ازهمگسيختگي و طلاق بر موثر عوامل
خانوادگي
است كودكان حق بازي ،
!نكن التماس
عوض را خود والدين نظر ميتوانيد چگونه
كنيد؟
تشكلهاي :كشور وزير اجتماعي معاون
موثرند كنترلآوارگي در غيردولتي
كرد شكايت نوري ناطق اكبر علي از گنجي
اصل كميسيون به ايرانفردا تحريريه اعضاي
كردند شكايت 90
خواستار مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
شد داوديمهاجر وضعيتفريبا شدن روشن
ازهمگسيختگي و طلاق بر موثر عوامل
خانوادگي
و زنان براي اخير قرن در آن روزافزون افزايش و طلاق
هستند ، خانواده تشكيل تدارك در كه كساني و متاهل مردان
از يكي صورت به ميآيد شمار به خطري زنگ حالكه درعين
.ميكند خودنمايي ما جامعه در اجتماعي بزرگ مشكلات
سال در طلاق ميزان بهزيستي سازمان گزارش طبق كه بهطوري
نفر هزار يكصد و بوده درصدازدواجها از 5/17 بيش 7877
به نزديك تعداد اين از كه كرده طلاق تقاضاي نيز
.است رسيدگي حال در بقيه و است قطعي طلاق مورد پنجاههزار
شهرستانها ساير و تهران در طلاق نرخ افزايش رو اين از
جبرانناپذيري لطمات و دارد وخيمي عواقب كه جدي است آفتي
بيخانمان ، و بزهكار وجودجوانان كه ميگذارد اجتماع بر
مردان وجود و بيپناه فرزندان و دختران و زنان شدن رها
.است اجتماعي پديده اين پيامدهاي ازجمله...و افسرده
از ناشي كه است اجتماعي پديدههاي مهمترين از يكي طلاق
ميباشد حقوقي و فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ، گوناگون عوامل
.دارد گوناگوني زواياي و ابعاد و
نهتنها رواني تعادل زيرابر.است رواني پديده يك نخست
اثر نزديكان و دوستان بستگان ، فرزندان ، بلكه انسان دو
.ميگذارد
عنوان به خانواده گسستن زيرا ، اقتصادي است پديدهاي دوم ،
و انسانها رواني تعادل تزلزل به منجر اقتصادي واحد يك
.ميشود آنان اقتصادي حيات در سهمگين اثراتي بروز
بر كيفي و كمي لحاظ به كه است جمعيتي پديدهاي طلاق سوم ،
زيرا مينهد اثر جمعيت كميت بر.ميگذارد اثر جمعيت ساخت
طلاق با خانواده يعني مثل توليد اساس و مشروع واحد تنها
.ميپاشد ازهم
كه فرزنداني چون دارد ، اثر جمعيت كيفيت بر ديگر طرف از
شرايط فاقد زياد احتمال به محرومهستند خانواده نعمت از
.بود خواهند مسئول شهروندي مقام احراز راه در لازم
فرهنگي گوناگون عوامل و است فرهنگي پديده يك طلاق چهارم ،
پديده يك ديدگاهي از طلاق آنكه سرانجام و دارد اثر آن در
سالم ارتباط فاقد كه جامعهاي در سان بدين.است ارتباطي
برقرار بهزودي ازدواج پيوندهاي است ، طبيعي و درست
طلاق كه آن وجود با.ميگردند قطع نيز زودي به و ميشود
گردد تلقي عادي امري اگر اما ميآيد حساب به حل راه يك
خواهد افزايش آن ميزان شود كاسته آن زشتي و قبح از و
.يافت
مشكلات آغاز بلكه.نيست زناشويي زندگي مشكلات پايان طلاق
و زن اندوه و بيساماني افسردگي ، و بيپناهي آغازاست
در و ازدواجند ثمره و حاصل كه است فرزندان خصوصا و مرد
به توجه با.ميشوند متحمل را آسيب بيشترين ميان اين
و خانواده برنهاد پديده اين از كه جبرانناپذيري صدمات
محققان و آمده عمل به متعددي تحقيقات ميشود وارد جامعه
در كه پرداختهاند طلاق بررسي به گوناگون ديدگاههاي از
كه عواملي از يكي اما.پرداخت خواهيم آنها به بحث دنباله
نرخ افزايش موج و بخشيده شديدي تاثير ما جامعه در بخصوص
.ماست جامعه شدن شدهدوساختي شهرستانها و تهران در طلاق
اميل" توسط بار نخستين كه جامعه شدن دوساختي از منظور
بي" يا "بيساماني" مفهوم ابداع با "مرتن"و "دوركيم
اجتماعي روابط از دنيايي گرديد ، مطرح "اجتماعي قاعدگي
و يافت بسط بيستم قرن در جوامع شدن صنعتي از پس كه است
.انسانهاست سردرگمي و سريع دگرگوني آن حاصل
براي سنتي هنجارهاي و قواعد طرف يك از دوساختي شرايط در
ارزشهاي ديگر طرف از و ميرسند بهنظر كمارزش انسانها
عبارت به جانيفتادهاند ، نيز جديد واقعيات با منطبق جديد
.دارند قرار برزخ حالت يك در افراد ديگر
جامعه به سنتي ازجامعه گذر حال در كه جامعهاي چنين در
نتيجه در.موجودند جديد و كهن اجتماعي ساخت دو است صنعتي
تبعيت كهن ساخت از برخي و نوين ساخت افراداز برخي
اجتماعي ساخت دو بين اكثريتدر ميكنند ، ليكن
مقتضاي به ليكن ميانديشند كهن اساسساخت بر سرگردانند ،
در مثال بهطورميكنند عمل جديد برحسبساخت و واقعيت
:همسر گزينش و ازدواج هنگام
ميسازند ، را معيارها سنتها و گذشته رويدادهاي -
ميكند ، پيدا تشريفاتياهميت فرمايشيو ازدواج -
ميكنند ، انتخاب جوانان براي والدين را همسر -
بدون كنند ، زندگي مدتها براي هم كنار بايددر مرد و زن-
.باشند داشته يكديگرسازش با خوبي به كه آن
تحقق بزرگترها توسط همسر گزينش گذشته در كلي طور به
جاي گسترده خانواده جواندر زوج.مييافت
مداخله حقيقت در نداشتند ، مييافتندوهرگزاستقلال
زن.ميشد تلقي هنجاري امر زندگيجوانان در بزرگترها
ارزشگزار آقاو را مرد ونيز آسياببود زيرين سنگ
حساب به ارزشمند ميدانست خوب مرد آنچهرا.ميدانست
خوانده ارزشنامناسب بود اين از غير آنچه و ميآمد
آموزش و بود خانه از خارج مستقلدر شغل فاقد زن.ميشد
خاص آموزش ديگر عبارت بهداشت قرار ناچيزي سطح در وي
.بود مردان
دگرگوني موارد اين از بسياري شهري جامعه تاكنوندر اما
زندگي شريك را خود خانواده در زن كه جملهآن از يافته
از دارد ، تحصيلات و درآمد و شغل.ميداند مرد همسان و
به قادر ندارند هم با فكري تناسب هيچ كه ومردي زن رو اين
.نيستند خانوادگي سازگاريواستمرارحيات
زندگي در نيز بستگاننزديك و والدين نقش جديد جامعه در
بخواهند پدرومادر چنانچه و است يافته كاهش جوان زوجهاي
با مداخلهنمايند آنها زندگي گذشتهدر مانند
.ميشوند روبهرو همسران جدي عكسالعملهاي
"بروم" ،"گود ويليام"،"پارسونز" كه همانطور رو اين از
و هستهاي خانواده گسترش نتيجه معتقدنددر"سلزنيك" و
به چنانكه).است كرده پيدا افزايش ، طلاق شدنسنتها سست
طلاقها درصد كه 60 ميدهد نشان تحقيقات آمد خواهد دنبال
كه است كساني به شدهمربوط بررسي طلاق مورد هر 100 از
زندگي هستهاي خانواده صورت به مستقليعني طور به
(.ميكردهاند
به زمينداري نظام از چه صاحبنظرانهر اين ديدگاه از
فراوانيطلاق ميشويم ، نزديك سرمايهداري و صنعتي جامعه
طبقات از مياني قشرهاي در طلاقبخصوصمييابد افزايش
بالاگرچه طبقات زيرادر است بيشتر جامعه پايين و بالا
واساس پايه... و احترام و همكاري عشق ، محبت ، است ممكن
ماليبر امكانات چون اما خانوادگينباشد بقايزندگي
.نميكشد جدايي به كار ميگذارد كمبودهاسرپوش گونه اين
مجموعه از جزيي خانوادگي مشكلات چون نيز پايين طبقات در
طبقهفشار اين بر كه است اقتصادي و مشكلاتاجتماعي
كرده ، تحمل را مشكلات است شوهر به وابسته زن و ميآورد
مشكلاتمانع با مقابله براي يكديگر به نياز بنابراين
.ميگردد كمتر طلاق ميشود ، احتمال قطعپيوندها
طلاق در موثر عوامل
هم از و طلاق در را عواملمختلفي پژوهشگران و محققان
در طلاق بر موثر عوامل.ميدانند موثر خانوادگي گسيختگي
تهران شهر در طلاق مورد يكصد برروي كه تحقيقي نتايج پرتو
.ميشود فهرست چنين گرفته ، صورت سال 1378 در
:طلاق در آن تاثير و مرد شغل -1
بهطوري است طلاق در موثر عوامل از يكي خانواده مرد شغل
درصد بيكار ، 34 درصد شده 12 طلاقبررسي مورد از 100 كه
به.بودهاند كارگر درصد و 6 آزاد شغل درصد كارمند ، 44
و كارمند مردان بين در طلاق كه گفت ميتوان ديگر عبارت
از بيشتر شغلي متوسط گروههاي كلي بهطور يا آزاد مشاغل
نامناسب يا مناسب بسيار آنها اقتصادي وضع كه است كساني
.است
:طلاق در آن تاثير و زنان مشاغل -2
موثر طلاق در كه است عواملي از ديگر يكي نيز زنان مشاغل
درصد ، خانهدار 72 زنان بين در طلاق كه معني اين به است ،
معلم درصد ، كارمند 6 درصد ، پرستار 8 درصد ، آزاد 10 مشاغل
به مربوط طلاق بيشترين ديگر عبارت به.است بوده درصد 4
است معلمان به مربوط طلاق ميزان كمترين و خانهدار زنان
زنان از بيشتر مراتب به خانهدار زنان بين در طلاق يا
.است خانه از خارج در شاغل
:طلاق بر آن تاثير و زوجين تحصيلات -3
ميزان افزايش در كه است ديگري عامل نيز زوجين تحصيلات
داراي كه زناني بين در طلاق كه بهطوري.است موثر طلاق
درصد 48)درصد ، بودهاند 62 بالاتر و ديپلم تحصيلي مدرك
و درصد راهنمايي 26 ،(بالاتر و ليسانس درصد و 14 ديپلم
در طلاق ديگر عبارت بهاست بوده درصد نيز 12 ابتدايي
است بيشتر مراتب به بالاتر و ديپلم تحصيلكرده زنان بين
ابتدايي و راهنمايي تحصيلي مدرك داراي كه كساني از
و شريك شد گفته كه همانطور آن علت شايد كه)ميباشند
جامعه شدن دوساختي يا و مرد مقابل در زن دانستن همسان
.(است
مدرك داراي كه كساني بين در طلاق نيز مردان مورد در
درصد ديپلم 42) درصد هستند 68 بالاتر و ديپلم تحصيلي
ابتدايي 4 و درصد راهنمايي 28 (درصد بالاتر 26 و ليسانس
.است بوده درصد
مدرك داراي كه مرداني و زنان بين در طلاق آنكه نتيجه
بيشتر تحصيلكردهها ، يعني هستند بالاتر و ديپلم تحصيلي
.ميباشند پايينتري تحصيلي مدرك داراي كه است كساني از
يا افزايش در اقتصادي عوامل تاثير يا اقتصادي درآمد -4
:طلاق كاهش
طلاق ميزان كاهش يا افزايش در كه عواملي از ديگر يكي
اقتصادي عوامل يا خانواده اقتصادي درآمد ميزان است موثر
كه كساني بين در طلاق ميدهد نشان مذكور تحقيق.است
درآمد داراي كه است كساني از بيشتر دارند متوسط درآمد
كه كساني بين در طلاق چنانكه.هستند پايين يا بالا بسيار
از بيشتر است تومان هزار تا 250 يكصد بين آنها درآمد
.است تومان هزار از 100 كمتر آنها درآمد كه است كساني
: طلاق در آن تاثير و نامزدي دوران طول -5
از كه ميدهد نشان تحقيق نامزدي دوران طول تاثير مورد در
طلاقها از درصد حدود 90 بررسي طلاقمورد مورد 100
يك از كمتر نامزديشان دوران طول كه است زوجيني به مربوط
كه است كساني به مربوط آنها از درصد تنها 10 و بوده سال
.داشتهاند نامزدي دوران سال يك از بالاتر
طلاق درصد بيشترين يعني درصد ميان 48 اين در همچنين
دوران ماه تا 3 يك بين تنها كه است كساني به مربوط
.داشتهاند نامزدي
نامزدي دوران طول اندازه چه هر:گفت توان مي نتيجه در
كاسته طلاق ميزان از (معيني حد تا البته) باشد بيشتر
افزايش يا كاهش در عاملي نامزدي دوران طول يا.ميشود
دوران بين تناسبي اينروبايد از.است طلاق ميزان
باشد كم آنقدر نه يعني باشد ، داشته وجود عروسي و نامزدي
نداشته وجود اخلاقي تفاهم ايجاد و آشنايي براي فرصتي كه
.آيد بوجود مشكل كه طولاني آنقدر نه و باشد
تاثير و ازدواج هنگام به پسر و دختر بودن سال و سن كم -6
:طلاق در آن
يكي نيز ازدواج هنگام در پسر و دختر بودن سال و سن كم
طوري به.است موثر طلاق ميزان در كه است عواملي از ديگر
كساني به مربوط درصد شده ، 40 بررسي طلاق مورد از 100 كه
درصد و 44 داشته سال از 20 كمتر ازدواج هنگام در كه است
تنها و داشته سن سال تا 25 بين 21 كه است كساني به مربوط
سال از 26 بيش كه است كساني به مربوط طلاقها از درصد 16
.داشتهاند
موثر طلاق ميزان افزايش در ازدواج هنگام در نيز پسر سن
است مرداني به مربوط طلاقها از درصد كه 36 طوري به است
مربوط درصد كردهاند380 ازدواج سالگي تا 25 بين 16 كه
كه است كساني به مربوط بقيه و سال تا 30 سنين 26 به
.داشتهاند سن سال از 31 بالاتر
در آن تاثير و ازدواج براي پسر و دختر آشنايي چگونگي -7
:طلاق
عوامل از يكي نيز ازدواج براي دختر و پسر آشنايي چگونگي
تحقيق كه معني اين به است موثر طلاق در كه است ديگري
يعني 46 بيشترين شده بررسي طلاق مورد از 100 ميدهد نشان
خانوادگي آمد و رفت وسيله به كه است كساني به مربوط درصد
.است گرفته صورت خانواده افراد ساير و مادر و پدر دوستي و
و درصد شخصي 20 درصد ، آشنايي معمولي 28 خواستگاري)
(.است داشته طلاق با رابطه درصد خويشاوندي 6 نسبت
كساني بين در طلاق ميزان كمترين گفت ميتوان نتيجه در
ديگر عبارت به يا داشته خويشاوندي نسبت يكديگر با كه است
.است موثر طلاق ميزان كاهش در خويشاوندي نسبت
مربوط طلاقها درصد كه 90 ميدهد نشان تحقيق همين همچنين
تنها و نداشته خويشاوندي نسبت همديگر با كه است كساني به
همديگر با كه است كساني به مربوط طلاقها از درصد 10
.بودهاند خويشاوند
.است موثر طلاق ميزان كاهش در خويشاوندي نسبت آنكه نتيجه
:طلاق در آن تاثير و مرد و زن سن -8
در مرد و زن سن است موثر طلاق ميزان كهدر ديگري عامل
به مربوط طلاقها درصد كه 47 طوري به است طلاق هنگام
تا 40 بين 31 داشتهاند ، سن سال از 30 كمتر كه است زناني
به مربوط طلاقها درصد تنها 11 يعني بقيه و درصد سال 42
.است سال از 40 بالاتر سنين
است مرداني به مربوط طلاقها درصد نيز 67 مردان مورد در
درصد يعني 33 بقيه و بوده سال تا 40 بين 21 آنها سن كه
.داشتهاند سن سال از 40 بيشتر كه است كساني به مربوط
:طلاق در آن تاثير و مرد و زن سني تفاوت -9
از زن سن بودن بزرگتر و زوجين سني تفاوت طلاق ديگر عامل
از زن كه خانوادههايي در كه ميدهد نشان تحقيق.است مرد
از بيشتر طلاق احتمال است بزرگتر مرد از سني نظر
البته كه است ، بيشتر زن از مرد سن كه است خانوادههايي
جامعه در فرهنگي ارزشهاي و عوامل تاثير آن عمده دليل
ازدواج هنگام در پسر از دختر بودن كوچكتر معني بدين ماست
.ميشود محسوب ارزش يك
: طلاق در آن تاثير و (مشترك زندگي) ازدواج مدت -10
.است ازدواج مدت طلاق ميزان افزايش در ديگر موثر عامل
ده طول در طلاقها درصد حدود 67 كه ميدهد نشان تحقيق
درصد 5 سال 6 تا 4 درصد 3 سال 32 تا 2 1) زندگي اول سال
(درصد سال 9 تا 10 درصد 9 سال 6 تا 8 درصد 7 سال 14 تا 6
ده از بيشتر كه است كساني به مربوط درصد يعني 33 بقيه و
.داشتهاند مشترك زندگي سال
دوره خطرناكترين مشترك زندگي اول سال ده ديگر عبارت به
به دوره اين در كه مرداني و زنان بايد و است طلاق براي
.بردارند قدم بيشتري دورانديشي و احتياط با ميبرند سر
:طلاق در آن وتاثير اقوام منفي دخالت -11
در بستگان و اقوام منفي دخالت كه ميدهد نشان تحقيق
از درصد در48 و است موثر طلاق در زناشويي زندگي
تحقيق همچنين.داشتهاند دخالت حديديگران تا طلاقها
خانوادگي مشكلات شوهرها و زن از درصد كه 66 ميدهد نشان
ميان در دوستان و همسر خانواده يا خود خانواده با را خود
.ميگذارند
:طلاق در آن تاثير و فرزند نداشتن يا داشتن -12
يا داشتن است موثر طلاق در كمي حد تا كه ديگري عامل
به مربوط طلاقها درصد كه 37 طوري به است فرزند نداشتن
است كساني به مربوط درصد و 63 فرزند فاقد كه است كساني
.بيشتربودهاند فرزندو داراي 1 ، 2 ، 3 كه
در زيادي تاثير فرزند نداشتن يا داشتن كه آن نتيجه
مورد گروه مردان و زنان و ندارد طلاق افزايشميزان
.كردهاند طلاق به اقدام خود فرزندان به توجه بدون مطالعه
به تقريبا فرزند نداشتن يا و داشتن ديگر عبارت به
.است موثر طلاق در يكساني ميزان
:طلاق در آن تاثير و ازدواج معيارهاي -13
خاص الگوهاي از پيروي به ازدواج هنگام در پسري و دختر هر
تصميمگيري در كه هستند معيارهايي داراي جامعه فرهنگي
كه شد سوال منظور اين به.دارند دخالت ازدواج براي آنها
داشتيد؟ نظر در را معيارهايي چه ازدواج هنگام در
زيبايي ، 10 درصد كه 2 ميدهد نشان آمده دست به پاسخهاي
و بيمعياري درصد ظاهري ، 34 علاقه درصد تحصيلات ، 14 درصد
.داشتهاند نظر در را ثروت عمدتا كه موارد ساير درصد 40
حدود 74 نداشتن ، خاصي معيار و ثروت داشتن كه آن نتيجه
.است تامل قابل كه دربرميگيرد را طلاقها از درصد
:طلاق در آن تاثير و زوجين تفاهم عدم -14
افزايش در كه است عواملي از يكي مرد و زن بين تفاهم عدم
بررسي طلاق مورد از 100 كه طوري به است موثر طلاق ميزان
همديگر با كه است زوجيني به مربوط طلاقها درصد شده 63
تنها 14 و متوسط حد در درصد نداشتهاند ، 13 تفاهم اصلا
ديگر عبارت به.بودهاند برخوردار زيادي تفاهم از درصد
يا افزايش در مشترك زندگي در تفاهم داشتن گفت ميتوان
تفاهم ميزان چه هر و است موثر بسيار طلاق ميزان كاهش
.شد خواهد بيشتر طلاقها تعداد باشد كمتر
.و مسئوليتپذيري عدم همسر ، بيماري اعتياد ، بين رابطه -15
:طلاق در آن تاثير و..
به مربوط طلاقها درصد ميدهد 13 نشان تحقيق سرانجام
به مربوط درصد همسر ، 21 بيماري به مربوط درصد اعتياد ، 12
اخلاقي ، تفاهم عدم به مربوط درصد مسئوليتپذيري ، 36 عدم
مالي مشكلات درصد تنها 6 و ديگران دخالت اثر بر درصد 12
.دانستهاند اختلافشان باعث را
سبب را عدمتفاهم عوامل اين همه گفت ميتوان نتيجه در
.ميگردد منجر طلاق به و ميشود
بندي جمع
در مرد شغل:گرفت نتيجه ميتوان گذشت چه آن به توجه با
در طلاق كه طوري به است موثر طلاق ميزان افزايش يا كاهش
و شغلي متوسط گروههاي يا كارمندان و آزاد مشاغل بين
.است درآمد كم و پردرآمد گروههاي از بيشتر اقتصادي
زنان از بيشتر مراتب به خانهدار زنان بين در طلاق -
مربوط طلاق ميزان كمترين ميان اين در و كارمنداست و شاغل
.است معلم زنان به
متوسط درآمد كه گروههايي بين در طلاق اقتصادي لحاظ از -
كم يا زياد آنها درآمد كه است گروههايي از بيشتر دارند
.است
طبقات بيشتراز متوسط طبقه بين در طلاق ديگر عبارت به
.است جامعه پايين و بالا
از كافي شناخت نداشتن و نامزدي دوران بودن كوتاه -
طول اندازه هر نتيجه دراست موثر بسيار طلاق در يكديگر
ميزان از (معيني حد تا البته)باشد بيشتر نامزدي دوران
.ميشود كاسته طلاق
طلاق در ازدواج هنگام پسربه و دختر بودن سال و سن كم-
. سالگي از 20 كمتر سنين در خصوص به موثراست ، بسيار
موثر طلاق در ازدواج براي وپسر دختر چگونگيآشنايي -
.است
ميزان كاهش در زيادي ميزانبسيار به نسبتخويشاوندي -
.است موثر طلاق
سالگيو سن 30 تا زنان مورد طلاقدر بيشترينميزان -
.است بوده سالگي تا 40 بين 21 موردمردان در
زن سن چنانچه و است موثر طلاق در مرد و سنيزن تفاوت -
.است بيشتر طلاقبسيار احتمال باشد بزرگتر مرد از
مشتركخطرناكتريندورهبراي زندگي سالاول ده -
سر به دوره اين در كه مرداني و زنان بايد و است طلاق
.باشند محتاط ميبرند
.است موثر طلاق در زيادي حد تا اقوام منفي دخالت -
طلاق يكسانيدر تقريبا شرايط فرزند نداشتن يا داشتن -
.آورد حساب به موثري عامل را آن نميتوان و دارد
شتابزده ، ازدواجهاي همسر ، صحيح انتخاب عدم سرانجام -
و ازدواج از هدف نداشتن صحيحهمسرگزيني ، معيار نداشتن
همسر بيماري مرد ، و زن اخلاقيبين مهمترنظام همه از
نبودن يكي و اعتياد و روحي و جسماني كامل سلامت نداشتن و
بيتفاوتي مسئوليتپذيريو وديني ، عدم فرهنگي اعتقادات
.است موثر طلاق در زندگي به نسبت مرد و زن
:پيشنهادها
نظر به زير پيشنهادهاي آمده بدست نتايج به توجه با
:ميرسد
زياديبرخوردار اهميت همديگراز از آشناييزوجين -1
براي آشنايي بايدبكوشندزمينه خانوادهها بنابراين.است
نباشد ميان در سازشوتفاهم اگر تا كنند فراهم زوجينرا
ازدواج به وكار شوند همديگرجدا ابتدااز همان از
.نكشد
ياري را فرزندانشان همسر ، انتخاب در بايد خانوادهها -2
تا باشند ، نداشته دخالتي انتخابآنها در اما.كنند
.كنند انتخاب را خود همسر هوشياري وبا آزادانه جوانان
هدف خانواده تشكيل و باازدواج بايد جوانان-3
از هرگز و كنند فكر آن پيوستهبه باشند ، ومعياريداشته
و تزلزل دچار زندگي كردهتا ازدواج چه براي نبرندكه ياد
.نشود پاشيدگي هم از
درايتحل با را خود خانوادگي مشكلات بايد همسران -4
هرگز ولي مشورتكنند ، بزرگان با نياز صورت در و كنند
كس هيچ چون كند دخالت آنها زندگي در كسي ندهند اجازه
.نيست زندگيشان براي آنها خود دلسوزتراز
به را آنها سرنوشت نبايد هرگز ازدواجند ، ثمره فرزندان -5
آينده خاطر به را مشكلات از بسياري بايد بلكه گرفت ، بازي
اين خانوادهها از بسياري كه كرد ، همچنان تحمل آنها
.ميكنند را كار
است ، ناسازگاريبوده علت بيشتريندرصدطلاقبه -6
زندگيخود مشكلات به كه ميشود توصيه زوجين به بنابراين
باشندتا داشته گذشت كنند سعي نكنند ، سنگدلانهنگاه
.شود فراهم زندگي سازگاريدر و تفاهم زمينه
طلاقهاحاصل بيشتر داد نشان تحقيق چنانكه -7
در بايد بنابران.است شتابزدهبوده و سريع ازدواجهاي
شتابزده ازدواجهاي از و داده خرج به حوصله ازدواج مساله
.كرد تحقيقخودداري بدون و
.است برخوردار بالايي اهميت از ازدواج در بودن همفكر -8
ميان از را خود همسر كنند ، سعي بايد جوانان بنابراين
تحصيلي ، مالي ، مذهبي ، نظر از كه كنند انتخاب كساني
.باشند سطح يك در تقريبا... و فرهنگي
خانواده نهايت در و ازدواج يك اصلي شوهراركان و زن -9
آرامش زمينههاي كنند سعي دو هر بنابراينبايد.هستند
و كنند فراهم را فرزندان همچنين و طرفين رواني و روحي
كنند ، چرا اجتناب خودخواهي بيمسئوليتي ، تكرويو از
به و كرده متزلزل زناشوييرا زندگي پايههاي اينها كه
.طلاقميانجامد
و مناسب زمينههاي بايد مسئولان دولتو سرانجام -10
از قبل و سازند فراهم ازدواججوانان براي را لازم
زوجين به مشاوره طرفين از را لازم ازدواجآگاهيهاي
.شوند خود زندگي وارد لازم آگاهي با جوانان تا بدهند
انشاءالله
مقدم قرائي امان دكتر
دانشگاه علمي هيات عضو
:وماخذ منابع
طلاقدر درخواست موثر اجتماعي عوامل -زهرا -جليليان -1
علوم رشته كارشناسيارشد پاياننامه -تهران شهر
و ص 126 سال 1375 - طباطبايي علامه دانشگاه -اجتماعي
.بقيه
كرجكدامند؟ شهر در طلاق علل -ليلي -نياكي دهقان -2
علوم رشته نور ، پيام دانشگاه كارشناسي پاياننامه
سال 7675 - اجتماعي
نامه پايان -طلاق در موثر عوامل - سودابه -اقبالي -3
.سال 1378 -نور پيام دانشگاه اجتماعي علوم رشته كارشناسي
شهر در درطلاق موثر عوامل بررسي -دلبر -مرادزاده-4
دانشگاه اجتماعي علوم كارشناسيرشته پاياننامه -تهران
سال 791378 -پيامنور
و واقعيت و شناخت در پژوهشي طلاق -باقر -ساروخاني -5
. سال 1370 - تهران دانشگاه آن عوامل
.طلاق و خانواده اجتماعي آسيبشناسي -محمدحسين -فرجاد -6
.سال 1375 آماري سالنامه -7
.طلاق و زن -احمد -دامغاني مهدوي -8
. طلاق اجتماعي علل -مهدي -كينيا-9
است كودكان حق بازي ،
زندگي بازيگري افراد از برخي اگر.است زندگي همزاد بازي
به نميكنند ، احساس و نميبينند را "بازيگر زندگي" يا
پي آن ماهيت به و نميشناسند را زندگي كه است دليل اين
به وقتي انسان":شيلر فون فردريش قول به.نبردهاند
".بپردازد بازي به كه است انسان راستي
اثر يك خلق گفتوگو ، .است زندگي با برخورد شيوه بازي ،
مطالعه ، آزمايشگاه ، يا كارگاه در كار سفر ، و گردش هنري ،
بازي وسيله به ميتوان را زندگي فعاليتهاي همه و جستوجو
مجهولات كشف.ساخت افزون را زندگي شوق و شور و كرد تجربه
وقتي.است بازي و تفريح سرگرمكنندهترين كودكان براي
ميپردازيم ، بازي به آنها با كودكان نادانستههاي براي
دست مهارتهايي به كنيم استفاده كردن بازي شيوههاي از يا
توانست خواهند هم ما حضور بدون بعدها كه مييابند
.كنند كشف را نادانستهها
رغبت ، و ميل به ميآورد ، بوجود علاقه ميآفريند ، شوق بازي
ميرسد ، پيروزي و موفقيت به وقتي و ميدهد ، تلاش ميدان
بردنها لذت و پيروزيها دامنه قدر هر.ميشود حس كاميابي
و كار و زندگي از رضامنديها و كاميابيها درجه يابد ، وسعت
تر"بازيپذير" و شفافتر زندگي و ميرود ، بالاتر كوشش
.ميشود
ناراحتيهاي يا رواني آسيبهاي بر كردن غلبه براي بازي
را ما امروزه حقيقت ، اين.ميباشد شفابخشي داروي عاطفي
.است كرده روبهرو "درماني بازي" پديده با
كاملا رابطهاي.دارد رابطه نيز پرورش و آموزش با بازي ،
شيوههاي موفقترين از يكي ميدانيم.تعيينكننده
با بازي واقع در روش ، اين.است "مسئله حل روش" ياددادن ،
يا مشكل صورت به آموزشي مطالب و موضوعات يعني.است مشكل
راه جستجوي به مجبورند يادگيرندگان و ميشوند مطرح مسئله
يادگيري به بازي با وقتي بچهها.بپردازند آنها حل
.ميكنند بيان را درونشان صراحت ، و صداقت با ميپردازند ،
افكار و نگرشها احساسات ، آشكار ، و روشن بيان اين در
و ميخورند تاب و پيچ ميشوند ، آشكار آنها پرتلاطم
.ميرسند نفس به اعتماد و دروني آرامش به سرانجام
و تعليم بينالمللي انجمن كه است بازي اهميت به توجه با
دفاع كودكان بازي حق از بيانيهاي در كودكي دوران تربيت
:از عبارتند بيانيه اين متن از گوشههايي.است نموده
به بازي براي را سني گروههاي همه كودكان نياز انجمن ، -
:زيرا ميكند حمايت آن از قاطعانه و ميشناسد رسميت
.است ضروري زندگي ، شيوههاي يادگيري براي بازي *
ميشناسند را خود اطراف دنياي بازي ، با فقط نه كودكان *
بيان دنيا اين از را خود آگاهيهاي آن ، وسيله به بلكه
.ميكنند
جايگزين نميتواند آموزشي برنامههاي از يك هيچ *
.شود بازي از كودك غيرمستقيم و مستقيم يادگيريهاي
ناپذير جدايي بخش وسازنده ، پويا رفتاري عنوان به بازي *
.است بزرگسالي تا تولد زمان از كودكي ، دوران
زندگي در بازي به نياز بايد مربيان و مادران پدران ، *
.كنند هدايت منظم طور به مرحله ، به مرحله را كودك
و دگرگون را زندگي رويدادهاي بازي ، طريق از كودكان *
خود نيازهاي و خواستهها با را آنها و ميكنند بازسازي
.ميسازند سازگار
با بازي.ميكنند هم اختراع بازي ، طريق از كودكان *
نگاه مخفي رمزهاي و پيامها و آموختني حقايق كشف اعداد ،
.دارند نقش اختراعات اين ظهور در همه شده ، داشته
مهارتهاي تقويت براي خوبي فرصتهاي گروهي ، بازيهاي *
.است شدن اجتماعي
بنيادين ، مهارتهاي از بودن برخوردار قرن 21 در *
اين شكلگيري براي فرصتهايي بازيها.است اعتبارآفرين
نقش مهارتها اين كسب در و ميآورند مهارتهافراهم
.دارند بهسزايي
رووف علي اثر يادگرفتن براي ياددادن كتاب از برگرفته *
صابريان معصومه
!نكن التماس
جامعهشناختي نگاهي از التماس فرهنگ بررسي
نزد در بلكه ديگران نزد تنها نه ميكند ، التماس كه كسي *
ميشود موجب امر اين و ميشكند را خود شخصيت نيز خويشتن
و ارزش خودش براي رواني نظر از التماسكننده فرد تا
نباشد منزلتيقائل
نفر يك به نهادن ارزش فرد ، تنها وشخصيت حفظحرمت *
بشريتاست تمام به نهادن ارزش منزله به بلكه نيست
ماست ، جامعه در ارزش ضد و منفي پديدههاي از يكي التماس
با اما جويد ، توسل آن به ندارد دوست هيچكس كه پديدهاي
مشاهده اجتماع در را آن موارد از بسياري در وجود اين
جستن" معني به دهخدا لغتنامه در "التماس" واژه ميكنيم ،
و كردن خواهش به "كردن التماس" همچنين و است آمده "چيزي
.است شده معني زاري و تضرع با چيزي خواستن
عبارتند كه دارد وجود اصلي عامل سه حداقل التماس هر در
كسي -خواسته 3 يا نياز -ميكند 2 التماس كه كسي -از1
انسانها زندگي كه است آن واقعيت.ميشود التماس او به كه
كه همانطور لذا و ميباشد مرتبط يكديگر به اجتماع در
اجتماعي موجودي انسان" گفتهاند اجتماعي علماي و فلاسفه
شده كه هم خود نيازهاي رفع و زندگي تسهيل براي و "است
با تعامل طريق از و باشد ارتباط در اجتماع با است ناچار
.نمايد برطرف را حاجاتش و شود نائل خويش اهداف به ديگران
از بينياز كه يافت نميتوان را فردي هيچ اساس اين بر
.باشد نداشته اجتماعي زندگي گرايشبه يا و باشد اجتماع
فرد هم يعني است ، دوجانبه رابطه يك اجتماع با فرد رابطه
دليل همين به فرد ، به اجتماع هم و است نيازمند اجتماع به
فرد زندگي اجتماع هم و ميگذارد تاثير اجتماع بر فرد هم
.ميدهد قرار خود تاثير تحت را
از يك هر براي اجتماعي زندگي كه مواهبي به بردن پي براي
پيرامون به شده كه هم لحظاتي براي است كافي دارد ، ما
متوجه صورت آن در بيافكنيم ، نظري تامل روي از خويش
به هستيم ، اجتماعي زندگي مواهب در غرق ما كه ميشويم
كه لباسي گزيدهايم ، سكني آن در كه خانهاي مثال عنوان
حاصل همه و همه..و ميكنيم مصرف كه ، غذايي ميپوشيم
اجتماعي مديون فردي هر خاطر همين به و است اجتماعي زندگي
ميشويم متوجه كه وقتيميكند زندگي آن در كه است
كه است شايسته آيا است ، سودمند ما براي قدر اين اجتماع
نشان خود از كوششي و تلاش جامعه و مردم به خدمت براي ما
و) ميكنيم اجتماع به كه خدمتي قبال در بايد ندهيم؟آيا
قالب در را خود مزد (ميدهيم انجام را خود وظيفه واقع در
به شد گفته آنچه به توجه با نماييم؟ دريافت گذاشتن منت
قبال در دارد وظيفه فردي هر كه ميرسيم نتيجه اين
جامعه به ميگذارد ، او اختيار در اجتماع كه تسهيلاتي
آن اعضاي تكتك و جامعه بر منتي اينكه بدون نمايد خدمت
زشت پديدههايي از ما جامعه هم هنوز وجود اين با.بگذارد
.ميبرد رنج التماس ، نظير ناميمون و
التماس تحليل
اما و است خواستهاي داراي حتما ميكند التماس كه كسي
است ممكن اينكه اول نيست ، خارج حال دو از خواسته اين
به نبايد صورت اين در كه باشد ، قانوني و منطقي او خواسته
مجاري از را خويش خواسته بايد بلكه شود ، متوسل التماس
مطالبه را خود حق قانوني طور به و كند پيگيري قانوني
مجاري از كنند عادت افراد كه وقتي است بديهي.نمايد
به جامعه صورت اين در نمايند ، مطالبه را خود حق قانوني
التماس به نيازي ديگر و مينمايد حركت شدن قانونمند سمت
خواسته دارد امكان كه است اين دوم حالت اما و نيست كردن
از نشان صورت اين در كه باشد غيرقانوني التماسكننده فرد
داراي نيز خود "قانونگريزي" البته دارد ، "گريزي قانون"
وضع درست قانون خود است ممكن اينكه جمله از است دلايلي
دليل همين به و نداشته انطباق واقعيات با يا باشد نشده
جاي به قانون حالتي چنين در باشد ، اجرايي زمينه فاقد
بر گرهي خود نمايد ، آسان افراد براي را كارها اينكه
مشكلتر و پيچيدهتر را امور و ميافزايد آنان مشكلات
.مينمايد
التماس شمايل و شكل در كه گريزي قانون است ممكن همچنين
منافع بين تضاد آمدن بوجود از ناشي جلوهمينمايد كردن ،
نمود تلاش بايد نيز صورت اين در كه باشد ، اجتماع و فرد
و فردي منافع بين و گردد برطرف تضاد اين امكان حد تا كه
.آيد وجود به همبستگي و هماهنگي اجتماعي ،
التماس پديده ابعاد
نتايجزيانباري و آثار داراي گوناگون ابعاد از التماس
:ميكنيم اشاره آنها از برخي به اينجا در ما كه است
التماس كه كسي ديدگاه اين از:روانشناسي ديدگاه از -1
نيز خويشتن نزد در بلكه ديگران نزد تنها نه ميكند ،
فرد تا ميشود موجب امر اين و ميشكند را خود شخصيت
منزلتي و ارزش خودش براي رواني نظر از التماسكننده
وجود به جراحاتي او روان و روح در التماس و نباشد قائل
نتيجه در و نگردد امكانپذير سادگي به آن التيام كه آورد
به ميل گوناگون اشكال به كه عقدههاييشود دچار فرد
بر كه استعقدههايي مثلاممكن باشند ، بروزداشته
كه نمايد وادار را فرد آمدهاند وجود به كردن التماس اثر
وي به شوند ناچار ديگران كه كند ايجاد موقعيتي نيز او
.كنند التماس
ديگران به كه كسي زياد احتمال به:اجتماعي جنبه از -2
متعادل و مفيد عضو يك عنوان به نميتواند ميكند التماس
كه همانطور زيرا باشد جامعه و مردم به خدمت منشا اجتماع ،
موجب التماس و است مجروح روحي داراي فردي چنين شد گفته
خود براي چنداني ارزش چون فردي چنين و است شده او خواري
.بزند ناشايستي كار هر به دست است ممكن نيست متصور
و ارزش خود براي كه كسي (ع)هادي امام حضرت فرموده براساس
محسوب جامعه براي خطرناكي نباشدموجود قائل اعتباري
كه كسي":ميفرمايند چنين باره اين در حضرت آن.ميشود
"مباش ايمن او شر از باشد خوار خودش نزد در
مذموم پديدهاي التماس نيز بعد اين از:ديني بعد از -3
.است آشكار تضاد در انسان منزلت و مقام با زيرا ميباشد ،
ناپسند وصفت دارد والا مقاميبس ديني ديدگاه از انسان
كريم قرآن.نيست مرتبتاو و منزلت شان ، التماسدر
آنها از برخي كه است انسان ، امتيازاتيقائل براي
مقامروحاللهي - اللهيب مقامامين -الف:از عبارتند
مظهر - فضيلتو -ه كرامت -د خليفهاللهي مقام -ج
بودن ملائكه مسجود -بودنز الهي اسماء
ارزش اندازه انسانبه يك ارزش اسلام ديدگاه از همچنين
و حفظحرمت ديني ، منطق براساسهمين و انسانهاست همه
به بلكه نيست نفر يك به نهادن ارزش فرد ، تنها شخصيت
نمودن خوار نيز و بشريتاست تمام به نهادن ارزش منزله
برابر بلكه نميشود محسوب نفر يك به اهانت شخص ، تنها
جوهره بشريتدر بشر ، زيرا ابناي همه اهانتبه با است
و شخصيت كه دارند حق همه لذا و يكسانند انسانيتخودشان
.گيرد قرار احترام مورد آنان منزلت
پديدهاي التماس ، نيز ، جنبه اين از:فرهنگي جنبه از -4
پايينتري مراتب به را فرهنگجامعه كه ميباشد ناشايست
تضاد در مطلوب پسنديدهو باهنجارهاي و ميدهد تنزل
ميكند تهديد را جوامع معضل ، فرهنگ اين واقع در ميباشد
.ميشود انساني و اجتماعي فضائل رشدسجاياو مانع و
زيربنا را فرهنگ صاحبنظران از بسياري اينكه به توجه با
به رسيدنجوامع التماسدر بنابراينپديده ميدانند ،
.ميكند ايجاد متعددي انساني ، موانع كمالات
التماس پديده نيز اقتصادي بعد در:جنبهاقتصادي از -5
پيشرفتهاي تحقق لازمه زيرا است جوامع توسعه و رشد مانع
توانمند و كارآمد انساني نيروي از برخورداري اقتصادي
بزرگترين عنوان به آن از جهان كشورهاي كه ميباشد ، امري
اول درجه در التماس پديده اما و ميكنند ياد سرمايه
و ميدهد قرار هدف كاركنانرا نفس وعزت نفس به اعتماد
(التماسكردن با) را كهخود نيستكاركناني ترديدي
ميدهند كف از را نفسخويش به مينمايندواعتماد خوار
نقشآفريني است شايسته كه آنطور هرگزنميتوانند
.باشند مثبتي تحولات منشاء ودرنظاماقتصادي كنند
فرهنگ با برخورد شيوههاي
التماس
عميق دارايريشههاي ما كشور التماسدر پديده شك بدون
بسيار مدت در داشتكه انتظار نميتوان لذا و است تاريخي
اما و شود پاك جامعه فرهنگ سيماي از معضل كوتاهياين
دست روي دست نميشودكه امرنيزدليلي اين خود
ننماييم اقدامي آن محوتدريجي و كاهش براي بگذاريمو
در شيوههايمناسب ، با كه اميدواربود ميتوان بلكه
.باشيم ناپسند اينپديده بر غلبه آيندهشاهد
سپهوند ناصر
آموزشي مديريت ارشد كارشناس
عوض را خود والدين نظر ميتوانيد چگونه
كنيد؟
".است امل او نميدهد ، من به را كاري هيچ اجازه مادرم ، "
تا دوستانم درحاليكه بروم ، خانه به زود بايد چرا"
"هستند؟ بيرون ديروقت
به خانوادگي زندگي.باشيد داشته گله والدينتان از شايد
.نيست ميكنيد احساس كه بدي آن
خانوادگي زندگي اهميت
دوستان با و مدرسه در را زيادي مدت جواني تا كودكي از
خانوادهمان كنار در را زمان بيشترين اما.ميگذرانيم
بايد برميآيد دستمان از كه هركاري رو اين از.هستيم
نه ما تلاش.شود صميمي و خوب خانه محيط تا دهيم انجام
بر بلكه ميكند ، بهتر و لذتبخشتر را خانه محيط تنها
ما و باشد خوب خانه محيط اگر.ميگذارد تاثير ما آينده
از خارج محيط در ديگران با روابطمان باشيم راضي آن از
.ميشود بهتر نيز منزل
مشكل آنان دوي هر يا مادر يا و پدر با اگر !نوجوانان
را والدينتان ميتوانيد بكنيد؟آيا بايد چكار داريد ،
ميتوانيد شما اما.نكنيد هم سعي.هرگز دهيد؟ تغيير
رفتار صورت اين در.كنيد عوض والدين با را رفتارتان
شطرنج بازي مانند امر اين.ميكند تغيير شما با نيز آنان
به نيز پدرتان كنيد ، بازي ثابت روش يك به هميشه اگر.است
عوض را بازيتان روش اگر اما.ميكند بازي ثابت شيوه يك
.كند بازي ديگري طريق به ميشود مجبور پدرتان كنيد ،
اطرافيان رفتار بر تاثير
ميكنيم فكر كه آنچه از بيشتر اطرافيان رفتار بر ما
.ميگذاريم تاثير
خانه به معيني درساعت كه ميگويد نوجوانش پسر به پدري
نيم و ميرسد پايان به مقرر مدتميپذيرد پسر و بازگردد
منزل به هنوز نوجوان اما.ميگذرد آن از هم ساعت
.ميآيد خانه به نوجوان ديگر دقيقه از 15 پس;است بازنگشته
.ميرود اتاقش به و ميكند سلام والدين به
زمان از ديرتر دقيقه كه 45 ميكند گوشزد او به پدر وقتي
فراموش ميگويد و ميكند معذرتخواهي است ، او رسيده مقرر
.كند نگاه را ساعت است كرده
والدينش به او بود؟ خواهد چه نوجوان رفتار اين نتيجه
.نكنند اعتماد حرفش به كه ميآموزد
از مقرر ساعت از قبل و ميكرد عوض را رفتارش نوجوان اگر
والدينش ;ميرسيد منزل به موقع به و ميشد جدا دوستانش
.بودند قائل ارزش او قول براي
دهيد ، تغيير را خانوادهتان اعضاي ميخواهيد اگر بنابراين
عضو بهترين كنيد تلاش اگركنيد عوض را خودتان ابتدا
تغيير خانواده اعضاي بقيه ميشويد متوجه باشيد خانواده
.كردهاند
والدينتان دهيد ، تغيير را خود غيركلامي نشانههاي اگر
نشانههاي ما همه دركنند عوض را خود ميشوند تشويق
.ميشود ديده غيركلامي
و لباس حتي چهره ، گفتار ، رفتار ، در غيركلامي نشانههاي
.ميشود مشاهده ما ظاهر
آنان واكنش كنيد ، عوض را خود غيركلامي نشانههاي اگر
.ميكند تغيير
و ميدانيد را قدرشان دهيد نشان والدين به رفتارتان با
.داريد علاقه آنان به
چيست؟ مشكل
هستند شما پيشرفت مانع ناسازگار والدين ميكنيد فكر شايد
اين.برسيد داريد دوست كه استقلالي به نميتوانيد و
.نميكند كمكي شما به افكار
كنيد والدين تغيير صرف را خود انرژي و وقت كه آن جاي به
محيط كه باشيد راههايي دنبال به شويد ، مايوس نهايت در و
برقراري شويد مي متوجه صورت اين درشود بهتر خانواده
بهتر و ميشود آسانتر والدين بدترين با حتي ارتباط
.كنيد زندگي آنان با ميتوانيد
بايد والدينتان و شما نميشود ، حل شبه يك مشكلات البته
صرف وقت و تلاش خوب نتيجه و مناسب راهحل به رسيدن براي
.كنيد
نيستيد ، راضي آن از و نيست خوب خانوادهتان محيط اگر
.كنيد دل درد او با.باشيد يادداشته به را خدا هميشه
ميتوانيد او كمك با.است شنونده بهترين و مهربان خداوند
.كنيد مثبت را خانواده منفي محيط
مودب الهام:مترجم/ فالكنر دكتر:نويسنده
تشكلهاي :كشور وزير اجتماعي معاون
موثرند آوارگي
كنترل در غيردولتي
از يكي:گفت كشور وزير اجتماعي معاون:اجتماعي گروه
موثر آوارگي پديده كنترل در ميتواند كه سازوكارهايي
داراي تشكلها اينگونه چون است ، غيردولتي تشكلهاي باشد
.نيستند منفعتمدار و سياسي انگيزههاي
و زنان بينالمللي همايش در پنجشنبه روز مبلغ مرتضي
و آوارگي پديده:افزود جهان در پناهنده و آواره كودكان
اين به توجه عدم صورت در و دارد مختلفي عوامل پناهندگي
.بود خواهد ناموفق مبارزه عوامل ،
آوارگي آشكار و پنهان پديدههاي امروز اينكه بيان با وي
ظاهري كه آشكار عوامل به متاسفانه:گفت شدهاند شناخته
پنهان عوامل صورتيكه در ميشود توجه بيشتر است
.مهمترند
و نژادپرستي جنگ ، خشونت ، اشتغال ، جمعيت ، به مبلغ
و كرد اشاره پناهندگي و آوارگي عوامل بعنوان تبعيض
عوامل اين تحليل و تجزيه با غيردولتي تشكلهاي:افزود
جهاني فرايند از ويدستيابند راهحلهايي به ميتوانند
چالشهاي از يكي عنوان داردبه پي در كه هايي واكنش و شدن
نام كند تشديد را آوارگي پديده تواند مي كه جهاني آينده
آوارگي مظاهر از يكي افغانستان جنگ امروز:گفت و برد
از 2 پناهنده هزار و400 ميليون يك و است كشور اين در
ميدهند تشكيل كشور اين مردم را ايران در آواره ميليون
معاون.هستند آوارگان اين اعظم قسمت كودكان و زنان كه
گاهي آوارگي ، پنهان عوامل:افزود كشور وزير اجتماعي
ميبرد بين از را آوارگان نجات براي ممكن تلاشهاي تمامي
و باشند غافل موضوع اين از نبايد غيردولتي سازمانهاي و
.بينديشند زمينه اين در جدي راهكاري بايد
و جنگ از اعم غيرمترقبهاي حادثه هر:كرد تصريح وي
علاوه و كند مي پذيرتر آسيب برابر چندين را زنان درگيري
نيز را فرزندانشان سرپرستي خود ، گريبانگير مشكلات بر
.ميدهد قرار آنان برعهده
تمام آوارگي پديده:گفت آوارهپذير كشورهاي درخصوص وي
تمام و ميكند مخدوش را آوارهپذير جامعه سياستهاي
را جامعه آن فرهنگي و اجتماعي سياسي ، اقتصادي ، مسائل
.ميدهد قرار تحتالشعاع
آوارگان فرهنگ با جامعه فرهنگ شدن مخلوط:كرد اضافه وي
كشور مشكلات از آوارگان قبال در مسئوليت احساس و
كشورها اين به بايد بينالمللي جامعه كه است آوارهپذير
عادلانه شكل به دقيق ، آمار گرفتن با و داشته ويژه توجه
.كند معنوي و مادي كمك كشورها اين به
عنوان به اجتماعي و فرهنگي خشونت با مبارزه به مبلغ
اظهار و كرد اشاره آوارگي پديده با مقابله راهكار
به منجر قدرتمند كشورهاي سياسي تصميمهاي گاهي:داشت
وي.ميكند ايجاد عظيمي خشونتهاي و شده عظيم واكنشهاي
توسعه كشورهاي در خشونتها از بسياري امروزه:كرد اضافه
براي جدي تلاشي بايد زمينه اين در كه رخميدهد نيافته
.گيرد صورت مردم آحاد صحيح شدن اجتماعي
كرد شكايت نوري ناطق اكبر علي از گنجي
رئيس به نامهاي ارسال با گنجي اكبر:اجتماعي گروه
ناطق والمسلمين حجتالاسلام از تهران استان دادگستري
.كرد شكايت نوري
و 698 مواد 697 برابر بدينوسيله:است آمده نامه اين در
شكايت نوري ناطق علياكبر آقاي از اسلامي مجازات قانون
فعل كيهان ، روزنامه با مصاحبه طي نامبرده.مينمايم
مگر ناطق اين":است داده نسبت من به را زير مجرمانه
كه كساني با كشور وزارت زمان در كه نيست ناطق همان
زدند ، كتك را مردم دختران عصر ولي خيابان در ريختند
جلوي نميكرد جرات فضا آن در كسي كه حالي در كرد برخورد
آن كه آقايي اين و طالبان شديم ما حالا.بگيرد را آنها
و آزاديخواه است ميزد ، شده كتك را دختران و زنان روز
بود كساني جزو آقا اين گنجي ، اكبر آقاي هميناصلاحطلب
و ميكردند را كارها آن عصر ولي خيابان در روز آن كه
من حالاكردم برخورد آنها با امام حضرت دستور به بنده
كيهان) "آزادي مظهر ميشوند اينها و طالبان ميشوم
فرمائيدطييكجلسهعلنيدر دستور است خواهشمند (27/11/79
ناطق آقاي خبرنگاران ، حضور با دادگستري عمومي محاكم
زمان در اينكه بر مبني كنند ارائه شواهدي و مدارك نوري
زنان و دختران ديگري ، زمان هر يا ايشان ، كشور وزارت
از ديگري خيابان هر يا عصر ولي خيابان در را مردم
.زدهام كتك جهان يا ايران شهرهاي
اصل كميسيون به ايرانفردا تحريريه اعضاي
شكايتكردند 90
اصل كميسيون به فردا ايران تحريريه اعضاي:اجتماعي گروه
.كردند شكايت مجلس 90
ايران تحريريه اعضاي از نفر شش امضاي به كه نامه اين در
موقت توقيف از ماه از 10 بيش:است آمده رسيده فردا
هنوز و ميگذرد شعبه 1408 توسط "فردا ايران" نشريه
شده منتشر وقفه بدون سال كه 8 نشريه اين انتشار تكليف
در كه حالي در نگرديده تعيين قضايي دستگاه توسط است
مجازاتي حداكثر پنجم مجلس مصوب مطبوعات قانون اصلاحيه
مورد در است ، شده تعيين نشريات فعاليت توقف براي كه
.ميباشد سال يك سايرنشريات مورد در و ماه روزنامهها 6
از ديگر صابريكي هدي آقاي اخير بازداشت با طرفي از
بازداشت افراد تعداد "فردا ايران" تحريريه هيات اعضاي
اعضاي نفر ده از نفر چهار به نشريه اين تحريريه از شده
ديگري بخش در.است گرديده بالغ فردا ايران تحريريه ثابت
اساسي قانون اصل 32 كه حالي در:است آمده نامه اين از
مقدمات" بايد افراد دستگيري صورت در است كرده پيشبيني
مدتي ازگذشت پس "گردد فراهم وقت دراسرع آنان محاكمه
ايشان محاكمه وضعيت هنوز سحابي مهندس بازداشت از طولاني
. نيست مشخص
خواستار مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
شد داوديمهاجر فريبا
وضعيت شدن روشن
خواستار مطبوعات آزادي از دفاع انجمن:اجتماعي گروه
انجمن اين اطلاعيه در.شد داوديمهاجر فريبا وضعيت اعلام
به نظر داوديمهاجر ، فريبا خانم بازداشت درپي:است آمده
عدم به عنايت با و وي سكونت محل بازرسي و دستگيري نحوه
انجمن" نامبرده ، نگهداري محل مورد در موثق اطلاع انتشار
نسبت را قضائي مقامات خاص توجه "مطبوعات آزادي از دفاع
درخواست و نموده معطوف روزنامهنگاران حقوق رعايت به
دادگاه در محاكمه زمان تا ايشان آزادي و وضعيت اعلام
.دارد را صالحه
|