در رانندگي و راهنمايي پليس كاركردهاي
شهري جامعه
خودرو بكارگيري اما ، است مردم روزمره زندگي جزو خودرو
است نبوده آن از استفاده فرهنگ درونيسازي با همراه
خويش ضابطهمند و آرام زندگي براي انسان كه نهادي اولين
حقوق پاسداران و ناظمجامعه آورد ، نيروهاي بوجود
.است بوده جامعه در مقررات و نظم و مشروع وآزاديهاي
اولين اسم با مترادف نيروها اين لحاظ ، نام همين به
باستان ، يونان در انسان زندگي تاريخ در آمده بوجود شهرهاي
.ميشود گذارده "پليس"
يكديگر همزاد پليس و شهر تقريبا كه ميشود مشاهده لذا
مرحله وارد پليس ، نهاد شكلگيري بشربا مدنيت و هستند
.ميشود خود متكامل و پيشرفته
نميگذرد ، زمانزيادي ما كشور در نوين پليس شكلگيري از
اهداف همان آن ، تشكيل و سازماندهي واهداف اماكاركردها
خدمت به و وظيفه ايفاي درنحوه كه اوليهاست بشرجوامع
.است نوسازيكرده را خود كنترلي ، ابزار گرفتن
اولين رانندگيبايد و راهنمايي پليس ميرسدكه نظر به
سوال اينباشد نوين پليس سازمان متشكله اجزاء از جزء
پليس" كه باشد كرده افرادخطور از بسياري درذهن شايد
پليس" يا است ، درستي اصطلاح"رانندگي و راهنمايي
مرور با نزديكترميباشد؟ صحت به"رانندگي راهنمايي
كه ميشود برداشت گونه اين ايران در پيشينهپليس
نظارت بر علاوه (ديگر اسم هر يا و)گزمهها يا پاسبانها
در مسافر و بار حامل چهارپايان و افراد تردد نحوه بر
داشتهاند ، شهرها از كه شناختي علت به كوچههاومعابر ،
آنها به را مقاصد و بوده غريبه ناآشناو پاسخگويافراد
مرور ، و عبور نظارتبر بر علاوه يعني.ميدادهاند نشان
راهنمايي ، اين.ميپرداختهاند نيز مراجعان راهنمايي به
نيز خلافكار افراد نصيحت ارشادو وادي به قابلگسترش
مرتكبخلافي درجامعه كه افرادي بسا چه.ميباشد
ايشان ، توقيف و تنبيه جاي به مامورانحكومت و ميشدهاند
افراد گونه اين خود ، فراوان تجارب و پختگي به توجه با
هدايت مسيردرست به را آنها و نموده مشفقانهنصيحت را
هم كشورها ، اغلب بزرگ شهرهاي در و امروزه.ميكردهاند
و است شهر به ناآشنا و غريبه عمدتا راهنمايي ، پليس
مكالمهپليس زبان اينكه هم و باشد راهنما نميتواند
از بسياري در و است جريمه قبض متخلفان ، با راهنمايي
را خود مصرانهتخلف كه راننده سوال برابر در مواقع
شايد !است مشخص قبض داخل كه شود مي گفته او به ميپرسد ،
بر ميتوان هم را پليس عناصر برخياز ناپختگي و جواني
كم پليس از نيز ما همشهريهاي از برخي.نمود اضافه آن
خود مغازه درب بر را ونوشتهاي تراكت و حوصلهترهستند
افراد تكليف حال!نپرسيد آدرس ما از:كه كردهاند الصاق
(!است ديگري شود ، بحث مي چه شهرها كلان ناآشنادر
است ، بوده جديد پليس شكلگيري آغاز به مربوط روند اين
انواع تعدد و مجرمين و جرائم افزايش با و مرور به ليكن
سازمان آنها ، از نوع هر فني و تخصصي پيگيري لزوم و جرائم
سالهاي در و است شده داده سوق شدن تخصصي سمت به پليس
.شدهاست جديتر و روندجدي اين (سال دو يكي)اخير
بهينهاجرا ، شيوههاي و اقدامات اين ارزيابياصل
.نيست ما موضوعسخن
و نوشتارشده اصلي مبحث وارد اينپيشينه ، ذكر با
مطرح عنوان چندين در مختصر بسيار صورت به را مطالبي
ارائه و نتيجهگيري به نيز پايان در و مينماييم
.پرداخت خواهيم پيشنهادها
نام شايد ميشود ، مقدمه اخير قسمت ازماحصل كه برداشتي با
وظايفي كه اين مگر بدانيم ، مناسبتر را رانندگي راهنمايي
راهنمايي ازجملهمصاديق شودكه پليسبرشمرده اين براي
.باشد نيز عامآن معناي به
برشمرده روشني به ماموريتها كه پليسي سازمان يك در
طبعا است ، شده تفكيك خوبي به هربخش وظايف و شدهاند
خاص بخش يك كاركنان از بخشها ساير در دخالت انتظار
به واحد همهجانبههر مساعدت و همكاري ليكن.نميرود
به را اصليآنها ماموريت كه گونهاي به واحدها ساير
اين بر ما.باشد مطلوب ميتواند نسازد ، رهسپار فراموشي
و پليس كه است جامعهاي آن جامعه ، باوريمبسامانترين
فيزيكي ، يا و انساني بازدارنده و كنترلكننده عوامل
مردم روزمره زندگي با را ارتباط كمتريناصطكاكو
در ونقشهايمحوله وظايف از مردم آگاهي وبا باشند داشته
و تصادم كمترين بدون جامعه آحاد اجتماعي ، سالم زندگي يك
نيز را ديگران وحقوق بوده قانع خود حقوق تجاوزي ، به
افراد و هنجارشكنان معدود وكنترل مهار اما.بشمرند محترم
عهده بر كه است مردم حقوق جمله نامتعادلاز و ناراست
احساس كس وهر شود رها وظيفه اين اگر و حكومتهاميباشد
و خودحراست حقوق و مشروع منافع از شخصا بايد كندكه
خواهد آشفتگيشديد و ومرج هرج دچار جامعه حفاظتنمايد ،
امنيتو مزاحم عناصر و هنجارشكنان با برخورد نحوه.شد
متفاوت اجتماعي كنترل و اقتدار اعمال راههاي و جامعه نظم
جوامع عادات و ارزشهاوآداب باورها ، به بسته و است
موجود ، شيوههاي همه بين در اما.ميكند تغيير گوناگون ،
آحاد كردن مجاب و آموزش اجتماعي ، كنترل براي روش بهترين
لزوم و فوايدآنها و مقررات و قوانين درخصوص جامعه
موضوع اين به ديگري جاي در.ميباشد بدانها پايبندي
كنترل شيوه كمهزينهترين و اصوليترين كه پرداخت خواهيم
و فرهنگسازي هست ، نيز پرفايدهترين حال عين در كه
پرواضح ليكن.است جامعه در نظمپذيري و نظم كردن نهادينه
پليس برعهده بزرگ اقدام اين از كوچكي بخش تنها كه است
جامعه ، فرهنگسازي و جامعهپذيري امر متوليان ديگر بوده ،
.ميباشند عهدهدار راستا اين در خطير بس وظيفهاي
و پرهزينهترين اما سهلالوصولترين ، و سادهترين
و بازدارنده روشهاي از آن انجام كنترل ، شيوه غيركارآترين
و مردم با مستمرا را پليس هم كه است برخوردي و فيزيكي
هم بر را جامعه رواني آرامش هم ميكند ، درگير جامعه
مينمايد ، تحميل جامعه بر را سنگيني هزينههاي هم ميزند ،
هم و ميگيرد جامعه از را پويايي و شادابي و نشاط هم
جامعه ، آحاد چشم در نيز را پليس و حكومت و نظام اقتدار
.ميسازد خدشهدار شدت به متخلف ، و سالم از اعم
ترافيكي سياستهاي
(خودروها شد و آمد)
مرور و عبور كنترل رانندگي ، راهنمايي پليس اصلي وظيفه
اما.است شهري برون و شهري درون معابر سطح در خودروها
فراواني زمينهسازيهاي و بسترسازيها به وظيفهگذاري اين
ياري محوله وظايف مطلوب انجام در را پليس تا است نيازمند
تمركز نيازها ، اين اصوليترين جديترينو.رساند
بر علاوه اما.ميباشد ترافيك امر در اجرا و سياستگذاري
به نيز نظام ارگانهاي و سازمانها از بسياري اقدامات اين
پليس وظايف انجام نحوه بر غيرمستقيم يا و مستقيم صورت
اينگونه از پارهاي ذكر.ميگذارد اثر رانندگي راهنمايي
:ميكند آسانتر را مطلب درك اقدامات ،
را رانندگي و راهنمايي زير ، كار اصول رعايت شهرسازي در
عمومي ، اماكن و ساختمانها گزيني مكان:ميكند تسهيل
در...و گذرگاهها و تقاطعها بودن فني پاركينگ ، احداث
تدارك به مسكوني برجهاي سازندگان الزام ساختمانسازي
در شده ، ساخته مسكوني واحدهاي تعداد به پاركينگ
ايجاد ترافيك ، مهندسي اصول رعايت شهري بين آزادراههاي
خودرو ، تعمير محلهاي پيشبيني اضطراري ، توقفگاههاي
همراه تلفن خطوط و راديويي پوشش سوخترساني ، ايستگاههاي
راه در مسافران براي اضطراري سرپناههاي جاده ، طول در
محلهاي تغذيه ، عرضه محل و استراحتگاه پيشبيني مانده ،
نور صعبالعبور ، گردنههاي و ارتفاعات در بال چرخ فرود
خطرات كاهش براي لازم پيشبينيهاي تونلها ، داخل كافي
رعايت خودروسازي صنعت در...و كوه ريزش و بهمن سقوط
تناسب هشداردهنده ، علائم سرعت ، و ايمني استانداردهاي
ديد و روشنايي تامين و خودرو پلاك نصب محل خودرو ، اجزاء
شدن جاري كه خودروها رنگ بر نظارت همچنين...و آن كافي
منظرهاي ميتواند شهر خيابانهاي و معابر در خودروها سيل
از آورد ، بوجود را انسانها روان و روح مخرب يا و آرامبخش
تعمير به الزام فرسوده ، خودروهاي كردن خارج رده
است ، شكسته و خراب و نامناسب ظواهر داراي كه خودروهايي
تعيين خدماتي ، و صنفي واحدهاي ترافيكي صلاحيت تعيين
محدوديتهاي رانندگي ، تعيين گواهينامه متقاضيان شرايط
طرح اجراي محدوده معابر ، كردن يكطرفه از اعم ترافيك امر
كردن متوقف خودروها ، فرد و زوج يا نوبهاي تردد ترافيك ،
بوق و اضافه صداي داراي دودزا ، جمله از مزاحم خودروهاي
...و تندرو بسيار و كندرو بسيار خودروهاي و نامطلوب
برحسب نيز و كشور سطح در مقررات بودن يكپارچه و سراسري
فعلي شرايط...و مقطعي و منطقهاي سياستهاي تعيين ضرورت
توليت عدم و تمركز عدم علت به ترافيك امر در سياستگذاري
موجب خود اين و كرده ايجاد را فراواني مشكلات واحد ،
مصالح حريم به متجاوزان و متخلفان از بسياري سوءاستفاده
و هشداردهنده تابلوهاي نصب جمله از.است شده عمومي
طرح محدوده به ورود مجوز پاركومترها ، نصب بازدارنده ،
در فرد و زوج تردد طرح مساله با ناصواب برخورد ترافيك ،
ناهماهنگيها اين مصاديق عنوان به را...و قبل سال
هماهنگي و تفاهم خصوص در اخير گرايشهايكرد ذكر ميتوان
جوانب و لوازم و خودرو شد و آمد كنترل امر متوليان بين
و رانندگي آموزش مراكز موضوع.است اميدواركننده بسيار آن
توجه قابل نيز آنها مربيان و مسئولان خصوصيات و شرايط
خيابانهاي در تردد نحوه از گزارشي پيش روز چند.است
كنار در و كرد منتشر غربي خبرگزاريهاي از يكي را تهران
رانندگي در زرنگي آموزش موضوع به ، بزرگنمايياشكالات
پرداخته برجسته بسيار صورت به داوطلبان به مربيان توسط
راهنمايي پليس خدمات و وظايف از برخي واگذاري بحث !بود
حاضر تحقيق حوزه از خارج نيز غيردولتي بخش به رانندگي
.ميباشد
ترافيك فرهنگ
آن متعرض اشاره صورت به اين از پيش كه مهمي بسيار موضوع
درخصوص جامعه افراد رفتارهاي و برداشتها و باورها شديم ،
فرهنگ مورد در كه بگوييم است بهتر.است ترافيك امر
مطالب به كمتر و است نشده اساسي كار ما جامعه در ترافيك
.دارد وجود دسترسي امكان خصوص اين در مدوني اصول و
و آمد امر در فرهنگي عناصر پرورش و فرهنگسازي رسانهها ،
مسئولان ساير و ميكنند تلقي حاشيهاي امري را شد
ترويج مكان بهتريندارند مشابهي رفتار نيز فرهنگساز
چشمهاي امااست كودكي دوران و خانواده ترافيك ، فرهنگ
در كه خود مادر يا پدر كنار در كودك كنجكاو ذهن و تيزبين
بنياد و كرده پايهريزي را خود باور است ، رانندگي حال
اين آموزش جايگاه نيز درسي كتب و مدارس درميگذارد
ماشين كه است حالي در همه اين.است كمرنگ بسيار فرهنگ ،
خودرو بكارگيري اما است ، مردم روزمره زندگي جزو خودرو و
.است نبوده آن از استفاده فرهنگ درونيسازي با همراه
غيرمعقول ، زرنگيهاي مقررات ، از فرار رانندگي ، نحوه
ممتد بوقهاي زياد ، ويراژدادن ، سرعت تعرض ، و پرخاشگري
تمايلبه عدم و تكسرنشيني نامناسب ، تزئينات وگوشخراش ،
جايگزيني حال در...و عمومي نقل و حمل وسايط از استفاده
نيز اخيرا.ميباشند ترافيك حوزه در فرهنگي مطلوب عناصر
همراه تلفنهاي سازنده كشورهاي كه حالي در ميشود مشاهده
كردهاند ، ممنوع رانندگي حال در را آن از استفاده دنيا در
در مقصر راننده كه تصادف فراوان صحنههاي ما كشور در
مستمرادر است ، بوده همراه تلفن طريق از كردن صحبت حال
.است افزايش و تكرار حال
فرهنگ ، ترويج شيوههاي اصوليترين از يكي كه است درست
الزامآور ابزار نبايد ليكن است ، مخاطبان اقناع و آموزش
مطلوب و شايسته شد و آمد لازمهيك آنچه.گرفت ناديده را
افراد ليكن برسد ، ذيربط مخاطبان تمامي آگاهي به بايد است
خويش مال و جان با و ميكنند متضرر را خود تنها نه متخلف
كه معنوي و مادي فراوان خسارتهاي بلكه مينمايند ، بازي
قابل عنوان هيچ به ميشود ، جامعه عايد رهگذر اين از
فراوان ، آمدوشد دلايل به هماكنون.نميباشد اغماض
كه است بهگونهاي تهران بويژه و ما جامعه در خودروها
در قيمت گران و زيبا بسيار خودروهاي تردد عليرغم
شهرمان ترافيك از را آشفتگي آگاهي ، هرناظر خيابانها ،
.كرد خواهد استنباط
دارد ادامه
|