، ايران سينمايي تجهيزات
عقبمانده
شد اعلام فجر جشنواره خارجي فيلم 20
سعدي اجتماعي - سياسي انديشه نقد
ايران مفهومي هنر نمايشگاه نخستين
ميشود برگزار
موزه در ايران مفهومي هنر نمايشگاه نخستين :هنري گروه
.ميشود برگزار تهران معاصر هنرهاي
جديد عرصههاي در هنرمندان تشويق منظور به نمايشگاه اين
بيان و ابداع شيوههاي تازهترين به توجه و هنري خلاقيت
سال 1380برپا خرداد و ارديبهشت ماههاي در تجسمي هنر در
و طبيعت انسان ، پيشنهادي موضوع با نمايشگاه اين.شد خواهد
مفهومي بيان ابزار و مواد عناصر ، بديعترين به زيست محيط
.دارد اختصاص هنري زنده تجسم و
اثر ، نمونه نمايشگاه در شركت براي ميتوانند علاقمندان
را خود كار نوشتاري توصيف يا و ويدئو عكس ، اسلايد ، ماكت ،
بهمن تاريخ 15 تا تقريبيهزينه برآورد و مشخصات ذكر با
- شمالي كارگر خيابان در واقع نمايشگاه ، دبيرخانه به ماه
.دهند ارائه پلاك 19 - صدوقي شهيد كوچه
زندگي به عشق و صداقت از سرشار
لندن مطبوعات در" تختهسياه "فيلم عمومي نمايش بازتاب
چند لندن سينماهاي در "تختهسياه" عمومي نمايش با همزمان
سميرا ساخته تختهسياه بررسي و نقد لندنبه چاپ روزنامه
.پرداختند مخملباف
چاپ تلگراف روزنامهديلي سينمايي منتقد "اوهاگان اندرو"
سياه ، تخته" عنوان با مقالهاي در مورد اين در لندن
مي نجات را جهان امسال نااميدكننده سينماي ايراني شاهكار
فيلم قصه و كارگردان سابقه به مختصري اشاره از پس "دهد
ساده و زيبا تراژيك ، بسيار فيلمي سياه تخته":است نوشته
".كمال و لطف تشنه و آگاهانه صداقت از سرشار فيلمي.است
معصوميت":مينويسد مقاله اين ادامه در اوهاگان
ميتواند تنها فيلم اين در شده گرفته كار به هوشمندانه
ما كه بگويم كه خوشحالم من و گيرد صورت نابغه نوعي توسط
شاهكار يك ارائه با امسال سينماي نااميدي به ميتوانيم
".دهيم خاتمه جديد
تخته فيلم داستاني خط و شخصيتها تحليل به سپس نويسنده
استعاره از سرشار فيلم اين":ميافزايد و پرداخته سياه
را آن بهتر تا ببينم بار دو را شدمآن مجبور من و است
".كنم درك
چنين كه فرهنگايراني به اشاره با تلگراف ديلي
بسيار فيلم اين":مينويسد ميشود ساخته آن در فيلمهايي
به تا است تلاش در ساده روشي به و بوده فلسفي و اخلاقي
.ببرد پي آرزوها و سنتها فرهنگي ، تفاوت معناي
است ، مرزي درگيري مدرن حكايت يك اگرچه فيلم اين داستان
".است عشق قصه همه اين با
منتقد قلم به تختهسياه فيلم مورد در را نقدي نيز گاردين
"عصمت عصر" عنوان با "برادشاو پيتر" خود سينمايي مشهور
.است رسانده بهچاپ
به استعداد آيا":است آمده نقد اين ابتداي در
سينماي در مخملباف سميرا از گرانبهاتري و يادماندنيتر
سيب ، كه است ايراني جوان كارگردان يك او دارد ، وجود جهان
از كه درخشان فيلم اين با را تحسينشدهاش فيلم نخستين
بيزمان حكايتي و معاصر تاريخ از موادي با روايي قالبي
".است داده ادامه است ، برخوردار
محسن نقش به و مخملباف خانواده به نقد اين ادامه در
زيباي لوكيشن به همچنين و وي رشد در سميرا پدر مخملباف
و عراق و ايران بين كردنشين منطقه اندازهاي چشم در فيلم
.است شده اشاره فيلم داستان
تختهسياه فيلم مورد در برادشاو نقد ، اين پاياني بخش در
صفا ديگر يكبار تختهسياه":نوشتهاست ايران سينماي و
كه ميدهد نشان ما به را ايران جديد سينماي متانت و
.دارد كودكان با تجربه در ويژهاي استعداد ميرسد بهنظر
نشانگر واقع به نه ، يا باشد سانسور بازتاب چه امر اين
است آن از تكنيكيتر كه امري.است خاص معصوميتي و گيرايي
نظر به كه است چيزي اين و ناميد ابتدايي را آن بتوان كه
.است عاجز آن خلق از كم و بيش زبان انگليسي سينماي ميرسد
عمومي نمايش آغاز مناسبت به نيز لندن چاپ تايمز روزنامه
:مينويسد فيلم اين درباره "سياه تخته"
سالگي ، در 18 سيب فيلم ساخت از پس سال دو مخملباف سميرا"
داخلي موضوع يك سيباست بازگشته سياه تخته با اكنون
فيلم كه آن حالميافتاد اتفاق تهران در قصهاش كه داشت
".است شده ساخته كردستان كوههاي در او جديد
در موجود شخصيتهاي و قصهپردازي به گزارش اين ادامه در
هركدام تفاوتهاي و شباهتها و شده پرداخته فيلم دو هر
.است گرفته قرار بررسي و نقد مورد
فيلمبرداري":است افزوده تختهسياه فيلم بررسي در تايمز
امكان او.نيست ساده جهان از دورافتادهاي منطقه چنين در
و نداشت را شده فيلمبرداري حلقههاي روزانه بازبيني
زبان با كندكه كارگرداني را غيرحرفهايهايي بود مجبور
".نداشت آشنايي (كردي) آنها
ميان اعتماد حس ايجاد مورد در گزارش اين ادامه در
اين اعتماد او":است آمده بازيگرانش و كارگردان
دست به سختيهايشان و خوراك در شريكشدن با را غريبهها
.آورد
بازي نفر ضد مين با كه ميدهد نشان را بچهاي ما به او
به هاليوودي فيلمهاي در است ممكن كه صحنهاي ميكند ،
".گيرد قرار سوءاستفاده مورد ناراحتكنندهاي طرز
:مينويسد تختهسياه فيلم ساخت شيوه مورد در تايمز
پس نئورئاليسم حال عين در و كلاسيك سينماي به تختهسياه"
سوژه ، گرفتن وام خاطر به نه.است شبيه ايتاليا در جنگ از
صدايي يافتن:مشترك چشمهاي از شدن سيراب خاطر به بلكه
عشق و بينالمللي ارتباط برقراري توان هيجان آشوب ، پي در
".نيست عادي هرگز كه عادي مردم به
بهمناسبت تلگراف ساندي نامه هفته و گاردين روزنامه
مخملباف سميرا با جداگانه مصاحبههايي سياه تخته نمايش
.آوردهاند عمل به اينفيلم جوان كارگردان
يكي "ويل سالي" توسط مخملباف سميرا با گاردين مصاحبه
زن عنوان با و شده انجام روزنامه اين سينمايي ازمنتقدان
.است رسيده چاپ به خشمگين جوان
در مخملباف سميرا مشكل پيرامون گاردين خبرنگار ويل
او":مينويسد غربي خبرنگاران پرسشهايسياسي با مواجهه
علاقه عميقتروبزرگتر حقايقجهاني به بيشتر كه ميگويد
اين.سياسي نظام مورد در مشخص و خاص مسايل به تا دارد
يك نه است هنرمند يك او.دارد واقعيت كاملا مساله
آن در بايد و دارد دوستش اوست ، ايرانخانه.فعال سياستگر
".بسازد فيلم و كرده زندگي جا
مخملباف محسن زندگي به اشاره ضمن گاردين گزارش ادامه در
به مخملباف سميرا سوي از كن جشنواره جايزهنقدي اهداي و
ايران در دموكراسي جنبشطرفدار در "قهرمانانه تلاشهاي"
چيزي.آغازاست يك اين":مينويسد مورد اين در وي قول از
باشد ، داشته بلنديهايي و پستي است ممكناست شده آغاز
".مناميدوارم ولي
هنري غير سوالات به پاسخ در عصبانيت با مخملباف سميرا
هيچ كه ميكنم فكر من":گويد خارجيمي خبرنگاران
با آنها يا !نه.نميآيد جا اين به ايران از سياستمداري
مندر اگرنيستم سياستمدار من !نه !نميكنند مصاحبه شما
اندازه اين به نبودم مجبور بودم آمده دنيا به ديگري جاي
سخن هنر زبان به ميتوانم من.كنم سياستصحبت درباره
".بگويم
:ميگويد مصاحبهكنندگان به خطاب خود سخنان ادامه در وي
بسازم سياست مورد در صريح فيلمي منبتوانم اگر حتي"
روزنامه روش مانند اينكار كه چرا.است هيچ و بيارزش
.است عميقتر ميسازم من كه فيلمهايي.بود خواهد نگاران
ماندگارتر ، ژورناليستي كارهاي با مقايسه در كار نوع اين
".است تر عميق ديرپاترو
طي خود شماره جديدترين در نيز تلگراف ساندي نامه هفته
كه سياه تخته فيلم و مخملباف سميرا درمورد مشابه گزارشي
"كنم قسمت دنيا با را فيلمهايم تا ميخواهم من" عنوان با
نيز مقاله اين.است نشسته گفتگو به وي با رسيده چاپ به
.اختصاصدارد مخملباف خانواده كارهاي و خانواده زندگي ، به
دوست من":ميگويد خود فيلمهاي مورد در مخملباف سميرا
دردهاي كه ميدانم كه چرا بروم ، تاريكي درمسير دارم
اندكي ميتوانم طريق اين از ومن هست دنيا اين در زيادي
.بيابم جهان امورزيباي در را زيبايي و كرده پيدا روشنايي
بشري قدرت از ديگري نوع اين !است سخت خيلي اين آيا
دوباره نداريد دوست كه را جهان از بخشي كارتان با استكه
".بيافرينيد
سبز جشنواره در كشور از 11 فيلم 366
فيلم بينالمللي جشنواره در كننده شركت فيلمهاي تعداد
جشنواره خبري ستاد گزارش بهرسيد عدد به 366 سبز
به مربوط فيلم تعداد اين سبز ، فيلم بينالمللي
. است خارجي كشور يازده و داخل از فيلمسازاني
آلمان ، فرانسه ، چك ، كانادا ، بلژيك ، شامل ها كشور اين
انگلستان و آمريكا هلند ، اسپانيا ، يونان ، هندوستان ،
خارجي شركتكنندگان ميان در است حاكي گزارش اين.ميباشد
ميخورد چشم به كشورها اين مشهور فيلمسازان جشنواره ، نام
شركت سبز فيلم بينالمللي جشنواره در بار اولين براي كه
جشنواره ، شدهبه ارائه فيلمهاي تمامي مضمون.كردهاند
زيست ، محيط آموزشي مسائل آنها در و است محيطي زيست
محيط اقتصاد ازون ، لايه زيستي ، تنوع شهري ، محيط بهداشت
.است شده لحاظ محيطي زيست آلودگيهاي و زيست
درصد حدود 90 سبز ، فيلم جشنواره خبري ستاد اعلام اساس بر
فيلمسازان به مربوط جشنواره در كننده شركت فيلمهاي از
كه سبز فيلم اول جشنواره به نسبت عنوان اين كه است داخلي
.است داشته چشمگيري افزايش شد ، برگزار اسفندماه 77 در
انتخاب ، هيات توسط مقرر مهلت پايان در ارسالي فيلمهاي
مسابقه بخش به برتر آثار و گرفته قرار بازبيني مورد
بينالمللي جشنواره دومين.يافت خواهند راه جشنواره
تا از 6 ايران زيست محيط حفاظت سازمان همت به سبز فيلم
و كشور استان و 13 تهران در همزمان جاري سال اسفندماه 11
.شد خواهد برگزار قشم و كيش جزاير
و گران فرسوده ، ايران سينمايي تجهيزات
عقبمانده
بايد و است فرسوده بسيار ايران عكاسي و سينمايي تجهيزات
همين.شود لازم سرمايهگذاري سينمايي تجهيزات امر در
ولي.است گران خيلي عكاسي و سينمايي فرسوده تجهيزات
برابر تقريبا 5/1 جديد فنآوري بهخاطر جديد تجهيزات
.دارند قيمت قديمي تجهيزات
نمايشگاه اولين سخنگوي اردلان ، بني اسماعيل دكتر
مطلب اين كردن عنوان با سينمايي تجهيزات بينالمللي
جلوههاي كوچك آموزشگاههاي ايران در ما متاسفانه:افزود
حضور و سينمايي تجهيزات مهندسي نداريم ، صداگذاري و ويژه
براي است ، نشده باب ما جامعه در هنوز سينما در رايانهها
داشتن آن لازمه كه داريم روي پيش سختي راه آن به رسيدن
.است انساني نيروي تربيت و تكنولوژي و دانش
و ويژه جلوههاي و صدابرداري بخش در:داد ادامه وي
وظيفه اين كه نداريم آموزش اسم به چيزي ما لابراتوار ،
و فرهنگ وزارت حمايت با بايد و ماست سينمايي دانشكدههاي
چون كند راهپيدا دانشكدهها در گرايشها اين ارشاد ،
.هستند سينما اصلي ركنهاي از ويژه جلوههاي و صدابرداري
مجبور چون تلويزيون:گفت تجهيزات فعلي وضعيت مورد در وي
تجهيزات نظر از كند روز به را خود سيستمهاي است
وارد را جديدتري سيستمهاي و است تلويزيونيموفقتر
يك سينما ولي است ، برخوردار خوبي امكانات از و كرده
رافراهم تسهيلاتي دولت اگر و است گرانقيمتي مقوله
كه اين مگر.ميشود سخت خيلي سينماگران براي نكند ، كار
آورد بهوجود را شرايطي و دهد سوبسيد سينماگران به دولت
.شود انجام امر اين در سرمايهگذاري كه
سينمايي فني تجهيزات آموزش در ما:گفت اردلان بني دكتر
به متخصص عده يك ميدهم پيشنهاد من و هستيم عقب خيلي
تجهيزات درزمينه بتوانيم تا ببينند آموزش و بروند خارج
.باشيم داشته گفتن براي حرفي سينمايي
گروه يك كه است اين سينمايي معاونت و دولت وظيفه:گفت وي
چيزي چه سينما جديد دانش كه كند امر اين تحقيق مامور را
دارد؟ قرار دانش اين از حدي چه در ما سينماي وضعيت و است؟
تجهيز و فنآوري و آموزش از مختلف باحمايتهاي يا و
.بشود گود وارد عملا خود وسايل ، كردن
شد اعلام فجر جشنواره خارجي فيلم 20
فجر ، فيلم بينالمللي جشنواره نوزدهمين عمومي روابط
جشنواره اين در شركتكننده خارجي فيلمهاي از برخي اسامي
.كرد اعلام را
شكلات از"، محصولايتاليا يوآن ژانگ ساخته "سال هفده"
سوييس ، و فرانسه محصول شابرول كلود ساخته "متشكرم شما
روسيه ، محصول يوئيستاملنيكوف ساخته "ماه از پر باغي"
"اوتومو" انگلستان ، محصول لوچ كن ساخته "سرخ گلهاي و نان"
"كجايي برادر اي"، آلمان محصول فرايدراشلايچ ساخته
فرانك ساخته "سبز مسير" و آمريكا محصول كوئن جوئل ساخته
خارجي بخش خارجي فيلمهاي از برخي آمريكا ، محصول دارابانت
جوزپه ساخته "نيست دنيا اين مال" فيلمهاي همچنين.هستند
بيلج نوري ساخته "بهاري ابرهاي" ايتاليا ، محصول پيچيوني
محصول ائيمو ژان ساخته "خانه سوي به" تركيه ، محصول سيلان
و فرانسه محصول اليچوراكويي ساخته "هريسون گلهاي" چين ،
محصول گوستاوسن اينارسن جان ساخته "كاناديانا" بوسني ،
"خوب اثر" و مصر محصول نصرالله يوسري ساخته "شهر" كانادا ،
شركتكننده فيلمهاي ديگر از فرانسه محصول كلردنيس ساخته
.است امسال فجر فيلم جشنواره در
كه سگهايي" ژاپن ، محصول ايچيكاوا كن ساخته "دوراهيتا"
هو جون بونگ ساخته "نميگيرند گاز هرگز ميكنند پارس
اشتوهر جري ساخته "هيكل درشت حيوان"كره ، كشور محصول
پل ساخته "دامين پدر داستان:مولوكاي" لهستان ، محصول
شينوزاكي ساخته "نشده فراموش" و هلند و بلژيك محصول كاكس
از خارج و مسابقه بخش فيلمهاي ديگر اسامي ژاپن از ماكوتو
.هستند فجر فيلم جشنواره بينالملل بخش مسابقه
حضور شدن قطعي:كرد تصريح فجر فيلم جشنواره عمومي روابط
خارجي ، فيلمهاي انتخاب هيات نظرات به فيلمها اين از يك هر
ارسال سرعت همچنين و فيلمها صاحبان با توافق چگونگي
خارجي تهيهكنندگان سوي از جشنواره در شركت براي آنها
.دارد بستگي
سعدي اجتماعي - سياسي انديشه نقد
و مذهب زبان ، قوميت ، رنگ ، نژاد ، از فارغ آدميان ، به سعدي
نسبت مردمان غمخواري و ميورزد عشق ديگري امتياز گونه هر
ميكند آرزو را يكديگر به
اجتماعي ، -سياسي انديشه از نوشتار اين در نگارنده مراد
در كه است انديشهورزيهايي و تاملات همه كلي طور به
مربوط اجتماعي رفتار و جامعه سامان سياسي ، قدرت به نهايت
ديده سعدي آثار بررسي در كه نكتهاي نخستين.ميشود
و سعدي واقعي افسون مسلما" و.است وي جامعيت ميشود ،
.است نهفته جامعيتش در بلكه ثبات ، در نه او مقبوليت راز
و عارف و داني و عالي هر ذوق مطابق مطالبي ، او آثار در
مشرق از جهانيست ذره او نوشتههاي..دارد وجود عامي
سخن ، ديگر به."آن بعيد بسيار و عالي مناظر همچون زمين ،
توجه دو هر انسان ، معنوي و مادي زندگي بايستههاي به شيخ
معنوي حيات ميان تناسبي نحو يك سعدي ، كار در".است داشته
و وجد به را ما كه است نمودار معمولي و عادي زندگاني و
و خسته آدم براي كه ملايمي نغمه مانند و ميآورد طرب
و رنج همه تا مياندازد خوش خواب به را او بنوازد ، كوفته
آسايش اعصاب با سحرگاهان و كند فراموش را اندوه و غم
بوستان ".بپردازد كوشش و تلاش به آسوده فكري و گرفته
-عشق ، 4 -احسان ، 3 -عدل ، 2 -است1 زير فصل ده دربرگيرنده
بر شكر -ربيت ، 8__ت -قناعت ، 7 -ا ، 6__رض-واضع ، 5_ت
موضوع همچنين.حق درگاه مناجات -توبه ، 10 -عافيت ، 9
با چند هر است ، آمده نيز گلستان در تربيت ، و عشق قناعت ،
:از است عبارت گلستان ، ديگر فصل پنج.تازهتري شيوههاي
فوايد در -درويشان ، 3 اخلاق در -پادشاهان ، 2 سيرت در -1
فصل پنج اين ازصحبت آداب در -پيري ، 5 در -خاموشي ، 4
عدالت اصلي محور برگرد -پادشاهان سيرت در -اول باب نيز ،
.ميدهد تشكيل را بوستان اول باب درونمايه كه ميزند دور
اشكال رادر آدمي حيات همه كه اساسي فضايل اين حال ،
تشكيل را اسلامي اخلاق چهارچوب ;دربرميگيرد آن گوناگون
رو اين از.است مبتني آن بر اجتماعي هيات كه ميدهد
ذهني حركت اساس مذهبي ، عقايد بدانيم كه است اهميت درخور
مبادي سعدي ، .ميدهد تشكيل را وي اخلاقي مباحث زمينه و
خود و نثرآورده ، و شعر در گوناگون انواع به را ديني
و تازه تعبيرات و فصيح زبان به.است كرده عمل بدان
هم با را اخلاق و ديانت گوناگون ، تمثيلهاي و دلنشين
.است گرفته نظر در را اجتماع سلامت پيوسته و كرده مخلوط
ماخذ او ساده ذهن در و ايمانيست با و متدين مرد سعدي ،
از انحرافي گونه هر و ;اسلامست صدر خلفاي روش حكومت ،
.ميداند تكليف از انحراف و وظيفه در قصور را آنان سيره
پايه دو بر سعدي اجتماعي -سياسي انديشه سخن ، ديگر به
البته كه) آدميان جمعي خرد دستاوردهاي و ديني آموزههاي
.است گرفته شكل (ميباشد تجربه آن اصلي سرچشمه
ديني آموزههاي از برخاسته حكومت ، درباره سعدي ديدگاه
كه آن از پيش سالها وي ، نكتهسنج ذهن و بلند روح. است
از گونهاي به شوند ، قائل مردم حقوق به سياسي فيلسوفان
سعدي ، .است بوده آگاه سياسي قدرت تحديد و مردم حقوق آرمان
به حرمت ، و دولت اين را پادشاهان":ميگويد كه آنجا
در ;"نيست ممكن پادشاهي رعيت ، بيوجود كه است رعيت وجود
ناشي ملت از قدرت ، و قوت كه است اعتقاد اين بر واقع
عامله هيات يا وديعه اين امانتدار جز حكومت و ميشود
سياسي قدرت صاحبان ميان رابطه.نيست چيزي اجتماع ،
سويه يك رابطهاي سعدي ، ديدگاه از مردم و (پادشاهان)
;باشد استوار حاكمان از مردم براطاعت تنها كه نيست
شيخ ، تمثيل.ميشود شامل هردوسو از را تكليف و حق بلكه
حكومت وظايف كه ميبرد كار به اين براي را "رمه و شبان"
.دهد نشان مردم با رابطه در را
اجتماعي -سياسي ارزشهاي نمودار گلستان از بيش بوستان ،
و پختگي اوج نمايانگر كه آن بر افزون كتاب اين.است سعدي
اجتماعي و روحي فضيلتهاي مبلغ ;ميباشد سراينده شاعري
سخنور روح نمودار باشد ، جامعه نمود كه آن از بيش و ;است
نوعدوستي و عدالتورزي اخلاقي ، اجتماعي ، گرايشهاي.است
:است هويدا بوستان ، باب نخستين از سعدي ،
روان نزع وقت در كه شنيدم
نوشيروان گفت چنين هرمز به
باش درويش نگهدار خاطر كه
باش خويش آسايش بند در نه
كس تو ديار اندر نياسايد
بس و جويي خويش آسايش چو
;نيست گونه اين آن ، زياد بسيار اهميت وجود با گلستان ولي
از پارهاي كه ميشود ديده آن در حكايتهايي گاه كه چرا
قلمرو" نويسنده.ميكند نفي را حكايتها ديگر اخلاقي اصول
به كه برميشمارد ، سعدي انديشه در را تناقضهايي ،"سعدي
روشنتر براي.ميشود ديده گلستان حكايتهاي در عمده طور
:ميشود اشاره تناقضها اين از نمونه چند به مطلب اين شدن
:كه شنيدهايم را سعدي بلند ابيات اين همگان
پيكرند يك اعضاي آدم بني
گوهرند يك ز آفرينش در كه
روزگار آورد درد به عضوي چو
قرار نماند را عضوها دگر
بيغمي ديگران محنت كز تو
آدمي نهند نامت كه نشايد
ديده سعدي ، تساهل اهل و بلند روح ابيات ، اين خلال از
زبان ، قوميت ، رنگ ، نژاد ، از فارغ آدميان ، به:كه ميشود
غمخواري و ميورزد عشق ديگري امتياز گونه هر و مذهب
حكايت را شيخ ولي ;ميكند آرزو را يكديگر به نسبت مردمان
را معتبر عالمي":ميشود آغاز گونه اين كه هست نيز ديگري
به عليحده لعنهمالله ملاحده از يكي با افتاد مناظره
اين برميآيد حكايت اين از آنچه "...برنيامد او با حجت
چرا وگرنه نيست ، عقيدتي مداراي و تساهل اهل سعدي ، كه است
ميانديشد ، وي خلاف گونهاي به مذهبي امور در كه را كسي
.كند نثار نفرين
به انوشيروان از گوناگون سيماي دو گلستان ، اول باب در
ظاهر مغول ، وحشتناك خانهاي چهره در نخست وي ، .ميآيد چشم
منصب ، و قدرت آن با را حكيم بزرگمهر چون كسي كه ميشود
;براند زبان بر را حق وي ، پيشگاه در تا كه نيست آن زهره
وزراي".ميآورد چاكريروي و رياكاري به ناچار و
و كردند همي انديشه مملكت ، مصالح از مهمي در انوشيروان
همچنين ملك ، و زدند همي رايي دگرگونه ايشان ، از يك هر
.آمد اختيار ملك ، راي را بوذرجمهر كرد ، انديشه تدبيري
فكر بر ديدي مزيتي چه را ملك راي:گفتند نهانش در وزيران
و نيست ، معلوم كار انجام كه آن موجب به:گفت.حكيم چندين
راي پس.خطا يا آيد صواب كه است مشيت در همگان راي
علت به آيد ، صواب خلاف اگر تا كردم اختيار پادشاه ،
:باشم ايمن معاقبت از او متابعت
جستن راي سلطان ، راي خلاف
شستن دست باشد خويش خون به
اين است شب گويد را روز خود اگر
پروين و ماه آنك:گفت ببايد
تا ميبرازد بيشتر ماكياول به كه پنديست...حكايت ، اين"
بدان راي ، تدبير و عدل باب در كه آن و بوستان سراينده به
".است گفته سخن بلندي
و خردمندي نمونه كه بزرگوار ، و عاقل بزرگمهر اگر
چشم چه عادي ، مردمان از پس كند ، چنين است مالانديشي
انوشيروان ، باب ، همين در.است صوابخواهي و حقگويي
كمترين به كه درميآيد دادگستر پادشاهي چهره در دوباره
شريف و دانا مردي كه آن به رسد چه تا نميدهد رضا ستمي
در هم آن صوابو و است حق آنچه خاطر به را بزرگمهر چون
نوشيروان كه آوردهاند":كند سياست پادشاه ، حكومت مصالح
به غلامي.نبود نمك و كردند كباب صيدي شكارگاه در را
گيرد قيمت به نمك:كه بفرمود.آرد نمك تا فرستاد روستا
ازاين:گفتند.بدننهند رسم و نشود خراب ده تا قوت ، به نه
بود ، اندك جهان در اول ظلم ، بنياد:گفت آيد؟ خلل چه قدر
:رسيد غايت بدين تا كرد مزيدي او بر آمد كه هر
سيبي خورد ملك رعيت باغ ز اگر
بيخ از را درخت غلامان ، برآورند
دارد روا ستم سلطان كه بيضه پنج به
سيخ به مرغ هزار لشكريانش زنند
با حكايت در مثلا نيست ، تناقض از عاري نيز بوستان البته
ظالم حجاج غيبت ،(ب 198)است خونخواره حجاج گفت كسي" مطلع
از ديگر يكي ذيل در كه حالي در ;ميشود شمرده نكوهيده
به غيبت مجاز موارد از يكي ظالم ، حاكم غيبت حكايتها ،
:ميآيد شمار
رواست غيبت كه شنيدم را كس سه
خطاست چهارم درگذشتي ، وزين
پسند ملامت پادشاهي يكي
گزند بيني خلق دل بر كزو
گلستان كه ميرساند نتيجه اين به نويسندهرا اين آنچه
:كه است اعتقاد اين بداند ، تناقضآميز حكايتهاي داراي را
از چنانكه و داشته اخلاقي باعث گلستان ، نگارش در سعدي
شريف ، غرض اين پيوسته ميشود ، مشاهده كتاب ، اين سراسر
.است كشانيده مردمي ترويج و حكمت و موعظه پخش به را سعدي
اخلاق به مربوط ابدا يا كه گلستان در را مطالبي وجود پس
و انصاف روح و اخلاق اصول مخالف كه اين يا و نيست
خود نويسنده ، كه توجيهي دو كنيم؟ حمل چه بر است انسانيت
:كه است قرار اين از ميشود ، يادآور تناقضها ، اين براي
را آنها ميتوان ;نيست مربوط اخلاق به كه مطالبي درباره
نيكو انسي مجلس براي كه دانست نوادري و حكايتها پارهاي
بودن منبر اهل و موعظهگري عادت به بنا سعدي و بودهاست
رو اين از و ;است آورده خاطر تفرج رابراي آنها خويش ،
و لطيفهها اين آن در كه ميكند پيدا جنگي حكم گلستان
اصول با كه مطالبي درباره سو ديگر از.دارد وجود نوادر
:كه كرد توجيه چنين را آن ميتوان دارد تناقض اخلاقي
حقيقت و اخلاق مفهوم و پذيرفته تاثير خويش محيط از سعدي
استحسانات و عمومي عادات با سعدي ذهن در اجتماعي ، فضايل
ميگويند ، Prejudgeرا آن غربيان كه چيزهايي يعني عامه ،
.شدهاست مخلوط
يا عملگرا انديشمندي را سعدي نگارنده همچون اگر اما
آموزهها ارزش به كه كسي معناي به) يم__بدان پراگماتيست
تنها نه نوسان ، اين ;(است معتقد آنها ، كارايي برحسب
را -عملگرايي -سعدي انديشه كلي محور بلكه نيست تناقض
اصلي اخلاقنويسي ، محور جاي به اگرمينمايد نيز تقويت
ارائه و سعدي شناختي جامعه ديدگاههاي بيان را گلستان
شد خواهد روشنتر بدانيم ، زندگي واقعيات از وي تجربيات
در چند هر است ، كرده بيان را زندگي واقعيات سعدي ، كه
از كه را آنچه شيخ.مينمايد تناقضآميز موارد ، پارهاي
براي ;است آمده دست به پيشينيانش و او براي تجربه راه
در نه تناقض" رو اين از.است گذاشته يادگار به ديگران
خيال عالم در تنها و است واقعيات ذات در بلكه سعدي ، آثار
نويسنده ".انگاشت ناديده را آنها ميتوان كه است مثال و
تقويتكننده كه است داده احتمالي نيز خود سعدي قلمرو
اين:كه اين آن و است ، سعدي عملگرايي و واقعبيني فرضيه
از ناشي است ميشود ، ممكن مشاهده سعدي آراء در كه نوساني
مجرب خيلي آدم.باشد متفرقه مطالب انبوهي و مشاهدات كثرت
;باشد داشته قطعي شماي امور ، كليه در نميتواند پخته ، و
گرم و سرد و ديده بسيار اشخاص گونه اين ذهن در زيرا
امر بدين خود سعدي ، .دارد دورو قضيهاي هر چشيده ، روزگار
و توانگري و فقر باب در مدعي ، با سعدي جدال.دارد اعتراف
و خود دلايل كه چرا ;است نكته اين روشنگر هركدام ، مزاياي
وجهي نيكوترين به (اوست خود دلايل واقع در كه)را حريف
وي نزد داوري طرف ، دو كه)نيز قاضي آخر ، در و ميكند بيان
امتيازاتي داراي را دو هر ثروت ، و فقر ;(بردهاند
به.ميكند خودداري طرف يك كامل قبول يا رد از و ميداند
ميداند امتيازاتي داراي را دو هر ثروت ، و فقر سخن ، ديگر
آنها كدام هر زندگي ، گوناگون موقعيتهاي و شرايط در كه
پراكنده مطالب اينرو از.دارند را خويش ويژه كارايي
و فكر طرز ونماينده اجتماع احوال و اوضاع نمودار گلستان ،
.است ايراني نژاد تعقل طرز
صورت ، هر در كه است نظر براين -آمريكايي نويسنده -امرسون
اخلاقي دستورهاي پارهاي اگر و است اخلاقي كتابي گلستان ،
مابانه ماكياول جنبه بيشتر آن در شده طرح انديشههاي و
آفاق سير با آن نويسنده كه است جهت بدان آرماني ، تا دارد
ميخواهد اساسا است كرده جهان در كه بسياري انفس و
در آدمي ، كه بيشماري دشواريهاي براي عملي دستور
.بياموزد او به است مواجه آن با زندگاني
پارهاي بهمنيار ، احمد زندهياد گفته به كه آن سخن كوتاه
آنجا از ،(پنجم باب مانند) گلستان مندرجات بر اشكالات
دستورهاي و اجتماعي تعليمات ميان كه ميگيرد سرچشمه
تاليف در" سعدي ، كه چرا نميشود ، داده تميز شيخ ، اخلاقي
هر احساسات و عواطف و عادات و اخلاقي دستورهاي اجتماعي ،
و بوده كه همانگونه به حال هر در را مردم از صنف و طبقه
يك ، هر بد و نيك دادن نشان براي و كرده وصف هست
از كه اين ديگر و است آورده واقع عين با مطابق حكايتهايي
حال به و مناسبتر زمان اوضاع به را آنچه اخلاقي قواعد
در تعليم و افاده موقع براي مينموده ، نافعتر آن مردم
."گرفته نظر
سعدي انديشه اصلي محور را ، عملگرايي و واقعبيني اگر
;شد خواهد توجيه زيادي حدود تا نيز تناقضها اين بدانيم ،
نتوانيم نتيجه در و كنيم نفي را آن كه صورتي در ولي
روش كاربرد با ميتوان;كنيم توجيه را وي آثار تناقضهاي
سبك به) دودسته به انديشمندان تقسيمبندي و "آيزيابرلين"
تبيين را تناقضها اين ،("جهانبينيها معركه" نويسنده
و نظري برداشتهاي نظر از متفكران تميز براي برليننمود
روباه ، و پشت خار تمثيل از اجتماعي ، مسائل با برخورد شيوه
چيزهاي:كه است متفكراني نماد روباه ، .ميگيرد مدد
يا ندارند ربطي يكديگر به هم غالبا كه ميدانند بسياري
از دسته آن نماد خارپشت ، ولي ;دارند تناقض يكديگر با حتي
را چيز همه و ميدانند بزرگ چيز يك:كه است انديشمندان
معين و منسجم كمابيش فكري دستگاه يك يا اصلي بينش يك به
دستگاه عليرغم صفت ، خارپشت انديشمندان.ميكاهند فرو
از صفت روباه انديشمندان با سنجش در منسجم ، كمابيش فكري
در كه دليل اين به شايد.برخوردارند كمتري واقعبيني
انواع به توجه و پراكندگي به ميل اخير دسته انديشه
نخست دسته.ميشود ديده تجربهها و چيزها از فراواني
و اجتماعي اقتصادي ، تنگناهاي در بشر ، درگيري دلنگران
اين از استفاده با...نيستند جزئيات چنبره در يا سياسي
جمله از را سعدي ميتوان تساهل ، قدري با و مفهوم دو
تجارب انواع و متنوع مسائل به كه دانست متفكراني
در هم آن را ، زندگي فرود و فراز كه سعدي ، .ميپردازند
ديده كند تجربه ميتواند انسان كه دورهاي بحرانيترين
و اجتماعي زندگي:كه است آگاه نكته اين به خوبي به ;است
كه است برخوردار پيچيدگي از اندازهاي به سياسي ،
اين و فروكاست مركزي بينش و انديشه يك به را آن نميتوان
واقعبيني بينشي ، هر از بيش داردكه آن از حكايت ;واقعيت
آنچه از.دارد جاي انديشمند اين انديشه در عملگرايي ، و
موفقيت اصلي شرط كه ميشود برداشت مهم اصل اين شد گفته
و باور نوع از صرفنظر سياسي ، اجتماعي زندگي در آدميان
.آورند روي عملگرايي و واقعبيني به كه است اين آنها هدف
روباه انديشمندان رديف در را سعدي كه اين عمده پيامد يك"
نظريه يك پي در آثارسعدي ، در كه است اين دهيم ، قرار صفت
سعدي ، ..نباشيم آرماني سياسي نظام ازيك منسجم و همهگير
طرح آرماني ، جامعه يك كه نيست انديش محال اجتماعي مهندس
"تدريجي مهندسي" مكتب فيلسوفان چون بلكه كند ، تبيين و
رهيافت اينبرساند حداقل به را رفتاريها كژ ميكوشد ،
تمام در بلكه نيست ، اجتماعي مهندسي براي تنها سعدي ، عملي
."است مفيد زندگي ابعاد
ديد ، يك از سعدي قصايد و پندنامه گلستان ، ;بوستان
غرض ، نويسي ، اندرزنامه در.است نويسي اندرزنامه گونهاي
هدف بلكه ;نيست سياسي و عمومي حوزه شكافانه كالبد تحليل
چگونگيرفتار ارائه سياست ، حوزه در اندرزنامهها كلي
و است قدرت داشتن نگاه و "آوردن بهچنگ" در مناسب
و حدود تا پيآنند در همه مطلب ، ارائه شيوه از صرفنظر
سره تا دهند ، نشان محسن و همگون منسجم ، نظام در را ثغور
مسندي بر كه اين از گذشته) شخص و شود شناخته ناسره از
.بداند را خويش تكليف (خير يا باشد زده تكيه
و اصول چه سياسي ، زندگي در:كه است اين سعدي ، اساسي پرسش
تا قرارداد سرمشق رفتار ، و گفتار در بايد را عملي تدابير
و واقعبيني عدالت ، سهمقوله"آيد حاصل سياسي نسبي سعادت
تشكيل را او سياسي انديشه اصول مهمترين ،"اعتدالگرايي
;باشد سياسي زندگي اساس و پايه بايد عدالت ، .ميدهند
ملاك گرايي ، _اعتدال و شود حاكم سياسي بينش بر واقعبيني
واند_ميت ملاك ه_س اين و گردد عملي رفتارهاي و تدابير
.د_شمارآي به عدي ، _س عملگرايي شاخصهاي
حميدي محمدحسين
|