شناختم را او چگونه
رفتارهاي به گرايش علل بر مقدمهاي
ضداجتماعي
نيروي تواناي بازوي مردم :قاليباف سردار
هستند انتظامي
كشته همشهري روزنامه حامل وانت راننده
شد
در محترقه مواد فروشندگان پاكسازي
تهران مولوي خيابان
لرزاند را بجنورد شهرستان زلزله
هفتهنامه مديرمسئول محاكمه جلسه آخرين
شد برگزار آبان
شناختم را او چگونه
عابرانمرابه زيرپاي پاييزي برگهاي خش خش صداي :ميگويد
و بيست وحدودا خزان فصل به ميبرد ، خاطرههايم باغ كوچه
ياد بهديدم را او بار اولين كه زماني پيش ، سال شش
:گفت و نشست مقابلم در بيتكلف و ساده ميآورم
را پدر ندارم ، كمتريناندوختهاي دنيا مال از"
با هستم خودم تنها و دادهام دست درنوجوانياز
را آيندهام ميخواهم كه تلاش و اراده از كولهباري
متنفرمبا دروغ از و هستم حساس روحي لحاظ از كمي بسازم ،
بتواند كه هستم زندگيم براي شريكي جستجوي در خصوصيات اين
".باشد شرايطپذيرا اين با مرا
:بهاوگفتم كرد راجلب نظرم خلوصش با توام راحتي
خواهان و متنفرم وچاپلوسي تملق از هم اتفاقامن"
و اعمال راسرلوحه راستي كه مرديهستم با ازدواج
ميخواهم و بيزارم دروغ از هم باشدمن داده قرار رفتارش
".نمايم ريزي پي صداقت از پايههايي بر را زندگيم بناي
برقرار ازدواجمانرا پيوند كه بود آشنايي مقدمه اين با
سر از كه نشيبهايي و فراز وجود با امروز وتا نموديم
و خودهستيم اوليه عهد و قول سر بر گذراندهايمهمواره
خود زندگاني سرلوحه همچناندر را راستگويي و صداقت
.داشتهايم نگاه پابرجا
تشكيل و ازدواج قصد كه مردان زنانو از درصدي متاسفانه
گاه نيستند صادق خودشان با كه آن بر علاوه دارند خانواده
وازدواج مينمايند بيصداقتيبرخورد با هم مقابل طرف با
كه مينمايند روحتصور از تهي و قرارداديخشك تنها را
هستند آن تشريفات و رعايتمفاد به ملزم تنها طرفين
جاي زوجينبه و خانوادهها مقدماتي واحتمالاجلسات
عميق شناخت به نسبت كنجكاوي با توام و گفتوگوهاياساسي
سماجت و چانهزني جهت مياديني به تبديل يكديگر ، روحيات
.ميشود
عنوان تحت مطلبي در توافق روانشناسي كتاب در فيشر راجر
:مينويسد "است كارايي فاقد موضعگيري"
به رسيدن براي طرفي هر چانهزني و چك و موضعگيري در "
صورت در و ميكند سماجت ميگيرد را بالا دست خود خواسته
حقانيت تا ميدهد فريب نيرنگ و خدعه با را ديگران امكان
آنجا تا طرفين شرايط اين در و كند ثابت را نقطهنظرش
(1)".نكشد بنبست به كار كه ميدهند امتياز
در وضعيت ، اين آمدن بوجود نويسنده منظور احتمالا
جرات و تامل كمي با لكن است ، اقتصادي و تجاري شراكتهاي
هم ازدواج پيمانهاي از بعضي مورد در امروزه ميتوان
يا و عقايد ابراز در ورزيدن تعلل كرد ، پيدا آنرا مصداق
آوردن زبان به حتي عقيده ، و ايده مصلحتي نمودن پنهان
شراكت يك در ميباشد قلبي خواستههاي با مغاير كه مطالبي
كه پيماني به رسد چه است ، مسالهساز هم تجاري صد در صد
ميطلبد ، را قلب زلالي و خلوص با همدلي و موانست عمر يك
آلوده هم فريب و خدعه به مسائل چنانچه فرماييد تصور حال
اينگونه از ناشي رواني تاثيرات نمودن پاك آنگاه شوند
و مشكل اندازه چه تا مقابل طرف ذهن از منفي عملكردهاي
بود؟ خواهد ناگوار
:مينويسد "درون آرامش و روح" كتاب در مورفي ژوزف دكتر
آنها با كه دارد وجود آرزوهايي و آرمانها هركس باطن در"
هشدار ما به دروني ندايي همواره ولي ميكند ، زندگي
از و برويم راهي چه از و خطاست كدام و حق بر كدام ميدهد
است نادرست كار كدام و درست كار كدام و نرويم راهي چه
طنينانداز ما هستي وادي در كه غيبي است سروشي گويي
قدرتي و بازميدارد انحراف و گمراهي از را ما و ميشود
شگرف نيرويي از را ما روح و است هماهنگ بابيكران كه
و منفي و سياه افكار بتوانيم اگر و ميسازد برخوردار
آرامش قلمرو وارد برانيم ذهن از را نادرست و غلط باورهاي
حقيقت به و شد خواهيم نشاط و شادي و هماهنگي و تعادل و
خو موهومات و خرافات با ما اگر و يافت خواهيم دست ناب
سازيم خويش سرمشق حيات اصل عنوان به را آنها و بگيريم
داشته زندگي از شادكامي و بهروزي انتظار نبايد طبعا
(2)".باشيم
ادامه جهت است شراكتي كه آنجا از ازدواج پيمان است بديهي
باشد برخوردار انديشهاي و تفكر آنچنان از بايد زندگي ،
كردن رها و راه نيمه در بازماندن فكر به هرگز طرفين كه
درجه در كه اقتصادي شراكتهاي برخلاف زيرا نيفتند ، ديگري
وارد اعضا به انحلال صورت در را مالي ضررهاي نخست
بيشترين همواره بطلان صورت در ازدواج پيمان مينمايد ،
در آن اقتصادي بعد و است رواني و روحي آسيبهاي آن لطمه
ميتوان آيا بنابراين نميباشد ، اعتنا مورد امر بدو
آن مهم رويدادهاي به و ورزشي مسابقه يك به را زندگي
افكاركاسبكارانه با توام يا و خشك معاملهاي همچون
جانشين ميتواند ديگري فرصت زندگي مسابقه در آيا نگريست؟
بطور زمان عقربههاي حاليكه در شود؟ رفته دست از زمان
تصور افراد بعضي هستند؟ گردش حال در سرعت با و مرتب
مسابقه براي تجربه كسب و تمرين مراحل زندگي مينمايند
از آنها كه ميبرند پي دراز ساليان از پس ولي است اصلي
آلبرت داشتهاند ، شركت اصلي درمسابقه روزه همه ابتدا
اساسي مشكلات با رويارويي هنگام به":است گفته انيشتين
بوجود را مشكلات آن كه تفكري سطح همان از نميتوانيم
."كنيم برطرف را آنها آورديم ،
از نگرشي زندگي معضلات و مسائل حل جهت ضروريست اين بنابر
شيوهاي با كه معنا اين به باشيم داشته بيرون به درون
از يعني نماييم آغاز خود بخش درونيترين از ابتدا اساسي
ميانديشيم كه هرگاه.شخصي انگيزههاي و منش برداشتها ،
حقيقت در ماست مشكل انديشه آن خود (ماست از بيرون) مشكل
را ما كه ميبخشيم را توانايي اين ماست از بيرون آنچه به
از بيرون آنچه كه مينماييم پيدا اعتقاد و كند كنترل
است بديهي.شويم عوض بتوانيم ما تا شود عوض بايد ماست
اشتباه به نسبت ما واكنش ميباشد اهميت حائز آنچه
نهايت در و آن تصحيح عدم و اشتباه نكردن تصديقميباشد
ميدهد قرار توجيه و اغفال راه در را شخص آن از نياموختن
به ميانجامد ديگران و خود به نسبت تراشي دليل به اغلب و
اول اشتباه پوشاندن و استتار يعني دوم اشتباه ترتيب اين
روانشناسان.ميشود فرد به عميقتر آسيبهاي موجب
در چرا نميدانم":ميگويند زندگي بازندگان معتقدند
و ".ميدهد رخ من براي ناگواري پيشآمدهاي چنين زندگي
"هستم خود زندگي بد و خوب مسئول من":ميگويند پيروزمندان
طلاق و جدايي اصولا كه نيست معنا بدان تعبير اين البته
با را خود موظفند همسران و نمود حذف جامعه از بايد را
ميتوان لكن نمايند ، سازگار تجانسي عدم و سختي هرگونه
لازمه و كرد پيشبيني قبل از را اختلاف موارد از بسياري
صورت پيوندي كه زماني و آشنايي ابتداي در طرفين صداقت آن
خود واقعي احساس هرگز راه اين در و ميباشد است نگرفته
.نسپاريم فراموشي ورطه به موقت بطور حتي را
اصل و است اصل احساس":ميگويد شهير فيلسوف ترووارد
".است احساس
عدم و بيمورد شتابزدگيهاي اعمال از پس گاه متاسفانه
گفتار ، در صداقت امر به بيتوجهي و كافي تتبع و تفكر
راهي دنبال به زوج و ميرسد بنبست به ازدواجي كه زماني
و افكار سيل ناگاه ميافتند عهدشان گسستن جهت دليلي و
مانند مواردي به تشبث جمله آن از مييابند رشد موهومات
.سرنوشت و اقبال و بحث
رابطه اين در پيروزي روانشناسي كتاب در ويتلي دنيس دكتر
يا سرنوشت و اقبال و دارند عقيده زيادي افراد":مينويسد
حوادث و نموده تعيين قبلا را زندگيشان حوادث آنان ستاره
همين و ميدهد رخ معين زمان و مكان در نخواهي خواهي
فكر عوض به.است آنان نگراني و بيم موجب هميشه احساس
خرافي ، عوامل ساير و سرنوشت و اقبال و شانس به كردن
گردن داريد زندگي در كه را فعلي وضع مسئوليت است ضروري
زمان از حتي هستيد خود زندگي خودروي راننده شما بگيريد ،
دادوفرياد...و شير خوردن براي شدهايد خلق چنين كودكي
شما بودهايد ، اعمال آن مسئول خود ميانداختيد ، راه
زندگي حوادث با چگونه امروز همين از بياموزيد ، ميتوانيد
ما كه است اين زندگي راز بزرگترين واقع در شويد ، روبهرو
(3)".ميكنيم فكر اوقات بيشتر كه ميشويم همان
مينماييم توجه روانشناسان بعضي راهنمايي به اين بنابر
اينكه يعني (4)".كنيد آغاز پايان از ذهنا":معتقدند كه
تا ميرويد كجا به بدانيد و بشناسيد را مقصدتان روشني به
را گامهايي و هستيد كجا اكنون دريابيدكه بتوانيدبهتر
براي كه همانگونه است؟ درست مسير در آيا كهبرميداريد
انتخاب را مسير مناسبترين و بهترين سپس مقصد ابتدا سفر
صورت در ميتوان كه است حقيقتي اين.مينماييد تعيين و
آگاهي چنانچه لكن نهاد بنا را ديگري زناشويي زندگي شكست ،
مسئوليت و باشيم نداده رشد وجودمان در را وروشنانديشي
دچار مجددا نگيريم عهده به را خود نخست قصورات و اشتباه
عمرخيام حكيم پرمعناي و نغز شعر همواره شدو خواهيم مشكل
شاخ بر پرندهاي همانند را زمان كه آوريم ياد به را
:ميسرايد چنين اين و ميكند تشبيه نشسته درختي
شد طي جواني دوره كه افسوس
شد دي زندگاني بهار تازه آن
شباب بود او نام كه طرب مرغ آن
شد؟ كي آمد كي كه ندانم فرياد ،
هموطنانمان براي دريغ و افسوس هرگز كه اميد اين با
و شكست مقابل در و نگردد اميد و نشاط و تحرك جايگزين
آموز پند شوند روحيه در خدشهاي موجب آنكه از قبل ناكامي
.گردند آينده موفقيتهاي جهت
طاهري معصومه
:پانوشتها
مهدي ترجمه اروي ، ويليام فيشر ، راجر توافق ، روانشناسي -1
صفحات 1819 قراچهداغي
هوشيار ترجمه مورفي ، ژوزف دكتر درون ، آرامش و روح -2
صفحه 18 رزمآرا
دنيس دكتر ،(موفقيت دهگانه رموز)پيروزي روانشناسي -3
صفحه 62 شايق- ع ترجمه ويتلي
توافق روانشناسي كتاب از تعبيري -4
رفتارهاي به گرايش علل بر مقدمهاي
ضداجتماعي
در.ميشود متولد اجتماع بستر در كه است موجودي انسان *
او كه اجتماعي همان ميان از و ميكند زندگي اجتماع بستر
انسان طبيعتا برميبندد ، رخت است پذيرفته تاثير آن از
:از عبارتند كه ميباشد اجتماعي مهم عامل سه از متاثر
خانواده -1
همسالان و دوستان -2
اجتماعي محيط -3
انساني وبعد خاكي بعد دو از شده سرشته است موجودي انسان
:خدايي
در:ميباشد شدن تهنشين اصلياش خصوصيت كه خاكي ، بعد -1
افراد با شدن همرنگ با است مترادف بعد اين انساني جوامع
و كردن پيدا قالبي تفكرات پايين ، بينشهاي و نگرش داراي
و رفتارها سمت به گرايش شدن ، قالبي رفتارهاي داراي
.نيست زياد زحمت و رنج مستلزم كه اعمالي
تكامل و حركت آن عمده خصوصيت كه خدايي ، و انساني بعد -2
.ميباشد
خانواده در زمينههايي چه وجود كه ببينيم بايد اينجا در
بالاخص و ضداجتماعي رفتارهاي سمت به فرد كه ميشود باعث
.بياورد روي اعتياد
ميشوند مخدر مواد سمت به افراد گرايش باعث كه عواملي *
:از عبارتند
.(شخصيتي خصوصيات)فردي عوامل -1
(...و خانواده همسالان ، و دوستان)محيطي و فردي بين عوامل -2
اجتماعي عوامل -3
ژنتيكي عوامل -4
الگوهاي و باورها تشكيل شخصيت ، رشد مكان اولين خانواده
حفظ محل اينكه بر علاوه خانواده نقش.ميباشد فرد رفتاري
فشارها و استرسها كردن برطرف به كردن كمك و افراد رشد و
.ميباشد نيز اختلال و مشكل تنش ، براي منبعي ميباشد ،
انضباط فقدان فرزند ، و والد ضعيف ارتباط والدين ، ناآگاهي
سوء مانند بزهكاريها انواع به ارتكاب احتمال خانواده ، در
مصرف كه والديني همچنين.ميدهد افزايش را مواد مصرف
از الگوبرداري با فرزندان ميشوند باعث هستند مواد كننده
كرده ، تلقي بهنجار رفتار يك را مواد مصرف آنان رفتار
.كنند پيشه مشابهي رفتار
رفتارهاي افرادبه گرايش باعث كه خانوادگي زمينههاي *
:ميشود ضداجتماعي
خانواده آشفتگي -
والدين از يكي اعتياد -
خانواده در تربيتي صحيح برنامه وجود عدم -
فرزندان رفتارهاي و وآمدها رفت صحيح كنترل عدم -
حد از بيش سختگيريهاي وجود -
فرزندان حد از بيش گذاشتن آزاد -
استعداد صحيح رساندن بالفعل براي زمينههايي وجود عدم -
فرزندان
خانواده در نظم وجود عدم -
فرزندان بين در تبعيض وجود -
ميتوان خانواده محيط در فوق زمينههاي وجود به توجه با
در اجتماعي نهاد اساسيترين عنوان به خانواده اهميت به
.برد پي انسان بعد دو پرورش
:ذيل ابعاد از يك هر رشد در خانواده نقش *
خاكي بعد دادن رشد -
خدايي و انساني بعد رشد -
به افراد گرايش براي خانوادگي زمينههاي وجود به توجه با
حذف با ميتوان مخدر ، مواد و اجتماعي ضد رفتارهاي سمت
تربيتي صحيح برنامههاي تدوين طريق از زمينهها اين
بازداشت ، مخدر مواد به گرايش ابتلاء از را (فرزندان)افراد
براي را زمينه ذيل اعمال انجام با ميتواند خانواده
:آورد فراهم انساني رفتارهاي سوي به فرزندان گرايش
.خانواده در آرام و امن محيط كردن فراهم -
نيازهاي و سني وضعيت با مطابق فرزندان با صحيح برخورد -
.آنان
بروز منظور به فرزندان براي فرصتهايي كردن فراهم -
.بالقوهشان استعدادهاي
.خانوادگي مشاجرات از پرهيز -
بتوانند آنها تا فرزندان با دوستانه ارتباط برقراري -
.بگذارند ميان در آنها با راحتي به را مشكلاتشان
.شكستهايشان خاطر به فرزندان سرزنش عدم -
.خود فرزندان مثبت نكات روي تاكيد -
روي گذاشتن انگشت و آنان ضعفهاي نقطه نكردن برجسته -
و بيلياقت افراد عنوان به آنان معرفي منظور به آنها
.ناكارآمد
.آنان نكردن سركوفت -
انجام و كردن فراهم به موفق خانواده اگر كه است طبيعي
از بزرگي بخش كه داشت اذعان ميتوان باشد فوق موارد
افراد گرايش احتمال و است گرفته انجام انسانسازي وظايف
.كرد خواهد پيدا كاهش چشمگيري حد در مخدر مواد به
محله كرد كياء علي عين
روانشناسي و مشاوره كارشناس
نيروي تواناي بازوي مردم:قاليباف سردار
هستند انتظامي
قاليباف محمدباقر سرتيپ سردار :اجتماعي گروه
روز ايران اسلامي جمهوري انتظامي نيروي فرمانده
كريم رباط شهرستان شهيد يادبود 500 درمراسم دوشنبه
با كه كساني وتمام انقلاب دشمنان همه امروز:گفت
و ياس ايجاد دنبال به شدهاند همنوا جهاني استكبار
.هستند مردم ميان در نااميدي
زحمتكش مسئولان و ماموران قاليباف ، گفته به
عهد همسنگرانشان و خود باخداي انتظامي نيروي
شهدا كه ارزشهايي و اصول از جان پاي تا بستهاند
.كنند دفاع كردهاند فدا جان آن براي
وظيفه تنهايي به انتظامي نيروي امروزه:گفت وي
نيست عهدهدار را مردم مشكلات حل و امنيت برقراري
راستاي در عظيم سرمايه يك عنوان به مردم بلكه
توانا بازويي عنوان به بايستي انتظامي نيروي اهداف
.كنند ايفاينقش جامعه در
در ايران اسلامي جمهوري انتظامي نيروي فرمانده
كه كنند احساس اگرمردم:افزود خود صحبتهاي ادامه
شكل بهترين به را خود قانوني وظيفه انتظامي نيروي
اين به كمك براي خودرا تلاش كند ، ايفامي ممكن
ما كه است پشتوانه اين با و كرد خواهند افزون نيرو
.كنيم برخورد جديت با ناامني عوامل با ميتوانيم
خاك منطقه پاكسازي طرح به اشاره با وي
اين انجام در انتظامي نيروي وقتي:گفت سفيدتهران
كه بوديم شاهد خودرسيد ، اهداف به آميز موفقيت طرح
تلاش از را گستردهاي قدرداني مردم
.آوردند عمل به انتظامي نيروي بركفان جان
كشته همشهري روزنامه حامل وانت راننده
شد
حامل پيكان وانت راننده:همشهري خبرنگار -اردبيل
در يكشنبه روز ظهر شيري قربان نام به همشهري روزنامه
سانحه يك در اردبيل شهر به رشت از روزنامه حمل حين
.داد دست از را خود جان رانندگي
پي در آستارا - اردبيل جاده كيلومتر 15 در سانحه اين
وقوع به سيمرغ خودروي دستگاه يك با وانت اين برخورد
.پيوست
در محترقه مواد فروشندگان پاكسازي
تهران مولوي خيابان
جنوب انتظامي نيروي مامورين تلاش با:اجتماعي گروه
پليسي 110 ، فوريتهاي مركز پشتيباني و بزرگ تهران شرق
توزيع و تهيه وجود از آن اطراف و مولوي خيابانهاي
.شد پاكسازي ترقه و محترقه مواد كنندگان
بزرگ ، تهران كنترل و فرماندهي مركز رئيس گزارش به
از نفر 15(دوشنبه) گذشته روز در راستا همين در
و گرفتهبودند قرار شناسايي مورد قبل از كه افرادي
و دستگير بودند ، محترقه مواد پخش و تهيه اصلي عامل
و 27 محترقه مواد انواع عدد هزار ازآنان 500
از مخدر مواد مقداري و استفاده مورد مواد كيلوگرم
.آمد دست به قاچاق كالاي و حشيش نوع
به خواست مدارس مسئولان و ازمديران همچنين وي
عواقب و خطرات مدارس صبحگاه مراسم در مستمر صورت
بر كامل نظارت و كنند گوشزد را محترقه مواد ناگوار
مواد پخش به نسبت مدارس در كه افرادي فعاليت
.باشند داشته ميكنند ، اقدام ترقه يا و محترقه
اطلاعي گونه هر ميتوانند مدارس مسئولان و والدين
و سودجويي جز چيزي به كه محترقه مواد فروشندگان از
مركز تلفن 110 با را نميانديشند منافعشخصي
مركز اين واحدهاي تا گذارند ميان در پليسي فوريتهاي
.كنند اقدام دستگيريآنان به نسبت
لرزاند را بجنورد شهرستان زلزله
مقياس در درجه قدرت 6/3 با زلزلهاي:اجتماعي گروه
بجنورد شهرستان شب يكشنبه ،(ريشتر) زمين دروني امواج
لرزهنگاري شبكهلرزاند را خراسان استان شمال در واقع
اعلام تهران دانشگاه ژئوفيزيك موسسه به وابسته خراسان
ثانيه و 53 دقيقه و 11 ساعت 23 در زمينلرزه:كرد
شمال كيلومتري در 240 بجنورد شهر حوالي يكشنبه ، شامگاه
احتمالي خسارت از گزارشي تاكنون.داد تكان را مشهد غربي
.است نشده مخابره زلزله اين
هفتهنامه مديرمسئول محاكمه جلسه آخرين
شد برگزار آبان
محمدحسن علني محاكمه جلسه آخرين و سومين:اجتماعي گروه
دوشنبه روز آبان شده توقيف هفتهنامه مديرمسئول عليپور
محمد قاضي رياست به تهران عمومي دادگاه شعبه 1413 در
.شد برگزار مطبوعاتي منصفه هيات اعضاي حضور با و بيات
دفاعيات ادامه به خواست عليپور از بيات قاضي ابتدا در
.بپردازد گذشته جلسه از خود
شكايات از مورد به 20 عصر و صبح جلسه در متهم
.گفت پاسخ مدعيالعموم
پشت آبان مسئول مدير مدافع وكيل سلطاني سپس
قاضي ، گفته كه من موكل:افزود و گرفت قرار تريبون
كه است بوده اين منظورش كرده برخورد دستوري
آبان ، مستند تعطيلي وحكم داده حكم بررسي بدون قاضي
.است نبوده قانوني استنادات به
آخرين در نيز آبان هفتهنامه مديرمسئول عليپور
در و نيست هرجومرج من ، آزادي منظور:گفت خود دفاع
مورد يك تنها مطبوعاتي فعاليت سال اين 2 طول
پايبندي امر اين داشتهام ، كه خصوصي شاكي شكايت
.ميرساند قانون مارابه
به نقد كه دادم قرار نقد مورد را قضائيه قوه:افزود وي
.نيست نظام به نقد آن
اسلامي جمهوري نظام گفتهام من:كرد اضافه عليپور
نهاد يك بلكه داده قرار تعقيب تحت را نخبگان
كار نبايد و نداشتهام نظر منظور را شعبه يك ياحتي
نظام كل به و قوه كل به را دادگاه شعبه يك
.داد تعميم
دادگاه جلسه ختم با شعبه 1413 رئيس بيات
هيات نظر استماع از پس دادگاه كه اظهارداشت
.ميدارد اعلام قانوني فرجه در را راي منصفه
|