جامعه در زنان ساز فرهنگ نقش
:اشاره
نظام در آينده نسل پرورش مسئوليت داشتن برعهده با زن
به جامعه ، و درخانواده نقش اين به بخشيدن تداوم و طبيعي
جايگاه.است داشته نقش تمدنها درشكلگيري موثر گونهاي
كه است اعتنايي خور در موضوعات جمله از جوامع در زنان
ابعاد و كرد توجه آن به تمدنها گفتوگوي منظر از ميتوان
كنكاش مورد پژوهشي و علمي تلاشهاي از بهرهگيري با را آن
.داد قرار
در شده ارائه مطالب از تلخيصي ميآيد پي در كه مطلبي
مركز سوي از كه است"تمدنها گفتوگوي در زن نقش"همايش
.شد برگزار زنان مشاركت امور
جوامع فرهنگسازان ;زنان
:است معتقد مديريت ارشد كارشناسي دانشجوي شيري ، قاسمعلي
دو بر معمولا ميگيرد صورت زنان خصوص در كه مطالعاتي
جهاني جمعيت از نيمي زنان اينكه اول:است استوار فرض پيش
و هستند مهم پس ميدهند ، تشكيل را آن مجموعه زير جوامع و
زنان حق در اجحاف دهنده نشان متعارف شاخصهاي اينكه دوم
.است
و صحيح موجود واقعيات اساس بر اگرچه فرض پيش دو اين
.نيستند زنان مسائل بيانگر كاملا اما هستند استناد قابل
است اين ميشود سپرده فراموشي به اغلب ، كه مهمي فرض پيش
و نقش كدام هر خود سرشت به توجه با مردان و زنان كه
مخالف جنس نقش و مسئوليت با كه دارند برعهده مسئوليتي
ميتوان كلي طور به.ميباشد آن مكمل اما نيست ، مشابه
از تاريخ طول در امر اين.دانست جوامع فرهنگساز را زنان
.است ميگرفته صورت دايگي و مادري غيررسمي آموزشهاي طريق
به توجه با.بودهاند جوامع در فرهنگ كنندگان اجرا مردان
خانه مرزهاي از بيرون در زنان فعاليتهاي امنيت ، عامل
وقت هيچ زنان فرهنگسازي نقش اما.است بوده واندك محدود
.است نبوده محدوديت اين تاثير تحت
از بيشتر بسيار روزمره باورهاي حفظ و ايجاد در زنان نقش
به تبديل تداوم درصورت روزمره باورهاي.است بوده مردان
اتفاق بندرت امر اين البته كه ميشوند اساسي باورهاي
و حركتها به كه جهت آن از اساسي باورهايميافتد
و مهم بسيار ميانجامند حساس مواقع در جوامع جهتگيريهاي
جامعه يك مردم رفتار كه آنچه عملا اما هستند توجه قابل
كه اينجاست و است جامعه آن روزمره باورهاي ميدهد شكل را
قابل و برجسته بسيار جوامع رفتار شكلدهي در زنان نقش
جوامع در زنان كه گفت ميتوان كل در اما.ميگردد تامل
اتفاقات در آنان سهم و نبودهاند جدي توجه كانون گذشته
.است بوده ناچيز بسيار جوامع مهم
باعث كه است داده رخ جوامع در تغيير دو حاضر دوران در
ارزشهاي اينكه اول.است شده زنان مورد در نظر تجديد
بر علاوه امروزي جوامع.است شده تعديل حدودي تا جوامع
تاكيد خودنيز تمدن و فرهنگ بر اقتصادي و نظامي قدرت
.ميكنند افتخار آن به و ميورزند
امنيت تامين است داده رخ امروزي جوامع در كه دومي تغيير
گونه هر براي زنان جمله از جامعه اقشار برايتمامي
تغيير باعث تغيير دو اين.است اجتماعي و اقتصادي فعاليت
جنبش عمده دليل و است شده زنان به نسبت جوامع نگرش
است شده شروع بيستم قرن دوم نيمه از كه زنان برابري
.است تغيير دو اين خصوص در زنان آگاهي و خوديابي
زنان براي خوبي فرصتهاي جهان سطح در اخير اتفاقات اگرچه
دست به فرصت از استفاده براي زنان اما است ، نموده ايجاد
.دارند عمده مشكل دو جوامع در موثر نقش ايفاي و آمده
مدت طولاني ماندن حاشيه در كه است اين آنان اول مشكل
شده فرهنگپذيرفته يك صورت به را آنان موجود وضعيت آنان
زنان استفاده براي ميتوان كه ديگري مشكلاست درآورده
تواناييهاي بودن پايين نمود عنوان شده ايجاد فرصتهاي از
توانايي اينجا در توانايي از منظور البته.است زنان
.ذاتي توانايي نه است اكتسابي
بودهاند ، جامعه فرهنگسازان گذشته دوران در زنان اگرچه
همين آينده در مطمئنا نسازند توانمند را خود اگر اما
پيشرفته جوامع در كه چرا كنند ايفا نميتوانند هم را نقش
و تجربه و علم سلاح به بودن مجهز بدون فرهنگسازي آينده
توانمندسازي" اينكه.است غيرممكن خودباوري به رسيدن
بلكه نيست ، شعار يك"است بشريت كل توانمندسازي زنان ،
جوامع روشنفكران و انديشمندان تمامي كه است حقيقتي
.دريافتهاند وضوح به را آن امروزي
افزايش را ، شدن جهاني از ناشي فرصتهاي شيري ، قاسمعلي
در تاثيرگذاري براي زنان در باوري خود ايجاد و ارتباطات
زمينههاي در زنان مشاركت فرآيند تسهيل و تغييرات روند
ميداند ارتباطات و اطلاعات تكنولوژيهاي طريق از مختلف
خود را ، از شدن جهاني از ناشي تهديدات ديگر طرف از و
برخي تحميل و گسترده ارتباطات واسطه به فرهنگي بيگانگي
و مشكلات نپذيرفتن ، صورت در كه مقررات و قوانين از
.ميكند ذكر داشت ، خواهد زيانآور پيامدهاي
گسيختن هم از ويژگي كه ، است باور براين كارشناس ، اين
ما ، كه كشور نظير كشورهايي براي فرهنگي بعد در شدن جهاني
جايز توسعه به رسيدن براي را خود كهن فرهنگ گذاشتن كنار
اين گرفتن نظر در با كه چرا.است مطلوب بسيار نميدانيم ،
بدون نماييم شدن جهاني مهياي را خود ميتوانيم ما ويژگي
دست خود اساسي اعتقادات و باورها از شويم مجبور آنكه
داراي خود متغير ماهيت به توجه با فرهنگها همه.برداريم
قاعده اين از نيز ما فرهنگ و هستند قوتي و ضعف نقاط
ميكند كمك ما به ضعف و قوت نقاط اين شناخت.نيست مستثني
دقت با "تمدنها گفتوگوي"فرهنگي بين گفتوگوهاي در تا
احسن نحو به شدن جهاني فرصتهاي از و شده عمل وارد بيشتري
.نماييم اجتناب نيز آن تهديدات از و نماييم استفاده
آنان فعال حضور جوامع فرهنگسازي در زنان نقش به توجه با
.است اجتنابناپذير ضرورتي فرهنگي بين گفتوگوهاي در
با مقالهاي در نيز دانشگاه علمي هيات عضو داور ، زهرا
از را خانواده "شدن جهاني ناگزير مسير و خانواده"عنوان
بررسي شرح بدين شدن جهاني اقتصادي و سياسي فرهنگي ، بعد
:است كرده
خانواده
شدن جهاني فرهنگي بعد و
اجتماعي فرهنگي ، ارزشهاي سلطه معناي به را شدن جهاني اگر
بدانيم ، بومي فرهنگهاي تنوع به توجه بدون خاص نظام يك
ساختار در عمدهاي دگرگونيهاي و تغييرات است بديهي
آن حياتي نقش و خانواده عملكرد كه ميشود ايجاد خانواده
;ميدهد قرار تحتالشعاع جامعه اوليه هسته عنوان به را
فرهنگ اين كه نمود انكار نميتوان را واقعيت اين زيرا
كه خاص روششناسي و ايدئولوژي نظريهها ، بر مبتني حاكم
.ميباشد هست ، نيز طلب انحصار طبيعتا
و سنتي فرهنگ با كشورها از بسياري مورد در فرهنگ اين
اساسي تعارض داخلي جامعه قومي -مذهبي باورهاي و اعتقادات
قرار جامعه عمومي پذيرش مورد نميتواند و دارد بنيادين و
و فرهنگ اين پذيرش جهت در نيز دولتها اگر حتي ;گيرد
.نمايند تلاش آن يكسانسازي
بدون دولت كه ميكند بروز بيشتر هنگامي معضل اين
و شود فرهنگ اين پذيراي جامعه درون در مناسب بسترسازي
.برخيزد ستيز به آن با ناخودآگاه و خودآگاه بهطور جامعه
رياست و اقتصادي برتري جامعه يك در كه زماني است بديهي
به منجر تساوي نمودن مطرح طبيعتا است ، قانوني امري مرد
ايجاد موارد از پارهاي در كه شد خواهد متفاوتي واكنشهاي
.ميشود
اجتماعي ، ابعاد تمامي در مساوي حقوق زنخواهان سو يك از
و حفظ براي تلاش در نيز مرد و است..و سياسي اقتصادي ،
به خانواده درون روابط اين بنابر.دارد كه قدرتي نگهداري
.ميشود منجر گسيختگي نهايت در و اختلاف تنش ، سستي ،
و نشده ايجاد اجتماعي پذيرش چون نيز اجتماع در طرفي از
عرصه در لذا نداده ، انجام را مناسب بسترسازي جامعه
ميكند بروز و نمود فرهنگي تعارض و سردرگمي نيز اجتماعي
در خودباوري و آگاهي و شناخت بر تكيه با زن تنها نه و
تثبيت براي نيز مردان بلكه نميگيرد ، قرار خود جايگاه
گر مقابله نيروي يك به و گرفته خصمانه حالت خود موقعيت
برابري و تساوي اصل طرح از هدف آنكه حال.ميشوند بدل
انساني حقوق احقاق و تبعيض رفع جهت در حركت نيز و حقوقي
.است ايدهآل و سالم جامعهاي به رسيدن زنان ،
ميشود مطرح شدن جهاني كه زماني است ، معتقد كارشناس اين
فرهنگي يكسانسازي راستاي در صرفا نه شدن جهاني اهداف
شناسايي و فرهنگها به احترام جهت در بلكه ابعاد تمامي در
جهاني حقيقت در.شود تعريف و گيرد شكل فرهنگي مشابهتهاي
.پذيرد انجام جامعه يك زدايي هويت قيمت به نبايد شدن
توجه مورد مطالب صدر در بايد آنچه راستا اين در
اين گيرد قرار جامعه فرهنگي سياستگذاران و برنامهريزان
و دارند ارتباط يكديگر با تمدنها كليه:اولا ;كه است
يك فرزند عنوان به نه را انساناثرپذيرند و اثرگذار
يك تنها و بنگريم انسان عنوان به بلكه زمان ، يك يا كشور
تمدنها كه است اين واقعيت.انساني تمدن ;بشناسيم را تمدن
.دارند ريشه يك اصل در
تغيير با انساني حقوق ولايتغير بنيادين اصول:ثانيا
.نميكند تغيير زمان ،
نمايد تبيين را خانواده نهاد به مربوط كلي اصول:ثالثا
و است آن حريم حرمت و خانواده قداست آنها اصليترين كه
نهايت در حقوق ، نه است اخلاق ميكند حكومت آن بر آنچه
پذيرش مورد اخلاقيات تقويت زمينه در بايد فرهنگي جهتدهي
كانون در بويژه انساني روابط كردن اخلاقي و جامعه
.باشد خانواده
شدن جهاني سياسي و بشري بعدحقوق و خانواده
بر بايد و شده محسوب "بشري خانواده عضو" انسانها همه
مسالمتآميز همزيستي يكديگر برادريبا و برابري مبناي
يكسان حقوق" اينكه مگر نيست ممكن مهم اين و باشند داشته
رسميت به حقوق تساوي بر تكيه با افراد "ناپذير انتقال و
.شود شناخته
برابري و زن انساني حقوق قضيه به ديدجهاني از اگر حال
بنگريم خانواده كانون بويژهدر مرد و زن حقوق
:برشمريم را زير مشتركات ميتوانيم
ذاتي ، شخصيت ، انسانيت ، كرامت جهت از مرد زنو تساوي
آزاديو مالي ، جريانات و تعهدات در كدام هر استقلال
حمايت درخواست مشترك ، حق زندگي در تعيينسرنوشت اختيار
... و خانوادگي عرصه در دولت و جامعه
مختلف ، ونگرشهاي فرهنگها دليلتنوع به است بديهي
از.است مصداقيموجود و مفهومي نظر تفاوتهايينيزاز
زن مقام و جايگاه تساوي عدم اختلافنظرها ، اين مهمترين
نهايت در و تمايز و تبعيض بروز باعث كه است خانواده در
.ميشود بشر حقوق نقض
بعد از را شدن جهاني بخواهيم اگر:ميگويد داور زهرا
ميتوان كنيم مطرح شدن جهاني ديد با حقوقبشري و سياسي
به كه است فرايندي آن سياسي بعد در شدن جهاني":گفت
جهان ، از بخش يك در فعاليتها و حوادث ، تصميمات آن واسطه
دور كاملا نقاط در جوامع و افراد براي نتايجبرجستهاي
قالب يك در اقتداررا مردم.داشت خواهد جهان افتاده
ديگر ملي ، مرزهاي نميگيرندو نظر جغرافياييخاصدر
بودن فراملي شدن ، جهاني.نيستند اقتدار كننده تعيين
.ميسازد متجلي را خاص نگرش يك از پيرويمردم و اقتدار
درچارچوب فرهنگ و مليت هويت ، قبيل از اصولاموضوعاتي
با رابطه در مييابندبلكه بررسي امكان ملتكمتر -دولت
اجتناب غيرقابل محصول كه شود مي بررسي فراملي ساختارهاي
.ميباشد شدن جهاني
در بايد آنچه كه بود اين به قائل بايد اساس همين بر
كه است اين مطرحشود حقوقبشر بعد از شدن جهاني تفكر
را بشر افراد همه و است انساني فلسفهاي بشر فلسفهحقوق
كه باشد مشتركاتي بحث ، محور بايد بنابراين.ميشود شامل
.است معتقد بدان فرهنگي تنوعهاي بشريصرفنظراز جامعه
خانواده
شدن جهاني اقتصادي بعد و
زنان وضعيت بر صورتي چه به و چگونه جهاني اقتصاد اينكه
دارد ، مهم مقوله دو بهبررسي نياز ميگذارد ، تاثير
اين به بتوان چگونه كه دريابيم ساختار نظر اينكهاز
تغيير با را تفكيكجنسي تا نمود كمك شده قرباني الگوهاي
بر تاكيد با.مطلوببرسانند وضعيت يك به ساختار در
صحنه در چه و عرصهداخلي در تجارتچه هم هنوز اينكه
هدايت و اداره ، كنترل تعريف ، مردان بينالملليتوسط
ملي وضعيتصرفا از حركت به نياز اينكه دوم و ميشود
روابط درك سوي به (كشور و خانواده محدوده در هم)
است آن مستلزم امر اين و است ضروري امري جهاني ، بازيگران
اقتصاد دستورالعملهاي و پروژهها سياستها ، تاثير كه
قرار مطالعه جوامعمورد بر پدرسالاريحاكم بر را جهاني
.دهيم
تحولاتاقتصادي بر شدن جهاني شرايطفعلي در كه روندي
اجتنابناپذيريداشته تاثير خانواده نهاد بر است حاكم
كاهش اخير ، سالهاي در كشورها از بسياري در"و است
هزينههاي وتعديل ساختاري تعديل هاي برنامه هزينهها ،
كاهش به اجتماعي ، ه رفا تامينخدمات به مربوط دولتي
بويژه و خانوادهها سنگينيبه فشار است ، شده منجر خدمات
نتيجه موارد اغلب در.ميآيد وارد مونثخانواده اعضاي
".است خانوادگيبوده وحدت تضعيفبافت كار
نمود دولت به منتسب ميتوان را خانواده فقر كه آنجا از
عملكردو عدم معناي به خانواده يك فقر" كه بيان بدين
درنتيجهمسئوليتهاي كه است درونجامعه حمايتي نظامهاي
واگذار ملي و اجتماعي نهادهاي به ترتيب خانوادگيبدين
عرصه اصلي بازيگر عنوان به دولت بنابراين"ميشوند
خانواده افراد حقوق از حمايت تامينو به اقتصادموظف
حمايتي ، برنامهريزي خدمات ارائه با تا است بويژهزنان
از... و حمايتي قوانين تدوين ساختاراقتصادي ، صحيح
حتيالامكان خانواده بر اقتصاد شدن جهاني تاثيرمنفي
.بكاهد
غفاري مريم
|